Vowel Hiatus Resolution in Azarbaijani Turkish

Document Type : Research Paper

Author

Assistant professor of English Teaching Department Literature and Humanity Faculty University of Mohaghegh Ardebili

Abstract

This article studies different strategies applied in the Azarbaijani Turkish for resolving vowel hiatus. Because Azarbaijani Turkish is an agglutinative language and in this type of languages, it is common to add several affixes to stems, by adding suffixes to stems and other suffixes and also by making compound words, vowel hiatus may occur. The data related to vowel hiatus in this language (Meshkin Shahr dialect) were collected and treated using Optimality Theory. The results of data revealed that according to morphological, phonological and semantic condition, different phonological patterns are used to avoid V+V sequences. In making compound words, V1  is deleted, in adding monophonemic suffixes to stems or The preceding suffix, epenthesis occurs, in adding complex suffixes with [+high] vowels, V2 (suffix vowel) is deleted and in adding complex suffixes with [-high] vowels, epenthesis occurs. Results of this research show that in this language, the onset of stem is prominent and V is preserved in this position, in addition to preserve its semantic and grammatical role, it is impossible to delete monophonemic suffixes.

Keywords

Main Subjects


1. مقدمه

التقای واکه­ها به شرایطی اطلاق می­شود که هیچ همخوانی در بین واکه­ها یا بعبارت بهتر بین هسته­های دو هجای مجاور نباشد. این وضعیت هنگامی رخ می­دهد که در دو هجای مجاور، هجای سمت چپ فاقد پایانه و هجای سمت راست فاقد آغازه باشد (جم، 1394). التقای واکه­ها به دلیل اعمال قواعد صرفی و نحوی در زبان­های مختلف تظاهر پیدا می­کند (کاسالی، 1997). در برخی زبان­ها ممکن است التقای واکه­ها مجاز باشد و برطرف نشود اما بسیاری از زبان­ها، التقای واکه­ها را برطرف می­کنند. درواقع در این زبان­ها هجای بدون آغازه مجاز نیست و به­عبارت دیگر در این زبان­ها محدودیت نشانداری ONSET فعال است. البته اعمال این محدودیت مبتنی بر سازوکارهای تولیدی و درک گفتار است بدین معنی که یک هجای طبیعی با همخوان شروع می­شود نه با واکه (کاگر[1]، 1999). زبان­ها برای برطرف کردن التقای واکه­ها، راهکارهایی نظیر حذف یکی از واکه­ها، درج همخوان میانجی، غلت­سازی، ادغام دو واکه و ترکیب دو واکه با یکدیگر و ایجاد واکه مرکب را بکار می­بندند (کاسالی[2]، 1997). در چارچوب رویکرد بهینگی، اینکه یک زبان از کدام روش(ها) برای برطرف­کردن التقای واکه­ها بهره بگیرد، به رتبه­بندی محدودیت­های مرتبط با این فرایند بستگی دارد (کاسالی،1997). البته یک زبان ممکن است چندین راهکار متفاوت را برای برطرف­کردن التقای واکه­ها بکارببندد. راهکارهای اصلاحی که برای برطرف کردن التقای واکه­ها بکار بسته می­شوند، به برخی جایگاه‌های نوایی و بافت صرفی کلمات وابسته است. بدین معنی که برخی جایگاه‌ها نظیر آغازۀ کلمه، آغازۀ هجا و ریشۀ کلمات نسبت به اعمال قواعد حساس هستند و پایایی بیشتری نشان می­دهند. به­عبارت­دیگر، برای تبیین عملکرد راهکار اصلاحی مناسب، محدودیت­های پایایی حساس به بافت نقش تعیین­کننده دارند. البته دلیل پایایی جایگاههای خاص می­تواند برجستگی آوایی؛ محتوای معنایی و یا پردازش گفتار وابسته به آن جایگاه‌ها باشد (کاسالی،1997).

یکی از نقاط قوت رویکرد بهینگی نسبت به واج­شناسی اشتقاقی تبیین عملکرد هماهنگ این راهکارها و الگوهای واجی به ظاهر متفاوت در راستای تحقق یک هدف ساختاری مشترک و یکسان است. این‌که چه قواعد و راهکارهایی برای تأمین این هدف بکار بسته شده است، مورد توجه نیست. در واقع آنچه در رویکرد بهینگی حائز اهمیت است، رسیدن به یک هدف ساختاری مشخص در برون­داد است (مکارتی[3]، 2008). اگر این راهکارها در چارچوب واج­شناسی اشتقاقی تبیین شوند، متفاوت از هم تجزیه و تحلیل می­شوند و وحدت هدف ساختاری آنها نشان داده نمی­شود.

این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی می­باشد. داده­های مورد مطالعه، از گویشوران مسن و بومی منطقه مشگین­شهر (در استان اردبیل) از طریق مصاحبه جمع­آوری شده است. البته پژوهشگر نیز گویشور بومی این گویش است. سپس در چارچوب نظریه بهینگی در قالب تعامل محدودیت­ها مورد بررسی قرار گرفته­است.

