Document Type : Research Paper
Author
Associate Professor, Department of English, Faculty of Letters and Humanities- Shahrekord University, Shahrekord, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
1. مقدمه
پرسشواژۀ «کو؟» به معنی «کجا هست؟ و «کجا هستند؟» برای سوم شخص مفرد و جمع جاندار و غیرجاندار به کار میرود:
(1) پسرِ کو؟ پسرها کو؟ کتابم کو؟ کتابام کو؟
در گونۀ گفتاری معیار این پرسشواژه با افزودن جزء «ش» بهصورت «کوش؟» برای سوم شخص مفرد جاندار و غیرجاندار و سوم شخص جمع غیرجاندار به کار میرود؛ ولی برای سوم شخص جمع جاندار به کار نمیرود. گفتنی است که تبدیل «کو؟» به «کوش؟» مانند تبدیل «کجا هست؟» به «کجا هستش؟» میباشد:
(2) پسرِ کوش؟ کتابم کوش؟ *پسرها کوش؟ کتابام کوش؟
همچنین، این پرسشواژه با افزودن دو جزء مکررِ «ش» بهصورت «کوشش؟» فقط برای سوم شخص مفرد جاندار و غیرجاندار به کار میرود:
(3) پسرِ کوشش؟ کتابم کوشش؟ *پسرها کوشش؟* کتابام کوشش؟
بدین ترتیب، هرچه پرسشواژۀ «کو؟» نشاندارتر میشود گسترۀ معنایی آن نیز محدودتر میشود.
برای سایر شخصها، افزون بر جزء «ش»، فعلهای پیبستی )صورتهای تصریفی و وابستۀ فعل « بودن»( نیز به این پرسشواژه میچسبند و صورتهای کوشَم؟، کوشی؟، کوشیم؟، کوشین؟ و کوشَن؟ را ایجاد میکنند.
پژوهش تحلیلی پیشِ رو دو هدف دارد: شناسایی چیستیِ جزء «ش» و سپس، تحلیل فرایندهای واجی ایجادکنندۀ تلفظ مشتقات این پرسشواژه.گفتنی است که تا ماهیت جزءِ «ش» در بازنمایی واجی (درونداد) این دادهها مشخص نشود نمیتوان فرایندهای واجی ایجادکنندۀ تلفظ مشتقات آنها را تحلیل کرد؛ زیرا در علم واجشناسی، بهویژه در نظریۀ بهینگی، هنگامی میتوان از رخداد یک فرایند واجی سخن به میان آورد که انگیزه و دلیل کافی برای تعیین درونداد آن وجود داشته باشد.
2. پیشینۀ پژوهش
پژوهش پیشِ رو در ارتباط با پرسشواژۀ «کو» به چهار عنصر زبانی شامل خودِ پرسشواژۀ «کو»، همخوان میانجی [S]، ضمیر فاعلی پیبستی “-eS” و فعلهای پیبستی پرداخته است که شامل/-am/، /-i/، /-ast/، /-im/، /-id/ و/-and/ صورتهای تصریفی و وابستۀ فعل « بودن» در زمان حال هستند. این صورتها براساس کلباسی (1371: 32) و شقاقی (1387: 74) ازجمله واژهبستهای زبان فارسی به شمار میروند.
طبق جستوجوی نگارنده، دربارۀ تلفظ پرسشواژۀ«کو» و کلاً ویژگیهای واجی و آوایی پرسشواژههای زبان فارسی هیچ پژوهشی انجام نشده است و پژوهشهای صورتگرفته غالباً پیرامون ویژگیهای نحوی آنهاست که ارتباطی با موضوع این پژوهش ندارد. همخوان میانجی [S] نیز چون کاربردی در گونۀ معیار ندارد تاکنون بررسی نشده است و فقط در جم (1394الف) به آن اشاره شده است که در لهجۀ اصفهانی بهعنوان همخوان میانجی کاربرد دارد. اما پیرامون ضمیر فاعلی پیبستی“-eS” چندین پژوهش وجود دارد که از این میان میتوان جهانپناه (1380)، راسخمهند (1385) و (1389) و ایرانی و ترکاشوند (1396) را نام برد. از مطالب برخی از این پژوهشها در بخش تحلیل دادهها بهره برده شده است. سرانجام، پیرامون تلفظ فعلهای پیبستی زبان فارسی میتوان به جم (1394ب) اشاره کرد که از میان این فعلها به تلفظهای گوناگون صورت سوم شخص مفرد، یعنی /-ast/، در بافتهای گوناگون پرداخته شده است و اینگونه استدلال میشود که در بافتهایی که آخرین واجِ واژۀ میزبان یکی از سه واکۀ /i/، /o/ و/u/ یا یک همخوان باشد، پیبست /-ast/ طی چند مرحله به [e] تبدیل میشود:
خوبه |
[Xube] |
→ |
(4) /Xub+ast/ |
راضییِه |
[rAzije] |
→ |
/rAzi+ast/ |
ترسووِه |
[tarsuwe] |
→ |
/tarsu+ast/ |
جلووِه |
[dZelowe] |
→ |
/dZelo+ast/ |
3. روش پژوهش
در این مقاله که به روش تحلیلی انجام شده است ابتدا به تعیین ماهیت جزء «ش» در مشتقات پرسشواژۀ «کو؟» در فارسی گفتاری معیار پرداخته میشود. سپس، فرایندهای واجی تأثیرگذار در تلفظ صورتهای گوناگون این پرسشواژه در چارچوب نظریۀ بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/2004) مورد تحلیل قرار میگیرند. بدین ترتیب که در آغاز، محدودیتهایی که تعاملشان با یکدیگر موجب رخداد این فرایندهای واجی شده است معرفی و رتبهبندی میشوند. پس از ارائۀ رتبهبندی اولیۀ مربوط به تلفظ «کوش؟»، رتبهبندیهای مربوط به تلفظ مشتقات این پرسشواژه بهتدریج تکمیل میشوند تا در نهایت، با دستیابی به یک رتبهبندی نهایی بتوان همۀتلفظهای آنها را در فارسی گفتاری معیارتبیینکرد. پیش از ورود به تحلیلهای بهینگی ترتیب رخداد این فرایندها و تعاملشان با یکدیگر تحلیل میشوند.
