Lexical Stratum and Layers in Persian Affixes based on Lexical Morphology

Document Type : Research Paper

Authors

Razi University

Abstract

In this research Persian affixes have been studied based on lexical morphology. In this model, the bases of new words are almost the words used in language. Persian affixes are grouped in two classes based on their phonological behavior to the base. One type is neutral and the other one is non-neutral. Neutral affixes which belong to stratum one, have no phonological effect on the bases they are attached to, but non-neutral ones affect it in some ways; these affixes belong to stratum 2. Most of the Persian affixes are auto-stressed; they take the stress from the base on to itself. Changing the place of the stress affects the meaning of their bases.

Keywords


 1. مقدمه

محبث صَرف از دهۀ هفتاد، با انتشار آثاری از سوی متیوز (1974)، آرونوف (1976) و هله (1973)، با نگاهی جدید (واژگانی) در چهارچوب دستور زایشی رونق یافت. در این مدل، واژه به عنوان محور اصلی تجزیه و تحلیل‌های صرفی مطالعه می‌شود (هاکت، 1958). در صرف واژگانی، اجزای دستوری صرفی به صورت سطوح سلسله‌مراتبی منظم می‌شوند (الن 1978؛ سیگل 1974؛کیپارسکی 1982). وندها باعث ایجاد سطوح و تغییر در پایه می‌شوند. ترتیب سطوح نیز بیانگر ترتیب عملکرد فرایندهای واژه‌سازی است. در این مقاله، زایاترین و فعال‌ترین‌ وندهای زبان فارسی امروزی از نظر خنثی و غیرخنثی بودن، تصریفی یا اشتقاقی و نوع لایۀ آنها از نگاه صرف واژگانی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند.

 

2. صرف واژگانی

در صرف واژگانی، بنا به گفتۀ اگرادی و همکاران (1989: 164)،" بنیاد یک واژۀ جدید تقریباً همیشه واژه‌ای است که از قبل در زبان وجود دارد؛ یعنی واژه بر مبنای واژه ساخته می‌شود". در این مدل، وندها به صورت لایه‌ای به واژه‌هایی که از قبل در زبان وجود دارند، افزوده می‌شوند. به مثال زیرتوجه کنید:                                               

(1) /daneš/→ دانش /danešmænd/→ دانشمند /danešmændane/دانشمندانه  → /danešmændanetær/ دانشمندانه‌تر (2) [[[[[dan]veš]nmænd]nane]advtær]adv                                         

 

همچنان که ملاحظه می‌کنید، ساخت واژه‌های فوق با شکل سادۀ «دانش»/daneš/آغاز گردیده است و وندها به صورت لایه‌ای به آن افزوده شده‌اند.

در صرف واژگانی، اعتقاد بر این است که واژه‌ها بر اساس ویژگی وندها به سطوح سلسله‌مراتبی تقسیم می‌شوند. کیپارسکی(b1982: 5) می‌گوید:"فرایندهای تصریفی و اشتقاقی به صورت لایه‌هایی در ذهن گویشوران قرار دارد. هر لایه تعدادی قواعد آوایی است که بیانگر ترتیب فرایندهای واژگانی است". به جدول زیرتوجه کنید:   

جدول 1) لایه‌های واژگانی و پساواژگانی مدل کیپارسکی (1982)

جدول فوق دارای دو بخش اصلی است: واژگانی و پساواژگانی. در بخش واژگانی، فرایندهای صرفی در سه لایه انجام می‌گیرد1. وندهای غیرخنثی و فرایندهای تصریفی و اشتقاقی بی‌قاعده، در لایۀ اول و فرایندهای ترکیب و اشتقاق با قاعده و تغییرات موجود در مرز واژه‌ها در لایۀ دوم عمل می‌کنند. وندهای خنثی و فرایندهای تصریفی با قاعده و نرم شدن واکه‌ها در لایۀ سوم صورت می‌گیرد. در این مقاله، بررسی وندها بر اساس دیدگاه دو لایه‌ای کاتامبا و استانهام (2006) صورت گرفته است. آنان (107:2006) معتقدند که"قواعد واژگانی به صورت چرخه‌ای عمل می‌کنند؛ یعنی اعمال یک قاعدۀ صرفی، اعمال قاعده واجی را در پی دارد".

 

 

الف)

          

 

 

فرایند اول براساس قواعد صرفی و فرایند دوم بر اساس قواعد واج - واژی صورت می‌گیرد. در فرایند دوم، پس از افزودن «- ی» اسم‌ساز، واج میانجی «گ» به بین دو تکواژ افزوده می‌شود.        

 

3. ترتیب وندها

وندها در صرف واژگانی بر اساس نظم خاصی در سطوح یا لایه‌های مختلف واژگان افزوده می‌شوند. لذا، ترتیب سطوح بیانگر ترتیب عملکرد فرایند‌های واژه‌سازی است. در مثال‌های زیر به رابطۀ وندها با ریشه توجه کنید: 

 

[ریشه]

[[[ریشه] وند1] وند2]

[[[ریشه] وند 2] وند1]

آبرو

آبرو + مند + انه

آبرو + انه + مند *

دروازه

دروازه + بان + ها

دروازه + ها + بان *

[ریشه]

[وند2 [وند1 [ریشه]]]

[وند 1 [وند2 [ریشه]]]

هنگام

نا + ب + هنگام

ب + نا + هنگام *

رو (م)

ن+ می + روم

می + ن + رو (م) *

 

          جدول2) لایه‌بندی پیشوندها                                                     جدول 3) لایه‌بندی پسوندها

همچنان که ملاحظه می‌کنید، وندهای لایه اول قبل از سایر وندها به پایه افزوده می‌شوند. به عبارت دیگر، اطلاعات خروجی در فرآیند اول، به منزلۀ اطلاعات ورودی برای سایر فرایندها است.

