Document Type : Research Paper
Author
Assistant Professor, Department of English, Abadan Branch, Islamic Azad University
Abstract
Keywords
Main Subjects
1. مقدمه
پژوهش پیشرو از دیدگاه کاربردشناسی زبان مقولۀ وجهه را در قالب "پیوندوجداییِ رابطهای"[1] (اراندیل[2]، 2010) در عرف تعارف مورد کاوش قرار میدهد. بهطور مشخص، نویسنده با تحلیل تعاملات برگرفته از مکالمات روزمره و سازمانی نشان میدهد که چگونه پیوندوجدایی رابطهای از طریق دستاورد متعاملانۀ تعارف به صورت تعاملی حاصل میگردد.
تعارف از جمله مهمترین اجزای شکلدهندۀ فرهنگ زبانی فارسی است که تقریباً در تمامی تعاملات روزمرۀ ایرانیان مشهود است، تا آنجا که به عنوان عنصر اصلی ادب آیینی فارسی در نظر گرفته میشود (بیمن[3]، 1986 ،1976؛ عسجدی، 2001؛ کوتلکی، 2002). تعارف همچنین از اهمیت بالایی در ارتباطات ایرانیان و ارتباطات بینفرهنگی میان ایرانیان و غیرایرانیان برخوردار است (نک: عموزاده و توانگر، 2005) و پیامدهای مستقیمی برای پیوندوجدایی رابطهای (اراندیل، 2010) ایرانیان با یکدیگر و با جهان بیرون دارد. از دیدگاه یک ناآشنا به زبان و فرهنگ فارسی، تعارف ممکن است همانند "رقصی کلامی"[4] (بیمن، 1976) و به مثابه دادوستد کلیشهای ساختهای زبانی ازپیشتعیینشده (کدر، 2013) جلوه کند. در واقع، تعارف نوعی استفادهی هنرمندانه، تفصیلی و گاهی شعرگونه از زبان است که باید از دید کاربردشناسی به آن نگریست زیرا به عنوان سازوارۀ انسجام رابطهای عمل می کند(پینتو، 2011). بیمن (1976، 1986) ریشه تعارف را در آداب صوفیگری میجوید و آنرا تلاشی در جهت حفظ ظاهر میداند. صحراگرد (2003) با استفاده از فرازبان معناشناسی طبیعی[5]، تعارف را از طریق آنچه او پنج اصل تشکیل دهندۀ احترام، ادب، تواضع، مهماننوازی و رودربایستی میخواند، تشریح میکند. از نظر وی، یک ایرانی از راه تعارف کردن احترام به مخاطب را نشان میدهد، عرض ادب میکند، تواضع و مهماننوازی خود را نشان میدهد و در پایان، احساسات واقعی، علایق و خواستههای خود را پنهان میدارد.
از دیدگاه کاربردشناسی زبان، مفهوم تعارف شامل گسترهای از کارگفتهایی همچون دعوتهای واقعی و ظاهری (غالبا مکرر) (اسلامی، 2005)، پیشنهادهای واقعی و ظاهری (غالبا مکرر) (کوتلکی، 2002)، رد کردن دعوتها و پیشنهادهای کلامی، امتناع از ورود قبل از همراهان (برای مثال، در درگاه)، پیشنهاد و یا رد نوبت کلام (برای مثال، در یک بافت حرفهای)، تعریف و تمجید و پاسخ به آن (شریفیان، 2008)، تعلل در دریافت مبلغ پول (برای مثال، در دادوستدها) (کوتلکی، 2002) و حتی در برخی شرایط شامل نادیده گرفتن اهداف حرفهای در جهت روابط بینافردی (ایزدی 2016) نیز می گردد.
یکی از مباحث مطرحشده در تحقیقات کاربردشناسی زبان[6] ارتباط تعارف با مفهوم وجهه[7] است. از طرفی هر دو مفهوم تعارف و وجهه با مفهوم ادب در ارتباطند. براون و لوینسون[8] در موثرترین نظریهپردازی ادب، وجهه را از گافمن[9] (1967) اقتباس نموده، آن را زیربنای نظریۀ خود قرار دادند. آنان ادب را به منزلۀ مجموعه راهبردهایی دانستند که در جهت رعایت وجهۀ گوینده و/یا مخاطب با هدف تلطیف کارگفتهای تهدیدکننده وجهه به کار میروند. ازاینرو، درهمتنیدگی دو مفهوم ادب و وجهه در این نظریه موجب یکسانپنداری آنان شد که بعدها مشکلات نظری بسیاری را بوجود آورد (نک: ایلن[10]، 2001). به باور منتقدانی که بعدها جنبش گفتمانمدار[11] را شکل دادند، مفهوم وجهه در نظریۀ براون و لوینسون به عنوان طرحی برای ادب مشکلآفرین است و باید برای وجهه جدا از مفاهیم ادب و بیادبی نظریهپردازی کرد (میلز[12]، 2003؛ لوخر و واتس[13]، 2005؛ هو[14]، 2012). از سوی دیگر، تحقیقات سنتی بر روی تعارف نیز آن را نمود ادب آیینی فارسی میدانند، حالآنکه این پیشانگاری با نظریههای جدید ادب و بیادبی سازگار نیست (نک: ایزدی، 2015، 2016). به منظور دوری از پیچیدگیهای نظری بیشتر و امکان پرداختن عمیقتر بر موضوع این مقاله، ارتباط تعارف با ادب را کنار میگذاریم و به ارتباط تعارف با وجهه برمیگردیم. دراین خصوص، پژوهشهای پیشین نتایج متناقضی را به دست دادهاند.
