Document Type : Research Paper
Authors
Linguistics department, Faculty of Literature, Alzahra University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
در این پژوهش آهنگ لهجۀ کاشانی، واقع در شمال شرق استان اصفهان، در ساختهای نحوی و انواع مختلف کانون در چارچوب نظریۀ واجشناسی لایهای[1] بررسی میشود. واجشناسی لایهای، به تعبیر اسلامی (1384)، شالودۀ رویکردی جدید بود که پییرهامبرت[2] (1980) با اعتقاد به وجود نظام واجی برای آهنگ، آن را پایهریزی کرد. در این رویکرد معیارهایی جدید برای توصیف آوایی مشخصههای واجی آهنگ معرفی شده است. ساخت آهنگ[3] گفتار، در این رویکرد، بهصورت توالیای از دو نواخت L و H بازنمایی میشود، که L نواخت پایین،[4] و H نواختِ بالا[5] را در آهنگ نشان میدهند، و میتوانند در ساخت زنجیزۀ گفتار معرفِ نواختهای کناری[6] یا تکیههای زیروبمی[7] باشند. نواختهای کناری به دو صورت نواخت مرزنما[8] و نواخت گروه[9] تظاهر مییابند.
تکیۀ زیروبمی برجستگی اطلاعی یک سازه را نسبت به دیگر سازهها در جمله نشان میدهد و تنها میتواند روی هجای تکیهبر کلمه قرار گیرد (بیجنخان 1392: 11). هجای تکیهبر[10] کلمه اصولاً قابل پیشبینی است؛ به عبارت دیگر، تکیۀ واژگانی کلمه یک مفهوم انتزاعی و ازپیشمفروض است و جایگاه مشخصی دارد. بیجنخان (1392)، اسلامی (1384) و صادقی (1397) معتقدند این تکیه در واژههای فارسی روی آخرین هجای کلمه قرار میگیرد. اما تکیۀ زیروبمی بر اساس الگوی آهنگ جمله تغییر میکند و میتواند روی هر کدام از سازههای جمله که از طرف گوینده برجسته میشود، قرار گیرد. به هرحال این تکیه الزاماً با هجای تکیهبر ترادف دارد و در الگوی ساخت آهنگ با ستاره نشان داده میشود مانند H* یا L*. پییرهامبرت (1980) نواخت کناری در مرز پایانی کلمات یا گروههای نحوی را تکیۀ گروه[11] نامیده، و آنها را با L- و H- نشان داده است، همچنین، نواخت کناری در مرز پایانی گروه آهنگ را نیز نواخت مرزنما نامید، و با L% ، و H% نشان داده است. لد (2008) معتقد است نواختهای کناری نقش مرزنما دارند و مرز پایانی کلمات (یا گروههای نحوی) و جمله در سطح کل پارهگفتار را نشان میدهند.
از آنجا که نقش اولیه و اصلی زبان انتقال اطلاعات است، ساخت آهنگ پارهگفتارِ تولیدی تا حد زیادی به هدف گویشور از کاربرد زبان بستگی دارد. دبیرمقدم و کلانتری (1395: 52) ساخت اطلاعی[12] را آرایشی از جمله میدانند که نشان میدهد گوینده چگونه جمله را در بافت میسازد تا تبادل اطلاعات در آن آسانتر باشد، و از طرف دیگر، این آرایش نشانگر تناسب گزارۀ اطلاعی بر اساس دانش مخاطب در لحظۀ بیان پارهگفتار نیز است. عناصرِ این آرایش در نظریۀ ساخت اطلاعیِ هلیدی[13] (1967) با استفاده از دو اصطلاح کهنه[14] و نو[15] تعریف میشود. از نظر هلیدی و متیسن[16] (2004) اطلاع کهنه قابل بازیابی است، به این معنی که قبلاً در بافت، چه در گفتمان و چه در موقعیت، آورده شده است، یا اینکه اصلاً در بافت نیست؛ اما گوینده آن را به صورت کهنه بیان میکند؛ یعنی فرض میکند که شنونده آن را میداند. اطلاع نو غیرقابلبازیابی و غیرمنتظره است، گوینده از شنونده میخواهد که به آن اطلاع توجه کند، چون اطلاع نو است، و موجب تغییر دانش و تصور شنونده میشود.
