Document Type : Research Paper
Author
University of Ayatollah Ozma Borujerdi, Iran
Abstract
Keywords
1. مقدمه
در سلسله مراتب پایگانی پیچیدگی فعلها، برخی از آنها از فعلهای دیگر پیچیدهترند. به طور مثال، فعل "دادن" از فعل "دیدن" پیچیدهتر و فعل "دیدن" نیز از فعل "دویدن" پیچیدهتر است. مبنای تعیین این پیچیدگی نوع اطلاعات (معنایی و یا نحوی) است که در مدخل واژگانی آنها و در واقع در ذهن سخنگویان زبانی وجود دارد. به این معنی که فعل "دادن" دارای سه موضوع[1]، فعل "دیدن" دارای دو موضوع و فعل "دویدن" دارای یک موضوع هستند. سلسله مراتب پیچیدگی فعلها در تولید و درک بیماران زبانی نیز ظهور مییابد. در این بیماران تولید و درک جملات دارای فعلهای یک موضوعی آسانتر از جملات دارای فعلهای دو یا سه موضوعی است (تامپسون و شاپیرو[2] ، 2007: 30 ). بنابر نتایج حاصل از پژوهشهایی که در این مورد به انجام رسیده و در بخش پیشینه مطالعات توضیح و شرح آنها خواهد آمد، آموزش ساختهای پیچیده در تسهیل یادگیری ساختهایی که پیچیدگی کمتری دارند، موثرند. به طور مثال، تامپسون و همکاران (1993) دریافتند که آموزش افعال دو موضوعی به فراگیری افعال سه موضوعی کمک نمیکند، بلکه فراگیری افعال سه موضوعی فراگیری افعال دو موضوعی را تسهیل میکند. این به آن دلیل است که آموزش ساختهای زبانی پیچیده تغییرات بنیادینی را در نظام زبانی فرد ایجاد میکند و تعداد جلسات مورد نیاز برای آموزش و گفتار درمانی را کمتر میسازد. در رویکردهای پیشین و سنتی یادگیری با آموزش ساختهای ساده آغاز و سپس به ساختهای پیچیده ختم میشد. یافتهها نشان میدهد که اگر آموزش گفتار درمانی بر مبنای سلسله مراتب صحیح باشد که بر پایه اصول علمی و ثابت شده زبانشناختی به دست آمدهاند، نه تنها ساختهای زبانی پیچیده سریعتر آموخته میشوند، بلکه نیاز به آموزش مستقیم ساختهای ساده نیز مرتفع میشود.
در این پژوهش بر آنیم که سلسله مراتبی از پیچیدگی فعلهای فارسی با استناد به یافتههای آزمون شده ارائه کنیم. به این منظور، آزمونهایی به منظور روشن شدن ماهیت واژگانی و ذهنی افعال لازم و متعدی بسیط فارسی ترتیب داده شده است. بیشک دستیابی به چنین سلسله مراتبی گامی مؤثر در جهت تنظیم طرح درسهایی در جلسات گفتار درمانی به منظور به حداقل رساندن این جلسات است. با این هدف، ابتدا پیشینهای از پژوهشهای مرتبط با موضوع این پژوهش و چهارچوب نظری این تحقیق مطرح میشود. سپس روش گردآوری، جامعه آماری و روش تجزیه و تحلیل دادهها بیان میشود. در پایان نیز خلاصه و نتیجهگیری از بحث کنونی ارائه خواهد شد.
2 . مروری بر پیشینه مطالعات
آرنز و سوئینی (1995) از جمله نظریهپردازانی هستند که معتقدند روابط معنایی (بر مبنای تعداد موضوعهای مورد نیاز فعل) که در ساختار موضوعی فعلها نهفته هستند، نقش اساسی را در بازنمود واژگانی افعال دارا هستند و آگاهی از اینگونه روابط معنایی بر دانش ما دربارۀ پردازشهای زبانی خواهد افزود. آنها در این تحقیق به دنبال بررسی این مسئله هستند که ماهیت اطلاعات مورد دسترس از واژگان به هنگام درک شنیداری فعل در جمله چگونه است. آنها به این نکته اشارهکردهاند که نوعی از پیچیدگی در پردازش افعال مطرح است؛ به این صورت که تعداد نقشهای تتایی موجود در هر احتمال[3] ساختار موضوعی را اساس تفاوت پردازش فعلها میدانستند. فرضیۀ آنها این بود که نقشهای تتایی که با معنای پایهای فعل در ارتباطند همواره در واژگان ذخیره میشوند و همراه با آن مورد دستیابی قرار میگیرند. از این رو، معتقدند که اساس تفاوت پردازشی فعلها را می توان به تعداد نقشهای تتایی (روابط معنایی و تعداد مشارکان) در هر احتمال ساختار موضوعی نسبت داد.
دربارۀ مقایسه زمان پردازش افعال با توجه به تعداد متممهای فعلی نیز فودر و همکاران(1968) به این نتیجه رسیدند که اگر جملهای دارای فعلی باشد که دو متمم دارد و یا اینکه دو احتمال قالب زیرمقولهای داشته باشد، ارائه دگرگفت برای آن دشوارتر از جملاتی است که تعداد متممها در آن یکی است.
برمبنای تصویربرداری از شبکههای نورونی مشخص شده است که پیچیدگی ساختار موضوعی فعل بر پردازش آن مؤثر است. همانگونه که از یافتههای دیگر محققان (جانکرز و باستیانس[4]1998، لوزاتی و همکاران[5] 2002، دوبلسر وکوشکه[6] 2003، کیم و تامپسون[7] 2004) نیز برمیآید، تولید فعلهایی که پیکربندی ساختار موضوعی در آنها پیچیدهتر است، مشکلتر از فعلهایی است که دارای مدخلهای واژگانی ساده هستند.
