Features of Tongue Twisters and Analysis of Their Structure in Persian

Document Type : Research Paper

Author

Faculty of Letters and Humanities- Shahrekord University - Saman road - Shahrekord - Iran

Abstract

A tongue twister is a phrase, a sentence or a combination of words designed to deliberately cause slips of the tongue. It is a game which is often expressed in the form “Say this phrase three (or five, etc.) times as fast as you can. Tongue twisters are designed to be mispronounced for the purpose of creating humorous utterances and having fun. This research aimed at discussing features of tongue twisters in general and analyzing Persian tongue twisters in order to discover the subtle techniques used in their creation. In the section it discusses why a tongue twister causes errors and if they are the result of speech planning, short-term memory difficulty or can be attributed to articulatory implementation. Then it addresses the structure of tongue twisters as well as the question: During which phase are errors made? In the second section, the voice recordings of several subjects including children, young adults, and adults who had repeated Persian tongue twisters were transcribed into phonetic transcriptions and then analyzed. The findings of this research indicate that Persian tongue twisters involve similar fricative, affricate, liquid, stop, and nasal consonants, unsimilar consonants, vowels, minimal pairs, exchange of linguistic elements, and numerous repetitions of the same word.

Keywords

Main Subjects


1- مقدمه

عبارت‌ زبان‌گیر عبارتی است که شرایط رخداد لغزش‌ زبانی در آن به صورت عمدی ایجاد شده باشد. کاربرد عبارت‌ زبان‌گیر بدین صورت است که از کسی خواسته می‌شود که آن را چند بار بی‌درنگ و پشت سر هم بازگو کند. هدف از طرح عبارت‌های‌ زبان‌گیر دشوار کردن بازگو کردنشان به هدف بازی و سرگرمی و ایجاد جملات خنده‌آور ناشی از تلفظ و تولید اشتباه آنهاست. عبارت‌های زبان‌گیر برای آموزش زبان نیز به کار می‌روند. همچنین، این عبارت‌ها به عنوان نوعی لغزش‌ زبانی به ما در درک فرایندهای تولید گفتار کمک می‌کنند. عبارت‌های زبان‌گیر معمولاً از توالی دو یا چند عنصر زبانی مانند آوا، واژه یا گروه و تکرار این عنصرها با  ترتیب متفاوت تشکیل شده‌اند.

    این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب آواشناسی تولیدی انجامگرفته است. در چند مورد که لغزش ناشی از رخداد فرایند‌های همگونی یا هماهنگی واکه‌ای بوده تحلیل‌ها در چارچوب نظریة واج‌شناسی خودواحد انجام شده است. هدف این پژوهش بررسی ویژگی‌های عبارت‌های‌ زبان‌گیروتحلیل ساختار عبارت‌های زبان‌گیر زبان فارسی و پی‌ بردن به ترفندهای به کار رفته در آنها بوده است. بدین منظور این مقاله از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش نخست به بررسی ویژگی‌های عبارت‌های‌ زبان‌گیر اختصاص دارد. در بخش دوم ساختار عبارت‌های زبان‌گیر زبان فارسی مورد تحلیل قرار می‌گیرد. بدین صورت که صدای ضبط شدة چندین کودک، نوجوان و بزرگ‌سال زن و مرد که چند بار بی‌درنگ و پشت سر هم معروف‌ترین عبارت‌های زبان‌گیر زبان فارسی را بازگو‌ کرده بودند آوانگاری شده و مورد تحلیل دقیق قرار گرفته است. در طی این بررسی مشخص شد که لغزش در بازگویی عبارت‌های زبان‌گیر زبان فارسی در مورد انواع همخوان‌های همسانِ سایشی، انسایشی، روان، انسدادی، خیشومی، و همخوان‌های ناهمسان، واکه‌ها، واکه‌ها با همخوان‌ها، جفت‌ کمینه، انواع جابه‌جایی و سرانجام تکرار زیاد یک واژه رخ می‌دهد. با توجه به این که در بازگویی بسیاری از عبارت‌های زبان‌گیر چندین نوع لغزش رخ می‌دهد، ملاک دسته‌بندی آنها تاثیرگذارترین نوع لغزش بوده است. از آنجا که این پژوهش مبتنی بر داده‌های آماری نیست، هیچ گونه آماری در آن ارائه نشده است.

 

2-  ویژگی‌های عبارت‌های زبان‌گیر

در این بخش ویژگی‌های عبارت‌های‌ زبان‌گیر از دید پژوهش‌گران مورد بحث قرار گرفته است.

 

2-1- دلیل لغزش در تلفظ  عبارت‌های زبان‌گیر                                                                     

دلیل لغزش در تلفظ عبارت‌های زبان‌گیرچیست؟ آیا لغزش‌ در تلفظ  عبارت‌های زبان‌گیر ناشی از  عملکرد اندام‌های فراگویی، ‌برنامه‌ریزی گفتار در ذهنپیش از تولید آن یا دشواریِ به خاطر سپردن این عبارت‌ها در حافظه کوتاه‌مدت است؟ طبقپژوهش‌های آزمایشگاهیِ لِویت[1] وهیلی[2] (1985) لغزش‌ از نوع جایگزینی دو عنصر به جای هم، در محرک‌هایی که تفاوتشان فقط در یک مشخصه است بیشتر از محرک‌هایی که تفاوتشان در دو مشخصه است روی می‌دهد. از سویی دیگر، شواهد به دست آمده از پژوهش‌های آزمایشگاهیِ دل[3] و رپکا[4] (1992) و ویلشایر[5] (1999) بر روی عبارت‌های زبان‌گیر حاکی از این است که این لغزش‌ها ناشی از عملکرد اندام‌های فراگویی آواها نیست، بلکه دلیل آن ‌برنامه‌ریزیگفتار پیش از تولید آن است.طبق یافته‌های ویلشایر  لغزش‌ در تلفظ عبارت‌های زبان‌گیر  ناشی از شیوة «کدگذاری واجی[6]» است؛ وی برای این مدعا سه دلیل ارائه کرده است: نخست آن‌که لغزش‌ در تولید عبارت‌های زبان‌گیر فقط در تکرار سریع رخ نمی‌دهد. بلکه در تکرار آهسته آنها نیز رخ می‌دهد. دوم آن‌که لغزش‌ در تولید عبارت‌های زبان‌گیر فقط هنگام ازبر خواندن آنها رخ نمی‌دهد. بلکه هنگام خواندن آنها از روی متن  نیز رخ می‌دهد. این دو یافته این مدعا که منشاء لغزش فقط دو عامل سرعت گفتار و محدود بودن حافظه کوتاه مدت است را تضعیف می‌کند. سوم آن‌که لغزش‌ها‌ در گفتار روزمره و عبارت‌های زبان‌گیر ویژگی‌های یکسانی دارند و تابع قاعده‌های یکسانی هستند(مک‌میلان[7]، 2008: 100-99).مک‌کی[8] ( 1992: 125) نیز اظهار می‌دارد که برخلاف باور همگان، لغزش در تلفظ عبارت‌های زبان‌گیر هیچ ربطی به عضلات و حرکات زبان ندارد. بلکه مربوط به سطح واجی است. کِلِر[9] و همکاران (2003) بیان می‌دارند که براساس شواهد تجربی دو مبنا برای لغزش در تولید عبارت‌های زبان‌گیر مطرح شده است:      1- مبنای تولیدی، شامل دشواری در پردازش واجی/ فراگویی در مرحله پیش‌واژگانی یا در هنگام دست‌یابی به واژگان (ها‌بر[10] و ها‌بر[11]، 1982). 2- مبنای حافظه‌ای، مبنی بر این که همسانی واج‌های عبارت‌های زبان‌گیر در فرایند به‌خاطرسپاری آنها اختلال ایجاد می‌کند. این اختلال ممکن است باعث نیاز به پردازش مجدد واژه‌ها برای دست‌یابی به اطلاعات کامل‌تری پیرامون آنها یا پیرامون آرایش آنها در یک عبارت شده و زمان پردازش را طولانی‌تر بکند. همچنین، بر اساس استمبرگر[12](1984)، استمبرگر و مک‌وینی[13] (1986) و دل  (1988، 1990) واژه‌های کم‌بسامد بیشتر از واژه‌های پربسامد در معرض لغزش هستند.

