Document Type : Research Paper
Authors
1 English Language and Literature Department, Faculty of Literature and Humanities, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan
2 University of Allameh Tabatabaei, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
1- مقدمه
در بخش مقدمه، در ابتدا، به معرفی گویش رودباری پرداخته و سپس نظریۀ بهینگی و اصول آن به طور اجمالی توصیف شده است.
1-1- گویش رودباری
در این پژوهش به بررسی، توصیف و تحلیل برخی از فرایندهای واجی شامل سختکامی شدگی[1]، سایشیشدگی[2] ، درج آغازه[3] ، غیردهانیشدگی[4]، انسدادیشدگی[5] و واکرفتگی پایانی[6] در گونۀ زبانی رودباری (اسلامآباد) در چارچوب نظریۀ بهینگی (پرینس و اسمولنسکی[7]، 1993؛ 2004) پرداخته میشود.
شروو[8] (1988: 864) رودباری را یکی از گویشهای بشاکردی میداند. وی گویشهای بشاکردی را به سه زیر گروه: 1ـ گویشهای بیرون از منطقۀ بشاکرد 2ـ بشاکردی شمالی 3 ـ بشاکردی جنوبی تقسیمبندی کرده و رودباری را در کنار بندرعباسی، هرمزی، مینابی و رودانی در گروه اول قرار میدهد. از مقایسۀ واژهها و ساختهای دستوری بشاکردی با رودباری میتوان نتیجه گرفت که بشاکردی شمالی قرابت بیشتری با رودباری دارد تا با بشاکردی جنوبی. رودباری مانند همۀ گویشهای بشاکردی متعلق به گروه زبانهای ایرانی جنوب غربی است (مطلبی، 1385: 3).
شهرستان رودبار جنوب از شمال به شهرستان عنبرآباد و بخش ریگانِ شهرستان بم، از جنوب به شهرستان قلعهگنج، از شرق به شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان و از غرب به شهرستان کهنوج محدود است.
2- پیشینۀ پژوهش
نظریۀ بهینگی دستاورد مهم مقالۀ پرینس واسمولنسکی (1993) محسوب میشود. چهارچوب مذکور در همۀ حوزههای زبان رویکردی «محدودیت- بنیان»[9] تلقی میگردد. در این نظریه، بین درونداد و برونداد به کمک دو سازوکار صوری و ریاضیگونه به نام مولد (زاینده) و ارزیاب رابطه برقرار میگردد. محدودیتهای موجود در این نظریه بر دو نوع هستند: پایایی و نشانداری. محدودیتهای نوع اول ضامن نوعی همانندی بین درونداد و برونداد هستند. محدودیتهای نوع دوم به تشخیص صورتهای بینشان از نشاندار منجر میشود. پژوهشهای بسیاری در حوزۀ واجشناسی بهینگی صورت گرفته است. در این بخش به برخی از مرتبطترین مطالعات انجام شده در فرایندهای مورد بررسی در این پژوهش و گونۀ رودباری میپردازیم.
مطلبی (1385) به بررسی زبانشناسانۀ گونۀ رودباری پرداخته است. در این پژوهش، دستگاه واجی و آوایی گونۀ رودباری و ویژگیهای ساختواژی و نحوی آن بررسی شده است. در واقع، این اثر اولین پژوهش انجامشده در گونۀ رودباری است. علاوه بر این، مطلبی و شیبانیفرد (1392) مواردی از واجشناسی تاریخی گویش رودباری را تحلیل کردهاند. آهنگر، مطلبی و رزمدیده (1394) فرایند واژهسازی ترکیب را در گونۀ رودباری بررسی کردهاند.
کُلستون و ویس[10] (1996: 159-143) در دادههای جدول (1) فرایند سختکامیشدگی را در تبدیل واکههای پسین در صورت جمع واژهها به واکههای پیشین در گویش «هشن»[11] بررسی کرده اند.
(1)
|
صورت جمع |
صورت مفرد |
«پارچه» |
[diҫ- ər] |
/dux/ |
«دست» |
[hɛnd-ə] |
/hant/ |
«روده» |
[dɛrm- ə] |
/dOrm/ |
گونزالس[12] (2006: 410-409) در چارچوب بهینگی به بررسی تبدیل همخوانهای ناپیوستۀ /b/، /d/ و /ɡ/ در جایگاه بین دو واکه به جفتهای سایشی خود [ß]، [ð] و ]ɣ[ در گویش شمالی- مرکزی شبهجزیره[13] اسپانیا پرداخته است. بررسیهای آکوستیکی در گویش شبهجزیره نشان میدهد در نهایت، همخوانهای ناپیوستۀ /b/، /d/ و /ɡ/، به جفت ناسودۀ [ß]، [ð] و ]ɣ[ تبدیل میشوند.
