The rate of semantic and syntactic dependency of complement clauses in Persian

Document Type : Research Paper

Authors

1 University of Bu-Ali-Sina

2 professor in linguistics, linguistics department, faculty of humanities, Bu-Ali Sina university، Hamedan, Iran

Abstract

Dependency is one of the significant relations in syntactic elements. . In subordination, a unit is subordinated to another. One kind of subordination is complement clauses. In this study, the rate of semantic and syntactic integration is discussed. Relying on semantic factors, successfulness of main clause verb, co-reference and co-temporality of main clause and complement clause; complement-taking verbs of Farsi are put in different classes of dependence. the presence or absence of complementizer in complement clauses, co-lexicalization or case-marking of the subject and the object are marked in clauses to see which verbs show the most bond in main clauses and complement clauses by studying the semantic factors including the tense of complement clauses. The complement clauses with the most bonds dealing with main clauses tend to join to in a single sentence. It is revealed in this research that manipulation verbs have the most bonds between complement clauses and main clauses and their tendency in such verbs to join in a single sentence is high, so, they are placed above the complementation continuum. beside manipulation verbs, modality verbs with the same bonds are placed in the category, then, below complementation continuum, perception-cognition-utterance verbs are placed afterwards which have the lowest bond between main clause and complement clause. While studying semantic factors dealing with complement clauses and main clauses, it is revealed that Persian doesnot use co-lexicalization joined with complement clauses. This research provides a continuum of complement-taking verbs in Persian and the effect of iconicity on linking these verbs.

Keywords

Main Subjects


1- مقدمه

وابستگی[1] درکنار هم‌پایگی[2] یکی از مهم‌ترین روابط بین عناصر نحوی است. در فرایند وابسته‌سازی، واحدی به واحد دیگری وابسته می‌شود و یا بندی درون بند دیگری واقع می‌شود. درواقع، وابسته‌سازی، رابطة بین دو بند است که یکی از این بندها درارتباط‌با بند دیگر تعبیر می‌شود (کریستوفارو[3]،2003: 2). وابسته‌سازی در تحلیل‌های دستوری به روند ارتباط واحدهایی اشاره دارد که دارای وضعیت نحوی خاصی می‌شوند؛ یعنی یک واحد وابسته دیگری و معمولاً سازه‌ای از آن می‌شود (راسخ‌مهند،1393: 361). یکی از انواع بندهای وابسته، بند متممی[4] است. بند متممی، بندی است که به‌همراه بند پایه[5] می‌آید و نقش متمم بند پایه را ایفا می‌کند. این بند از نظر نحوی و معنایی با فعل بند اصلی در ارتباط است. در مثال‌های زیر فعل‌های «میل داشتن» و «کوشیدن» ازجمله افعال متممی[6] هستند که به‌همراه بند متممی به‌کار رفته‌اند. بند متممی در این مثال‌ها در داخل قلاب و بند اصلی به‌همراه فعل اصلی در خارج از آن قرار دارد.

1)         همه میل داشتند [که مادرم را از این تصمیم منصرف کنند].

2)         در زندگی کوشیدم [که هنرمند شوم].

افعال متممی زبان فارسی براساس عوامل معنایی؛ مانند هم‌ارجاعی[7] و هم‌زمانی[8] بین بند متممی و بند اصلی، و عوامل نحوی؛ مثل زمان فعل بند متممی، در طبقات مختلف قرار می‌گیرند. باتوجه‌به عوامل معنایی، پیوستاری از این افعال به‌دست می‌آید که درواقع، میزان پیوستگی معنایی[9] بین بند متممی و بند اصلی را مشخص می‌کند. عوامل نحوی نشان‌دهندۀ میزان گرایش دو بند اصلی و متممی بر قرارگرفتن در جملة واحدی هستند. مثال زیر نشان‌دهندۀ فعل متممی در دو کاربرد، همراه بند متممی و مفعول اسمی‌شده (بند متممی در جایگاه مفعول که تبدیل به اسم شده است) است (گیوُن[10]، 2001: 39). به‌این‌صورت که در مثال (3)، فعل متممی همراه بند متممی به‌کار رفته است؛ اما در مثال (4) دو بند اصلی و متممی در قالب یک جملة واحد به‌هم پیوند خورده‌اند. پیوستگی نحوی مثال (4) از مثال (3) بیشتر است.

3)         تعجب کردند [ما را دیدند].          (همراه بند متممی)

4)         از دیدار ما تعجب کردند.             (همراه مفعول اسمی‌شده)

هدف کلی این بحث، بررسی تناظر[11] بین ابعاد نحوی و معنایی متمم‌سازی[12] است. منظور از تناظر این است که پیوستگی‌های معنایی و نحوی بین بند متممی و بند اصلی در نهایت باعث می‌شود که این دو بند به‌مثابه یک جملة واحد به یکدیگر پیوند بخورند و این پیوند در متمم‌سازی، یکی از بهترین نمونه‌ها از جلوة تصویرگونگی[13] در نحو است. منظور از تصویرگونگی این است که ساختار زبان‌ها، ساختار تجربه را منعکس می‌کند (کرافت[14]،2003: 102). درواقع، دستور متمم‌سازی، نمونه‌ای از جلوه تصویرگونگی در نحو است، به‌این‌صورت که اجزایی که از نظر نقشی، مفهومی و شناختی به یکدیگر نزدیک‌تر هستند، به یک صورت رمزگذاری می‌شوند (گیون، 1991 الف: 5). تصویرگونگی در بندهای متممی به این معنی است که هرچه پیوستگی معنایی بین دو بند اصلی و متممی بیشتر باشد، گرایش به وابستگی نحوی نیز بیشتر است. به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، مثال(5. الف)، با بند متممی به‌کار رفته است؛ اما این دو بند در مثال (5 .ب) به یک جمله تبدیل شده‌اند.

5)         الف) اجازه خواستیم [بار را توزیع کنیم].

ب) برای توزیع بار اجازه خواستیم.

پیش‌بینی کلی تصویرگونگی در قالب این اصل بیان می‌شود: «پیوستگی معنایی محکم بین دو رخداد، به یکپارچگی بیشتر دو بندی می‌انجامد که درنهایت در یک جملة پیچیده به‌هم می‌پیوندند» (گیون، 40:2001).

درواقع، این اصل به این معناست که هرچه پیوستگی معنایی بین دو بند اصلی و متممی بیشتر باشد، این دو بند گرایش دارند در یک جملة واحد به یکدیگر بپیوندند. البته این اصل فقط در متمم‌سازی به‌کار نمی‌رود؛ اما در آن یکی از تبیین‌های آشکار متمم‌سازی یافت می‌شود. بازتاب دیگری از اصل، این است که پیچیدگی نحوی (درونه‌گیری[15] یک بند در بند دیگر) حاصل طبیعی پیچیدگی شناختی - معنایی (گنجاندن یک رویداد در دیگری) است. هولمن[16] (2005) در مقاله‌ای به بحث مفصل پیرامون افعال سببی در انگلیسی و تصویرگونگی در این افعال پرداخته است. وی به نقل از صورت‌گرایانی چون زاندوورت[17] (1957: 4)، اَندرسون[18] (1985: 12)، بایسن[19] (1987: 341)، لِرِر[20] (1987: 256) و هادلستون[21] (1971: 165) عنوان می‌کند که این‌گونه تصویرگونگی در نحو تصادفی است، درحالی‌که نقش‌گرایانی چون بولینجر[22] (1977) و هایمن[23] (1985: 21-24) وجود این تفاوت‌های نحوی و تشکیل یک جملة واحد را حاصل کارکردهای نقشی می‌دانند.

از دیدگاه نقش‌گرایان، تناظر بین بُعد نحوی و معنایی در متمم‌سازی مستلزم دو بُعد موازی است:

            بُعد معنایی                  یکپارچگی[24] رویداد (پیوستگی معنایی)

            بُعد نحوی                   یکپارچگی بندی (پیوند بندی[25])

 

بحث تناظر نقش و صورت موردتوجه نقش‌گرایان بوده است و یکی از تحلیل‌های مطرح در این زمینه از دید نقش‌گرایی را گیون (2001) انجام داده است. دیدگاه او را کریستوفارو (2003) نیز ادامه داده و تکمیل کرده است. در این مقاله چارچوب نظری را این دو اثر، به‌ویژه گیون (2001) قرار داده‌ایم. گیون (2001: 40) افعالی را که بند متممی می‌گیرند براساس ویژگی‌های معنایی به سه دسته اصلی تقسیم می‌کند. ویژگی‌های این افعال در بخش (3-1) بررسی خواهد شد:

   الف) افعال وجهیتی[26] مانند: «تصمیم گرفتن» 

  • تصمیم گرفتم [بروم].

   ب) افعال بهره‌کشی[27] مانند: «مجبور کردن»

  • اورا مجبور کردند [به قتل دوستش اعتراف کند].

  ج) افعال ادراکی-شناختی-بیانی[28] مانند «فهمیدن»  

  • فهمیدیم [ با تقدیر نمی‌شود درافتاد].

گیون (2001: 41) سپس پیوستاری (نمودار 1) از این افعال ارائه می‌دهد که در یک سوی آن افعال وجهیتی و افعال بهره‌کشی و در سوی دیگر افعال ادراکی-شناختی-بیانی قرار دارند. به‌نظر می‌رسد افعال وجهیتی و افعال بهره‌کشی، که از بالا تا اواسط پیوستار به‌طور موازی قرار دارند، ویژگی‌های معنایی و نحوی مشابهی دارند. در سوی دیگر پیوستار، افعال ادراکی-شناختی-بیانی قرار دارند که ویژگی‌های نحوی و معنایی متفاوتی نسبت به افعال وجهیتی و بهره‌کشی دارند. در قسمت افعال وجهیتی و بهره‌کشی همان‌طورکه از پیوستار پیداست، بیشترین پیوستگی معنایی و نحوی بین بند اصلی و بند متممی وجود دارد؛ اما در سوی دیگر پیوستار کمترین پیوستگی در افعال ادراکی-شناختی-بیانی مشاهده می‌شود (گیون،2001: 41).