 

2-2- ساختار عبارت‌های زبان‌گیر                                                                                                 

در بیشتر عبارت‌های زبان‌گیر دو عنصر زبانی رقیب به یکی از دو الگوی زیر تکرار می‌شوند: «یک‌درمیان» (ABAB)، مانند تکرار یک‌درمیان واکه‌های /A/ و /u/ در هجاهای نخست عبارت «کانالِ کولر، تالارِ تونل»، و «دودرمیان» (ABBA)، مانند تکرار دو‌درمیان واژه‌ها در «کوکتلِ کتلت، کتلتِ کوکتل». طبق پژوهش‌های ویلشایر (1998 و 1999) میزان لغزش در عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA تفاوت معناداری با الگوی ABAB ندارد. ولی براساس پژوهش سِوالد[14] و دل(1994) سرعت گفتار در عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA آهسته‌تر از الگوی ABAB است. همچنین، براساس نظر گٌلدِستاین[15] و همکاران (2006) هنگام تولید عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA، گوینده پس از تولید آغازه‌های جفت‌واژه اول با آرایش AB باید مراحل حرکات اندام‌های فراگویی را معکوس کند تا بتواند آغازه‌های جفت‌واژة دوم با آرایش  BAرا تولید کند. معکوس کردن مراحل حرکات اندام‌های فراگویی احتمال بروز لغزش در تولید آغازه‌ها را افزایش می‌دهد. پوپلی‌یر[16]  (2007) و کروت[17] و همکاران (2010) نیز بیان می‌کنند که تولید عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA، که در آن آغازه‌های هجاهای جفت اول دارای آرایش AB و آغازه‌های هجاهای جفت‌ دوم دارای آرایش معکوس آن یعنی  BAمی‌باشد، دشوارتر از تولید عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABAB است که هر دو جفت واژة آن آرایش یکسان AB دارند. زیرا در تولید عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA، مراحل حرکات اندام‌های فراگویی معکوس می‌شود. براساس کروت و همکاران (2010) در بسیاری از پژوهش‌ها مانند آزمایش‌های شاتاک-هافنیگال[18] (1992)، فریش[19] (2000)، ویتِویچ[20] (2002) و گٌلدریک[21] و بلومستاین[22] (2006) از عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی  ABBAاستفاده شده است. زیرا میزان لغزش در این الگو بالاست. کروت و همکاران  می‌افزایند که اگر در یک جفت واژه، اولی دارای آغازة بی‌تکیه و دومی دارای آغازة تکیه‌بر باشد، آن آغازه‌ای که بی‌تکیه است نسبت به لغزش آسیب‌پذیرتر می‌باشد. این آسیب‌پذیری در عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA شدیدتر از عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABAB است. شرکت‌کنندگان در آزمایش‌های کروت و همکاران (2010) هنگام بازگویی عبارت‌های زبان‌گیر در ابتدای عبارت بیشتر از میانه یا انتهای آن دچار لغزش شده‌اند.

     طبق یافته‌های ویلشایر (1999) رخداد لغزش در عبارت‌های زبان‌گیری که آغازه‌هایشان با هم همانندترند بیشتر از آنهایی است که آغازه‌هایشان همانندی کمتری با هم دارند. برای نمونه، لغزش در عبارت‌ زبان‌گیر “cape turf tip calf” که همة آغازه‌های هجاهای واژه‌هایش بی‌واک هستند، بیشتر از عبارت‌ زبان‌گیر “cough dot deaf kit” است که  هجاهایش متشکل از آغازه‌های بی‌واک و ‌واک‌‌دار هستند رخ می‌دهد. براین اساس، این ایده که همانندی واجی فقط هنگام تکرار سریع عبارت‌های زبان‌گیر یک عامل مهم است رد می‌شود.                                                                     در تبدیل عبارت“a weekendfor maniacs” به صورت نادرست  “*a maniacfor weekends” لغزش از نوع تبادل واژه رخ داده است. در این تبدیل، تکیة جمله تغییر نکرده است. زیرا تکیة جمله مستقل از واژه‌های جمله تولید می‌شود. نکتة دیگر این است که تکواژ جمعِ “-s”  سر جای خود در همان جای جمله می‌ماند و به اشتباه به واژه“maniacs” می‌چسبد. این فرایند «تکواژابقایی[23]» نامیده می‌شود. همچنین، این تکواژ جمع که بر اثر همگونی با همخوان /d/ در مشخصه [+واک] در واژة  “weekends”به صورت [z] تلفظ می‌شده، پس از چسبیدن به واژه“maniacs” با همخوان /k/ در مشخصة [-واک] همگون شده و به صورت [z] تلفظ می‌شود (هارلی[24]، 2010: 352) .

    هارلی (2008: 403) بیان می‌کند که واژه‌های معنایی جایگزین واژه‌های معنایی، و واژه‌های دستوری جایگزین واژه‌های دستوری می‌شوند. شاید دلیلش این باشد که واژه‌های معنایی  و واژه‌های دستوری در لایه‌های مختلفی پردازش می‌شوند.

    ویلشایر (1998) تعمیم‌های مشترک عبارت‌های زبان‌گیر را چهار مورد زیر می‌داند:   

  الف- غالباً دو واج به کار رفته در عبارت‌های زبان‌گیر فقط در یک مشخصه تفاوت دارند. همانندی دو واج یکی از اصول ضروری است.

ب- همخوان‌ها بیشتر از واکه‌ها در عبارت‌های زبان‌گیر شرکت دارند.

 ج- غالباً آغازة هجای یک واژه با آغازة هجای یک واژة دیگر اشتباه می‌شود نه با پایانة آن. همچنین، غالباً پایانة هجای یک واژه با پایانة هجای واژة  دیگر اشتباه می‌شود نه با آغازة آن.

 د- غالباً تمرکز بر روی ابتدای واژه‌ها یا همان آغازه‌هاست؛ زیرا آغازه‌ها بیشتر از پایانه‌ها در معرض لغزش هستند.

 

2-3- لغزش در چه مرحله‌ای رخ می‌دهد؟

گُلدریک و بلومِستاین (2006) بیان می‌دارند آنچه که به طور دقیق روشن نیست این است که  لغزش در عبارت‌های زبان‌گیر در چه مرحله‌ای رخ می‌دهد؛ طبق برخی یافته‌ها لغزش در مرحلة برنامه‌ریزی واجی یعنی پیش از تولید و بر اساس برخی یافته‌های دیگر در مرحلة تولید رخ می‌دهد. بر اساس نظر فاولر[25] (1995: 37) رخداد لغزش‌های زبانی از نوع پیش‌دستی[26] مانند جمله نادرستِ*«ما در رایانه‌مان یک آزمایشگاه داریم» به جای جمله درستِ «ما در آزمایشگاه‌مان یک رایانه داریم»، رخداد برنامه‌ریزی پیش از تولیدِ گفتار را تایید می‌کند. پژوهشگران از شواهد مربوط به برنامه‌ریزی پیش از تولید گفتار هنگام تولید عبارت‌های زبان‌گیر به عنوان راهی برای ارزیابی واقعیت روان‌شناختی واحدهای زبانی مطرح شده در توانش زبانی بهره برده‌اند. برای نمونه، بر اساس استمبرگر (1983: 43) داده‌های مربوط به لغزش‌های گفتاری استدلالی در تایید ارزیابی واقعیت روان‌شناختی بسیاری از  واحدهای واجی هستند. لغزش‌های گفتاری غالباً شامل واج‌ها و واژه‌ها می‌شوند و بارها دیده شده که بیشترِ لغزش‌های گفتاری تک‌مشخصه‌ای بوده‌اند (براومن[27] و گٌلدِستاین و، 1990: 419). برای نمونه، فاولر (38:1995) اظهار می‌دارد هنگامی که فردی به جای عبارت  factive verb به اشتباه می‌گوید *vactive verb  ما اطمینان نداریم که آیا در اینجا فرایند پیش‌دستی در مورد همخوان /v/ رخ داده یا در مورد مشخصة [+واک]. به سخنی روشنتر، در اینجا دو پرسش پیش می‌آید: آیا همخوان /v/ پیش از این‌که نوبت تولیدش در واژة  verbبرسد، زودتر از موقع فعال شده و جای همخوان /f/ را در واژة  factive  گرفته است؟ یا این که مشخصة [+واک] همخوان  /v/در واژة  verbزودتر از موقع فعال شده و جای مشخصة [-واک] واج /f/ را در واژة  factive گرفته است؟[28]                                                                                                                                                                                 استمبرگر (1991) نیز تحلیلی مبتنی بر یک انگارة فعال‌سازی تعاملی[29] را ارائه کرده است. طبق این انگاره واحدها پیش از این که تولید شوند فعال می‌شوند. برای نمونه، همخوان‌های واقع در ابتدای واژه‌‌ها با همخوان‌های دیگر واقع در ابتدای واژه‌‌ها، و واکه‌ها با واکه‌ها رقابت می‌کنند. ممکن است رقابت به صورت جانشینی متقابل رخ دهد. برای نمونه، در عبارت “puck plump” همخوان‌ /l/ در واژة “plump” پیش از تولید واژة “puck” فعال می‌شود. ولی به علت نبود خوشه در آغازة هجای واژة “puck”،  همخوان‌ /l/ به عنوان عضو دوم خوشه در آغازة هجای واژة  “plump” هیچ همخوان‌ رقیبی در واژة “puck” ندارد تا جانشین آن در واژة “plump” بشود. به هر حال فرض بر این است که در این واژه پس از جایگاه  C1که همخوان‌ /p/ در آن قرار دارد، یک جایگاه خالی یعنی  C2نیز  وجود دارد که با  قرار گرفتن همخوان‌ /l/ در آن، یک خوشه در آغازة هجای این واژه به صورت “pluck” تولید می‌شود (فاولر،1995 :39).                         