در برخی از پژوهشها نیز تولید افعال یک موضوعی آسانتر از افعال دو یا سه موضوعی است(کگل[8] 1995، تامپسون و همکاران 1997، کمرر و ترانل[9] 2000، کیم و تامپسون 2004، تامپسون و شاپیرو 2007). به طور نمونه، کولینا، مارانگلو و تابوسی[10] (2001) به این نتیجه رسیدند که بیماران دستور پریش در پردازش اسمهایی که فاقد ساختار موضوعی هستند بهتر عمل میکنند تا فعلها و اسمهائی که دارای ساختار موضوعی متناظر با افعال هستند. کیم و تامپسون (2004) معتقدند که وجود اشکال در تولید فعل در بیماران زبان پریش به علت وجود سطوح میانی بازنمودی[11] است. آنها سطح ساختار موضوعی را یکی از این سطوح میانی میدانند. بیشک این سطوح میانی به پیچیدگی فعلها میافزاید. پردازش سطوح میانی فعل در تصویربرداریهای عصبی نیز قابل مشاهده و بررسی است. کولینا، گاربین و تابوسی[12] (2007) در تحقیق خود با استفاده از تکنیک اف.ام.آر.آی[13] نواحی فعال شده مغزی به هنگام پردازش اسم و فعل را باتوجه به پیچیدگی ساختار موضوعی آنها مورد بررسی قرار دادند.
کولینا، گاربین و تابوسی (2007)پنج سخنگوی ایتالیایی زبان (سه زن و دو مرد بین 28-44 سال، دو نفر چپ دست و سه نفر راست دست) را مورد مطالعه قرار دادند. واژههای آزمایش در چهار گروه مرتب شده بودند: اسمهای فاقد موضوع (No) مانند « مدال»، اسمهای دارای موضوع (N1) مانند «گریه»، فعلهای یک موضوعی (V1) مانند «خوابیدن» و فعلهای دو موضوعی (V2) مانند «پرتابکردن». این واژهها از لحاظ بسامد، آشنایی، طول هجاها، قابلیت تصویرپردازی با هم تطبیق داده شدند. علاوه بر این محرکها، از تعدادی ناواژه جاپرکن[14] نیز استفاده شد. واژهها به مدت 600 هزارم ثانیه روی صفحة کامپیوتر باقی میماندند. از آزمودنیها خواسته میشد که با صدای بلند محرک دیداری را بخوانند و دربارۀ واژه یا ناواژه بودن آنها تصمیم بگیرند و در همین حال از مغز آنها تصویربرداری میشد. در نتیجۀ این تصویربرداری، مشخص شد که نواحی فعال شده دخیل در پردازش فعلها و اسمهای دارای موضوع و اسمهای فاقد موضوع متفاوتند، اما واژههایی که دارای تعداد موضوعهای یکسانی هستند، نواحی فعال مغز به هنگام پردازش آنها مشترک است. این پژوهش نقش پیچیدگی ساختار موضوعی را در پردازش واژهها به خوبی نشان میدهد.
در فارسی نیز مهرابی(1393) به موضوع زمان پردازش افعال متعدی در افراد طبیعی به هنگام ادراک شنیداری جمله پرداخته است. او نتیجه گیری کرده است که هر چه احتمالات ساختار موضوعی و قالب زیر مقولهای فعلی بیشتر باشد، آن فعل از لحاظ بازنمود ذهنی پیچیدهتر است و در اطلاعات مربوط به مدخل واژگانی آن فعل اطلاعات نحوی و معنایی بیشتری وجود دارد. بنابراین، افعال متعدی همه از یک دست نیستند و میتوان سلسله مراتبی از پیچیدگی آنها به دست داد. او در این پژوهش سلسله مراتبی از این افعال متعدی به دست داده است.
3. چارچوب نظری
چهارچوب نظری اتخاذ شده در این تحقیق، چهارچوب مورد نظر آرنز و سوئینی (1995) که به لحاظ مبانی نظری در روانشناسی زبان در قالب دیدگاه پردازشی و از لحاظ زبان شناختی در قالب نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی جایمیگیرند. این پژوهشها عمدتاً برمبنای پردازش برخط و ارائه تکالیف اولیه و ثانویه و با استفاده از الگوی گزینش واژگانی چند حسی صورت گرفتهاند و شیوۀ تجزیه و تحلیل دادهها نیز بر مبنای محاسبۀ زمان واکنش آزمودنیها بوده است. در تحقیق حاضر پرسش زیر مورد نظر هستند:
آیا اطلاعات موجود در مدخل واژگانی افعال لازم و متعدی در زبان فارسی که شامل اطلاعات معنایی (مشخصاً درباره تعداد مشارکان) و اطلاعات نحوی (مشخصاً درباره تعداد متممهای مورد نیاز هر فعل) است، بر زمان پردازش موثر است[15]؟ به بیان دیگر، آیا هرچه مدخل واژگانی فعلپیچیدهتر باشد آزمودنیهای طبیعی فارسی زبان که در این پژوهش بیست نفر از دانشجویان بیست تا بیست و دو ساله اند[16]، در انجام تکلیف ثانویه که همان تصمیمگیری واژگانی است با تأخیر بیشتری پاسخ خواهد داد؟
فرضیۀ کلی تحقیق حاضر این است که هر چه تعداد موضوعهای فعلی در فارسی بیشتر باشد، پیچیدگی فعل بیشتر، مدخل واژگانی آن غنیتر و تأخیر در پاسخ دهی به فعالیت ثانویه بیشتر خواهد بود. بنابراین، فرضیه متناظر با پرسش عبارت است از افعال لازم نسبت به متعدی پیچیدگی بازنمودی بیشتری دارند و همین پیچیدگی باعث بالاتر رفتن زمان واکنش آزمودنیها به محرکها خواهد شد. این بدان معنی است که پیچیدگی بازنموی فعل فارسی بر زمان پردازش اثر مستقیم دارد.
4. روش تحقیق و شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها
یکی از روشهای مطالعه پردازش برخط زبان استفاده از روش تصمیمگیری واژگانی چندحسی است. از طریق این روش میتوان پردازش جمله را به روشنی نشان داد، چراکه تکالیف موجود در این روش به پردازش لحظهبهلحظه جمله حساسند. روش این پژوهش نیز همان روش تصمیمگیری واژگانی چندحسی است که در آن از دو حس شنیداری و دیداری به طور همزمان و در قالب دو تکلیف گوش دادن به قصد درک معنی جملات و تصمیمگیری واژگانی استفاده میشود. روش مذکور چند ویژگی دارد که عبارتند از:
1- جملههائی که به دنبال بررسی چگونگی پردازش آنها هستیم به شیوۀ شنیداری به آزمودنیها ارائه میشوند. به آنها گفته میشود که تکلیف اصلی آنها گوش دادن به جملههایی است که میشنوند.