 افعال بهره‌کشی

 

                                                                                                                          افعال ادراکی- شناختی - بیانی

 

 

  افعال وجهیتی

 

 
   

 

         بیشترین پیوستگی                                                                                                    کم‌ترین پیوستگی

نمودار (1) پیوستار افعال متممی (گیوُن، 2001: 41)

به‌منظور مشخص کردن عوامل نحوی و معنایی دخیل در طبقه‌بندی افعال متممی و پیوستگی بندهای متممی و اصلی در این پژوهش، افعال متممی فارسی را استخراج و عوامل معنایی و نحوی تأثیرگذار بر آنها بررسی کرده‌ایم. ابتدا 240 فعل متممی را از فرهنگ سخن (انوری، 1382) و پایگاه داده‌های زبان فارسی (عاصی، 1997) انتخاب کرده و بااستفاده‌از مرورگر گوگل به بررسی نمونه‌های استفاده‌شده از آنها پرداختیم. سه گروه افعال متممی در قالب پیوستار از بیشترین پیوستگی تا کمترین پیوستگی مشخص شده‌اند. درنهایت، مشخص کرده‌ایم که کدام‌یک از عوامل نحوی در زبان فارسی در پیوند دو بند اصلی و متممی تأثیر گذارند.

 

2- پژوهش‌های پیشین

اخلاقی (1389) دربارۀ وابستگی معنایی و نحوی بندهای متممی در زبان فارسی بحث کرده است. اخلاقی با رویکردی نقشی - رده‌شناختی به متمم‌افزایی در فارسی امروز می‌پردازد و عنوان می‌کند فعل بند اصلی نقش عمده‌ای در تعیین ساختار بند وابسته ایفا می‌کند. وی ابتدا ساختار بند وابستة متممی را در هر طبقه معنایی با ساختار بند خبری غیروابسته ازمنظر صورت فعل بند وابسته و رمزگذاری مشارک‌ها[29] مقایسه می‌کند. به‌منظور رمزگذاری دو وضعیت به‌هم‌پیوسته در بند اصلی و متممی، که در ترتیب زمانی ثابت رخ می‌دهد، به نقل از کریستوفارو (2003) از دو راهکار بنیادین یاد کرده است وآنها را هم‌ترازی[30] و تنزل‌یافتگی[31] نام می‌نهد. او هم‌ترازی را راهکاری عنوان می‌کند که در آن هر دو وضعیت با صورت فعل یکسانی رمزگذاری می‌شود به نحوی که هریک از آنها بتواند در بند غیروابسته به‌کار رود. هم‌ترازی ممکن است دو تجلی ساختاری داشته باشد: یا دو بند به‌سادگی هم‌جوار می‌شوند و یا به‌وسیلۀ یک حرف ربط به‌هم می‌پیوندند؛ اما درهرحال ساختار هردو بند بدون تغییر باقی می‌ماند. ازسوی‌دیگر، تنزل‌یافتگی را راهکاری عنوان می‌کند که در آن یکی از دو وضعیت، با نوعی فعل بیان می‌شود که امکان کاربرد در بند غیروابسته را نداشته باشد (اخلاقی، 1389: 115). صورت فعل تنزل‌یافته و هم‌تراز از دو جنبه باهم تفاوت دارند:

1-    همه یا بخشی از تمایزات مقوله‌ای نظیر زمان دستوری[32]، نمود[33]، وجه یا شخص که به‌طور معمول برای افعال مطرح است، از صورت فعلی تنزل‌یافته حذف می‌شود. اگر این نشانه‌ها به همان صورتی که در فعل اصلی نشان داده شده در فعل وابسته هم نمایش داده شود صورت فعلی هم‌تراز است.

2-  استفاده از برخی نشانه‌ها در بند غیروابسته مجاز نیست، ازجمله نشانه‌های صفتی و اسمی نظیر نشانه‌های مطابقة حالت و جنس، یا نشانه‌های خاصی از زمان دستوری، نمود، وجه یا شخص. فعل وابسته ممکن است برخی ویژگی‌های اسمی یا صفتی از خود نشان دهد. این فرایند، صورت‌های متنوعی را که معمولاً با عنوان‌هایی کلی نظیر مصدر، وجه وصفی[34] اسم مصدر[35] و اسم‌سازی[36] به آن اشاره می‌شود، دربرمی‌گیرد (اخلاقی، 1389: 115).

اخلاقی در ادامه به بررسی انواع بند متممی براساس تقسیم‌بندی نونان[37] (2007) می‌پردازد. اخلاقی افعال متمم‌پذیر را در هشت گروه جای می‌دهد که عبارتند از: وجهیتی، مرحله‌ای، بهره‌کشی، آرزویی، ادراکی، آگاهی، نگرش گزاره‌ای و نقل‌قولی (اخلاقی، 1389: 100) و سپس برای هردسته به‌طور جداگانه به بررسی صورت فعل و رمزگذاری مشارک‌ها می‌پردازد.

اخلاقی فقط به بررسی صورت فعل و مشارک‌ها می‌پردازد؛ اما به ابعاد نحوی و معنایی که درنهایت به پیوند دو بند در قالب یک جملة واحد می‌انجامد، اشاره‌ای نمی‌کند. پژوهش حاضر علاوه‌بر طبقه‌بندی ویژگی‌های معنایی و نحوی بندهای متممی، آنها را در سه گروه طبقه‌بندی خواهد کرد. درنهایت، با ارائة پیوستاری نشان خواهیم داد که کدام گروه دارای بیشترین وابستگی نحوی و معنایی بین بند متممی و بند اصلی هستند.

 

3- چارچوب نظری پژوهش

گیون (2001) بحث را با فهرست کردن ابعاد معنایی اصل یکپارچگی رویداد شروع می‌کند؛ یعنی میزان پیوستگی و نزدیکی معنایی بین دو رویدادی که در بند اصلی و بند متممی آمده‌اند. وی در ادامه به ابعاد نحوی یکپارچگی بند اشاره می‌کند که نشان می‌دهد بین ابعاد نحوی و معنایی متمم‌سازی چه تناظری وجود دارد. گوناگونی رده‌شناختی در متمم‌سازی، حاصل دو منشأ است که با یکدیگر در تعاملند. نخست، زبان‌های مختلف ممکن است از ابزار رمزگذاری[38] متفاوتی استفاده کنند. برای مثال، برای نشان دادن حالت اسمی‌شدۀ فاعل یا مفعول از علامت‌های متفاوتی استفاده کنند. دوم، زبان‌های مختلف ممکن است در یک زنجیره معنایی - شناختی یکسان، فشردگی رمزگذاری[39] متفاوتی نشان دهند (گیون، 2001: 40). در ادامه به این ویژگی‌ها خواهیم پرداخت. ابتدا سه گروه افعال متممی را مشخص خواهیم کرد و ویژگی‌های هر گروه را بررسی خواهیم کرد. سپس، به وابستگی معنایی و عوامل نحوی در پیوستگی بند خواهیم پرداخت.

3-1- افعال متممی

افعال متممی در سه دستة وجهیتی، بهره‌کشی و ادراکی-شناختی-بیانی طبقه‌بندی می‌شوند. به تفکیک به ویژگی‌های سرنمونی معنایی و نحوی این افعال می‌پردازیم؛ این ویژگی‌ها در نمونه‌های سرنمونی یافت می‌شوند. در بخش‌های بعدی پیوستاری از این افعال ارائه خواهد شد؛ هرچه از بالا به پایین پیوستار نزدیک می‌شویم، احتمال نقض این ویژگی‌ها وجود دارد:

3-1-1- افعال بهره‌کشی

سرنمون معنایی افعال بهره‌کشی ویژگی‌های زیر را دارد:

  • عامل فعل اصلی، رفتار بهره‌ده[40] را کنترل می‌کند و درواقع، عامل بالقوه است.
  • بهره‌ور[41] فعل اصلی، با عامل بند متممی هم‌مرجع است.
  • بند متممی، رویداد هدف بهره‌ده را رمزگذاری می‌کند.

افعالی چون «ناگزیر کردن»، «درخواست کردن»، «خواهش کردن» و «مجبور کردن» در این گروه قرار دارند. در مثال زیر، فعل «مجبورکردن» یک فعل بهره‌کشی است.

6)         آنها کودکان را مجبور می‌کنند [که هر روز از صبح تا شب کار کنند].

«آنها» به‌مثابه عامل فعل اصلی، رفتار بهره‌ده «کودکان» را کنترل می‌کند. بهره‌ور فعل اصلی هم‌مرجع عامل بند متممی «آنها» است. بند متممی رویداد هدف که در این نمونه منظور عبارت «کار کردن» است که ازطریق  بهره‌ده که در این مثال عبارت «آنها» است، رمزگذاری می‌شود.

سرنمون نحوی افعال بهره‌کشی ویژگی‌های زیر را دارد:

  • بهره‌ور عامل فعل اصلی، فاعل بند اصلی است.
  • بهره‌ده فعل اصلی، مفعول مستقیم یا غیرمستقیم بند اصلی است.
  • بهره‌ده فعل اصلی، فاعل بند متممی هم هست.
  • فاعل بهره‌ده بند متممی، در آن بند صفر رمزگذاری می‌شود.
  • فعل بند متممی، معمولاً کمتر حالت خودایستا یا اسمی‌شدگی را نشان می‌دهد.
  • بند متممی گرایش دارد که جایگاه مفعول را در بند اصلی اشغال کند.
  • بند متممی و بند اصلی گرایش دارند که در یک واحد آهنگین یکسان[42] (باهم) تلفظ شوند؛ یعنی بین بند اصلی و بند متممی لزومی به وجود مکث نیست.

درمثال زیر فعل «فرمان دادن» فعل بهره‌کشی است.

7)         فرمانده به اسکندر فرمان داد [سپاهی جمع‌آوری کند].

بهره‌ور فعل اصلی، «فرمانده»، فاعل بند اصلی است. بهره‌ده فعل اصلی، «اسکندر»، مفعول بند اصلی و فاعل بند متممی است که در آن بند به‌صورت صفر رمزگذاری می‌شود. دو بند اصلی و متممی درواحد آهنگین یکسانی تلفظ می‌شوند (گیون، 2001: 41).

3-1-2- افعال ادراکی- شناختی- بیانی

سرنمون معنایی افعال ادراکی- شناختی- بیانی ویژگی‌های زیر را دارد:

  • فعل در بند اصلی حالت یا رویدادی ذهنی از ادراک، شناخت و یا کنش شفاهی از گفتار را رمزگذاری می‌کند.
  • فاعل فعل هم می‌تواند عامل باشد و هم برای برخی افعال حالت برایی است.
  • حالت یا رویدادی که در بند متممی رمزگذاری می‌شود، مشابه کنش‌پذیر[43] فعل بند اصلی است.

ازجملۀ این افعال «مشاهده کردن»، «فهمیدن»، «گفتن» و «اظهار کردن» هستند. فعل «ادعا کردن» حالت بیانی است. رویداد بند متممی «پیامبر را دوست داریم» مشابه کنش‌پذیر بند اصلی است.

