Effects of Gender Differences on Expressing Pain

Document Type : Research Paper

Author

Department of Linguistics, Faculty of Letters, Ferdowsi University of Mashhad. mashhad iran

Abstract

Abstract
The present paper aims to investigate the role of language and gender in expressing pain. Pain is usually described as a personal subjective experience and sometimes it is believed that language is the only device to access this personal experience. Besides, considering physiological, psychological and social differences between men and women, gender affects the expression of pain. In this paper, I will investigate if men and women express their pain differently. To investigate this, 31 men and 31 women were asked to write one paragraph about a painful experience they had in the past. Qualitative analysis of the data (using MaxQda software and considering sensory, affective, evaluative dimensions of pain in McGill pain questionnaire) showed that although men and women’s texts had equal number of words, women’s texts had more coded segments. This implies that women describe their pain in more details. Both men and women expressed the affective dimension of their pain, but women expressed more emotions and described their pain more severely. As for the sensory dimension, men had more coded segments only for this category, but for other dimensions women rated higher. The results of the t-test tells that the difference between men and women in expressing the affective and evaluative dimensions of pain is significant while for other dimensions is not.  Knowing about these gender differences in expressing pain can be beneficial to medical practitioners.
 
Keywords: Expressing Pain, Measuring Pain, Gender Differences, Mcgill Pain Questionnaire
Introduction
The present paper aims to investigate the effect of language and gender on describing pain. The current definition of pain provided by the International Association for the Study of Pain (IASP) is “an unpleasant sensory and emotional experience associated with, or resembling that associated with, actual or potential tissue damage." Pain is generally described as a personal and subjective experience, largely influenced by personal moods, attitudes, and beliefs. Thus, it is sometimes believed that language is the only pathway to access this personal experience. As Bourke (2014) states, “pain is a social action and communicative act mediated through language, and influenced by social factors including gender, class, ethnicity, cultural expectations, and beliefs.” In this study, we aim to focus on the influence of gender on expressing pain.
 
Materials and Methods
The purpose of this study is to explore the effect of gender-related differences on describing a recollected painful experience. To this end, 31 men and 31 women were asked to describe a painful experience in one paragraph. Based on Strong et al. (2009), they were asked to describe “what happened, how they felt, what they did, and what others did for them.” The participants were given the choice to describe either a physical or emotional experience. The average age of the subjects was 30, ranging from 22-53, and they completed their task in around 15 minutes.
 
Discussion of Results and Conclusions
The texts were 4954 and 4958 words (159 words on average) for women and men, respectively, indicating similar eagerness for describing their pain. In the female group, 22 subjects described physical pain, and 9 described emotional pain. On the other hand, 18 subjects in the male group described a physical pain, while 13 described emotional pain.
The qualitative analysis of the data was carried out using the MaxQda11 software. Four codes were defined to consider sensory, affective, evaluative, and miscellaneous dimensions of pain mentioned in the McGill Pain Questionnaire (MPQ). It should be noted that MPQ is a self-report measure of pain composed of 78 words, of which subjects choose those that best described their pain. Such words describe four dimensions of pain: sensory (pain location, intensity, quality, and pattern); affective (fear, depression, and anxiety related to pain); cognitive/evaluative (overall pain appraisal); and miscellaneous (different and varied aspects of pain). In addition, another code relating to functional limitations caused by pain (following Strong et al., 2009) was identified in this study. The descriptions were analyzed and the codes were identified. Any word or linguistic structure that matched the definition of codes was tagged with a code. Gender differences were identified according to the number of codes and their distribution pattern.
The analysis showed that although both genders provided texts with approximately equal words, women’s texts had more coded segments. Compared to 189 codes found in women’s texts, 130 codes were found in texts written by the male subjects. This significant difference in the number of codes implies that women describe their pain in more detail. Even though both men and women expressed the affective dimension of their pain, women expressed more emotions (90 codes in women versus 47 codes in men) and described their pain more severely. Except for the sensory dimension, in which men had more coded segments (33 codes versus 28 codes), women rated higher in other segments.
To evaluate the significance of such differences, a quantitative analysis was performed using SPSS. The results from the independent t-test revealed that the difference between men and women was significant in expressing the affective and evaluative dimensions of pain while insignificant in other dimensions.  These differences among genders in expressing pain can be beneficial for medical practitioners to avoid gender-related biases in the assessment and treatment of pain.

Keywords

Main Subjects


1- مقدمه

انجمن بین‌المللی مطالعۀ درد، درد را به‌صورت «یک تجربۀ ناخوشایند حسی و احساسی که با آسیب واقعی یا بالقوۀ بدن همراه است» تعریف می‌کند. منظور از «حسی» در این تعریف این است که درد به شکل واقعی در بدن احساس و تجربه می‌شود (Hoofte, 2003). به تعریف گلنز[1] و همکاران (1990) نیز درد احساس ناخوشایندی است که به‌علت تحریکات زیان‌آور قسمت‌های انتهایی اعصاب حسی عارض می‌شود. درد در بسیاری از بیماری‌ها به‌مثابه علامت ارزشمند تشخیصی شناخته می‌شود (ابراهیمی‌نژاد و همکاران،1383). ویلیامز[2] و کرگ[3] (2016) تعریف دیگری را ارائه کرده‌اند که بازتاب پیشرفت‌های جدید در مطالعۀ درد است: درد تجربه‌ای اضطراب‌آور است که با آسیب بافتی واقعی یا بالقوه همراه است و مؤلفه‌های حسی، عاطفی، شناختی و اجتماعی دارد. گولد[4] (2007) نیز با بیان اینکه ادراک درد تحت تأثیر فرهنگ، موقعیت و تجربیات پیشین است بر منحصربه‌فرد بودن تجربۀ درد تأکید می‌کند.

در حالت عادی بیشتر بخش‌های بدن به‌ویژه اندام‌های داخلی در کانون توجه فرد نیستند؛ اما بروز درد در این اندام‌ها توجه افراد را به خود جلب می‌کند و بسته به شدت درد ممکن است نتوان لحظه‌ای ذهن خود را از آن دور کرد. درد معمولاً به‌صورت تجربه‌ای فردی یا ذهنی در نظر گرفته می‌شود. بنابراین، زبان و ابزارهای زبانی در توصیف، بیان و اندازه‌گیری آن نقشی اساسی دارند و گاهی گفته می‌شود زبان تنها ابزار دستیابی به این تجربۀ فردی است. 

علاوه‌بر این، با توجه به تفاوت‌های زیستی، روانشناختی و اجتماعی زنان و مردان این مسئله طرح می‌شود که آیا زنان و مردان به شیوۀ متفاوتی دربارۀ درد سخن می‌گویند یا خیر.

به مسئلۀ درد در حوزه‌های درمانی و پزشکی بسیار توجه شده است؛ اما به نقش زبان در انتقال این تجربه چندان توجهی نشده است. مقالۀ حاضر پس از مروری بر پژوهش‌هایی که در این زمینه صورت گرفته است به بررسی جنبه‌های زبانی درد در زبان فارسی می‌پردازد و به‌طور خاص به این نکته توجه می‌کند که جنسیت بر توصیف و بیان درد چه تأثیری می‌گذارد. پیش از آن، توضیح مختصری دربارۀ شیوه‌های اندازه‌گیری درد ضروری است.

در حوزه‌های پزشکی و درمانی معمولاً به شیوه‌‌های متفاوتی درد اندازه‌گیری می‌شود. یکی از این شیوه‌ها استفاده از مقیاس‌های عینی است. در این شیوه برای اندازه‌گیری درد با استفاده از مقیاس‌هایی که درجه‌بندی شده‌اند از شخص می‌خواهند که شدت درد خود را تعیین کند. این مقیاس‌ها معمولاً معیارهایی ده‌درجه‌ای هستند که از عدم احساس درد تا درد کشنده درجه‌بندی می‌شوند. درجاتِ درد نیز معمولاً با صفاتی تعریف می‌شوند. گاهی این مقیاس‌ها با صورتک‌هایی با حالات چهرۀ متفاوت که نشانگر شدت درد هستند، توأم می‌شوند. شیوۀ دیگر اندازه‌گیری درد استفاده از پرسش‌نامه است. یکی از این پرسش نامه‌ها، پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل[5] است که شامل 78 صفت است و براساس آنها درد و شدت آن در چهار بُعد حسی،[6] عاطفی،[7] ارزیابی[8] و متفرقه[9] توصیف می‌شود.