2- به آزمودنیها گفته میشود که باید تکلیف دیگری را نیز انجام دهند و آن، اینکه در همان هنگام که به جمله گوش میدهند، دربارۀ واژه بودن یا نبودن زنجیرهای از حروف که روی صفحه ظاهر میشود، تصمیم بگیرند.
3- در پردازش جمله وقفه ایجاد نمیشود، حتی زمانی که به محرک دیداری می رسیم. همین نکته تفاوت این روش را با روشهای دیگر مطالعۀ پردازش برخط جمله همچون کنترل و خواندن واژهبهواژه نشان میدهد.
به منظور انجام چنین تحقیقی در زبان فارسی، ابتدا افعال بسیط را به دو دسته لازم و متعدی طبقهبندی کردهایم. در این پژوهش، ملاک متعدی بودن افعال توانائی داشتن مفعول مستقیم از لحاظ نحوی و توانائی داشتن نقش و حالت کنشپذیر و یا کنشرو بودن از لحاظ معنائی است. برای هرکدام از دسته های فعلی لازم و متعدی تعداد 72 فعل بسیط درنظرگرفتهایم و آنها را در دو دسته جمله ساده و مرکب قراردادهایم. بنابراین، آزمونی کلی تدوین شده است که در آن نخست 144 جمله دارای فعل لازم و 144 جمله دارای فعل متعدی از نظر پردازشی مقایسه شدهاند تا تفاوت پردازش جملات دارای فعل لازم و متعدی و یا به عبارت دیگر، تأثیر داشتن موضوع اضافه بر پردازش مشخص شود. به طور نمونه، جمله (1) ساده و دارای فعل لازم، جمله (2) مرکب و دارای فعل لازم، جمله (3) ساده و دارای فعل متعدی و جمله (4) مرکب و دارای فعل متعدی است:
1. زمین به دور خورشید می چرخد*.
2. تسمه ای که به دور این حلقه می چرخد * فلزی است.
3. مرد مسلح چند دانش آموز را کشت*.
4. سارقان کسانی را کشتند* که در برابر آنها مقاومت کردند.[17]
در آزمون(2) افعال متعدی را به 2 طبقه تقسیم کردهایم و برای هر طبقه 12 مثال فعلی درنظر گرفتهایم. تفاوت این طبقات فعلی در نوع متمم مورد نیاز آنها است. هدف از این آزمون این است که بدانیم کدام یک از این سه دسته پیچیدهترند؟
روش تجزیه و تحلیل دادهها در دو آزمون بر مبنای زمان پاسخ دهی آزمودنیها به محرک دیداری بوده است. این آزمونها با استفاده از برنامۀ نرم افزاری DMDX اجرا شدهاند که زمان واکنش آزمودنیها را برمبنای هزارم ثانیه و پاسخ های درست و غلط آنها را محاسبه و ثبت نموده است. این برنامه بیشتر توسط روانشناسان شناختی و روانشناسان زبان برای تحلیل و ارزیابی جنبههای مختلف تواناییهای شناختی و زبانی مورد استفاده قرار میگیرد. محرکهای مورد استفاده در این تحقیق در فواصل زمانی معین و مناسب و ازپیش تعیین شدهای به صورت برنامه نرمافزاری فارسی (در جایگاه پس از فعل موردنظر) به آزمودنیها ارائه شدهاند. نتایج حاصل نیز با استفاده از روشهای آماری مناسب و از طریق نرمافزار SPSS و آزمون tوF مورد محاسبه قرارگرفته است و نتایج با به کارگیری برنامههای Word و Excel در قالب جدولهایی نمایش دادهشدهاند.
5. تجزیه و تحلیل دادهها
5-1 . آزمون (1)
با توجه به هدف پژوهش حاضر که مطالعۀ چگونگی فرایند پردازش فعل در زبان فارسی به هنگام درک شنیداری جمله است، پیچیدگی واژگانی افعال برمبنای اطلاعات ساختاری نحوی و معنایی واژگان موجود در مدخل واژگانی آنها تعریف شده است. ابزار مورد استفاده برای بررسی این موضوع در هر دو آزمون تصمیمگیری واژگانی چندحسی به روش پردازش برخط میباشد. به طورکلی، محرکها شامل 72 فعل بسیط لازم و 72 فعل بسیط متعدی در 288 جمله فارسی است[18]. 20 آزمودنی فارسی زبان که در دو آزمون پژوهش شرکت کردند، میبایست همزمان با گوش دادن به جملاتی که به صورت شنیداری و به قصد ادراک معنی به آنها ارائه میشد، در جایگاه پس از فعل، تکلیف تصمیمگیری واژگانی را نیز در مورد محرکهای دیداری واژگانی انجام بدهند. زمان واکنش به تکلیف دوم (تکلیف دیداری)، میزان پیچیدگی بازنمودی افعال را نشان داده است. درآزمون (1)، زمان پردازش جملات دارای افعال لازم و متعدی با یکدیگر مقایسه شده است. در طرح کلی این پژوهش، متغیر زمان واکنش به عنوان متغیر وابسته درنظرگرفته شده است و متغیرهای مستقل نیز عبارتند از: (1) طبقههای فعلی (لازم ومتعدی و انواع آنها)، (2) نوع جمله (ساختار نحوی جمله شامل جمله ساده و مرکب) و (3) دو گروه از محرکهای دیداری واژگانی که از نظر بسامد با یکدیگر تطبیق داده شده اند و به دو گروه آزمودنی ارائه شدهاند. آزمودنیها که بیست نفر از افراد طبیعی سخنگوی بومی فارسی بودهاند از این نظر به دو دسته تقسیم شدهاند که دو گروه متفاوت از محرکهای دیداری را دریافت کردهاند. دلیل اینکه این دو گروه دو دسته متفاوت از محرکها را دریافت کردهاند این