4. تحلیل دادهها
بحث را با مقایسۀ پرسشواژۀ «کو» با همتای آن یعنی پرسشواژۀ «کجا» آغاز میکنیم. در گونۀ گفتاری معیار التقای واکهها[1] بین واکۀ /A/ی «کجا» و واکۀ فعلهای پیبستی در اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد و جمع از رهگذر حذف واکۀ پیبست و در سایر شخصها از رهگذر درج همخوان میانجی [j] برطرف میشود:
کجام؟ |
[ko."dZAm] |
→ |
(5) /co"dZA+am/ |
کجایی؟ |
[ko."dZA.ji] |
→ |
/co"dZA+i/ |
کجاس؟ |
[ko."dZAs] |
→ |
/co"dZA+ast/ |
کجاییم؟ |
[ko."dZA.jim] |
→ |
/co"dZA+im/ |
کجایین؟ |
[ko."dZA.jin] |
→ |
/co"dZA+id/ |
کجان؟ |
[ko."dZAn] |
→ |
/co"dZA+and/ |
ولی میانِ پرسشواژۀ «کو» و فعلهای پیبستی، جزء «ش» که چیستی آن مورد بحث پژوهش پیشِ رو است، قرار میگیرد و این دو تکواژ را به یکدیگر میپیوندد.
مفرد جمع
(6) کوشم؟ (=کجام؟، کجا هستم؟) کوشیم؟(=کجاییم؟، کجا هستیم؟)
(7) کوشی؟(=کجایی؟، کجا هستی؟) کوشین؟(=کجایین؟، کجا هستین؟)
(8) کوش؟ کوشش؟ (=کجاس؟،کجا هستش؟) کوشن؟ (=کجان؟، کجا هستن؟ )
تنها نمونۀ استثنایی «کوشش؟» است که جزء «ش» بهصورت مکرر به آن افزوده شده است. این در حالی است که طبق قاعده، این پرسشواژه بایستی با افزودن تکواژ [e] (صورت تغییریافتۀ فعل پیبستی /-ast/) به «کوشه؟» تبدیل میشد.
بررسی دادهها را با تحلیل «کوش؟» پی میگیریم. «کوش؟» از پیوند پرسشواژۀ «کو» با ضمیر فاعلی پیوسته /-eS/ ساخته شده است. این ضمیر براساس شقاقی (1387: 74) و راسخمهند (1385، 1389) یک پیبست است. به گفتۀ جهانپناه (1380) این ضمیر به برخی فعلهای سوم شخص مفرد همچون هستش، نیستش، گفتش، رفتش، بودش، نبودش، میادش و شدش افزوده شده است. کاربرد ضمیر –ش در نقش فاعل سوم شخص مفرد در ادبیات فارسی کاربرد بسیاری داشته است؛ ولی در گونۀ گفتاری معیار گرایش جدیدی است که هنوز به نوشتار رسمی راه نیافته است.
طبق بازنمایی (9) تلفظ «کوش» نتیجۀ رخداد دو فرایند واجی همزمان و مستقل از یکدیگرِ حذف واکۀ /e/ برای رفع التقای واکهها، و تبدیل /c/ به[k] در بافت پیش از واکههای پسین است:
(9) /cu+eS/→ [kuS]
براساس کامبوزیا (1385 :3)، نوربخش (1388)، بیجنخان و نوربخش (2009) و جم (1394ج: هجده) در زبان فارسی همخوان کامی /c/صورت زیرساختی و همخوان [k] واجگونۀ آن است. البته دربارۀ پسکامی یا نرمکامی بودن همخوان [k] اختلاف نظر وجود دارد.
محدودیت نشانداری*[c][+backV] (جم و رزمدیده، 1397) که از تولید همخوان کامی [c] در بافت پیش از واکههای پسین جلوگیری میکند عامل تبدیل /c/ به[k] است. جم و رزمدیده این محدودیت را با توجه به نظر بیجنخان و نوربخش (2009:338) که «در زبان فارسی همخوان کامی /c/ فقط در آغازة هجا در بافت پیش از واکههای غیرپسین تولید میشود» صورتبندی کردهاند.
محدودیـت پایایی IDENT[palatal] که تبدیل یک همخوان کامی را در یک صورت برونداد نسبت به صورت متناظر آن در درونداد جریمه میکند با محدودیت نشانداری*[c][+backV] در تعارض است. همچنین، دلیل رفع التقای واکهها محدودیت نشانداری ضد التقای واکههای*HIATUS(McCarthy, 2002: 116-117) است. البته محدودیت نشانداری ONSET نیز که ایجاب میکند تمام هجاهای یک واژه آغازه داشته باشند نیز التقای واکهها را برطرف میکند و *HIATUS را نیز شامل میشود. از آنجا که در تحلیلهای بعدی در پژوهش پیشِ رو به ONSET نیاز است بهجای *HIATUS از ONSET استفاده شده است.
