Applicative Construction: A Description and Theoretical Implications

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Application, descriptively speaking, is a grammatical term used to refer to a morphosyntactic process which affects the argument structure of a verb through either the introduction of a new argument to the argument structure of the verb or the promotion of an indirect argument with an oblique status to a direct argument status. Description, and let alone analysis, of application and the ensuing applicative constructions in Iranian languages have largely failed to draw the attention of researchers working on these languages; accordingly, the current research represents the first serious attempt to study application and the applicative constructions in an Iranian language, that is Kalhuri Kurdish. To be more specific, this papers aims at introducing a set of descriptive tools to characterize the applicative construction and at elaborating on the theoretical dimensions and implications of such constructions in the light of empirical findings from Kalhuri Kurdish. As such, the current research is setting a preliminary basis for further exploration of the properties of such constructions in Iranian languages.

Keywords

Main Subjects


1. مقدمه

در سال‌های اخیر، زبان‌شناسان به صورت گسترده‌ای به بررسی ساختار موضوعی فعل‌ها و فرایندهای موثر بر آن در زبان‌های مختلف پرداخته‌اند. یکی از فرایندهایی که ساختار موضوعی فعل را دستخوش تغییر می‌کند فرایند الحاق[1] است. فرایند الحاق، فرایندی نحوی- ساختواژی است که در آن یک حرف اضافه با پیوستن به فعل موضوع جدیدی را به ساختار موضوعی فعل اضافه می‌کند. این موضوع جدید در زبان‌های مختلف می‌تواند دارای نقش‌های معنایی بهره‌ور، ابزار، مکان، جهت و غیره باشد. الحاقی‌ها بر اساس نقش معنایی موضوع اضافه شده دارای انواع متفاوتی هستند. ساخت‌های الحاقی بهره‌ور/ متضرر، ابزاری و مکانی از رایج‌ترین انواع این ساخت‌ها می‌باشند (میتون، 2001). مثال زیر از زبان آینو[2]  فرایند الحاق را به نمایش می‌گذارد[3]:

(1) a.  A-kor               kotan       ta    sirepa-an           (شیباتانی، 1990: 65)                                  

          1SG-POSS        village     to   arrive-1SG.INTR

             ‘I arrived at my village.’

           

      b. A-kor                 kotan      a-e-sirepa.      

          1SG-POSS         village    1SG.TR-APPL-arrive

            ‘I arrived at my village.’

در مثال فوق، در جملۀ (a) عنصر مکان توسط گروه پس‌اضافۀ  قیدی نشان داده شده است اما در جملۀ (b) با اضافه شدن وند الحاقی به فعل و افزایش ظرفیت فعل عنصر مکان به صورت موضوع مفعولی در جمله حضور یافته است. در این مقاله، ساخت‌هایی از زبان کردی کلهری مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرند که دارای شباهت ساختاری با ساخت‌هایی هستند که در آن‌ها فرایند الحاق به‌وقوع پیوسته است[4]:

 (2) a. čᵻ-m                 ra       deišt.

بیرون          به           1.مفرد-گذشته.رفتن         

    ‘(من) بیرون رفتم.’         

       b. čᵻ-m-æ                     deišt.

بیرون     الحاقی-1.مفرد-گذشته.رفتن             

     ‘(من) بیرون رفتم.’           

 همان‌گونه که از داده‌های (2a-b) مشهود است آن‌چه که از آن تحت عنوان ساخت الحاقی در زبان کلهری یاد خواهد شد دارای مشابهت‌های صوری صرفی-نحوی با ساخت‌های مورد مطالعه در زبان‌های دیگر است. به‌طور مشخص در مثال (2a) افزوده مکانی توسط حرف اضافه به گروه فعلی اضافه شده است این در حالی است که در جفت الحاقی متناظر(2b)  حرف اضافه از ساخت جمله حذف گردیده و در مقابل یک تکواژ وابسته به فعل اضافه گردیده است. از نظر سازه‌ای، در ساخت الحاقی، متعاقب انضمام حرف اضافه به فعل، گروه حرف اضافه‌ای افزوده ظاهراً به یک گروه اسمی تبدیل شده است[5] . این پژوهش علاوه بر توصیف دقیق این ساخت‌ها، تحلیلی نظری از چگونگی اشتقاق این ساخت‌ها در چارچوب انگاره زایشی ارائه خواهد کرد.

    ساختار مقاله بدین شرح است که در بخش دوم پیشینه پژوهش در ارتباط با ساخت الحاقی در زبان‌های مختلف ارائه می‌شود. بخش سوم به معرفی و توصیف ساخت الحاقی با تکیه بر ویژگی‌های نحوی-ساختواژی این ساخت‌ها در کردی کلهری اختصاص دارد. در بخش چهارم تحلیل نظری چگونگی اشتقاق این ساخت‌ها ارائه می‌شود و در نهایت نتایج بدست آمده از پژوهش بخش پنجم را شکل می‌دهد.

2. پیشینه پژوهش

یکی از مهم‌ترین پژوهش‌هایی که در ادبیات نظری در خصوص ساخت‌های الحاقی در چهارچوب نظریۀ حاکمیت و مرجع‌گزینی صورت گرفته انضمام بیکر (1988) است. بیکر (1988) ساخت الحاقی را نتیجۀ عملکرد فرایند انضمام می‌داند که نمونه‌ای از گشتار حرکت آلفا محسوب می‌شود. انضمام، اضافه شدن یک هستۀ X به یک هستۀ Y حاکم مثل فعل است. به عقیدۀ بیکر، تکواژ الحاقی به عنوان یک مقولۀ واژگانی مستقل در زیرساخت نحوی مشتق می‌شود و سپس از جایگاه اصلی خود حرکت می‌کند و به فعل منضم می‌شود (بیکر، 1988: 19). تکواژ الحاقی فعلی زمانی ایجاد می‌شود که یک حرف اضافه از جایگاه اصلی خود حرکت کرده و به فعل منضم شده باشد.

    مارانتز (1993) ساخت‌های الحاقی را بر اساس مفهوم حاکمیت تحلیل کرده است. مارانتز (1993) چنین مطرح می‌کند که وند الحاقی رفتاری مشابه با فعل دارد و به لحاظ معنایی می‌تواند یک موضوع رویدادی را در قالب یک گروه فعلی به عنوان متمم خود بپذیرد (مارانتز، 1993: 114). این وند الحاقی در برخی زبان‌ها می‌تواند نمود آوایی داشته باشد و در برخی دیگر می‌تواند بدون تظاهر آوایی باشد. در روند اشتقاق، فعل و وند الحاقی از طریق ارتقاء[6]، جذب[7] و یا ادغام[8] در کنار هم قرار می‌گیرند. مارانتز معتقد است که تشکیل ساخت الحاقی از طریق انضمام باعث می‌شود که موضوع پذیرا ویژگی‌های مفعولی خود را از دست بدهد؛ درحالی‌که تشکیل این ساخت‌ها از طریق فرایند جذب باعث حفظ ویژگی‌های مفعولی می‌شود (پولکانن[9]، 2008). به طور کلی می‌توان گفت که تحلیل مارانتز (1993) به نوعی اصلاح و بهسازی تحلیل بیکر (1988) است. در طرح مارانتز وند الحاقی دیگر حرف ‌اضافه نیست بلکه یک وند فعلی است. علاوه بر این هستۀ فعلی با وند الحاقی ادغام شده و در سمت چپ آن قرار گرفته است و محدودیت حرکت هسته نیز  به درستی در آن رعایت شده است.