است که تاثیر نوع محرک بر زمان واکنش آنها ارزیابی و قابل بررسی باشد. آنها از نظر سن و معدل تحصیلی با هم هماهنگ بودهاند. تنها تفاوت این دو گروه در نوع محرک دیداری ارایه شده به آنها بوده است . آزمونها با استفاده از برنامۀ نرم افزاری DMDX اجرا شدهاند. روش اجرای آزمون (1) به این صورت است که از آزمودنیهای شرکتکننده خواسته میشود تا به قصد ادراک معنی جملات، به جملات ارائه شده به شیوۀ شنیداری گوشکنند، بهطوری که بعداً بتوانند دگرگفتی از آنها را ارائهکنند. به هنگام گوش دادن به این جملات به آنها زنجیرهای از حروف (در جایگاه پس از فعل) ارائه میشود و آنها باید به این تکلیف ثانویه این گونه پاسخ دهند که آیا زنجیرۀ روی صفحۀ کامپیوتر واژهای واقعی در زبان آنهاست یا خیر. واژهها به معنای جملهای که شنیده شده است ارتباط معنایی ندارند و ناواژهها از واژههای پنج تا نه حرفی فارسی با جابجایی حرف اول آنها ساختهشدهاند. بنابراین، در آزمون (1) تعداد 288 جمله و144 واژه و144 ناواژه درنظرگرفتهشده است. تجزیه و تحلیل دادهها نیز برمبنای محاسبۀ زمان واکنش آنها نسبت به تکلیف ثانویه صورت گرفته است. این روش از آن جهت چندحسی خوانده میشود که آزمودنی از حواس شنیداری و دیداری برای انجام تکلیف اول و دوم استفاده میکند.
5-2. تجزیه و تحلیل دادههای آزمون (1)
از آنجا که آزمودنیها به دو نوع متفاوت از محرکهای دیداری که از نظر میزان بسامد در زبان فارسی با یکدیگر تطبیق داده شدهاند، پاسخ دادهاند، به طور قطع دو گروه مجزا از زمانهای واکنش ثبت گردیده است. محرکهای دیداری نیز که 144 واژه پنج تا هفت حرفی و 144 ناواژه هستند از پایگاه دادههای زبان فارسی که دستاورد محققان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، پس از تطبیق میزان بسامد آنها با هم استخراج و انتخاب شدهاند. واژههایی از این پیکره مورد استفاده مستقیم بوده است که دارای بسامد متوسط در فارسی بودهاند و از آنجا که در این پایگاه دادهای از لغات زبان فارسی، در مقابل هر کلمه بسامد عددی هر واژه نوشته شده است، کلماتی انتخاب شدهاند که از نظر بسامدی دارای بسامد یکسان و یا بسیار نزدیک به هم بودهاند. ناواژهها نیز با جایگزینی حرف اول واژههای پنج تا هفت حرفی همان 144 واژه فارسی ساخته شدهاند. واژههایی نظیر تهدید، نمونه، فاصله، تئاتر، مذاکره، توافق و ناواژههایی نظیر تطالعه، کفاوت، دوافق، تندان، گذاکره، پشخیص، خئاتر، تولاد مورد استفاده بوده اند. منطق انتخاب نوع محرک دیداری به عنوان یکی از متغیرهای مستقل در پژوهش حاضر این است که مطمئن شویم نوع این محرک دیداری بر زمان واکنش آزمودنی اثری نداشته است. به عبارت دیگر، برابری و یا تفاوت زمانهای پردازش آزمودنیها که به محرکهای متفاوتی واکنش نشان دادهاند، میزان تأثیر این متغیر مستقل را نشان میدهد. با توجه به زمانهای ثبت شده از واکنش آزمودنیها و به عنوان پرسش نخست آزمون (1) این سؤال مطرح است که تفاوت محرکهای دیداری (که به دو گروه آزمودنی «الف» و «ب» داده شده است) بر نتایج بیاثر است یا خیر[19]. برای پاسخ به این سؤال، میانگین زمان واکنش آزمودنیها به هر یک از دو نوع محرک دیداری و نیز میانگین کلی زمان واکنش آنها برحسب هزارم ثانیه در جدول 1 آمده است.
جدول (1) میانگین زمان واکنش آزمودنیها (برحسب هزارم ثانیه) در آزمون (1)
نوع محرکهای دیداری |
فعل لازم |
فعل متعدی |
||
جمله ساده |
جمله مرکب |
جمله ساده |
جمله مرکب |
|
نوع نخست محرکهای دیداری (گروه الف) |
87/899 |
54/1292 |
98/929 |
12/1212 |
نوع دوم محرکهای دیداری(گروه ب) |
60/762 |
57/1089 |
62/878 |
75/1103 |
میانگین کل |
23/831 |
06/1191 |
30/904 |
93/1157 |
حال سؤال این است که بر مبنای زمانهای واکنش ثبتشده برای آزمودنیها، متغیر مستقل نوع محرک دیداری بر زمان واکنش آزمودنیها اثر داشته است یا خیر. به عبارت دیگر، با توجه به اینکه آزمودنیها با انواع متفاوتی از محرکهای دیداری مواجه بودهاند، آیا تفاوت معنیداری میان زمان واکنش آنها به هریک از چهار دسته جمله ( جمله ساده دارای فعل لازم، جمله مرکب دارای فعل لازم، جمله ساده دارای فعل متعدی و جمله مرکب دارای فعل متعدی) دیده میشود یا خیر. برای پاسخ به این پرسش، میتوان از طریق آزمونهای آماری میزان تأثیر متغیر محرک دیداری را بر زمان واکنش آزمودنیها روشن ساخت. برای پاسخ گفتن به پرسش بالا از آزمون تی استفاده شده است که نتایج آن در جدول 2 آمده است.