این مقاله در صدد است تا وحدت عملکرد قواعد واجی متفاوت را در راستای برطرف کردن التقای واکه­ها در زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب نظریۀ بهینگی تبیین کند. بررسی داده­های زبان ترکی آذربایجانی نشان می­دهد که در این زبان برای برطرف کردن التقای واکه­ها، الگوی حذف واکه و درج همخوان صورت می­گیرد و از آنجا که دو فرایند حذف و درج، مخالف هم عمل می­کنند، بنابراین برای تبیین این الگوهای واجی متفاوت محدودیت­های پایایی حساس به بافت صرفی و واجی بکار بسته می­شود و بدون توجه به این محدودیت­ها تبیین این الگوهای واجی امکان­پذیر نیست.

 

2. پیشینه تحقیق

صادقی (1365) التقای واکه­ها را در زبان فارسی با تاکید بر نحوه گزینش همخوان میانجی بررسی کرده است. نتایج یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که شرایط آوایی، صرفی-آوایی و ملاحظات تاریخی در انتخاب همخوان میانجی دخیل هستند. کاسالی (1997) نیز فرایند التقای واکه­ها را در زبان­های مختلف بررسی کرده است و بیان می­کند در انتخاب واکه­ای که هدف فرایند حذف قرار بگیرد، برجستگی جایگاهی[4] نقش تعیین­کننده دارد. برجستگی جایگاهی بدین معنی است که برخی جایگاه­ها نظیر آغازۀ هجا، هجای تکیه­بر و یا هجای اول ریشه به­دلیل این­که در فرایند ادراک گفتار توسط مخاطب تأثیر بیشتری دارند، مهم و برجسته تلقی می­شوند و در نتیجه کمتر دستخوش فرایند حذف و یا تغییر واقع می­شوند. علل صرفی، آوایی و نوایی باعث برجستگی برخی جایگاه‌ها می­شوند و در چنین جایگاه­های برجسته عدم حذف عنصر واجی ترجیح داده می­شود. بنابراین حذف V1 و V2در زبان­های مختلف هر دو قابل مشاهده است. 

فتاحی (1393) غلت­سازی را به عنوان راهکار اصلی برای رفع التقای واکه­ها در زبان کردی کلهری معرفی کرده است. در این زبان برای رفع التقای واکه­ها، واکۀ دوم به همخوان غلت تبدیل می­شود. درهمین راستا جم (1394) به بررسی التقای واکه­ها در زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی می­پردازد. هدف این مقاله دست‌یابی به یک رتبه‌بندی نهایی از محدودیت‌های مختلفی است که تبیین­کنندۀ همۀ راهکارهای رایج در برطرف کردن التقای واکه‌ها در زبان فارسی باشد.

صادقی و صادقی (1396) فرایند التقای واکه­ای را در زبان کردی سورانی بررسی کرده­اند. نتایج این بررسی نشان می­دهد در این زبان یکی از سه الگوی درج همخوان میانجی، حذف یا غلت­سازی بسته به شرایط واجی و صرفی زنجیره واجی اعمال می­شود و رایج­ترین الگو، درج همخوان­های غلت [w] یا [j] است.

 

3. التقای واکه­ها در چارچوب رویکرد بهینگی

بر اساس رویکرد بهینگی دلیل اصلی برطرف­شدن التقای واکه­ها فعال­بودن محدودیت HIATUS  و یا محدودیت ONSET  می­باشد. محدودیت HIATUS صرفاً مانع التقای واکه­ها می‌شود اما محدودیت ONSETنه تنها از التقای واکه­ها ممانعت می­کند، بلکه از تولید هجای بدون آغازه نیز ممانعت می­کند. از آنجا که در زبان ترکی آذربایجانی هجای بدون آغازه مجاز نیست در این مقاله برای تحلیل دلیل برطرف­شدن التقای واکه­ها از محدودیت ONSETاستفاده خواهد شد.

کاسالی (1996) بیان می­کند برای برطرف­کردن التقای واکه­ها، زبان­ها راهکارهایی نظیر حذف یکی از واکه­ها، درج همخوان میانجی، غلت­سازی، ادغام دو واکه و ترکیب دو واکه با یکدیگر و ایجاد واکه مرکب را بکار می­بندند اما از آنجا که در زبان ترکی آذربایجانی برای حل مشکل از راهکار حذف و درج استفاده می­شود، به همین دلیل به توضیح این دو فرایند اخیر بسنده می­کنیم.

درج همخوان میانجی: وقتی در میان رشتۀ واجی(V1 + V2 )  همخوان میانجی درج شود، هجای V2 که فاقد آغازه است، همخوان میانجی را به عنوان آغازه می­پذیرد و با نقض محدودیت پایایی DEP، محدودیت نشانداری ONSET ارضا می­شود.