همان طور که پیش‌تر ذکر شد در این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر جنسیت بر چگونگی توصیف و بیان درد هستیم. به‌طور خاص‌تر، این تفاوت را با در نظر گرفتن جنبه‌های حسی، عاطفی و ارزیابی درد که در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل آمده است، بررسی می‌کنیم. در همین راستا، در پژوهش حاضر به دنبال بررسی پرسش‌های زیر هستیم:

1. زنان و مردان در توصیف درد چه تفاوت‌هایی دارند؟ 2. زنان و مردان از نظر بیان جنبه‌های حسی، عاطفی و ارزیابی درد چه تفاوتی دارند؟ 3. جنبه‌های حسی، عاطفی و ارزیابی درد با چه ساختارهای زبانی در متون ظاهر می‌شوند؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها، از 31 زن و 31 مرد خواسته شد تا یک پاراگراف دربارۀ تجربۀ دردناکی که در گذشته داشته‌اند، بنویسند. سپس، داده‌های حاصل به دو شیوۀ کمّی و کیفی تحلیل شدند. در بخش روش انجام پژوهش به این مباحث بیشتر می‌پردازیم.

 

2 . مروری بر پیشینۀ پژوهش و مبانی نظری آن

در این بخش ابتدا پیشینۀ پژوهش را بررسی می‌کنیم. سپس، به شرح مبانی نظری پژوهش حاضر می‌پردازیم. در بررسی پیشینۀ پژوهش ابتدا به رابطۀ زبان و بیان درد، سپس، به رابطۀ جنسیت و بیان درد و در انتها نیز به ارتباط سه عامل زبان، درد و جنسیت می‌پردازیم.

 

2-1. پیشینۀ پژوهش

هلیدی[10] (1998) نخستین پژوهش زبانشناختی است که به ابعاد زبانی درد توجه کرده است.‌ هلیدی در این اثر به بررسی ساختارهای واژگانی – دستوری‌ای پرداخته است که برای توصیف درد به کار می‌روند. پژوهش او پیچیدگی توصیف درد در زبان‌های طبیعی مانند انگلیسی را آشکار می‌کند؛ زیرا درد را می‌توان همزمان به‌مثابه یک شئ، یک کیفیت و انواع متنوعی از فرایندها در نظر گرفت.

لاسکاراتو[11] (2007) با استفاده از مدل نقشگرای هلیدی به تحلیل بیان درد در زبان یونانی پرداخته است. الگوی‌هلیدی بیان می‌کند توصیف درد در یکی از سه قالب فرایندی، اسمی یا صفتی جای می‌گیرد. به نظر لاسکاراتو میزان درگیری فرد در تجربۀ درد در انتخاب یکی از این ساخت‌های واژگانی – دستوری تعیین‌کننده است.

محمدیان و همکاران (1393) نیز با استفاده از الگوی مذکور با بررسی مکالمه‌های صورت‌گرفته بین 80 بیمار و یک پزشک به تحلیل چگونگی بیان درد در زبان فارسی پرداخته‌اند. طبق این الگو، توصیف درد در یکی از سه قالب فرایندی، اسمی یا صفتی جای می‌گیرد. نتایج تحلیل آنها نشان می‌دهد برخی از این قالب‌ها از سوی فارسی‌زبانان به کار گرفته نمی‌شوند. در مقابل، از ساختار دیگری که استفاده از گروه قیدی است برای بیان و توصیف درد استفاده شده است.

گریسلی[12] (2016) به مزایا و معایب توصیف‌های زبانی درد پرداخته است. او بیان می‌کند معیارهای زبانی اندازه‌گیری درد، پژوهش‌های بین‌المللی را با مشکل مواجه می‌کند. واژه‌ها برای تعیین تمایز کیفیت‌های درد ضرورت دارند؛ اما مشکل اینجاست که هر مقیاس زبانی خاص به یک زبان خاص وابسته است و از سوی دیگر، استفاده از این مقیاس‌ها به توانایی زبانی بستگی دارد و کاربرد آن برای کودکان و یا بزرگسالانی که مهارت‌های زبانی پیشرفته ندارند مشکل‌آفرین است. 

در حالی که در حوزه‌های پزشکی و درمانی سعی شده است به شیوه‌ای عینی درد را اندازه‌گیری و سنجش کنند، پژوهش در حوزۀ علوم اجتماعی نشان داده است درد پیش از هر چیز تجربه‌ای فردی است و تا حد زیادی تحت تأثیر خلق و خو، دیدگاه‌ها و عقاید افراد است و نمی‌توان آن را با انتخاب یک عدد روی یک مقیاس مشخص کرد. به بیان بورک[13] (2014) درد کنشی ارتباطی و اجتماعی است که به‌واسطۀ زبان انجام می‌گیرد و متأثر از عوامل اجتماعی شامل جنسیت، طبقۀ اجتماعی، قومیت، انتظارات و عقاید فرهنگی افراد است. از بین عوامل اجتماعی مذکور، در حوزه‌های پزشکی به تأثیر جنسیت بر ادراک درد بسیار توجه شده است.

ناسیمنتو[14] و همکاران (2020) با مرور جامعی بر پژوهش‌های بالینی که به رابطۀ بین سازۀ جنسیت (هویت یا نقش جنسی افراد) و ادراک درد پرداخته بودند، که شامل یازده پژوهش بالینی مستقل می‌شد، نتیجه‌گیری کردند میزان بالاتر حس زنانگی، یا نقش اجتماعی مؤنث داشتن مثلاً در همجنسگرایان، با آستانۀ پایین‌تر درد و تحمل کمتر آن و همچنین، تمایل بیشتر به صحبت کردن دربارۀ حس درد مرتبط است. این نتایج مستقل از نوع محرک، قومیت یا گرایش جنسی افراد بود.

همان طور که جنسیت بر چگونگی ادراک درد اثر می‌گذارد، بر چگونگی توصیف و بیان درد نیز مؤثر است. در ادامۀ این قسمت به پژوهش‌هایی اشاره می‌کنیم که ارتباط سه عامل زبان، جنسیت و درد را بررسی کرده‌اند.

مطالعات مختلفی که در زمینۀ تأثیر جنسیت بر نحوۀ بیان درد صورت گرفته است شواهد زیادی را در تأیید این نکته که مردان و زنان در بیان درد با یکدیگر متفاوتند، فراهم می‌کند. استرانگ و همکاران (2009) به یافته‌های تعدادی از این مطالعات اشاره می‌کنند. برخی از تفاوت‌های مشاهده‌شده عبارت‌اند از تفاوت در سطح و نوع محتوای احساسی و اجتماعی توصیف‌های مربوط به درد، تفاوت در میزان تمایل به صحبت کردن دربارۀ درد و تفاوت در واژه‌های استفاده‌شده برای بیان شرایط دردآورِ مشابه. گزارش شده است که زنان بیشتر تمایل دارند دربارۀ درد صحبت کنند و آن را آشکار کنند، نشانه‌های جسمی بیشتری را بیان می‌کنند، محتوای احساسی بالاتری دارند و درگزارشِ علائم بیماری تمرکز خود را بیشتر بر جنبه‌های اجتماعی و کلی درد می‌گذارند. دلیل این تفاوت نیز اغلب با تکیه بر تفاوت‌های روانی و اجتماعی بین این دو، نظیر انتظاراتی که از یک جنس خاص می‌رود و نقش اجتماعی هر جنس خاص توضیح داده می‌شود (Strong et al., 2009).

تفاوت‌های جنسیتی در بیان درد ممکن است بر این مسئله که چگونه متخصصان درد را ارزیابی و ادراک می‌کنند، تأثیر بگذارد. وداک (2006) به چگونگی توصیف درد قفسۀ سینه و تأثیر این توصیف در تشخیص بیماری از سوی پزشکان اشاره می‌کند. درد قفسۀ سینه می‌تواند عللی بی‌خطر مانند کشش ماهیچه‌ای یا عللی خطرناک مانند بیماری عروق قلبی داشته باشد. با اینکه در تشخیص بیماری‌های عروق قلبی از فناوری‌های پیشرفته نظیر الکتروکاردیوگرافی یا تصویربرداری با اشعۀ ایکس استفاده می‌شود باز هم صحبت‌های بیمار نقشی اساسی در تشخیص دارد. بررسی‌های پزشکی نشان داده‌اند در زنانی که با شکایت از درد قفسۀ سینه به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند، شرایط عروقی خطرناکی که به درمان نیاز دارند، تشخیص داده نمی‌شوند و در مقابل به اشتباه، علتی بی‌خطر و غیرعروقی برای این درد داده می‌شود (Everts et al., 1996; Cited in Wodak, 2006).