بر اساس اصل 28 گرینبرگ (93:1966)"وندهای اشتقاقی نسبت به وندهای تصریفی به ریشه نزدیکترند". اگر چند تکواژ تصریفی به پایه‌ای افزوده شوند، باز هم به صورت لایه‌ای و قانونمند عمل می‌کنند. تکواژهای جمع، مثل«- ها» و شناسه‌ها، مثل«- ایم»پس از سایر تکواژها پدیدار می‌شوند. جدول زیر را ملاحظه نمایید:      

[ریشه]

[ریشه [ونداشتقاقی [وند تصریفی]]]

ریشه [وند تصریفی1 [وند تصریفی2]]]

شاد

شاد + ی + ها (شاد + ها + ی *)

شاد+ترین+ها(شاد+ها+ترین*)

هنر

هنر + مند+ ترین (هنر + ترین + مند*)

هنرمند + ترین + ها (هنرمند + ها + ترین*)

جدول 4)

در رابطه با واژه‌هایی همچون «دهاتی»، «تأسیساتی»، «تعزیراتی» و «تشکیلاتی» در زبان فارسی دو دیدگاه متفاوت مطرح است. کلباسی(24:1380) می‌گوید: "در زبان فارسی گاه بعضی از وندهای تصریفی قبل از وندهای اشتقاقی قرار می‌گیرند، مانند «- ات» در «دهاتی» و «تأسیساتی»". از طرفی دیگر شقاقی (90:1386) معتقد است: "گویشوران مفهوم جمع را از این قبیل ساخت‌ها استنباط نمی‌کنند و به آنها وند اشتقاقی می‌افزایند، زیرا این ساخت‌ها را بسیط می‌انگارند". نگارندگان نیز با دیدگاه دوم که مطابقت بیشتری با اصل 28 گرینبرگ (1966) دارد، موافق‌اند و معتقدند که «- ات» در این ساخت‌ها اشتقاقی است، نه تصریفی. «دهات» در چنین مواردی جمع «ده» نیست و «تأسیسات» جمع «تأسیس» نیست، بلکه مفهوم آنها تغییر کرده است. چنین واژه‌هایی از نظر گویشوران زبان فارسی جمع تلقی نمی‌شوند و گاه آنها را با «- ها» مجدداً جمع می‌بندند مانند: «دهات‌ها»، «تأسیسات‌ها»، «تشکیلات‌ها» و «مخابرات‌ها».

 

4. وندهای خنثی و غیر خنثی    

وندهای زبان فارسی با توجه به رفتارشان نسبت به پایه‌ای که به آن افزوده می‌شوند، به دو دستۀ خنثی وغیرخنثی تقسیم می‌شوند. کاتامبا و استانهام (2006: 89) معتقدند: "وندهای غیرخنثی آنهایی هستند که هنگام افزوده شدن به پایه، مشخصه‌های آوایی پایه را تحت تأثیر قرار می‌دهند و به لایۀ اول تعلق دارند اما وندهایی که هیچ تأثیر آوایی بر پایه نداشته باشند، وندهای خنثی و متعلق به لایۀ دوم هستند". بیشتر وندهای زبان فارسی از نوع تکیه‌بر هستند؛ یعنی جایگاه تکیه را به روی خود منتقل می‌نمایند. به مثال‌های زیرتوجه نمایید:

(3) الف (دانش  /dan´/+ - مند                    دانشمند/danešm´ænd/

     ب (ماشین/maš´in/ + - ها                        ماشین‌ها /mašinh´a/

(4) الف( هم /hæm/ + سفر/sæfæ´r/               همسفر /hæmsæf´ær/

     ب) دفتر /dæft´ær/ + ی /-i/                    دفتری /dæft´æri/ (یک دفتر)       

چنانکه می‌بینید، وندهای مثال (3)، یعنی «- مند»و «- ها»غیرخنثی هستند، زیرا با اضافه شدن آنها مشخصه‌های آوایی پایه تحت تأثیر قرار می‌گیرد و جایگاه تکیه تغییر می‌کند. وندهای «هم -»و «- ی»در مثال (4) خنثی هستند، چون اضافه شدن آنها تأثیر چندانی بر پایه ندارد.

 

5. توصیف و تحلیل                                                                 

5-1. وندهایتصریفی زبان فارسی

1- «- ها» /-ha/، «– ان»/-an/  (نشانه‌های جمع)     اسم مفرد + ها/ ان  اسم جمع      

مثال: «کتاب‌ها»/ketabh´a/ ، «مسلمانان» /mosælman´an/                                 

در «کتاب»  /ket´ab/و «مسلمان» /mosælma´n/  تکیهروی هجای آخر است، با افزودن وندهای‌ «- ها» و «- ان» جایگاه تکیه تغییر می‌کند و به روی خود وند انتقال می‌یابد. در نتیجه، این وندها غیرخنثی هستند.         

وندهای «- ها» و «-ان» غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول هستند

 

2- «-تر» /-tær/، «- ترین» /-tærin/ (نشانه‌های تفضیلی و عالی). صفت/ قید +  تر/ ترین  صفت/ قید

مثال: «زیباتر» /zibat´ær/، «دلیرانه‌تر» /dæliranet´ær/

در زیبا /zib´a/ و دلیرانه /dæliran´e/ تکیه روی هجای آخر است، اما با اضافه شدن «- تر»یا  «ترین»، جایگاه تکیه تغییر می‌کند و به روی خود وند انتقال می‌یابد. این وندها غیرخنثی هستند.        

وندهای «- تر» و «- ترین» غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول هستند.

 

3- «-ُ م» /-om/، «-ُ مین» /-omin/  (نشانه عدد ترتیبی)                                                          

عدد + «-ُ م» / «-ُ مین»  عدد ترتیبی. مثال: یازدهم /jazdæh´om/، یازدهمین /jazdæhom´in/                             

وندهای «-ُ ام» یا «-ُ مین» غیرخنثی هستند، زیرا با اضافه شدن آنها جایگاه تکیه تغییر می‌کند.

وندهای «-ُ م» و «-ُ مین» غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول هستند.

 

4- «ﺑ -» /be-/ (نشانه فعل حال التزامی و امر گذشته ساده)

الف) «ﺑ -» + بن مضارع  فعل امر. مثال: «بخوان»/b´exan/ ، «بگیر» /b´egir/                                                    

ب) «ﺑ -» + بن ماضی  فعل ماضی. مثال: «بنوشت» /b´enevešt/، «برفت» /b´eræft/  

پیشوند «ﺑ -» غیرخنثی است، زیرا با اضافه شدن آن جایگاه تکیه تغییر می‌کند و برروی خود وند قرار می‌گیرد.  