کوتلکی (2002) پیشنهادها[15] و شیوههای بیان تشکر به عنوان راهبردهای امتناع را مورد مطالعه قرار میدهد؛ مانند زوج همجواری[16] که نمود تعارف تلقی میگردد. او ابراز میدارد که این کنشها، برخلاف تصور براون و لوینسون که آنها را تهدیدکنندۀ وجهه[17] میخوانند، در واقع تقویتکنندۀ وجهه[18] هستند. بههمینگونه، اسلامی (2005) مقولۀ دعوتهای ظاهری[19] را به منزلۀ نمود دیگری از تعارف مطالعه مینماید و به آن نقش افزایشدهندۀ وجهه نسبت میدهد. اما، نانبخش (2009) مدعی است که تعارف خصوصاً وقتی که در آن اغراق شود، تهدیدکنندۀ وجهه است. ریشۀاین تناقض را میتوان در نارساییهای موجود در چارچوب نظری این تحقیقات یعنی نظریۀ ادب براون و لوینسون جست. نخست اینکه بیشتر نظریههای کاربردشناسی زبان (مانند نظریۀ ادب براون و لوینسون یا کارگفت آستین و سرل) که قبل از سال 2000 مطرح شدهاند بر نیت گوینده تاکید دارند. در نقدی موشکافانه ازنظریههای ادب، ایلن (2001) پیشنهاد میکند که تمرکز تحقیقات ادب و بیادبی از قصد گوینده به سمت ارزیابی شنونده معطوف گردد. مکالمهکاوی به عنوان روشی که فرایند کنش/معناسازی را محصول تلاش مشترک گوینده و شنونده میداند این فرصت را به دست میدهد تا بتوان هم کنش و عمل و هم مفاهیم رابطهای مانند تعارف را در یک بافت تعاملی بررسی کرد. نارسایی دیگر نظریۀ براون و لوینسون خود مفهومسازی وجهه است. وجهه به عنوان "خودانگارۀ عمومی" نوعی دارایی شخصی پنداشته میشود که جنبه اجتماعی آن کمرنگ است. نقدهای بسیاری مبنی بر فردگرایی، غربگرایی و شناختگرایی بر این نظریه وارد آمد تا اینکه پژوهشهای اخیر کاربردشناسی وجهه را جدا از ادب و بیادبی، و کاملاً متفاوت با شیوههای سنتی (گافمن، 1967؛ براون و لوینسون؛ 1987) مفهومپردازی نمودند. در حال حاضر، در پاسخ به سه دهه نقد و بررسی مفهوم وجهه به عنوان خودانگارۀ عمومی (برای مثال ایده[20]، 1989؛ بارجیلا-چیاپینی[21]، 2003؛ اراندیل، 2010؛ 2009) نظریۀ جدیدی از وجهه به عنوان دیالکتیک پیوندوجدایی رابطهای که به صورت تعاملی به دست میآید (اراندیل، 2010) طرحریزی شدهاست که نظریۀ ساخت وجهه[22] نام دارد.
بنابراین بجاست اگر بار دیگر تعارف را با نگاهی متفاوت بررسی کرده، آن را در قالب مفهوم تازۀ وجهه، که توسط اراندیل (2010) به عنوان "رابطهای" و "تعاملی" معرفی شدهاست، قراردهیم تا نتایج متفاوتی از تحلیلهای تعارف نسبت به تحقیقات پیشین ارائهدهیم. افزون براین، به نظر میرسد یافتههای متناقض تحقیقات پیشین در وجهه (کوتلکی، 2002 نانبخش، 2009) ریشه در نارساییهای روشی و مفهومی وجهه به عنوان پدیدهای فردگرا داشته باشد. پژوهش حاضر با بهکارگیری مفهوم وجهه به عنوان پدیدهای رابطهای که به گونهای پویا در تعاملات همسازی میگردد (اراندیل، 2010)، از تحقیقات پیشین بر روی وجهه و تعارف فاصله میگیرد. همچنین در حالی که برخی مطالعات گذشته (برای مثال، کوتلکی، 2002) از دادۀ مکالمه در تحقیق خود استفاده کردهاند، تحلیل آنها چگونگی دستیابی متعاملانهی افراد به تعارف در تعاملات را نشان نمی دهد. مطالعۀ حاضر از مکالمهکاوی به عنوان شیوهای جهت اعمال دستاورد تعاملی افراد بهره میگیرد. در روش مکالمهکاوی تحلیلگر آنچه خود شرکتکنندگان در تعاملات تجربه میکنند را ملاک تحلیل قرار میدهد. در ادامۀ این مقاله، ابتدا چارچوب نظری پژوهش تبیین می شود؛ پس از توضیح روش کار، تعارف از دیدگاه دیالکتیک پیوندوجدایی تحلیل میشود. ضمن تحلیل، نشان داده میشود که چگونه وجهه به عنوان دیالکتیک پیوندوجدایی رابطهای به صورت تعاملی از طریق دستیابی متعاملانه[23] آیین تعارف پدیدار میگردد.
2. چارچوب نظری: وجهه و تعارف
مفهوم وجهه توسط اثر مشهور براون و لوینسون (]1987[ 1978) در رابطه با ادب وارد حیطۀ تحقیق در کاربردشناسی زبان شد. براون و لوینسون اصطلاح وجهه را از گافمن (1967) اقتباس نموده، آن را اینچنین تعریف نمودند: "خودانگارۀ عمومی که هر فرد برای خود متصور است" (1987: 61). آنها سپس وجهه را به دو دستۀ "ایجابی"[24] و "سلبی[25]" تقسیم نمودند. "وجهۀ ایجابی" عبارت است از خواست یک فرد برای تحسین شدن و تأیید تمایلات، خواستهها و داراییهایش. از سویی دیگر، "وجهۀ سلبی" گویای "میل به آزادی عمل و رهایی از تحمیل و حفظ حرمت خود" است (همان). براون و لوینسون با این فرض که پارهای از کنشگفتارها به خودی خود تهدیدکنندۀ وجهه و از اینرو نیازمند تلطیف هستند (1987: 24)، یک فرد غربی خردورز را تصور میکنند که مدام در حال ارزیابی درجۀ تحمیل صورت گرفته بر خود یا مخاطب در اثر دریافت یک کنشگفتار خاص میباشد و این ارزیابی را طبق سه معیار اجتماعی قدرت، فاصله اجتماعی و رتبۀ تحمیل انجام میدهد. منتقدان براون و لوینسون ابراز میدارند که وجهه توسط گافمن به عنوان پدیدهای شناختی-اجتماعی به کار گرفتهشدهاست، در حالی که به جنبۀ اجتماعی آن در براون و لوینسون اشارهای نشدهاست. آنها شناختمحوری نهفته درمفهوم وجهه براون و لوینسون را زیر سوال می برند و مفهوم وجهه را در گفتۀ گافمن بازمیجویند (بارجیلا-چیاپینی، 2003؛ لوخر و واتس، 2005؛ اسپنسر- اوتی[26]، 2005؛ گیر[27]، 2008) و بر جنبۀ اجتماعی آن تأکید می کنند. گافمن (1967: 5) وجهه را اینگونه تعریف می کند: "ارزش اجتماعی مثبتی که فرد به واسطه مشیای که دیگران میپندارند او در یک تعامل معین پی گرفته، خود را محق آن میداند" (ترجمه حسینی و همکاران، 1396). بارجیلا-چیاپینی (2003) حتی از این هم فراتر میرود و پیشنهاد تجدیدنظر در تعریف گافمن را میدهد و بر روی مفهوم "خود اجتماعی در رابطه با دیگر خودها" برخلاف طبیعت فردگرای مفهوم وجهه معرفی شده توسط گافمن تأکید میکند.
