معنا شناسی
شیرین پورابراهیم
چکیده
این مقاله به بررسی رابطة میان ایدئولوژی سیاسی در گفتمان رسانهای و مجاز مفهومی در سرخط روزنامههای ایران میپردازد. در این پژوهش، با اتخاذ دیدگاه تحلیل انتقادی مجاز (ژانگ، 2014)، به تحلیل انتقادی شناختی مجاز در سرخطهای انتخاباتی روزنامههای ایران پرداخته میشود، تا مشخص شود کدام مجازهای مفهومی در سرخط روزنامههای ایران ...
بیشتر
این مقاله به بررسی رابطة میان ایدئولوژی سیاسی در گفتمان رسانهای و مجاز مفهومی در سرخط روزنامههای ایران میپردازد. در این پژوهش، با اتخاذ دیدگاه تحلیل انتقادی مجاز (ژانگ، 2014)، به تحلیل انتقادی شناختی مجاز در سرخطهای انتخاباتی روزنامههای ایران پرداخته میشود، تا مشخص شود کدام مجازهای مفهومی در سرخط روزنامههای ایران با موضوع انتخابات به کار رفتهاست و چگونه ایدئولوژیهای سیاسی روزنامههای اصلاحطلب و اصولگرا، در انتخاب مجازهای مفهومی در سرخط خبرهای انتخاباتی تأثیرگذار است. دادههای پژوهش از میان سرخطهای خبری انتخاباتی 12 روزنامة اصولگرا و اصلاح طلب،(تعداد=289 شماره) در بازه زمانی نیمة فروردین تا نیمة خرداد 1396 به مدت 2 ماه، به صورت در دسترس جمعآوری و مجازها بر اساس اصول نظریة مجاز مفهومی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. نتیجة این بررسی نشان میدهد که هر دو نوع مجاز کل به جای جزء (3 نوع)و جزء به جای کل (2 نوع) به ترتیب با نقشهای برجستهسازی و گسترش، مورد استفاده قرار گرفتهاست. نتایج مؤید این است ایدئولوژی بر چگونگی شکلگیری مجاز تأثیرگذار است و مجازها ابزاری برای بازتولید ایدئولوژی در رسانه هستند. بدینترتیب، مطالعة مجاز مفهومی، در کنار سایر سازوکارهای شناختی، به تحقق اهداف مطالعات تحلیل گفتمان انتقادی کمک میکند.
معنا شناسی
مطهره سامری؛ غلامحسین کریمی دوستان
چکیده
پژوهش حاضر بدنبال بررسی ماهیت زمان حال در زبان فارسی است. به منظور دستیابی به این هدف، (غیر)اشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی، تعبیر زمان حال در ساختارهای مختلف از جمله ساختارهایی که در آنها زمان حال در بند متممی یا موصولی زیر زمان گذشته و آینده درونه شده است، و خوانشهای مطلق و نسبی زمان حال در زبان فارسی مورد مداقه قرار گرفتند. ...
بیشتر
پژوهش حاضر بدنبال بررسی ماهیت زمان حال در زبان فارسی است. به منظور دستیابی به این هدف، (غیر)اشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی، تعبیر زمان حال در ساختارهای مختلف از جمله ساختارهایی که در آنها زمان حال در بند متممی یا موصولی زیر زمان گذشته و آینده درونه شده است، و خوانشهای مطلق و نسبی زمان حال در زبان فارسی مورد مداقه قرار گرفتند. نتایج نشان میدهند که زمان حال زبان فارسی را نمیتوان مطلقاً اشارهای یا غیراشارهای دانست. در واقع، اگر اشارهای بودن را بهصورت یک طیف در نظر بگیریم که در سمت چپ آن زبانهای اشارهای و در سمت راست آن زبانهای غیراشارهای باشند، زبان فارسی در وسط قرار میگیرد. همچنین، نتایج موُید وجود خوانشها و کاربردهای مطلق و نسبی برای زمان حال زبان فارسی میباشند. ساختهایی که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است حاکی از وجود خوانش مطلق زمان حال هستند چرا که زمان حال علاوه بر همزمانی با زمان گذشتهی بند پایه میتواند با زمانی بیان جمله نیز همزمان باشد (خوانش دوگانه). ساختهایی که در آنها زمان حال در بندهای موصولی و متممی زیر زمان آینده درونه شدهاند حاکی از کاربرد نسبی زمان حال زبان فارسی میباشند چرا که در این جملات زمان حال ضرورتی ندارد با زمان بیان جمله همزمان باشد. سرانجام، نشان داده شد که بخش مطلق و نسبی زمان حال دارای معنای "درون" میباشند بدین معنا که رویداد بیان شده با زمان حال "درون" زمان ارزبابی قرار دارد.