پیشوند «ﺑ -» غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

5- «همی -/ می -» /hæmi-/ mi-/ «همی -» + فعل   فعل استمراری. مثال: «می‌رفتم» /m´iræftæm/، «می‌گفتم» /m´igoftæm/      

در رفتم  /r´æftæm/و گفتم/g´oftæm/ ،تکیه روی هجای اول است، اما با اضافه شدن «می -» جایگاه تکیه تغییر می‌کند و به روی خود انتقال می‌یابد. در نتیجه، این وند غیرخنثی است.

پیشوند «همی -/ می -» غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

6- شناسه‌های فعلی زمان گذشته، مثل/, /-im/, /-æd, -ø/ ,/-i/ ,/-æm/  /-id و/-ænd/  غیرخنثی هستند.

مانند: «خروشید»  /xoruš´id/ / و «افتاد» /oft´ad/

این شناسه‌ها غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول هستند.

 

7- «ﻧَ -/ ﻣَ -» /næ-//mæ-/- پیشوندهای نفی در «نگفتید»/n´ægoftid و«میازار»  / m´æyazar/ غیرخنثی هستند زیرا با اضافه شدن آن جایگاه تکیه تغییر می‌کند و بر روی خود وند قرار می‌گیرد.

این وندها غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول هستند.

 

8- «- اَند و انید»  /and/و/anid/(نشانه فعل سببی)3    

بن مضارع + اند/ انید  فعل سببی. مثال: «خورانید» /xoran´id/، «خندانید» /xændan´id/   

وندهای /and/ و /anid/، خنثی و متعلق به لایة دوم هستند.

 

پیشوند /mi-/ غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

 

وندهای تصریفی اصلی (حقیقی)

خنثی

غیر خنثی

مثال

1- ها/ha/ ، ان /an/ (نشانه جمع)

 

+

کتابها /ketabha/

2- تر /tær/، ترین /tærin/ نشانه‌های تفضیلی و عالی

 

 

بهتر /behtær/

3- ام /om/، امین/omin/  نشانه عدد ترتیبی

 

+

یازدهم /yazdæho´m/

4- ب /be/ نشانه فعل امر و التزامی

 

+

برفت /beræft/

5- می، همی /mi/ نشانه استمراری و اخباری

 

+

می‌رفتم /miræftæm/

6- ام /æm/، اید /id/ و.شناسه‌های فعلی

 

+

خروشید  /xoruš id/

7- نَ/næ/ و مَ/mæ/ پیشوندهای نفی

 

+

نرفت /næræft/

8- اند/ انید /and/و/anid/ نشانه فعل سببی

 

+

+

خورانید id/ /xoran

 

 

 

 

 

 

5-2. وندهای تصریفی عربی در فارسی

این وندها نه تنها با واژه‌های عربی، گاه با واژه‌های فارسی یا غیرفارسی رایج در زبان فارسی نیز به کار می‌روند.

1- «- ات» /-at/ : اسم مفرد + «- ات»  اسم جمع.مثال: «باغات»/baq´at/  ، «سبزیجات»/sæbzij´at/  

2- «- یِن»/-in/ : اسم مفرد + «- یِن»  اسم جمع. مثال: «حاضرین»/hazer´in/ ، «سارقین» /sareq´in

3- «- ون» /-un/: اسم مفرد + «- ون»  اسم جمع. مثال: «انقلابیون» /enqelabiyy´un/                                      

4- «- یَن» /-eyn/: اسم مفرد + «- یَن»  اسم (تثنیه). مثال: «طرفین» /tæræf´eyn/، «والدین»   /valed´eyn/                                            

5- «- ه» /-e/:  اسم مفرد + ه  اسم مؤنث. مثال: «نادره» /nader´e/، «فریده» /færid´e/  

این وندها غیرخنثی هستند، زیرا با اضافه شدن آنها به پایه جایگاه تکیه تغییر می‌کند؛ مثلاً در حاضر /haz´er/ تکیه روی هجای دوم است.حال آنکه با افزودن /in/ تکیه به روی هجای سوم؛ یعنی خود/in/ ، منتقل می‌شود.

وندهای «- ات»، «- ین»، «- ون»، «- ین» و «- ه» غیر خنثی و متعلق به لایة اول هستند.

 

5-3. وندهای اشتقاقی زبان فارسی

5-3-1. پیشوندهای فعلی                                                      

1- «باز-» /baz-/: این پیشونددارای دو کاربرد مختلف است. در ترکیبات، فعلی غیرخنثی و تکیه‌بر است، اما در سایر موارد با افزودن این وند جایگاه تکیه تغییری نمی‌کند و تکیه همچنان روی هجای آخر باقی می‌ماند.

الف) «باز-» + بن ماضی   فعل. مثال: «بازگشت»/b´azgæšt/ ، «بازداشت» /b´azdašt/                          

ب) «باز -» + بن ماضی اسم (مصدر مرخم). مثال: بازگشت/bazg´æšt/، بازداشت /bazd´ašt/            

ج) «باز -» + بن مضارع  اسم (صفت فاعلی مرخم). مثال: «بازپرس» /bazp´ors/، «بازرس»/bazr´æs/          

پیشوند «باز -» در (الف) غیر خنثی و متعلق به لایۀ اول، و در (ب) و (ج) خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

2- «وا -» /va-/: ناتل خانلری (1369: 47) معتقد است که: "پیشوند وا- تلفظ دیگری از باز- است". این وند با همان معانی عقب و برعکس به عنوان پیشوند فعلی و غیرفعلی به کار می‌رود.   