محدودیت پایایی ضدِ حذف MAX (McCarthy & Prince, 1995) که حذف هر واجی را در برونداد جریمه میکند در برابر ONSET قرار دارد. البته محدودیت ONSETبا حذف هریک از دو واکۀ/u/ و /e/ ارضا میشود. ولی حذف واکۀ /e/ی پیبست و عدم حذف واکۀ /u/ی پایه در «کوش» حاکی از آن است که یک محدودیت وجود دارد که مانع حذف واکۀ /u/ی پایه شده است. این محدودیت MAX(stem) (Wolf, 2009) است که مانع حذف هر واجی در پایه است.این محدودیت پایایی خاصتر بر محدودیت کلیتر MAX مسلط است. رتبهبندی (10) تبیینکنندۀ رخداد دو فرایند حذف واکۀ /e/ برای رفع التقای واکهها و تبدیل /c/ به[k] در تلفظ «کوش»است:
(10) ONSET,*[c][+backV]>> MAX(stem)>>MAX, IDENT[palatal]
تابلو 1- رفع التقای واکههاو تبدیل /c/ به[k] در «کوش؟»
Tableau 1- Hiatus resolution and the change of /c/ to [k] in [kuS]
IDENT [palatal] |
MAX |
MAX (stem) |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS/ |
* |
* |
|
|
|
a. ☞ [kuS] |
* |
* |
*! |
|
|
b. [keS] |
|
* |
*! |
|
|
c. [ceS] |
|
* |
|
*! |
|
d. [cuS] |
* |
|
|
|
*! |
e. [ku.eS] |
|
|
|
* |
*! |
f. [cu.eS] |
همانگونه که در تابلو (1) آشکار است ابتدا دو گزینۀ [ku.eS] (e) و [cu.eS] (f) به علت التقای واکههایشان و در واقع به علت تهی بودن آغازۀ هجای دومشان از محدودیت ONSET تخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. سپس، گزینۀ [cuS] (d) به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c]و واکه پسین[u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. سرانجام، رقابت سه گزینۀ [kuS] (a)، [keS] (b) و (c) [ceS]به محدودیت پایایی MAX(stem) کشیده میشود. در گزینههای (b) و (c) واکۀ /u/ی پایۀ حذف شده است. ولی در گزینۀ (a) واکۀ /e/ ی پیبست حذف شده است. پس گزینههای (b) و (c) این محدودیت را نقض کردهاند. بنابراین، گزینة (a) که آن را نقض نکرده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
پرسشی که اینک مطرح میشود و در واقع، پرسش اصلی این پژوهش میباشد این است که ماهیت جزء «ش» در کوشم، کوشی، کوشش، کوشیم، کوشین و کوشن چیست؟ در پاسخ به این پرسش دو فرضیۀ زیر مطرح میشود:
1. جزء «ش» یک همخوان میانجی است که برای رفع التقای واکههادرج شده است؛
2. جزء «ش» همان ضمیر فاعلی پیوستۀ (پیبست) بهکاررفته در «کوش؟» است.
الف. بررسی فرضیۀ نخست
ابتدا به فرضیۀ نخست میپردازیم و تحلیل را با بررسی (کوشش؟)["ku.SeS] آغاز میکنیم. همانگونه که پیداست همخوان [S] دو بار در آن تکرار شده است. مسلماً چون رخداد دوم [S] در انتهای «کوشش؟» قرار دارد نمیتواند همخوان میانجی باشد، بلکه جزئی از ضمیر فاعلی پیوستۀ [eS]است. پس، پرسش دربارۀ چیستی [S]ی اول مطرح است. طبق فرضیۀ نخست این همخوان یک همخوان میانجی است که برای رفع التقای واکهها، بین واکۀ/u/ی پرسشواژه «کو» و واکۀ /e/ی پیبست [-eS] درج شده و آغازۀ تهی پیبست [-eS] را پر کرده است:
(11) /"cu+eS/ → ["ku.SeS]
پس طبق فرضیۀ نخست، صورت["ku.SeS] نیز همچون [kuS] نتیجۀ یک هدف یعنی رفع التقای واکههاست؛ رفع التقای واکهها در«کوش؟» از رهگذر حذف واکه و در «کوشش؟» از رهگذر درج همخوان میانجی صورت پذیرفته است. به سخنی دیگر، گویشوران التقای واکهها را به اختیار خودشان از طریق حذف واکه یا درج همخوان میانجی برطرف میکنند:
(12) |
|
|
رفع التقای واکهها با درج همخوان میانجی |
|
رفع التقای واکهها با حذف واکه |
["ku.SeS] |
~ |
/cu+eS/→[kuS] |
همچنین، درج همخوان میانجی [S]در کوشم، کوشی، کوشیم، کوشین و کوشن به قیاس با درج آن در «کوشش» رخ میدهد:
کوشم؟ |
["ku.Sam] |
→ |
(13) /cu+am/ |
کوشی؟ |
["ku.Si] |
→ |
/cu+i/ |
کوشش؟ |
["ku.SeS] |
→ |
/cu+eS/ |
کوشیم؟ |
["ku.Sim] |
→ |
/cu+im/ |
کوشین؟ |
["ku.Sin] |
→ |
/cu+id/ |
کوشن؟ |
["ku.San] |
→ |
/cu+and/ |
ب. بررسی فرضیۀ دوم
طبق فرضیۀ دوم جزء «ش» همان ضمیر فاعلی پیوستۀ (پیبست) بهکاررفته در «کوش؟» است. این بدان معناست که گویشوران «کوش» را بهعنوان مبنا و پایه برای همۀ شخصها در نظر گرفته و فعلهای پیبستی را بهجای «کو»، به «کوش» چسباندهاند. البته به استثنای «کوشش؟» که بهجای تکواژ [e] (صورت تغییریافتۀ فعل پیبستی /-ast/)، ضمیر فاعلی پیوستۀ [eS] بهصورت مکرر به آن افزوده شده است.