    بر اساس ویلشایر (1999) لغزش‌ در تولید عبارت‌های زبان‌گیری همچون "She sells sea shells by the seashore"  هم طی مرحلة کد‌گذاری واجی و هم طی مرحلة تولید رخ می‌دهد. اچسون و مک دونالد نیز اظهار می‌دارند که تولید عبارت‌های زبان‌گیر بیشتر از تولید عبارت‌های معمولی طول می‌کشد. اینان می‌افزایند که بر اساس فرضیة تولید زبان[30] دلیل دشواری عبارت‌های زبان‌گیر آرایش واج‌هاست که موجب دشواری در کد‌گذاری واجی می‌شود. لغزش در کد‌گذاری واجی موجب دشواری در به‌ یادآوردن مکرر عبارت‌های زبان‌گیر در مقایسه با عبارت‌های معمولی می‌شود(اچسون[31] و مک‌دونالد[32]، 2009). همچنین اچسون و مک‌دونالد (2009) بیان می‌دارند که طبق مطالعات انجام شده کد‌گذاری واجی در پنج گونة لغزش زبانی نقش دارد: جانشینی[33]، مبادله[34]، تغییر جا[35]، درج و حذف. البته بر اساس پژوهش اچسون و هاگورت[36] (2014) لغزش از نوع حذف بسیار نادر است.

 

3- تحلیل ساختار عبارت‌های زبان‌گیر زبان فارسی

   این بخش شامل زیربخش‌هایی است که در آنها رخداد لغزش در بازگویی عبارت‌های زبان‌گیر فارسی در مورد انواع همخوان‌های همسانِ سایشی، انسایشی، روان، انسدادی، خیشومی، و همخوان‌های ناهمسان، واکه‌ها، واکه‌ها با همخوان‌ها، جفت‌ کمینه، انواع جابه‌جایی و سرانجام تکرار زیاد یک واژه مورد تحلیل قرار گرفته است.

 

3-1- همخوان‌های سایشی

در این بخش به ترتیب لغزش در همخوان‌های /s/ و/Z/ ، جفت‌های/Z/و/S/وجفت‌های /z/ و /s/ مورد بررسی قرار گرفته است:

 

3-1-1- همخوان‌های /s/ و /S/

تنها تفاوت دو همخوان سایشیِ بی‌واک/s/ و /S/ در محل تولید آنهاست؛ اولی لثوی ] + پیش‌دهانی [و دومی لثوی- کامی] - پیش‌دهانی [است. در واقع از آنجا که همخوان /S/ دارای مشخصة لثوی نیز هست، هر دو همخوان در محل تولید لثوی مشترک هستند. این ویژگی مشترک موجب اشتباه شدن بسیار آنها  با هم در گفتار گشته و دست‌مایه ابداع چندین عبارت‌ زبان‌گیر شده است. فاولر (39:1995) بیان می‌دارد که در تقابل بین دو همخوان /s/  و /S/  گرایش غالب این است که همخوان /S/  جایگزین همخوان /s/ بشود. براساس یافته‌های این پژوهش در تقابل این دو همخوان با یکدیگر، بسامد جایگزینی/s/ به وسیلة [S] بالاتر از بسامد جایگزینی/S/ توسط [s]  است.

 

   الف- شش سیخ جگر سیخی شش هزار.   [SiS  siX  dZiŠar,   si.Xi    SiS hezAr]

بدون در نظر گرفتن واژه‌های «جگر» و «هزار» که معمولاً دچار لغزش نمی‌شوند، اگر واج /S/ را A و واج /s/ را B در نظر بگیریم، این دو واج با الگوی معیار ABBA در آغازة هجا تکرار شده‌اند. البته با برشمردن واج /S/ که در دو رخداد واژة «شش» دو بار در پایانة هجا نیز تکرار شده، این عبارت زبان‌گیر دارای الگوی  AonsetAcodaBonsetBonsetAonsetAcoda است. واژة «سیخی» به صورت نادرست *[SiXi] تلفظ می‌شود. البته فاصله‌ای که میان /s/ در واژة «سیخ» و /s/ در واژة «سیخی» وجود دارد، از دشواری تلفظ /s/ در «سیخی» را تا حدی کاسته است. همچنین، در تلفظ /SiS siX/  به صورت‌های [SiS *SiX] و [*Sis siX] لغزش به ترتیب از نوع «تکرار»[37] و «پیش‌دستی» رخ داده است. مجاورت همخوان /S/ در پایان واژة «شش» با همخوان /s/ در آغاز واژة «سیخ» احتمال این لغزش‌ها‌ را که بر اثر همگونی کامل این دو همخوان با یکدیگر رخ داده افزایش می‌دهد. بازنمایی غیرخطی این دو همگونی به صورت گسترش مشخصه] - پیش‌دهانی [یا ]+ پیش‌دهانی[ به همخوان واژة مجاور در زیر نشان داده شده است:

 

 

 

    ب- شست، سشوار کرد./Sost  seS.vAr card/   

 اگر واج /S/ را A و واج /s/ را B در نظر بگیریم، این دو واج با الگوی معیار ABBA در آغازه و پایانة هجا تکرار شده‌اند. جایگاه آنها در هجا را می‌توان به صورت AonsetBcodaBonsetAcoda نشان داد. واژة «شست» به صورت نادرست *[SoSt] تلفظ می‌شود. همچنین، قاعدة حذف همخوان‌ /t/ در بافت پس از همخوان‌های سایشی در زبان فارسی (بی‌جن‌خان، 1384: 205-204)، موجب مجاورت دو رخداد همخوان /s/ در پایان واژة «شست» و آغاز واژة «سشوار»  به صورت [Sos seS.vAr] می‌شود. این مجاورت تلفظ همخوان /s/ در آغاز واژة «سشوار» را دشوارتر کرده و احتمال تلفظ آن به صورت نادرست *[S] را افزایش می‌دهد. زیرا هر چه فاصله دو رخداد یک واج در الگوی ABBA به هم نزدیکتر باشد، احتمال لغزش بیشتر است. 

     

3-1- 2- جفت‌های /Z/ و /S/-/z/ و /s/

  - چه ژست زشتی! /tSe  Zeste  zeSti/                                                   

در این عبارت زبان‌گیر چهار همخوان لثوی  /z/ و /s/  و لثوی- کامی/Z/  و/S/ بدون هیچ تکراری وجود دارد. پس این عبارت تابع الگوی ویژه‌ای نیست. به هر حال شباهت بسیار دو واژه «ژست» و «زشت» علت ابداع این عبارت زبان‌گیر بوده است؛ در هسته و خوشة پایانة هجای این دو واژه به ترتیب واکه /e/ و همخوان /t/ قرار دارد. همچنین، وجود دو همخوان سایشی /Z/ و /z/ به ترتیب در آغازة واژه «ژست» و واژة «زشت»، افزون بر وجود دو همخوان سایشیِ همیشه در تقابلِ/s/ و /S/ در خوشة پایانه هر یک از این دو واژه دلیل دشواری تلفظ پیاپی آنهاست. این دشواری  منجر به تلفظ واژة «ژست» به سه صورت نادرست *[zest] ، *[zeSt] ، *[ZeSt] و واژة «زشت»  به پنج صورت نادرست، *[Zest] ، *[ZeSt]، *[zest]، *[seSt]و *[sest] می‎‌شود.