الف) «وا -» + بن ماضی  فعل. مثال: «واداشت» /v´adašt/، «واگذاشت» /v´agozašt/                          

ب) «وا -» + بن مضارع  اسم (صفت فاعلی مرخم). مثال: «واگیر» /vag´ir/، «واگذار» /vagoz´ar/  

ج) «وا -» + بن ماضی  اسم (مصدر مرخم). مثال: «وانمود» /vanem´ud/، «واخواست» /vax´ast/      

پیشوند «وا -» در (الف) غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول، و در (ب) و (ج) خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

3- «بر -»/bær-/: مشکور)1363: 287( معتقد است: "این وند در زبان پهلوی «اپر» (Apar) و در شاهنامه نیز گاهی به صورت «ابر» (Abar) آمده است". بر در مقام پیشوند فعلی چندان زایا نیست.         

الف) «بر -» + بن ماضی  فعل. مثال: «برگشت» /b´ærgæšt/، «برکشید» b´ærkæšid//               

ب) «بر -» + بن مضارع  اسم (صفت فاعلی مرخم). مثال: «برگزار» /bærgoz´ar/، «بر چسب» /bærč´æsp/              

ج) «بر -» + بن ماضی  (مصدر مرخم ). مثال: «بر داشت» /bærd´št/، «برخوردار»/bærxord´ar/  

پیشوند «بر -» در (الف) غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول و در (ب) و (ج) خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

4- «ور -» /vær-/: ترکیبات همراه با «ور -» گاه صورت محاوره‌ای ترکیبات همراه با «بر -» هستند،

مانند: «ورچیدن/ برچیدن»، و گاه واژه‌های جداگانه‌ای به حساب می‌آیند، مانند: «ورشکست».                                                                                                        

الف) «ور -» + بن ماضی  اسم (صفت مفعولی یا مصدر مرخم). مثال: «ورشکست» /væršek´æst/      

ب) «ور -» + بن ماضی  فعل. مثال: «وررفت»/v´ærræft/  ، «ورچید»/v´ærčid/                    

پیشوند «ور -» در (الف) خنثی و متعلق به لایۀ دوم، و در (ب) غیر خنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

5- «در -» /dær-/: ناتل خانلری (41:1369) معتقد است: "این پیشوند در فارسی باستان «antar» به معنی داخل و درون چیزی بوده و در پهلوی و فارسی دری اندر پیشوند فعلی و مشتقات اسمی آن است".       

الف) «در -» + بن ماضی  فعل. مثال: «دریافت» /d´æryaft/، «درگذشت» /d´ærgozašt/                

ب) «در -» + بن ماضی  اسم (مصدر مرخم). مثال: «در آمد» /dæram´æd/، «درخواست» /dærx´ast/.

ج) «در -» + بن مضارع  صفت فاعلی مرخم. مثال: «درخور» /dærx´or/، «درگیر» /dærg´ir/   

این پیشوند در (الف) غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول، و در (ب) و (ج) خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

6- «فرا -»/færa-/ :فرا مخفف فرازاست به معنیبه پیش، که در مقام پیشوند فعلی کاربرد چندانی ندارد.

الف) «فرا -» + بن ماضی  فعل. مثال: «فرارسید» /fær´aræsid/، «فراگرفت» /fær´agereft/                

ب) «فرا -» + بن مضارع  اسم/ صفت فاعلی مرخم. مثال: «فراگیر» /færag´ir/، «فرایند» /færay´ænd/ 

این پیشوند در (الف) غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول و در (ب) خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

7- «فرود -»/forud/: ناتل خانلری (45:1369) می‌گوید :"این وند مفهوم حرکت از بالا به پایین را در بر دارد و در پهلوی و فارسی دری، هم به صورت حرف اضافه و قید و هم مانند پیشوند فعلی به کار می‌رفت".        

«فرود -»+ بن ماضی  فعل. مثال: «فرود آمد» /for´udamæd/، «فرود آورد» /for´udaværd/

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀاول است.

8- «فرود -» /foru-/: گمان می‌رود که پیشوند فرو صورت تخفیف یافته و تازه‌تری از فرود باشد. فرو در مقام پیشوند فعلی چندان زایا نیست. همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید این پیشوند اسم، صفت یا فعل می‌سازد.      

الف) «فرود -»+ بن ماضی  فعل. مثال: «فرو رفت» /fo´ruræft/، «فروپاشید»/fo´rupašid/

ب) «فرود -»+ بن مضارع  اسم/ صفت فاعلی مرخم. مثال: «فروگذار»/forugoz´ar/ ، «فروکش» /foruk´eš/

ج) «فرود -»+ صفت مفعولی صفت. مثال: «فرورفته»/foruræft´e/ ، فروافتاده /foruoftad´e/

این وند در (الف) غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول و در (ب) و (ج) خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

پیشوندهای فعلی

خنثی

غیرخنثی

مثال

1- باز /baz/

+

+

بازگشت /bazgæšt/ (اسم)- /bzgæšt/ (فعل)

2- وا /va/

+

+

واگیر /vagir/ (اسم) – واداشت /vadašt/ (فعل)

3- بر /bær/

+

+

برداشت /bærdašt/ اسم)، /bærdašt/ (فعل)

4- ور /vær/

+

+

ورشکست /væršekæst/ (اسم)، وررفت /værræft/ (فعل)

5- در/dær/

+

+

درگیر /dærgir/ (اسم) دریافت /d̒æryaft/ (فعل)

6- فرا /færa/

+

+

فراگیر /færagir/(اسم)–  فراگرفت /færagereft/ (فعل)

7- فرود /forud/

 

+

فرودآمد /forudamæd/ (فعل)

8- فرو /foru/

+

+

فروکش /forukeš/(اسم)، فرو رفت /foruræft/ (فعل)

جدول6)

5-3-2. پیشوندهایغیر فعلی

پیشوندهایی هستند که با واژه‌هایی چون اسم، ضمیر، صفت، بن ماضی و بن مضارع فعل ترکیب می‌شوند و کلمات مشتق غیرفعلی (اسم، صفت، یا قید) می‌سازند. این پیشوندها عبارتند از: 

 1- «اَبَر -»/æbær/: این وند به معنی بالاتر و برتر و یکی از گونه‌های پیشوند «بر -»است.                