جدول (2) بررسی تفاوت میان میانگینهای زمانهای واکنش آزمودنیها در آزمون (1)
نوع فعل و نوع جمله |
نوع محرک دیداری |
میانگین |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
فعل لازم در جمله ساده |
الف |
87/899 |
334/1 |
18 |
199/0 |
تفاوت ندارد |
ب |
61/762 |
|||||
فعل لازم در جمله مرکب |
الف |
54/1292 |
102/1 |
18 |
322/0 |
تفاوت ندارد |
ب |
57/1089 |
|||||
فعل متعدی در جمله ساده |
الف |
98 /929 |
370/0 |
18 |
716/0 |
تفاوت ندارد |
ب |
62/878 |
|||||
فعل متعدی در جمله مرکب |
الف |
12/1212 |
537/0 |
18 |
598/0 |
تفاوت ندارد |
ب |
75/1103 |
یافتههای جدول (2) نشان میدهند که میانگین زمان واکنشها در هر دو نوع فعل و دو نوع جمله در گروه (الف) بیشتر از زمان واکنشها در گروه (ب) شده است، اما نتایج آزمون تی معناداری این تفاوت را تأیید نمیکند. با توجه به اینکه در هر چهار آزمون، مقدارp بیشتر از حداقل مقدار قابل پذیرش شده است (05/0P>)، میتوان گفت که سرعت پردازش در این دو گروه در این آزمون با یکدیگر تفاوت معنیداری ندارد. اکنون با استناد به یافتههای حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها که با استفاده از آزمون تی به دست آمدهاند، میتوان گفت که زمان واکنش آزمودنیها به محرکهای دیداری متفاوت، الگوی واحدی را داشته است. به عبارت دیگر، میتوان گفت که متغیر مستقل نوع محرک دیداری بر زمان واکنش آزمودنیها بیاثر بوده است.
با توجه به این که متغیر نوع جمله یکی از متغیرهای مستقل در پژوهش حاضر بوده است، سؤال دوم این بخش را میتوان اینگونه مطرح کرد که آیا متغیر مستقل نوع جمله بر زمان واکنش آزمودنیها تأثیر داشته است یا خیر. این پرسش را میتوان به این صورت نیز مطرح کرد که آیا میان زمان واکنش آزمودنیها به دو نوع از جملات ساده دارای فعل لازم و جملات مرکب دارای فعل لازم، تفاوت معنیداری وجود دارد. چنین پرسشی دربارۀ جملات ساده و مرکب دارای فعل متعدی نیز مصداق دارد. برای پاسخ به این دو پرسش، میتوان به جدولهای (3) و (4) توجه کرد که با استفاده از آزمون تی و بر مبنای میانگین کلی زمان واکنش آزمودنیها به دست آمده است.
جدول (3) بررسی تأثیر متغیر مستقل نوع جمله بر زمان واکنش در جملات دارای فعل لازم در آزمون (1)
نوع فعل و نوع جمله |
میانگین |
میانگین اختلاف |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
فعل لازم در جمله ساده |
24/831 |
85/359- |
831/6- |
19 |
000/0 |
تفاوت دارد |
فعل لازم در جمله مرکب |
06/1191 |
یافتههای حاصل با توجه به جدول (3) نشان میدهد که میانگین زمان واکنش برای فعل لازم در جملۀ مرکب (06/1191) بیشتر از میانگین زمان واکنش برای فعل لازم در جملۀ ساده (23/831) میباشد. آزمون تی نیز این اختلاف را در سطح اطمینان 99 درصد تأیید میکند. بنابراین، میتوان گفت که :
میانگین زمان واکنش برای فعل لازم در جملۀ مرکب به طور معنیداری بیشتر از میانگین زمان واکنش به فعل لازم در جملۀ ساده است.
اکنون برای بررسی تکمیلی تأثیر متغیر مستقل نوع جمله بر زمان واکنش آزمودنیها نیازمند انجام آزمونی مشابه، در رابطه با دادههای مربوط به جملات ساده و مرکب دارای فعل متعدی هستیم. نتایج انجام چنین آزمونی در جدول 4 آمده است.
جدول (4) بررسی تأثیر متغیر مستقل نوع جمله بر زمان واکنش آزمودنیها در جملات دارای فعل متعدی
نوع فعل و نوع جمله |
میانگین |
میانگین اختلاف |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
فعل متعدی در جمله ساده |
30/904 |
60/253- |
262/6- |
19 |
000/0 |
تفاوت دارد |
فعل متعدی در جمله مرکب |
93/1157 |
دادههای مندرج در جدول بالا نشان میدهد که میانگین زمان واکنش برای فعل متعدی مرکب (93/1157) بیشتر از میانگین زمان واکنش برای فعل متعدی ساده (30/904) میباشد. آزمون تی نیز این اختلاف را در سطح اطمینان 99 درصد تأیید میکند. بنابراین، میتوان گفت که :
میانگین زمان واکنش برای فعل متعدی در جملۀ مرکب به طور معنی داری بیشتر از میانگین زمان واکنش به فعل متعدی در جملۀ ساده است.
اینک برای بررسی تأثیر متغیر مستقل نوع فعل باید به تحقیق دربارۀ این نکته بپردازیم که آیا تفاوت معنیداری میان زمان واکنش آزمودنیها به جملات ساده دارای فعل لازم و جملات ساده دارای فعل متعدی وجود دارد یاخیر. همین نکته دربارۀ جملات مرکب نیز مصداق دارد. به عبارت دیگر، باید به بررسی این نکته بپردازیم که آیا میان زمان واکنش آزمودنیها به جملات مرکب دارای فعل لازم و جملات مرکب دارای فعل متعدی تفاوت معنیدار مشاهده میشود یاخیر. به این منظور، معنی داری تفاوت بین زمان واکنش آزمودنیها به دو نوع فعل لازم ساده و متعدی ساده با استفاده از روش آماری تی تست بررسی شده است. جدول (5) دادههای حاصل را نشان میدهد.