 

 

3-2- همخوان‌های انسایشی

 همان گونه که از علامت آوایی همخوان‌ انسایشیِ tS مشخص است، این همخوان در واقع از توالی همخوان انسدادی t و همخوان سایشی /S/ تشکیل شده است. از این رو، tS دارای مراحل گیرش به صورت انسدادی و رهش به صورت سایشی می‌باشد. این ویژگی مشترک، یعنی تشکیل نیمی از همخوان‌ انسایشیِ tS از همخوان انسدادی t موجب اشتباه شدن بسیار آنها  با هم در گفتار گشته و دست‌مایه ابداع چندین عبارت‌ زبان‌گیر شده است. بر اساس فاولر (39:1995) در رقابت بین دو همخوان /t/  و /tS/  گرایش غالب این است که  /tS/ جایگزین /t/ بشود.                                   - تاجر، تو چه تجارت می‌کنی؟ [tAdZer  to   tSe   tedZArat   mikoni]                                                           - تو را چه که چه تجارت می‌کنم. [to rA  tSe  ce  tSe  tedZArat  mikonam]

در این عبارت‌ زبان‌گیرِ پرسش و پاسخ اگر همخوان /t/ را A و همخوان /tS/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان با الگوی AABA در آغازة هجاهای جملة پرسش، و با الگوی معیار ABBA در آغازة هجاهای جملة پاسخ تکرار شده‌اند.  بیشترین لغزش‌ها شامل تبدیل «چه» به *[te]، «تجارت» به *[tSedZArat] و «تو» به *[tSo]  است.

           
    3-3- همخوان‌های روان

دو همخوان‌  /l/ و  /r/ به لحاظ سه مشخصة‌ محل تولید، شیوة تولید و واک به ترتیب لثوی، روان و واک‌دار هستند. از میان همخوان‌ها فقط این دو در این سه مشخصة‌ اصلی یکسانند. بنابراین، در بسیاری از منابع در جدول همخوان‌ها متمایز نیستند. البته تنها تفاوت آنها در [+کناری] بودنِ /l/ و [- کناری] بودنِ /r/ است. این شباهت بی‌نظیر دست‌مایة ابداع چندین عبارت‌ زبان‌گیر شده است.

- لایِ رولت رندة لیمو رفته.     [lA.je  ro.let   ran.de.je  li.mu  raf.te]

اگر همخوان /l/ را A و همخوان /r/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان هر یک سه بار با الگوی یک‌درمیانِABABAB  در جایگاه آغازة هجا تکرار شده‌اند. اشتباه شدن این دو همخوان با هم در همة این آغازه‌ها رخ می‌دهد. البته تولید *[l] به جای /r/ بیشتر روی می‌دهد. زیرا به لحاظ تولیدی /r/ یک همخوان‌ دشوار به ‌شمار می‌رود.

   3-4- همخوان‌های انسدادی  [G] و [g]

هر دو همخوان [G] و [g] انسدادی و واک‌دارند. به لحاظ محل تولید [G] ملازی و [g] در زبان فارسی پس‌کامی یا نرم‌کامی است.[38] این دو مشخصة مشترک و محل تولید نزدیک به هم موجب اشتباه شدن این دو همخوان با هم می‌شود. در این بخش یک نمونه بررسی شده است:  - قوری گل قرمزی. [Gu.ri.je  gol Ger.me.zi]    

در این عبارت زبان‌گیر اگر همخوان [G]  را A و همخوان  [g] را B در نظر بگیریم، این دو همخوان با الگوی ABA در آغازه‌های این سه واژه وجود دارند. قرار داشتن همخوان [g] میان دو رخداد همخوان [G] باعث لغزش گوینده و تلفظ این سه واژه به ترتیب به صورت‌های *[guri]،*[Gol]  و *[Šermezi] می‌شود. البته تبدیل واژه «گل» به *[Gol] بیشتر رخ می‌دهد.

 

3-5- همخوان‌های خیشومی

              - رودکی در کودکی در آمبولانس می خورد آدامس می‌زد بالانس. [?Am.bu.lAns…?A.dAms…bA.lAns]

در این عبارت زبان‌گیر همخوان خیشومی [n] در پایانة آخرین هجای دو واژة «آمبولانس» و  «بالانس» قرار دارد. همخوان خیشومی [m]نیز در پایانة آخرین هجای واژة «آدامس» وجود دارد. قرار داشتن این دو همخوان خیشومی مابین واکة [A] و همخوان [s] در انتهای این واژه‌ها وجوه مشترک این سه واژه است. ترفند اصلی این عبارت زبان‌گیر در واقع همین وجوه مشترک است که زمینه را برای تولید *[m] به جای/n/، و *[n] به جای/m/  فراهم می‌سازد. البته امکان تولید این سه واژه به جای هم نیز وجود دارد. همچنین، از آنجا که دو واژة «رودکی» و «کودکی» جفت کمینه‌اند، این دو واژه اشتباهاً به جای هم نیز تولید می‌شوند. 

 

3-6- همخوان‌های ناهمسان

فقط همخوان‌های همسان در عبارت‌های زبان‌گیر شرکت ندارند، بلکه در برخی از عبارت‌ها همخوان‌های ناهمسان نیز به‌کار رفته‌اند:

 - داوود دُری دارد، دُر بَر درِ دروازه                   زِ آوازِ دُرِ داوود دروازه در آوازه.

/dA.vud  do.ri  dA.rad, dor  bar da.re dar.vA.ze  ze A.vA.ze  do.re  dA.vud dar.vA.ze  dar A.vA.ze/

در این بیت شعر زبان‌گیر چهارده واژه به کار رفته که هجای نخستِ ده واژة آن با همخوان /d/ آغاز می‌شود. این همسانی درواقع زمینه‌سازی و طعمه‌‍‌ای برای به دام انداختن گوینده در هجاهای بعدی است. همخوان /r/ چهار بار در آغازة هجای دوم و چهار بار در پایانه‌های واژه‌های این بیت، در مجموع هشت بار تکرار شده است.  همخوان /v/ نیز شش بار در آغازة هجای دومِ شش واژة این بیت به کار رفته است. همخوان لثوی/r/ هیچ شباهت خاصی به همخوان سایشیِ لبی- دندانی /v/ندارد. اشتباه شدن این دو همخوان با هم ناشی از رخداد زیاد آنها در این بیت شعر زبان‌گیر است. کاربرد نادرست دو همخوان /r/  و /v/ به جای هم، برای نمونه، موجب تلفظ «داوود» و «دروازه» به ترتیب به صورت *[dA.rud] و*[dar.rA.ze]  و «دُری» و «دُرِ» به ترتیب به صورت *[do.vi] و*[do.ve]  می‌شود.