کوش+ -م |
← |
کوشم؟ |
کوش+ -ی |
← |
کوشی؟ |
کوش+-ش |
← |
کوشش؟ |
کوش+ -یم |
← |
کوشیم؟ |
کوش+ -ید |
← |
کوشین؟ |
کوش+ -ند |
← |
کوشن؟ |
ج. مقایسه و تحلیل این دو فرضیه
وجه مشترک هر دو فرضیه این است که هر دو مبتنی بر تعمیم جزء «ش» هستند؛ فرضیۀ نخست مبتنی بر تعمیم کاربرد جزء «ش» بهعنوان همخوان میانجی است و فرضیۀ دوم مبتنی بر تعمیم کاربرد جزء «ش» بهعنوان پیبستی است که پایۀ پیوند فعلهای پیبستی است. مسلماً جزء «ش» یا همخوان میانجی است یا پیبست. پس، از یکی از این دو حالت خارج نیست؛ یعنی همچون دو روی یک سکه اگر این یکی نباشد پس دیگریست. طبق فرضیۀ نخست جزء «ش» یک همخوان میانجی است. ولی مشکل اینجاست که همخوان [S] در گونۀ گفتاری معیار بهعنوان همخوان میانجی به کار نمیرود، بلکه این همخوان براساس جم (1394الف) در لهجۀ اصفهانی بهعنوان همخوان میانجی کاربرد دارد:
|
|
|
(14) |
|
گونۀ گفتاری معیار |
لهجۀ اصفهانی |
|
بِهِش |
[beheS] |
[beSeS] |
/be+eS/ → |
بِهِت |
[behet] |
[beSed] |
/be+at/ → |
حتی اگر همخوان [S] را همخوان میانجیای در نظر بگیریم که تاکنون به وجود آن در گونۀ گفتاری معیار پی نبرده بودیم، آیا بافت پس از واکۀ /u/ محیط مناسبی برای درج این همخوان است؟ چرا بهجای [S]، همخوان میانجی رایجی همچون [v] یا [w]که بافت آوایی مورد نیاز برای درج آن به سبب وجود واکۀ [u] نیز فراهم است وجود ندارد؟ البته اگر اینگونه بود این پرسشواژهها بهصورت *کووَم، *کووی، *کووِه، *کوویم، *کووین و *کووَن تلفظ میشدند. پس اگر همخوانی که میان واکۀ /u/ و واکۀ فعلهای پیبستی قرار دارد یک همخوان میانجی بود بعید به نظر میرسید که این همخوان [S] باشد. در نتیجه، فرضیۀ دوم که بیان میکند جزء «ش» پیبست است، درست است. بر این اساس، بازنمایی واجی این پرسشواژهها بهصورت زیر (سمت چپ) است:
کوشم؟ |
["ku.Sam] |
→ |
(15) /cu+eS+am/ |
کوشی؟ |
["ku.Si] |
→ |
/cu+eS+i/ |
کوشش؟ |
["ku.SeS] |
→ |
/cu+eS+eS/ |
کوشیم؟ |
["ku.Sim] |
→ |
/cu+eS+im/ |
کوشین؟ |
["ku.Sin] |
→ |
/cu+eS+id/ |
کوشن؟ |
["ku.San] |
→ |
/cu+eS+and/ |
مراحل اشتقاق کوشم، کوشی و کوشش[2] از بازنمایی واجی تا بازنمایی آوایی در (16) نشان داده شده است:[3]
(16)
بازنمایی واجی |
/cu+eS+eS/ |
/cu+eS+i/ |
/cu+eS+am/ |
حذف واکۀ پیبست و تبدیل /c/ به [k] |
kuS.eS |
kuS.i |
kuS.am |
بازهجابندی |
ku.SeS |
ku.Si |
ku.Sam |
بازنمایی آوایی |
[ku.SeS] |
[ku.Si] |
[ku.Sam] |
همانگونه که در (16) آشکار است، بازنماییهای واجی طی دو مرحله به بازنمایی آوایی تبدیل شدهاند؛ در مرحلۀ نخست که پیشتر به آن پرداخته شد رخداد دو فرایند واجی همزمان و مستقل از یکدیگرِ حذف واکۀ /e/ برای رفع التقای واکهها و تبدیل /c/ به[k] در بافت پیش از واکههای پسین، تلفظ «کوش» “kuS” را به دست میدهد. در مرحله دوم همخوان [S] طی فرایند بازهجابندی[4] از پایانۀ هجای “kuS” جدا شده و در آغازۀ تهی فعلهای پیبستی قرار گرفته است. طبق تعریفی که در جم (1394ج) برای «بازهجابندی» ارائه شده است اگر در سمت چپِ یک تکواژ یا واژۀ بیآغازه، تکواژ یا واژۀ دیگری وجود داشته باشد که آخرین واج آن یک همخوان باشد، آن همخوان طی فرایند بازهجابندی (یا هجابندی مجدد) از تکواژ یا واژۀ سمت چپ جدا شده و در آغازۀ تهی هجای تکواژ یا واژۀ بیآغازه قرار میگیرد.