(2)
|
واژۀ انگلیسی |
تلفظ پنینسولار همخوان ناسوده در جایگاه آغازۀ هجا |
تلفظ پنینسولار |
قایق (معرفه) |
the boot |
[la ß˕ota] |
/ˈbota/ |
عشق ورزیدن به او (سوم شخص مؤنث) |
dotes her |
[ˈla ð˕ota] |
/ˈdota/ |
قطره (معرفه) |
the drop |
[la ˈɣ˕ota] |
/ˈɡota/ |
ادینگتون[14] (2001) در دادههای جدول (3)، درج /e/ قبل از خوشۀ –sC در آغاز کلمه را در گویش اسپانیایی در چارچوب واجشناسی واژگانی و نظریۀ بهینگی بررسی کرده است.
(3)
|
تلفظ اسپانیایی |
تلفظ انگلیسی |
« اسکاتلندی » |
[eskot] |
/skɒt/ |
« ورزش » |
[espor] |
/spɔrt/ |
« کره (زمین) » |
[esfera] |
/sfɪər/ |
« لایه» |
[estrato] |
/streɪtə̬/ |
اسمیت [15] (1973) فرایند انسدادیشدگی سایشیهای تیغهای را از دیدگاه بهینگی در مطالعۀ موردی فراگیری گونۀ گفتاری انگلیسی بریتانیایی یک کودک به نام آمَهل[16] پرداخته است.
(4)
|
تلفظ آمَهل |
تلفظ انگلیسی |
|
|
« اتوبوس » |
[b̥ᴧt] |
/bᴧs/ |
|
« زیبا» |
[nait] |
/naɪs/ |
|
« خانه» |
[aut] |
/haʊs/ |
|
« موش» |
[mait] |
/maʊs/ |
میلروی[17] و هارتلی[18] (1994) در زبان انگلیسی به بررسی فرایند غیردهانی شدگی در تبدیل همخوان /t/ به [/] در جایگاه میان دو واکه و گاهی اوقات بعد از همخوان کناری پرداختهاند.
(5)
|
تلفظ انگلیسی |
واژۀ انگلیسی |
«کره» |
[bᴧʔə(r)] |
/butter/ |
«نامه» |
[leʔə(r)] |
/letter/ |
«چه» |
[wᴧʔ] |
/what/ |
«تماشا کردن» |
[wᴧːʔ] |
/watch/ |
حمید[19] (2014) واکرفتگی پایانی را در کردی مرکزی در چارچوب بهینگی بررسی کرده است. در زبان کردی همخوان واکدار پایانی در دو محدودۀ عروضی واژه و هجا واکرفته میشود.
(6)
|
تلفظ کردی |
تلفظ کردی همخوان پایانی واکدار |
«این سنگ است» |
[bart] |
/barda/ |
«نشانم» |
[b:aʃt] |
/baːʤakam/ |
«خوکها» |
[bara:s] |
/baraːzakan/ |
«سگ تو» |
[sak] |
/saɡakat/ |
3- روش جمعآوری دادهها
دادههای این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی توسط یکی از پژوهشگران جمعآوری شده است. در جمعآوری دادهها از ده گویشور بومی (پنج مرد و پنج زن) در سنین ۴۵ الی ۸۰ از افراد کم/ بیسواد تا تحصیلکرده مصاحبه به عمل آمده و صدای هر یک به مدت بیست دقیقه ضبط شده است. علاوه بر این در تشخیص مشخصههای تولیدی برخی از آواهای موجود در گونۀ رودباری مانند /χ/ از نرمافزار پرت استفاده شده است. پس از توصیف و تحلیل دادهها، مهمترین محدودیتهای حاکم در فرایندهای واجی سختکامیشدگی، سایشیشدگی، درج آغازه، غیردهانیشدگی، انسدادیشدگی و واکرفتگی پایانی در چارچوب نظریة بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993؛ 2004) در این گونة زبانی تبیین شدند و در نهایت تحلیل بهینگی متناسب با هر یک از فرایندها ارائه شده است[20].
4- توصیف و تحلیل دادهها
4-1- سختکامیشدگی
فرایند سختکامیشدگی از تعامل همخوانها با واکههای پیشین، واکههای افراشته، و غلت کامی /j/ ایجاد میشود (بیتمن[21]، ۲۰۰۷: ۱). به این فرایند با نامهای بسیاری اشاره میشود؛ مانند کامیشدگی[22] (همخوانی که دارای جایگاه تولید دومین کامیشدگی باشد؛ مثل [tj] /t/ (هیوم[23]، ۱۹۹۴))، تیغهای شدگی، سایشیشدگی همزمان[24] (تبدیل یک همخوان انسدادی نرمکامی به یک همخوان انسایشی تیغهای (هیوم، ۱۹۹۴ و بهات[25]، ۱۹۷۸)، افراشتگی [26] (افراشتگی یک همخوان نوکزبانی؛ مانند [ʧ] /k/ (بهات، ۱۹۷۸)) ، سایشیشدگی (سایشیشدن یک همخوان در یک محیط کامی؛ نظیر [s] /r/ (بهات، ۱۹۷۸)).