گوینده برای عرضۀ این اطلاعات نو از راهکارهای مختلفی بهره میبرد تا آن را برای شنونده برجسته سازد، وانرل[17] و استلا (2013) نشان دادند برخی زبانها مثل اسپانیایی، کاتالان و ایتالیایی از آهنگ در کنار سازکارهای صرفی و نحوی، و برخی نیز مثل انگلیسی و آلمانی از آهنگ به تنهایی برای برجستهسازی اطلاع نو استفاده میکنند. اما صادقی (1397: 219) معتقد است آهنگ یکی از پرکاربردترین انتخابها در میان این راهکارهاست. ابوالحسنزاده، بیجنخان و گوسنهافن[18] (2012) نشان دادند دامنۀ زیروبمی سازۀ کانونیِ محدود، گستردهتر از غیرکانونی است (انواع کانونها جلوتر توضیح داده خواهد شد). نتایج تحقیقات طاهری اردلی و شو[19] (2012) نیز این یافتهها را تأیید کرد. اسلامی (1384) نشان داد در جملات خبری بینشان زبان فارسی اگر کلمۀ تکیهبر که برجستهترین کلمه در سطح جمله است، حامل اطلاع نو باشد، تکیۀ زیروبمیِ دریافت میکند و چنانچه حامل اطلاع کهنه باشد، تکیۀ زیروبمیِ دریافت میکند. تحقیقات راسخمهند و موسوی (1386) این نتایج را تأیید کرد. یافتههای ساداتتهرانی (2009) نیز در همین راستا است. او ساخت نواختی سازۀ کانونی را با L از ساخت نواختی سازۀ غیرکانونی که با L معرفی کرده، متمایز کرده است. نشانۀ پیشنواختیِ ^ ناظر بر ارتفاع اضافی قله زیروبمی است، و تکیۀ زیروبمی کانونی، هسته و پیشهسته را از هم متمایز کرده است.
براون و لد[20] (2003) تکیۀ زیروبمی هسته را آخرین تکیۀ زیروبمی یک پارهگفتار درنظر گرفتهاند و بهلحاظ اطلاعی حامل پیام اصلی جمله دانستهاند. بهعبارت دیگر، سازههای بعد از هسته، فاقد تکیه خواهند بود. صادقی (1397) صحتِ این فرضیه را برای زبان فارسی معیار اثبات کرد و نشان داد سازههای پسهسته در جملات فارسی معیار تکیهزدایی میشوند. بنابراین، بدون توجه به اینکه چه سازهای بعد از فعل قرار میگیرد، تکیۀ زیروبمی تمام سازههای بعد از فعل حذف میشود؛ به عبارت دیگر، در ترتیب واژهها تنها جایگاه فعل روی ساخت آهنگی جمله تأثیر میگذارد. این بدان معناست که در ساختهای فعل-میانی، بهعنوان مثال svo، تکیۀ سازۀ اول دستخوش تغییرات زیادی نمیشود؛ اما سازههای بعد از فعل تکیهزدایی میشوند. همچنین، در جملات فعل-آغازی، vso، تنها تکیۀ سازۀ اول یعنی فعل جمله، باقی میماند. صادقی (1397) همچنین نشان داد، منحنی تغییرات زیروبمی پارهگفتار در خوانش کانون گسترده، سیر نزولی یا افت پایانی[21] دارد و پارهگفتار بینشان با نواختِ L% خاتمه مییابد. اما آیا این تغییرات زیروبمی برای تمام زبانها و گویشها به همین صورت است؟
این پژوهش ساخت آهنگی پارهگفتارهای گویشوارن کاشانی را مطالعه کرده است تا صحت این نظریه را روی لهجۀ کاشانی بررسی کند. بهمنظور بررسی این فرضیه، الگوی آهنگ ساخت اطلاعی پارهگفتارهای کاشانی در این پژوهش مطالعه میشود تا پاسخ پرسشهای زیر روشن شود:
بررسی الگوی آهنگ زبانها، گویشها و لهجههای مختلف علاوهبر آنکه میتواند به غنا و ظرافت ردهبندی زبانها و گویشهای ملی کمک کند و برای ردهشناسان ارزشمند باشد؛ همچنین، میتواند سرنخهای آکوستیکی[22] تمایز زبانها، گویشها و لهجههای مختلفِ موجود در یک کشور را معرفی کند. بنابراین، میتواند در شناسایی گوینده و در نتیجه در حوزۀ آواشناسی قضایی نیز کاربرد مؤثر داشته باشد.