معنا شناسی
رحمان ویسی حصار؛ بابک شریف
چکیده
نوشتار حاضر درصدد واکاوی ابعاد معنیشناختی و کاربردشناختی زمان حال کامل در زبان فارسی با تکیه بر نظریة دکلرک (2006 و 2015) است. ابتدا با بررسی وضعیت زمان گزاره شده در حوزة پیشاحال، وجوه معناشناختی زمان حال کامل را بیان و سپس با تحلیل رابطة میان زمان تام و گسترة پیشاحال، تفاسیر کاربردشناختی این زمان را بررسی خواهیم کرد. بر این اساس، دو ساخت ...
بیشتر
نوشتار حاضر درصدد واکاوی ابعاد معنیشناختی و کاربردشناختی زمان حال کامل در زبان فارسی با تکیه بر نظریة دکلرک (2006 و 2015) است. ابتدا با بررسی وضعیت زمان گزاره شده در حوزة پیشاحال، وجوه معناشناختی زمان حال کامل را بیان و سپس با تحلیل رابطة میان زمان تام و گسترة پیشاحال، تفاسیر کاربردشناختی این زمان را بررسی خواهیم کرد. بر این اساس، دو ساخت معنایی از زمان حال کامل (پیشاحال و شمولی) در زبان فارسی وجود دارد که دارای سه نقش کاربردشناختی (نامعین، تاکنونی و تداومی) میباشند. ساخت معناییِ پیشاحال میتواند چهار تعبیر کاربردشناختی تجربی، خبر داغ، تأخری و نتیجهای را القا کند، اما زبان فارسی از ساختی ویژه (زمان دستوری گذشته و قیدهای زمان حال) برای بیان حال کامل متأخر بهره میبرد. این ساخت حاوی نوعی تضاد اطلاعاتی میان زمان دستوری و قید زمان است که نوعی حالت بینابینی میان گذشته و حال را برجسته میسازد. از سوی دیگر ساخت معنایی حال کامل انطباقی نیز با صورت کامل افعال و همچنین با قیدهای راستچین ساخته میشود. این قیدها کل گسترة پیشاحال را پوشش داده و رخداد را بر این گستره منطبق میسازند. در برخی از جملات محصول این ساخت، حضور نمود استمراری نیز مشاهده میشود و ضمناً این ساخت، حاوی تعبیر کاربردشناختیِ تاکنونی نیز میباشد، اما قادر به القای تعبیر تداومی نیست که در زبان فارسی عمدتاً با ساختی خاص (زمان دستوری حال و قیدهای تداومیِ معطوف به گذشته) بیان میشود. در این ساخت نیز تنش معنایی بین هویت زمانی قید و زمان دستوری وجود دارد.
معنا شناسی
مهرداد نغزگوی کهن؛ ساسان ملکی
چکیده
مقالۀ حاضر از منظر شناختی به بررسی طرحوارههای مالکیت محمولی و اسمی در زبان فارسی میپردازد. منظور از طرحواره ساختهایی است که امکانات دستوری از آنها به وجود آمدهاند. در این راستا، رویکرد شناختی هاینه (1997) در مورد طرحوارههای مالکیت با توجه به دادههای فارسی محک میخورد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که زبان فارسی ...