«فرود -»+ اسم  صفت. مثال: «ابرقدرت» /æbærqodr´æt/، «ابرمرد» /æbærm´ærd/

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

2- «باز -»/baz-/ : این وند به عنوان پیشوند غیرفعلی به معنی عقب،برعکسودوبارهدر کلماتی همچون بازپس/bazp´æs/  و بازدم/bazd´æm/، به‌کار می‌رود. 

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

3- «بِلا -» /bela-/: این پیشوند از حرف جر عربی«بِ» همراه با حرف نفی عربی «لا»ساخته شده است.     

«بِلا -» + اسم  صفت / قید. مثال: «بلاتکلیف»  /belatækl´if/، «بلافاصله»/belafasel´e/  

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

4- «بی -»/bi-/ : ناتل خانلری (49:1369) می‌گوید: این وند" در فارسی میانه به صورت «ابی»/abi-/  برای ایجاد اسم از صفت به کار می‌رفت /   /abi-spās«بی‌سپاس»". این پیشوند از ادات نفی است.              

«بی -» + اسم  صفت. مثال: «بی‌گناه» / /bigon´ah، «بیکار»   /bik´ar/

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

5- «با-» /ba-/: با + اسم معنی  صفت. مثال: «باخرد»/baxer´æd/ ، «باهوش»/bah´uš/           

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

6- «پُر -» /por-/ پُر: از پیشوندهای کثرت است، و غالباً به اسم افزوده می‌شود.      

«پُر -» + اسم  صفت. مثال: «پررو» /por´ru/، «پرمایه» /pormay´e/، «پرگهر»/porgoh´ær/   

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

7- «پاد -» /pad-/: دارمستتر4 (1883 :301) معتقد است: "کلمات پاسخ، پاداش، پادزهر از ترکیب با پیشوند پاد، که در این کلمات معنی ضد دارد، پیدا شده است".              

«پاد -» + اسم  اسم. مثال: «پادزهر»/padz´æhr/ ، «پاتک»/pat´æk/

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

8- «پیش-» /piš/: این وند به معنی جلو است و با اسم و بن ماضی ترکیب می‌شود.                      

الف) «پیش-» + اسم / بن ماضی  اسم. مثال: «پیشگام» /pišg´am/، «پیشامد» /pišam´æd/                                                      

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

9- «لا-»:/la/  این وند از عناصر دخیل عربی در فارسی است، که با اسم ترکیب می‌شود و صفت یا قید می‌سازد.

«لا-» + اسم  صفت/ قید. مثال: «لامذهب» /lamæzh´ab/، «لاقید» /laq´eyd/

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

10- «نا- »/na-/ : «نا- » پیشوند نفی است. این وند بنا به گفتۀ ناتل خانلری (39:1369): "در فارسی میانه به صورت  aیاan  پیش ازمصوت برای نفی به کار می‌رفت که در فارسی دری متروک شد. مانند: a-marg (نامردنی)،  an-āzarm (بی‌آزرم)". امروزه به جای آن از «بی» و «نا» استفاده می‌شود.               

الف) «نا- » + اسم  صفت/ اسم. مثال: «نا امید» /naom´id/، «ناپدری» /napedar´i/                                  

ب) نا + ضمیر/ صفت/ بن مضارع صفت. مثال: «ناکس» /nak´es/، «ناراضی» /naraz´i/، «نارس» /nar´æs/                               

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

11- «ﻧَ -» /næ-/: این وند شبیه «نا -» است و مفهوم نفی دارد.                                             

الف) «ﻧَ -» + صفت  صفت. مثال: «نمردنی» /mordæn´i/                                

ب) «ﻧَ -» + بن مضارع  اسم. مثال: «نشکن» /šk´æn/، «نفهم» /næf´æhm/

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

12- «هم- » /-hæm/: این وند به معنی اشتراک یا شباهت است.                                    

الف) «هم- » + بن ماضی/ بن مضارع  اسم. مثال: «همزاد» /hæmz´ad/، «همنشین»/hæmneš´in/      

ب) «هم- » + اسم  اسم. مثال: «همکار» /hæmk´ar/، «همدم» /hæmd´æm/

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

13- «سر -» /-sær/:

«سر -» + اسم/ بن ماضی اسم. مثال: «سرآمد» /særam´æd/، «سرچشمه» /særčešm´e/                              

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

14- «کم -» /kæm/: این پیشوند بیانگر قلت است.                                                                       

«کم -» + اسم  صفت. مثال: «کم‌مایه» /kæmmay´e/، «کم‌تجربه» /kæmtæjrob´e/              

این وند اشتقاقی، خنثی و متعلق به لایۀ دوم است.

 

 

 


پیشوندهای غیرفعلی اشتقاقی

خنثی

غیر خنثی

مثال

1- ابر /æbær/

+

 

ابر قدرت /æbærqodræt/

2- باز/baz/

+

 

بازپرس /bazpors/

3- بلا/bela/

+

 

بلا تکلیف /belatæklif/

4- بی/bi/

+

 

بیکار /bikar/

5- با /ba/

+

 

باهوش /bah´uš/

6- پر /por/

+

 

پررو /porru/

7- پاد/pad/

+

 

پادزهر /padz´æhr/

8- پیش /piš/

+

+

پیشامد /pišam´æd/ (اسم)، پیش‌آمد /pišamæd/ فعل

9- لا /la/

+

 

لاقید /laq´eyd/

10- نا /na/

+

 

نادان /nad´an/

11- ﻧ /næ/

+

 

نشکن /næšk´æn/

12- هم /hæm/

+

 

همکار /hæmkar/

13- سر /sær/

+

+

سرآمد /særam´æd/ (اسم)، سرآمد /særamæd/

14- کم /kæm/

+

 

کم‌کار /kæmk´ar/

جدول (7)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5-3-3.پسوندهای اشتقاقی

1- «- ﺎ»/-a/  : کلباسی(1380: 98) معتقد است: "این وند در فارسی میانه به صورت  /-āg/بوده است، مانند dānāg «دانا»، garmāg «گرما»".       