برخی از بررسی‌های پزشکی از جمله پژوهش پنکیو[15] و همکاران (1998) نشان داده‌اند که این تفاوت در تشخیص درست بیماری در زنان ممکن است ناشی از توصیف‌های متفاوت درد باشد. در همین راستا، وداک (2006) به پروژه‌ای بین‌رشته‌ای اشاره می‌کند که به بررسی رابطۀ بیماری‌های قلبی و تحلیل گفتمان می‌پردازد. یکی از فرضیه‌های این پروژه این بود که تشخیص بیماری‌های عروقی در زنان مشکل‌تر است. بنابراین، آیا در توصیف درد صورت‌ها و رفتارهای زبانی وابسته به جنس وجود دارد؟ برای بررسی این فرضیه از پیکره‌ای که شامل 102 مصاحبۀ ضبط‌شده بین پزشک و بیمار می‌شد، 24 نمونه که از همه جامع‌تر بودند انتخاب شدند و با استفاده از شیوه‌های تحلیل گفتمان بررسی شدند. تفاوت‌های زبانی بین زنان و مردان در توصیف دردِ قفسۀ سینه در چهار گروه قرار می‌گرفتند که عبارت‌اند از:

 1. زنان درد خود را کوچک می‌کنند (آن را دست کم می‌گیرند یا دربارۀ محیط روانی - اجتماعی صحبت می‌کنند)؛ مردان مرتبۀ بالاتری به درد خود می‌دهند (درد خود را جدی می‌گیرند و خود را مطلع یا سهیم نشان می‌دهند)؛

2. زنان خود را تحمل‌کنندۀ درد در نظر می‌گیرند (در برابر درد منفعل‌اند و درمان را به بیمارستان یا دیگران واگذار می‌کنند)؛ مردان نشان می‌دهند که با درد کنار می‌آیند (و در جریان درمان فعال‌اند)؛

3. مردان بیش از زنان تمایل خود را به توضیح دربارۀ علل نشان می‌دهند؛

4. مردان درد خود را خیلی عینی توصیف می‌کنند و توصیفی کامل از علائم خود ارائه می‌دهند؛ برعکس، زنان توصیف‌های پراکنده و پرطول و تفصیل ارائه می‌دهند، به ندرت روی علائم متمرکز می‌شوند و غالباً از جملات فراارتباطی استفاده می‌کنند. بدین معنا که بر ممکن نبودن توصیف دقیق درد خود تأکید می‌کنند (Vodopiutz et al., 2002; Cited in Wodak, 2006).

وداک (2006) معتقد است ممکن است این تفاوت‌های زبانی به توضیح این مسئله کمک کند که چرا مشکلات عروقی در زنان در مقایسه با مردان بیشتر نادیده گرفته می‌شود و در نتیجه میزان مرگ و میر در زنان بالاتر است.[16]رفتار زبانی مردان در ارائۀ اطلاعات لازم انتظارات کادر پزشکی را بهتر برآورده می‌کند؛ زیرا پزشکان به دقیق‌ترین بیانِ ممکن دربارۀ جایگاه، شدت و مدت یا بسامد وقوع درد سینه نیاز دارند و مردان با ارائۀ توصیفی از علائم، این اطلاعات را ارائه می‌کنند. از آنجا که غالب متخصصان قلب مرد هستند و توصیف علائم و تشخیص افتراقی بالینی بیماری‌های عروق قلبی عمدتاً ازطریق بیماران مرد ارائه شده است، این انحراف احتمالاً در ذات این نظام تشخیصی وجود دارد.

گوبرمن-هیل[17] و همکاران (2009) نیز در چارچوب زبان‌شناسی پیکره‌ای به بررسی زبان درد در بیماران مبتلا به استئوآرتریت، دچار درد زانو و لگن، پرداختند و به تفاوت‌های وابسته به جنسیت پی بردند. در حالی که زنان بیشتر به ارائۀ توضیح می‌پرداختند، مردان بیشتر از اصطلاحات واقع گرا[18] استفاده می‌کردند.

استرانگ و همکاران (2009) نیز در پژوهشی بر روی 232 دانشجوی استرالیایی دختر و پسر به بررسی تفاوت‌های زنان و مردان در بیان درد پرداختند و نشان دادند که زنان و مردان برای بیان درد به نحو متفاوتی زبان را به کار می‌گیرند. زنان بیشتر تمایل داشتند پرسش‌نامۀ درد را پر کنند و از زبان توصیفی وخاطره‌انگیز[19] بیشتر استفاده می‌کردند، در حالی که مردان از واژه‌های کمتری استفاده می‌کردند و نگرشی عینی‌تر به مشاهدات و خاطرات تجربۀ دردناک داشتند. بنابراین، زنان و مردان از نظر تمایل به ارائۀ اطلاعات دربارۀ تجربۀ دردناک خود با یکدیگر تفاوت داشتند. این نکته ممکن است بر ارزیابی متخصصان از درد و درمان آن تأثیر بگذارد. پاسخ زنان طولانی‌تر (نشانه) و غنی‌تر (نوع) و دارای تشبیهات بیشتری بود. استفاده از زبانی تصویری، واژه‌های گسترده‌تر و صور ذهنیِ توصیفی از سوی زنان ممکن است ناشی از این باشد که زنان بیشتر تمایل دارند احساس درد خود را زبانی کنند. دربارۀ این پژوهش در بخش بعد بیشتر توضیح خواهیم داد.

یاورسکا[20] و رایان[21] (2018) نیز با در نظر گرفتن بُعد اجتماعی جنسیت به ارتباط آن با ادراک و بیان درد پرداختند. آنها با تحلیل روایت زنان و مردان دربارۀ درد‌های فیزیکی خود نتیجه گرفتند تفاوت‌هایی کمّی و کیفی در شیوه‌ای که زنان و مردان درد را گزارش می‌کنند، دیده می شود. آنها به منابع واژگانی[22] متمایزی که زنان و مردان برای صحبت کردن دربارۀ درد دارند اشاره کردند. این منابع واژگانی با کلیشه‌های اجتماعی غالب دربارۀ مردانگی و زنانگی مطابقت دارند؛ اما گاهی نیز از آنها تخطی می‌کنند. زنان بیشتر از درد صحبت می‌کنند و مخزن واژگانی گسترده‌تری برای گزارش درد دارند، از ارجاعات خاص‌تر و واقعی‌تر و نیز از واژه‌های شناختی و روانشناختی بیشتری استفاده می‌کنند. در مقابل، مردان به‌طور کلی از توصیف‌کننده‌های کمتری استفاده می‌کنند، این توصیف‌کننده‌ها بار عاطفی زیادی دارند که نشان می‌دهد مردان زمانی درد را گزارش می‌کنند که تحمل‌کردنی نباشد. در روایت مردان به فرایندهای روانشناختی اشاره نمی‌شود و تأکید بر مسکن‌ها است.

 

2-2. مبانی نظری پژوهش

پژوهش حاضر مبتنی‌بر پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل و پژوهش استرانگ و همکاران (2009) است. لازم به توضیح است که از پرسش‌نامۀ استرانگ و همکاران برای استخراج متون و از پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل برای تحلیل متونی که از سوی شرکت‌کنندگان در پژوهش نوشته شده‌اند، استفاده شده است. پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل 78 صفت دارد که براساس آنها درد و شدت آن توصیف می‌شود. ملزک[23] این پرسش‌نامه را در سال 1973 در دانشگاه مک‌گیل کانادا برای ارزیابی درد ارائه کرد و از آن زمان تاکنون معتبرترین ابزار سنجش درد است. پرسش‌نامۀ مذکور که به زبان‌های متعددی از جمله فارسی ترجمه شده است، بیمار را قادر می‌سازد با انتخاب صفات و تعریف‌کننده‌هایی مناسب ادراک خود را از احساس درد در سه بُعدِ اصلیِ حسی، عاطفی و ارزیابی و یک بُعد فرعی متفرقه بیان کند (ابراهیمی‌نژاد و همکاران، 1383):

1. بُعد ادراک حسی درد: این بعد از ادراک درد شامل احساس دردهای جسمی وکیفیت حسی درد در قالب زمان، مکان، فشار،گرمی و سایر ویژگی‌ها است؛

2. بُعد ادراک عاطفی درد: این بعد ویژگی‌های عاطفی را که با تجربۀ درد همراهند، نظیر استرس وترس، می‌سنجد؛

3. بُعد ادراک ارزیابی درد: این بعد از پرسش‌نامه احساس کلی و ذهنی تجربۀدرد، مانند ناخوشایندی، غیرقابل تحمل بودن، را می‌سنجد؛

4. ابعاد متفرقۀ درد: در این گروه جنبه‌های متنوعی از احساس درد قراردارند که بیمار می‌تواند با انتخاب از این گروه جنبه‌های متفاوت درد خود را مشخص کند.