     پولکانن (2008) تحلیل نحوی دیگری از ساخت‌های الحاقی ارائه می‌دهد که تا حدودی مشابه نظر مارانتز (1993) است. در طرح مارانتز (1993) وندهای الحاقی عناصری هستند که یک رویداد را به عنوان موضوع خود می‌پذیرند و یک عنصر نحوی که به لحاظ معنایی به رویداد مرتبط است را به ساخت معرفی می‌کنند. پولکانن (2008) طرح مارانتز را با نظریۀ کرتزر (1994) ترکیب می‌کند. وی هستۀ الحاق[10] و هستۀ جهت[11]  را دو هستۀ  نقشی می‌داند که بالاتر از هستۀ فعلی و ریشه قرار دارند. پولکانن معتقد است که عناصری که موضوع‌های غیراصلی را به ساخت موضوعی معرفی می‌کنند هسته‌های نحوی هستند. این هسته‌های نحوی با متمم‌ها و مشخص‌گرهای خود از طریق ترکیب معنایی ادغام می‌شوند (پولکانن، 2008: 6). وی معتقد است که موضوع‌های غیراصلی توسط هفت هستۀ نقشی مختلف به ساخت جملات معرفی می‌شوند. یکی از هسته‌های معرف موضوع، هستۀ  الحاق است که یک موضوع جدید را به ساخت می‌افزاید. پولکانن (2008) این هسته را با توجه به متممی که می‌پذیرد به دو نوع تقسیم می‌کند: ساخت الحاقی فرازین [12] و ساخت الحاقی فرودین[13]. ساخت‌های الحاقی فرازین را به لحاظ سنتی ساخت الحاقی متقارن و نوع فرودین آن را ساخت الحاقی نامتقارن می‌نامند (بیکر، 1998؛ مچومبو، 1993). هر یک از این انواع الحاق‌ها معنای واژگانی متفاوتی دارند. پولکانن تفاوت زبان‌ها را در انتخاب و نحوۀ به‌کارگیری این هسته‌های نقشی می‌داند.

3. ساخت الحاقی در کردی کلهری

کردی کلهری مانند دیگر زبان‌های ایرانی زبانی ضمیر انداز است و فاعل را می‌توان از طریق شناسۀ روی فعل بازیابی کرد؛ در این زبان نیز مانند بسیاری دیگر از زبان‌های ایرانی فعل به لحاظ شخص و شمار تصریف می‌شود و این ویژگی‌ها را از طریق شناسۀ روی فعل نشان می‌دهد. ساخت زیربنایی جملات در کردی کلهری به صورت فاعل-مفعول-فعل (SOV) است در گویش کلهری، فرایند‌هایی وجود دارد که علاوه بر تغییر توالی واژه‌ها، تغییرات نحوی‌ دیگری نیز در سطح جمله پدید می‌آورند:

 (3) a. wæ      Reza     wet-em            bᵻ-ču                ra      mał.

خانه    حرف‌اضافه      3.مفرد-حال.رو-التز    1.مفرد- گذشته.گفتن      رضا    حرف‌اضافه         

           ‘به رضا گفتم (که) به خانه برود.’                 

       b. wet-em-æ                Reza    bᵻ-ču-Ø-æ              mał.

خانه       الحاق-3.مفرد-حال.رو-التز        رضا      الحاق-1.مفرد-گذشته.گفتن             

            ‘به رضا گفتم (که) به خانه برود.’    

 (4) a. ra          mał        čᵻ-m.

    1.مفرد-حال. رفتن       خانه    حرف‌اضافه           

            ‘(من) به خانه می‌روم.’       

       b. čᵻ-m-æ                     mał.

            خانه           الحاق-1.مفرد-حال.رفتن             

            ‘(من) به خانه می‌روم.’      

 

همان‌طور که ملاحظه می‌شود در جمله‌های (a) مفعول جمله با حرف ‌اضافه همراه شده‌ است و در جایگاه قبل از فعل قرار گرفته است اما در جمله‌های متناظر (b) حرف‌اضافۀ همراه مفعول حذف شده و تکواژ æ- به صورت پسوند به فعل اضافه شده است. اضافه شدن این پسوند به فعل، تغییر توالی واژه‌ها را به همراه دارد. از سوی دیگر، پسوند æ- و حرف ‌اضافه در توزیع تکمیلی هستند؛ به این معنا که زمانی‌که گروه حرف اضافه با فعل همراه شود تکواژ æ- نمی‌تواند به صورت پسوند به فعل اضافه شود و متقابلاً زمانی‌که پسوند æ- با فعل همراه است حرف اضافه از گروه حرف اضافه حذف و تبدیل به گروه اسمی می‌شود. مثال زیر غیر دستوری بودن کاربرد هم‌زمان حرف‌ اضافه و تکواژ الحاقی را نشان می‌دهد:

  * (5). čᵻ-m-æ                 ra            mał.

          خانه      حرف اضافه      الحاق-1.مفرد-حال.رفتن            

 ‘به خانه می‌روم.’         

 

در مطالعۀ ساخت‌های الحاقی، بررسی رفتار نحوی‌ و نقش معنایی مفعول‌ها و همچنین میزان گذرایی فعل‌های پایه بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که این دو پارامتر موجب تفاوت ساخت‌های الحاقی در زبان‌های مختلف هستند. از این رو نخست، میزان گذرایی فعل پایه و امکان تولید ساخت‌ الحاقی از انواع فعل‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

3-1. الحاقی سازی و میزان گذرایی فعلها

در زیر بخش 3-1-1 الحاقی سازی با فعل لازم، در زیربخش 3-1-2 الحاقی سازی با فعل متعدی تک مفعولی و در زیربخش 3-1-3 الحاقی سازی با فعل دو مفعولی معرفی و توصیف می‌شود.

3-1-1. الحاقی‌سازی با فعل لازم

ساخت‌های الحاقی غالباً از فعل پایۀ گذرا ایجاد می‌شوند البته در زبان‌هایی چون زبان لایی[14] به همراه فعل لازم نیز ساخت الحاقی به‌کار برده می‌شود. حال با ارائۀ مثال‌هایی از گویش کلهری به بررسی الحاقی‌سازی با فعل لازم در این گویش می‌پردازیم. در مثال‌های زیر، جملات (a) صورت غیرالحاقی و جملات (b) ما به‌ازای الحاقی آن‌ها را به نمایش می‌گذارد:

(6).        

(مصدر رفتن)        Čᵻgen:

  a. čᵻ-m                    ra        deišt.

بیرون     حرف‌اضافه     1.مفرد-گذشته.رفتن       

          ‘(من) بیرون رفتم.’            

  b. čᵻ-m-æ                     deišt.

بیرون     الحاقی-1.مفرد-گذشته.رفتن          

           ‘(من) بیرون رفتم.’           

 (مصدر ماندن)          Wᵻsan:

 a. Le          mał     wes-em.   

1.مفرد-حال.ماندن     خانه        حرف‌اضافه      

   b. wᵻs-em-æ              mał.

خانه      الحاق-1.مفرد-حال.ماندن        

         ‘(من) خانه می‌مانم.’      

   Xænesen : (مصدر خندیدن)  

a. wæ          Reza     xænes-em     .

    1.مفرد-گذشته.خندیدن   رضا      حرف‌اضافه    

b. xænes-em- æ               Reza  

     رضا       الحاق-1.مفرد-گذشته.خندیدن    

          ‘به رضا خندیدم.’   

 

جملات فوق نشان می‌دهند که در گویش کلهری می‌توان با افعال لازم ساخت الحاقی ایجاد کرد. البته باید متذکر شد که در این گویش با همۀ افعال لازم نمی‌توان ساخت الحاقی ایجاد کرد. مثال زیر این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد:

 

  (7) a. Ali     le         tæsadef   mᵻrd-Ø.

3.مفرد-گذشته.مردن    تصادف      حرف‌اضافه    علی             

             ‘علی در تصادف مرد (کشته شد).’         

         b. *Ali    mᵻrd-Ø-æ                tæsadef.

تصادف          الحاق-3.مفرد-گذشته.مردن   علی                

               ‘علی در تصادف مرد (کشته شد).’        

 

به طور کلی، علاوه بر فعل‌هایی که در مثال‌های فوق ذکر شده‌اند، فعل‌های لازم زیر می‌توانند در تشکیل ساخت الحاقی به کار روند:

پریدن در

Pærin (wæ)

 

رفتن به

Čᵻgen (wæ/ ra)       

افتادن روی                       

Kæften (wæ) 

 

آمدن به   

Haten (wæ/ ra)            

دویدن به سوی                    

    (Dævin (wæ

 

رسیدن به                            

Ræsin (wæ)

خندیدن به                      

Xænesen (wæ)

 

نشستن در/ در کنار    

Ništen (le/ wæ)

 

 

 

بودن

Buyen (wæ/ le)                  

 

 

3-1-2. الحاقی‌سازی با فعل متعدی

جملات زیر نمونه‌هایی از کاربرد ساخت الحاقی به همراه فعل‌های متعدی است:

 

(8).

       Bᵻrden:           (مصدر بردن)

   a. kᵻtaw-æ         ra            kᵻtawxanæ    bᵻrd-em    

1. مفرد-گذشته.بردن     کتاب‌خانه               حرف‌اضافه        معرفه-کتاب   

   b. kᵻtaw-æ         bᵻrd-em-æ                   kᵻtawxanæ.