الف) بن فعل + «- ﺎ»  اسم/ صفت/ قید. مثال: «دانا» /dan´a/، «کوشا» /kuš´a/                                           

ب) صفت + «- ﺎ»  اسم. مثال: «راستا»/rast´a/ ، «گرما»             /gærm´a/                                

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

2- «- ار» /-ar/: این پسوند در فارسی میانه نیز به صورت /ar/ بوده است، مانند /did´ar/ «دیدار». کشانی(1371: 47) می‌گوید:" این پسوند، که دورانی غیر فعال بود، در فارسی‌امروز دوباره فعال شده‌ است". 

بن ماضی + «- ار»  اسم / صفت. مثال: «کردار» /kerd´ar/، «خریدار» /xærid´ar 

این وند اشتقاقی، غیر خنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

3«-ان»  /-an/: این وند در فارسی میانه به صورت /-an/ بوده است، مانند: /bar´an/ «باران»               

الف) بن مضارع/ اسم + آن  صفت. مثال: «خندان»/xand´an/ ، «اردشیر بابکان» /babak´an/            

ب) اسم + «-ان»  اسم (مکان و زمان). مثال: «گرگان» /gorg´an/، «بهاران» /bæhar´an/

این وند اشتقاقی، غیر خنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

4- «- انه» /-ane/: «- انه» از جمله پسوندهای شباهت و لیاقت است. کلباسی(103:1380) می‌گوید:"این وند در فارسی میانه به صورتnag ā بوده است، مانندtāzānag  «تازیانه»".                                         

اسم + «- انه»  اسم/ صفت نسبی. مثال: «صبحانه»/sobhan´e/ ، «مردانه» /mærdan´e/

این وند در تمامی کاربردهایش اشتقاقی، غیر خنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

5- «- ه» /-e/: این وند در فارسی میانه به صورت -æg بوده است. مانند bændæg «بنده».  

الف) اسم/ صفت /عدد + «- ه»  اسم.  مثال: «زبانه» /zæban´e/، «جوانه» /jævan´e/، «هزاره» /hezar´e/                                                     

ب) بن ماضی / مضارع + «- ه»  اسم. مثال: «شماره»/šomar´e/ ، «گیره» /gir´e/                                         

پ) کلمات مرکب + «- ه»  اسم/ صفت. مثال: «دوشاخه» /došax´e/، «یکسره» /yeksar´e/ مثلاً در «بلیت یکسره»       

ت) صفت + «- ه»  صفت بیانگر عادت و تداوم. مثال: «بدکاره»/bædkar´e/ ، «ستمکاره»  /setæmkar´e/          

این وند در تمامی کاربردهایش اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

6- «- ستان» /estan/: کلباسی (108:1380) معتقد است:"صورت فارسی میانه این وند estān است، مانند /šæhrestan/  «شهرستان»".

اسم + «- ستان»  اسم مکان. مثال: «گلستان» /golest´an/، «کردستان» /kordest´an/

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

7- «-ِ ش» /- eš/: صورت فارسی میانۀ این وند /-išn/ بوده است: /kunišn/ (کنش).                  

الف) بن فعل/ صفت + «-ِ ش» اسم مصدر/ اسم. مثال: «ریزش» /riz´eš/، «پیدایش» /peiday´eš/                             

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

8- «-َک» /-æk/: این وند بیانگر تصغیر است.                                                                  

الف) اسم/ صفت + «-َک»  اسم. مثال: «شهرک» /šæhr´æk/، «سفیدک» /sefd´æk/

ب) بن فعل + (بن فعل) + «-َک»  اسم. مثال: «روروک» /rowrow´æk/، «غلتک» /qælt´æk/                       

ت) /-æk/ با /-e/ ترکیب می‌شود و /-æke/ یا /-ike/ وند تصغیر را می‌سازد، مانند: «مردکه»/ «مردیکه».

این پسوند در تمامی حالات اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

9- «- اک» /-ak/: این وند امروزه با چند مشتق زیر کم و بیش استعمال می‌شود.                         

اسم / بن فعل + «- اک»  اسم. مثال: «خاشاک» /xaš´ak/، «پوشاک» /puš´ak/، «خوراک» /xor´ak/           

این پسوند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

10- «- یار»/-yar/: فره‌وشی(1358: 338) می‌گوید: "این وند در فارسی میانه به دو صورت /dār/ و  /yār/بوده است: /wasyār/ به معنی بسیار".

اسم + «- یار» اسم. مثال: «شهریار» /šæhry´ar/، «دادیار» /dady´ar/         

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

11- «- ور»/vær/ : کلباسی (143:1380) معتقد است:" این وند در فارسی میانه به صورت –war بوده است: ganjwar «گنجور»". «- ور» گاهی با پسوند «– مند» در رقابت است، مانند: «هنرور» / «هنرمند».                           

اسم + «- ور»  اسم/ صفت. مثال: «بارور» /barv´ær/، «دانشور»   /danešv´ær/                                                                      

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

12- «- وار» /var/: کلباسی (141:1380) می‌گوید:" در فارسی میانه این وند به صورت /-wār/ بوده است: /sazāgwār/ «سزاوار»". «- وار» با پسوندهای «آسا»، «آنه»و «گونه» در رقابت است، مسیح‌وار/ مسیح‌آسا.           

اسم + «- وار»  اسم/ صفت/ قید. مثال: «امیدوار» /omidv´ar/، «سوگوار» /sugv´ar/

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

13- «- ناک» /-nak/: فره‌وشی (1385: 138) معتقد است: "این وند در فارسی میانه به صورت/nāk/  بوده است: /tarsināk/  «ترسناک»". این وند به معنی آمیختگی است.                                                            

اسم + «- ناک»  صفت. مثال: «وحشتناک» /væhšætn´ak/، «خطرناک» /xætærn´ak      

این پسوند اشتقاقی، غیر خنثی و متعلق به لایۀ اول است.

14- «- مند»/-mænd/: به معنیدارندگیاست ومعمولاً با پیشوند با-در رقابت است ارزشمند/ «با ارزش».

اسم + «- مند» صفت. مثال: «شکوهمند» /šokuhm´ænd/، «هنرمند»  /honærm´ænd/

این پسوند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

15- « -گر»/-gær/: « -گر»اصولاً پسوند پیشه و کاراست، و بر ورزندۀ کاری دلالت می‌کند.                