به‌طور کلی، این پرسش‌نامه شامل بیست مجموعه و زیرمجموعه از ویژگی‌های مربوط به ادراک ذهنی درد است. در هر مجموعه شدت ادراک حسی درد از بالا به پایین افزایش می‌یابد. با جمع نمرات مربوط به هر انتخاب، میزان ادراک درد از سوی بیمار محاسبه می‌شود. در هر مجموعه از گروه صفات، فقط یک صفت انتخاب‌شدنی است و اگر بیمار بیش از یک صفت را انتخاب کرده باشد، بالاترین نمره برای آن محاسبه می‌شود.حداقل نمره صفر است که در آن هیچ دردی حس نمی‌شود و حداکثر نمره 78 است. هرچه نمره بالاتر باشد، درد بیشتر است (Melzack, 1975). در سال 1985فرم کامل پرسش‌نامه و در سال1987فرم کوتاه‌شدۀ آن منتشر شد (کشاورز و همکاران، 1386).

لازم به توضیح است در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل برای بیان جنبه‌های مختلف درد از صفات استفاده شده است؛ اما در این پژوهش که مبتنی‌بر توصیف آزادانۀ درد در قالب یک پاراگراف است، هر ساختار زبانی‌ای که به همان مفاهیم اشاره داشته باشد، اعم از واژه، عبارت یا جمله، تحلیل خواهد شد.

همان طور که پیش‌تر ذکر شد، استخراج داده‌ها براساس پرسش‌نامۀ استرانگ و همکاران (2009) صورت گرفته است. در این قسمت به توضیح بیشتر این پژوهش می‌پردازیم. پژوهشگران ازطریق پرسش‌نامه از دانشجویان خواستند به موقعیتی دردناک که در زندگی آن را تجربه کرده بودند، فکر کنند و یک پاراگراف دربارۀ تجربۀ خود بنویسند: چه اتفاقی افتاد، چه احساسی داشتند، چه کردند و دیگران چه کردند. اطلاعات توصیفی دربارۀ سن، جنس، زبان‌هایی که به آن صحبت می‌کردند، سابقۀ درد و دردهای فعلی نیز جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها با برنامۀ اس پی اس اس و برنامۀ متن‌کاوی لکسی منسر[24] صورت گرفت. این برنامه مفاهیم درون یک متن و روابط بین آنها را شناسایی می‌کند و به‌صورت نموداری ارائه می‌دهد. علاوه‌بر این، واژه‌های پربسامد و همنشینی‌های مکرر را نیز مشخص می‌کند. این برنامۀ تحلیل واژگان، چهار جنبۀ زیر را مشخص می‌کند: 1. صفات و تعریف‌کننده‌های درد؛ 2. صفاتی که در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل بودند و در متون از آنها استفاده شده بود؛ 3. تشبیه با استفاده از واژۀ «مثل» (زنان بیشتر از مردان از تشبیه برای توصیف درد استفاده می‌کنند)؛ 4. صفاتی که برای بیان شدت درد با واژۀ درد همراه می‌شدند. پس از تحلیل داده‌ها استرانگ و همکاران (2009) یافته‌های خود را به این ‌صورت ارائه کردند:

الف. جنبه‌های احساسی: هم زنان و هم مردان احساسات یا پاسخ‌های احساسی خود را هنگام بیان رویدادهای دردناک فیزیکی یا احساسی توصیف کردند. واژۀ احساسی هر واژه‌ای است که بیانگر حالات عاطفی یا احساسی فرد باشد. در تحلیل استرانگ و همکاران (2009) واژه‌های «خشم» و «عصبانی» پربسامدترین واژه‌های احساسی بودند. دیگر پاسخ‌های احساسی یا رفتاری پربسامد تمایل به «فریاد کشیدن» و «گریه کردن» بود. مردان بیشتر احساس خشم خود را ابراز می‌کردند، در حالی که زنان می‌خواستند گریه کنند یا داد بزنند یا اینکه عملاً گریه کرده و داد زده بودند؛

ب. تأثیر کارکردی درد: موضوع برجستۀ دیگری که در متون دیده می‌شد تأثیر کارکردی درد بود. به این معنا که در توصیف‌های مربوط به درد با استفاده از واژه‌هایی نشان ‌داده می‌شد که درد بر عملکرد افراد، نظیر ناتوانی در حرکت، نفس کشیدن یا فکر کردن، چه تأثیری داشته است؛

ج. مشکل توصیف درد: زنان بیشتر از مردان بیان می‌کردند که درد آنها توصیف‌ناپذیر است؛

د. توجه به جنبه‌های فیزیکی و احساسی درد: در گزارش‌ها به هر دو جنبه توجه شده است. بررسی استرانگ و همکاران (2009) نشان می‌دهد زنان و مردان هر دو جنبه‌های احساسی درد خود را توصیف کردند با این تفاوت که مردان بیشتر احساس خشم را بیان می‌کردند و زنان بیشتر گریه کردن و فریاد زدن را.

همچنین، استرانگ و همکاران (2009) به صور ذهنی به‌کاررفته در این متون نیز توجه داشتند. صور ذهنی به‌صورت تصویری که در لحظۀ درد جلو چشم می‌آمد، تعریف می‌شد. مردان در این مطالعه از این تصاویر استفاده نمی‌کردند، در حالی که 9% زنان در توصیف خود این تصاویر را به کار برده بودند. در ادامۀ پژوهش حاضر پس از توضیحی درباره شیوۀ انجام پژوهش به بررسی تفاوت‌های جنسیتی در بیان درد در زبان فارسی می‌پردازیم.

 

3. شیوۀ انجام پژوهش

 بررسی تفاوت‌های زنان و مردان در بیان درد به دو شیوۀ کیفی و کمّی صورت گرفته است. ابتدا، به پیروی از استرانگ و همکاران (2009) پرسش‌نامه‌ای، که در اصل به‌صورت یک پرسش است، در اختیار شرکت‌کنندگان این پژوهش قرار گرفت و از آنها خواسته شد به موقعیتی دردناک که در زندگی آن را تجربه کرده بودند فکر کنند و یک پاراگراف دربارۀ تجربۀ خود بنویسند: چه اتفاقی افتاد، چه احساسی داشتند، چه کردند و دیگران چه کردند. هنگامی که شرکت‌کنندگان دربارۀ نوع درد سؤال می‌کردند به آنها توضیح داده می‌شد که دربارۀ بدترین درد جسمی که تجربه کرده‌اند بنویسند؛ اما اگر دردی روحی نیز به‌شدت بر آنها تأثیر گذاشته است می‌توانند دربارۀ آن نیز بنویسند. اطلاعات توصیفی دربارۀ سن و جنس شرکت‌کنندگان نیز گردآوری شد.

شرکت‌کنندگان در این پژوهش تعداد 31 زن و 31 مرد بودند که همگی دانشجو یا فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد بودند. میانگین سنی این افراد 30 سال و گروه سنی آنها بین 22 تا 53 سال بود. پاسخ‌دهی به پرسش معمولاً 10 تا 15 دقیقه طول می‌کشید. ظاهراً برخی ملاحظات در انتخاب موضوع مدنظر دخیل بوده است. با توجه به اینکه شرکت‌کنندگان در این پژوهش دانشجویان نگارنده بوده‌اند، به نظر می‌رسد گروه زنان، با اینکه هم‌جنس نگارنده‌اند، در انتخاب موضوع چندان راحت نبوده‌اند. بسیاری از این زنان مادر بوده‌اند؛ اما هیچ‌یک از آنان تجربۀ درد زایمان را توصیف نکرده‌اتد، فقط یک نفر دردهای شدید قاعدگی را توصیف کرده بود. به شرکت‌کنندگان اطمینان داده شد که توصیف‌های آنان کاملاٌمحرمانه است و جز محقق کسی به آنها دسترسی نخواهد داشت. در ضمن، از آنها خواسته شد بدون ذکر نام خود به پرسش پاسخ دهند.