همخوان ملازی انسدادی /ɢ/ در زبان فارسی معیار واکدار است. واج /ɢ/ در گونۀ رودباری مشاهده نمیشود و با توجه به بافت آوایی پیش از واکههای پیشین، پیش از واکههای پسین و در جایگاه پایان واژه به صورت واجگونههای [k] و [c] به ترتیب تلفظ میشود. علاوه بر این، واج /ʁ/ که در فارسی معیار به صورت همخوان ملازی انسدادی [G] تلفظ میشود، در گویش رودباری در وامواژههای عربی با همخوان دیگری جایگزین نمیشود، اما در واژههای اصیل در بافت آوایی پیش از واکۀ پیشین یا در جایگاه انتهای هجا همخوان انسدادی واکدار [ɡ] ظاهر میشود[27] (جم و رزمدیده، آمادۀ انتشار). دادههای جدول (7) بیانگر تناوب میان همخوان /G/ و همخوانهای [k] و [c] در بافت پیش از واکههای پیشین و پسین میباشد.
جدول 7: تناوب میان همخوان /G/ و همخوانهای [k] و [c] در جایگاه آغازه و پایانۀ هجا
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
|
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
«قابل» |
/Gɑbel/ |
[kɑbel] |
|
«قیمت» |
/Gejmat/ |
[cimat] |
«یاقوت» |
/jɑGut/ |
[jɑkut] |
|
«قبیله» |
/Gabile/ |
[cabila] |
«قوم» |
/Gowm/ |
[kowm] |
|
«قرض» |
/Garz/ |
[carz] |
«قرص» |
/Gors/ |
[kors] |
|
«قدر» |
adr /G/ |
[cadr] |
«قنوت» |
/Gonut/ |
[kunut] |
|
«قلب» |
alb/G/ |
[calb] |
«احمق» |
G/amha/ |
[ʔahmac] |
|
«عرق» |
/ʔaraG/ |
[ʔarac] |
«خلق» |
/χolG/ |
[χolc] |
|
«اخلاق» |
/aχlɑG/ |
[ʔaχlɑc] |
|
|
|
|
«برق» |
/barG/ |
[barc] |
بنابراین، در تحلیل بهینگی فرایند سختکامیشدگی در تبدیل /G/ به [c] و [k] محدودیتهای زیر مؤثر هستند:
1- محدودیت نشانداری *[+uvular,+stop] که مانع تولید همخوان ملازی میشود.
2- محدودیت AGREE (place) است که به موجب آن همخوان و واکه باید به لحاظ جایگاه تولید با یکدیگر مطابقت داشته باشند.
3- محدویت پایایی IDENT (place) که تغییر جایگاه تولید یک همخوان در درونداد به همخوان دیگر در برونداد را جریمه میکند.
با توجه به دادههای جدول (7)، تحلیل بهینگی واژهای «قیمت»، «قرص» و «احمق» را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار میدهیم. واژۀ /Gejmat/ به عنوان اولین درونداد وارد دستگاه مولد میشود. بروندادهای [Gejmat] و [qimat] به خاطر نقض مهلک محدودیت*[+uvular,+stop] بدساخت تلقی میشوند و از رقابت کنار میروند. گزینۀ [qimat] علاوه بر این نقض مهلک، محدودیت دیگری را نیز نقض کرده است و آن محدودیت AGREE (place) است، که به سبب آن همخوان پسین [q] در مجاورت واکۀ پیشین [i] قرار گرفته است. گزینۀ [kimat] نیز به جهت نقض محدودیت AGREE (place) از رقابت خارج میشود. از این رو، [cimat] به عنوان گزینۀ بهینه معرفی میشود، چون از کمترین میزان نقض (محدودیت پایایی (IDENT (place) برخوردار است. زیرا درونداد و برونداد از نظر جایگاه تولید با یکدیگر هماهنگی ندارند.
درونداد دیگری که در دستگاه مولد آزموده میشود، /Gors/ است. بروندادهای [Gors] و [qors] به دلیل نقض مهلک محدودیت *[+uvular,+stop] بدساخت تلقی میشوند. گزینۀ [cors] نیز به خاطر نقض محدودیت AGREE(place) از دور رقابت حذف میشود، زیرا همخوان پیشین [c] با واکۀ پسین [o] هماهنگی ندارد. از این رو، گزینۀ بهینه به خاطر نقض کمترین محدودیت [kors] است.
درونداد سوم، /ahmaG/ است. بروندادهای [ahmaG] و [ahmaq] محدودیت*[+uvular,+stop] را نقض میکند و از رقابت کنار گذاشته میشوند. برونداد [ahmac] با نقض کمترین محدودیت، یعنی نقض محدودیت پایایی IDENT(palce) به عنوان گزینۀ بهینه معرفی میگردد. تابلوی (1) مرتبهبندی این محدودیتها را نشان میدهد.
