معصومه ملکیان؛ فرهاد ساسانی
دوره 6، شماره 11 ، پاییز و زمستان 1393، ، صفحه 37-56
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی چگونگی مفهومسازی خشم در زبان فارسی به کمک یکی از قویترین ابزارهای مفهومسازی یعنی استعاره میپردازد. ابتدا استعارههای خشم در زبان فارسی، بر اساس مجموعهای از جملههای گویشوران فارسیزبان شهر تهران طی سال 1390-1391 گردآوری شده و سپس حوزههای مبدأ بهکاررفته در آنها با 13 حوزه مبدأ معرفیشده از سوی کوچش مقایسه ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی چگونگی مفهومسازی خشم در زبان فارسی به کمک یکی از قویترین ابزارهای مفهومسازی یعنی استعاره میپردازد. ابتدا استعارههای خشم در زبان فارسی، بر اساس مجموعهای از جملههای گویشوران فارسیزبان شهر تهران طی سال 1390-1391 گردآوری شده و سپس حوزههای مبدأ بهکاررفته در آنها با 13 حوزه مبدأ معرفیشده از سوی کوچش مقایسه میشوند. در نهایت، استعارهها بر اساس الگویی که کوچش (2000) برای تقسیمبندی استعارهی احساس ارائه کرده به سه دسته تقسیممیشوند. نتایج تحلیل بر روی 72 عبارت نشانمیدهد که خرابی / ویرانی با بیشترین میزان فراوانی و پس از آن آتش / گرما، تغییر فیزیولوژیکی و رفتار / واکنش حیوانی با نسبت فراوانی برابر در جایگاه بعدی رایجترین حوزههای مبدأ برای مفهومسازی خشم در زبان فارسی هستند. در تقسیمبندی استعارهها به سه گروه، غالب استعارهها در گروه اول جایگرفتند؛ بهعبارتی بیشتر استعارهها واکنش احساسی حاصل از بروز حس خشم را بازنمایی میکنند. علاوه براین، تأثیر باورهای فرهنگی را در انتخاب حوزههای مبدأ مختلف در جوامع گوناگون و حتی درون یک جامعه میتوان مشاهدهکرد.