کتاب‌خانه                    الحاق-1.مفرد-گذشته.بردن        معرفه-کتاب            

’کتاب را به کتاب‌خانه بردم ’      

      Dayen:   (مصدر زدن)            

    a. le           menal-æ        da-n.

3.جمع-گذشته.زدن        معرفه-بچه     حرف‌اضافه          

  b. da-n-æ                     menal-æ.  

معرفه-بچه     الحاق-3.جمع-گذشته.زدن       

’ (آن‌ها) بچه را کتک زدند. ’     

        Hawᵻrden       (مصدر آوردن)  :

 a. dusæm     hawᵻrd-em       wæ / ra       mał.

         خانه          حرف‌اضافه       1.مفرد-گذشته.آوردن      دوستم     

  b. dusæm    hawᵻrd-em-æ           mał.          

خانه          الحاق-1.مفرد-گذشته.آوردن      دوستم      

           ‘دوستم را به خانه آوردم.’     

        Nüsanen:     (مصدر نوشتن)               

  a. name     wæ       Reza      nüsan-em.

   1.مفرد-گذشته.نوشتن     رضا        حرف‌اضافه     نامه           

   b. name   nüsan-em-æ             Reza          

     رضا    الحاق-1.مفرد-گذشته.نوشتن        نامه             

            ‘نامه‌ای به رضا نوشتم.’          

 

در مثال‌های بالا، جملات (a) صورت‌ غیرالحاقی و جملات (b) شکل الحاقی جملات مورد نظر هستند. همان‌طور که مشاهده می‌شود کاربرد فعل متعدی با ساخت الحاقی نیز منجر به اشتقاق جملات کاملاً دستوری شده است. البته تنها برخی از افعال متعدی قادر به شرکت در ساخت الحاقی هستند فعل‌های زیر از آن دسته‌اند:

 

 

زنگ زدن به           

Zæŋ dayen (wæ)

 

آوردن به        

Hawᵻrden (wæ / ra)

ترکاندن

   Terækanen (wæ)

 

بردن به                

Bᵻrden  (wæ)

حسادت کردن به

Hæsüdi kᵻrden(wæ)

 

زدن به/ برخورد کردن با      

Dayen (le)

ریختن بر          

Rešanen (wæ)

 

نوشتن به                   

Nüsanen(wæ)

چسباندن به    

Čæspanen (wæ)

 

گوش دادن به          

Guš dayen (wæ)

پهن کردن

Alxesen(wæ)

 

رنجاندن از                 

Rænjanen (le)

 

 

 

پناه بردن به         

Pæna bᵻrden (wæ)

3-1-3. الحاقی‌سازی با فعل دومفعولی

زبان‌ها افعال دو مفعولی کمتری نسبت به افعال گذرا دارند. جملاتی که دارای فعل دو مفعولی هستند را ساخت دو مفعولی می‌گویند؛ به عبارت دیگر، ساخت دو مفعولی ساختی است که شامل یک فعل (دو مفعولی)، یک عامل، یک موضوع گیرنده و یا شبیه آن و یک موضوع پذیرنده می‌باشد (رضایی و هوشمند، 1391). کیتیلا[15]  (2006) معتقد است که اگر زبانی فعل دو مفعولی داشته باشد فعل دادن در میان آن‌هاست و چنان‌چه زبانی تنها یک فعل دو مفعولی داشته باشد آن فعل حتماً فعل دادن است. جملات (a) در مثال‌های زیر نمونۀ ساخت دو مفعولی و جملات (b) نمونۀ ساخت الحاقی همراه با افعال دو مفعولی در کردی کلهری هستند:

(9).

       Dayen:                      (مصدر دادن)

          a. Kᵻtaw-ayl-æ           da-n                 wæ      Reza.

رضا   حرف‌اضافه      3. جمع-گذشته.دادن         معرفه-جمع-کتاب                  

      b. Kᵻtaw-ayl-æ        da-n-æ                  Reza.

رضا       الحاق 3.جمع-گذشته.دادن     معرفه-جمع-کتاب                

          ‘(آن‌ها) کتاب‌ها را به رضا دادند.’       

      Frušan       (مصدر فروختن)    :

  a. Kᵻtaw-æ        fruš-an               wæ       Reza.

          رضا       حرف‌اضافه      3.جمع-گذشته.فروختن     معرفه-کتاب        

      b. Kᵻtaw-æ           fruš-an-æ           Reza.

رضا        الحاق-3.جمع-گذشته.فروختن   معرفه-کتاب           

         ‘(آن‌ها) کتاب را به رضا فروختند.’       

   فهرست زیر مجموعه‌ای از افعال دو مفعولی است که در تشکیل ساخت الحاقی به کار گرفته می‌شوند:

 

     

نگه داشتن برای

Gerten (ra)          

 

دادن به

Dayen (wæ)

فرستادن برای

Kᵻl kᵻrden (ra)

 

فروختن به

Frušan (wæ)

پنهان کردن از

Ešar kᵻrden (le)

 

دزدیدن از

Dezin (le/wæ)

تقسیم کردن (برای)

Bæš kᵻrden (ra)  

 

قول دادن به

Qowl dayen (wæ)

برداشتن از  

Lawᵻrden (le /wæ)

 

گذاشتن بر

Nayen (wæ)

خریدن از

 Sænen (le/ wæ)       

 

رساندن به

Ræsânen (wæ)

 

بنابراین در گویش کلهری با هر سه نوع فعل لازم، متعدی تک مفعولی و متعدی دو مفعولی که با یکی از حروف اضافۀ wæ و ra به معنای به و le به معنای از همراه باشند می‌توان ساخت الحاقی را به کار گرفت.

3-2. انواع ساخت الحاقی بر اساس نقش معنایی موضوع اضافه شده

همان‌گونه که ذکر آن رفت اصطلاح ساخت الحاقی‌ در رابطه با ساخت‌هایی به کار می‌رود که از پیوستن یک تکواژ به فعل و افزودن یک موضوع جدید به ظرفیت فعل شکل می‌گیرند. این موضوع جدید در زبان‌های مختلف می‌تواند دارای نقش‌های معنایی بهره‌ور، ابزار، مکان، جهت و غیره باشد. الحاقی‌ها بر اساس نقش معنایی موضوع اضافه شده دارای انواع متفاوتی هستند. ساخت‌های الحاقی بهره‌ور/ متضرر، ابزاری و مکانی از رایج‌ترین انواع این ساخت‌ها می‌باشند. یکی از انواع ساخت‌های الحاقی که در گویش کلهری کاربرد بسیار دارد ساخت الحاقی بهره‌وری/ متضرر است که معمولاً با فعل دو مفعولی دادن و افعال مرکبی که با این فعل ساخته می‌شوند ایجاد می‌شود:

(10)

     a. kᵻtaw-æ        da-m          wæ       Reza.

     رضا     حرف‌اضافه        1.مفرد-حال.دادن    معرفه-کتاب          

     b. kᵻtaw-æ      da-m-æ                 Reza.

رضا       الحاق-1.مفرد-حال.دادن    معرفه-کتاب              

           ‘(من) کتاب را به رضا می‌دهم.’        

     c. wæ          pe      xænes-em.

         1.مفرد-گذشته.خندیدن     او      حرف‌اضافه         

     d. xænes-em-æ                pe.

او        الحاق-1.مفرد-گذشته.خندیدن            

         ‘به او خندیدم.’        

همان‌طور که جملات فوق نشان می‌دهند توالی واژه‌ها در ساخت الحاقی بهره‌وری/ متضرر متشکل از فعل دو مفعولی به صورت NP-V-NP و در ساخت بهره‌وری متشکل از فعل تک مفعولی به صورت V-NP می‌باشد؛ یعنی مفعول الحاقی همواره با فعل همجوار است.

       نوع دیگری از ساخت‌های الحاقی در این گویش، ساخت الحاقی مکانی است. مفعول الحاقی در این نوع ساخت دارای نقش معنایی مکان می باشد و بعد از فعل جمله قرار می‌گیرد:

(11).

. a. kᵻtaw-æ       bᵻrd-Ø-æ                mał

خانه             الحاق-3.مفرد-گذشته.بردن    معرفه-کتاب               

                      ‘کتاب را به خانه برد.’

        b. čᵻ-n-æ                   deišt

بیرون           الحاق-3.جمع-حال.رفتن           

                    ‘(آن‌ها) بیرون می‌روند.’

        c. Sara    Reza   kᵻl     kᵻrd-Ø-æ                mał

خانه          الحاق-3.مفرد-گذشته.کردن   فرستادن     رضا      سارا                  

                     ‘سارا رضا را به خانه فرستاد.’

        e. ha-m-æ                   mædresæ

مدرسه             الحاق-1.مفرد-حال.بودن            

                         ‘در مدرسه‌ام.’