*[+uvular,+stop] >> AGREE (place) >> IDENT(place): تابلوی 1
IDENT (place) |
AGREE(place) |
*[+uvular,+stop] |
Input: /Gejmat/ |
* |
|
|
Fa. [cimat] |
|
|
*! |
b. [Gejmat] |
* |
* |
*! |
c. [qimat] |
* |
*! |
|
d. [kimat] |
|
|
|
Input: /Gors/ |
* |
|
|
Fa. [kors] |
|
|
*! |
b. [Gors] |
* |
|
*! |
c. [qors] |
* |
*! |
|
d. [cors] |
|
|
|
Input: /ahmaG/ |
* |
|
|
Fa. [ahmac] |
|
|
*! |
b. [ahmaG] |
* |
|
*! |
c. [ahmaq] |
در نهایت، تسلط محدودیت نشانداری *[+uvular,+stop] بر محدودیتهای AGREE (place) وIDENT عامل رخداد فرایند سختکامی شدگی در تبدیل /G/ به [c] و [k] در جایگاه آغازه و پایانۀ هجا است.
4- 2- سایشیشدگی
سایشیشدگی نوعی فرایند تضعیف است که در نتیجۀ آن انسدادیها به سایشیها تبدیل میشوند (کنستوویچ[28]، ۲۰۰۳: ۳۵).
جدول 8: تناوب میان همخوان انسدادی، ملازی بیواک /q/ و جفت پیوستۀ بیواک [χ] در جایگاه پایانۀ[29] هجا
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار[30] |
تلفظ رودباری |
«وقت» |
/vaGt/ |
[vaχt] |
«سقف» |
/saGf/ |
[saχm] |
«فرق» |
/farG/ |
[farχ] |
«سماق» |
/somɑG/ |
[somɑχ] |
«قاشق» |
/GɑʃoG/ |
[kɑʃoχ] |
«نقطه» |
/noGte/ |
[noχte] |
فرایند همگونی /G/ در ویژگی واکداری زمینه را برای عملکرد فرایند تضعیف همخوان /q/ و تبدیل به همخوان سایشی مقتضی خود فراهم میکند که این قاعده در (12) نشان داده شده است:
(12) تبدیل همخوان انسدادی /q/ به همخوان سایشی [χ]
/#vaGt#/ |
: صورت زیرساختی |
Vaqt |
: قاعدۀ همگونی |
vaχt |
: قاعدۀ تضعیف |
[vaχt] |
: صورت روساختی |
در توصیف بهینگی قاعدۀ سایشیشدگی در این گونۀ زبانی چون وقوع همخوان ملازی انسدادی در هر جایگاهی ممنوع است، برای رفع آن همخوان ملازی سایشی [χ] که جایگاه تولید آن با همخوان /G/ یکسان است، تلفظ میشود. اگر همخوان /G/ در جایگاه همخوان اول خوشۀ پایانی باشد، به جای آن همخوان [χ] تلفظ میشود.
با توجه به آنچه گفته شد، برای تحلیل بهینگی محدودیتهای زیر را در نظر میگیریم:
1- محدودیت نشانداری *[+uvular,+stop] که مانع تولید همخوان ملازی میشود.
2- محدودیت پایایی IDENT (cont) که درونداد و برونداد باید در ویژگی پیوسته بودن یکسان باشند.
برای تحلیل بهینگی، جایگاه وقوع همخوان ملازی سایشی [χ] را در پایانۀ هجا و در خوشۀ پایانی بررسی میکنیم. بدین منظور، براساس دادههای موجود در جدول (8)، تحلیل بهینگی سه واژۀ «فرق»، «نقطه» و «وقت» در رودباری بررسی میشود.
هنگامیکه درونداد /farG/ وارد دستگاه مولد میشود، یکی از بروندادهای آن [farG] است که به خاطر نقض محدودیت *[+uvular,+stop] جریمه شده و از رقابت خارج میگردد. برونداد [farχ] محدودیت پایایی IDENT(cont) را نقض میکند، اما این نقض مهلک شمرده نمیشود. بر طبق این محدویت، درونداد و برونداد باید در ویژگی پیوسته بودن یکسان باشند، و چون درونداد دارای همخوان غیرپیوسته و برونداد دارای همخوان پیوسته است، این برونداد نقض میشود اما نقض آن مهلک نیست.
درونداد دیگر /noGte/ است. براساس محدودیتهای مطرح شده، برونداد [noGte] چون دارای همخوان ملازی انسدادی است، محدودیت *[+uvular,+stop] را نقض میکند. از این رو، [noχte] گزینۀ بهینه است، چون با وجود نقض محدودیت پایایی IDENT(cont)، نقض آن مهلک نیست.