پس از گردآوری متون، برای تحلیل کیفی داده‌ها از نرم‌افزار مکس کیودا [25]نسخۀ 11 استفاده شد. برای تحلیل و کدگذاری داده‌ها کدهایی تعریف شد. این کدها با توجه به ابعاد چهارگانۀ ادراک درد در پرسش‌نامۀ مک‌گیل مشخص شدند و متون از نظر اینکه در توصیف درد به ابعاد حسی ، عاطفی، ارزیابی یا متفرقه درد اشاره می‌کردند، تحلیل شدند. تلاش شد تا با مراجعه به صفاتی که در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل (فرم کامل) آمده است تا حد امکان شناسایی و تحلیل این ابعاد دقیق‌تر انجام شود. بنابراین، کدگذاری داده‌ها در این ابعاد به شیوۀ قیاسی انجام شده است. علاوه‌بر اینها، کد دیگری نیز تعریف شد که به تأثیر درد بر عملکرد افراد اشاره می‌کرد. کدهای مدنظر به‌صورت زیر تعریف و شناسایی شدند (به دنبال تعریف هر کد چند نمونه از متون ذکرمی‌شود):

کد حسی: هر عبارتی که به نوعی به منشأ جسمی درد، زمان و مکان درد، نحوۀ انتشار درد، تداوم درد و غیره اشاره کند، به بُعد ادراک حسی درد تعلق می‌گیرد. به‌علاوه، هرنوع توضیحی دربارۀ علت و منشأ درد نیز کد حسی می‌گیرد:

 (1) درد شدیدی در ناحیۀ فک بالایی‌ام احساس کردم.

(2) چند ساعتی در چند روزمتوالی تکرار شد.

(3) این درد به مدت 20 دقیقه الی نیم ساعت به‌صورت خیلی شدید ادامه داشت.

(4) وقتی که دچار سردردهای میگرن می‌شوم حدود 3 تا 4 روز طول می‌کشد.

کد عاطفی: هر عبارتی که به عواطفِ همراه درد اشاره کند مثل ترسناک بودن، کشنده بودن، خسته‌کننده بودن و غیره به ادراک عاطفی درد تعلق می‌گیرد. در همین راستا، مفاهیم مربوط به گریه کردن، فریاد زدن، نذر و نیاز کردن، دعا کردن نیز کد عاطفی می‌گیرند. لازم به توضیح است نذر و نیاز کردن و دعا کردن در پرسش‌نامۀ مک‌گیل نیامده است؛ اما با توجه به تعریفی که از بُعد عاطفی درد ارائه شده است در دستۀ عاطفی قرارگرفتند.

(5) با شنیدن آن درد روحی شدیدی وارد شد.

(6) با شنیدن این حرف کار خاصی جز گریه کردن انجام ندادم.

(7) یعنی احساس ترس بر درد غلبه داشت.

کد ارزیابی: عباراتی که ارزیابی‌ای کلی از درد ارائه می‌دهند، مانند شدید بودن، غیرقابل تحمل بودن، آزاردهنده بودن، بیانگر جنبۀ ادراک ارزیابی درد هستند. امکان توصیف‌ناپذیر بودن درد نیز در این دسته قرار گرفته است.

 (8) واقعا ًنمی‌دانم حال خود را در آن روزها چگونه توصیف کنم.

(9) روزهای خیلی بدی بود.

(10) بدترین بیماری بود که تا به امروز درگیر آن بودم.

کد متفرقه: در گروه متفرقه نیز جنبه‌های متنوعی از ادراک درد قرار می‌گیرد، نظیر بی‌حس شدن، ضعف کردن، دچار تهوع شدن و غیره.

(11) از درد حالت تهوع شدید داشتم.

(12) اما کم‌کم ازشدت درد بی‌رمق شدم.

کد عملکردی: این کد به هر عبارتی تعلق می‌گیرد که به نوعی به تأثیر درد بر عملکرد افراد اشاره می کند. اضافه می‌شود این بعد از درد در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل نیامده است.  

(13) درد بسیار شدیدی داشتم که حتی اجازۀ نفس کشیدن، فعالیت داشتن حتی به‌طور مستقیم ایستادن را نمی‌داد

(14) آن قدر دل‌درد بودم که اصلاً نمی‌توانستم از جایم حرکت کنم.

لازم به توضیح است در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل برای بیان جنبه‌های مختلف درد از صفات استفاده شده است؛ اما در این پژوهش که مبتنی‌بر توصیف آزادانۀ درد در قالب یک پاراگراف است به هر ساختار زبانی‌ای که به همان مفاهیم اشاره داشته باشد، اعم از واژه، عبارت یا جمله، کد مربوطه تعلق خواهد گرفت.

علاوه براستخراج کدهای مذکور، تلاش شد توصیفی از دیگر ویژگی‌های زبانی متون نیز ارائه شود. بنایراین، به‌صورت‌های استعاری یا تشبیه‌هایی که برای توصیف درد به کار رفته بود، صفات و تعریف‌کننده‌های درد نیز توجه شد. در ادامه نیز با استفاده از امکاناتی که در نرم‌افزار مکس کیودا وجود داشت، واژه‌های پربسامد در دو دسته متن و همچنین برخی مفاهیم پرتکرار در متون استخراج شدند که در بخش بعدی به ارائه و تحلیل آنها می‌پردازیم.

برای تحلیل کمّی داده‌ها نیز از برنامه اس پی اس اس (نسخۀ 20) استفاده شد تا آزمون تی مستقل برای تعیین معناداری تفاوت‌های بین زنان و مردان در بیان درد انجام شود.

 

4. تحلیل داده‌ها

مجموع متون نوشته‌شدۀ زنان 4954 واژه و مردان 4958 واژه داشت. از نظر تنوع واژگانی متن زنان با تکرار 1531واژه و متن مردان با تکرار 1653 واژه نوشته شده بود. بنابراین، متن مردان غنای واژگانی بیشتری داشت. لازم به ذکر است مقایسۀ بسامد برخی واژه‌ها که در قسمت بعد ذکر خواهد شد با توجه به برابر بودن تعداد واژه‌های دو دسته متن صورت می‌گیرد. میانگین طول متون نوشته‌شدۀ مردان و زنان 159 واژه است. این نکته نشان می‌دهد مردان نیز به اندازۀ زنان تمایل داشته‌اند تجربۀ دردناک خود را توصیف کنند. در تحلیل استرانگ و همکاران (2009) توصیف‌های زنان طولانی‌تر بود. . زنان و مردان هم دردهای جسمی و هم دردهای روحی را توصیف کرده بودند. در گروه زنان 22 نفر درد جسمی و 9 نفر درد روحی را وصف کرده بودند. در گروه مردان نیز 18 نفر درد جسمی و 13 نفر درد روحی را توصیف کرده بوند. مهمترین علت دردهای روحی فوت یا بیماری نزدیکان، مشکلات خانوادگی، جدایی عاطفی، شکست در کنکور، دوری از مادر، تردیدهای اعتقادی و شکست در مسابقات ورزشی بود. مهمترین علت دردهای جسمی نیز ، درد معده، میگرن، سوختگی، سوانح رانندگی، سانحه در حین بازی، دندان‌درد، گرفتگی عضله، رماتیسم، پیچ خوردن زانو، درد پهلو، دل‌درد، درد قاعدگی و سقوط ازچیزی یا جایی بود. درد روحی فوت نزدیکان را غالباً زنان گزارش کرده بودند. مردان نیز تجربۀ درد در حوادث، نظیر ورزش، تصادف و جز آن را بیشتر گزارش کرده‌ بودند. در یک مورد علت درد مشخص نشده بود و در یک مورد دیگر به‌جای درد بیماری توصیف شده بود.

جداول زیر تعداد و درصد کدهای استخراج‌شده در دو دسته متن را نشان می‌دهد:

 

جدول 1- تعداد کدهای استخراج‌شده از متون زنان و مردان

Table 1- Number of codes in men's and womens' texts

 

متفرقه

حسی

ارزیابی

عاطفی

جمع

زنان

10

28

41

90

189

مردان

8

33

27

47

130

 

جدول 2- درصد کل کدهای استفاده‌شده در متون زنان و مردان

Table 2- Total percentage of codes in men's and womens' texts

Code

کل  کدها

درصد کل کدها

درصد کدهای مردان     

درصد کدهای زنان

عملکردی

35

10.97

4.70

6.27

عاطفی

137

42.95

14.73

28.21

متفرقه

18

5.64

2.51

3.13

حسی

61

19.12

10.34

8.78

ارزیابی

68

21.32

8.46

12.85

 

 

                             

 

 

 

 

نمودار1- مقایسۀ کدهای استفاده‌شده در متون زنان و مردان

Fig 1- Comparison of codes in men's and womens' texts

 

تعداد واژه‌های متون هر دو گروه برابر است؛ اما از متن زنان 189کد و از متن مردان 130کد استخراج شد که نشان می‌دهد زنان در توصیف درد خود جزئیات بیشتری را بیان می‌کنند. همان طور که در نمودار دیده می‌شود در زنان ابعاد عاطفی درد بیشترین بروز را داشته است و ابعاد ارزیابی و حسی درد پس از آن بیشترین شیوۀ بیان و توصیف درد بوده است. در نهایت، نیز تأثیر عملکردی درد و ابعاد متفرقۀ درد بیان شده‌اند. در مردان نیز بُعد عاطفی بیشترین بسامد را دارد؛ اما بُعدحسی بیان درد در مردان از زنان بیشتر است. بُعد ارزیابی درد، تأثیر بر عملکرد و ابعاد متفرقۀ درد نیز به‌ترتیب با بسامدهای کمتر به کار رفته‌اند. در ادامۀ این بخش به تحلیل جزئی‌ترِ این ابعاد می‌پردازیم.