بیشتر
مقالۀ حاضر از منظر شناختی به بررسی طرحوارههای مالکیت محمولی و اسمی در زبان فارسی میپردازد. منظور از طرحواره ساختهایی است که امکانات دستوری از آنها به وجود آمدهاند. در این راستا، رویکرد شناختی هاینه (1997) در مورد طرحوارههای مالکیت با توجه به دادههای فارسی محک میخورد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که زبان فارسی از طرحوارههای کنش، مکانی، همراهی، هدف و منبع برای رمزگذاری مالکیت محمولی استفاده میکند. در این زبان برای بیان مالکیت اسمی از طرحواره های مکانی، همراهی، اضافی، منبع، اتصالی و مبتدائی استفاده میگردد. مشخصۀ مهمی که زبان فارسی را از زبانهای مورد مطالعۀ هاینه متمایز میسازد، استفاده از طرحواره اتصالی برای رمزگذاری مالکیت اسمی است. این طرحواره برای اولین بار در این تحقیق معرفی شده است. مشخصۀ برجستۀ دیگر زبان فارسی استفاده از طرحوارۀ منبع در بیان مالکیت محمولی است که در زبانهای جهان دیده نشده است.
معنا شناسی
زهرا روحی بایگی
چکیده
مقالة حاضر با هدف تبیین باهماییِ علل تأثیرگذار بر باهمایی عناصر پیشفعلی اسمی و همکرد «دادن» در فعل مرکب فارسی بر مبنای نظریة واژگان زایشی (پاستیوسکی، 1995) نگاشته شده است. در میان مجموعه عوامل تأثیرگذار ممکن، به طور ویژه عوامل معنایی را در کانون توجه قرار داده و تلاش میکنیم نشان دهیم که ویژگیهای معنایی عناصر تشکیلدهندة ...
بیشتر
مقالة حاضر با هدف تبیین باهماییِ علل تأثیرگذار بر باهمایی عناصر پیشفعلی اسمی و همکرد «دادن» در فعل مرکب فارسی بر مبنای نظریة واژگان زایشی (پاستیوسکی، 1995) نگاشته شده است. در میان مجموعه عوامل تأثیرگذار ممکن، به طور ویژه عوامل معنایی را در کانون توجه قرار داده و تلاش میکنیم نشان دهیم که ویژگیهای معنایی عناصر تشکیلدهندة فعل مرکب چگونه باهمایی عناصر پیشفعلی و همکرد «دادن» را در افعال مرکب فارسی تعیین میکنند. گام نخست در این مسیر طبقهبندی عناصر پیشفعلیِ اسمی ترکیب شده با همکردِ مذکور با استفاده از مفاهیم نظری برگرفته از رویکرد واژگان زایشی است. این طبقهبندی با هدف تعیین میزان باهمایی همکرد «دادن» با هریک از طبقات و زیرطبقات معرفی شده و در نتیجه تعیین نوع معنایی گزینش شده توسط آن صورت گرفته است. پس از طبقهبندی پیشفعلهای اسمی، درگام بعدی به بررسی میزان و سهم معنایی «دادن» در مجموعه دادههای مورد تحلیل میپردازیم. با بهرهگیری از اطلاعات بازنمایی شده در ساختارهای واژگانی- معناییِ عناصر زبانی بویژه ساختارکیفی که دربردارندة اطلاعات محدود اما مورد نیاز جهت شرح روابط معنایی- واژگانی و محدودیتهای باهمایی است، امکان تبیین باهمایی دو عنصر تشکیلدهندة افعال مرکب (در این پژوهش افعال مرکب ساخته شده با همکرد «دادن») بر اساس مفاهیم این نظریه فراهم میگردد. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. افعال مرکب مورد بررسی و معانی و مثالهای مربوطه از فرهنگ بزرگ سخن (انوری،1381) استخراج شده است.
معنا شناسی
حدائق رضائی؛ معصومه دیانتی
چکیده
حرکت خیالی یکی از سازوکارهای جالب توجّه در زبان است که از طریق آن وضعیّت هستاری ایستا به کمک حرکت توصیف میشود و علیرغمآنکه جمله، فعلی حرکتی را دربردارد، حرکت واقعی را منتقل نمیکند. پژوهش حاضر قصد دارد در وهله اول به تمایز حرکت استعاری و حرکت خیالی در زبان فارسی بپردازد و سپس برخی ویژگیها و محدودیّتهای ساخت حرکت خیالی را ...