/vaGt/ درونداد دیگری است که وارد دستگاه مولد میشود. [vaGt] به خاطر نقض مهلک محدودیت *[+uvular,+stop] از رقابت حذف میشود و گزینۀ بهینه [vaχt] میگردد. مرتبهبندی محدودیتها در تابلوی (2) آورده شده است:
*[+uvular,+stop] >> IDENT (cont) تابلوی 2:
IDENT (cont) |
*[+uvular,+stop] |
Input: /farG/ |
* |
|
Fa. [farχ] |
|
*! |
b. [farG] |
|
|
Input: /noGte/ |
* |
|
Fa. [noχte] |
|
*! |
b. [noGte] |
|
|
Input: /vaGt/ |
* |
|
Fa. [vaχt] |
|
*! |
b. [vaGt] |
در نهایت، تسلط محدودیت نشانداری *[+uvular,+stop] بر محدودیت IDENT (cont) عامل رخداد فرایند سایشیشدگی در تبدیل /G/ به [χ] در جایگاه پایانۀ هجا و در خوشۀ پایانی است.
4-3- درج آغازه
«درج» مفهومی کلی است که یک عنصر ساختاری جدید را در یک زنجیره اضافه میکند، مثلاً درج تکواژ منفی یا درج ضمیر در جایگاه فاعل در جمله. اما در واجشناسی یک عنصر واجی در یک واژه درج میشود که به آن «میانهشت» گفته میشود. در این فرایند، یک همخوان بین دو واکه درج میشود تا از «التقای واکهها» جلوگیری کند، یا یک واکه بین دو همخوان درج میشود تا خوشۀ همخوانی را بشکند (کردزعفرانلو کامبوزیا، 1385: 274). درج آغازه در گونۀ رودباری به این صورت است که هیچ واژهای با واکه آغاز نمیشود و برای رفع آن /ʔ/ درج میشود.
جدول 9: درج همخوانهای انسداد چاکنایی [ʔ]در ابتدای واژههایی که با واکه شروع میشوند
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
«اندرز» |
/andarz/ |
[ʔendarz] |
«انار» |
/anɑr/ |
[ʔanɑr] |
«آهو» |
/ɑhu/ |
[ʔɑhuɡ] |
«آفتاب» |
/ɑftɑb/ |
[ʔaftow] |
«آبلهمرغان» |
/ɑble morGɑn/ |
[ʔabla morkon] |
در گونۀ رودباری تنها در دادههای محدودی همخوان سایش چاکنایی [h] در ابتدای این واژهها درج میشود؛ مانند «امسال» [homsɑl]، «امشب» [homʃow]، «ارّه» [hare]، «انشالله» [hoʃɑllɑ] و «اهلی» [haʃti]. همچنین در تعدادی واژۀ محدود غلت /j/ تنها در ابتدای واژه درج میگردد مانند «آب» [jow]، «آرد» [jɑrt] و «آوردن» [jɑvorden]. از آنجاکه بافت مشخصی برای هر یک از دادههای همراه با درج همخوان سایشی چاکنایی [h] و غلت [j] مشاهده نمیشود، نمیتوان به تحلیل بهینگی این دادهها پرداخت.
در تحلیل بهینگی برای توجیه درج [ʔ] دو محدودیت در نظر میگیریم:
1- محدودیت نشانداری ONSET که به موجب آن هجای بدون آغازه ممنوع است.
2- محدودیت پایایی DEP-IO (ʔ) است که به موجب آن [ʔ]نباید در برونداد درج شود.
درونداد /aftow/ را به عنوان نمونه برمیگزینیم و آن را وارد دستگاه مولد میکنیم. برونداد [aftow] با وجود وفاداری به برونداد، به خاطر نقض مهلک محدودیت ONSET از رقابت خارج میشود. گزینۀ بهینه [ʔaftow] است، زیرا تخطی آن از محدودیت DEP-IO (ʔ) مهلک نیست. مرتبهبندی محدودیتها در تابلوی (3) آورده شده است.
تابلوی 3: ONSET >> DEP-IO(ʔ)
DEP-IO (ʔ) |
ONSET |
/aftow/ |
* |
|
Fa. [ʔaftow] |
|
*! |
b. [aftow] |
در نهایت، تسلط محدودیت نشانداری ONSET بر محدودیت پایایی DEP-IO (ʔ) عامل رخداد درج آغازه در این گونه شده است.
4-4- غیردهانیشدگی یا کاهش به یک همخوان چاکنایی
غیردهانیشدگی اغلب به عنوان فقدان جایگاه تولید تعریف میشود. به عبارت دیگر، برخی از همخوانها دارای هیچگونه بست یا گرفتگی در دستگاه گفتار نمیباشند و آوای حاصل یک همخوان حنجرهای ([h] و [ʔ]) است (اُبرایِن[31]: 2010: 2). همچنین جم (1394: 77) معتقد است غیردهانیشدگیفرایندی است که طی آن یک واحد واجی دهانی محل تولید دهانی خود را از دست داده، به یک آوای چاکنایی مانند [h] یا [ʔ] تبدیل میشود و ممکن است در آستانة حذف کامل قرار بگیرد. غیردهانیشدگی یکی از انواع فرایند تضعیف است.