 

4-1. بُعد عاطفی

در هر دو گروه بارزترین شیوۀ بیان درد بیان عواطف همراه با درد بوده است. اما نوع این عواطف و بسامد آنها در دو گروه متفاوت است. زنان در نوشته‌های خود گریه کردن و فریاد زدن را توصیف کرده‌اند. در نوشته‌های مردان فقط چهار بار واژۀ «گریه» و «اشک» آن هم با بیان توجیهی دربارۀ آن به‌صورت زیر به کار رفته است:

              (15) جای گریه و اشک‌ریزان هم که نبود چون مسئلۀ آبرویی بود.

               (16) چون دوران کودکی بود با گریه به داخل خانه رفتم.

مردان فریاد زدن را نیز گزارش نکرده‌اند. اما در توصیف‌های زنان گریه کردن، اشک ریختن، فریاد زدن، التماس کردن و ناله کردن 20 بار به کار رفته است و به‌راحتی توصیف شده است:

         (17) گریه می‌کردم و شاید فریاد هم می‌زدم.

       (18) تنها اشک می‌ریختم و التماس می‌کردم که مرا عمل نکنید!

      (19) روی تختم دراز کشیده بودم و فقط گریه می‌کردم.

به‌علاوه، زنان درد خود را چنان غیرقابل تحمل‌ دانسته‌اند که از شدت درد طلب مرگ کرده‌اند:

      (20) همان لحظه آرزو می‌کردم که بمیرم فکر می‌کردم که این درد پایانی ندارد.

      (21) ولی وقتی دردم شدید شد و ادامه پیدا کرد حاضر بودم بمیرم.

زنان در توصیف ابعاد عاطفی درد خود به حضور نزدیکان خود اشاره می‌کردند. واژه‌های مربوط به مادر و پدر به‌طور خاص، همسر و خانواده 90 بار استفاده شده بود:

    (22) مادرم هم با دلسوزی تمام تلاشش را برای از بین رفتن درد می‌کرد.

    (23) اون لحظه، دردی که بدتر از دندان‌درد مرا آزار می‌داد نبودن مامانم بود. من با همة وجودم فقط مامانمو می‌خواستم.

اما در توصیف مردان بیشتر به خانواده و دوستان به‌طور کلی اشاره شده بود آن هم با بسامد 31 بار.

علاوه‌بر اینها، زنان هنگام بروز درد توسل به نذر و دعا را گزارش کرده‌اند، در حالی که در توصیف مردان این نکته اصلاً دیده نمی‌شود:

    (24) مادرم چون ازلحاظ روحی شرایط مناسبی نداشت فقط نذر و نیاز و دعا و بقیۀ اعضای خانواده که کار چندانی از دستشون برنمی‌اومد. دلگرمی دادن و دعا کردن تنها کمکشون به من بود.

    (25) هیچ‌وقت اون درد یادم نمی‌رود اول دعا می‌کردم خوب شود.

همچنین، زنان در توصیف‌هایشان احساس ترس را گزارش کرده بودند، واژه‌های بیانگر ترس و وحشت در متون زنان 12 بار و در متن مردان 4 بار به کار رفته بود:

     (26) آنقدر درد داشتم و ترسیده بودم که به قول معروف «مرگ را جلوی چشمانم می‌دیدم».

 مردان حتی در توصیف حادثه‌ای مانند این نمونه نه تنها ترس را گزارش نکردند، بلکه بر نترسیدن تأکید داشتند:

     (27) یک‌بار دچار پارگی ازناحیۀ شکم شدم (در زمان جنگ سال 61 به‌صورت داوطلب) روده و جوارح و احشا از شکمم خارج شد. اصلاً احساس ترس و ناامیدی علاوه‌بر درد شدید نداشتم. با دست روده و احشای خارج‌شده ه را با پت شکمی نگه داشتم تا دیگران (امدادگران) آمدند؛ ولی بسیار آنها وحشت کرده بودند.

 

4-2. بُعد حسی

با اینکه مردان در مقایسه با زنان درد‌های روحی بیشتری را گزارش کرده بودند؛ اما کدهای حسی استخراج‌شده از متون آنها بیشتر بود. در واقع، آنها در توصیف بُعد حسی درد جزئیات بیشتری را منتقل می‌کردند و جایگاه فیزیکی کانون درد در توصیف‌های مردان مشخص‌تر بود:

    (28) دندان آسیاب سمت راست بالایی من شروع به درد گرفتن کرد.

    (29) در راند دوم بود که ضربه‌ای به پشت آرنج من با پا زده شد.

همان طور که گفته شد، زنان در توصیف درد خود جزئیات بیشتری را بیان کرده بودند؛ اما توصیف بُعد حسی درد در زنان کمتر از مردان بوده است و بیشترین بخش توصیف آنها به بیان عواطفِ همراه درد و ارزیابی آن اختصاص یافته است.

 

4-3. بُعد ارزیابی

این بُعد از بیان درد ارزیابی‌ای کلی از درد تجربه‌شده را بیان می کند. در بیان این ارزیابی زنان (سه نمونه) بر ناممکن بودن توصیف درد تأکید داشتند؛ اما در متون مردان این نوع ارزیابی دیده نشد:

    (30) واقعاً نمی‌دانم حال خود را در آن روزها چگونه توصیف کنم.

    (31) احساس دردی که در اون حادثه به من دست داد به قدری وحشتناک بود که توصیف‌شدنی نیست.

زنان برای ارزیابی، بیشتر از مردان درد خود را با صفات عالی توصیف کرده بودند (14 نمونه در مقابل 6نمونه):

    (32) این بزرگترین حادثۀ تلخی است که من داشتم.

    (33) دردی که شاید وحشتناک‌ترین درد زندگی‌ام باشد مربوط به فوت مادربزرگ عزیزم و پسرخاله‌ام است که تأثیر آن هنوز در وجودم هویداست.

      (34) تلخ‌ترین و عجیب‌ترین احساسی که داشتم. این دردناک‌ترین اتفاق زندگیم بود.

شدید بودن و غیرقابل تحمل بودن درد نیز در متون زنان با تأکید بیشتری بیان شده است (10 نمونه در مقابل 3 نمونه):

     (35) خیلی لحظة بدی بود و برایم غیرقابل تحمل.

    (36) بیماری بسیار بسیار شدیدی را تجربه کردم.

اما جالب است که برخلاف زنان، در ارزیابی‌های برخی مردان نوعی کوچک‌نمایی درد نیز به چشم می‌خورد:

           (37) در ساعات اولیه آن چنان اذیت‌کننده نبود.

        (38) حس درد شدید شکستن انگشت تا پس از رسیدن به بیمارستان آن قدر زیاد نبود.

        (39) البته زیاد دردناک نبود. ولی اصلا ًحس خوبی هم نبود.

 

4-4. بُعد متفرقۀ درد

در این بُعد از بیان درد هم زنان و هم مردان به توصیف احساس کلی بدن به‌واسطۀ درد شدید پرداخته‌اند. کدهای مربوط به این بُعد کمترین بسامد را در هر دو گروه مردان و زنان داشتند:

(40) از شدت درد ضعف کردم.

(41) از درد شدید حالت تهوع و سرگیجه داشتم.

(42) دلم از حال رفت.

 

4-5. تأثیر بر عملکرد

 در این بُعد نیز هر دو گروه به بیان تأثیر درد بر عملکرد کلی خود، به‌ویژه توانایی حرکت کردن، پرداخته‌اند. بسامد کدهای مربوط به توصیف این بُعد از درد در زنان از توصیف بُعد حسی درد بیشتر است؛ اما در گروه مردان بسامد کدهای حسی از عملکردی بیشتر است. به این معنا که مردان ترجیح می‌دهند دربارۀ مکان و زمان درد بیشتر توضیح دهند و زنان ترجیح می‌دهند دربارۀ تأثیر درد بر عملکرشان بیشتر بگویند:

 (43) فکرنمی‌کردند که من چقدر درد دارم وحتی نمی‌تونم از جام بلند بشم.