8)         ادعا کردیم [که پیامبر را دوست داریم].

سرنمون نحوی افعال ادراکی- شناختی- بیانی ویژگی‌های زیررا دارد:

  • هیچ محدودیت هم‌مرجعی بین بند اصلی و متممی وجود ندارد.
  • بند متممی به احتمال زیاد همانند بند اصلی ساختار خودایستا دارد با یک فاعل که کاملاً تبیین شده است و ساختار صرفی محدود دارد.
  • دو بند ممکن است در یک واحد آهنگی یکسانی تلفظ نشوند (گیون، 2001: 42).

فعل «درک کردن» یک فعل ادراکی است که در مثال زیر دیده می‌شود:             

9)         کسی درک نکرد [که پرسپولیس نمایندة ایران است].

 محدودیت هم‌مرجعی بین بند اصلی «کسی» و بند متممی «پرسپولیس» وجود ندارد. بند متممی حالت خودایستا (فعل «است») دارد با یک فاعل مشخص («پرسپولیس»). (گیون،2001 : 42).

3-1-3- افعال وجهیتی

سرنمون معنایی افعال وجهیتی ویژگی‌های زیر را دارد:

  • فعل بند اصلی عمل، نمود (آغاز، پایان، ادامه، موفقیت، شکست)، وجه (تلاش، قصد، اجبار، توانایی، امکان) و یا گرایش فاعل را در رویداد بند متممی رمزگذاری می‌کند.
  • فاعل بنداصلی با فاعل بند متممی هم‌مرجع است.

در مثال(10) فعل «توانستن» یک فعل وجهیتی است. فعل بند اصلی، «توانستن»، یکی از حالت‌های افعال وجهیتی، یعنی توانایی را نشان می‌دهد و فاعل بند اصلی و بند متممی، «استاد»، هم‌مرجع هستند.

10)     استاد توانست [دانشجو را قانع کند].

سرنمون نحوی افعال وجهیتی دارای ویژگی‌های زیر است:

  • فاعل بند اصلی معمولاً فاعل بند متممی است.
  • فاعل بند متممی صفر رمزگذاری می‌شود.
  • فعل بند متممی معمولاً ناخودایستا یا اسمی‌شده است.
  • بند متممی شبیه مفعول بند اصلی است.
  • بند متممی گرایش دارد که در یک واحد آهنگین یکسان با بند اصلی تلفظ شود.

در مثال زیر فعل «تعهد دادن» فعل وجهیتی است.

11)     من تعهد دادم [ذوب‌آهن را حفظ کنم].

فاعل بند اصلی، «من»، فاعل بند متممی هم هست؛ بنابراین، فاعل بند متممی صفر رمزگذاری می‌شود. بند متممی شبیه مفعول بند اصلی است و بند متممی و بند اصلی تقریباً واحد آهنگین یکسانی دارند (گیون، 2001: 54).

3-2- وابستگی معنایی

در این بخش به ابعاد معنایی-شناختی متمم‌سازی می‌پردازیم که به ویژگی‌های معنایی فعل اصلی مربوط می‌شود. ساختار نحوی بندها به چارچوب معنایی (ساخت موضوعی) فعل مربوط می‌شود که نقش هسته را دارد و بند متممی، یکی از این موضوع‌های بند اصلی است. ابعاد معنایی یکپارچگی رویداد در سه دسته فعل متممی به‌ترتیب زیر است:

3-2-1- ابعاد معنایی افعال بهره‌کشی

عوامل معنایی زیر در افزایش یا کاهش میزان وابستگی نحوی بند اصلی و بند متممی در افعال بهره‌کشی مؤثر هستند.

3-2-1-1- بهره‌کشی موفق و مقصود

گیون افعال بهره‌کشی موفق را افعالی می‌داند که اگر بند اصلی صادق باشد، بند متممی هم صادق است. منظور از صدق جمله، درست بودن جمله براساس واقعیت‌های دنیای خارج است (سعید[44]، 2012: 90). درمقابل، افعال بهره‌کشی مقصود[45] افعالی هستند که الزاماً مثل افعال بهره‌کشی موفق نیستند؛ یعنی ممکن است بند متممی صدق داشته باشد یا نداشته باشد. گیون (2001،ج1: 152) افعال بهره‌کشی را به دو دستة استلزامی[46] و غیراستلزامی[47] تقسیم می‌کند. منظور از استلزامی این است که اگر بند اصلی صدق داشته باشد، بند متممی هم صدق دارد؛ ولی در غیر استلزامی این‌طور نیست.

12)     شهرداری سلماس را وادارکردند [مجسمة فردوسی را برگرداند].               (موفق، استلزامی)

13)     ناچارش کردم [بپذیرد].                                                                                 (موفق، استلزامی)

14)     ازاوخواستم [در را ببندد].                                                                             (مقصود، غیر استلزامی)

3-2-1-2- هم‌زمانی و موفقیت

وقتی فعل بند اصلی استلزامی یا موفق است، رویداد بند اصلی و بند متممی هم‌زمان هستند و هم‌زمانی ازجمله پیش‌شرط‌های لازم برای پیوستگی دو رویداد در یک بند است. به‌بیان‌دیگر، در فعل بهره‌کشی موفق، بین بند متممی و بند اصلی هم‌زمانی وجود دارد. در مثال (15) بین بند اصلی که دارای فعل بهره‌کشی موفق «موجب شدن» است و بند متممی هم‌زمانی وجود دارد. هر دو در یک زمان رخ داده‌اند و درصورتی‌که این هم‌زمانی نباشد، نادرست خواهد شد:

15)     دیروز تماشاگران موجب شدند [داورپنالتی نگیرد].

16)     ؟دیروز تماشاگران موجب شدند [ امروز داور پنالتی نگیرد].

3-2-1-3- موفقیت و کنترل عامل

از دیگر ابعاد معنایی متمم‌سازی، درجه کنترل، قدرت انتخاب یا استقلالی است که به‌وسیلۀ بهره‌ور عامل بند اصلی بر بهره‌ده بند متممی رمزگذاری می‌شود (کنترل عامل[48]). در بهره‌کشی موفق، بهره‌ور عامل بند اصلی تا حد زیادی بر بهره‌ده بند متممی کنترل دارد تا جایی‌که بهره‌ده کنترل، قدرت انتخاب و استقلال کمتری دارد. بهره‌ده بیشتر شبیه کنش‌پذیر است. درمقابل، بهره‌ده افعال غیراستلزامی کنترل، قدرت انتخاب و استقلال بیشتری دارد و این یعنی بهره‌ور این افعال دارای کنترل کمتری است.

17)     آنها مدیر را مجبور کردند [ علیه من صحبت کند].                       (کنترل بیشتر بهره‌ور)

18)      روسیه از تمامی اتباع خود خواست [خاک ترکیه را ترک کنند]. (کنترل کمتر بهره‌ور)

3-2-1-4- تعمد و کنترل عامل

ممکن است دو فعل بهره‌کشی استلزامی، تقریباً شبیه به‌هم باشند، ولی سازگاری آنها با قیدهای تعمدی دقیقاً متضاد هم باشد؛ یعنی تعمد[49] یک فعل بهره‌کشی، از دیگری بیشتر است، یا به ‌بیان ‌دیگر، درصورتی‌که بهره‌ور فعل بهره‌کشی عامل باشد، دارای کنترل است و به‌صورت کاملاً تعمدی عمل می‌کند؛ درمقابل، فعل‌های بهره‌کشی که دارای بهره‌ور عامل نیستند، الزاماً تعمدی هم ندارند. در مثال‌های زیر به‌نظر می‌رسد فعل «مجبور کردن» کنترل عاملی بیشتری دارد؛ یعنی تعمدی عمل می‌کند تابهره‌ور فعل «باعث شدن». این کنترل عاملی تعمدی با اضافه شدن قیدهای «عمداً» و «سهواً» مشخص می‌شود، مثال‌های زیر به همراه این قیدها آمده‌اند:

19)     الف) عمداً مجبورش کرد [امتحان را بیفتد].             ب) ؟ سهواً مجبورش کرد [امتحان را بیفتد].

20)     الف) ؟عمداً باعث شدم [مطلب شما اضافه نشود].    ب) سهواً باعث شدم [مطلب شما اضافه نشود]

3-2-1-5- کنترل عامل و یکپارچگی هم‌زمانی

اگر بهره‌ور فعل بهره‌کشی عامل باشد؛ یعنی بهره‌ور عامل وقوع بند متممی و یا عمل بهره‌ده باشد، نیاز به یکپارچگی هم‌زمانی دارد؛ یعنی بین بند متممی و بند اصلی، هم‌زمانی وجود دارد. ولی درصورتی‌که بهره‌ور غیرعامل باشد، الزاماً نیاز به این هم‌زمانی ندارد. در مثال‌های زیر، فعل «مجبور کردن» دارای بهره‌ور عامل «او» است، پس نیاز به هم‌زمانی دارد؛ یعنی در این فعل باید بین بند متممی و بند اصلی، هم‌زمانی وجود داشته باشد، نیاز به این هم‌زمانی، در مثال (22) که دارای دو زمان مختلف بین بند متممی و بند اصلی است، کاملاً بارز است. درمقابل، فعل «باعث شدن» قرار دارد، که دارای بهره‌ور عامل نیست، پس الزاماً نیازی به هم‌زمانی ندارد.

21)     او دوسال پیش مجبورش می‌کرد [به جلسات انجمن تشریف نیاورد].

22)     ؟ او دوسال پیش مجبورش می‌کرد [امسال به جلسات انجمن تشریف نیاورد].

23)     او دوسال پیش باعث شد [امسال به جلسات انجمن تشریف نیاورد].

3-2-1-6- ارتباط مستقیم و یکپارچگی زمانی - مکانی

درصورتی‌که ارتباط مستقیم بین بهره‌ور و بهره‌ده برقرار باشد، یکپارچگی زمانی – مکانی[50] هم برقرار است. برای مثال، فعلی چون «مجبور کردن» فعل بهره‌کشی مستقیم است؛ یعنی این مفهوم را می‌رساند که ارتباط مستقیمی بین بهره‌ور و بهره‌ده برقرار است. درمقابل، فعلی چون «باعث شدن» قرار دارد که یک فعل بهره‌ور غیرمستقیم است؛ یعنی ارتباط مستقیم بین بهره‌ده و بهره‌ور وجود ندارد. با مجهول کردن فعل ارتباط مشخص می‌شود.

24)     من او را مجبور کردم [بیاید].

25)     ؟من او را مجبور کردم [به جلسه آورده شود].

26)     من باعث شدم [بیاید].