خوانش فردگرایانه از وجهه به دلیل تمرکز شدید بر شناختمحوری، با شیوۀ تعاملگرایانۀ مطالعۀ رفتار اجتماعی و مفاهیم کاربردشناسی سازگاری ندارد. به خصوص اینکه الگوی نیتمحور براون و لوینسون ارزیابی شنونده از موضوع را مدنظر قرار نمیدهد (ایلن، 2001). همچنین پنداشتن وجهه به عنوان دارایی شخصی افراد دیدگاهی بسیار سادهانگارانه از ارتباطات انسانی را عرضه میکند؛ به گونهای که تمامی جملات زبانی را در یکی از دو دستۀ تهدیدکننده و افزایش دهندۀ وجهه قرار میدهد. علاوهبراین، برداشت براون و لوینسون (و گافمن) از وجهه این اصل اساسی را که مسائل ادب و وجهه عمدتاً "رابطهای" هستند نادیده میگیرد (لوخر و واتس، 2005؛ اسپنسر-اوتی، 2005؛ اراندیل، 2010، 2009؛ کدر، 2013). اراندیل (2010) مفهومی تخصصی از این اصطلاح به معنای یک چارچوب ناافزایشی[28] دیالکتیک[29] که خود در تعاملات ساخته می شود، ارائه میدهد. تعامل فراتر از ردوبدل مکالمات بلکه به عنوان فرایندی است که در آن دستاوردی مشترک از کنش اجتماعی، معنای منظوری و همچنین رابطه حاصل میشود (اراندیل، 2013).
اراندیل وجهه را پدیدهای رابطهای میداند که مشترکاً در خلال تعاملات میان تعاملگران همسازی میشود. در اینجا وجهه دیگر یک ویژگی فردمحور که افراد خواستار آن شوند نیست (مانند آنچه در گافمن و براون و لوینسون آمدهاست)، بلکه خصیصهای برآمده از تعاملات است (اراندیل، 2010؛ ، ایزدی،b 2017؛ دان و ایزدی، 2011، 2013). اراندیل (2010) وجهه را به عنوان ابراز و درک پیوندوجدایی رابطهای مکالمه گران با یکدیگر معرفی میکند، و وجههکاری را ارزیابیهای این پیوندو جدایی به عنوان تهدیدکننده یا حفظکنندۀ رابطه و نیز اشخاص، که براساس انتظارات بافتی و سابقۀ رابطه میان مکالمهگران میباشد، میداند. پیوندوجدایی رابطهای به صورت دیالکتیک به هم مربوط هستند و تعریف هر کدام به تعریف دیگری وابستهاست. مکالمهگران در طراحی نوبت کلام خود برای شنوندهها، درکی که آنها از معنا/کنشهای مکالمهای خواهند داشت به علاوۀ درجۀ پیوندوجدایی از یکدیگر را بازتاب میدهند (اراندیل 2010، 2013؛ دان و ایزدی، 2011، 2013؛ ایزدی، b2017 ،2015 ،2016). به دلیل اینکه پیوندوجدایی هر یک جزئی از یک واحد دوقطبی هستند، هر معنا/کنش مکالمهای همزمان در برگیرندۀ درجهای معین از جداییوپیوند است، در حالی که جدایی افراطی (با اندک پیوند) و پیوند افراطی (با اندک جدایی) نیز امکانپذیر است. فارغ از همسازی مشترک وجهه، اراندیل همچنین بیان میکند که وجهه ممکن است مستقلاً همسازی شود، هنگامی که افراد نه مشغول به تعامل با دیگران، بلکه در حال مشاهدۀ آنان هستند. این موضوع را میتوان به "مجسمکردن" پیوندوجدایی رابطهای با افراد (احتمالی) در تعاملات (واقعی و خیالی) آینده بسط داد (اراندیل، 2013). نظریۀ ساخت وجهه بهدلیل اهمیتی که نه تنها به رابطهها بلکه به تعاملات به عنوان خصیصۀ اصلی رابطهها نسبت میدهد، با اهداف پژوهش حاضر انطباق دارد و با استفاده از مکالمهکاوی ادراکهای متنوعی از معنا/کنشهای مکالمهای را از دیدگاه مکالمهگران به دست میدهد (اراندیل، 2010، 2013؛ دان و ایزدی، 2011، 2013).
در فرهنگ و زبان فارسی، استعاره آبرو که بنا به گفته حسینی و همکاران (1396) نماد بیرونی رو است، به عنوان خودانگاره مثبت اجتماعی تعریف می شود (احمدی و احمدی، 1998؛ شریفیان، 2007؛ حسینی و همکاران، 1396). ایزدی (b2017) آبرو را تصوری که هر فرد از شخصیت خود نسبت به پیوندوجدایی با دیگران دارد تعریف میکند. وی آبرو را پدیدهای رابطهای میداند که در تعاملات ساخته میشود (ایزدی، b2017). آبرو در ایران بااستعاره "حرف مردم" ارتباط تنگاتنگ دارد. دیگران یا مردم استعارهای است که به فرد یا افرادی اطلاق میشود که باید از ارزشیابی منفی آنها اجتناب کرد. در واقع، مردم آن دیگرانی هستند که فرد باید با آنها پیوند ایجاد کند یا دستکم ازآنها جدا نشود، زیرا جامعۀ جمعگرای ایران طوری سازمانیافتهاست که افراد ناگزیر به ایجاد پیوند و جلوگیری از جدایی از یکدیگرهستند.