جدول (5) بررسی تأثیر متغیر مستقل نوع فعل بر زمان واکنش در جملات ساده آزمون (1)
نوع فعل و نوع جمله |
میانگین |
میانگین اختلاف |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
فعل لازم درجمله ساده |
24/831 |
09/73- |
666/2- |
19 |
015/0 |
تفاوت دارد |
فعل متعدی در جمله ساده |
33/904 |
تحلیل دادهها بیانگر آن استکه میانگین زمان واکنش برای فعل متعدی ساده (33/904) بیشتر از میانگین زمان واکنش برای فعل لازم ساده (24/831) شده است. آزمون تی این اختلاف را در سطح اطمینان 95 درصد تأیید میکند. بنابراین، میتوان گفت که :
میانگین زمان واکنش برای فعل متعدی در جملۀ ساده به طور معنی داری بیشتر از میانگین زمان واکنش به فعل لازم در جملۀ ساده است.
علاوه بر این، برای بررسی تأثیر متغیر مستقل نوع فعل بر زمان واکنش آزمودنیها باید به بررسی تأثیر این متغیر در جملات مرکب نیز پرداخت. نتایج انجام چنین آزمونی در جدول (6 )آمده است.
جدول (6) بررسی تأثیر متغیر نوع فعل بر زمان پردازش در جملات مرکب آزمون (1)
نوع فعل |
میانگین |
میانگین اختلاف |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
فعل لازم در جمله مرکب |
08/1191 |
147/33 |
280/1 |
19 |
216/0 |
تفاوت ندارد |
فعل متعدی در جمله مرکب |
94/1157 |
همان طورکه در جدول نشان داده شده است، میانگین زمان واکنش برای فعل لازم مرکب (08/1191) بیشتر از میانگین زمان واکنش برای فعل متعدی مرکب (94/1157) شده است. با این حال، آزمون تی معنیداری این اختلاف را تأیید نمیکند. بنابراین میتوان گفت که :
بین زمان واکنش آزمودنیها به دو نوع فعل لازم در جملۀ مرکب و متعدی در جملۀ مرکب تفاوت معنیداری وجود ندارد.
همانگونه که از جدولهای بالا بر میآید، میانگین کلی زمان واکنش به جملات ساده و مرکب و نیز جملات سادهای که در آنها فعل لازم بهکار رفته است و جملات ساده ای که در آنها فعل متعدی به کار رفته است با یکدیگر متفاوتند. نتایج به دست آمده به راحتی نشان میدهند که متغیر مستقل نوع جمله مستقیماً بر متغیر وابسته زمان پردازش مؤثر بوده است. به عبارت دیگر، ساخت نحوی جمله مرکب به دلیل افزایش دادن طول جمله و گاهی هم از طریق برهم زدن ترتیب اصلی عناصر جمله و یا افزودن توضیح به عنصر فاعل و یا عنصر مفعول جمله زمان واکنش و پردازش را نیز افزایش میدهد. علاوهبراین، جملات ساده دارای فعل متعدی نیز نسبت به جملات ساده دارای فعل لازم زمان واکنش بیشتری را نشان میدهند. این تفاوت پردازشی را میتوان به داشتن یک موضوع بیشتر در مدخل واژگانی فعلهای متعدی نسبت داد. علاوه برآن، میتوان این تفاوت را ناشی از داشتن متمم فعلی در افعال متعدی دانست.
پس از انجام آزمون (1) و تحلیل نتایج مربوط به آن، مشخص شده است که متغیر نوع محرک دیداری بر میانگین زمان واکنش آزمودنیها در هیچیک از جملات ساده دارای فعل لازم، ساده دارای فعل متعدی، مرکب دارای فعل لازم و مرکب دارای فعل متعدی باعث تفاوت معنیدار نشده است. به عبارت دیگر، نوع محرک دیداری بر زمان واکنش آزمودنیها بیاثر بوده است. علاوه بر این، مشخص شده است که متغیرهای نوع جمله و نوع فعل مستقیماً بر زمان واکنش آزمودنیها اثر داشتهاند. تأثیر متغیر نوع فعل وقتی مشخص میشود که میبینیم میانگین زمان واکنش به جملات ساده در این آزمون از جملات مرکب به طور معنیداری کمتر شده است. بهنظر میرسد که به هنگام پردازش جملات مرکب، ذهن آزمودنی بهطور همزمان با پردازش دو گزاره مواجه است. زمان لازم برای پردازش دو گزاره بیشتر از زمان لازم برای پردازش یک گزاره است. حال به توصیف نحوه اثر متغیر نوع فعل میپردازیم؛ درآزمون (1) این پژوهش، از آن رو که طول جمله میتوانسته است به عنوان عاملی مؤثر بر زمان واکنش آزمودنیها درنظرگرفته شود، سعی شده است که طول جملات در هر سه آزمون با یکدیگر تطبیق داده شود. به عبارت دیگر، برای ممانعت از تأثیر عامل "طول جمله" بر زمان واکنش آزمودنیها در جملات دارای فعل لازم از افزودههایی استفاده شده است تا بدین وسیله تأثیر داشتن یک موضوع اضافی بر طول جملات دارای فعل متعدی جبران شود. بهرغم این دقت نظر، نتایج آزمون(1) نشان داده است که میانگین زمان واکنش آزمودنیها به جملات ساده دارای فعل لازم به طور معنیداری کمتر از میانگین زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل متعدی شده است. این نکته نشان میدهد که در پردازش جملات ساده نوع فعل از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است و افزوده ها بر زمان واکنش اثری نداشته اند. این نکته به این معنی است که افعال لازم (که تنها نیازمند یک مشارک معنایی هستند) از افعال متعدی (که حداقل دو مشارک معنایی نیاز دارند) سریعتر پردازش شدهاند. به عبارت دیگر، کم شدن تعداد مشارکان معنایی فعل به کاهش زمان واکنش آزمودنیها انجامیده است. با مقایسه جملات مرکب دارای فعل لازم و جملات مرکب دارای فعل متعدی مشخص شده است که تفاوت معنیداری میان زمان واکنش به این دو نوع از جملات مشاهده نشده است. به عبارت دیگر، به رغم اینکه تعداد مشارکان مورد نیاز افعال لازم کمتر از تعداد مشارکان مورد نیاز افعال متعدی است، اما به دلیل وجود اثر متغیر مستقل "نوع جمله" تفاوتها معنیدار نشدهاند. بنابراین، به هنگام پردازش جملات مرکب عامل تعداد گزاره ها نسبت به تعداد مشارکان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. به طورکلی، با توجه به یافتههای حاصل از آزمون (1) میتوان نتایج را بدین صورت خلاصه کرد:
1) به علت تأثیر تعداد مشارکان[20]، میانگین زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل لازم به طور معنی داری کمتر از زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل متعدی شده است.