27)     من باعث شدم [به جلسه آورده شود].

3-2-1-7- تماس مستقیم و موفقیت

به‌نظر می‌رسد ارتباطی استنتاجی بین بهره‌کشی مستقیم و امکان موفقیت وجود دارد. وقتی تماس مستقیم[51] بین بهره‌ده و بهره‌ور وجود دارد، امکان موفقیت بیشتر است. در مثال (28)، تماس مستقیم بین بهره‌ور فعل «مجبور کردن» و بهره‌ده آن وجود دارد؛ بنابراین، موفق‌تر است. درواقع، اختیار بهره‌ده کمتر است. درصورتی‌که در فعل «اجازه دادن» تماس مستقیم بین بهره‌ور و بهره‌ده وجود ندارد؛ بنابراین، ممکن است موفق باشد یا نباشد مانند مثال (29).

28)     مرا مجبور کردند [ از خانه بیرون بروم].                     (؟ اما نرفتم)

29)     به دخترش اجازه داد [با عثمان ازدواج کند].             (اما نکرد)

3-2-1-8- مقاومت، تحمیل و موفقیت

در افعال بهره‌کشی موفق، بهره‌ور بند اصلی کار یا عملی را بر بهره‌ده بند متممی تحمیل می‌کند؛ اما میزان مقاومت[52] بهره‌ده، میزان موفقیت بهره‌کشی را مشخص می‌کند. درصورتی‌که بهره‌ده مقاومت بیشتری داشته باشد، استقلال و کنترل بیشتری درمقابل بهره‌کشی و بهره‌ور دارد و بهره‌ور باید فشار بیشتری را تحمیل[53] کند.

30)     وادارم کرد [دست از خشونت بکشم].                                              (فشار کمتر، استقلال کمتر بهره‌ده)

31)     به شورای قضایی فشار آورد [که لاجوردی عزل شود].                     (فشار بیشتر، استقلال بیشتر بهره‌ده)

3-2-1-9- یکپارچگی ارجاعی

افعال وجهیتی و بهره‌کشی، هم‌ارجاعی زیادی را بین بند متممی و بند اصلی تحمیل می‌کنند؛ اما افعال ادارکی- شناختی- بیانی الزاماً این‌طور نیستند. منظور از هم‌ارجاعی این است که فاعل بند اصلی با فاعل یا مفعول بند متممی هم‌مرجع است. در مثال (32) که فعل وجهیتی است، بین فاعل بند اصلی و بند متممی هم‌ارجاعی وجود دارد، در مثال (33) که یک فعل بهره‌کشی است، هم‌ارجاعی بین مفعول بند اصلی و فاعل بند متممی وجود دارد.

32)     می‌توانستم [بروم].

33)     از او می‌خواهم [مرا نگاه کند].

3-2-1-10- کارگفت‌های بهره‌کشی

در افعال بهره‌کشی موفق، کارگفت‌های فعل بهره‌کشی موفق مستقیم هستند؛ یعنی صریح‌تر عمل می‌کند تا جایی‌که می‌توانند حتی به‌صورت دستوری و اجباری هم باشند. اما در افعال بهره‌کشی غیرموفق، این اجبار و صراحت وجود ندارد؛ یعنی به‌صورت غیرمستقیم عمل می‌کند. در مثال‌های زیر با کاربرد جملة «اما مجبور نیستی» این تفاوت‌ها نمایان است.

34)     مجبوری [بروی].      *اما مجبور نیستی

35)     کاش [بروی].           اما مجبور نیستی.

3-2-2- ابعاد معنایی افعال ادراکی-شناختی-بیانی

افعال ادراکی-شناختی-بیانی ویژگی‌های معنایی زیر را دارند:

3-2-2-1- سببی موفق و هم‌زمانی

بهره‌کشی موفق (استلزامی) یا سببی[54]، جزء افعالی هستند که هم‌زمانی بین بند متممی و بند اصلی دارند. این هم‌زمانی در افعال شناختی و ادراکی نیز ‌دیده می‌شود. اگر مثال‌های زیر را درنظر بگیریم، مشاهده می‌کنیم درصورتی‌که زمان به بندها اضافه کنیم، نادرست خواهد بود. فعل «دیدن» فعل ادراکی است، که نیاز به هم‌زمانی دارد. در مثال اول، بند اصلی و بند متممی هم‌زمان هستند، درصورتی‌که در مثال دوم هم‌زمان نیستند.

36)     الف)دیروز دیدم [که علی آمد].                    ب)؟ دیروز دیدم [که علی امروز آمد].

3-2-2-2- یکپارچگی ارجاعی

در بخش 3-2-1-9 عنوان کردیم افعال وجهیتی و بهره‌کشی، هم‌ارجاعی زیادی را بین بند متممی و بند اصلی تحمیل می‌کنند. در این بخش این هم‌ارجاعی در افعال ادارکی- شناختی- بیانی بررسی می‌شود که الزاماً این‌طور نیستند. همان‌طورکه پیش‌تر ذکر شد، منظور این است که فاعل بند اصلی با فاعل یا مفعول بند متممی هم‌مرجع است. در مثال (37) که فعل ادراکی-شناختی-بیانی است، بین فاعل بند اصلی و بند متممی هم‌ارجاعی وجود ندارد.

37)     پیش‌بینی کردم [ که تو مشکل‌ساز هستی].           (من: فاعل بند اصلی؛ تو: فاعل بند متممی)

3-2-2-3- از ترجیح تا معرفتی

در گروه فعل‌های ادراکی – شناختی- بیانی یک دسته‌بندی وجود دارد؛ یعنی ابعاد معنایی با ابعاد نحوی در حال تغییر هستند. گروهی در دستة تکلیفی[55] قرار می‌گیرند. منظور این است که فاعل بند اصلی تکلیفی را بر روی دوش فاعل بند متممی قرار می‌دهد. درواقع، این دسته ویژگی‌هایی شبیه افعال بهره‌کشی دارند؛ یعنی در اختیار فاعل بند اصلی است که بند متممی رخ بدهد یا خیر (ترجیح[56]). اما گروه دیگر در دستة معرفتی[57] قرار می‌گیرند؛ یعنی اینکه فاعل بند اصلی چقدر از انجام عمل در بند متممی اطمینان دارد. بحث بر روی میزان اطمینان فاعل بند اصلی است (نگرش فاعل).

38)     اوگفت [که علی برود].                                     تکلیفی (بهره‌کشی ضعیف) 

39)     اوگفت [که علی ممکن است رفته باشد].          معرفتی (قطعیت کمتر)       

از دیگر تفاوت‌های کاربرد تکلیفی و معرفتی افعال ادراکی در این است که در کاربرد تکلیفی صورت ترجیحی است به این معنا که فاعل بند اصلی از وقوع بند متممی مطمئن نیست و ترجیح می‌دهد آنچه در ذهن خود دارد، رخ دهد (گیوُن، 2001: 52).

40)     مادرآرزوکرد [که کاش فرزندش زودتر بیاید].          (بند متممی هنوز رخ نداده است.)

41)     مادرآرزوکرد [که کاش فرزندش زودترآمده بود].    (بند متممی رخ داده است.)

3-2-2-4- از شناختی تا نقل‌قولی

تفاوت دیگر در گروه فعل‌های ادراکی-شناختی-بیانی تفاوت بین افعال شناختی و بیانی یا نقل‌قولی است. این تفاوت ظریف این است که در دستة افعال شناختی همچون «فکر کردن» و «دانستن» فاعل بند اصلی تعهد معرفتی[58] نسبت به بند متممی دارد، درحالی‌که فاعل بند اصلی فعل بیانی یا نقل‌قولی چون «گفتن»، این‌طور نیست و این تعهد معرفتی را ندارد.

42)     ؟اواطلاع پیداکرد [رئیسش رفته]، درحالی‌که می‌دانست نرفته.    (دارای تعهد معرفتی)

43)     اوگفت رئیسش رفته، درحالی‌که می‌دانست نرفته.                     (بدون تعهد معرفتی)

به‌جز تعهد معرفتی ذکرشده در بالا، افعال شناختی ازلحاظ نمود و زمان نیز اندکی با افعال بیانی یا نقل‌قولی تفاوت دارند. در افعال شناختی، فعل بند متممی همة نمودها و زمان‌ها را نمی‌تواند، بپذیرد، این در حالی است که در افعال بیانی یا نقل‌قولی فعل بند متممی با همة زمان‌ها و نمودها به‌کار می‌رود.

44)     الف) دادستان می‌داند [که وکیل آمده است].                  ب)؟دادستان می‌داند [که وکیل آمده بود].

ج) دادستان می‌داند [که وکیل دارد می‌آید].                    د) ؟دادستان می‌داند [که وکیل داشت می‌آمد].

حال فعل بیانی «گفتن» همراه زمان‌ها ونمودهای مختلف:

45)     الف) من می‌گویم [اوداشت می‌آمد].              ب) من می‌گویم [او دارد می‌آید].

       ج) من می‌گویم [اوآمده بود].                        د) من می‌گویم [اوآمده است].

3-2-2-5- از نقل‌قول غیرمستقیم تا مستقیم

افعال بیانی دو نقل‌قول مستقیم و غیرمستقیم دارند. البته برخی زبان‌ها در دنیا وجود دارد که در آنها نقل‌قول غیرمستقیم وجود ندارد (دیکسون[59]، 2006: 28). در افعال ادراکی-شناختی-بیانی، در گروه بیانی یا نقل‌قولی ما دو صورت نقل‌قول مستقیم و نقل‌قول غیرمستقیم داریم. حال بین این دو گروه نیز تفاوت‌های ظریفی وجود دارد. به‌این‌صورت که در نقل‌قول مستقیم، معمولاً عبارات اشاری[60] ازجمله «من» و «تو» در دو بند اشارات یکسانی دارند. همچنین، تفاوت‌های مطابقة زمانی نیز بین این دو نوع نقل‌قول نیز وجود دارد. در نقل‌قول مستقیم، زمان وقوع بند متممی و یا همان جملة نقل‌قولی مربوط به زمان قبل است.

46)     مژگان تأکیدکرد [«من مقاله را نوشته‌ام»].           (مژگان = من)

47)     مژگان تأکیدکرد [که او مقاله رانوشته است].       (مژگان = کسی که مقاله را نوشته است.)

3-2-3- ابعاد معنایی افعال وجهیتی

عوامل معنایی افعال وجهیتی به شرح زیر است.