اسم + « -گر» اسم/ صفت. مثال: «شناگر» /šenag´ær/، «ستمگر» /setæmg´ær/

این پسوند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

16- «- گار»/-gar/: کلباسی (134:1380) معتقد است: "این وند در فارسی میانه به صورت -gār بوده است: rōzgār (روزگار)". این وند نسبتاً زایاست. 

الف) اسم/ بن مضارع یا ماضی + «- گار» اسم. مثال: «روزگار» /ruzg´ar/، «آموزگار» /?amuzg´ar/                                                                      

این پسوند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

17- «-کده» /-kæde/: این وند برای بیان مکان به کار می‌رود. کلباسی (134:1380) معتقد است:"صورت فارسی میانه این وند -kadag (خانه) بوده است".                                                                                   

اسم + «-کده»  اسم. مثال: «بتکده» /botkæd´e/، «دانشکده» /daneškæd´e/

این پسوند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

18- «- کار»  :/-kar/این وند در فارسی میانه به صورت-kār  بوده استvināskar : به معنی گناهکار.        

الف) اسم + «- کار»  اسم/ صفت. مثال: «جوشکار» /jušk´ar/، «تبه‌کار» /tæbæhk´ar/               

ب) فعل + «- کار»  اسم/ صفت. مثال: «ندانم‌کار» /nædanæmk´ar/، «بستانکار» /bestank´ar/            

این پسوند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

19- «- سان»، «- آسا»، «- سا» ناتل خانلری (37:1369)، کلباسی (131:1380) و کشانی(1371 : 48) معتقدند که پسوندهای «- سا»، «- آسا» و«- سان» تلفظ‌های گوناگون یک پسوند خاص هستند، چون هم نوعی تشابه آوایی دارند و هم از نظر معنی یکسانند. این وندها به دلیل هجایی و قافیه‌ای از یکدیگر فاصله گرفته‌اند.          

الف) «- سان» /-san/ و«- سا» /-sa/ به معنی شباهت در کلماتی، همچون «همسان» /hæms´an/ و «مهسا» /mæhs´a/ دیده می‌شوند. این وندها امروزه زایایی خود را از دست داده‌اند و سترون هستند.

ب) «- آسا» /-asa/ اسم + «- آسا»  صفت/ قید. مثال: «برق‌آسا» /bærq´asa/    

این پسوندها در تمامی حالات اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول هستند.

 

20- «- دان» /-dn/: این وند به معنی مکان است. گاهی«- دان» به اسم علوم افزوده می‌شود. مانند «شیمیدان».

اسم+ «- دان»  اسم مکان. مثال: «گلدان»/gold´an/ ، «آتشدان»  /?atæšd´an/

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

21- «- بان» /-ban/: این وند به معنی محافظ یا مسئول به کار می‌رود.                      

اسم (شیء یا مکان ) + «- بان»  اسم فاعل. مثال: «دربان» /dærb´an/، «جنگلبان» /jængælb´an/

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

22- «- سار» /-sar/: این پسوند امروزه غیرفعال است. کلباسی (130:1380) معتقد است: "سار در فارسی میانه به صورت /sār/ بوده است. مانند «سنگسار» /sangsār/".       

اسم/ صفت + «- سار»  اسم/ صفت. مثال: «کوهسار» /kuhs´ar/، «شرمسار» /šærms´ar/           

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

23- «- سر»/-sær/ : به معنی مکان. اسم + سر  اسم. مثال:«بابلسر» /babols´ær/ و «رودسر».

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

24- «- زار» /-zr/: فره‌وشی (1358: 399) معتقد است: "صورت فارسی میانه این وند/-ēčār/،/-ičār/  و/-ezar/  بوده است. مانند:/kārēčār/ ، /kāričār/و /katrezār/ (کارزار)". ناتل خانلری (1369: 29) صورت چهارم؛ یعنی /-ijar/ را نیز برای آن بیان می‌کند، مانند: /karijar/                                  

اسم/ اسم مصدر + «- زار»  اسم. مثال : «گندمزار» /gændomz´ar/، «کشتزار» /keštz´ar/                                                   

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است .

25- «- چه»:/-če/ فره‌وشی (414:1358) می‌گوید: "این وند در فارسی میانه به صورت /-iak/-izag/ بوده است. مانند: /nāyizag/ (نی کوچک)، /kaničak/ به معنی کنیزک". وند «- چه» دارای دو ساختار مجزا می‌باشد.       

1- اسم اشیا + «- چه»  اسم (مصغر). مثال: «باغچه» /baqč´e/، «دریاچه» /dæryač´e/                      

2- اسم + «- چه»  اسم (بیانگر شباهت با کلمه ریشه). مثال: «ماهیچه» /mahič´e/، «میخچه» /mixč´e/         

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

26- «- ین»/-in/ : صورت فارسی میانه این وند به صورت /-in/ بوده است. مانند: /pæšmin/

الف) اسم + «- ین»  صفت. مثال: «پشمین» /pæšm´in/، «سنگین» /sæng´in/                                

ب) اعداد + «- ین»  عدد ترتیبی. مثال: «هفتمین» //hæftom´in، «دهمین» /dahom´in

این وند اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

27- «- ی» /-i/: این وند قابلیت آن را دارد که به اسم، صفت، قید یا ماده فعل افزوده شود و اسم یا صفت ایجاد کند.

الف) اسم/ صفت/ عدد + «- ی»  اسم. مثال: «خیاطی» /xæyyat´i/، «هزاری» /hezar´i/                                                

ب) اسم/ مصدر + «- ی»  صفت. مثال: «پشمی» /pæšm´i/، «کرمانی» /kerman´i/

این وند در تمامی حالات اشتقاقی، غیرخنثی و متعلق به لایۀ اول است.