حذف واکه: وقتی التقای واکه­ها پیش بیاید، این امکان وجود دارد که یکی از واکه­ها حذف شود. در صورتی­که در رشته واجی CV1+V2C واکۀ V1 حذف شود، با هجابندی مجدد همخوان قبل از آن به عنوان آغازۀ واکه دوم عمل می­کند و با نقض محدودیت پایایی MAX، محدودیت نشانداری ONSET ارضا می­شود. در صورتی­که V2 حذف شود، با نقض محدودیت­های پایایی MAX و MAXINITIAL، محدودیت نشانداری ONSET برآورده می­شود. در ادامه مواردی از حذف V1و V2با ذکر مثال­هایی در تابلوی محدودیت­ها نمایش داده می­شود.

 

4. تحلیل داده­ها

همان­طور که قبلاً اشاره شد، زبان ترکی آذربایجانی جزء زبان­های پیوندی محسوب می­شود. به­همین دلیل فرایند وندافزایی به دلایل متفاوت صرفی و نحوی صورت می­گیرد، بطوری‌که چندین پسوند به دنبال هم قرار می­گیرند. این وند­افزایی­ها و همچنین فرایند واژه­سازی از نوع ترکیب ممکن است منجر به التقای واکه­ها شود. در ادامه راهکارهایی که در این زبان برای رفع التقای واکه­ها بکار بسته می­شود، با ذکر مثال­هایی به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار می­گیرد.

 

4-1. التقای واکه­ها در فرایند ترکیب

در این زبان یکی از فرایندهای فعال واژه­سازی، فرایند ترکیب است که در آن دو تکواژ با هم ترکیب می­شوند و واژه مرکب ایجاد می­کنند. در زبان ترکی آذربایجانی، اگر فرایند واژه­سازی از نوع ترکیب، منجر به التقای واکه­ها شود، در این صورت V1یعنی واکه­ای که در انتهای تکواژ اول است، حذف می­شود. داده­های زیر موید این مطلب هستند:

 

                                          جدول1- رفع التقای واکه­ها در کلمات مرکب

راهکار اصلاحی

معادل فارسی

بازنمایی آوایی

بازنمایی واجی

 

حذف V1 در فرایند ترکیب

سال خوب

jɑx.ʧil

   jɑxʧɯ _ il

پسر خاله

xɑ.loɣ.lɯ

   xɑlɑ _ oɣlɯ

پسرحاجی

hɑ.ʤoɣ.lɯ

hɑʤɯ _ oɣlɯ

 

آدم خوب

jɑx.ʧɑ.dɑm

jɑxʧɯ _ ɑdɑm

 

پسر خواهر

bɑ.ʤoɣ.lɯ

bɑʤɯ _ oɣlɯ

 

پسر کوچک

bɑ.loɣ.lɑn

bɑlɑ _ oɣlɑn

 

 

بررسی داده­ها نشان می­دهد که در کلمات مرکب، واکۀ پایانی تکواژ اول حذف شده است و واکۀ آغازین تکواژ دوم حذف نشده است. به­عبارت دیگر در برون­داد بهینه واکۀ آغازین تکواژ دوم به درون­داد وفادار مانده است و واکۀ پایانی تکواژ اول حذف شده است. مکارتی (2008: 203) بیان می­کند که برخی بافت‌ها و جایگاه‌ها اهمیت خاصی دارند و به درون­داد وفادارترند. برای مثال، در خصوص بافت واجی می­توان گفت در برخی زبان­ها، جایگاه آغازین کلمه نسبت به جایگاه پایانی کلمه به درون­داد وفادارتر است و در خصوص شرایط ساخت­واژی می­توان گفت که تکواژ واژگانی نسبت به تکواژ دستوری کمتر دستخوش تغییر و یا حذف می­شود و در نتیجه به درون­داد وفادارتر است. بکمن[5] (1998: 52) استدلال­های روانشناختی برای برجستگی برخی جایگاه‌ها مطرح می­کند از­جمله اینکه بخش آغازه نسبت به بخش میانه یا پایانۀ واژه در تشخیص گفتار و بازنمایی ذهنی واژگان، سرنخ‌های ادراکی بهتری ارائه می­دهد. واکر[6] (2011) نیز بیان می­کند که عناصری که در جایگاه آغازۀ هجا قرار می­گیرند، جایگاه قوی و برجسته­تری را به خود اختصاص داده­اند. حال باید به بررسی این داده­ها پرداخت تا روشن شود در این زبان در حذف واکۀ پایانی، بافت واجی یا شرایط ساخت­واژی یا چه شرایط دیگری تعیین­کننده است. در داده­های جدول (1) هر دو تکواژ کلمه مرکب واژگانی هستند. پس شرایط ساخت­واژی نمی­تواند تعیین­کننده باشد. اما اگر بافت واجی مورد بررسی قرار گیرد، روشن است که بافت واجی تعیین­کننده است چون جایگاه آغازین تکواژ به درون­داد وفادار است. محدودیت پایایی جایگاهی مربوط به این فرآیند را می­توان این‌گونه صورت­بندی کرد:

MAXinitial : هر عنصر درون­دادی در جایگاه آغازه باید متناظر برون­دادی داشته باشد.