3-2-3-1- پیوستگی ارجاعی و یکپارچگی رویداد

در افعال وجهیتی برخلاف افعال ادراکی-شناختی-بیانی، یکپارچگی وجود دارد که در اصطلاح آن را هم‌فاعلی[61] می‌نامند، به‌این‌صورت که یک یکسانی بین فاعل بند اصلی و فاعل بند متممی وجود دارد. در بیشتر مواقع فاعل بند اصلی همان فاعل بند متممی است (تراگوت[62] و هاینه[63]،1991: 168).

48)     مدیر برنامه‌ریزی کرده بود [بچه‌ها به اردو بروند].

3-2-3-2- استلزام

در بالاترین درجه از افعال وجهیتی، افعال وجهیتی استلزامی[64] قرار دارند که در مقابل افعال وجهیتی غیراستلزامی هستند. منظور از استلزامی در این افعال این است که همانند افعال بهره‌کشی اگر بند اصلی صدق داشته باشد، بند متممی هم صدق دارد.

49)     استاد توانست [دانشجو را قانع کند].                              (استلزامی)

50)     استاد می‌خواست [دانشجو را راضی کند].                     (غیراستلزامی)

3-2-3-3- قصد و موفقیت

در افعال وجهیتی در دستة افعال غیراستلزامی، هرچه قدر قصد فاعل از انجام عملی بیشتر باشد، احتمال موفقیت هم بیشتر است. در این باره در افعال وجهیتی معمولاً یک درجه‌بندی وجود دارد. به‌صورت زیر:

خواستن > قصد داشتن > برنامه‌ریزی کردن > توانستن

مثلاً در فعل «خواستن» میزان قصد فاعل از فعل «توانستن» بیشتر است؛ درنتیجه، میزان موفقیت فعل هم بیشتر است (گیوُن، 2001: 57).

51)     پسر می‌خواهد [معلم شود].                (قصدبیشتر= احتمال موفقیت بیشتر)

52)     پسر می‌تواند [معلم شود].                  (قصدکمتر= احتمال موفقیت کمتر)

3-2-3-4- عادت، دانستن و هم‌مرجعی

در کابرد افعال وجهیتی تمایز معنایی بین دو گونه کاربرد بند متممی وجود دارد: کاربرد مصدر یا حالت التزامی و یا کلمة پرسشی. درصورت کابرد مصدر منظور عمل خاصی است که فاعل بند اصلی یک بار انجام داده است. این عمل ازطریق خود فاعل رخ داده است؛ بنابراین، بند متممی و بند اصلی هم‌مرجع هستند چون هر دو بند به فاعل بند اصلی اشاره دارند.

53)     مرد باز هم برای باز کردن گاوصندوق نقشه کشید.

درصورت کابرد التزامی، فاعل بند اصلی مهارت عمل انجام‌شده و طریقة آن را می‌داند؛ یعنی اینکه می‌داند چگونه این کار را انجام دهد. دراین‌صورت هم بین بند متممی و بند اصلی هم‌ارجاعی وجود دارد.

54)     مرد باز هم نقشه کشید [که گاوصندوق را چطور باز کند].

اما درصورت کابرد کلمة پرسشی، فاعل بند اصلی تنها انجام عمل را به‌یاد می‌آورد به این معنی که چگونه انجام می‌شود و عمل انجام‌شده را خود فاعل انجام نمی‌دهد. دراین‌صورت فاعل بند اصلی و بند متممی هم‌مرجع نیستند. در کاربرد سوم، بند متممی دارای فعل خودایستا است و همچنین، کلمة پرسشی «چگونه» به بند متممی اضافه شده است و طول جمله افزایش پیدا کرده است (گیوُن، 2001: 58).

55)     مرد نقشه کشید [که گاوصندوق را چگونه باز می‌کنند].

56)     ؟مرد باز هم نقشه کشید [که گاوصندوق راچگونه باز می‌کنند].

در مثال (54) افعال وجهیتی به معنای «عادت» به‌کار رفته است. دراین‌صورت همانند سایر افعال وجهیتی بین بند اصلی و بند متممی هم‌مرجعی وجود دارد. اما در مثال(56) فعل وجهیتی به معنای «دانستن» به‌کار رفته است؛ بنابراین، همانند افعال ادراکی-شناختی-بیانی عمل می‌کند؛ یعنی هم‌مرجعی بین بند اصلی و بند متممی وجود ندارد. با کاربرد «باز هم» در مثال (56) این تفاوت آشکار می‌شود.

3-3- عوامل نحوی در پیوستگی بند

در افعال متممی دو دستة بهره‌کشی و وجهیتی بیشترین پیوند بندی را دارا هستند، به این معنا که این دو دسته گرایش بیشتری دارند که در یک بند واحد ظاهر شوند؛ ولی این پیوند بندی در افعال ادراکی-شناختی-بیانی کمتر است، بدین معنا که این افعال نشان‌دهندۀ دو رخداد مجزا هستند. زبان‌ها برای نشان‌دادن این پیوند بند، از چهار امکان استفاده می‌کنند.

3-3-1- هم‌واژگانی‌شدگی

منظور از هم‌واژگانی‌شدگی این است که دو ریشة فعلی با یکدیگر ترکیب می‌شوند و یک فعل مرکب می‌سازند (گیون، 1991 ب:2). همان‌طورکه پیشتر ذکر شد منظور این است که فعل بند متممی و بند اصلی در قالب یک واحد آوایی و یا یک کلمة واحد به‌کار می‌روند. البته این ساختار نیز در انگلیسی به‌ندرت رخ می‌دهد. این فرایند متحدشدن فعل بند متممی و بند اصلی، در فعل‌های بهره‌کشی و وجهیتی که پیوند بندی بین بند متممی و بند اصلی بیشتر است، بیشتر رخ می‌دهد و در افعال ادراکی- شناختی- بیانی این اتحاد فعل‌های بند متممی و بند اصلی رخ نمی‌دهد؛ زیرا دو بند دو رویداد مجزا هستند و گرایشی به پیوند در یک جملة واحد را ندارند. یعنی هرچه فعلی در پیوستار متمم‌سازی در درجة بالاتری قرار گرفته باشد، امکان پیوند فعل بند متممی و بند اصلی بیشتر است. در مثال زیر از زبان ایتالیایی، دو فعل hizo (made) و comer (eat) دو فعل مجزا هستند؛ ولی به‌دلیل پیوند زیادی که بین بند اصلی و بند متممی وجود دارد، این دو فعل به‌مثابه یک واحد آوایی به‌کار می‌روند و متحد شده‌اند. در زبان فارسی، شاهدی از هم‌واژگانی‌شدگی یافت نشد.

57)    José le              hizo-comer      a        Juan

    Joe  him/DAT      made-eat/INF  DAT  Juan

   ‘Joe made John eat’  (direct)

3-3-2- نشانة حالت و روابط دستوری

دومین عامل نحوی که در طبقه بندی پیوستار متمم‌سازی نقش دارد، نشانة حالت و روابط دستوری است که مربوط به مفعول بند اصلی می‌شود که همان فاعل بند متممی است. این حالت در افعال بهره‌کشی مشاهده می‌شود که فاعل بند متممی در بند اصلی به‌صورت مفعولی ظاهر می‌شود. این حالت مفعولی سرنمون‌های معنایی و نحوی دارد؛ در این قسمت نیز آنها را به اختصار بیان می‌کنیم.

  • سرنمون معنایی: عامل> برایی> کنش‌پذیر> سایر
  • سرنمون نحوی: فاعل> مفعول مستقیم> موضوع

حال هرچه‌قدر پیوستگی بین بند متممی و بند اصلی بیشتر باشد، احتمال اینکه فاعل بند متممی (یا همان مفعول بند اصلی) حالت سرنمون باشد، کمتر است. برای مثال، در فعلی چون «وادار کردن»، که فعل بهره‌کشی موفق است، پیوستگی بین بند متممی و بند اصلی بیشتر است و درنتیجه، فاعل بند متممی سرنمون نیست و حالت مفعولی می‌گیرد. در فارسی، فاعل نشانة حالت ندارد و معمولاً حالت مفعولی را با «را» نشان می‌دهیم.

58)     من مجبور شدم [بروم].                                                                (من: فاعل، درجة اول سرنمونی)          

59)     هیئت‌مدیره را وادار کردم [بار دیگر موضوع را بررسی کنند].      (هیئت‌مدیره: مفعول، درجة دوم سرنمونی)

3-3-3- فعل خودایستا یا ناخودایستا

سومین عامل نحوی در پیوستار متمم‌سازی ساختار صرفی فعل است (گیوُن، 2001: 68). یعنی اینکه فعل زمان‌دار یا خودایستا باشد و یا بی‌زمان یا ناخودایستا. اگر دو رویداد به‌هم پیوسته و مربوط باشند، هر دو فعل بند متممی و بند اصلی یک زمان دارند و در غیراین‌صورت، اگر دو رویداد مجزا باشند، دو فعل تنزل‌یافته هستند (استاسن[65]، 1985: 76). هرچه پیوستگی بین دو بند بیشتر باشد، گرایش بیشتری وجود دارد که فعل بند متممی به‌صورت ناخودایستا یا اسمی‌شده به‌کار رود. زبان‌ها برای ناخودایستایی از امکان‌های متنوعی استفاده می‌کنند. در فارسی از این امکانات برای ناخودایستایی و یا اسمی‌شدن استفاده می‌کنند.

  • وجه التزامی: وجه التزامی در فارسی نشان‌دهندۀ ناخودایستایی فعل است و افعالی چون افعال بهره‌کشی که پیوستگی بین بند متممی و بند اصلی در آنها بیشتر است، از این امکان استفاده می‌کنند (گیون، 2000: 117). هرچه پیوستگی کمتر باشد، فعل بند متممی حالت التزامی را از دست می‌دهد وخودایستا یا زمان‌دار می‌شود که این حالت بیشتر در افعال ادراکی- شناختی- بیانی مشاهده می‌شود.

60)     مادرگذاشت [کودکش را ببرند].               (فعل بهره‌کشی همراه وجه التزامی)

61)     حسن دید [که بچه‌ها باعجله می‌روند].       (فعل ادراکی همراه وجه استمراری)

  • مصدری: زبان فارسی برای پیوند بند متممی و بند اصلی در یک بند واحد، گاهی از مصدر فعل بند متممی استفاده می‌کند که دراین‌صورت فعل زمان خود را از دست می‌دهد و به‌صورت جملة واحد با بند اصلی به‌کار می‌رود.

62)     الف)پس از پایان درسش،اقدام کرد [گواهینامه بگیرد].

       ب)پس ازپایان درسش اقدام به گرفتن گواهینامه کرد.