 

3-7- واکه‌ها

همان گونه که پیشتر به نقل از ویلشایر (1998) بیان شد، همخوان‌ها بیشتر از واکه‌ها در عبارت‌های زبان‌گیر شرکت دارند. عبارت‌ زیر صرفاً مبتنی بر تقابل واکه‌هاست:

- ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ                          [je  jo.jo.je  je  jo.ro.ji]

این عبارت زبان‌گیر مبتنی بر تقابل دو واکة نیم‌افراشتة غیرپسین [e] و پسین [o] با یکدیگر است. اگر واکة [e] را A و واکة [o]  را B در نظر بگیریم، این دو واج با الگوی ABBAABB تکرار شده‌اند. با نگاهی موشکافانه‌تر الگوی معیار ABBA در دل این الگو قابل تشخیص است. در این تقابل واکه‌ای /je/ به *[jo] و /jo/ به *[je] تبدیل می‌شود که علت آن رخداد هماهنگی واکه‌ای پیش‌رو و پس‌رو بین آنهاست. بازنمایی‌های غیرخطی این فرایندها به صورت گسترش مشخصة] - پسین [یا ]+ پسین[ به واکة هجای مجاور در زیر نشان داده شده است:

 

 

 

3-8- واکه‌ها و همخوان‌ها

لغزش در برخی از عبارت‌های زبان‌گیر هم در واکه‌ها و هم در همخوان‌ها رخ می‌دهد:

- کانالِ کولر، تالارِ تونل                [kA.nA.le  ku.ler, tA.lA.re  tu.nel]  

در چهار جزءِ متناظرِ این عبارت زبان‌گیر امکان رخداد شانزده مورد لغزش وجود دارد:

1) آغازة هجاهای نخست: دو همخوان /k/ و /t/ که به لحاظ فاصلة زیاد میان محل تولیدشان ناهمسان به شمار می‌روند، در آغازة هجاهای نخست این عبارت زبان‌گیر قرار دارند. اگر همخوان /k/ را A و همخوان /t/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان هر یک دو بار با الگوی AABB در جایگاه آغازة هجاهای نخست تکرار شده‌اند. جابه‌جایی این همخوان‌ها با هم منجر به تولید ناواژه‌های *[tu.ler] *[tA.nA.le]،*[kA.lA.re] و *[ku.nel] می‌شود.   

2) هستة هجاهای نخست: واکة پسین و افتاده /A/ و واکة پسین و افراشتة /u/ در هستة هجاهای نخست این عبارت زبان‌گیر قرار دارند.  اگر واکة /A/ را A و واکة /u/ را B در نظر بگیریم، این دو واکه هر یک دو بار با الگوی معیار یک‌درمیانِABAB در جایگاه هستة هجاهای نخست تکرار شده‌اند. جابه‌جایی این واکه‌ها با یکدیگر منجر به تولید ناواژه‌های *[kA.ler] *[ku.nA.le]،*[tu.lA.re] و *[tA.nel] می‌شود.   

3) آغازة هجاهای دوم: همخوان خیشومی/n/  و همخوان روان /l/ که به لحاظ شیوة تولیدشان ناهمسان به شمار می‌روند، در آغازة هجاهای دوم این عبارت زبان‌گیر قرار دارند. اگر همخوان /n/ را A و همخوان /l/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان هر یک دو بار با الگوی معیار ABBA در جایگاه آغازة هجاهای دوم تکرار شده‌اند. جابه‌جایی این همخوان‌ها با هم منجر به تولید ناواژه‌های *[ku.ner] *[kA.lA.le]،*[tA.nA.re] و *[tu.lel] می‌شود.                                4) آخرین همخوان واژه‌ها: دو همخوان‌ همسان /l/ و/r/ ، آخرین همخوان واژه‌های این عبارت زبان‌گیر می‌باشند. اگر همخوان /l/ را A و همخوان /r/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان هر یک دو بار با الگوی معیار ABBA تکرار شده‌اند. جابه‌جایی این همخوان‌ها با یکدیگر منجر به تولید ناواژه‌های*[ku.lel] *[kA.nA.re]،*[tA.lA.le] و *[tu.ner] می‌شود.

 

3-9- جفت کمینه

برخی از عبارت‌های زبان‌گیر مبتنی بر تقابل دو واژة‌ یک جفت کمینه است:

- چایی داغه، دایی چاقه.                         [tSA.ji  dA.Ge,  dA.ji  tSA.Ge]

در این عبارت زبان‌گیر جفت کمینة همخوانی «چایی» و «دایی» و جفت کمینة همخوانی «داغه» و «چاقه» به‌کار رفته است. اگر همخوان /tS/ را A و همخوان /d/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان با الگوی معیار ABBA در جایگاه آغازة هجاهای نخست این عبارت زبان‌گیر تکرار شده‌اند. کاربرد نادرست دو همخوان /tS/ و /d/ به جای هم موجب تبدیل یکی از دو  واژة «چایی» و «دایی» به دیگری می‌شود. همچنین، اگر همخوان /j/ را A و همخوان /G/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان با الگوی معیار ABAB در جایگاه آغازة هجاهای دوم این عبارت زبان‌گیر تکرار شده‌اند. کاربرد نادرست دو همخوان /j/ و /G/ به جای هم موجب تبدیل «چایی» به *چاقی،  «داغه» به *دایه،  «دایی» به *داغی   و «چاقه» به *چایه می‌شود. 

  

3-10- جابه‌جایی

یکی از ترفندهای عبارت‌‌های زبان‌گیر عوض شدن جای دو عنصر زبانی با هم است. در این بخش به لغزش‌های قلب، جابه‌جایی تکیه و جابه‌جایی واژه‌ها پرداخته شده است.

 

3-10-1- قلب

عوض شدن جای دو واج با هم در یک واژه « قلب» نامیده می‌شود:

   الف- کفیِ کفش کشفِ کفّاش بود.            [ca.fije  cafS   caSfe  caf.fAS…]                                       چهار بار تکرار [ca] در آغازه و هستة هجای نخست واژه‌های این عبارت زبان‌گیر زمینه‌سازی و طعمه‌ای برای به اشتباه انداختن گوینده است. اگر همخوان [f] را A و همخوان [S] را B در نظر بگیریم، این دو همخوان با الگوی AABBABA که در واقع تلفیق دو الگوی معیارِ ABBA و  ABABاست تکرار شده‌اند. ترفندی که در این عبارت‌ زبان‌گیر به‌کار رفته فرایند واجی قلب است. زیرا لغزش ناشی از عوض شدن جای دو همخوان سایشی [f] و [S] با یکدیگر موجب تبدیل واژه «کفش» به «کشف» و برعکس «کشف» به «کفش» می‌شود. همچنین، این جا‌به‌جایی موجب تبدیل واژه «کفّاش» به «کشّاف» می‌گردد. نکته مهم مشدد شدن همخوان [S]پس از قرار گرفتن در جایگاه همخوان مشدد  [f]است.                                                                                                                                        ب-سِمسار تو سِمساریش پوست سوسمار داشت.  [semsAr/ semsAriS/ susmAr]   این عبارت زبان‌گیر مبتنی بر شباهت و تفاوت دو واژه «سِمسار» و «سوسمار» است؛ سه وجه مشترک این دو واژه وجود [s] در آغاز، [Ar] در انتها و دو همخوان [m] و[s]  در وسط آنهاست. در واقع، تفاوت مهم این دو واژه توالی [ms] در «سِمسار» و  توالی [sm] در «سوسمار» است. این سه وجه مشترک باعث می‌شوند که گوینده نسبت به توالی متفاوت دو همخوان [m] و[s]   به اشتباه بیافتد و لغزش از نوع «قلب» رخ بدهد. بدین ترتیب «سِمسار» را *[sesmAr] و  «سوسمار»  را *[sumsAr] تلفظ می‌کند. تفاوت دیگر این دو واژه وجود دو واکة [e] و [u] در هجاهای نخست آنهاست. کاربرد این واکه‌ها به ‌جای هم منجر به تولید ناواژه‌های *[sumsAr] و *[sesmAr] می‌شود. 

پ- افسرِ ارشدِ ارتشِ اتریش/af.sa.re   ar.Sa.de   ar.te.Se  ot.riS/                             

 

در این عبارت زبان‌گیر سه نوع لغزش رخ می‌دهد:

1- جابجایی همخوان‌های لثوی /r/ و /t/ با یکدیگر در توالی «ارتشِ اتریش»؛ اگر همخوان روان /r/ را A و همخوان انسدادی /t/ را B در نظر بگیریم، این دو همخوان با الگوی معیار ABBA در پایانة هجای سمت چپ و آغازة هجای سمت راست تکرار شده‌اند. جابه‌جایی این دو همخوان با هم موجب تبدیل «ارتشِ» و «اتریش» به *[?at.reSe] و *[?or.tiS] می‌شود.

2- تبدیل همخوان /s/ به همخوان [S] در واژة «افسر»؛ /af.sa.re/  →  *[?af.Sa.re]

این لغزش ناشی از پیش‌دستی در تولید همخوان /S/ است که در واژة «ارشد» وجود دارد.

3- تبدیل همخوان /r/ به همخوان [f] در واژة «ارشد» ؛ /ar.Sa.de/  →  *[?af.Sa.de]

این لغزش ناشی از تکرار همخوان /S/ است که در واژة «افسر» وجود دارد.