 

در داده­های جدول (1) در فرایند ترکیب برای رفع التقای واکه­ها فرایند حذف صورت گرفته­است. بنابراین، برای تحلیل آن در چارچوب بهینگی باید محدودیتDEP  بر محدودیتMAX  مسلط باشد. اما یافته­های رضی­نژاد (1391) با بررسی وام­واژه­ها، موارد پسوندافزایی و رعایت اصل توالی رسایی نشان می­دهد که در زبان ترکی آذربایجانی محدودیتMAX  بر محدودیت  DEPتسلط دارد. البته یافته­های حاصل در این مقاله نیز با این رتبه­بندی همسو است که در ادامه ذکر خواهد شد. بنابراین اگر قائل بر این شدیم که در زبان ترکی آذربایجانی محدودیت MAX بر محدودیت DEP تسلط دارد، باید بتوانیم برای اعمال نشدن درج همخوان میانجی و اعمال شدن فرایند حذف در فرایند ترکیب، محدودیت مناسبی تعریف کنیم. برای این امر به محدودیت خاصی از DEP نیاز است تا مانع درج در فرایند ترکیب شود. محدودیت DEPcompoundمانع درج در کلمات مرکب می­شود.

      DEPcompound : در توالی دو واکه در فرایند واژه­سازی کلمات مرکب، درج مجاز نیست.

 

 ترتیب محدودیت­های زیر بر انتخاب گزینه بهینه در رفع التقای واکه­ها در کلمات مرکب حاکم است:

ONSET >>DEPcompound>> MAXinitial>> MAX >>DEP

 

تابلوی 1 برطرف­کردن التقای واکه­ها را در فرایند ترکیب در کلمه /xɑlɑ_oɣlɯ/ (به معنی پسرخاله) نشان می­دهد.

 

 

 

 

 

 

تابلوی 1. برطرف­کردن التقای واکه­ها در فرایند ترکیب/xɑlɑ_oɣlɯ/  (به معنی پسرخاله)

DEP

MAX

MAXinitial

DEPcompound

ONSET

xɑlɑ+ oɣlɯ

 

*

 

 

 

xɑloɣlɯ →a.

 

*

!*

 

 

b. xɑlɑɣlɯ

 

 

 

 

!*

c. xɑlɑoɣlɯ

*

 

 

!*

 

d. xɑlɑjoɣlɯ

 

گزینۀc  به دلیل التقای واکه­ای توسط محدودیت رتبه بالای ONSET جریمه شده و از رقابت خارج می­شود. در گزینۀ d برای رفع التقای واکه­ای اقدام به درج همخوان میانجی شده است. اما محدودیت DEPcompoundمانع اعمال این فرایند در کلمات مرکب می­شود و این گزینه را کنار می­گذارد. برای رفع التقای واکه­ای در گزینه b، واکهV2   از آغازۀ تکواژ دوم حذف شده است و از محدودیت MAXinitial تخطی کرده است و درنهایت گزینۀ بهینه a علیرغم تخطی از محدودیت  MAXبه عنوان بهینه انتخاب می­شود. چون محدودیت رتبه پایین­تری را نقض کرده است.

 

4-2. التقای واکه­ها در مجاورت پسوند متشکل از یک واج

در زبان ترکی آذربایجانی اگر پسوندمتشکل از تک واج[7] باشد یعنی صرفاً شامل یک واکه باشد و به ستاک مختوم به واکه افزوده شود، برای برطرف کردن التقای واکه­ها، فرایند درج همخوان میانجی صورت می­گیرد. از آنجا که زبان ترکی آذربایجانی زبانی پیوندی است، برای نشان دادن حالت­های مختلف گروه اسمی پسوند­هایی به ستاک اسمی افزوده می­شود. در این زبان برای نشان­دادن حالت مفعول به­ای پسوند  /-A/به آخر ستاک اسمی افزوده می­شود. علامت /A/ نشانگر واکۀ دارای مشخصۀ ثابت ]-افراشته [است که از نظر مشخصۀ پسین مقداردهی­نشده[8] است و برای نشان­دادن حالت مفعول­رایی پسوند /-U/ به آخر ستاک اسمی افزوده می­شود. علامت /U/ نشانگر واکۀ دارای مشخصه ثابت ]+افراشته [می­باشد که از نظر مشخصۀ پسین و گردی مقداردهی­نشده است. لازم به توضیح است که در زبان ترکی آذربایجانی تمام پسوندها از طریق اعمال فرایند هماهنگی واکه­ای با آخرین واکۀ ستاک هماهنگ می­شوند و پسوندهایی که دارای مشخصه ثابت ]+افراشته [می­باشند، نظیر پسوند مفعول­رایی /-U/ علاوه­بر هماهنگی در مشخصۀ پسین، از نظر مشخصۀ گردی نیز با آخرین واکۀ ستاک هماهنگ می­شود. داده­های جدول (2) موید این مطلب هستند.