کانون[23] در ساخت اطلاعی، حامل اطلاعات نو برای شنونده است و بخشهایی از جمله که اطلاعات نو درنظرگرفته نمیشود، پسزمینه[24] به شمار میآیند ( Lambrecht, 1994 ; Halliday, 1967). صادقی (1397) نشان داد که در اغلب مطالعات آوایی، کانون و پسزمینه ازطریق بافت زبانی پیشین از هم متمایز میشوند، این تمایز میتواند جفت پرسش/پاسخ را نیز شامل شود. در مثال (1)، سازۀ پاسخ به کلمۀ پرسشی، کانون است و سازههایی که در حال حاضر در سؤال معرفی شدهاند (فعل خوردن)، سازۀ پسزمینهاند:
مثال (1)
- چی خوردی؟
- من قیمه خوردم.
در این مثال، خوردن و من اطلاع کهنه درنظرگرفته میشود، چون در سؤال آمده اند، و قیمه که قبلاً در سؤال نبوده و در واقع مورد سؤال بوده است، کانون در نظر گرفته میشود، چون اطلاع نو است. این نوع کانون، کانون محدود[25] نامیده میشود، طبق صادقی (1397: 220)، در بسیاری از زبانهای شاخۀ آلمان غربی مثل انگلیسی، آلمانی و هلندی کانونِ منحنی آهنگ همان تکیۀ زیروبمی هستۀ پارهگفتار است، و به این ترتیب از پسزمینه متمایز میشود.
زمانی که کل پارهگفتار، اطلاع نو درنظرگرفته میشود، با کانون گسترده[26] سروکار داریم، مثل پاسخ سؤال زیر:
مثال (2)
- چیکار کردی؟
- من قیمه خوردم.
صادقی (1397) گسترۀ کانون را در مثال (2)، کل پارهگفتار درنظرگرفته است و نشان داده است که در این حالت منحنی تغییرات زیروبمیِ پارهگفتار سیر نزولی دارد. ساداتتهرانی (2007) معتقد است تکیۀ زیروبمی اصلی روی یک کلمه در کانون گسترده قرار میگیرد. فعل، از آنجا که در زبان فارسی، هسته در نظر گرفته میشود، تکیۀ زیروبمی جمله را در حالت بینشان به خود جذب میکند. در حالت نشاندار، مثل جملههای فعل-آغازی و فعل-پایانی، این الگوی نزولیِ آهنگ تغییر میکند.
گاهی نیز اطلاع نو جنبۀ تقابلی[27] دارد و عنصری را در پارهگفتار در تقابل با دیگر عناصر مجموعه قرار میدهد. بهعنوان مثال، در جملۀ زیر، حمید در تقابل با حسین برجسته شده است. سازهای که در تقابل قرار میگیرد، برجستهتر بیان میشود و به اصطلاح تکیۀ تقابلی دریافت میکند (صادقی و محمودی، 1396).
مثال (3)
- حسین نامه را بُرد؟
- نه! حمید نامه را برد!