با توجه به دادههای (10)، وقوع همخوان سایشی دهانی در جایگاه ― (.) t (v) (C) مجاز نیست و برای رفع آن همخوان سایشی چاکنایی [h] درج میشود (علامت. مرز هجا را نشان میدهد).
(10) تبدیل همخوان دهانی به همخوان سایش چاکنایی [h] در جایگاه پایانۀ هجا بعد از واکه یا میان دو واکه
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
||
گفتن |
/ɡoftan/ |
[ɡohten] |
شناختن |
/ʃenɑχtan/ |
[ʔeʃnɑhten] |
||
گریختن |
/ɡoriχ tan/ |
[ɡeriehten] |
دوختن |
/duχtan/ |
[duehten] |
||
سوختن |
/suχtan/ |
[sohten/suehten[32]] |
پوسیدن |
/pusidan/ |
[pohidan[33]] |
||
شکستن |
/ʃekastan/ |
[ʔeʃkahten] |
توانستن |
/tavɑnestan/ |
[tɑhesta͂n] |
||
ریختن (لازم)[34] |
/riχ tan/ |
[rehtan/riehten] |
فروختن |
/foruχtan/ |
[foruehten] |
||
دادههای (10) همگی مصدرهای زبان فارسی هستند. علاوه بر این، در بن ماضی دادههای (11) نیز همخوان دهانی به همخوان سایش چاکنایی [h] تبدیل میشود:
جدول 11: تبدیل همخوان دهانی به همخوان سایش چاکنایی [h] در جایگاه پایانۀ هجا بعد از واکه یا میان دو واکه
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
|
«گفت» |
/ɡoft/ |
[ɡoht] |
«شناخت» |
/ʃenɑχt/ |
[ʔeʃnɑht] |
|
«گریخت» |
/ɡoriχt/ |
[ɡerieht] |
«دوخت» |
/duχt/ |
[dueht] |
|
«سوخت» |
/suχt/ |
[sohten/sueht] |
«پوسید» |
/pusid/ |
[pohid] |
|
«شکست» |
/ʃekast/ |
[ʔeʃkaht] |
«توانست» |
/tavɑnest/ |
[tɑhest] |
|
«ریخت (لازم)» |
/riχ t/ |
[reht/rieht] |
«فروخت» |
/foruχt/ |
[forueht] |
|
براساس آنچه گفته شد، محدودیتهای زیر را برای تحلیل بهینگی در نظر میگیریم:
1- محدودیت نشانداری *CFric Vocal ]δ . t که وقوع همخوان سایشی دهانی در پایانۀ هجایی که آغازۀ هجای بعدی آن /t/ است، ممنوع میباشد.
2- محدودیت نشانداری *Cglotal stop ]δ که به موجب آن وقوع همخوان انسدادی چاکنایی در پایانۀ هجا ممنوع است.
3- محدودیت پایایی MAX-IO حاکی از آن است که حذف هر عنصر واجی در برونداد مجاز نمیباشد.
4- محدودیت پایایی IDENT(vocal) که به موجب آن درونداد و برونداد باید از نظر ویژگی دهانی با هم مطابقت داشته باشند. به عبارتی، اگر واجهای درونداد دهانی است، واجهای برونداد نیز باید دهانی باشند. واجهای لبی، دندانی، لثوی، کامی، نرمکامی و ملازی دهانی شمرده میشوند و واجهایی مانند چاکنایی غیردهانی است.
برای توجیه غیردهانیشدگی یا کاهش به یک همخوان چاکنایی، واژۀ «گفتن» را به عنوان نمونه بر میگزینیم. دروندادی که به دستگاه مولد وارد میشود /ɡoften/ است. برونداد [ɡoften] محدودیت نشانداری *CFric Vocal ]δ . t را نقض میکند، چون همخوان /f/ که یک سایشی دهانی است در انتهای هجایی قرار گرفته است که آغازۀ هجای بعد از آن با /t/ شروع میشود. این نقض مهلک است و این گزینه از رقابت کنار گذاشته میشود. برونداد دیگر [ɡoʔten] است که محدودیت نشانداری *Cglotal stop ]δ را نقض کرده است. بر طبق این محدودیت وقوع همخوان انسدادی چاکنایی در پایان هجا جریمه میشود. [ɡoten] نیز یکی دیگر از بروندادها میتواند باشد که محدودیت پایایی MAX-IO را نقض کرده است و کنار گذاشته میشود. برونداد [ɡohten] با وجود نقض محدودیت پایایی IDENT (vocal) بهینه شمرده میشود. مرتبهبندی این محدودیتها در تابلوی (4) آورده شده است.