یکی از راههای حفظ پیوند نزدیک نشان دادن مهماننوازی فرد به دیگران است؛ یعنی شخص همیشه آمادۀ پذیرش مهمان است و بدین جهت احساسات، نیازها و تمایلات دیگران را به خود ترجیح می دهد و حاضر به صرف کردن پول، زمان و انرژی برای آنهاست (ایزدی، 2015). از سوی دیگر، "ارجح دانستن دیگران" همیشه عملاً امکانپذیر نیست، زیرا افراد احساسات، نیازها و تمایلات خاص خود را دارند که ممکن است در تضاد با دیگران باشد. در نتیجه، ممکن است تنها با دعوتهای لفظی یا صوری که در سطح ظاهری هستند، حفظ ظاهر کنند (بیمن، 2001). کشمکش میان میل روانی و توقعات اجتماعی برای ساخت پیوند نزدیک در تعارف نمایان است. به همین رو، یک دعوت ظاهری بازتاب درک دعوتکننده از وظیفۀ اجتماعیاش برای ساخت پیوند میباشد. اما با توجه به اینکه ممکن است تنها در سطح ظاهری بماند و قصد واقعی در میان نباشد، دعوتهای ظاهری هم بازتابدهنده و هم سازندۀ میزانی از تمایز و جدایی هستند. به هر حال، این وظیفۀ اجتماعی بهصورت دو سویه شناخته میشود (اوشیا، 2000) و ابهام، دوپهلویی و عدم صداقت نهفته در آن اغلب اوقات تحمل میشود.
در تعاملات دعوت-امتناع، اگر دو مکالمهگر متعاملانه تعارف را مطرح کنند (برای مثال، دعوت ظاهری و امتناع)، به پیوند بیشتر و تمایز/اختلاف کمتر دست مییابند. هر چند در صورتی که متعاملانه دعوت-پذیرش واقعی را حاصل کنند، میزان پیوند بالاتر نیز میرود (و تمایز کاهش می یابد). به عبارت دیگر، ارتباط مستقیمی بین پنداشت صداقت و دستیابی متعاملانه به پیوند وجود دارد. با اینکه تعارف تلاشی در جهت ساخت پیوند است، بازدارندۀ افراد از ساخت پیوند کامل نیز هست؛ به عبارتی، پیوند ضمن تمایز/اختلاف حاصل میشود و بنا به گفته اراندیل تنش بین پیوندوجدایی همیشه وجود دارد. شایان توجه است که انتظارات بافتی نقش مهمی در درک پیوندوجدایی در بافت موقعیتمند تعارف ایفا میکنند.
3. روش تحقیق و دادهها
دراین پژوهش سه سناریوی منتخب از تعاملات با استفاده از مکالمهکاوی تحلیل میشود تا نشاندادهشود که چگونه تقابل پیوندوجدایی رابطهای در عرف تعارف به صورت متعاملانه همسازی میشود. در روش مکالمهکاوی تحلیلگر با استفاده از شواهد موجود در سخن سوگیری[30] مشارکان در تعامل در نوبتهای خود به سمت یک معنا، عمل یا پدیدۀ رابطهای را نشان میدهد. در واقع، تحلیلگرآنچه خود طرفهای تعامل به طور مشترک و با تشریک مساعی به دست میآورند را ملاک تحلیل قرار میدهد. در این روش، روشهای نوبتگیری، توالی کنشها، مکثها و سایر جزئیات مکالمه مهم و معنادار هستند. دادههای زیر صرفاً بریدههایی از پیکرۀ وسیعی از مکالمات روزمره و حرفهای هستند که با کسب اجازه از گویشوران (در صورت نیاز) با دستگاه ضبط صدا (از نوع سونی) ضبط و سپس پیادهسازی شدهاند. پیکرۀ تحقیق شامل دو بخش است: بخش اول شامل چهار ساعت و بیست دقیقه مکالمه روزمره حاوی تعارف میشوند که در موقعیتهای کلامی مختلفی مانند مهمانیهای خانوادگی، رستورانها، خیابان، و غیره در سالهای 1393 تا 1396 بین گویشوران ایرانی زن و مرد در فاصله سنی 25 تا 62 سال انجامگرفتهاست. بخش دوم شامل دوازده ساعت مکالمات حرفهای در بخش پرسش و پاسخ جلسات دفاع از پایاننامۀ دکتری در پنج دانشگاه بزرگ ایران میشود. شرکتکنندگان دانشجویان دکتری،اساتیدراهنما و داوران پایاننامهها میباشند.
4. تحلیل دادهها
تعامل اول (از بخش 1 دادهها): تعارف در تعامل دعوت-رد بین دو مرد
1. علی: بفرما=
2. رضا: =قربو]نت
3. علی: ]بیا تو
4. رضا: =مرسی باید برم (0.2) ]کا:ر دارم
5. علی: ]خو حالا یه دیقه بیا تو بعد برو=
6. رضا: =قربونت برم کاری نداری؟ ((دست دراز می کند))
7. علی: )(از دستدادن امتناع میکند)) تعارف میک]نی؟
8.رضا: ]نه بهخدا سلام برسون
(1.0)
9. علی: ما در خدمتیم ((دست می دهد))
10. رضا: چاکرتم
نخستین مفهومی که به ذهن هر ایرانی با مشاهدۀ این نمونه تعامل خطور می کند، تعارف است. رضا (29 ساله) پس از دو ساعت همراهی با علی (27 ساله) و گردش و تفریح، وی را با ماشین به درب خانه رساندهاست و اکنون آنها در جلوی درب منزل علی هستند. این یک رفتار نمونۀ عرف میباشد که از نظر جامعه از دو کنشگر اجتماعی انتظار میرود. از دیدگاه کاربردشناسی، این تعامل شامل زوجهای همجوار دعوت-امتناع میباشد که سه بار (با مقداری تغییر) تکرار میشود؛ یک توالی پرسش-پاسخ و یک توالی پایانبخش، که هر دو به دعوت-امتناع مربوط هستند. از دیدگاه زبانشناسی، واژگان و عبارات بهکاررفته در این تعامل، بازتابدهندۀ گونهای زبان عرف است که به صورت آیینی جهت نمایش تعارف نمود پیدا میکند؛ گسترهای از عبارات احترامآمیز که در مکالمات میان ایرانیان رایج است. حال، تحلیلی عمیقتر با استفاده از مکالمهکاوی ارائه میشود.
علی تعارف را با به کارگیری احترامواژۀ بفرما، که در اینجا به عنوان نمود زبانی یک دعوت صوری استفاده شده است،آغاز میکند (نک: ایزدی، 2015، برای بحث ارتباط واژههای احترامآمیز با ادب). بر اساس دانش قبلی مشترک بین دو تعاملگر، علی نوبتکلام خود را برای رضا طراحی می کند که می تواند هم بهعنوان دعوتی صوری و هم دعوت واقعی درک شود. بهکارگیری فعل امر مفرد بفرما به جای گزینۀ فعل جمع بفرمایید نمایانگر رابطۀ نزدیک میان علی و رضا می باشد. در این نوبت، علی با گفتن بفرما درجهای از پیوند را سوگیری می کند، ضمن اینکه صرف واژه بفرما (به دلیل احترامآمیزبودن) حاکی از مقداری جدایی نیز هست.