 

3-10-2- جابه‌جایی تکیه

عبارت‌ زبان‌گیر زیر مبتنی بر لغزش ناشی از جابه‌جایی تکیة واژه‌های همسان است:                                                        - عروسی در عروسیِ عروسی، اُرُسیِ عروسی را دزدید. 

ro doz.zid]   [?a."ru.si  dar ?a.ru."si.je ?a."ru.si, ?o.ro."si.je ?a."ru.si.

 

 در این عبارت زبان‌گیر چهار بار واژة «عروسی» و یک بار واژة « اُرُسی» به کار رفته است. تکواژِ (-i) در رخداد اول، سوم و چهارمِ واژة «عروسی» پی‌بست نکره است. پی‌بست نکره همچون سایر واژه‌بست‌ها فاقد تکیه می‌باشد(شقاقی، 1387: 74). بنابراین، تکیه بر هجای ماقبل آن یعنی [ru] قرار دارد. از سویی دیگر، تکواژِ (-i) در رخداد دومِ واژة «عروسی» و همچنین در واژة « اُرُسی» پسوند اسم‌ساز است و تکیه بر این پسوند یعنی هجای [si] قرار می‌گیرد. اگر قرار داشتن تکیه بر هجای[ru] را A و قرار داشتن تکیه بر هجای[si] را  B در نظر بگیریم، تکیه در این پنج واژه با الگوی ABABA  به طور یک‌درمیان بین دو هجای[ru] و [si] جا‌به‌جا شده است. این جابه‌جاییِ یک‌درمیانِ تکیه موجب دشواری بازگویی این عبارت و لغزش در تولید هجای تکیه‌بر است. 

 

  3-10-3- جابه‌جایی واژه‌ها

در برخی عبارت‌های زبان‌گیر جای واژه‌ها با هم عوض می‌شود:                                                                    الف) سپر عقب ماشین جلویی زد به سپر جلو ماشین عقبی

دشواری این عبارت زبان‌گیر به دلیل الگوی تکرار دو واژة « عقب» و « جلو» است؛ اگر «عقب» را A و « جلو» را B در نظر بگیریم، این دو واژه هر یک دو بار با الگوی معیار ABBA تکرار شده‌‍اند. طرح این عبارت زبان‌گیر به لحاظ شناختی بسیار زیرکانه بوده است؛ در این ارتباط می‌توان دو نکته را مطرح کرد: 1- در این عبارت «سپرِ عقبِ ماشین جلویی» و «سپرِ جلوِ ماشین عقبی» به ترتیب فاعل و مفعول جمله هستند. در فاعلِ جمله «سپرِ عقب » به «ماشین جلویی» تعلق دارد. از طرفی، در مفعولِ جمله «سپرِ جلو» به «ماشین عقبی» متعلق است. به لحاظ شناختی مرتبط کردن دو شیء واقع در دو نقطة متضادِ عقب و جلو به یکدیگر و سپس برعکس کردن این ارتباط کار بسیار دشواری است و ذهن را در تجسم صحنه و تمرکز بیشتر در ایجاد برش بین اشیاء و رویدادها به چالش می‌کشد. به سخنی دیگر، اگر این دو شیء یعنی «سپر» و «ماشین» در یک نقطه قرار داشتند، آنگاه بازگو کردن جمله‌ای همچون «سپرِ عقبِ ماشین عقبی زد به سپرِ جلوِ ماشین جلویی» به لحاظ شناختی چالش کمتری داشت. 2- صحنه تصادفی که در این جمله توصیف شده مطابقت چندانی با تجربه گوینده از تصادفات ندارد، زیرا معمولاً یک خودرو در حرکتِ رو به جلو به عقبِ خودروی جلوی خود می‌زند. ذهن گوینده در همان لحظه بازگویی قادر به تحلیل و برش صحنه برخورد و درک این نکته که علت تصادف دنده‎عقب ‌رفتن ماشین جلویی بوده، نیست.

  

    ب) دستم درِ دبّه بود، دبّه درش دستم بود.

اگر در این عبارت زبان‌گیر «دستم» را A، «در» را B و «دبّه» را C در نظر بگیریم،  هر کدام از این سه واژه دو بار با الگوی ABCCBA تکرار شده‌‍اند. این الگو در واقع گونة دشوارتر الگوی معیار ABBA است. زیرا گوینده پس از یک بار گفتن سه واژة «دستم»،  «در» و «دبّه» باید آنها به طور معکوس بازگو کند. همچنین اگر واژة «دبّه» و تلفظ محاوره‌ای واژة «دسته» یعنی«دسّه» را جفت کمینه در نظر بگیریم، تاثیر واژة «دستم» در آغاز جمله نخست بر واژة «دبّه» در آغاز جمله دوم موجب لغزش در تلفظ این واژه و تبدیل آن به «دسّه» می‌شود.                                                 

 

   پ) ششلیک شینسل، شینسل ششلیک                 /SiS.lic    Sin.sel,  Sin.sel  SiS.lic/

این عبارت زبان‌گیر تلفیقی است از ترفند جابه‌جایی واژه‌ها و شباهت همخوان‌های سایشی /S/ و/s/. اگر در این عبارت زبان‌گیر «ششلیک» را A و «شینسل» را B در نظر بگیریم،  هر کدام از این دو واژه دو بار با الگوی ABBA تکرار شده‌‍اند. همچنین از آنجا که همخوان‌ /S/ شش بار و همخوان /s/ فقط دو بار در این عبارت تکرار شده است، امکان تبدیل /s/ به [S] که موجب تلفظ «شینسل» به صورت نادرست*[Sin.Sel]  می‌شود بیشتر است. در ضمن شباهت هجای /SiS/ با هجای /Sin/ موجب تلفظ «شینسل» به صورت *[SiS.sel] نیز می‌شود.

 

ت) ریش شیری سیبیل شیری، سیبیل شیری ریش شیری                                                                                  /ri.Se  Si.ri,  si.bi.le Si.ri,   si.bi.le Si.ri,  ri.Se  Si.ri/                                            

این عبارت زبان‌گیر تلفیقی از ترفند جابه‌جایی واژه‌ها، شباهت همخوان‌های سایشی /S/ و /s/ و شباهت همخوان‌های روان /r/ و  /l/ است. اگر در این عبارت زبان‌گیر «ریش» را A و «سیبیل» را B در نظر بگیریم،  هر کدام از این دو واژه دو بار با الگوی ABBA تکرار شده‌‍اند. همچنین از آنجا که ‌ /S/ شش بار و /s/ فقط دو بار در این عبارت تکرار شده است، امکان تبدیل /s/ به [S]  که موجب تلفظ «سبیل» به صورت نادرست*[Sibil]  می‌شود بیشتر است. در ضمن تبدیل /r/ به [l]  موجب تلفظ «شیری» به صورت نادرست*[Sili]  می‌شود.

 

    ث) لیره رو لوله، لوله رو لیره                      /li.re ru lu.le, lu.le ru li.re/

 این عبارت زبان‌گیر تلفیقی از ترفند جابه‌جایی واژه‌ها و همسانی /r/ و  /l/است. اگر در این عبارت زبان‌گیر «لیره» را A و «لوله» را B در نظر بگیریم،  هر کدام از این دو واژه دو بار با الگوی ABBA تکرار شده‌‍اند. همچنین، شش بار تکرار همخوان‌ /l/ و چهار بار تکرار همخوان /r/ در آغازه‌های هجاهای باز (بی‌پایانه) افزون بر تبدیل واکه‌های افراشتة غیرپسین /i/ و پسین /u/ به یکدیگر موجب تبدیل این عبارت به یکی از دشوارترین عبارت‌های زبان‌گیر در فارسی شده ‌است. برای نمونه، بخش /ru li.re/ به *[ru lu.re] و *[ri li.re] تبدیل می‌شود که علت آن به ترتیب رخداد هماهنگی واکه‌ای پیش‌رو و پس‌رو بین  این دو واکه است. بازنمایی‌ غیرخطی این فرایندها به صورت گسترش مشخصه] - پسین [یا ]+ پسین[ به واکة واژة مجاور در زیر نشان داده شده است:

 

 

 

    ج) کوکتلِ کتلت، کتلتِ کوکتل  [kok.te.le    kot.let,   kot.le.te kok.tel]