عامل رخداد فرایند بازهجابندی محدودیت ONSET است. همچنین، از آنجا که همخوان [S] از پایانۀ هجای “kuS” جدا شده و در آغازۀ تهی فعلهای پیبستی قرار گرفته است، محدودیتهای«هملبگی»[5] ALIGN-R و ALIGN-L(McCarthy & Prince, 1993) نقض شدهاند. محدودیت ALIGN-Rایجاب میکند که لبۀ سمت راست هجا بر لبۀ سمت راست تکواژ/ واژه منطبق باشد. محدودیتALIGN-L نیز ایجاب میکند که لبۀ سمت چپ هجا بر لبۀ سمت چپ تکواژ/ واژه منطبق باشد. وظیفۀ این دو محدودیت حفظ لبههای سمت راست و چپ تکواژها و واژهها در برابر تغییرات آوایی است. افزوده شدن این دو محدودیت به رتبهبندی (17) تمام فرایندهای واجی اشتقاق (16) را تبیین میکند.
(17) ONSET,*[c][+backV]>>MAX(stem)>>MAX, IDENT[palatal], ALIGN-R,ALIGN-L
رخداد سه فرایند رفع التقای واکهها،تبدیل /c/ به[k] و بازهجابندی در «کوشم؟»، «کوشی؟»، «کوشش؟» و «کوشیم؟» به ترتیب در تابلوهای (2)، (3)، (4) و (5) تحلیل شده است.
تابلو 2- رخداد سه فرایند رفع التقای واکهها، تبدیل /c/ به[k] و بازهجابندی در «کوشم؟»
Tableau 2- Hiatus resolution, the change of /c/ to [k] and resyllabification in [kuSam]
ALIGN-L |
ALIGN-R |
IDENT [palatal] |
MAX |
MAX (stem) |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS+am/
|
* |
* |
* |
* |
|
|
|
a. ☞ [ku.Sam] |
* |
* |
* |
* |
*! |
|
|
b. [ke.Sam] |
* |
* |
|
* |
|
*! |
|
c. [cu.Sam] |
|
|
* |
* |
|
|
*! |
d. [kuS.am] |
|
|
* |
|
|
|
*!* |
e. [ku.eS.am] |
|
|
|
|
|
* |
*!* |
f. [cu.eS.am] |
همانگونه که در تابلوی (2) آشکار است دو گزینۀ [ku.eS.am](e) و [cu.eS.am] (f) در دو مورد و گزینۀ [kuS.am] (d) در یک مورد از محدودیت ONSET تخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. سپس، گزینۀ [cu.Sam] (c) به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c]و واکۀ پسین [u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. سرانجام، رقابت دو گزینۀ [ku.Sam] (a) و [ke.Sam] (b) به محدودیت پایایی MAX(stem) کشیده میشود. در گزینۀ (b) واکۀ /u/ی پایۀ حذف شده است؛ ولی در گزینۀ (a) واکۀ /e/ی پیبست حذف شده است. پس گزینۀ (b) این محدودیت را نقض کرده است. بنابراین، گزینة (a) که آن را نقض نکرده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
تابلو 3- رخداد سه فرایند رفع التقای واکهها، تبدیل /c/ به [k] و بازهجابندیدر «کوشی؟»
Tableau 3- Hiatus resolution, the change of /c/ to [k] and resyllabification in [kuSi]
ALIGN-L |
ALIGN-R |
IDENT [palatal] |
MAX |
MAX (stem) |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS+i/
|
* |
* |
* |
* |
|
|
|
a. ☞ [ku.Si] |
* |
* |
* |
* |
*! |
|
|
b. [ke.Si] |
* |
* |
|
* |
|
*! |
|
c. [cu.Si] |
|
|
* |
* |
|
|
*! |
d. [kuS.i] |
|
|
* |
|
|
|
*!* |
e. [ku.eS.i] |
|
|
|
|
|
* |
*!* |
f. [cu.eS.i] |
همانگونه که در تابلو (3) آشکار است دو گزینۀ [ku.eS.i] (e) و [cu.eS.i](f) در دو مورد و گزینۀ [kuS.i](d) در یک مورد از محدودیت ONSET تخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. سپس، گزینۀ (c) [cu.Si]به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c] و واکۀ پسین [u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. سرانجام، رقابت دو گزینۀ [ku.Si] (a) و [ke.Si] (b) به محدودیت پایایی MAX(stem) کشیده میشود. در گزینۀ (b) واکۀ /u/ی پایۀ حذف شده است. ولی در گزینۀ (a) واکۀ /e/ی پیبست حذف شده است. پس گزینۀ (b) این محدودیت را نقض کرده است. بنابراین، گزینة (a) که آن را نقض نکرده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
تابلو 4- رخداد سه فرایند رفع التقای واکهها، تبدیل /c/ به[k] و بازهجابندی در «کوشش؟»
Tableau 4- Hiatus resolution, the change of /c/ to [k] and resyllabification in [kuSeS]
ALIGN-L |
ALIGN-R |
IDENT [palatal] |
MAX |
MAX (stem) |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS+eS/
|
* |
* |
* |
* |
|
|
|
a. ☞ [ku.SeS] |
* |
* |
* |
* |
*! |
|
|
b. [ke.SeS] |
* |
* |
|
* |
|
*! |
|