  • اسمی‌شدگی: هرچه پیوستگی بین دو بند بیشتر باشد، این دو بند گرایش بیشتری دارند که تبدیل به یک جملة واحد شوند که در زبان فارسی برای تبدیل‌شدن به یک جملة واحد، از حالت اسمی‌شدۀ فعل بند متممی استفاده می‌شود (گیوُن، 2001: 68).

63)     الف)به شما توصیه می‌کنم [ ازاین شامپو استفاده کنید].

        ب)استفاده از این شامپو را به شما توصیه می‌کنم.

3-3-4- فاصلة بین بندها

در عوامل نحوی متممی، فاصلة بین بندها یک ابزار است. به‌این‌صورت که هرچه‌قدر پیوستگی بین دو بند کمتر باشد، درواقع، دو بند دو رویداد مجزا هستند و گرایش بیشتری دارند که از تکواژ متمم‌نما استفاده کنند، مانند مثال (63)، و هرچه‌قدر این پیوستگی بین دو بند بیشتر باشد، مانند مثال(64)، استفاده از تکواژ متمم‌نما کمتر است (گیون،1980: 371).

64)     من اعتقاد دارم [که این وضعیت پایدار نیست].

65)     مربی به بازیکنان اخطار داد [عصبانی نشوند].

در افعال ادراکی- شناختی- بیانی پیوستگی بین بند متممی و بند اصلی کمتر است و دراین‌صورت تکواژ متمم‌نما معمولاً برای نشان‌دادن یک رویداد واحد به‌کار می‌رود.

66)     اطلاع پیدا کردیم [که درشهرآتش‌سوزی شده است].

اما برای افعال بیانی دو دستة نقل‌قول مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد که اگر نقل‌قول مستقیم باشد، از تکواژ متمم‌نما استفاده نمی‌شود، همانند مثال (67)، و به‌جای آن از مکث و یا از علامت «:» استفاده می‌شود (گیوُن، 2001: 71)؛ اما در نقل‌قول غیرمستقیم «که» استفاده می‌شود نظیر مثال 68.

67)     به او بگویید: [من دارم می‌آیم].

68)     به او بگویید [که علی داردمی‌آید].

در افعال بهره‌کشی و وجهیتی، هم‌مرجعی بین بند اصلی و بند متممی وجود دارد؛ درنتیجه، این دو بند پیوستگی معنایی و نحوی بیشتری دارند. همان‌طورکه ذکر شد، هرچه این پیوستگی بیشتر باشد، استفاده از متمم‌نمای «که» کمتر است. اما در افعال ادرکی-شناختی-بیانی به‌دلیل نبودن هم‌مرجعی بین بند اصلی و بند متممی، استفاده از متمم‌نمای «که» بیشتر است.

 

4- بررسی میزان وابستگی در بندهای متممی

پیکرة پژوهش حاضر شامل 240 فعل متممی است. این افعال ابتدا از فرهنگ سخن (انوری، 1382) و پایگاه داده‌های زبان فارسی(عاصی، 1997) جمع‌آوری شده‌اند. سپس، نمونه‌هایی از کاربرد این افعال بااستفاده‌از مرورگر گوگل بررسی شده‌اند. برای مثال، در فرهنگ سخن و پایگاه داده‌های زبان فارسی، افعالی که دارای بند متممی بودند را استخراج کردیم و در گوگل جملاتی با این افعال را پیدا کردیم. تمامی نمونه‌های افعال که منبع آنها ذکر نشده است، از مرورگر گوگل تهیه شده است.

4-1- وابستگی معنایی

در این بخش با بررسی ابعاد معنایی افعال متممی پیوستارهایی از این افعال ارائه خواهیم داد.

4-1-1- طبقه‌بندی معنایی افعال بهره‌کشی

در این بخش با بررسی افعال بهره‌کشی با ابعاد معنایی، پیوستاری به‌دست می‌دهیم که شامل چهار طبقه است که در ادامه به آن می‌پردازیم. نمونه‌ای از افعال بهره‌کشی در مثال زیر آورده شده است:

69)     من رحمتی رامجاب کردم [به پرسپولیس بیاید].

 ابتدا با ابعاد معنایی که در طبقه‌بندی این پیوستار نقش داشته‌اند، آغاز می‌کنیم. این ابعاد به‌ترتیب زیر هستند که در بخش 3-2-1 مفصل شرح داده شد. در این بخش فقط به ذکر فهرست‌وار و ارائة مثال از این ابعاد بسنده می‌کنیم:

  1. بهره‌کشی موفق و مقصود

70)     غرب ترکیه را وادار کرد [با روسیه آشتی کند].                                                (موفق)

71)     فردا صبح به نانواها اخطار می‌کنم [تدارک خود را ببینند].                                (مقصود)

  1. هم‌زمانی و موفقیت

72)     مجبورش کرد [عذرخواهی کند].                                                                  (موفق وهم‌زمان)

73)     از شما خواهش کردم [آن را قبول کنید].                                                      (غیرموفق و غیرهم‌زمان)

  1. موفقیت و کنترل عامل

74)     جامعه مرا واداشت [بیماریم را پنهان کنم].                                                    (موفق)

75)     به آنها سفارش کردم [تحویلت نگیرند].                                                       (غیرموفق)

  1. تعمد و کنترل عامل

76)     الف) دنیا عمداً مرا اجبار کرد [سکوت کنم].            

        ب) ؟ دنیا سهواً مرا اجبار کرد [سکوت کنم].

77)     الف) ؟ سیاست زنگنه عمداً سبب شد [شکست دوحه به پای ایران نوشته شود].

     ب) سیاست زنگنه سهواً سبب شد [شکست دوحه به پای ایران نوشته شود].

  1. کنترل عامل و یکپارچگی هم‌زمانی

78)     الف) به او دستور دادم [برود].                     

        ب) ؟ دو سال پیش به او دستور دادم [امروز برود].

79)     الف) قطع‌نامه منجر شد [ایران موضع خود را تغییر دهد].

       ب) دوسال پیش قطع‌نامه منجر شد [امروز ایران شرایط خود را تغییر دهد].

  1. ارتباط مستقیم و یکپارچگی زمانی - مکانی

80)     الف. دیروز احمدی را مجاب کردم [به جلسه بیاید].                    (ارتباط مستقیم)

  ب. ؟ دیروز احمدی را مجاب کردم [امروز به جلسه آورده شود].      

81)     الف. دیروز من باعث شدم [احمدی به جلسه بیاید].                    (ارتباط غیرمستقیم)

ب. دیروز من باعث شدم [امروز احمدی به جلسه آورده شود].

  1. تماس مستقیم و موفقیت

82)     دخترش را وادار کرد [با خواستگارش ازدواج کند.]          ؟ (اما نکرد)

83)     ناچارش می‌کردند [او را بگیرد.]                                 ؟ (اما نمی‌گرفت)

  1. مقاومت، تحمیل و موفقیت

84)     اجبارم کرد [همراهش بروم].                        (موفقیت بیشتر، تحمیل و مقاومت کمتر)

85)     به من فشار آورد [که همراهش بروم].          (موفقیت کمتر، تحمیل و مقاومت بیشتر)

  1. یکپارچگی ارجاعی

86)     به معلم کمک کردم [دانش‌آموزان را ساکت کند].       (هم‌مرجعی فاعل بند متممی و مفعول بند اصلی)

87)     یک ماه به مادر التماس کردم [همراهم بیاید].                 (هم‌مرجعی فاعل بند متممی و مفعول بند اصلی)

10. کارگفت‌های بهره‌کشی

88)     الف. از تو استدعا می‌کنم [بزرگ شدی معلم شوی].                                  (مستقیم، صریح)

      ب.؟ از تو استدعا می‌کنم [بزرگ شدی معلم شوی]، البته مجبور نیستی.      

89)     الف. کاش [بزرگ شدی معلم شوی].                                                       (غیرمستقیم، غیرصریح)

       ب. کاش [بزرگ شدی معلم شوی]، البته مجبور نیستی.                  

برطبق عوامل ذکرشده، یپیوستاری شامل چهار طبقه از افعال بهره‌کشی ارائه خواهیم داد؛ در بالای این پیوستار منظور از «+» این است که افعال موفق هستند، هم‌زمانی بین بند اصلی و بند متممی وجود دارد و این افعال ویژگی‌های افعال موفق بهره‌کشی را دارند و هرچه از پیوستار به سمت پایین می‌رویم از میزان این موفقیت کاسته می‌شود تا جایی‌که در گروه آخر موفقیت این افعال بسیار کم می‌شود و یا اصلاً موفق نیستند که دراین‌صورت با علامت «-» مشخص شده‌اند.

 

 

 

جدول (1) پیوستار افعال بهره‌کشی

                              +                      وادار کردن، مجبور کردن، واداشتن، ناگزیر کردن

                                                      واجب کردن، دستور دادن،فرمان دادن

                                                      باعث شدن، منجر شدن

                              -                      گذاشتن، اجازه دادن

در گروه اول افعال بهره‌کشی بند متممی صدق دارند؛ یعنی الزاماً رخ داده است؛ ولی در گروه دوم صدق بند متممی کمتر از گروه اول است و بند متممی در این دو گروه دارای هم‌زمانی با بند اصلی است؛ در گروه سوم بند متممی صدق دارد؛ ولی ممکن است هم‌زمانی و یا هم‌زمانی زمانی - مکانی بین بند متممی و بند اصلی نباشد. در گروه آخر که در پایین پیوستار قرار دارند بند متممی الزاماً صدق ندارد و می‌تواند اصلاً رخ ندهد و بین بند متممی و بند اصلی ممکن است هیچ هم‌زمانی نباشد. در گروه اول، بهره‌ده کنترل کمتری دارد و درعین‌حال بهره‌ور کنترل بیشتر و بهره‌ده مقاومت کمتری دارد. در گروه دوم، بهره‌ور کنترل کمتری دارد و درواقع، بهره‌ده حق انتخاب دارد. در گروه سوم، همچنان بهره‌ده استقلال کمتری دارد؛ ولی بهره‌کشی از روی عمد انجام نمی‌شود. در گروه آخر، همچنان بهره‌ور نقش عاملی دارد و عمل بهره‌کشی را عمدی انجام می‌دهد.

در همة این گروه‌ها فعل بند متممی حالت ناخودایستا دارد و معمولاً متمم‌نمای «که» در آنها به‌کار نمی‌رود.