بیشتر
حرکت خیالی یکی از سازوکارهای جالب توجّه در زبان است که از طریق آن وضعیّت هستاری ایستا به کمک حرکت توصیف میشود و علیرغمآنکه جمله، فعلی حرکتی را دربردارد، حرکت واقعی را منتقل نمیکند. پژوهش حاضر قصد دارد در وهله اول به تمایز حرکت استعاری و حرکت خیالی در زبان فارسی بپردازد و سپس برخی ویژگیها و محدودیّتهای ساخت حرکت خیالی را در زبان فارسی توصیف نماید. در این راستا، با جستجو در موتور جستجوگر گوگل و مراجعه به تارنماهای مربوط، 98 جمله حرکت خیالی در زبان فارسی گردآوری و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد حرکت استعاری و حرکت خیالی در دو بُعد با یکدیگر تفاوت دارند؛ اوّلآنکه، برخلاف جملههای حرکت خیالی، جملههای حرکت استعاری بازنمود زبانی استعارههای مفهومی هستند؛ دومآنکه، جملههای حرکت خیالی نمونههای تکی و منحصربهفرد هستند، درحالیکه هر یک از جملههای استعاریِ مربوط به حرکت، تنها یکی از بازنمودهای یک استعاره مفهومی زیربنایی هستند. بررسی ویژگیها و محدودیّتهای ساخت حرکت خیالی نیز نشان داد که در زبان فارسی شمار، جهت حرکت و کنشگربودن هستار از عوامل تأثیرگذاری هستند که در ساخت حرکت خیالی نقش دارند. همچنین بهنظر میرسد که این قابلیّت وجود دارد که چند حرکت خیالی در جهات مختلف با یکدیگر ترکیب و یک هستار ایستا و واحد را توصیف کنند. افزون برآن مشخص شد در ساخت جملههای حرکت خیالی زبان فارسی، همچون زبان انگلیسی امکان کاربرد عبارتهای بیانگر طول زمان و مسافت وجود دارد. اما ظاهراً برخلاف زبان انگلیسی، محدودیّتی در رابطه با زماندستوری و نمود وجود ندارد.
معنا شناسی
محمدرضا طوسی نصرآبادی؛ بلقیس روشن
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی استعاره در عناوین خبری روزنامههای ورزشی ایران اختصاص دارد. تحقیق حاضر تحقیقی توصیفی- تحلیلی است که در آن با اتخاذ نظریۀ استعارۀ مفهومی به بررسی عبارات زبانیِ استعاری موجود در عناوین خبری دو روزنامۀ خبر ورزشی و پیروزی در پاییز 1393 پرداخته شد. با بررسی تعداد 108 عبارت استعاری، استعارههای مفهومی مربوط به فوتبال ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی استعاره در عناوین خبری روزنامههای ورزشی ایران اختصاص دارد. تحقیق حاضر تحقیقی توصیفی- تحلیلی است که در آن با اتخاذ نظریۀ استعارۀ مفهومی به بررسی عبارات زبانیِ استعاری موجود در عناوین خبری دو روزنامۀ خبر ورزشی و پیروزی در پاییز 1393 پرداخته شد. با بررسی تعداد 108 عبارت استعاری، استعارههای مفهومی مربوط به فوتبال در ده قلمرو استعاری دستهبندی گردید. یافتهها نشان میدهند استعارۀ " فوتبال جنگ است" بالاترین بسامد را در بین عبارات استعاری مربوط به عناوین اخبار فوتبال دارد. قلمرو مبدأ تنها جنگ نیست و شامل فوتبال به مثابه ماشین و قلمروهایی چون پدیدههای طبیعی، حیوانات، جادوگری، ورزشها، آزمون، جهت، نمایش و قلعه را هم در کاربرد استعاری ورزش فوتبال شاهدیم. استعارههای مورد بررسی در دستهبندی سهگانۀ ساختاری، هستیشناختی و جهتی دستهبندی شدند که عمدۀاستعارهها به ترتیب به دستۀ ساختاری و هستی شناختی و جهتی تعلق داشتند.