واکنش رضا نشاندهندۀ درک او از نوبتکلام علی بهعنوان تعارف صرف و بهعنوان تلاش علی در جهت ایجاد پیوند است. ازاینرو، او احترامواژۀ نمادین قربونت را بهصورت مفرد بیان میکند تا در حکم امتناع تلقی شود که جنبهای دیگر از تعارف است و از دید جامعه از او انتظار میرود. چنین امتناعی آگاهی رضا را از اینکه نباید دعوت علی را واقعی فرض کند (سوء استفاده از تعارف او)، بلکه باید به خاطر دعوت صمیمانهاش از او تشکر کند، نشان میدهد. نوبتکلام امتناع رضا بلافاصله پس از دعوت علی بیان شدهاست که با ساختار ترجیحی[31] امتناع از دعوت ظاهری تناسب دارد (طالقانی نیک عزم، 1998). باز هم بیان ضمیر مفرد "تو" نشاندهندۀ این است که درک علی از میزان صمیمیت میان او و رضا صحیح است. اکنون علی مدرکی دال بر این دارد که تصور او از گفته اش به عنوان "تعارف به یک دوست صمیمی" با درک رضا از آن همخوانی دارد و میتواند یک گام جلوتر به سمت کلام موقعیت سوم برود. هر دو متعاملانه در این دو نوبت درجهای از پیوند و میزانی از جدایی را کسب میکنند: پیوند در تلاش علی برای دعوت و ابراز محبت رضا بهواسطه گفتن قربونت و جدایی در بیان واژهای که مخاطب را بالا و گوینده را پایین میآورد (بیمن، 1986؛ ایزدی، 2015) یعنی بفرما و کنش رد دعوت.
علی در نوبت کلام سوم خود با درک نوبت کلام رضا به عنوان امتناع از تعارف دعوت او، دعوتش را به گونهای دیگر بیان میکند، به گونهای که اینبار از عبارت محاورهای" بیا تو" در همپوشانی پایانی با نوبت کلام رضا استفاده میکند. اصرار علی نشانگر فهم او از این است که یک بار دعوت کردن در چنین شرایطی کافی نیست. با وجود اینکه تعارف میکند، باید تظاهر کند که دعوتش واقعی است (اسلامی، 2005)؛ یعنی گفتهاش از روی تعارف نیست. بهکارگیری زبان محاورهای در اینجا مدرکی دال بر این است. این نوبت علی همچنین درجه پیوند ایجاد شده در دو نوبت قبلی را بیشتر میکند. پاسخ رضا به این اصرار یک نوبت کلام بلافاصله[32] (4) است که از یک تشکر تشریفاتی (مرسی) و سپس بیان اجبار (باید برم) و اظهار دلیل (کار دارم) تشکیل شدهاست که باز هم ترجیحی است؛ یعنی بدون قید و شرط یا تأخیر بیان شدهاست، بر خلاف امتناعهای واقعی که ساختاری غیرترجیحی دارند (هریتیج، 1984). علی و رضا در اینجا مقدار پیوند را بیشتر میکنند.
نوبتکلام بعدی علی (5) در همپوشانی با اظهاردلیل رضا گفته شده است. او با طرح دعوتی جدیتر سوگیری خود به انجام تعارف بیشتر را نشان میدهد. آغاز نوبت کلام او (خو حالا) مخالفتش با گفتۀ رضا که "باید برود چون کار دارد" (4) را نشان میدهد. او سپس دعوت خود را با بیان " یه دیقه بیا تو بعد برو" محدود میکند که به عنوان یک دعوت صمیمانۀ واقعی قابل تعبیر است. در پاسخ (6)، رضا عبارت قبلی خود (قربونت برم( را بازگویی میکند و به دنبال آن جمله کاری نداری؟ که در عرف به عنوان خداحافظی و شروع پایان تشریفات احوالپرسی در ایران به کار میرود را بیان میکند. همچنین دست دراز کردن رضا اشاره به قصد وی مبنی بر رفتن دارد و پیشنهادی نهان در جهت پایان بخشیدن به تعارف است. اصرار علی به دعوت هنوز تمام نشدهاست. او پرسشی طرح می کند تا مطمئن شود امتناع رضا نه از روی تعارف بلکه واقعی است. پرسش علی "تعارف میکنی؟" یک عبارت فراکاربردشناختی رایج است که در بسیاری از مثالهای تعارف در بین ایرانیان به کار برده میشود. رضا به خدا قسم میخورد (8) که امتناع او از داخل آمدن واقعاً جدی است تا بدینگونه علی را قانع سازد که تعارف نمیکند. باز هم چنین قسم خوردنی در این شرایط عرف است و میان ایرانیان در کل جهت تأکید بر گفتهها به کار میرود، هرچند به گوش غیرفارسیزبانان بسیار عجیب می نماید. رضا از نماد ترک کردن دیگری نیز (سلام برسون) برای متقاعد کردن علی به اینکه واقعاً قصد رفتن دارد استفاده میکند. در این دو نوبت نیز علی به سمت پیوند بیشتر سوگیری میکند ولی رضا به جدایی ایجادشده بهواسطه رد دعوت در نوبتهای گذشته میافزاید هر چند نوبت او دربرگیرندۀ مقداری پیوند نیز هست.
نوبت کلام پایانی علی (9) نشانگر پذیرفتن پیشنهاد نهان رضا مبنی بر تعارف کردن او به میزان کافی میباشد. او توالی پایانبخش را با عبارات احترامآمیز مبالغهآمیز "ما در خدمتیم" آغاز میکند. بهکارگیری ضمیر جمع ما که با عبارت "در خدمت کسی بودن" همآیی دارد، بیانگر شکستهنفسی علی است که یک الگوی فرهنگی است که ایرانیان را به پایین آوردن "خود" و ارتقا بخشیدن "دیگر" در تعاملات تشویق میکند (شریفیان، 2008؛ بیمن، 1986؛ ایزدی، 2015). رضا در پاسخ عبارت احترامآمیز دیگری (چاکرتم) که پیرو همان الگو است را بیان میکند تا بدینوسیله به صورت متعاملانه مکالمه را پایانبخشد. هر دو شرکتکننده با سوگیری به میزانی از پیوندوتمایز رابطهای وجههشان را همسازی میکنند.