 (44) من دولادولا خودم را به یک نیمکت رسوندم.

 

4-6. ویژگی‌های واژگانی و ساختاری توصیف درد

در این قسمت به برخی از ویژگی‌های زبانی به‌کاررفته برای توصیف درد و شدت آن اشاره می‌کنیم:

 صفت «شدید» در نوشته‌های زنان بیشتر از مردان است و با کمیت‌نماهایی مانند «بسیار»، «خیلی» و «فوق‌العاده» همراه می‌شود (در مجموع، 57 نمونه در مقابل 28 نمونه):

   (45) از درد شدید حالت تهوع و سرگیجه داشتم.

   (46  این درد به مدت 20 دقیقه الی نیم ساعت به‌صورت خیلی شدید ادامه داشت.

   (47) بیماری بسیار بسیار شدیدی را تجربه کردم.

به‌علاوه، ساختارِ «از شدت درد ضعف کردم/ بی‌هوش شدم/ بی‌رمق شدم/سرگیجه و تهوع گرفتم» و جز آن فقط در متون زنان (7 نمونه) دیده می‌شود و بیانگر تأثیر کلی شدت درد بر بدن است. درد و درجات شدت آن نیز در متون (زنان و مردان) با صفات زیر بیان شده است:

شدید، خیلی شدید، بسیار شدید، مهلک، وحشتناک، لاعلاج، غیرقابل‌تحمل، عظیم، گذرا، گنگ، ماندگار، برجسته، ساده.

افزون بر اینها، زنان (7 نمونه) بیشتر از مردان (یک نمونه) با تشبیه و تصویرسازی درد را توصیف کرده بودند:

    (48) برای من این حادثه درست مثل سونامی بود که یک‌دفعه وارد زندگی و خانواده‌ام شد و خیلی چیزها را خراب کرد.

    (49) احساسم چیزی شبیه خراب شدن دنیا روی سرم بود.

    (50) انگار که یک قسمتی از بافت معده‌ام داشت سوراخ می‌شد.

    (51) یک لحظه فکر نبودنش مثل آوار روی سرم خراب شد.

    (52) یادم می‌یاد که چشم‌هام سیاه تاریکی می‌رفت.

    (53) آن‌چنان که گلوی گوسفندی را تصور می‌کنم که از شدت فشار شاهرگ گردنش له می‌شود.

این بخش را با این جمع‌بندی به انتها می‌رسانیم که در مجموع زنان توصیفی جزئی‌تر و احساسی‌تر و مردان توصیفی خنثی‌تر و عینی‌تر از یک حادثۀ دردناک ارائه داده‌اند؛ اما در تعیین جایگاه فیزیکی درد مردان دقیق‌تر از زنان عمل کرده‌اند. دو متن زیر را که به‌ترتیب از زبان یک زن و یک مرد در توصیف «سردرد میگرنی» و «پارگی شکم» بیان شده‌اند با یکدیگر مقایسه کنید:

(54)زن: زمانی بر اثر سردردهای شدید میگرن حالت بدی به من دست می‌داد. علائم درد به این صورت بود که نمی‌توانستم چشمانم را باز کنم. از درد شدید حالت تهوع و سرگیجه داشتم تحمل کوچکترین صدا را نداشتم و همان لحظه آرزو می‌کردم که بمیرم. فکر می‌کردم که این درد پایانی ندارد. بعضی وقت‌ها احساس می‌کردم کاش می‌شد می‌توانستم بخوابم و وقتی بیدار می‌شدم دیگر دردی نداشته باشم. در این مواقع به‌سختی روی پاهایم می‌ایستادم و به کمک دیگران خصوصاً همسرم به پزشک مراجعه می‌کردم و با کمک سرم و آمپول درد از بین می‌رفت. همسرم بسیار به من کمک می‌کرد و هر تلاشی می‌کرد تا دردم کمتر شود. مادرم هم با دلسوزی تمام تلاشش را برای از بین رفتن درد می‌کرد؛ ولی سال‌های سال است که این درد به سراغم نیامده و با ورزش مرتب و فعالیت این درد را از خودم دور کرده‌ام.

(55) مرد: یک‌بار دچار پارگی از ناحیۀ شکم شدم، در زمان جنگ سال 61 به‌صورت داوطلب، روده و جوارح و احشا از شکمم خارج شد. اصلاً احساس ترس و ناامیدی علاوه‌بر درد شدید نداشتم. با دست روده و احشای خارج‌شده را با پت شکمی نگه داشتم تا دیگران (امدادگران) آمدند؛ ولی بسیار آنها وحشت کرده بودند. لیکن بحمدالله اکنون مانند سایر دوستان مشغول ورزش و گذراندن روزگار هستم.

 

4-7. تحلیل کمّی

به‌منظور آزمودن معناداری تفاوت گروه زنان و مردان در بیان جنبه‌های مختلف درد آزمون تی مستقل با استفاده از نرم‌افزار اس پی اس اس (نسخۀ 20) انجام شد. نتایج نشان می‌دهد در دو بُعد ارزیابی و عاطفی تفاوت زنان و مردان معنادار است؛ اما در سایر ابعاد تفاوت معناداری دیده نمی‌شود. جدول زیر نتایج آزمون تی مستقل را نشان می‌دهد:

 

جدول 3-  نتایج آزمون تی مستقل برای بررسی معناداری تفاوت زنان و مردان در بیان جنبه‌های مختلف درد

Table 3- Independent t-test results to determine the significant differences between men and women in expressing pain

Independent Samples Test

 

Levene's Test for Equality of Variances

t-test for Equality of Means

F

Sig.

t

df

Sig. (2-tailed)

Mean Difference

Std. Error Difference

95% Confidence Interval of the Difference

Lower

Upper

ارزیابی

Equal variances assumed

10.899

.002

-3.187

40

.003

-.897

.281

-1.466

-.328

Equal variances not assumed

 

 

-2.955

21.785

.007

-.897

.304

-1.527

-.267

حسی

Equal variances assumed

.548

.465

.409

31

.685

.132

.324

-.528

.792

Equal variances not assumed

 

 

.409

30.864

.685

.132

.324

-.528

.793

عملکردی

Equal variances assumed

1.525

.231

-.878

21

.390

-.311

.354

-1.047

.425

Equal variances not assumed

 

 

-.862

17.144

.401

-.311

.360

-1.070

.449

عاطفی

Equal variances assumed

9.714

.003

-2.773

48

.008

-1.041

.375

-1.795

-.286

Equal variances not assumed

 

 

-3.175

47.406

.003

-1.041

.328

-1.700

-.381

متفرقه

Equal variances assumed

.291

.601

.347

10

.736

.257

.742

-1.396

1.910

Equal variances not assumed

 

 

.377

9.868

.714

.257

.683

-1.267

1.781

 

5. نتیجه‌گیری

در پژوهش‌های مربوط به درد، عموماً درد به‌مثابه تجربه و پدیده‌ای حسی در نظر گرفته شده است؛ اما مطالعات جدیدتر بر جنبه‌های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی درد تأکید می‌کنند. علاوه‌بر اینها، شرایط اقلیمی، وابستگی‌های عاطفی وخانوادگی و خصوصیات شخصی و جنسیت نیز بر ادراک و احساس درد تأثیرگذارند. در این پژوهش به بررسی و مقایسۀ تفاوت‌های جنسیتی در توصیف و بیان درد پرداختیم.

تحلیل کیفی متون نوشته‌شدۀ مردان و زنان و توجه به ابعاد چهارگانۀ درد که در پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل آمده است، نشان می‌دهد گرچه میانگین طول متون یکی است؛ اما تعداد کدهای استخراج‌شده از متون زنان بیشتر از متون مردان است. این نکته نشان می‌دهد در مجموع زنان توصیفی جزئی‌تر از تجربۀ درد در مقایسه با مردان به دست داده‌اند. زنان و مردان هر دو به بیان عواطفِ همراه درد بیش از سایر جنبه‌های درد پرداخته‌اند. این عواطف بیشتر مربوط به گریه و بی‌تابی، ترس، نیاز به حضور پدر و مادر، توسل به نذر و دعا، و غیر قابل تحمل بودن درد است و در دو گروه زنان و مردان با تفاوت‌هایی ظاهر می‌شود. بسامد کدهای عاطفی در زنان دو برابر مردان است: 28 %  در مقابل 14%.