c. [cu.SeS] |
|
|
* |
* |
|
|
*! |
d. [kuS.eS] |
|
|
* |
|
|
|
*!* |
e. [ku.eS.eS] |
|
|
|
|
|
* |
*!* |
f. [cu.eS.eS] |
همانگونه که در تابلو (4) آشکار است دو گزینۀ [ku.eS.eS] (e) و [cu.eS.eS](f) در دو مورد و گزینۀ [kuS.eS](d) در یک مورد از محدودیت ONSET تخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. سپس، گزینۀ [cu.SeS] (c) به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c]و واکۀ پسین[u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. سرانجام، رقابت دو گزینۀ [ku.SeS] (a) و [ke.SeS] (b) به محدودیت پایایی MAX(stem) کشیده میشود. در گزینۀ (b) واکۀ /u/ی پایۀ حذف شدهاست. ولی در گزینۀ (a) واکۀ /e/ی پیبست حذف شده است. پس گزینۀ (b) این محدودیت را نقض کرده است. بنابراین، گزینة (a) که آن را نقض نکرده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
تابلو 5- رخداد سه فرایند رفع التقای واکهها، تبدیل /c/ به[k] و بازهجابندی در «کوشیم؟»
Tableau 5- Hiatus resolution, the change of /c/ to [k] and resyllabification in [kuSim]
ALIGN-L |
ALIGN-R |
IDENT [palatal] |
MAX |
MAX (stem) |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS+im/
|
* |
* |
* |
* |
|
|
|
a. ☞ [ku.Sim] |
* |
* |
* |
* |
*! |
|
|
b. [ke.Sim] |
* |
* |
|
* |
|
*! |
|
c. [cu.Sim] |
|
|
* |
* |
|
|
*! |
d. [kuS.im] |
|
|
* |
|
|
|
*!* |
e. [ku.eS.im] |
|
|
|
|
|
* |
*!* |
f. [cu.eS.im] |
همانگونه که در تابلو (5) آشکار است دو گزینۀ [ku.eS.im] (e) و [cu.eS.im] (f) در دو مورد و گزینۀ [kuS.im] (d) در یک مورد از محدودیت ONSET تخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. سپس، گزینۀ [cu.Sim] (c) به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c]و واکۀ پسین[u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. سرانجام، رقابت دو گزینۀ [ku.Sim](a) و [ke.Sim] (b) به محدودیت پایایی MAX(stem) کشیده میشود. در گزینۀ (b) واکۀ /u/ی پایۀ حذف شده است. ولی در گزینۀ (a) واکۀ /e/ی پیبست حذف شده است. پس گزینۀ (b) این محدودیت را نقض کرده است. بنابراین، گزینة (a) که آن را نقض نکرده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
اکنون به تحلیل تلفظ حالت سوم شخص جمع، یعنی«کوشن؟»، میپردازیم.[6] مراحل اشتقاق «کوشن؟» از بازنمایی واجی تا بازنمایی آوایی در (18) نشان داده شده است:
(18)
بازنمایی واجی |
/cu+eS+and/ |
رفع التقای واکهها با حذف واکۀ پیبست |
kuS.and |
تبدیل /c/ به[k] |
kuS.and |
بازهجابندی و حذف همخوان /d/ |
ku.San |
بازنمایی آوایی |
[ku.San] |
همانگونه که در مرحلۀ دوم اشتقاق (18) آشکار است افزون بر رخداد فرایند بازهجابندی، همخوان /d/ در بافت انتهای واژه در پی همخوان /n/ حذف شده است که براساس بیجنخان (1384: 205-204) و جم (1388: 181) فرایند رایجی در زبان فارسی است:
(19) حذف /d/
بلند |
[bolan] |
→ |
/boland/ |
، |
قند |
[an] |
→ |
/and/ |
چند |
[tSan] |
→ |
/tSand/ |
، |
گند |
[gan] |
→ |
/gand/ |
تند |
[ton] |
→ |
/tond/ |
، |
چرند |
[tSaran] |
→ |
/tSarand/ |
عامل حذف همخوان /d/ در این بافت محدودیت نشانداری *nd](جم، 1396) است. این محدودیت توالی دو همخوان [n] و [d] را در انتهای واژه منع میکند. افزوده شدن این محدودیت به رتبهبندی (17)، رتبهبندی (20) را به دست میدهد که تمام فرایندهای واجی اشتقاق (18) را تبیین میکند:
(20) ONSET,*[c][+backV]>>*nd]>>MAX(stem)>>MAX, IDENT[palatal], ALIGN-R,ALIGN-L
تابلو 6- رخداد چهار فرایند رفع التقای واکهها، تبدیل /c/ به[k]، بازهجابندی و حذف /d/
Tableau 6- Hiatus resolution, the change of /c/ to [k], resyllabification and /d/ deletion
ALIGN-L |
ALIGN-R |
IDENT [palatal] |
MAX |
MAX (stem) |
*nd] |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS+and/
|
* |
* |
* |
** |
|
|
|
|
a. ☞ [ku.San] |
* |
* |
* |
** |
*! |
|
|
|
b. [ke.San] |
* |
* |
* |
* |
|
*! |
|
|
c. [ku.Sand] |
* |
* |
|
** |
|
|
*! |
|
d. [cu.San] |
|
|
* |
* |
|
* |
|
*! |
e. [kuS.and] |