*CFric Vocal ]δ . t >> *Cglotal stop ]δ >> MAX-IO >> IDENT(vocal) تابلوی (4):
/ɡoften/ |
*CFric Vocal ]δ . t |
*Cglotal stop ]δ |
MAX-IO |
IDENT(vocal) |
Fa. [ɡohten] |
|
|
|
* |
b. [ɡoften] |
*! |
|
|
|
c. [ɡoʔten] |
|
*! |
|
* |
d. [ɡoten] |
|
|
*! |
|
براساس تابلوی (4) محدودیت *CFric Vocal ]δ . t در بالاترین مرتب قرار میگیرد و نقض آن مهلک شمرده میشود. محدودیت پایایی IDENT(vocal) به دلیل اینکه در پایینترین مرتبه قرار گرفته است، تسلط محدودیتهای*CFric Vocal ]δ . t و *Cglotal stop ]δ و MAX-IO بر آن عامل رخداد واج غیردهانی سایشی در این گونه شده است.
4-5- انسدادیشدگی
همخوان انسدادی نوعی همخوان است که دارای بست کامل در مجرای تولید میباشد. به فرایندی که درآن همخوانهای سایشی به انسدادی تبدیل میشوند، انسدادیشدگی گفته میشود و این فرایند نوعی فرایند تقویت محسوب میشود. (کار[35]، 1999: 118، کریستال[36]، 2008: 453). در گونۀ زبانی رودباری همخوان ملازی سایشی /ʁ/ در جایگاه آغازۀ هجا دربافت پیش از واکۀ پیشین و در بافت انتهای واژه به صورت همخوان [ɡ] تلفظ میشود.
جدول 12: تبدیل همخوان /G/ به [ɡ] در جایگاه آغازۀ هجا در بافت پیش از واکۀ پیشین و در جایگاه انتهای واژه
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
تلفظ رودباری |
«مرغ» |
/morG/ |
[morɡ] |
«جغ (درخت) » |
/ʤaG/ |
[ʤeɡ] |
«غلتاندن» |
/Galtɑndan/ |
[ɡaldɑdan] |
«روغن» |
/roGan/ |
[ruɡen] |
«یوغ» |
/juG/ |
[joɡ] |
«تیغ» |
/tiG/ |
[tiɡ] |
برای تحلیل بهینگی دادههای جدول (12) میتوان محدودیتهای زیر را در نظر گرفت:
1- محدودیت نشانداری *[+uvular,+stop] که به موجب آن وقوع همخوان ملازی انسدادی در این گونۀ زبانی ممنوع است.
2- محدودت نشانداری*ʁ که به موجب آن وقوع همخوان [ʁ]در گونۀ رودباری جریمه میشود (جم و رزمدیده، آمادۀ انتشار). این محدودیت خاص گونۀ رودباری است و چون این واج در واژههای اصیل این گونۀ زبانی ظاهر نمیشود، این محدودیت آورده شده است.
3- محدودیت پایایی IDENT (place) که به موجب آن برونداد و درونداد باید از نظر جایگاه تولید با هم مطابقت داشته باشند.
برای توجیه فرایند انسدادی شدگی در این گونۀ زبانی واژۀ «مرغ» را به عنوان نمونه برمیگزینیم. به این ترتیب درونداد دستگاه مولد /morG/ است. برونداد [morG] با وجود وفادار بودن به درونداد رد میشود چون محدودیت *[+uvular,+stop] را نقض میکند. برونداد [morʁ] نیز به خاطر نقض محدودیت *ʁ از رقابت حذف میشود. گزینۀ [morɡ] با وجود نقض محدودیت IDENT(place) مهلک نیست و بهینه شمرده میشود.
*[+uvular,+stop] >> *ʁ >> IDENT(place) تابلوی 5:
IDENT(place) |
*ʁ |
*[+uvular,+stop] |
/morG/ |
* |
|
|
Fa. [morɡ] |
|
|
*! |
b. [morG] |
|
*! |
|
c. [morʁ] |
براساس تابلوی (5) محدودیتهای *[+uvular,+stop] و *ʁدر بالاترین مرتبه قرار میگیرند و نقض آنها مهلک شمرده میشود. محدودیت پایایی IDENT (place) به دلیل اینکه در پایینترین مرتبه قرار گرفته است، تسلط دو محدودیت اول بر آن عامل رخداد فرایند انسدادی شدگی در این گونه شده است.
4-6- واکرفتگی پایانی
همانطور که سلکرک[37] (1986) بیان میکند، واکرفتگی پایانی الگویی از توزیع واجی است که در این توزیع هم همخوانهای گرفتۀ بیواک و هم واکدار در یک زبان وقوعمییابند، اما در انتهای حوزۀ واجی خاصی تنها همخوانهای گرفتۀ بیواک واقع می شوند. با توجه به دادههای (13) در گونۀ رودباری در اکثر واژهها همخوانهای انسدادی واکدار در انتهای واژه مشاهده نمیشود و برای رفع آن همخوان انسدادی بیواک در انتهای واژه تلفظ میشود.