تعامل دوم (از بخش 1 دادهها) تعارف در تعامل دعوت-رد بین دو زن
این تعامل که بین دو زن 35 و 40 ساله صورت میگیرد تعارف را در بافت کاربردشناختی دعوت-رد نشان میدهد. زهرا و فاطمه (نام مستعار) پس از شرکت در یک مراسم، عرف تعارف را هنگام خداحافظی بهجا میآورند. نوبتکلام اول زهرا حاوی دو واژۀ احترامآمیز "بفرمایید" و "در خدمت باشیم" بههمراه فروکاهش منزلش به کلبه درویشی میباشد که در اینجا میتوانند به عنوان دعوت و به عنوان تلاش زهرا در جهت ایجاد پیوند در پسزمینه جدایی موجود بین دو طرف تعامل (آنگونه که از واژههای احترامآمیز و فروکاهش منزل به کلبه پیداست) درک شوند. واکنش فاطمه (رد دعوت) و تبادل "شما لطف دارید دولتسراست" که در همپوشانی پایانی با نوبتکلام زهرا بیان میشود بیانگر برداشت وی از دعوت زهرا به عنوان تعارف (دعوت ظاهری) است که مانع از حصول متعاملانه میزان پیوند پیشنهادشده در دعوت زهراست. ترجیحی بودن ساختار این رد نیز گواه دیگری بر درک دعوت بهعنوان تعارف میباشد، زیرا معمولاً ردهای واقعی غیر ترجیحی هستند.
تأکید زهرا در نوبتکلام بعدی (3) مبنی بر تعارف نکردن گویای برداشت وی از کنش رد توسط فاطمه تعارف است. همچنین، نوبتکلام زهرا بیانگر درک او از هنجار تعارف و انتظارات اجتماعی است که یکبار دعوت را کافی نمیداند. ازاینرو، زهرا مقدار پیوند را در این نوبت بیشتر میکند که با عرف تعارف همخوانی دارد. در خط (4) فاطمه با بیان تشکر عرفی و جمله دعایی "آباد باشد" و وعدۀ "ایشالا خدمت میرسیم" بار دیگر دعوت را رد میکند. با این رد وی تلاش زهرا در ساخت پیوند بیشتر را بیاثر ساخته، به سمت جدایی بیشتر سوگیری میکند. وعده فاطمه به زهرا اطمینان میدهد که وی در آینده تمایل به پذیرش دعوت و ایجاد پیوند دارد، هرچند صرف عبارت "خدمترسیدن" درجهای از رسمیت را بازسازی میکند که بیشتر به سمت جدایی متمایل است. در پایان زهرا با پاسخ "خواهش میکنم" که با کاهش گام ابراز میکند به تعارف پایان میدهد.
در این تعامل نیز هر دو شرکتکننده با حصول متعاملانه تعارف میزانی از پیوند و جدایی رابطهای را حاصل نمودند. همچنین آنها با انجام یک رفتار عرفی مورد انتظار مانع از ارزشیابی منفی "مردم" از خود شدند و بدینگونه وجهه خود را همسازی و بازسازی نمودند.
تعامل سوم (از بخش 2 دادهها): تعارف در یک بافت حرفهای
این بخش حاوی نوبتکلام آغازین سلسله پرسش و پاسخهای یک داور خارجی دوم (E، زن چهلساله) با یک دانشجوی دکتری زن (ST، تقریباً چهلساله)با مشارکت استادراهنما در یک جلسۀ دفاع پایاننامه در رشتۀآموزش زبان انگلیسی میباشد. مکالمات به زبان انگلیسی و در مقابل حضار صورت میگیرد اما داور به منظور پاسخ به تمجید دانشجو زبان را به فارسی تغییر میدهد.
1. E: I found the topic very interesting, I’d heard a lot about self-assessment
2. E: but I don’t recall many studies on this topic ….
3. E: The English was good umm y’ know so it wasn’t as trouble as so often is (.)
It is ex[pected
4. ST: [I appreciate it hearing from you as a native speaker
5. E: ↓ oh (..) ((تغییر زبان به فارسی)) خواهش می کنم° ↓ °whatever° [now
6. S: howEVER? Go on HOWEVER? (خنده حضار)
7. E: @I said whatever@ (0.2)
8.داور: مونده بودم که: چجوری باید جواب تعارف ایشونو بدم؟ (.) بعد گفتم ولش کن بیخیال @
داور سلسله پرسش و پاسخ را با دانشجو (1) با تمجید متعارف آغاز میکند (دان و ایزدی، 2011؛ ایزدی، a2017). جدید بودن موضوع (1) و تسلط خوب به زبان انگلیسی (3) موارد مورد تمجید داور میباشد. در طرح این آغاز تشریفاتی (3-1)، داور احتمالاً چنین تصور میکند که گفتههایش به عنوان تمجید عرف شمرده شود. چنانچه معمول است، چنین تمجیداتی در جلسات دفاع در توالیهای بعدی با پذیرش مانند مرسی و یا نفی همچون خواهش میکنم همراه میشوند، که در کل به صورت زمزمهوار و در همپوشانی با نوبت کلام داور بیان میشوند. با این وجود، دانشجو با فهم تمجید داور از تسلطش به انگلیسی، کلام داور را قطع کرده و پاسخی به تمجید او می دهد (4). شریفیان (2008) اظهار میکند که هنگامی که از مهارت شخصی تمجید میشود، مورد قبول واقع میشود. ولی در اینجا دانشجو پا را فراتراز قبولکردن تمجید میگذارد. او به تمجید داور پاسخ متقابل میدهد و کلام او را قطع میکند. او همچنین در مورد تسلط داور به زبان انگلیسی اغراق میکند زیرا که جملۀ "خوشحالم از اینکه این را از شما به عنوان یک انگلیسیزبان میشنوم" (ترجمه خط 11) مبالغه است. اگرچه داور در ایالات متحده متولد شده و سالهای زیادی در آنجا زندگی کرده است، خود را به عنوان یک انگلیسیزبان برنمیشمرد. چنین مبالغاتی در میان ایرانیان رایج است، به خصوص در مورد عناوین و القاب، مانند خطاب کردن دانشجوی دکتری با عنوان دکتر. این ممکن است این گمان را به وجود آورد که دانشجو از روی قصد چنین پاسخ مبالغهآمیزی را طرح کردهاست تا به وسیلۀ ایجاد نزدیکی و همبستگی داور را در باقی پرسشها و نقدهایش تحت تأثیر قرار دهد.