|
|
* |
|
|
* |
|
*!* |
f. [ku.eS.and] |
|
|
|
|
|
* |
* |
*!* |
g. [cu.eS.and] |
همانگونه که در تابلو (6) آشکار است دو گزینۀ [ku.eS.and] (f) و [cu.eS.and] (g) در دو مورد و گزینۀ [kuS.and] (e) در یک مورد از محدودیت ONSETتخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. سپس، گزینۀ (d) [cu.San] به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c]و واکۀ پسین[u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. در مرحلۀ بعد گزینۀ (c) [ku.Sand] نیز به دلیل داشتن توالی دو همخوان[n] و [d] در انتهای واژه محدودیت نشانداری *nd] را نقض کرده است. سرانجام رقابت دو گزینۀ[ku.San] (a) و [ke.San] (b) به محدودیت پایایی MAX(stem) کشیده میشود. در گزینۀ (b) واکۀ /u/ی پایۀ حذف شدهاست. ولی در گزینۀ (a) واکۀ /e/ی پیبست حذف شده است. پس گزینۀ (b) این محدودیت را نقض کرده است. بنابراین، گزینة (a) که آن را نقض نکرده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
سرانجام، به تحلیل تلفظ حالت دوم شخص جمع یعنی«کوشین؟» میپردازیم. مراحل اشتقاق «کوشین؟» از بازنمایی واجی تا بازنمایی آوایی در (21) نشان داده شده است:
سرانجام به تحلیل تلفظ حالت دوم شخص جمع یعنی«کوشین؟» میپردازیم. مراحل اشتقاق «کوشین؟» از بازنمایی واجی تا بازنمایی آوایی در (21) نشان داده شده است:
(21)
بازنمایی واجی |
/cu+eS+id/ |
حذف واکۀ پیبست و تبدیل /c/ به[k] |
kuS.id |
بازهجابندی و درج همخوان [n] |
ku.Sind |
حذف همخوان /d/ |
ku.Sin |
بازنمایی آوایی |
[ku.Sin] |
عامل منع تولید پیبست /-id/در گونۀ گفتاری معیار محدودیت خاص زبانی*idCL (جم، 1396) است.[12] این محدودیت توالی واکۀ [i]و همخوان[d] را در پیبست میکند. محدودیت پایایی ضد درج DEP در برابر این محدودیت نشانداری قرار دارد. افزوده شدن این دو محدودیت به رتبهبندی (20) که رتبهبندی نهایی (22) را به دست میدهد تمام فرایندهای واجی اشتقاق (21) را تبیین میکند. در واقع، رتبهبندی نهایی (22) تمام فرایندهای واجی ایجادکنندۀ هریک از تلفظهای کوشم، کوشی، کوش، کوشش، کوشیم، کوشین و کوشن را تبیین میکند.
(22) رتبهبندی نهایی
(22) ONSET,*[c][+backV], *idCL>>*nd]>>MAX(stem)>>MAX >>DEP, IDENT[palatal], ALIGN-R,ALIGN-L
تابلو 7- رخداد پنج فرایند رفع التقای واکهها، تبدیل /c/ به[k]، بازهجابندی، درج [n] و حذف /d/
Tableau 7- Hiatus resolution, the change of /c/ to [k], resyllabification, [n] insertion and /d/ deletion
ALIGN-L |
ALIGN-R |
IDENT [palatal] |
DEP |
MAX |
MAX (stem) |
*nd] |
*idCL |
*[c][+backV] |
ONSET |
Input: /cu+eS+id/
|
* |
* |
* |
* |
* |
|
|
|
|
|
a. ☞ [ku.Sin] |
* |
* |
* |
|
**! |
|
|
|
|
|
b. [ku.Si] |
* |
* |
* |
* |
* |
*! |
|
|
|
|
c. [ke.Sin] |
* |
* |
* |
* |
* |
|
*! |
|
|
|
d. [ku.Sind] |
* |
* |
* |
|
* |
|
|
*! |
|
|
e. [ku.Sid] |
* |
* |
|
|
* |
|
|
* |
*! |
|
f. [cu.Sid] |
|
|
* |
|
* |
|
* |
* |
|
*! |
g. [kuS.id] |
|
|
* |
|
|
|
* |
* |
|
*!* |
h. [ku.eS.id] |
|
|
|
|
|
|
* |
* |
* |
*!* |
i. [cu.eS.id] |
همانگونه که در تابلو (7) آشکار است دو گزینۀ [ku.eS.id] (h) و [cu.eS.id] (i) در دو مورد و گزینۀ [kuS.id] (g) در یک مورد از محدودیت ONSET تخطی کرده و از رقابت کنار رفتهاند. گزینۀ (f) [cu.Sid] نیز به دلیل داشتن توالی همخوان کامی [c] و واکه پسین[u] محدودیت نشانداری *[c][+backV] را نقض کرده است. سپس، گزینۀ [ku.Sid] (e) به دلیل داشتن توالی واکۀ [i] و همخوان [d] در واژهبست، محدودیت *idCL را نقض کرده است. در مرحلۀ بعد گزینۀ [ku.Sind] (d) به دلیل داشتن توالی دو همخوان [n] و [d]در انتهای واژه محدودیت نشانداری *nd] را نقض کرده است. گزینۀ [ke.Sin] (c) نیز که در آن واکۀ /u/ی پایۀ حذف شدهاست از محدودیت پایایی MAX(stem) تخطی کرده است. سرانجام، رقابت دو گزینۀ[ku.Sin] (a) و [ku.Si] (b) به محدودیت MAXکشیده میشود. گزینۀ(a) و (b) به ترتیب این محدودیت پایایی را یک بار و دو بار نقض کردهاند. بنابراین، گزینة (a) که مرتکب تعداد نقض کمتری شده بهعنوان برونداد بهینه برگزیده شده است.