 این عبارت زبان‌گیر تلفیقی از ترفند جابه‌جایی واژه‌ها و جابه‌جایی همخوان‌های ناهمسان [k] ، [t]و  [l]است. اگر در این عبارت زبان‌گیر «کوکتل» را A و «کتلت» را B در نظر بگیریم،  هر کدام از این دو واژه دو بار با الگوی معیارABBA تکرار شده‌‍اند.  همان گونه که آشکار است وجود همخوان [k] و واکه [o] در آغازه و هسته هجای نخست واژه‌های این عبارت موجب چهار بار تکرار [ko] شده است. همخوان‌های [k] و [t] نیز هر کدام دو بار در پایانة این هجا تکرار شده‌‍اند. بنابراین، اگر هجای [kok] را A و هجای [kot] را B  در نظر بگیریم،  هر کدام از این دو هجا دو بار با الگوی معیارABBA تکرار شده‌‍اند. شباهت دو هجای [kok] و [kot] موجب اشتباه شدنشان با یکدیگر می‌شود. همچنین، اگر در آغازه هجای دوم، [t] را A و [l] را B  در نظر بگیریم،  هر کدام از این دو همخوان نیز دو بار با الگوی معیارABBA تکرار شده‌‍اند. در نتیجه، سه بار به‌کارگیری الگوی ABBA در تکرار همخوان‌ها، هجاها و واژه‌ها موجب دشواری بسیار این عبارت زبان‌گیر شده است.

 

3-11- تکرار زیاد یک واژه

برخی عبارت‌های زبان‌گیر مبتنی بر تکرار زیاد یک واژه و همنشینی آن با وند یا واژة‌ معین دیگری است. دشواری این عبارت‌ها به خاطر عوض شدن وندها یا واژه‌های همنشینِ آن ا‌ست که به خاطرسپاری آنها را دشوار می‌سازد.

    الف- دیشب، پریشب، پس‌پریشب، سخت شبِ سردی بود دیشب.

همان گونه که پیداست در این عبارت زبان‌گیر واژة «شب» پنج بار تکرار شده است. دشواری این عبارت در تکواژهای گوناگونی است که در هر بار رخداد این واژه به صورت پیشوند و یک مورد به صورت کسرة اضافه به آن افزوده شده است. به گونه‌ای که گوینده باید نسبت به تغییر این تکواژها در هر رخداد واژة «شب» دقت کافی داشته باشد. همچنین، تبدیل همخوانs/ / به [S] بر اثر تکرار زیاد واژة «شب» موجب تلفظ واژه‌های «سرد»، «سخت» و «پس» به ترتیب به صورت‌های نادرست*[Sard]، *[SaXt] و *[paS] می‌شود.

ب- یه دوست دارم که دوست داره با دوست تو که دوست داره با دوست من دوست بشه دوست بشه. تو دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه  دوست بشی؟

در این طولانی‌ترین عبارت زبان‌گیر واژة «دوست» سیزده بار تکرار شده است؛ نه بار به معنی «رفیق» و چهار بار به معنی «علاقه داشتن». دشواری این عبارت در باهمایی‌های گوناگونی است که در هر بار رخداد این واژه تغییر کرده‌اند. وجود باهمایی‌های «که دوست داره»  و « دوست بشه » هر کدام سه بار، باهمایی‌های « با دوست تو»  و « با دوست من» هر کدام دو بار، و باهمایی‌های « یک دوست دارم»،  «تو دوست داری» و « دوست بشی » هر کدام یک بار به‌خاطرسپاری و بازگو کردن آن را دشوار کرده است.                                                                                                                                 

 

4- نتیجه‌گیری      

عبارت‌ زبان‌گیر عبارتی است که شرایط رخداد لغزش‌ زبانی در آن عمدا ایجاد شده است. بررسی‌ها حاکی از آن است که لغزش‌ در تولید عبارت‌های زبان‌گیر در تکرار آهستة آنها نیز رخ می‌دهد. به طور کلی دو مبنا برای لغزش در تولید عبارت‌های زبان‌گیر مطرح شده است: مبنای تولیدی، شامل دشواری در پردازش واجی/ فراگویی و مبنای حافظه‌ای، مبنی بر این‌که همسانی واج‌های عبارت‌های زبان‌گیر در فرایند به‌خاطرسپاری این عبارت‌ها اختلال ایجاد می‌کند. به لحاظ ساختاری تولید عبارت‌های زبان‌گیر با الگوی ABBA دشوارتر از الگوی  ABAB است. در برخی از عبارت‌های زبان‌گیر نیز دو الگوی معیارِ ABBA و ABABتلفیق شده‌اند. نزدیکتر بودن دو رخداد یک واج به هم در الگوی ABBA احتمال لغزش را بیشتر می‌کند. غالباً دو واج به کار رفته در عبارت‌های زبان‌گیر فقط در یک مشخصه تفاوت دارند. همچنین، همخوان‌ها بیشتر از واکه‌ها در عبارت‌های زبان‌گیر شرکت دارند. غالباً آغازه‌ها با آغازه‌ها و پایانه‌ها با پایانه‌ها اشتباه می‌شوند. البته در عبارت‌های زبان‌گیر غالباً تمرکز بر روی ابتدای واژه‌ها یا همان آغازه‌هاست. طبق برخی یافته‌ها لغزش در مرحله برنامه‌ریزی واجی یعنی پیش از تولید و بر اساس برخی یافته‌های دیگر در مرحله تولید رخ می‌دهد. البته رخداد لغزش‌های زبانی از نوع پیش دستی رخداد برنامه‌ریزی پیش از تولیدِ گفتار را تایید می‌کند.                                                                 

    ویژگی‌های مشترک بین همخوان‌های /s/ و/S/ ، بین همخوان‌ انسایشیِ tS و همخوان انسدادی t، بین همخوان‌های روان‌، بین دو همخوان انسدادی /G/ و /g/ و بین خیشومی‌ها موجب اشتباه شدن در عبارت‌های زبان‌گیر می‌شود. در تقابل بین دو همخوان /s/ و /S/ و دو همخوان /t/  و /tS/  گرایش غالب این است که  /tS/ جایگزین /t/ و  /S/ جایگزین /s/ بشود  ترفندهای عبارت‌‌های زبان‌گیر شامل موارد زیر است؛ همسانی هجاهای اول به صورت زمینه‌سازی برای به دام‌اندازی گوینده در هجاهای ناهمسان بعدی، استفاده از تقابل دو واژة‌ یک جفت کمینه، کاربرد عبارت‌های زبان‌گیرِ طولانی به هدف دشوار ساختن به‌خاطر سپردن آنها، تبادل جای دو عنصر زبانی، بهره‌گیری از ویژگی‌های شناختی به گونه‌ای که ذهن گوینده قادر به تحلیل و تمرکز بیشتر در ایجاد برش بین اشیاء و رویدادها نباشد و برخی از رویدادهای توصیف شده مطابقت چندانی با تجربة گوینده نداشته باشند، و سرانجام تکرار زیاد یک واژه و همنشینی آن با وند یا واژه‌های متفاوت به هدف دشوار ساختن به‌خاطر سپردن آنها.                                                                                                            



[1] Andrea G. Levitt

[2] Alice F. Healy

[3] Gary S. Dell

[4] Renee J. Repka

[5] Carolyn Wilshire

[6]  کدگذاری واجی (phonological encoding) مرحله‌ای است که حین برنامه‌ریزی گفتار رخ می‌دهد و در طی آن یک فرایند بازنمایی واژگانی را به بازنمایی آوایی تبدیل می‌کند.

[7] Corey T. McMillan

[8] Donald G.MacKay

[9] Timothy A. Keller

[10] Lyn R. Haber

[11] Ralph Norman Haber

[12] Joseph Paul Stemberger

[13] Brian MacWhinney

[14] Christine Sevald

[15] Louis Goldstein

[16] MarrianePouplier

[17] Caren Croot

[18] Stephanie Shattuck-Hufnagel

[19] Stefan Frisch

[20] Michael Vitevitch

[21] Matthew Goldrick

[22] Sheila E. Blumstein

[23]  «تکواژابقایی» برابرنهادِ پیشنهادی نگارنده برای ‘morpheme stranding’ است. این اصطلاح با الگوبرداری از «پیش‌اضافه‌ابقایی» که برابرنهادِ دبیرمقدم (1383: 718) برای ‘preposition stranding’  می‌باشد، ساخته شده است.