جملات زیر معادل غیرالحاقی ساخت‌های الحاقی فوق ‌الذکر را در گویش کلهری نشان می‌دهند:

 (12).  a. kᵻtaw-æ    bᵻrd-Ø   ra   mał.

          b. č-in   ra   deišt.

          c. Sara Reza   kᵻl kᵻrd-Ø    ra  mał.

          e. ham  wæ   mał.

 

انتخاب صورت الحاقی و یا غیرالحاقی جمله در گویش کلهری بنا به دلایل نحوی-کلامی صورت می‌پذیرد. زمانی‌که تأکید جمله بر مفعول غیرمستقیم واقع شود گویشور، گونۀ الحاقی را به‌کار می‌گیرد. لمبرکت[16]  (1994) از آزمون پرسش و پاسخ به عنوان ابزاری برای تشخیص سازه‌های دارای اطلاع کهنه (مبتدا) و اطلاع جدید (کانون) یاد می‌کند. بر اساس این آزمون، عناصری که در صورت سوال حضور دارند مبتدا و عناصر جدیدی که در پاسخ به سوال بیان می‌شوند کانون هستند. پرسش و پاسخ زیر کانونی بودن مفعول الحاقی را نشان می‌دهد:         

(13).                                                                                         

 Kᵻtaw-æ   wæ      Reza   da-m.    : A

1.مفرد-گذشته.دادن      رضا    حرف اضافه   معرفه-کتاب        

‘کتاب را به رضا دادم.’         

B:  kᵻtaw-æ        da-id          wæ            ki?

چه کسی     حرف اضافه    2.مفرد-گذشته.دادن    معرفه-کتاب          

‘کتاب را به کی دادی؟ ‘

A:  kᵻtaw-æ    da-m-æ               Reza

رضا     الحاق-1.مفرد-گذشته.دادن   معرفه-کتاب         

‘کتاب را دادم به رضا.‘

 همان‌گونه که مشاهده می‌شود مفعول الحاقی (رضا) عنصری است که در صورت سوال حضور نداشته است بنابراین کانون جملۀ فوق خواهد بود. گویش کلهری از یک تکواژ واحد برای نشان دادن ساخت‌های الحاقی متفاوت استفاده می‌کند:

 (14) a. kᵻtaw-æ      da-m-æ                  Sara.

سارا      الحاق-1.مفرد-گذشته.دادن     معرفه-کتاب             

           ‘کتاب را به سارا دادم.’               

         b. kᵻtaw-æ        bᵻrd-em-æ               mał.

خانه        الحاق-1.مفرد-گذشته.بردن       معرفه-کتاب                   

            ‘کتاب را به خانه بردم.’              

جملۀ اول ساخت الحاقی بهره‌وری و جمله‌ی دوم ساخت الحاقی مکانی است. حرف ‌اضافه‌های معادل این تکواژها که در صورت‌های غیرالحاقی به کار گرفته شده‌اند wæ وra  هستند که اولی به معنای به و دومی به معنای برای/ به می‌‌باشد. نکتۀ حائز اهمیت در رابطه با این حروف ‌اضافه این است که زمانی‌که حرف ‌اضافۀ ra در معنای به بکار برود می‌توان از آن جمله صورت الحاقی ایجاد کرد اما زمانی‌که معنای این حرف ‌اضافه برای  باشد نمی‌توان از آن ساخت الحاقی ساخت:

(15) a. kᵻtaw-æ     ra     Reza      kᵻl            kᵻrd-em.

1.مفرد-گذشته.کردن    فرستادن        رضا      برای     معرفه-کتاب             

             ‘کتاب را برای رضا فرستادم.’            

      b. * kᵻtaw-a       kᵻl       kᵻrd-em-æ            Reza.

رضا     بهره‌ور-1.مفرد-گذشته.کردن    فرستادن    معرفه-کتاب               

            ‘کتاب را برای رضا فرستادم.’             

c. kᵻtaw-æ       kᵻl          kᵻrd-em           ra     mał.

خانه          به        1.مفرد-گذشته.کردن     فرستادن    معرفه-کتاب             

            ‘کتاب را به خانه فرستادم (ارسال کردم).’           

d. kᵻtaw-æ        kᵻl       kᵻrd-em-æ                  mał.

خانه           مکانی-1.مفرد-گذشته.کردن   فرستادن      معرفه-کتاب        

            ‘کتاب را به خانه فرستادم (ارسال کردم).’   

e. menal-æ      ra         Reza        xæn-es.

       3.مفرد-گذشته.خندیدن     رضا      حرف اضافه     معرفه-بچه      

            ‘بچه برای رضا خندید.’     

f. *menal-æ        xæn-es-æ                 Reza.     

            رضا        الحاق-3.مفرد-گذشته.خندیدن     معرفه-بچه      

            ‘بچه برای رضا خندید.’     

  g. menal-æ      wæ       Reza       xæn-es.

            3.مفرد-گذشته.خندیدن     رضا      حرف‌اضافه     معرفه-بچه        

           ‘بچه به رضا خندید.’     

  h.   menal-æ       xæn-es-æ                 Reza.

                    رضا        الحاق-3.مفرد-گذشته.خندیدن        معرفه-بچه

           ‘بچه به رضا خندید.’      

   i.   kᵻtaw-æ          ba-m            ra           mał.

         خانه         حرف‌اضافه       1.مفرد-حال.بردن    معرفه-کتاب             

            ‘کتاب را به خانه می‌برم.’           

   j.   kᵻtaw-æ         ba-m-æ               mał.

                 خانه          الحاق-1.مفرد-حال.بردن     معرفه-کتاب             

          ‘کتاب را به خانه می‌برم.’         

   k. kᵻtaw-æ        ra       Nima        ba-m.

              1.مفرد-حال.بردن         نیما           برای       معرفه-کتاب         

          ‘کتاب را برای نیما می‌برم.’        

   l. * kᵻtaw-æ         ba-m-æ               Nima.

       نیما             الحاق-1.مفرد-حال.بردن    معرفه-کتاب             

            ‘کتاب را برای نیما می‌برم.’        

 

نکتۀ قابل تامل دیگری که از داده‌های (15) قابل استنتاج است این است که آنچه وند الحاقی منضم به فعل خوانده می‌شود صرفاً صورت آوایی تخفیف‌یافتۀ حروف اضافه در کلهری نیست؛ چرا که اگر چنین بود بافت آوایی مقید کنندۀ این تخفیف آوایی نمی‌بایست، در شرایط یکسان، متفاوت عمل کند. در مثال‌های (b، f و l) حرف اضافۀ ra  قابلیت تخفیف آوایی را، به زعم تحلیل آوایی، ندارد حال آنکه در سایر مثال‌ها این قابلیت وجود دارد. حساسیت به مشخصه‌های معنایی و نحوی موضوع-محمول عامل قابلیت/عدم قابلیت انضمام نحوی-ساختواژی عنصر الحاقی می‌باشد این در حالی است که بافت‌های مقیدکنندۀ آوایی تخفیف به چنین اطلاعاتی نه دسترسی دارند و نه حساسیت. در سویی دیگر، حروف اضافه‌ای که قابلیت انضمام به‌صورت وند الحاقی با تبعات نحوی/ ساختواژی را دارند حروف اضافۀ wæ و ra به معنای به و le به معنای از می‌باشند که به لحاظ آوایی طبقه‌ای طبیعی را شکل نمی‌دهند که بتوان، مبتنی بر آن، صورتبندی قاعده‌ای آوایی (تخفیف) را به دست داد چرا که این صورتبندی هرطور طراحی شود دارای خلا‌های اتفاقی بیشماری در درونداد این قاعده چه در حوزۀ این سه حرف اضافه و چه در حوزۀ سایر حروف اضافۀ مشابه خواهد بود[17].