2) به علت تأثیر تعداد گزارهها بر امر پردازش، میانگین زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل لازم به طور معنیداری از میانگین زمان واکنش به جملات مرکب دارای فعل لازم کمتر شده است. این وضعیت در مورد افعال متعدی نیز وجود دارد.
3) به دلیل مؤثرتر بودن عامل تعداد گزارهها نسبت به تعداد مشارکان، تفاوت معنیداری میان زمان واکنش به جملات مرکب دارای فعل لازم و جملات مرکب دارای فعل متعدی دیده نشده است.
5-3 . آزمون (2)
در این آزمون از همان روش قبل که در آزمون پیش استفاده شد، بهره گرفتهایم و متغیرها نیز همان متغیرهای نوع محرک دیداری، نوع جمله و نوع فعلند. متغیر وابسته نیز زمان واکنش آزمودنی است. در این آزمون فرضیه پیچیدگی بازنمودی فعل متعدی را به آزمون گذاشتهایم. می خواهیم بدانیم آیا همه افعال متعدی به یک صورت پردازش میشوند. به همین دلیل دو دسته فعل متعدی با سطوح پیچیدگی متفاوت را انتخاب کردهایم. انواع افعال متعدی مورد نیاز آزمون (2) عبارتند از:
الف-متعدی که یک گروه اسمی به عنوان موضوع بیرونی میگیرد. به طورمثال، فعل"کاشتن" در فارسی در جمله زیر:
1. من این درخت سیب را کاشتم.
افعالی از این دست مانند مصادر: جویدن- کشتن- پوشیدن- بوئیدن- بوسیدن- خواباندن- لیسیدن- آمرزیدن- جوشاندن- خنداندن- کاشتن- فشردن
ب- متعدی چهار مفعولی که چهار نوع مفعول( گروه اسمی، جمله تعجبی، جمله خبری و جمله پرسشی) به عنوان موضوع بیرونی میگیرد. به طور مثال، در فارسی فعل "فهمیدن" دارای ساختارهای نحوی زیر است:
2. مادرم تمام داستان را فهمیده بود.
3. من از همان ابتدا فهمیدم که او چه آدم بدجنسی است!
4. من میفهمم که تو خیلی مشکل مالی داری.
5. من میفهمم که چه چیزی او را عصبی کرده است.
افعالی از این دست مانند: فهمیدن-شناختن- شنیدن- گفتن- نوشتن- دانستن- خواندن- پرسیدن- فرمودن- آموختن- دیدن- نمایاندن
میانگین زمان واکنش آزمودنیها به جملات ساده (برحسب هزارم ثانیه) در آزمون (2) جدول7 آمده است:
جدول (7) میانگین زمان واکنش آزمودنیها به جملات ساده (برحسب هزارم ثانیه) در آزمون (2)
نوع محرکهای دیداری |
|
فعل متعدی در جمله ساده |
|
نوع (1) |
نوع (2) |
||
نوع نخست محرکهای دیداری ( الف) |
|
61/880 |
45/995 |
نوع دوم محرکهای دیداری ( ب) |
22/735 |
23/811 |
|
میانگین کل |
91/807 |
34/903 |
اما آیا این تفاوتها معنی دارند؟ به بیان دیگر، آیا نوع محرک دیداری بر زمان واکنش آزمودنیها اثر داشته است؟ جدول (8) به این پرسش پاسخ میدهد.
جدول (8) بررسی تفاوت میان میانگینهای زمانهای واکنش آزمودنیها در آزمون (1)
نوع فعل متعدی در جمله ساده |
نوع محرک دیداری |
میانگین |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
نوع 1 |
الف |
61/880 |
731/1 |
18 |
101/0 |
تفاوت ندارد |
ب |
22/735 |
|||||
نوع2 |
الف |
45/995 |
366/1 |
18 |
189/0 |
تفاوت ندارد |
ب |
23/811 |
همانطور که جدول (8) نشان میدهد، نوع محرک دیداری بر زمان واکنش آزمودنیها اثری نداشته است و الگوی عملکردی آزمودنیها یکسان بوده است. جدول 9 به این پرسش پاسخ میدهد که آیا دو نوع فعل متعدی به کار رفته در آزمون (2) از حیث پیچیدگی یکسانند و یا خیر.
جدول (9) معنیداری تفاوت میان دو نوع فعل متعدی به کار رفته در آزمون (2)
نوع فعل متعدی |
نوع فعل |
میانگین |
مقدارt |
درجه آزادی df |
p_value |
نتیجه |
نوع 1 (91/807) |
5 |
34/903 |
754/2- |
19 |
013/0 |
تفاوت دارد |
یافتههای جدول (9) نشان میدهد که میانگین زمان واکنش به محرک دیداری که در جملات دارای فعل متعدی نوع دوم به کار گرفته شدهاند، به طور معنی داری بیشتر از نوع اول است. به بیان دیگر افعال متعدی که چهار نوع مفعول میپذیرند از حیث بازنمودی پیچیدهتر از افعال متعدی دسته اولند.
6. یافتههای تحقیق
تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش نشان میدهد که در آزمون (1) به علت تأثیر عامل تعداد مشارکان فعلی، میانگین زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل لازم بهطور معنیداری کمتر از زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل متعدی شده است. همچنین، به علت تأثیر عامل تعداد گزارهها بر امر پردازش، میانگین زمان واکنش به جملات ساده دارای فعل لازم بهطور معنیداری از میانگین زمان واکنش به جملات مرکب دارای فعل لازم کمتر شده است. این وضعیت در مورد افعال متعدی نیز وجود دارد. علاوه بر این، به دلیل مؤثرتر بودن عامل تعداد گزارهها نسبت به تعداد مشارکان، تفاوت معنیداری میان زمان واکنش به جملات مرکب دارای فعل لازم و جملات مرکب دارای فعل متعدی دیده نشده است. همچنین، با توجه به یافتههای حاصل از آزمون (2) میتوان گفت که متغیر نوع فعل از طریق عامل تعداد و نوع متممهای مورد نیاز باعث شدهاست که افعال متعدی که چهار نوع مفعول میپذیرند از حیث بازنمودی پیچیدهتر از افعال متعدی دسته اول باشند.