جدول (2) ابعاد معنایی افعال بهره‌کشی

 

صدق و کذب

هم‌زمانی و موفقیت

موفقیت و کنترل عامل

تعمد و کنترل عامل

کنترل عامل و یکپارچگی هم‌زمانی

ارتباط مستقیم و یکپارچگی زمانی – مکانی

تماس مستقیم و موفقیت

مقاومت، تحمیل و موفقیت

کارگفت‌های بهره‌کشی

گروه اول

+

+

+

+

+

+

+

+

+

گروه دوم

-

+

-

+

+

+

+

-

+

گروه سوم

+

-

+

-

-

-

-

+

-

گروه چهارم

-

-

-

+

-

-

-

-

+

 

4-1-2- افعال ادراکی- شناختی- بیانی

گروه دوم افعال متممی افعال اداراکی- شناختی- بیانی هستند که در بخش قبل به تفصیل به شرح ویژگی‌های آنها پرداختیم، نمونه‌ای از این افعال در مثال زیر است:

90)     محققان اظهارکردند [که رسانة اجتماعی درحال رشد است].

حال تنها ابعاد معنایی این افعال که در طبقه‌بندی پیوستار این افعال نقش داشته‌اند با ذکر مثال عنوان می‌کنیم:

  1. سببی موفق در مقابل هم‌زمانی

91)     الف. دیدم [که مادرم می‌رود].                            (به معنای مشاهده کردن: ادراکی)

ب. ؟دیروز دیدم [که مادرم امروز می‌رود].

92)     دیدم [ که قادر به انجامش نیستم.]                (به معنای فهمیدن: شناختی)

  1. یکپارچگی ارجاعی

93)     من خواهرم را شناختم [که از رستوران بیرون آمد].

94)     من اعلام کردم [ که او قادر به انجام این کار نیست].

  1. از ترجیح تا معرفتی

95)     الف. او به اطلاع رساند [که مبصر باید برود].                                  (تکلیفی)

      ب. او به اطلاع رساند [که مبصر ممکن است رفته باشد].              (معرفتی)

  1. از شناختی تا نقل‌قولی

96)     ؟او با خود اندیشید [که این داستان بسیار جذاب است] اگرچه می‌دانست نیست. .    (دارای تعهد معرفتی)

97)     ؟او می‌دانست دکتر رفته اگرچه می‌دانست نرفته.                                                (دارای تعهد معرفتی)

98)     مرد بیان کرد [مرد را دیده] اگرچه می‌دانست ندیده.                                          (بدون تعهد معرفتی)

محدودیت‌های نمود و زمان در افعال شناختی:

99)     الف. ؟ من می‌دانم [او داشت می‌آمد].                                     من می‌دانم [او دارد می‌آید].

        ب.؟ من می‌دانم [او آمده بود].                                                من می‌دانم [او آمده است.]

  1. از نقل‌قول غیرمستقیم تا مستقیم

100)  الف. آقای رئیس اصرار کرد: [«من بازنشسته هستم»]   (آقای رییس = من)

        ب. آقای رئیس اصرار کرد [که او بازنشسته است.]   (او = کسی که این سخن را به آقای رئیس گفته)

101)  الف. رئیس اصرار کرد: «ما مشکل را حل می‌کنیم».

       ب.رئیس اصرار کرد [آنها مشکل را حل می‌کنند].

در پیوستار زیر سه گروه افعال ادراکی- شناختی- بیانی از «+» به «-» طبقه‌بندی شده‌اند. منظور از «+» در این پیوستار این است که در این گروه هم‌زمانی و هم‌ارجاعی بین بند اصلی و بند متممی وجود دارد و هرچه به سمت پایین پیوستار می‌رویم از این هم‌زمانی و هم‌ارجاعی کاسته می‌شود و تا جایی‌که این میزان به صفر می‌رسد و علامت «-» نشان‌دهندۀ فقدان هم‌زمانی و هم‌ارجاعی در گروه آخر است.

جدول (3) پیوستار افعال اداراکی- شناختی- بیانی

                                           +                       دیدن، شنیدن، مشاهده کردن      

                                                                    دانستن، فکر کردن، فهمیدن       

                                           -                       ادعا کردن، اصرار کردن، گفتن 

گروه اول افعال ادراکی را شامل می‌شود. در این افعال بین بند متممی و بند اصلی هم‌زمانی وجود دارد. بین فاعل بند متممی و مفعول بند اصلی هم‌ارجاعی وجود دارد. در گروه دوم افعال شناختی قرار دارند. در این افعال هم‌زمانی بین بند متممی و بند اصلی اجباری نیست. هم‌ارجاعی بین فاعل بند متممی و مفعول بند اصلی وجود ندارد. در گروه آخر افعال بیانی قرار دارند. مطابقة زمانی بین بند اصلی و بند متممی الزاماً وجود ندارد؛ یعنی دو بند در دو زمان مجزا روی می‌دهند. بند اصلی و بند متممی می‌توانند هم‌ارجاعی فاعل و مفعولی نداشته باشند.

در جدول زیر، ردیف آخر عمودی خاکستری رنگ است. این ردیف به این معناست که عامل نقل‌قول غیرمستقیم و مستقیم، فقط برای افعال بیانی است و برای افعال ادراکی و شناختی صدق نمی‌کند.

جدول (4) ابعاد معنایی افعال ادراکی- شناختی- بیانی

 

سببی موفق در مقابل هم‌زمانی

یکپارچگی ارجاعی

تکلیفی

معرفتی

تعهد معرفتی

مطابقه نمود و زمان

از نقل‌قول غیرمستقیم تا مستقیم

گروه اول

+

+

-

+

+

-

 

گروه دوم

-

-

-

+

+

-

 

گروه سوم

-

-

+

-

-

+

 

 

4-1-3- افعال وجهیتی

همانطورکه در بخش قبل ذکر شد افعال وجهیتی رفتارهایی شبیه به افعال بهره‌کشی دارند. ابعاد معنایی این افعال که در بخش چارچوب نظری مفصل شرح داده شد، در این بخش به‌صورت موردی و با ذکر مثال عنوان شده است:

  1. پیوستگی ارجاعی و یکپارچگی رویداد

102)  یک روزی جرأت پیدا می‌کنم [بغلت کنم].    

  1. استلزام

103)  سهراب موفق شد [درسش را تمام کند].        (رویداد پایان‌یافته: استلزامی)

104)  سهراب می‌خواست [درسش را تمام کند].    (رویداد پایان‌نیافته: غیراستلزامی)

  1. قصد و موفقیت

105)  شرکت نفت درصدد برآمد [معاملاتی برای صدور نفت انجام دهد]. (قصد بیشتر= احتمال موفقیت بیشتر)

106)  قادر هستم [روزه بگیرم].                                                                  (قصد کمتر= احتمال موفقیت کمتر)

  1. عادت، دانستن و هم‌مرجعی

107)  الف. پسر به‌یاد آورد [قفل در خانه را باز کند].

           ب. پسر به‌یاد آورد [که قفل در خانه را چگونه باز کند].

           ج. پسر به‌یاد آورد [که قفل در را چگونه باز می‌کنند].

پیوستار افعال وجهیتی نیز همانند افعال بهره‌کشی به میزان موفقیت فعل بند اصلی، هم‌ارجاعی و استلزام بستگی دارد، علامت «+» نشان‌دهندۀ میزان بالای موفقیت و هم‌ارجاعی در این گروه است و در پایین پیوستار علامت «-» فقدان موفقیت را نشان می‌دهد.

جدول (5) پیوستار افعال وجهیتی

                                                   +                   موفق شدن، توانستن

                                                                        به‌یاد آوردن، خواستن

                                                   -                   برنامه‌ریزی کردن، آرزو کردن     

 

در گروه اول دسته‌ای از افعال وجهیتی قرار دارند که بین فاعل بند متممی و بند اصلی یکپارچگی ارجاعی وجود دارد و هم‌مرجعی بین بند اصلی و بند متممی وجود دارد. در این گروه افعال، فعل بند اصلی استلزامی است. در گروه دوم، همچنان بین فاعل بند اصلی و بند متممی یکپارچگی ارجاعی وجود دارد؛ اما این افعال غیراستلزامی هستند. گروه آخر، افعالی هستند که پیوستگی ارجاعی بین بند متممی و بند اصلی کم است. این افعال غیراستلزامی هستند ولی قصد این افعال زیاد است؛ اما بین بند متممی و بند اصلی هم‌مرجعی وجود ندارد.    

در ردیف دوم جدول، در گروه اول، قسمت قصد و موفقیت در غیراستلزامی‌ها خاکستری رنگ است. منظور این است که این نمونه برای گروه اول صدق نمی‌کند؛ زیرا گروه اول استلزامی هستند، درحالی‌که این عامل مخصوص افعال وجهیتی غیراستلزامی است.

جدول (6) ابعاد معنایی افعال وجهیتی

 

پیوستگی ارجاعی و یکپارچگی رویداد

استلزام

قصد وموفقیت در غیراستلزامی‌ها

هم‌مرجعی

گروه اول

+

+

 

+

گروه دوم

+

-

+

+

گروه سوم

_

_

+

-

 

4-2- عوامل نحوی در پیوستگی بند

برای هر دسته از افعال متممی، پیوستاری ارائه شد، که این پیوستارها دارای دو قطب منفی و مثبت هستند. منظور از «-» پیوستگی کمتر بین بند متممی و بند اصلی است و منظور از «+» پیوستگی بیشتر است. گیون (1980: 337) عنوان می‌کند هرچه فعلی در پیوستار بالاتر باشد، بند متممی گرایش کمتری دارد که مستقل باشد و پیوستگی بین بند اصلی و بند متممی بیشتر است.

همان‌طورکه در بخش قبل ذکر شد، در افعال متممی دو دستة بهره‌کشی و وجهیتی بیشترین پیوند بندی را دارا هستند، به این معنا که این دو دسته گرایش بیشتری دارند که در یک جملة واحد ظاهر شوند؛ ولی این پیوند بندی در افعال ادراکی-شناختی-بیانی کمتر است، بدین معنا که این افعال نشان‌دهندۀ دو رخداد مجزا هستند. زبان‌ها برای نشان دادن پیوند بندها از چهار امکان استفاده می‌کنند. در بخش چارچوب نظری به تفصیل به آنها پرداخته شد. در این بخش نیز به اختصار و با ذکر مثال به آنها اشاره می‌کنیم:

  1. هم‌واژگانی‌شدگی: اتصال دو فعل به یکدیگر، یا به بیانی دیگر اتصال فعل بند اصلی و بند متممی و تشکیل یک واحد آوایی متحد، این نمونه نحوی در زبان فارسی مشاهده نشد. اما در انگلیسی مثل فعل "let go" در مثال زیر:

108)                      Mary Let-go of John’s arm.

مری اجازه داد جان از آغوشش برود.