(12) تبدیل همخوان /d/ به [t] در جایگاه پایانی واژه
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
گونۀ رودباری |
صورت نوشتاری |
تلفظ فارسی معیار |
گونۀ رودباری |
«احمد» |
/ahmad/ |
[ʔahmat] |
«جهاد» |
/ʤahɑd/ |
[ʤehat] |
«شاهد» |
/ʃɑhed/ |
[ʃɑhet] |
«لحد» |
/lahad/ |
[lehat] |
«مشهد» |
/maʃhad/ |
[ma:ʃat] |
«مهد» |
/mahd/ |
[maht] |
«مسجد» |
/masʤed/ |
[maʤet] |
«عهد» |
/ahd/ |
[ʔaht] |
در تحلیل بهینگی تبدیل همخوان /d/ به [t] در جایگاه پایانی چهار محدودیت در نظر گرفته شده است:
1- محدودیت نشانداری NO VOICED STOP# که به موجب آن وقوع همخوان انسدادی واکدار در پایان کلمه ممنوع است.
2- محدودیت پایایی DEP-IO که به موجب آن هیچ عنصر واجی در برونداد نباید درج شود.
3- محدودیت پایایی MAX-IO که به موجب آن هیچ عنصر واجی در برونداد نباید حذف شود.
4- محدودیت پایایی IDENT(voice) که به موجب آن درونداد و برونداد باید از نظر واکداری با هم مطابقت داشته باشند.
برای تحلیل، واژۀ «مهد» را به عنوان نمونه بررسی میکنیم. دورنداد /mahd/ در دستگاه مولد میتواند چند برونداد داشته باشد که از میان آنها یکی با نقض کمترین محدودیت میتواند گزینۀ بهینه باشد. برونداد [mahd] به خاطر نقض مهلک محدودیت NO VOICED STOP# از رقابت کنار گذاشته میشود. بروندادهای [mahet] و [mah] به ترتیب محدودیتهای DEP و MAX را نقض میکنند. گزینۀ بهینه [maht] است چون کمترین نقض را داراست، این برونداد محدودیت IDENT (place) را نقض کرده است چون با درونداد به لحاظ واکداری مطابقت ندارد. مرتبهبندی این محدودیتها در تابلوی (6) آورده شده است.
تابلوی 6: NO VOICED STOP # >> DEP-IO , MAX-IO >> IDENT(voice)
IDENT(voice) |
MAX-IO |
DEP-IO |
NO VOICED STOP# |
/mahd/ |
* |
|
|
|
Fa. [maht] |
|
|
|
*! |
b. [mahd] |
|
|
*! |
|
c. [mah] |
* |
*! |
|
|
d. [mahet] |
با توجه به تابلوی (6) تسلط محدودیتهای NO VOICED STOP#، DEP-IO و MAX-IO بر محدودیت پایایی IDENT(voice) عامل رخداد فرایند واکرفتگی پایانی در این گونه شده است.
5. نتیجهگیری
در این پژوهش برخی از فرایندهای واجی گونۀ رودباری در چارچوب بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 1993؛ 2004) مورد بررسی قرار گرفت. در تابلوهای بهینگی ترتیب محدودیتها در مورد فرایندهای مورد بررسی در این پژوهش به شرح زیر است:
1. رتبهبندی محدودیتها در اعمال فرایند سختکامی شدگی یا عدم وقوع /G/ در ابتدای واژه، در بافت پیش از واکههای پیشین، پیش از همخوان پسین و در انتهای واژه:
*[+uvular,+stop] >> AGREE (place) >> IDENT (place)
2. رتبهبندی محدودیتها در اعمال فرایند سایشیشدگی:
*[+uvular,+stop] >> IDENT (stop)
3. رتبهبندی محدودیتها در اعمال فرایند درج آغازۀ (ʔ):
ONSET >> DEP-IO (ʔ)
4. رتبهبندی محدودیتها در اعمال فرایند غیردهانیشدگی یا کاهش به یک همخوان چاکنایی:
*CFric Vocal ]δ . t >> *Cglotal stop ]δ >> MAX-IO >> IDENT(vocal)
5. رتبهبندی محدودیتها در اعمال فرایند انسدادیشدگی:
*[+uvular,+stop] >> *ʁ >> IDENT(place)
6. رتبهبندی محدودیتها در اعمال فرایند واکرفتگی پایانی:
NO VOICED STOP # >> DEP-IO, MAX-IO >> IDENT(voice)
[1] fronting
[2] spirantization
[3] initial insertion
[4] debuccalization
[5] stopping
[6] final devoicing
[7] A. Prince and P. Smolensky
[8] P. Skjærv Æ
[9] constraint- based
[11] Hessian
[13] peninsular
[16] Amahl
1 در تحلیل بهینگی فرایندهای پژوهش حاضر از مشاورۀ آقای دکتر بشیر جم بهره بردهایم، صمیمانه از ایشان سپاسگزاریم.
[22] palatalization
[24] coronalization
[26] raising
[27] این فرآیند تحت عنوان فرایند انسدادیشدگی در بخش 4. 5 بررسی شده است.