3-3.  موضوع الحاقی و حرکت

همانگونه که در بخش 3-2 ذکر آن رفت الحاقی‌سازی مفعول غیرمستقیم در ساخت‌های متعدی دو مفعولی خوانش تأکید اطلاعی را بر این گروه اسمی مترتب می‌سازد. این بدان معناست که موضوع هدف/مفعول غیرمستقیم به عنوان یک گروه اسمی الحاقی از جایگاه موضوعی خود حرکت و به جایگاهی غیرموضوع که آن را جایگاه کانون پایین‌تر از فاعل فرض می‌کنیم حرکت می‌کند (ن.ک بخش 4-2). با در نظر گرفتن این مفروضات، این پرسش قابل طرح است که چنانچه مفعول غیرمستقیم از گروه حرف‌اضافه‌ای (غیرالحاقی) به گروه اسمی (الحاقی) تغییر مقوله داده باشد آیا این مقوله‌بندی جدید گروه اسمی را به تبعیت از اصول و شروط ناظر بر حرکت گروه اسمی وا می دارد؟ پاسخ به این پرسش را با بررسی حرکت در ساخت مجهول بندهای متعدی دو مفعولی دنبال می‌کنیم.

    در گویش کلهری مفعول‌ها در رابطه با فرایند مجهول‌سازی رفتاری نامتقارن از خود نشان می‌دهند و تنها مفعول مستقیم قادر است که در جایگاه فاعل روساختی جملۀ مجهول قرار گیرد:

(16).   a. adres-ayl-a    le/ wæ   Reza   grt-em.

1.مفرد-گذشته.گرفتن     رضا                  از          جمع-آدرس                    

       ‘آدرس‌ها را از رضا گرفتم.’                

     b. adres-ayl-a   le/ wæ  Reza     gr-ya-n.

3.جمع-مجهول-گذشته-گرفتن   رضا               از         جمع-آدرس             

      ‘آدرس‌ها از رضا گرفته شدند.’               

    c. le/ wæ   Reza   adres-ayl-a        gr-ya-n.

3.جمع-مجهول-گذشته-گرفتن      جمع-آدرس      رضا                  از            

       ‘از رضا آدرس‌ها گرفته شدند.’             

 

جمله (b) در مثال‌های فوق نشان می‌دهد که در صورت مجهول، مفعول مستقیم در جایگاه فاعل جمله قرار می‌گیرد و این از مطابقه فعل با فاعل مشهود است. در جمله (c) مفعول غیرمستقیم در جایگاه مشخص‌گر گروه مبتدا قرار گرفته است و در واقع این مفعول مستقیم است که جایگاه فاعل روساختی جمله را اشغال کرده است. مطابقه فعل با فاعل روساختی (مفعول مستقیم زیرساختی) نشان‌دهنده جایگاه فاعلی در صورت مجهول است. بنابراین گویش کلهری در رابطه با فرایند مجهول‌سازی زبانی مفعول-نامتقارن است بدین معنا که  در این گویش تنها مفعول مستقیم قادر است که ویژگی‌های مفعول اصلی را بروز دهد. حال رفتار مفعول‌های الحاقی را نسبت به فرایند مجهول‌سازی مورد مطالعه قرار می‌دهیم:

(17)  a. ktaw-eyl-a     da-n-æ              Ali.

علی    الحاق-3.جمع-گذشته.دادن   معرفه-جمع-کتاب            

      ‘کتاب‌ها را به علی دادند.’              

       b. ktaw-eyl-a        dr-ya-n-æ                 Ali.

علی    الحاق-3.جمع-مجهول.گذشته-دادن   معرفه-جمع-کتاب              

    ‘کتاب‌ها به علی داده شدند.’              

       c. *Ali      ktaw-eyl-a                  dr-ya-n-æ.

الحاق-3.جمع-مجهول.گذشته-دادن     معرفه-جمع-کتاب      علی                    

    ‘کتاب‌ها به علی داده شدند.’               

 

همان‌طور که مشاهده می‌شود در مثال (b) مفعول مستقیم در حضور گروه اسمی الحاقی /مفعول غیرمستقیم قابلیت حرکت به جایگاه فاعل و مطابقه با فعل مجهول را دارد. این در حالی است که مفعول الحاقی نمی‌تواند در جایگاه فاعل روساختی جملۀ مجهول قرار بگیرد (مثال (c)).

     اهمیت نظری عدم قابلیت حرکت گروه اسمی الحاقی به جایگاه فاعل در ساخت مجهول در موضوعیت یافتن اصول و شروط ناظر بر حرکت گروههای اسمی است. بر اساس پیش‌بینی نظری، چنانچه گروه اسمی الحاقی در ساخت‌های متعدی دو مفعولی، متعاقب الحاقی‌سازی و قرارگیری در [spec, Appl]، جهت القای خوانش تاکید اطلاعی، به جایگاه کانون (پایین)، [spec, Foc]، حرکت کند امکان حرکت مجدد به جایگاه فاعل، [spec, T/Voice]، سلب خواهد شد چرا که جایگاه کانون جایگاهی غیرموضوعی است و جایگاه فاعل جایگاهی موضوعی. حرکت از جایگاه موضوع (جایگاه ادغام بیرونی موضوع الحاقی) به جایگاه غیرموضوع (جایگاه درونی موضوع الحاقی/کانون) و حرکت مجدد به جایگاه موضوع (جایگاه فاعل) مصداقی از حرکت نامناسب[18]  است (چامسکی، 1986، اُباتا و اپستاین، 2011):

 

نمودار 1) حرکت نامناسب

 

لذا، عدم حرکت گروه اسمی الحاقی به جایگاه فاعل در ساخت مجهول، بر اساس پیش‌بینی نظری، اصولاً امکان‌پذیر نیست[19] [20].  با این حال، پیش‌بینی دیگر این است که گروه اسمی (مفعول غیرمستقیم) الحاقی پس‌ از حرکت به جایگاه کانون (غیرموضوعی) همچنان امکان حرکت به جایگاهی در حاشیۀچپ جمله را داشته باشد. در مثال‌های زیر، مشهود است که مفعول الحاقی می‌تواند به عنوان مبتدا (بدون تکیه تقابلی) و یا کانون (با تکیۀ تقابلی) به جایگاه مبتدا یا کانون که هر دو غیرموضوعی هستند حرکت کند. نکتۀ قابل توجه در این مثال‌ها این است که در این زبان، همچون سایر زبان‌های ایرانی، حرکت گروه اسمی به جایگاه غیرموضوع در حاشیۀ چپ جمله مستلزم ابقای واژه‌بست متناظر/ضمیر تکراری در جایگاه ادغام اولیه است.

 

  (18).  a. Ali,    ktaw-eyl-a        dr-ya-n-æ                           p-e.

او-به             الحاق-3.جمع-مجهول.گذشته-دادن   معرفه-جمع-کتاب     علی                    

       ‘علی، کتاب‌ها به او داده شدند.’                   

             b. Ali,     ktaw-eyl-a    fruš-ya-n-æ                           p-e.

او-به          الحاق-3.جمع-مجهول.گذشته-فروختن    معرفه-جمع-کتاب    علی                    

        ‘علی، کتاب به او فروخته شد.’                   

 

نکتۀ قابل تامل در این ساخت‌ها این است که یک حرف اضافۀ تخفیف یافته به معنی به که اصولاً در ساختار دستوری این زبان استقلال وجودی ندارد میزبان آوایی واژه‌بست متناظر/ضمیر تکراری می‌شود. این نکته محرز است که حضور آوایی این حرف اضافۀ تخفیف یافته مصداقی از درج واژگانی آوایی به عنوان آخرین راه چاره برای جلوگیری از ساقط شدن اشتقاق در سطح آوایی است چرا که ضمیر تکراری به‌صورت واژه‌بست استقلال آوایی ندارد. علاوه بر این، آنچه حضور این حرف اضافۀ تخفیف‌یافته نشان می‌دهد این است که وند الحاقی –æ  در ساخت‌های الحاقی را نمی‌توان صرفاً صورت آوایی تخفیف یافتۀ حروف اضافه قلمداد کرد؛ چرا که در ساخت‌های بی‌نشان الحاقی، حروف اضافه و وند الحاقی در توزیع تکمیلی هستند و حضور همزمان این دو عنصر امکان‌پذیر نیست؛ با این حال در این ساخت‌های نشان‌دار که حرکت گروه اسمی الحاقی به جایگاه غیرموضوعی در حاشیۀ چپ جمله صورت پذیرفته است هر دو حرف اضافۀ تخفیف یافته و وند الحاقی در تنوع آزاد هستند. چنانچه وند الحاقی صرفاً صورت آوایی تخفیف یافتۀ حروف اضافه بود انتظار می‌رفت که در این ساخت‌ها یا حرف اضافۀ اصلی (صورت آوایی تخفیف نیافته) و یا صورت تخفیف‌یافتۀ حرف‌اضافه  بدون حضور وند الحاقی ظاهر گردد. حال آنکه چنین نیست.