 

پسوندهای حقیقی

خنثی

غیر خنثی

مثال

1- آ /a/

+

+

گرما /gærm´a/ (غیرخنثی)، خدایا /xo´daya/ (خنثی)

2- آر /ar/

 

+

پرستار /pæræst´ar/

3- آن /an/

 

+

بهاران /bæhar´an/

4- آنه /ane/

 

+

مردانه /mærdan´e/

5- هـ /e/

 

+

هزاره /hezar´e/

6— ِستان /estan/

 

+

کردستان /kordest´an/

7ِش /eš/

 

+

آموزش /amuz´eš/

8َ ک /æk/

 

+

شهرک /šæhr´æk/

9- آک /-ak/

 

+

پوشاک /puš´ak/

10- یار /yar/

 

+

هوشیار /hušy´ar /

11- ور /vær/

 

+

بارور /barv´ær/

12- وار /var/

 

+

امیدوار /omidv´ar/

13- ناک /nak/

 

+

خطرناک /xætær´ak/

14- مند /mænd/

 

+

هنرمند /honærm´ænd/

15- گر /gær/

 

+

ستمگر /setæmg´ær/

16- گار/gar/

 

+

آموزگار /amuzg´ar/

17- کده /kæde/

 

+

دانشکده /daneškæd´e/

18- کار /kar/

 

+

صافکار /safk´ar/

19- سان /san/ ،آسا، سا

 

+

همسان /hæms´an/

20- دان /dan/

 

+

گلدان /gold´an/

21- بان /ban/

 

+

دربان /dæarb´an/

22- سار /sar/

 

+

شرمسار /šarms´ar/

23- سر /sær/

 

+

بابلسر /babols´ær/

24- زار /zar/

 

+

گلزار /golz´ar/

25- چه /če/

 

+

باغچه /baqč´e/

26- ین /in/

 

+

پشمین /pæšm´in/

27- ی /-i/

 

+

خوردنی /xordæn´i/

جدول (8)

6- خلاصه و نتیجه‌گیری  

در این مقاله 62 وند تصریفی و اشتقاقی زبان فارسی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفت و در نهایت، نتایج زیر حاصل شد:

1- از میان هشت وند تصریفی مورد مطالعه، هفت وند غیرخنثی و یک وند خنثی است (ر.ک. جدول 5).

2- هر پنج وند زایای عربی موجود در زبان فارسی غیرخنثی هستند.

3- از میان هشت پیشوند فعلی مورد مطالعه، غیر از فرود، هفت پیشوند دیگر به دو صورت خنثی و غیرخنثی عمل می‌کنند. اگر واژه حاصل از اشتقاق اسم باشد، پیشوند به صورت خنثی و اگر فعل باشد، پیشوند به صورت غیرخنثی عمل می‌کند (ر.ک. جدول 6).

4- از چهارده پیشوند غیرفعلی مورد مطالعه، که در جدول 7 فهرست شده‌اند، دو پیشوند «پیش -» /piš/ و «سر -»/sær/  به دو صورت خنثی و غیرخنثی عمل می‌کنند اما سایر پیشوندهای غیرفعلی خنثی هستند.

5- تمام پسوندهای اشتقاقی ارائه شده در جدول 8 غیرخنثی هستند.

بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که غیر از پیشوندهای غیرفعلی اشتقاقی که معمولاً خنثی هستند، سایر پیشوندها و پسوندهای اشتقاقی و بیشتر وندهای تصریفی زبان فارسی غیرخنثی و تکیه‌بر هستند. لذا به این تعمیم دست می‌یابیم که بیشتر وندهای زبان فارسی گرایش به غیرخنثی بودن دارند. نتیجۀ کلی حاصل از تحقیق به صورت خلاصه در جدول زیر ارائه گردیده است:

 

 

جدول کلی وندها

تعداد وند مورد مطالعه

خنثی

غیرخنثی

1- وندهای تصریفی اصلی

8

 

+

2- وندهای تصریفی عربی در فارسی

5

 

+

3- پیشوندهای فعلی

8

+(اسم‌ساز )

+ (فعل‌ساز )

4- پیشوندهای غیر فعلی اشتقاقی

14

+

 

5- پسوندهای واژه ساز

27

 

+

جدول(9)

 

پی‌نوشت‌ها

 

1- مدخل‌های واژگانی غیراشتقاقی همچون «در» و «پنجره» در حیطه هیچ یک از فرایندهای صرفی قرار نمی‌گیرند.

2- منظور تکیۀ نخستین است.

3- کلباسی (33:1380) معتقد است که آن /an/ نشانۀ فعل سببی (causative verb) است، نه «اند» یا «انید».

4- Dramesteter

اگرادی، ویلیام. دابروولسکی، مایکل. وآرونوف، مارک. (1989). درآمدی بر زبانشناسی معاصر. ج1. ترجمه علی درزی. تهران: انتشارات سمت.    
دار مستتر، جیمز. (1325). وندهای پارسی.ترجمه محمد علی لوایی . تهران: بخش تتبعات ایرانی.          
شقاقی، ویدا. (1386). مبانی صرف. تهران: انتشارات سمت.                   
فره‌وشی، بهرام. ( 1358). فرهنگ فارسی به پهلوی. تهران: دانشگاه تهران.                             
کشانی، خسرو. (1371).  اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.   
کلباسی، ایران. (1380).  ساخت اشتقاقی واژه درفارسی امروز. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.   
مشکور، محمدجواد. (1363). دستورنامه در صرف و نحو زبان پارسی. تهران: انتشارات توس.  
ناتل‌خانلری، پرویز. (1369).  تاریخ زبان فارسی. ج3. تهران: نشر نو.     
Allen, M. (1978). Morphological Investigations. Doctoral Diserttion. University of Connecticut.                            
Aronoff, M. (1976). Word Formation in Generative Grammar. Cambridge: MIT Press.
Greenberg, J. H. (1966). Universals of Language. Cambridge: MIT Press.  
Halle, M. (1973). Prolegomena to a Theory of Word-formation. Cambridge: MIT Press.
Hockett, C. (1958). A Course in Modern Linguistics. New York: Macmillan.
Katamba, F. & Stonham, J. (2006). Morphology. London: Macmillan Press LTD.                  
Kiparsky, p. (1982). Lexical Morphology and Phonology. Seoul: Hanshin.
Matthews, P. (1974). Morphology. Cambridge: Cambridge University Press.   
Siegel, D. (1974). Topics in English Morphology. New York: Garland.