در بیان بُعد حسی درد که به کانون و ویژگی‌های جسمی درد مربوط می‌شود، مردان جزئیات بیشتری را بیان کرده‌اند. این نتیجه با نتایج استرانگ و همکاران (2009) همراستا است. آنها نیز بیان کرده بودند زنان در توصیف درد از واژه‌های احساسی بیشتری استفاده می‌کنند و احساساتی با شدت بیشتر را نشان می‌دهند و هنگام گزارش جنبه‌های فیزیکی درد اطلاعات عاطفی را نیز منتقل می‌کنند. از سوی دیگر، مردان عینی‌ترند و کمتر به احساسات اشاره می‌کنند. بررسی آنها نشان می‌دهد زنان و مردان هر دو جنبه‌های احساسی درد خود را توصیف کرده بودند با این تفاوت که مردان بیشتر احساس خشم را بیان می‌کردند و زنان بیشتر گریه کردن و فریاد زدن را. در پژوهش حاضر احساس خشمی بیان نشده بود؛ اما زنان گریه و فریاد را بیشتر بیان کرده بودند.

در مجموع به‌جز در بُعد حسی بیان درد، در سایر جنبه‌های بیان درد پاسخ زنان متنوع‌تر و جزئی‌تر از پاسخ مردان بود. اما براساس پژوهش‌های پیشین آنچه در تشخیص بیماری و درد اهمیت بیشتری دارد همین بُعد حسی بیان درد است. آگاهی داشتن به تفاوت‌های ذکرشده میان زنان و مردان در به‌کارگیری زبان برای توصیف و بیان درد، می‌تواند به متخصصان امرِ درمان هنگامی که براساس سخنان بیمار، تشخیص و درمان را یش می‌برند کمک کند. در پایان، باید به این نکته توجه داشت که صحبت کردن دربارۀ یک تجربه دردناک گذشته ممکن است با واکنش واقعی بیمار در لحظۀ بروز درد متفاوت باشد. بنابراین، اگر پاسخ دو گروه زنان و مردان در لحظۀ بروز درد با یکدیگر مقایسه شود ممکن است به نتایج متفاوتی برسیم.



[1]. W. D. Glanze

[2]. A. C. Williams

[3]. K. D. Craig

[4]. H. J. Gould

[5]. McGill pain questionnaire

[6]. sensory

[7]. affective

[8]. evaluative

[9]. miscellaneous

[10]. M. A. K. Halliday

[11]. C. Lascaratou

[12]. R. H. Gracely

[13]. J. Bourke

[14]. M. G. Nascimento

[15]. S. Penque

[16]. در ایران میزان مرگ‌های ناشی از بیماری‌های قلبی عروقی درمردان بیشتراز زنان است ونسبت جنسی 20/1 برای آن محاسبه شده است (کوهی و همکاران، 1394)

[17]. R. Gooberman- Hill

[18]. factual terms

[19]. evocative

[20]. S. Jaworska

[21]. K. Ryan

[22]. lexical resources

[23]. R. Melzack

[24]. leximancer

1. بستۀ نرم‌افزاری که برای تحلیل کیفی یا تلفیقی انواع داده‌ها مانند متن، عکس، فیلم و غیره به کار می‌رود. با کدگذاری دستی یا خودکار داده‌ها می‌توان به الگوها یا روابط حاکم بر آنها دست یافت.

ابراهیمی‌نژاد، غلامرضا؛ علی ابراهیمی‌نژاد؛ سیمین کهن و عباس بهرام‌پور.( 1383). استفاده از ‌پرسش‌نامۀ مک‌گیل در ارزیابی درد در بیماران قبل و بعد از جراحی مغز و اعصاب )ضایعات غیرضربۀ مغزی (در بیمارستان شهید باهنرکرمان. دانشگاه علوم پزشکی  کرمان 11 (2)، 119-125.
کشاورز، مریم؛ علی دادگری و فرشته میری. (1386). ارزیابی فرم کوتاه‌شدۀ پرسش‌نامۀ درد مک‌گیل در زنان باردارِ نخست‌زایِ مراجعه‌کننده به زایشگاه فاطمیه شاهرود. دانش وتندرستی دانشکدۀ علوم پزشکی وخدمات بهداشتی درمانی شاهرود 2 (2)، 35-38.
کوهی، فاطمه؛ حمید صالحی‌نیا و عبدالله محمدیان. (1394). روند تغییرات مرگ و میر ناشی از بیماری‌های قلبی ـ عروقی در ایران طی سال‌های 1389-1385. دانشگاه علوم پزشکی سبزوار 22 (4)، 638 – 630.
محمدیان، امیر؛ اعظم استاجی؛ شهلا شریفی و محمدرضا پهلوان‌نژاد. (1393). بررسی و تحلیل جملات بیان‌کنندۀ درد در زبان فارسی با استفاده از مدل هلیدی. زبان‌شناسی و گویش‌های خراسان 6 (1)، 144 164.
Bourke, J. (2014).The Story of pain: from prayer to painkillers. Oxford: Oxford University Press.
Ebrahimi-Nejad, G., A. Ebrahimi-Nejad, S. Kohan, A. Bahrampour. (2004). The Evaluation of Pain in Neurosurgical Patients before and after Operation in Kerman Shahid Bahonar Hospital according to the McGill Pain Questionnaire. Journal of Kerman University of Medical Sciences 11(2), 119-125. [In Persian]
Everts, B., B. W. Karlson &P. Wahrborg. (1996). Localization of pain in suspected acute myocardial infarction in relation to final diagnosis, age and site and type of infarction. Heart and Lung 25, 430–437.
Glanze, W. D., N. A. Kenneth & L. E. Anderson (Eds.). (1990). Mosby's medical, nursing, & allied health dictionary. New York: Mosby Company
Gooberman‐Hill, R., M. French, P. Dieppe, G. Hawker. (2009). Expressing pain and fatigue: A new method of analysis to explore differences in osteoarthritis experience. Arthritis Care & Research 61 (3), 353–360.
 Gould, H. J. (2007). Understanding pain: what it is, why it happens, and how it’s managed.   American Academy of Neurology Press (AAN).
Gracely, R. H. (2016). Pain language and evaluation. PAIN 157 (2016), 1369–1372.
Halliday, M. A. K. (1998). On the grammar of pain. Functions of Language 5 (1), 1–32.
Hooft, S. (2003). Pain and communication. Medicine, Health Care and Philosophy 6, 255–262.
Jaworska, S. & K. Ryan. (2018). Gender and the language of pain in chronic and terminal illness: A corpus-based discourse analysis of patients’ narratives. Social Science & Medicine 215,107-114.
Keshavarz, M., A. Dadgari, F. Miri. (2007). Evaluation of short form McGill pain questionnaire in nuliparouse women who referred to Fatemiye Hospital. Knowledge and Health 2(2), 35-38. [In Persian]
Kohi, F., H. Salehinia, A. Mohammadian-Hafshejani. (2015). Trends in mortality from cardiovascular disease in Iran from 2006-2010. Journal of Sabzevar University of Medical Sciences 22(4), 630-638. [In Persian]
Lascaratou, C. (2007). The Language of Pain: expression or description? Amsterdam / Philadelphia: John Benjamins Publishing Company. 
Melzack R. (1975) The McGill Pain Questionnaire: Major properties and scoring methods. Pain 1, 277- 299.
Mohammadian A., A. Estaji, Sh. Sharifi, M. Pahlevannezhad. (2015). Analysis of Pain-Description Sentences in Persian Based on Halliday’s Model. Journal of Linguistics & Khorasan Dialects 6(10), 145-166.  [In Persian]
Nascimento, M. G., M. Kosminsky & M. Chi. (2020). Gender role in pain perception and expression: An integrative review. British Journal of Pain 3 (1), 58-62   .
Penque, S., M. Halm & M. Smith.(1998). Women and coronary disease: Relationship between descriptors of signs and symptoms and diagnostic and treatment course. American Journal of Critical Care 7, 175–182.
Strong, J. T., R. Mathews, F. Sussex, S. New, G. Hoey, & G. Mitchell. (2009). Pain language and gender differences when describing a past pain event. PAIN 145 (2009), 86- 95.
Vodopiutz, J., S. Poller, & B. Schneider. (2002). Chest pain in hospitalized patient: Cause-specific and gender-specific differences. Journal of Women’s Health and Gender Based Medicine 11 (8), 1–9.
Williams, A. C. de C., K. D. Craig. (2016). Updating the definition of pain. PAIN 157, 2420- 2423.
Wodak, R. (2006). Medical discourse: Doctor–patient communication. In K. Brown (Ed.), Encyclopedia of language and linguistics (681-687). Boston: Elsevier Ltd.