واکنش داور نشان میدهد که او با تعارفی که دانشجو کردهاست راحت نیست. نماد تغییر وضعیت دانشی "اوه" (هریتیج[33]، 1984) و سپس مکث دو ثانیهای، تعویض زبان به فارسی و گفتن خواهش میکنم و بیان "به هر حال" (5) که همگی با آهنگ افتان گفته میشوند مدرکی دال بر ارزیابی منفی داور از تعارف دانشجو میباشند. داور در پاسخ به تعارف دانشجو عدم تمایل خود به پذیرفتن آن را نشان میدهد. او تعارف دانشجو را در پاسخ به تعارف معمولی خود مبالغهآمیز مییابد و تعویض زبان داور به فارسی برای پاسخ دادن به این دلیل است که واژهای در انگلیسی برای پاسخدادن به چنین تمجیداتی آنگونه که در فارسی رایج است، وجود ندارد (شریفیان، 2008).
همپوشانی کلام استادراهنما با نوبت کلام داور جالب توجه است. استاد راهنما با گفتن "however" (6) با آهنگ خیزان و بازآرایی "go on however به معنی برید سراغ اما" (6)، به طور ضمنی داور را تشویق میکند که تعارف را پایان بخشد و به انتقادها بپردازد. نوبت کلام او به صورت تمثیلی به صحبت داور خارجی اول اشاره دارد که پس از تمجید از کار خوب دانشجو گفته بود "همیشه حرف ربط اما وجود دارد". این تمثیل طنزآمیز آنگونه که از خندۀ جمع پیداست (6)، یک فضای طنزآمیز را می سازد. واکنش داور به این بیانات ظنزآمیز ضمن نشان دادن درک منظور استاد راهنما قبول پیشنهاد است (تعارف کافی است). شایان توجه است که داور در اینجا وضعیت شناختی ذهن خود را در مورد درکش از تعارفهای دانشجو آشکار میسازد. داور به منزلۀ همصدایی و موافقت با استادراهنما، با گفتن " من گفتم به هر حال" (7)، پس از یک مکث دو ثانیهای زبان را به فارسی تغییر میدهد و آشکارا میگوید "مونده بودم که چجوری باید جواب تعارف ایشونو بدم، بعد گفتم ولش کن بی خیال" (8).
در این بخش، دو توالی تعارف متعاملانه حاصل میگردند. در توالی اول که توسط داور آغاز می شود، مکالمهگران زوجهای همجوار "تمجید-پاسخ به تمجید" را که در آن واکنش دانشجو به خودی خود یک تمجید است، متعاملانه حاصل میکنند. ولی در توالی دوم که توسط دانشجو آغاز میشود، مکالمهگران زوجهای همجوار "تمجید-عدم قبول تمجید" را متعاملانه حاصل میگردانند. در اینجا اغراق دانشجو و نیز قطع کردن کلام داور جایی که نوبت کلام به پایان نرسیدهاست، وقفهای را در روانی کلام ایجاد می کند، که به واکنش داور در خط 5 مبنی بر نامناسب بودن تعارف دانشجو در آن لحظۀ کلام منجر می شود.
داور و دانشجو متعاملانه پیوندوجدایی را حاصل و بدینوسیله وجهه سازی میکنند. عرف تعاملی تعارف در اینجا به صورت تمجید-پاسخ تشریفاتی نمود پیدا کردهاست. تمجید تسلط خوب دانشجو بر زبان انگلیسی و واکنش به آن در حالی که هم به صورت پیوند و هم جدایی قابل تعبیر است، میزان بسیار بالاتری از پیوند را ایجاد میکند. ولی در توالی دوم، داور و دانشجو بیش از اینکه پیوند حاصلکنند، اختلاف/جدایی به دست میآورند. تلاش دانشجو برای ایجاد پیوند با داور توسط داور نامناسب ارزیابی میشود. درحالیکه رعایت عرف پیوند بیش از جدایی را سبب میشود، عدم رعایت آن، چنان که در مثال بالا مشخص گردید، به جدایی بیش از پیوند منجرمی شود.
6. بحث و نتیجهگیری
این پژوهش با تحلیل سه نمونۀ متنوع از پیکرۀ دادگان به عنوان مشت نمونۀ خروار نشان داد که چگونه وجهه به عنوان پدیدهای رابطهای و تعاملی به صورت متعاملانه در کنشهای بازتابدهندۀ تعارف حاصل میشود. ایرانیان با تعارفکردن متعاملانه پیوندواختلاف با یکدیگر را همسازی مینمایند. بااینوجود، میزان پیوندواختلاف حاصل شده کاملاً به رابطۀ میان مکالمهگران و انتظارات برخاسته از شرایط بستگی دارد که خود به گونهای پویا ساخته میشوند. مکالمهکاوی و نظریۀ ساخت وجهه (اراندیل، 2010) دو ابزاری هستند که بررسی چنین جزئیاتی در مکالمه را برای ما ممکن میسازند.
در مورد تحلیل اول، به صورت کلی، علی و رضا مشترکاً تعارف را همسازی نمودند. در تحلیل دوم، دو شرکتکنندۀ زن به طور مشترک تعارف را حاصل کردند. تحلیل سوم نیز نشان داد که دانشجو وداور متعاملانه تمجید و ردتمجید را حاصل نمودند که در واقع تعارف موفق نبود. دعوتهای واقعی ازپیشتعیینشده هستند و در لحظه طرح نمیشوند (اسلامی، 2005). از دید مکالمهکاوی اینکه قصد علی و زهرا از بیان دعوت واقعی یا صوری بود یا اینکه نیت دانشجو از بیان تمجید داور چه بود اهمیت ندارد. آنچه برای مکالمهکاوی مهم است این است که در هر تعامل شرکتکنندگان به طور مشترک تعارف را حاصل کردند.
این مقاله با دیدگاهی که تعارف را تقویتکنندۀ وجهه (مانند دیدگاه بیان شده در کوتلکی، 2002؛ اسلامی، 2005) و یا دیدگاهی که تعارف را تهدیدکنندۀ وجهه ( مانند دیدگاه بیان شده در نانبخش، 2009) میداند کاملاً همنظر نیست، زیرا چنانچه نشان دادهشد، مکالمهگران متعاملانه هم پیوند و هم جدایی را در عمل تعارف حاصل میکنند. درست است که تعارف تلاشی برای ساخت پیوند نزدیک با تعاملگران است، با این حال، میزان پیوند تصورشده توسط گوینده همیشه توسط مخاطب به همان صورت نه برداشت میشود و نه پاسخ داده میشود. در تعامل 3 مشاهده شد که تعارف دانشجو در مورد مهارت زبان انگلیسی داور پذیرفته نشد. واکنش داور نشانگر درک او مبنی بر جدایی بیش از پیوند است. همچنین این امر نمایانگر اهمیت واکنش شنونده در چگونگی حصول آیین تعارف است. این جنبۀاساسی تعارف در تحقیقات پیشین مدنظر قرار نگرفتهاست (برای مثال، کوتلکی، 2002؛ اسلامی، 2005).