5. نتیجه
پرسشواژۀ «کو؟» و دو مشتق آن «کوش؟» و «کوشش؟» برای سوم شخص به کار میروند. پرسشواژۀ «کو؟» برای سوم شخص مفرد و جمع جاندار و غیرجاندار به کار میرود؛ ولی «کوش؟» برای سوم شخص جمع جاندار به کار نمیرود و صورت «کوشش؟» باز محدودتر شده است و برای هیچ سوم شخص جمعی به کار نمیرود. بدین ترتیب، هرچه پرسشواژۀ «کو؟» نشاندارتر میشود گسترۀ معنایی آن نیز محدودتر میشود. افزوده شدن ضمیر فاعلی پیوسته /-eS/به پرسشواژۀ «کو» موجب ساخته شدن «کوش؟» و افزوده شدن دوبارۀ آن موجب ساخته شدن «کوشش؟» شده است. مسلماً چون رخداد دوم [S] در انتهای «کوشش؟» قرار دارد نمیتواند همخوان میانجی باشد، بلکه جزئی از ضمیر فاعلی پیوستۀ [eS]است. این در حالی است که طبق قاعده، بهجای آن بایستی تکواژ [e] (صورت تغییریافتۀ فعل پیبستی /-ast/) به «کوش؟» افزوده میشد و صورت «*کوشه؟» را ایجاد میکرد.
استدلال شد که جزء «ش» یک همخوان میانجی برای رفع التقای واکهها نیست؛ زیراهمخوان [S] در گونۀ گفتاری معیار بهعنوان همخوان میانجی به کار نمیرود. حتی اگر این همخوان را همخوان میانجیای در نظر بگیریم که تاکنون به وجود آن پی نبرده بودیم، بافتِ پس از واکۀ /u/ برای درج آن مناسب نیست. بلکه این بافت برای درج همخوان میانجی رایجی همچون [v] یا [w]مناسب است. بنابراین، جزء «ش» ضمیر فاعلی پیوسته است. این بدان معنا است که گویشوران «کوش» را بهعنوان مبنا و پایه برای همۀ شخصها در نظر گرفته و فعلهای پیبستی را بهجای «کو»، به آن چسباندهاند.
نیز بحث شد که در تبدیل /cu+eS+id/ به [ku.Sin] پدیدۀ تیرگی رخ داده است. زیرا همخوان [n] در محیطی غیر از بافتِ پیش از همخوان پایانی /d/بازنمایی یافته است. براین اساس، اگر بازنمایی آوایی بهصورت [ku.Sind] میبود؛ یعنی فرایند حذف رخ نمیداد تا همخوان/d/ را محو کند، رخداد فرایند درج برملا میشد و در نتیجه هیچگونه تیرگی به وجود نمیآمد.
طی مراحل این پژوهش رتبهبندیهای مربوط به تلفظ مشتقات پرسشواژۀ «کو؟» بهتدریج تکمیل شدند تا سرانجام با دستیابی به «رتبهبندی نهایی» تمام فرایندهای واجی ایجادکنندۀ هریک از تلفظهای کوشم، کوشی، کوش، کوشش، کوشیم، کوشین و کوشن تبیین گردید.
[1]. التقای واکهها وضعیتی است که هیچ همخوانی میان واکهها یا، به بیانی فنیتر، بین هستههای دو هجای مجاور وجود نداشته باشد. این وضعیت هنگامی روی میدهد که از دو هجای مجاور، هجای سمت چپ فاقد پایانه و هجای سمت راست فاقد آغازه باشد (جم، 1394الف).
[2]. مراحل اشتقاق «کوشیم» از بازنمایی واجی تا بازنمایی آوایی نیز به همین صورت است.
.[3] در نظریۀ بهینگی کلاسیک (Prince & Smolensky, 1993/2004) بازنماییهای میانیِ بین درونداد (بازنمایی واجی) و برونداد (بازنمایی آوایی) در نظر گرفته نمیشوند. علت نشان دادن بازنماییهای میانی در اشتقاق (16) صرفاً این است که روشن شود فرایندها در چه مراحلی رخ دادهاند.
[4]. resyllabification
[6]. طبق ترتیبِ فعلهای پیبستی اکنون میبایست به تحلیل حالت دوم شخص جمع، یعنی «کوشین؟»، پرداخته میشد؛ ولی از آنجا که در تلفظ آن یک فرایند بیشتر از «کوشن؟» و همچنین، پدیدۀ تیرگی رخ داده است، تحلیل «کوشین؟» پس از تحلیل «کوشن؟» انجام شده است.
[8]. P. Kiparsky
[9]. E. Baković
[10]. R. L. Sprouse
[11]. برای مطالعه بیشتر پیرامون پدیدۀ تیرگی به جم (1396)، جم (2020) و جم و همکاران (2020) مراجعه شود.
[12]. در نظریۀ بهینگی افزون بر محدودیتهای جهانی، محدودیتهای خاص زبانی نیز به کار میروند که معمولاً شامل محدودیتهای خاص تکواژی هستند و از پیدایش این نظریه رایج بودهاند؛ مانند محدودیت خاص تکواژی (Edgemost (um; L))(Prince & Smolensky, 2004: 42) در زبان تاگالوگ. این محدودیت جهانی نیست؛ زیرا تکواژ /-um/ در هر زبانی وجود ندارد (de Lacy, 2011: 1509).