  1. نشانة حالت و روابط دستوری: نشانة حالتی که مفعول بند اصلی و یا همان فاعل بند متممی می‌گیرد.

109)  پدرم را مجبور کردم [بیرون برود].   (فاعل بند متممی و مفعول بند اصلی)

  1. فعل خودایستا یا ناخودایستا: منظور فعل بند متممی است که دارای حالت خودایستا یا ناخودایستا است.

110)  برادرم را مجبور کردم [همراهم بیاید].                        (ناخودایستا)

111)  برادرم را دیدم [که همراهش می‌رود].                        (خودایستا)

  1. فاصلة بین بندها: به این معناست که فاصلة بین دو بند یا با تکواژ متمم‌نما و یا با تکیه جدا می‌شود.

112)  از رئیس شنیدم [که فردا واریز می‌کنند].

4-3- پیوستار متمم‌سازی در زبان فارسی

باتوجه‌به عوامل نحوی و معنایی ذکرشده در بندهای متممی فارسی، پیوستار کلی متمم‌سازی در زبان فارسی را ارائه کرده‌ایم. در این پیوستار گروه فعل‌های بهره‌کشی، وجهیتی و ادراکی-شناختی-بیانی به‌ترتیب از بالا تا پایین نمودار قرار گرفته‌اند. در بالاترین قسمت، افعال بهره‌کشی و وجهیتی قرار دارند که دارای بیشترین پیوستگی بین بند متممی و بند اصلی هستند. در بالاترین قسمت پیوستار افعالی چون «وادار کردن» و «ناگزیر کردن»، «موفق شدن» و «توانستن» قرار دارند. در این افعال فعل بند متممی در بیشترین موارد ناخودایستاست.

در گروه دوم در پیوستار افعال وجهیتی قرار دارند، همان‌طورکه پیش‌تر ذکر شد این افعال شباهت زیادی از نظر پیوستگی بند متممی و بند اصلی به افعال بهره‌کشی دارند. پیوستگی بین بند اصلی و بند متممی در این افعال همانند افعال بهره‌کشی زیاد است، به‌همین‌علت افعال وجهیتی در پیوستار در کنار افعال بهره‌کشی قرار گرفته‌اند.

در گروه آخر پیوستار متمم‌سازی، افعال اداراکی شناختی بیانی قرار دارند، این افعال به‌ترتیب در سه گروه از بالا به پایین ادراکی، شناختی و بیانی هستند. در این میان، افعال ادراکی نسبت به شناختی و شناختی نسبت به بیانی پیوستگی بیشتری دارند.

افعال بهره‌کشی و وجهیتی ازلحاظ ویژگی‌های فعلی و بند متممی با یکدیگر متفاوت هستند؛ ولی ازلحاظ پیوستگی دو بند در یک جملة واحد، شبیه یکدیگر عمل می‌کنند. هر دو دسته، در بند متممی، بیشتر فعل ناخودایستا دارند و از متمم‌نما کمتر استفاده می‌کنند و درنهایت، بین بند متممی و بند اصلی هم‌ارجاعی وجود دارد که منجربه پیوستن در یک جملة واحد می‌شود.

 

جدول (7) پیوستار کلی متمم‌سازی در زبان فارسی

                        افعال بهره‌کشی                                                           افعال وجهیتی                      

       وادار کردن، مجبور کردن، واداشتن، ناگزیر کردن                    موفق شدن، توانستن، ثابت کردن

       واجب کردن، دستور دادن، فرمان دادن                                        به‌یاد آوردن، خواستن

        باعث شدن، منجر شدن                                                                 برنامه‌ریزی کردن، آرزو کردن     

        گذاشتن، اجازه دادن                                                             

 

 

       
   
 
     

 

                                                                افعال ادراکی-شناختی-بیانی

                                                                دیدن، شنیدن، مشاهده کردن

                                                                دانستن، فکر کردن،فهمیدن

                                                                ادعا کردن، اصرار کردن،گفتن

 

 

5- نتیجه‌گیری

این پژوهش افعال متممی فارسی را مطالعه و عوامل معنایی و نحوی تأثیرگذار در طبقه‌بندی این افعال و اصل تصویرگونگی درباره پیوند دو بند متممی و اصلی را در یک جملة واحد بررسی کرده است. بااستفاده‌از عوامل معنایی ازجمله هم‌زمانی، هم‌ارجاعی، استلزام، تمایز زمان و نمود و دانش معرفتی، افعال متممی فارسی را در سه دستة افعال بهره‌کشی، وجهیتی و ادراکی-شناختی-بیانی طبقه‌بندی کردیم و برای هر گروه از افعال پیوستاری ارائه کردیم. این پیوستارها دارای دو قطب هستند که افعال بالای پیوستار تمامی ویژگی‌های گروه مدنظر را دارند و افعال پایین پیوستار کمترین ویژگی را دارند. درباره عوامل نحوی در پیوستگی دو بند اصلی و متممی در قالب یک جملة واحد نیز چهار عامل هم‌واژگانی‌شدگی، خودایستا یا ناخودایستا بودن فعل بند متممی، وجود یا نبود متمم‌نما و حالت مفعولی فاعل بند متممی را بررسی کردیم که از این چهار عامل، به جز واژگانی‌شدگی که در فارسی مشاهده نشد؛ اما در انگلیسی وجود دارد و زمانی رخ می‌دهد که دو بند اصلی و متممی تا حدی به یکدیگر پیوسته هستند که فعل بند متممی و بند اصلی در قالب یک واحد آوایی به‌کار می‌رود، دو عامل نحوی متمم‌نما و خودایستا یا ناخودایستا بودن فعل بند متممی تأثیر زیادی در پیوستگی دو بند دارند و برای حالت مفعولی بند متممی نیز نشانة «را» در فارسی به‌کار می‌رود.



[1] dependency

[2] coordination

[3] S.Cristofaro

[4] complement clause

[5] main clause

[6] complement- taking verb

[7] co- reference

[8] co-temporality

[9] semantic bond

[10] T.Givón

[11] isomorphism

[12] complementation

[13] iconicity

[14] W.Croft

[15] embedding

[16] J.Hollmann

[17] R.W.Zandvoort

[18] E.Andersson

[19] E.Buyssens

[20] A.Lehrer

[21] R.D.Huddleston

[22] D.Bolinger

[23] J.Haiman

[24] integration

[25] clause union

[26] modality verb

[27] manipulation verbs

[28] perception- cognition- utterance verbs

[29] participants

[30] balancing

[31] deranking

[32] tense

[33] aspect

[34] participle

[35] verbal noun

[36] nominalization

[37] M.Noonan

[38] coding devices

[39] coding density

[40] manipulee

[41] manipulator

[42] unified intonation contour

[43] patient

[44]J.Saeed

[45] intended manipulation

[46] implicative

[47] non- implicative

[48] agentive control

[49] intentionality

[50] spatio- temporal integration

[51] direct contact

[52] resistance

[53] coercion

[54] successful causation

[55] deonetic

[56] preference

[57] epistemic

[58] epistemic commitment

[59] R.M.Dixon

[60] deixis

[61] equi-subject

[62] E. Traugott

[63] B. Heine

[64] implicativity

[65] L.Stassen

اخلاقی، فریار (1389). «بررسی رده‌شناختی متمم‌افزایی در فارسی امروز». مجلةدستور، شمارة 6، صص 100-149.
انوری، حسن (1382). فرهنگسخن (8جلد). تهران: سخن.
راسخ‌مهند، محمد (1391). «بند فاعلی در زبان فارسی».  زبان‌شناسی، شمارة 47، صص 43-53.
راسخ‌مهند، محمد (1393). فرهنگ توصیفی نحو. .تهران: نشرعلمی.
Andersson, E. (1985). On Verb Complementation in Written English [Lund Studies in English 71.] Malmö: C.W.K. Gleerup.
Assi, S. M. (1997). Farsi linguistic database (FLDB). International Journal of Lexicography, 10(3),5. www.dadegan.ir.
Bolinger, D. (1977). Meaning and Form. London: Longman.
Buyssens, E. (1987). The preposition for with an infinitive clause. English Studies, 68: 336-347.
Cristofaro, S. (2003). Subordination. New York: Oxford University Press.
Croft, W. (2003). Typology and Universals. Cambridge: Cambridge University Press.
Dixon, R.M. (2006). Complementation: a cross linguistic typology (no. 3). Oxford university Press.
Givón, T. (1980). The binding hierarchy and the typology of complements.Studies in Language, 4: 333-377.
Givón, T. (1991a) Isomorphism in the grammatical code: Cognitive and biological considerations. Studies in Language, 15(1):85-114.
Givón, T. (1991b) Some substantive issues concerning verb serialization: Grammatical vs. cognitive packaging. Serial verbs: Grammatical, comparative and cognitive approaches, 8, 137- 184
Givón, T. (2000).Internal reconstruction: As method, as theory. In S. Gildea (ed.) Reconstructing Grammar: Comparative Linguistics and Grammaticalization, TSL 43, Amsterdam: John Benjamins.
Givón, T. (2001). Syntax: An introduction. 2 volumes (set). Amsterdam and Philadelphia: John Benjamins Publishing.
Haiman, J. (1985). Natural Syntax: Iconicity and Erosion. Cambridge: Cambridge University Press.
Hollmann, W. (2005). The iconicity of infinitival complementation in present-day English causetives. Outside-in, Inside-out: Iconicity in language and literature, 4,4:287. University of Lancaster.
Huddleston, R.D. (1971).The Sentence in Written English: A Syntactic Study Based on an Analysis of Scientific Texts. London: Cambridge University Press.
Karttunen, L. (1971). Some observations on factivity. Linguistics, 4:55-69.
Karttunen, L. (1974) Presupposition and linguistic context. Theoretical Linguistics, 1.2:181-194.
Lehrer, A. (1987). Why to isnot a verb. In, N. Århammar et al. (eds), Aspects of Language: Studies in Honour of Mario Alinei. Vol. 2.Theoretical and Applied Semantics,  249-260. Amsterdam: Rodopi
Noonan, M. (2007). Complementation, Language Typology and Syntactic Description, Volume 2, Edited By: T.Shopen, 52-150. Cambridge:  Cambridge University Press
Saeed, J. (2012). Semantics. United Kingdom: Blackwell Publishing
Stassen, L. (1985). Comparison and Universal Grammar. Oxford: Basil Blackwell
Traugott, E. and B. Heine. (1991) (eds). Approaches to Grammaticalization. Amsterdam: John Benjamins.
Zandvoort, R.W. (1957). A Handbook of English Grammar. London: Longmans.