مهمتر اینکه، تعارف از کنشهایی با درجات متفاوت صمیمیت و عدم صمیمیت تشکیل شدهاست. این امر سبب میشود که تشریفات تعارف، بسته به هویت مکالمهگران، تاریخچۀ روابطشان و توقعات بافتی مشمول درکهای متفاوتی از نظر میزان پیوند و اختلاف شود. همچنان که در مثال علی و رضا (بخش 1) پیوند میان دو دوست منجر به یک دعوت میشود، اما جدایی میان دو فرد مانع حصول متعاملانۀ دعوتی واقعی و صمیمانه میگردد. علی و رضا در دادوستد این تعارفها به صورت متعاملانه پیوندوجدایی رابطهای را نیز متعاملانه حاصل می کنند. اولاً اسلامی (464: 2005) مینویسد: "دعوتهای بیانشده در هنگام رد شدن فرد معمولاً ظاهری در نظر گرفته میشوند حتی چنانچه به صورت تأکیدی و جدی اظهار گردند...اینها دعوتهایی هستند که توسط شرایط درخواست میگردند". اگرچه علی بر روی تعارفش اصرار میورزد، هر دو تعاملگر میدانند که ساعت 11 شب زمان خوبی برای مهمانی نیست، به خصوص اگر از قبل تعیین نشده باشد. ثانیاً تعارف علی در جواب لطف رضاست که او را با ماشین به خانه رساندهاست. در آخر، هرچند علی و رضا دوستهای صمیمی هستند (پیوند)، اما این صمیمیت آنقدر بالا نیست که ورود رضا به خانۀ علی، حریم خصوصی خانواده را محدود نکند (جدایی). به عبارت دیگر، رضا دوست است اما غریبه است. علی و رضا با در نظر داشتن این دانش مشترک فرهنگی، تعارف مقبول عرف را انجام میدهند. رضا با وجود اصرار علی به خوبی میداند که نباید از تمایل علی به تحکیم پیوند با قبول کردن دعوتش سوءاستفاده کند، بلکه با تشکر کردن و کلمات شیرین تعارف از قبول دعوت امتناع کند. در این میان تنش بین پیوندوجدایی وجود دارد. تعامل دوم میزان متفاوتی از پیوندوجدایی را در مقایسه با تعامل اول نشان داد. نوع واژههای بهکاررفته در تعامل دوم بیانگر رابطه نسبتاً دور و رسمی بین زهرا و فاطمه است که با انجام این تعارف این میزان پیوندوجدایی بازسازی نیز شد.
با انجام تعارف متعاملان با سوگیری به سمت درجات متفاوتی از پیوندوجدایی رابطهای وجهه خود را میسازند. عدم تعارف علی در موقعیت اول یا عدم تعارف زهرا در موقعیت دوم موجب اختلاف بسیار بیشتر از تعارف میشد و انتظارات رضا و فاطمه را که منطبق بر عرف اجتماعی است برآورده نمیکرد. لذا عدم تعارف آنها در این موقعیتها دستمایه ارزشیابی منفی طرفهای تعامل و افرادی که بعداً مطلع میشدند (حرف مردم) از رفتار علی و زهرا میشد و آبروی آنها را به خطر میانداخت. همچنین عدم پذیرش دعوت در چنین شرایطی از آنجایی که مطابق عرف و انتظارات اجتماعی است اختلاف شدیدی ایجاد نمیکند. ازاینرو مشارکان در تعامل درجاتی از پیوندوجدایی را به صورت پویا همسازی میکنند و بدینوسیله در جهت حفظ آبروی خود تلاش میکنند.
آیین تعارف نمودی از "کاربرد الگووار و متراتب زبان " (کدر، 2013) میباشد که تنش بین دو قطب دیالکتیک پیوندوجدایی را منعکس میکند. این ویژگی آیین تعارف از طریق مفهومپردازیهای گذشته وجهه قابل توضیح نمیباشد. تعریف وجهه بهعنوان خودانگاره عمومی و وجهه کاری به عنوان محاسبه میزان تهدید وجهه توسط گوینده، بدون توجه به واکنش شنونده، در توضیح و تبیین پدیده فرهنگی-زبانی پیچیدهای مانند تعارف نارسا به نظر میرسد. زیرا این تعاریف اولاً درکی مبتنی بر همسازی متعاملانه مفهوم وجهه ارایه نمیدهند، ثانیاً وجهه را به عنوان دارایی شخصی که افراد در تعامل برای خود متصورند معرفی میکنند. نظریه ساخت وجهه، همسو با رهیافت ساختارگرایی اجتماعی، وجهه را نه دارایی فردی بلکه پدیدهای برآمده از رابطهها و قابل (باز)همسازی در تعاملات توسط حداقل دو کنشگر میداند.
عرف مکالمهنگاری
مکث (0.2)
همپوشی [ ]
تأکید کلمه با حروف بزرگ
صدای کشیده :
خنده @
افزایش یا کاهش ناگهانی آهنگ صدا ↑↓
تقدیر: از دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان به خاطر حمایت مالی پژوهش حاضر قدردانی مینمایم. همچنین از آقای شایان حیدری به دلیل همکاری در جمعآوری دادهها تشکر میکنم.
[1] Relational connection and separation
[2] R. Arundale
[3] W. Beeman
[4] verbal dance
[5] Natural Semantic Metalanguage
[6] pragmatics
[7] face
[8] P. Brown and S. Levinson
[9] E. Goffman
[10] G. Eelen
[11] Discursive movement
[12] S. Mills
[13] M. Locher and R. Watts
[14] M. Haugh
[15] offers
[16] Adjacency pair
[17] Face threatening
[18] Face enhancing
[19] Ostensible invitations
[20] S. Ide
[21] F. Bargiela Chiappini
[22] Face Constituting Theory
[23] Interactional achievement
[24] Positive face
[25] Negative face
[26] H. Spencer-Oatey
[27] N. Geyer
[28] Non-summative
[29] dialectic
[30] orientation
[31] preferred
[32] latched
[33] J. Heritage