سید حمزه موسوی؛ محمد عمو زاده
دوره 6، شماره 10 ، بهار و تابستان 1393، ، صفحه 96-77
چکیده
مقاله حاضر ضمن معرفی الگوی نشانه شناختی فرهنگی سیلورستاین تحت عنوان جامعه شناسی مراتب نمایه ای، با استفاده از الگوی مذکور به تحلیل نمونه هایی از تعامل زبانمندان لری و لکی می پرازد. در چارچوب سیلورستاین از طریق اشارتگری نشانه شناختی می توان مفاهیم فرهنگی موجود در واژه ها، حرکات بدنی و رفتار مشارکین ارتباطی را کشف کرد. این مفاهیم که ...
بیشتر
مقاله حاضر ضمن معرفی الگوی نشانه شناختی فرهنگی سیلورستاین تحت عنوان جامعه شناسی مراتب نمایه ای، با استفاده از الگوی مذکور به تحلیل نمونه هایی از تعامل زبانمندان لری و لکی می پرازد. در چارچوب سیلورستاین از طریق اشارتگری نشانه شناختی می توان مفاهیم فرهنگی موجود در واژه ها، حرکات بدنی و رفتار مشارکین ارتباطی را کشف کرد. این مفاهیم که در مکالمات روزمره نمایه شده اند، دارای مراتب نمایهای خاصی هستند که از طریق بوطیقای آئینی میتوان به آنها دست یافت. در این تحلیل، لازم است "طبقه اجتماعی"، سوابق شرکت کنندگان و طبقه بندیهای فرهنگی را آشکار کرد. با استفاده از ابزار نشانه شناختی، مفاهیم فرهنگی موجود در این مکالمات را استخراج می کنیم. نظم خاص موجود برای پیشبرد این مکالمات مرهون توازن بوطیقایی است. در نهایت نشان میدهیم که رابطه بین بافت کلان و بافت خرد از اهمیت خاصی برخوردار است و از قطع روابط این دو – متنی سازی – برای کنار گذاشتن شرکت کنندگان ناخوانده از مکالمات استفاده میشود.
محمود نقیزاده؛ منوچهر توانگر؛ محمد عموزاده
دوره 3، شماره 4 ، بهار و تابستان 1390، ، صفحه 1-20
چکیده
هدف از انجام این تحقیق مطالعه مفهوم ذهنیت در دو فعل وجهی «باید» و «توانستن» در زبان فارسی و همچنین بررسی مفهوم گوینده محوری در مقابل محتوا محوری در این حوزه میباشد. در مقاله حاضر ضمن ارائه شواهدی از گویشوران بومی زبان فارسی مفهوم ذهنی بودن دو فعل وجهی «باید» و «توانستن»، پدیده تعدد معنا با توجه به جنبههای ...
بیشتر
هدف از انجام این تحقیق مطالعه مفهوم ذهنیت در دو فعل وجهی «باید» و «توانستن» در زبان فارسی و همچنین بررسی مفهوم گوینده محوری در مقابل محتوا محوری در این حوزه میباشد. در مقاله حاضر ضمن ارائه شواهدی از گویشوران بومی زبان فارسی مفهوم ذهنی بودن دو فعل وجهی «باید» و «توانستن»، پدیده تعدد معنا با توجه به جنبههای معناشناختی و کاربردشناختی این افعال و همچنین دلیل همگرایی صوری معانی الزامی، پویایی و معرفتی در این دو فعل وجهی را مورد مطالعه قرار دادهایم. نتیجه این مطالعه حاکی از این است که مرز بین عینیت و ذهنیت در افعال وجهی کاملاً مشخص نیست و این دو از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. به علاوه، درک جامع و کامل مفهوم عبارات وجهی محصول یکپارچگی عناصر بافتی و دانش دایره المعارفی ما از جهان پیرامون میباشد و نهایتاً اینکه اشتقاق معنای معرفتی از معنای الزامی تنها با معیارهای معناشناختی مبتنی بر شرایط صدق امکانپذیر نیست بلکه جنبههای کاربردشناختی نظیر تضمن گفتگویی نیز در این فرایند نقش دارند.