9 Trevor Harley

 

 

[25]  Carol A. Fowler

[26]  «پیش دستی» (anticipation) گونه‌ای لغزش زبانی است که در مورد دو واژة‌ مجاور رخ می‌دهد؛ به طوری که آوا یا هجایی از واژة‌ دوم جایگزین واج یا هجایی از واژة‌ اول می‌شود (جم، 1394).  

[27] Catherine P. Browman

[28]  از آنجا که در آواشناسی تولیدی تفاوت اصلی /v/ و /f/ واک‌دار بودن اولی و بی‌واک بودن دومی است، واک‌دار شدن  /f/ یعنی تبدیل آن به [v]. به همین سبب این دو همخوان‌ را یک جفت به شمار می‌آورند.

[29] interactive activation model

[30] language production hypothesis

[31] Daniel J. Acheson

[32] Maryellen MacDonald

[33] substitution

[34] exchange

[35] shift

[36] Peter Hagoort

[37]  « تکرار»  (repetition or perseveration) گونه‌ای لغزش زبانی است که طی آن در دو واژة مجاور، یک آوا یا هجایی از واژة‌ اول جایگزین یک واج یا هجایی از واژة‌ دوم می‌شود (جم، 1394).

 

[38]  بر اساس کامبوزیا (1385: 103)، نوربخش (1388)، بی‌جن‌خان و نوربخش (2009)، اشرف‌زاده افشار و نوربخش(1393) و جم (1394: هجده) در فارسی همخوان‌های‌ کامی /Š/ و /c/ صورت زیرساختی و همخوان‌‌های [g] و [k] به ترتیب واج‌گونه‌های آنها هستند. البته در مورد پس‌کامی یا نرم‌کامی بودن همخوان‌‌های [g] و [k] اختلاف نظر وجود دارد. طبق بی‌جن‌خان و نوربخش (2009) همخوان‌‌های ‌ نرم‌کامی [g] و [k]  فقط در آغازة هجا در بافت پیش از واکه‌های پسین تولید می‌شوند. ولی همخوان‌های‌ کامی /Š/ و /c/ در آغازة هجا در بافت پیش از واکه‌های غیرپسین و دیگر جایگاه‌ها قرار می‌گیرند.

اشرف‌زاده افشار، فریبا و نوربخش، ماندانا (1393). «مرکز تجمع انرژی، پارامتر تعیین جایگاه تولید همخوان‌های انسدادی  بدنه‌ای در زبان فارسی: یک تحلیل صوت‌شناختی». مجموعه مقالاتنهمین همایش زبان شناسی ایران. به کوشش محمد دبیر مقدم. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی. جلد اول. صص 132- 117
بی‌جن‌خان‌، محمود (1384). واج‌شناسی‌: نظریة بهینگی. تهران‌: سمت.
جم، بشیر (1394). فرهنگ توصیفی فرایندهای واجی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
دبیرمقدم، محمد (1387). زبان‌شناسی نظری: پیدایش و تکوین دستور زایشی. تهران: سمت.
شقاقی، ویدا (1387). مبانی صرف. تهران: سمت.  
کامبوزیا، عالیه ک. ز.  (1385). واج‌شناسی : رویکردهای قاعده بنیاد. تهران: سمت.   
نوربخش، ماندانا (1388). نقش تمایزی زمان شروع واک (وی اُ تی) در همخوان‌های انسدادی دهانی  فارسی معیار. رسالة دکتری زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه تهران.
Acheson, D. J., & MacDonald, M. C. (2009). Twisting tongues and memories: Explorations of the relationship between language production and verbal working memory. Journal of Memory and Language 60, 329–350.
Acheson , D. J., & Hagoort, P. (2014). Twisting tongues to test for conflict-monitoring in speech production. Frontiers in Human Neuroscience 8: 206. 
Bijankhan, M. & Nourbakhsh, M. (2009). Voice onset time in Persian initial and intervocalic stop production. Journal of International Phonetic Association 39(03) 335-364.
Browman, C., & Goldstein, L. (1990). Representation and reality: Physical systems and phonological structure. Journal of Phonetics 18, 411-425.
Croot, K., Au., C., & Harper, A. (2010). Prosodic structure and tongue twister errors. In Fougeron C, Kuhnert B, DImperio M and Vallee N (eds.), Laboratory Phonology 10: Phonology and Phonetics, (pp. 433-459). Germany: De Gruyter Mouton.      
Dell, G. S. (1988). The retrieval of phonological forms in production: Tests of predictions from a connectionist model. Journal of Memory and Language 27, 124–142.
Dell, G. S. (1990). Effects of frequency and vocabulary type on phonological speech errors. Language and Cognitive Processes 5, 313–349.
Dell, G. S., & Repka, R. J. (1992). Errors in inner speech. In B. J. Baars (ed.), Experimental slips and human error: Exploring the architecture of volition (pp. 237–262). New York: Plenum.
Fowler, C. A. (1995). Speech Production. In: Miller, J. and Eimas, P. (eds) Speech, Language and Communication 29-61. Academic Press, New York.
Frisch, S. (2000). Temporally organised lexical representations as phonological units. In Michael B. Brow and Janet B. Pierrehumbert (eds.), Acquisition and the Lexicon 283–298. (Papers in Laboratory Phonology V.) Cambridge: Cambridge University Press.
Goldrick, M., & Blumstein, S. E. (2006). Cascading activation from phonological planning to articulatory processes: Evidence from tongue twisters. Language and Cognitive Processes 21(6): 649–683.
Goldstein, L., Byrd, D., & Saltzman, E. (2006). The role of vocal tract gestural action units in understanding the evolution of phonology. In Michael A. Arbib (ed.), Action to Language via the Neuron System, 215–249. Cambridge: Cambridge University Press.
Haber, L. R., & Haber, R. N. (1982). Does silent reading involve articulation. Evidence from tonguetwisters. American Journal of Psychology 95, 410–419.
Harley, T. A. (2008). The Psychology of Language: From Data to Theory. Third Edition.  Hove, UK: Psychology Press.
Harley, T. A. (2010). Talking the talk: Language, psychology and science. Hove: Psychology Press.
Keller, T. A., Carpenter, P. A., & Just, M. A. (2003). Brain imaging of tongue-twister sentence comprehension: twisting the tongue and the brain. Brain and Language 84, 189-203.
Levitt, A. G., & Healy, A. F. (1985). The roles of phoneme frequency, similarity, and availability in the experimental elicitation of speech errors. Journal of Memory and Language 24, 717–733.
MacKay, D. G. (1992). Constraints on theories of inner speech. In Reisberg D. (ed.), Auditory imagery (pp. 121–149). Hillsdale, NJ: Erlbaum.
McMillan, C. T. (2008). Articulatory Evidence for Interactivity in Speech Production. Doctorl Dissertation, University of Edinburgh.
Pouplier, M. (2007). Tongue kinematics during utterances elicited with the SLIP technique. Language and Speech 50: 311–341.
Sevald, C. A., & Dell, G. S. (1994). The sequential cuing effect in speech
production. Cognition 53, 91–127.
Shattuck-Hufnagel, S. (1992). The role of word structure in segmental serial ordering. Cognition 42: 213—259.
Stemberger, J. P. (1984). Structural errors in normal and agrammatic speech. Cognitive Neuropsychology 1, 281–313.
Stemberger, J. P. (1983). Speech errors and theoretical phonology: A review. Bloomington: Indiana University Linguistics Club.
Stemberger, J. P. (1991). Apparent anti-frequency effects in language production: The addition bias and phonological underspecification. Journal of Memory and Language 30, 161-185.
Stemberger, J. P., & McWhinney, B. (1986). Frequency and the lexical storage of regulary inflected forms. Memory & Cognition 14, 17–26.
Vitevitch, M. S. (2002). The influence of phonological similarity neighborhoods on speech production. Journal of Experimental Psychology: Learning, Memory and Cognition 28(4): 735-747.
Wilshire, C. E. (1998). Serial order in phonological encoding: An exploration of the ‘word onset effect’ using laboratory-induced errors. Cognition 68: 143-166.
Wilshire, C. E. (1999). The “tongue twister” paradigm as a technique for studying phonological encoding. Language and Speech 42 (1), 57-82.