     برایند مبحث فوق این است که در کردی کلهری مفعول‌ها در رابطه با فرایند مجهول‌سازی رفتار متفاوتی دارند و از این لحاظ در زمرۀ زبان‌های مفعول-نامتقارن قرار می‌گیرد. هم‌چنین دریافتیم که مفعول الحاقی نیز رفتاری مشابه با مفعول غیرمستقیم در جملات غیرالحاقی دارد و تنها در صورتی‌که مبتدا/کانون واقع شود می‌تواند در حاشیۀ چپ جمله قرار گیرد.

4. اشتقاق ساخت الحاقی

همان‌طور که در بخش‌های قبلی ذکر شد ساخت‌های الحاقی در این گویش در اکثر مواقع خوانش بهره‌وری و مکانی دارند. برای تشکیل انواع متفاوت ساخت‌های الحاقی در گویش کلهری از تکواژ واحد –æ استفاده می‌شود. این تکواژ با پیوستن به فعل و معمولاً تغییر نقش یک موضوع غیرمفعولی به نقش مفعولی باعث تشکیل ساخت الحاقی در گویش مذکور می‌شود:

 (19) a. Čᵻ-m                  ra       mał.

            خانه    حرف‌اضافه        1.مفرد-حال.رفتن           

           ‘(من) به خانه می‌روم.’           

      b. Čᵻ-m-æ                    mał.

خانه          الحاق-1.مفرد-حال.رفتن                 

           ‘(من) به خانه می‌روم.’           

بر اساس تحلیلی که پولکانن (2008) در رابطه با ساخت‌های الحاقی به دست می‌دهد وند الحاقی به عنوان هستۀ  الحاق و موضوع الحاقی نیز در جایگاه مشخص‌گر گروه الحاق ادغام می‌شود. وی همچنین روش‌هایی را نیز برای تعیین نوع الحاق پیشنهاد می‌کند. در این بخش بر آنیم تا روش‌های پیشنهادی پولکانن را با داد‌ه‌هایی از کردی کلهری بیازماییم و دریابیم که تحلیل وی تا چه اندازه می‌تواند این داده‌ها را توجیه کند.

4-1. ساخت الحاقی فرازین

در ساخت الحاقی فرازین، هستۀ الحاق ارتباط معنایی میان مفعول الحاقی و رویداد توصیف شده توسط فعل را نشان می‌دهد. الحاق فرازین در جایگاهی بالاتر از گروه فعلی و پایین‌تر از جایگاه موضوع بیرونی قرار دارد (پولکانن، 2008؛ جئونگ[21] ، 2006). هستۀ  الحاق فرازین به لحاظ معنایی با گروه فعلی متمم خود ترکیب می‌شود و یک شرکت کننده را توسط قاعدۀ شناسایی رخداد[22]  به رویداد جمله اضافه می‌کند (کوروو[23]، 2003). پولکانن معتقد است که در این نوع الحاق، هسته‌ها انواع متفاوتی از جمله ابزاری، بهره‌ور، متضرر و غیره هستند (پولکانن، 2001: 21). ساختار کلی ساخت‌های الحاقی فرازین به صورت زیر است:

                

(کوروو، 2003: 21)               

نمودار 2) ساختار نحوی الحاقی فرازین

 

    در این ساختار، مفعول الحاقی بالاتر از مفعول مستقیم جمله و در جایگاه مشخص‌گر گروه الحاقی قرار دارد. مفعول مستقیم نیز به عنوان متمم هستۀ  فعلی ادغام شده است. بنابراین همان‌گونه که مشاهده می‌شود مفعول الحاقی به صورت نامتقارن مفعول مستقیم را سازه‌فرمانی می‌کند (بارس و لزنیک، 1986؛ مارانتز، 1993).

4-2. ساخت الحاقی فرودین

در ساخت الحاقی فرودین، هستۀ  الحاق موضوع الحاقی را به مفعول پیوند می‌دهد. به لحاظ ساختاری، الحاق فرودین بلافاصله پایین‌تر از گروه فعلی قرار دارد. این گروه فعلی دارای یک مفعول مستقیم می‌باشد که در ساخت نحوی به عنوان متمم هستۀ  الحاقی قرار می‌گیرد. نمودار زیر ساختار کلی این نوع الحاقی‌ها را نشان می‌دهد:

 

 

 

نمودار 3) ساختار نحوی الحاقی فرودین                                  (کوروو، 2003: 21) 

 

گروه حرف تعریف بالاتر، مفعول الحاقی است و گروه حرف تعریف پایین که به عنوان متمم هستۀ  الحاق قرار گرفته است مفعول مستقیم جمله می‌باشد. به عبارت دیگر، در این نوع الحاق نیز مفعول غیرمستقیم به صورت نامتقارن مفعول مستقیم را سازه‌فرمانی می‌کند.

    الحاق فرودین دارای دو موضوع مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم است (پولکانن، 2008). پولکانن (2008) ادعا می‌کند که موضوع‌های الحاق فرودین هیچ‌گونه رابطۀ معنایی با فعل ندارند و تنها انتقال مالکیت به مفعول مستقیم را نشان می‌دهند. بر این مبنا، الحاق فرودین تنها رابطۀ ملکی میان دو گروه حرف تعریف مفعول- گیرنده و یا مفعول- مبدأ را نشان می‌دهد.

      پولکانن معتقد است که فقط الحاقی‌های فرازین می‌توانند با افعال ناکنادی[24]  ترکیب شوند و الحاق فرودین فقط با افعال غیرمفعولی و گذرا قادر است ظاهر شود؛ چرا که افعال ناکنادی فاقد موضوع پذیرا هستند و بر مبنای معیار دومی که پولکانن مطرح می‌کند چون هستۀ  الحاق فرودین انتقال مالکیت را نشان می‌دهد،این نوع الحاق نمی‌تواند با افعال کاملاً ایستا [25] ترکیب شود و تشکیل ساخت الحاقی دهد. حال داده‌هایی از کردی کلهری را در رابطه با این معیار‌ها مورد بررسی قرار می‌دهیم: 

 (20) a. Čᵻ-m-æ                    mał.

خانه        الحاق-1.مفرد-حال.رفتن                

               ‘به خانه می‌روم.’                  

       b. dæv-im-æ                      mał.

خانه           الحاق-1.مفرد-گذشته.دویدن                

                ‘(من) به خانه دویدم’معنای لفظی:              

           ‘(من) دوان به خانه رفتم.’ معنای مورد نظر:        

       c. xænes-em-æ                     pe.

         او              الحاق-1.مفرد-گذشته.خندیدن              

            ‘به او خندیدم.’            

جملات فوق همگی کاملاً دستوری هستند و هستۀ  الحاقی بدون هیچ مشکلی با فعل‌های ناکنادی ترکیب شده و تشکیل ساخت الحاقی داده است. بنابراین، بر مبنای معیار اول این ساخت‌ها، ساخت الحاقی فرازین هستند. حال این نوع ساخت را با فعل ایستای ha  به معنای بودن به‌کار می‌بریم و آن را با مقیاس دوم می‌سنجیم:

(21)  Ha-m-æ                mał.

         خانه              الحاق-1.مفرد-حال.بودن  

         ‘(من) در خانه هستم.’

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود کاربرد این نوع ساخت با فعل ایستا نیز کاملاً دستوری است بنابراین براساس معیار دوم نیز ساخت حاصل، ساخت الحاقی فرازین است. ساختار نحوی جملۀ  زیر به صورت زیر خواهد بود:

 (22)  Čᵻ-m-æ                     mał.

خانه            الحاق-1.مفرد-حال.رفت            

         ‘به خانه می‌روم.’      

 

 

                                         نمودار 4) ساختار نحوی الحاقی فرازین                                 

 

با توجه به نمودار فوق، مراحل اشتقاق ساخت الحاق فرازین در کردی کلهری به این صورت خواهد بود: فعل جمله که فاقد موضوع فرودین است با هستۀ  الحاق فرازین ادغام می‌شود و گروه الحاقی را تشکیل می‌دهد. مفعول الحاقی که به واسطۀ هستۀ  الحاق به ساخت نحوی اضافه می‌شود در جایگاه مشخص‌گر گروه الحاقی قرار می‌گیرد. موضوع بیرونی که در این‌جا ضمیر انتزاعی pro است توسط هستۀ  نقشی جهت به ساخت معرفی می‌گردد و به صورت شناسۀ روی فعل بازیابی می‌شود.