      جالب است که اگر ستاک همراه با پسوندی باشد و این پسوند به واکه ختم شده باشد و سپس پسوندی متشکل از یک واج به عنوان پسوند دوم افزوده شود (یعنی در صورت التقای واکه­ها بین دو پسوند)، باز هم فرایند درج همخوان میانجی صورت می­گیرد.

 

/damir/ (ستاک اسمی) +ʧ-i (پسوند اسم فاعل­ساز) + -A (پسوند مفعول­به­ای) → /da.mir.ʧi.ja/به آهنگر

 

جدول2: رفع التقای واکه­ها در مجاورت پسوند متشکل از یک واج

معادل فارسی

بازنمایی آوایی

بازنمایی واجی

 پوست را

da.ri.ni

dari _U

زرد را

sɑ.rɯ. nɯ

sɑrɯ _U

 در را

ɡɑ.pɯ.nɯ

ɡɑpɯ_ U

سیاه را

ɡɑ.rɑ.nɯ

ɡɑrɑ_ U

دیوانه را

da.li.ni

dali_ U

گله را

sy.ry.ny

syry_ U

به در

ɡɑ.pɯ.jɑ

ɡɑpɯ_ A

به پوست

da.ri.ja

dari_A

به  زرد

sɑ.rɯ.jɑ

sɑrɯ _A

به دیوانه

da.li.ja

dali_A

به سیاه

ɡɑ.rɯ.jɑ

ɡɑrɑ_ A

 

کاسالی (1997: 506) با بررسی زبان آواتیمه[9]  به این نتیجه می­رسد که برای عدم حذف پسوند متشکل از یک واج دلیل نقشی وجود دارد. بدین معنی که اگر چنین عنصری که تنها نمود و بازنمایی یک پسوند است، حذف شود، هیچ اثری از آن پسوند باقی نمی­ماند و درک آن دشوار است؛ هرچند برخی زبان­ها حذف پسوند متشکل از یک واج را مجاز می­دانند، اما با کشش واکه­ای یا نواخت باقی­مانده از آن پسوند وجود آن را نشان می­دهند.

با توجه به این­که در زبان ترکی کشش واکه­ای و نواخت نقش تمایزدهندگی ندارند، بنابراین برای حفظ تاثیر نقشی پسوندهای متشکل از یک واج، فرایند حذف آنها صورت نمی­گیرد.

کاسالی (1997: 507) برای عدم حذف پسوند متشکل از یک واج محدودیت MaxMS را معرفی می­کند.

MaxMS: هر عنصر متشکل از یک واج درون­دادی باید متناظر برون­دادی داشته باشد.

باتوجه به این که برای برطرف­کردن التقای واکه­ها فرایند درج همخوان میانجی صورت می­گیرد، بنابراین محدودیت DEP در رتبۀ پایین­تر قرار می­گیرد و رتبه­بندی محدودیت­ها به صورت زیر، انتخاب گزینه بهینه را در چنین حالتی نشان می­دهد:

ONSET >> MAXMS>> MAX >>DEP

 

تابلوی (2) انتخاب گزینۀ بهینه را با رفع التقای واکه­ها در حضور پسوند متشکل از یک واج در کلمه /dari+A/ (به معنی به پوست) نمایش می­دهد.

 

 

تابلوی 2: برطرف کردن التقای واکه­هابا حضور پسوند متشکل از یک واج در کلمۀ /dari+A/ (به معنی به پوست)

DEP

MAX

MAXMS

ONSET

dari+ A

*

 

 

 

a. →da. ri.ja

 

 

 

*!

b. da.ri.a

 

*

*!

 

c.da.ri

 

*!

 

 

d. da.ra

 

گزینۀ b به دلیل التقای واکه­ و نقض محدودیت ONSET از رقابت خارج می­شود. گزینۀ c با حذف پسوند متشکل از یک واج، محدودیت MAXMS را نقض کرده و کنار گذاشته می­شود. گزینۀ d نیز با اعمال فرایند حذف آخرین واکه ستاک توسط محدودیت MAX جریمه شده و از رقابت خارج می­شود و در نهایت گزینۀa  علیرغم تخطی از محدودیت رتبه پایین DEP به عنوان گزینۀ بهینه انتخاب می­شود.

 

4-3. التقای واکه­ها درمجاورت پسوند متشکل از چند واج

اکثر پسوند­های زبان ترکی آذربایجانی متشکل از چند واج هستند. اگر این پسوندها با واکه شروع شوند و ستاک به واکه ختم شود، التقای واکه­ رخ می­دهد. مطالعه و بررسی این پسوند­ها نشان می­دهد که برای برطرف­کردن التقای واکه­ رفتار یکسانی نشان نمی­دهند. برای مثال اگر پسوند اضافۀ ملکی اول شخص مفرد به ستاک اسمی مختوم به واکه افزوده شود، فرایند حذفV2  صورت می­گیرد. پسوند اضافۀ ملکی اول شخص مفرد به صورت زیرساختی /-Um/ در نظر گرفته می­شود که دارای مشخصه ثابت ]+افراشته [است و ارزش مشخصه­های گردی و پسین از طریق هماهنگی واکه­ای با آخرین واکه ستاک تعیین می­شوند(در بخش 4-2 نحوۀ تعیین برون­داد پسوندها در زبان ترکی توضیح داده شد). داده‌های زیر موید این مطلب هستند:

جدول3: افزودن پسوند اضافۀ ملکیاول شخص مفرد /-Um/ به ستاک اسمی

معادل فارسی

بازنمایی آوایی

بازنمایی واجی

فرزند من

bɑ.lɑm

bɑlɑ_Um

مادر من

Ɂɑ.nɑm

ɑnɑ_Um

نوۀ من

na.vam

nava_Um

پدر من

Ɂɑ.tɑm

ɑtɑ_Um

 

شتر من

da.vam

dava_ Um

 

خواهر من

  bɑ.ʤɯm

bɑʤɯ_Um

 

گلۀ من

sy.rym

syry_Um

 

اما اگر فعل ربطی متصل اول شخص مفرد به ستاک اسمی مختوم به واکه افزوده شود، فرایند درج همخوان میانجی [j] یا [w] هماهنگ با ارزش مشخصۀ گردی آخرین واکۀ ستاک اتفاق می­افتد. پسوند فعل ربطی متصل اول شخص مفرد به صورت زیر ساختی /-Am/ در نظر گرفته می­شود که دارای مشخصه ثابت ]-افراشته[ می­باشد و ارزش مشخصۀ پسین از طریق اعمال فرایند هماهنگی واکه­ای با آخرین واکه ستاک تعیین می­شود (در بخش 4-2 نحوۀ تعیین برون­داد پسوندها در زبان ترکی توضیح داده شد). داده­های جدول (4) موید این مطلب هستند:

 

جدول 4: افزودن فعل ربطی متصل اول شخص مفرد /-Am/ به ستاک اسمی

معادل فارسی

بازنمایی آوایی

بازنمایی واجی

خواهر هستم

bɑ.ʤɯ jɑm

bɑʤɯ_Am

حاجی هستم

hɑ.ʤɯ.jɑm

hɑʤɯ_Am

پدر هستم

Ɂɑtɯ.jɑm

 

ɑtɑ_Am

دیوانه هستم

da.li.jam

 

dali_Am

دربان هستم

ɡɑ.pɯ.ʧɯ.jɑm

 

ɡɑpɯʧɯ_Am

پولدار هستم

pɯl.lɯ jɑm

 

pɯllɯ_Am

 

همچنین اگر فعل ربطی متصل اول شخص مفرد به بن مضارع فعلی افزوده شود که منجر به تولید مضارع التزامی می­شود، باز فرایند درج همخوان میانجی اتفاق می افتد. داده‌های جدول (5) موید این مطلب هستند:

 

جدول5: افزودن فعل ربطی متصل اول شخص مفرد /-Am/ به بن مضارع

معادل فارسی

بازنمایی آوایی

بازنمایی واجی

اگر شانه بزنم

dɑ.rɯ.jɑm

dɑrɑ_Am

اگر بشویم

ju.wɑm

ju_Am

اگر دنبال کنم

ɡu.wɑm

ɡo_Am

اگر ببافم

to.xɯ.jɑm

toxɯ_Am

اگر غربال کنم

Ɂa.li.jam

ala_Am

 

بررسی سایر پسوند­های این زبان نشان می­دهد که عامل تعیین­کننده برای انتخاب راهکار رفع التقای واکه­ در مجاورت پسوند متشکل از چند واج، ارزش مشخصۀ افراشته در واکۀ پسوند است؛ بدین معنی، که اگر واکه پسوند دارای مشخصه ثابت]+افراشته [باشد، فرایند حذف V2صورت می­گیرد؛ اما اگر واکه پسوند دارای مشخصه]-افراشته [باشد، فرایند درج همخوان میانجی اتفاق می‌افتد.

       فرایند متداول در زبان ترکی آذربایجانی برای برطرف کردن التقای واکه­ها، فرایند درج همخوان میانجی است؛ اما اگر واکۀ پسوند دارای مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ باشد، فرایند درج همخوان میانجی صورت نمی­گیرد. بنابر این در خصوص این داده­ها به محدودیت خاصی نیاز داریم که اجازه درج در مجاورت V2 با مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ را ندهد. برای این منظور محدودیت DEP Complex suffix V[+high] را بکار می­بریم.

DEP Complex suffix V[+high]: در مجاورت پسوند متشکل از چند واج دارای واکه با مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ فرایند درج مجاز نیست.