7. خلاصه و نتیجه
درست است که نتایج به دست آمده از آزمونهای این پژوهش بر روی افراد طبیعی فارسی زبان به دست آمدهاند اما همانطور که در بخش پیشینه مطالعات شرح داده شد در پژوهشهای مشابه که بر روی زبان پریشان و مخصوصاً بیماران بروکا دیده شده است، چنین حساسیتی نسبت به پیچیدگی فعل در بیماران دارای آسیب زبانی بروکا هم وجود دارد. بنابراین، می توان از یافتههای این پژوهش و باتوجه به نتایج به دست آمده راهکارهای زیر را ارائه کرد:
1) در افراد طبیعی سلسله مراتب پیچیدگی فعل به این صورت است: جملات مرکب پیچیدهتر از جملات ساده هستند. جملات دارای فعل متعدی پیچیدهتر از جملات دارای فعل لازم هستند و نیز جملات دارای فعل متعدی بسته به نوع متمم و تعداد مفعولهای مورد نیاز فعل میزان پیچیدگی متفاوتی را دارا هستند. سلسله مراتب بهدست آمده بر مبنای دو آزمون بالا به این صورت قابل طرح است:
الف) جملات ساده دارای فعل لازم<جملات ساده دارای فعل متعدی< جملات مرکب دارای فعل لازم< جملات مرکب دارای فعل لازم / متعدی
ب) جملات ساده دارای فعل متعدی نوع اول< جملات ساده دارای فعل متعدی نوع دوم
در این طیف هرچه از سمت راست به چپ حرکت کنیم پیچیدگی و در نتیجه بار پردازشی بیشتر خواهد شد.
2) می توان یادگیری را با ساختارهای پیچیده (مثلاً آموزش جملات مرکب دارای فعل متعدی و یا دارای فعل متعدی دسته دوم) آغاز کرد تا نیازی به آموزش مستقیم ساختارهای کمتر پیچیده نباشد. این از آن روست که زبان آموز از طریق تعمیم به قاعده سازی خواهد پرداخت.
[1] منظور از موضوع مشارکان درگیر در کنش فعلند. مثلاً فعل دویدن تنها نیازمند فاعل و فعل دیدن نیازمند فاعل و مفعول است.
[2] C. K. Thompson and L. Shapiro
[3] احتمالات (گزینههای) ساختار موضوعی فعل به انواع گزینههایی که برای یک فعل مفروض است تا ساختار موضوعیاش را بیان کند اطلاق میشود؛ به طور مثال، در انگلیسی فعل "فرستادن"دارای دو احتمال (گزینه) ساختار موضوعی است send: (x,y)/(x,y,z) . توضیح این نکته لازم بهنظرمیرسد که از آنجا که در این پژوهش نوع نقش معنایی مشارکان دخیل در فعلها ارتباط مستقیم با مباحث اصلی پژوهش نداشته و مورد نظر نبودهاست، بنابراین از متغیرهای x و y برای نشان دادن تعداد موضوعات موجود در هر احتمال ساختار موضوعی استفاده شده است.
[4] R, Jonkers and R. Bastiaanse
[5] C. Luzzatti et al.
[6] R. De Bleser and Kauschke, C.
[7] M. Kim and Tompson, C. K.
[8] J. Kegel
[9] D. Kemmerer and D. Tranel
[10] S. Collina, P. Maranglo and P. Tabossi
[11] intermediate level of representation
[12] S. Collina, G. Garbin and P. Tabossi
[13] functional magnetic resonance isotope (f-MRI)
[14] non-word/ filler
[15] توضیح این نکته لازم به نظر میرسد که در تنها پژوهشی که در این باره در زبان فارسی انجام شده است و در بخش پیشینه مطالعات به آن اشاره شد سوال پژوهش مربوط به بازنمود ذهنی افعال متعدی است. حال آنکه در این پژوهش بازنمود ذهنی و پیچیدگی بازنمودی افعال لازم و متعدی با هم مقایسه شدهاند.
[16] در بخش آزمودنیهای پژوهش به تفصیل درباره ویژگیهای آزمودنیها توضیح داده می شود.
[17] در جملات بالا ستاره جایگاه ارایه محرکهای دیداری آزمودند.
[18] هر فعل یکبار در جمله ساده قرار گرفته است و یکبار در جمله مرکب . بنابراین 72 جمله ساده دارای فعل لازم، 72 جمله مرکب دارای فعل لازم، 72 جمله ساده دارای فعل متعدی و 72 جمله مرکب دارای فعل متعدی مورد استفاده بوده است که در مجموع 288 جمله است.
[19] در این تحقیق تنها افعال بسیط فارسی مورد استفاده بوده است و از آنجا که افعال بسیط نسبت به مرکب تعدادی کم را شامل میشوند عملاً محدودتر کردن این تعداد ناچیز ممکن نبوده است. به تبع آن تعداد افعال دو یا چند معنایی نیر در میان این افعال محدود نمیتواند زیاد باشد. همچنین از آنجا که این افعال در جمله ارایه شدهاند معنای مورد نظر این افعال از بافت قابل تشخیص است و از میان چند معنی یک معنی مشخص به ذهن متبادر میشود. علاوه بر این باید این نکته را نیز در نظر گرفت که متغیرهای این تحقیق بسیار زیادند و گنجاندن متغیر دیگر تحقیق را پیچیدهتر خواهد کرد.
[20] منظور از موضوع مشارکان درگیر در کنش فعلند. مثلاً فعل دویدن تنها نیازمند فاعل و فعل دیدن نیازمند فاعل و مفعول است.