کردی کلهری علاوه‌ بر ساخت‌های فوق، دارای ساخت‌های دو مفعولی نیز هست. این ساخت‌ها در برخی زبان‌ها مثل انگلیسی و ژاپنی دارای ساخت الحاقی فرودین و در زبان‌هایی چون لوگاندا[26]  و وندا [27] دارای ساخت الحاقی فرازین هستند. حال با توجه به معیار‌های پولکانن این ساخت‌ها را در گویش کلهری مورد بررسی قرار می‌دهیم:

(23)  a. Kᵻtaw-æ             da-m-æ                Reza.

              رضا              الحاق-1.مفرد-گذشته.دادن      معرفه-کتاب               

             ‘کتاب را به رضا دادم.’              

         b. Kᵻtaw-a         fruš-an-æ                Reza.

رضا            الحاق-3.جمع-گذشته.فروختن   معرفه-کتاب             

            ‘(آن‌ها) کتاب را به علی فروختند.’               

         c. mał-æ        sæn-ün-æ                 le.

              او         الحاق-3.جمع-گذشته خریدن    معرفه-خانه            

            ‘خانه را از او خریده بودند.’              

الف)کاربرد با فعل ناکنادی:

(24)  a. *Ali    dævi-Ø-æ                  Reza.

رضا     الحاق-3.مفرد-گذشته.دویدن         علی              

              ‘علی برای (به سمت) رضا دوید.’                

            b. Ali       dævi-Ø                 ra          Reza.

               رضا         حرف‌اضافه        3.مفرد-گذشته.دویدن    علی                

              ‘علی به سمت رضا دوید.’             

ب) کاربرد با فعل ایستا:  

 (25) a. *kᵻtaw-æ              gᵻr-t-em-æ                 Sara.

              سارا              الحاق-1.مفرد-گذشته-نگه داشتن    معرفه-کتاب                  

              ‘کتاب را برای سارا نگه داشتم.’                 

          b. kᵻtaw-æ           gᵻr-t-em               ra    Sara.

               سارا      برای        1.مفرد-گذشته-نگه داشتن     معرفه-کتاب         

        c. Kᵻtaw-æ        ra       Sara          gᵻr-t-em.

             ‘کتاب را برای سارا نگه داشتم.’         

 

آن‌گونه که مثال‌های فوق نشان می‌دهند کاربرد این ساخت‌ها با افعال ناکنادی و ایستا غیر دستوری است. بر مبنای معیار اول، تنها هستۀ  الحاق فرازین می‌تواند با افعال ناکنادی ترکیب شود؛ چرا که هسته الحاق فرودین، مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم را به هم پیوند می‌دهد. از آن‌جایی که افعال ناکنادی فاقد موضوع مفعول مستقیم هستند کاربرد آن‌ها در ساخت الحاق فرودین غیردستوری خواهد بود. بر مبنای معیار دوم، الحاق فرودین رابطۀ انتقال مالکیت را نشان می‌دهد بنابراین کاربرد این ساخت با افعالی که ایستا هستند و هیچ‌گونه انتقال مالکیتی را نشان نمی‌دهند غیردستوری خواهد بود. بر اساس این دو معیار نتیجه می‌گیریم که ساخت‌های دومفعولی در گویش کلهری از نوع الحاق فرودین هستند. هم‌چنین از مثال (23) می‌توان دریافت که ساخت الحاقی فرودین در کردی کلهری بر دو نوع است. جملۀ (23a) نمونه‌ای از الحاق فرودین گیرنده و جملۀ (23c) نمونه‌ای از الحاق فرودین مبدأ است که هردو بیان‌گر مفهوم انتقال مالکیت هستند. نمودار زیر ساخت الحاقی فرودین در گویش کلهری را بازنمایی می‌کند:

 (26).  Kᵻtaw-æ     da-m-æ                Reza.

رضا     الحاق-1.مفرد-گذشته.دادن    معرفه-کتاب             

کتاب را به رضا دادم.              

                                                                            

 

نمودار 5) ساخت الحاقی فرودین

 

در اشتقاق جملۀ فوق، مفعول مستقیم و هستۀ الحاق فرودین با هم ادغام شده‌اند و گروه الحاقی را پدید آورده‌اند. مفعول الحاقی نیز که توسط هستۀ  الحاق به ساخت معرفی گردیده است در جایگاه مشخص‌گر گروه الحاقی قرار گرفته است. از ادغام فعل و گروه الحاقی نیز گروه فعلی تشکیل شده است. همان‌گونه که پیش‌تر نیز ذکر شد زمانی‌که تأکید بر روی مفعول غیرمستقیم جمله باشد از ساخت الحاقی استفاده می‌شود؛ بنابراین مفعول الحاقی تحت فرایند کانونی‌سازی به جایگاه مشخص‌گر گروه کانون پایین حرکت می‌کند.

    در تحلیل ساخت‌های الحاقی گویش کلهری بر اساس رویکرد پولکانن دریافتیم که ساخت‌های مذکور در این گویش بر دو نوع ساخت الحاقی فرازین و ساخت الحاقی فرودین هستند. هم‌چنین بر اساس معیارهای ارائه‌ شده‌ مشخص شد که ساخت‌های الحاقی مکانی از نوع ساخت الحاقی فرازین و ساخت‌های الحاقی بهره‌وری/ متضرر متشکل از فعل دو مفعولی از نوع ساخت الحاقی فرودین هستند.

5. نتیجه‌گیری

در بررسی و تحلیل داده‌های مربوط به ساخت الحاقی در کردی کلهری مشخص شد که در این گویش با فعل‌های لازم و متعدی که با حروف اضافۀ wæ، ra و le با طیف‌های معنایی به، در/ در کنار ، روی و از همراه می‌شوند می‌توان ساخت الحاقی ایجاد کرد. ساخت‌های الحاقی در گویش مورد بررسی از نوع ساخت‌های الحاقی بهره‌ور/ متضرر و مکانی هستند. این ساخت‌ها در گویش کلهری همگی دارای معادل غیرالحاقی نیز می‌باشند. گویشور بر اساس این‌که چه سازه‌ای (مفعول مستقیم یا غیرمستقیم) دارای کانون تقابلی است صورت الحاقی و یا غیرالحاقی را برمی‌گزیند؛ بدین صورت که هرگاه تأکید بر روی مفعول غیرمستقیم واقع شود صورت الحاقی به‌کار گرفته می‌شود. همچنین در تحلیل داده‌های گویش کلهری بر مبنای معیارهای پولکانن (2008) مشخص شد که گویش مذکور دارای هر دو نوع الحاق فرودین و فرازین است. بر این اساس، ساخت‌های الحاقی مکانی از نوع ساخت الحاقی فرازین هستند و ساخت‌های دو مفعولی این گویش از نوع ساخت الحاقی فرودین می‌باشند و از آن‌جا که مفعول غیرمستقیم در این نوع ساخت همواره دارای تأکید است به جایگاه مشخص‌گر گروه کانون حرکت می‌کند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که رویکرد نحوی پولکانن به خوبی توانسته است داده‌های مربوط به ساخت الحاقی در گویش کلهری را تبیین کند.



[1] Application

[2] Ainu

 [3]  اختصارات انگلیسی و فارسی بکار رفته در این مقاله، به ترتیب، به شرح زیر می­باشند:

APPL: applicative, INTR: intransitive, POSS: possession, TR: transitive, SG: singular, 1: 1st person, 2: 2st person, 3: 3st person.

الحاق: وند الحاقی؛ التز: وند التزامی؛ 1: اول شخص؛ 2: دوم شخص؛ 3: سوم شخص.

[4]  تا آنجا که نگارندگان این مقاله اطلاع دارند استعمال اصطلاح­های الحاق و ساخت الحاقی در پژوهش­های صورت گرفته بر روی زبان­های ایرانی در دو اثر کریمی (2014) و صدیقی (2007) یافت می­شود. اما نکته قابل ذکر این است که استفاده از اصطلاح­ الحاق توسط این نویسندگان ناظر بر گسترش و تعمیم­ نظری این فرایند در تحلیل ساخت­های کٌنایی در زبان کردی و ساخت­های لازم یک شخصه در زبان فارسی می­باشد و در هیچ یک از این آثار تحلیل ساخت­های الحاقی آنگونه که در ادبیات توصیفی و رده­شناسی مطرح هست مدنظر نبوده است.