این محدودیت در رتبه­بندی محدودیت­ها در رتبه بالاتری از محدودیت MAX قرار می­گیرد تا از فرایند درج در مجاورت پسوندمتشکل از چند واج دارای مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ ممانعت کرده و گزینه­ای که در چنین شرایطی حذف را ترجیح داده است به عنوان بهینه انتخاب شود. بنابراین ترتیب محدودیت­های زیر برای توجیه این شرایط معرفی می‌شود:

ONSET>> DEP Complex suffix V[+high] >>MAX >> DEP

حالا که در مجاورت پسوند متشکل از چند واج دارای مشخصه ثابت [+high] فرایند درج همخوان مجاز نیست و فرایند حذف واکه­ صورت می­گیرد، این سوال مطرح می­شود که کدام یک از واکه­ها حذف می­شود. آیا واکۀ ستاک حذف می­شود یا واکۀ پسوند؟

کاسالی (1997) بیان می­کند برخی جایگاه‌های صرفی و نوایی برجسته، تقابل را حفظ می­کنند. برای مثال، جایگاه آغازه کلمه، تکواژ واژگانی و ریشه­ برجسته تلقی می­شوند. بر این اساس، در زبان ترکی آذربایجانی نیز در مرز بین ریشه و پسوند در حین التقای واکه­ها V1از ریشه حذف نمی­شود. محدودیت نشانداری حساس به بافتMAXROOT  ناظر بر این امر است.

MAXROOT: هر عنصر درون­دادی در ریشه باید متناظر برون­دادی داشته باشد.

از یک طرف، چون محدودیت MAXROOT گونه­ای خاص از خانوادۀ محدودیت­های MAX است که درصدد است تا مانع حذف واکۀ ستاک شود و از طرف دیگر، در گزینۀ بهینه هم فرایند حذف V2 صورت می­گیرد و محدودیت MAX  نقض می­شود، بنابراین محدودیت MAXROOT در رتبه­ای بالاتر ازMAX  قرار می­گیرد. ترتیب محدودیت­های زیر برای توجیه فرایند حذف و درج در مجاورت پسوند متشکل از چند واج با ستاک اسمی جهت رفع التقای واکه­ حاکم است.

 ONSET>> DEP Complex suffix V[+high], MAXROOT >>MAX >> DEP

 

تابلوی زیر انتخاب گزینه بهینه را در حین التقای واکه­ بین پسوند متشکل از چند واج /-Um/ دارای مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ با ستاک اسمی در کلمه /dada+Um/ (به معنی پدرم) را بازنمایی می­کند.

 

تابلوی 3. برطرف کردن التقای واکه­ با حضور پسوند متشکل از چند واج /-Um/ در کلمه /dada+Um/ (به معنی پدرم )

DEP

MAX

MAXROOT

DEP Complex suffix V[+high]

ONSET

dada+Um

 

*

 

 

 

a. →da.dam

*

 

 

*!

 

b. da.da.jim

 

*

*!

 

 

c. da.dim

 

 

 

 

*!

d. da.da.im

 بررسی تابلو نشان می­دهد گزینۀ d به دلیل التقای واکه­ و تخطی از محدودیت رتبه بالای ONSET از رقابت خارج می­شود. گزینۀ b با تخلف از محدودیت DEP Complex suffix V[+high] حذف می­شود چون زمانی‌که پسوند دارای مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ باشد، اجازۀ درج همخوان میانجی داده نمی­شود. گزینۀ c با حذف واکۀ ستاک از محدودیت MAXR تخطی کرده و از رقابت خارج می­شود و در نهایت گزینۀ  aعلیرغم تخلف از محدودیت رتبه پایین MAX به عنوان گزینۀ بهینه انتخاب می­شود. تابلوی زیر انتخاب گزینۀ بهینه را در حین التقای واکه­ بین پسوند متشکل از چند واج
 /-Am/ دارای مشخصۀ ثابت ]-افراشته[ با ستاک اسمی در کلمۀ /dali+Am/ (به معنی دیوانه­ام) را بازنمایی می­کند:

 

تابلوی 4: برطرف­کردن التقای واکه­ با حضور پسوند متشکل از چند واج /-Am/ در کلمه / dali+ Am/ (به معنی دیوانه­ام)

DEP

MAX

MAXROOT 

DEPhigh suffix  

ONSET

/dali+Am/

*

 

 

 

 

a. → da.li.jam

 

*!

 

 

 

b. da.lim

 

 

*!

 

 

c. da.lam

 

 

 

 

*!

d. da.li.am

 

بررسی تابلو نشان می­دهد گزینۀ d به دلیل التقای واکه­ و تخلف از محدودیت رتبه بالای ONSET از رقابت خارج می­شود. گزینۀ c به دلیل تخطی از محدودیتMAXR  بدساخت تلقی شده و حذف می­شود. گزینۀ b نیز محدودیت  MAX را نقض کرده و حذف می­شود و تنها گزینۀ a علیرغم نقض محدودیت رتبه پایین DEP به عنوان گزینۀ بهینه برگزیده می­شود.