[5]  البته آنچه که در آثار رده­شناختی در خصوص ارتقاء موضوع غیرفاعلی (Oblique) به موضوع مفعولی در ساخت­های الحاقی از آن یاد می­شود مبتنی بر ملغمه­ای از ویژگی­های دستوری و معنایی/نقشی موضوع ارتقاء یافته است. گاهاً در یک زبان، موضوع ارتقاء‌یافته به یک مفعول تمام عیار فعل تبدیل می­شود و مختصه­های دستوری یک مفعول را از خود نشان می­دهد (همچون مفعول الحاقی در بندهای لازم در زبان‌های سواحیلی و یاگوا). این در حالی است که الحاقی­سازی موضوع غیرفاعلی در بعضی از زبان­ها صرفاً به تغییر مقولۀ دستوری آن موضوع از گروه حرف اضافه­ای به گروه اسمی می­انجامد و این گروه اسمی الحاقی اصولاً مفعول جدید محسوب نمی­شود. در این گونه از زبان­ها، الحاقی‌سازی موضوع غیرفاعلی باعث ایجاد خوانش تاکیدی آن موضوع می­شود (همچون الحاقی‌سازی موضوع غیرفاعلی در زبان‌های چِوا (Chewa) و نِزپِرس (Nez Perce)). لذا اصطلاح "ارتقاء" موضوع در تعریف ساخت­های الحاقی صرفاً تمایلی رده­شناختی است نه یک مختصۀ همگانی و جهانشمول. همانگونه که در بخش­های متعاقب ذکر آن خواهد رفت، عمده کارکرد معنایی/نقشی الحاقی‌سازی در کردی کلهری به­دست دادن خوانش تاکید اطلاعی از موضوع الحاقی­شده است و لزوماً ارتقاء دستوری در آن تعبیر که آن گروه اسمی ویژگی­های یک موضوع درونی را از خود نشان دهد موضوعیت نمی­یابد؛ اگرچه چنانچه استدلال خواهد شد موضوع الحاقی جدید با تغییر مقوله به گروه اسمی تابع اصول و شروط حاکم بر توزیع گروه‌های اسمی خواهد بود.

 

[6] Raising

[7] Adjunction

[8]  Merge

[9]  Pylkkanen

[10] .Applicative Head

[11] Voice head

[12] High Applicative

[13] Low Applicative

[14] Lai

 

[15] Kittila

[16] K. Lambrecht

[17]  ذکر این نکته ضروری است که وندهای الحاقی در زبانهایی که در نظام دستوری/صرفی خود از آنها بهره می­برند گاهاً، به لحاظ تاریخی، صورت آوایی تخفیف یافتۀ افعال کمکی و یا حروف اضافه هستند. لذا مسئله تحلیل همزمانی در این خصوص این است که آیا این صورت­ها در نظام دستوری یک زبان صرفاً صورت آوایی تخفیف یافته­ در نتیجۀ یک قاعدۀ واجشناختی، بدون تبعات نحوی/صرفی (همچون واژه­بست­های ساده و جفت متناظر آنها) هستند یا این‌که این صورت‌های آوایی تخفیف یافته در نتیجۀ دستوری/صرفی شدگی شمایل یک وند دستوری/صرفی با تبعات نحوی/صرفی/معنایی را به خود گرفته­اند. بنابراین آنچه داده­های کردی کلهری نشان می­دهند حاکی از این است که وند الحاقی حتی به فرض این‌که به لحاظ تاریخی صورت­ آوایی تخفیف یافته باشد در نظام کنونی این زبان دستخوش صرفی/دستوری­شدگی شده است واین به نوبۀ خود سبب خوانش نحوی-معنایی جدید از ساخت الحاقی شده است.

 

[18] Improper movement

[19]  البته باید توجه داشت که عدم توانایی گروه حرف اضافه­ای مفعول غیرمستقیم (غیر الحاقی) در حرکت به جایگاه فاعل، در مثال (18)، به دلیل عدم تناسب مشخصه مقوله­ای این گروه (حرف اضافه) با مشخصۀ مقوله­ای اسم/حرف تعریف در هستۀ زمان یا همان اصل فرافکنی گسترده (EPP) میباشد. برایند این مبحث این است که اصولاً موضوع هدف (مفعول غیرمستقیم) خواه به شکل گروه اسمی الحاقی خواه به­صورت گروه حرف اضافه­ای غیرالحاقی قابلیت حرکت به جایگاه فاعل را ندارد.

[20]  عدم شرکت مفعول­های الحاقی در فرایندهای حرکتی همچون ارتقاء در ساختهای مجهول و یا مبتداسازی نه منحصر به زبان کردی است و نه الزاماً همیشه تابعی از محدودیت­های مذکور در متن مقاله. به عنوان نمونه، در زبان انگلیسی ساخت­های لازم که دستخوش فرایند الحاق گردیده­اند به‌صورت گزینشی ارتقاء موضوع الحاقی را مجاز می­شمارند:

(i) John went home.

(ii) *home, John went.

(iii) to home, John went

گروه حرف اضافه­ای مکان (to home) تحت تاثیر فرایند الحاقی­سازی به گروه اسمی (home) تبدیل شده است، این درحالیست که موضوع (مکانی) الحاقی قابلیت مبتداسازی ندارد (ii). چرا که براساس ساخت سازه­ای انگلیسی، مبتداهای مکانی، اصولاً می­بایست دارای مقولۀ گروه حرف اضافه­ای باشند؛ لذا برای بدست­دادن خوانش مبتدا از مکان، انگلیسی از نسخۀ غیرالحاقی استفاده می­کند (iii).

 

[21] Y. Jeong

[22] Event Identification

[23] M. Cuervo

[24] Unergative

[25] Stative

[26] Luganda

[27] Venda

رضایی، والی و مژگان هوشمند. (1391). بررسی رده‌شناختی ویژگی‌های نشانه‌گذاری و رفتاری ساخت‌های دومفعولی       در زبان فارسی. مجله زبان‌شناسی تطبیقی، 4، 125-144.
Baker, M. (1988). Incorporation: A Theory of Grammatical Function Changing. Chicago: University of Chicago Press.
Barss, A., Lasnik, H. (1986). A note on anaphora and double objects. Linguistic Inquiry, 17. 347–354.
Chomsky, N. (1986). Barriers. MIT Press, Cambridge, Mass: MIT Press.
.Cuervo, M. (2003). Datives at Large. Ph.D. Dissertation, Department of Linguistics, Massachusetts Institute of Technology, Cambridge.
Jeong, Y. (2006). The landscape of applicatives. Doctoral dissertation, University of Maryland.
Karimi. Y. (2014). On the syntax of ergativity in Kurdish. Poznan Studies in Contemporary Linguistics, 50:3, 231-271.
Kittila, S. (2006). The anomaly of the verb give explained by its high (formal and semantic) transitivity. Linguistics, 44 (3), 569- 612. 
Kratzer, A. (1994). On external arguments. In Elena Benedicto & Jeff Runner (ed.), Functional Projections, 17. 103–130.
Lambrecht, K. (1994). Information structure and sentence form: Topic, focus, and the mental referents. In Cambridge Studies in Linguistics 71. Cambridge: Cambridge University Press.
Marantz, A. (1993). Implications of Asymmetries in Double Object Constructions. Sam A. Mchombo (eds.), Theoretical Aspects of Bantu Grammar, 1. 113-150. CSLI Publications, Stanford.
Mchombo, S. (1993). The syntax of Chichewa. Cambridge: Cambridge University Press.
Mithun, M. (2001). Understanding and Explaining Applicatives. Chicago Linguistic Society, 37. 73–97.
Obata, M. and Epstein, S. D. (2011). Feature-splitting internal merge: improper movement, intervention, and the A/A′ distinction. Syntax, 14: 122–147.
Pylkkänen, L. (2001). What applicative heads apply to. In Michelle Minnick Fox, Alexander Williams, and Elsi Kaiser, (eds), Proceedings of the 24th Annual Penn Linguistics Colloquium. 197–210.
Pylkkänen, L. (2002). Introducing Arguments. Ph.D.-dissertation, MIT. Radin, P. (1929) AGrammar of the Wappo Language. Berkeley: University of California Press.
Pylkkänen, L. (2008). Introducing Arguments. Cambridge: MIT Press.
Sedighi, A. (2007). Psychological Constructions and Super High Applicatives in Persian. Cahier Linguistic d’Ottawa, 35: 137-160.
Shibatani, M. (1990). The Languages of Japan. Cambridge: Cambridge University Press.