 

5. بحث و نتیجه­گیری

بررسی داده­های زبان ترکی آذربایجانی نشان می­دهد که در این زبان التقای واکه­ مجاز نیست و بنابراین محدودیت ONSET در این زبان فعال است و با قرار گرفتن در بالاترین رتبه مانع التقای واکه­ می­شود. برای ارضای این محدودیت پایایی فرایندهای حذف و درج در این زبان بکار بسته می­شوند. به­عبارت دیگر، محدودیت­های پایایی MAX و DEP نقض می­شوند؛ اما از آنجا که این فرایندها در تعارض هستند، اعمال هرکدام از این فرایندها به محدودیت­های پایایی جایگاهی وابسته است. بررسی دقیق داده­های این زبان نشان دادکه درحین التقای واکه­ای در فرایند واژه­سازی از نوع ترکیب، برای حفظ واکۀ دوم ( یعنی واکۀ آغازۀ تکواژ دوم) محدودیت پایایی جایگاهی  MAXinitialفعال است و مانع حذف V2می­شود. در فرایند افزودن پسوند متشکل از یک واج (صرفاً یک واکه) به ستاک مختوم به واکه برای حفظ ویژگی­های معنایی تکواژ محدودیت پایایی MAXMS فعال بوده و مانع حذف واکۀ پسوند یعنی V2 می­شود. چرا که اگر این محدودیت فعال نباشد و پسوند متشکل از یک واج حذف شود، هیچ اثری از آن تظاهر واژی پیدا نمی­کند و بازیافت معنی آن امکانپذیر نخواهد بود. در فرایند افزودن پسوند متشکل از چند واج به ستاک که منجر به التقای واکه­ می­شود، هر دو فرایند حذف واکه و درج همخوان میانجی مشاهده می­شود. بررسی دقیق­تر داده­ها نشان می­دهد که در انتخاب راهکار مناسب برای رفع التقای واکه­ ارزش مشخصۀ افراشته در واکۀ پسوند نقش اصلی را بر عهده دارد. بدین معنی که اگر واکۀ پسوند دارای مشخصۀ ثابت ]+افراشته[ باشد، فرایند حذف V2صورت می­گیرد؛ اما اگر واکۀ پسوند دارای مشخصۀ ]-افراشته [باشد فرایند درج همخوان میانجی صورت می­گیرد. برای اعمال این فرایندها محدودیت­های MAXROOT و DEP Complex suffix V[+high]را بکار می­بندیم. همان طور که اشاره شد زبان ترکی جزء زبان­های پیوندی است و در این زبان پسوندهای متعددی برای بیان ویژگی­های دستوری نظیر حالت­های مختلف اسمی، بیان حالت جمع در اسم، انواع شناسه­های فعلی که بیانگر مشخصه­های شخص، شمار، زمان، وجه، نمود، سببی هستند، به دنبال ستاک و به دنبال هم می­آیند. بررسی داده­هایی با حضور چندین پسوند که به التقای واکه­ منجر می­شود، نشان می­دهد که در مجاورت پسوند متشکل از یک واج و پسوند قبلی باز هم محدودیت MAXMS فعال است. همچنین در مجاورت دو پسوند متشکل از چند واج که به التقای واکه­ منجر شده است، شرایط پسوند متشکل از چند واج و ستاک حاکم است بدین معنی که ارزش مشخصۀ افراشته در واکۀ پسوند دوم نقش اصلی را در انتخاب راهکار مناسب بر عهده دارد. این بررسی­ها جامعیت اعمال این فرایندها را نشان می­دهد و ثابت می­کند که الگوی حاکم بر محدودیت­ها و رتبه­بندی آنها ثابت است و محدودیت­های پایایی جایگاهی نقش تعیین­کننده در انتخاب راهکار مناسب ایفا می­کنند.



[1] Kager

[2] Cassali

[3] McCarthy

[4]  positional prominence

[5] J. Beckman

[6] R. Walker

[7] monophonemic

[8]  underspecified

[9] Avatime

جم، بشیر (1394). راهکارهای برطرف کردن التقای واکه­ها در زبان فارسی، مجله زبانشناسی و گویش­های خراسان دانشگاه فردوسی مشهد، 7(12)، صص 79-100.
رضی­نژاد، سید محمد (1391). همنوایی در ترکی آذربایجانی، پژوهش­های زبانی، 3(2)، صص 61-80.
صادقی، علی اشرف (1365). التقای مصوت­ها و مساله صامت­های میانجی، مجله زبانشناسی، 3(2)، صص3-22.
صادقی، وحید و سولماز صادقی (1396). التقای واکه­ها در کردی سورانی، پژوهش­های زبانی، 8(1)، صص117-136.
فتاحی، مهدی (1393). غلت سازی واکه به عنوان راهکاری برای رفع التقای واکه­ها بررسی نمونه در کردی کلهری، پژوهش­های زبانشناسی تطبیقی، 4(7)، صص263-275.
Beckman, J. (1998). Positional Faithfulness. PhD dissertation. University of Massachusetts Amherst.
Cassali, R. F. (1996). Resolving Hiatus. Ph.D. dissertation, UCLA.
Kager, R. (1999). Optimality Theory. Cambridge: Cambridge University Press.
McCarthy, J. (2008). Doing Optimality Theory Applying Theory to Data, Cambridge: Blackwell Publishing.
Walker, R. (2011). Vowel Patterns in Languages, Cambridge: Cambridge University Press.