بر اساس تحقیقات انجامشده، میتوان به این نتیجه رسید که الگوی آهنگ جمله، نواختِ تکیۀ زیروبمی سازهها و محل تکیۀ زیروبمی در جمله بر اساس چیدمان واژهها، نوع جمله و تأکید و تمایل گوینده برای برجستهسازی بخشی از پارهگفتار تغییر میکند. بنابراین، الگوی تغییر آهنگِ پارهگفتار را میتوان بهخوبی در ساخت اطلاعی جمله مشاهده کرد، جایی که بخشی از جمله بهدلیلِ نوبودنِ اطلاعات یا تأکید گوینده برجسته میشود و روی الگوی آهنگ تأثیر میگذارد. در این میان، تکیۀ زیروبمی در بررسی ساخت اطلاعیِ جمله و معرفیِ کانون نقش بهسزایی دارد.
صادقی (1397: 323) با استفاده از این مؤلفههای آکوستیکی، کانون در سطح آوایی را از سازۀ غیرکانون متمایز میکند: سطح ارتفاع قله یا دامنۀ زیروبمی، ترادف قلۀ تکیۀ زیروبمی با زنجیرۀ آوایی و دیرش[28] عناصر زنجیرهایِ حاوی تکیۀ زیروبمی. از آنجا که همواره سازههای بعد از کانون، قلۀ تکیۀ زیروبمی خود را از دست میدهند، تکیهزدایی را نیز بهعنوان یکی از عملکردهای کانون تعریف میکنیم. شرح هریک از این ویژگیها در زیربخشهای زیر آمده است.
در حالت کانون گسترده آهنگ زیروبمی بینشان است، به این معنی که سازههای پارهگفتار، همگی تکیۀ نواخت زیروبمی دریافت میکنند. صادقی (1397) معتقد است این تکیهها تابع الگوی نزول منحنی[29] هستند. اما حضور کانون یا هسته باعث جذب تکیۀ نواخت زیروبمی و در نتیجه افزایش دامنۀ آهنگ روی سازۀ تکیهبر میشود. به اعتقاد شو[30] (2011) در این حالت دامنۀ آهنگِ دیگر سازهها که غیرکانونی هستند، بسته به جایگاه آنها نسبت به کانون ممکن است تغییر کند یا تغییر محسوسی نداشته باشد. شو و شو (2005) این تغییرات آوایی را در سه ناحیه برکانونی،[31] پیشکانونی[32] و پسکانونی[33] دستهبندی کرده است. ناحیۀ برکانونی بیشترین برجستگی آکوستیکی را دریافت میکند و بنابراین، دامنۀ زیروبمی آن افزایش مییابد، این افزایش در قالب افزایش حداکثر فاصلۀ قله نمایان میشود. صادقی (1397) نشان داد سازۀ پسزمینۀ پسکانونی افت شدید دامنۀ زیروبمی دارد و اصطلاحاً با فلات پایین تظاهر مییابد. پسزمینۀ پیشکانونی دستخوشِ تغییر چندانی در دامنه نمیشود. ساداتتهرانی (2009) دامنۀ زیروبمی یا سطح ارتفاع قلۀ زیروبمی را اساس تفاوت تکیۀ زیروبمیِ سازۀ کانونی و غیرکانونی معرفی کرده است.
ترادف، انطباقِ زمانی منحنی زیروبمی آهنگ با زنجیرۀ آوایی است (بیجنخان، 1392). وانرل و استلا (2013) نشان دادند کانون باعث دیرکردِ[34] معنادار قلۀ تکیۀ زیروبمی میشود، به این ترتیب که زمانِ قلۀ تکیۀ زیروبمیِ سازۀ کانونی در زنجیرۀ آوایی در مقایسه با سازۀ غیرکانونی زودهنگامتر[35] است و با دیرکردِ کمتری حادث میشود. بیجنخان (1392) نشان داد قلۀ زیروبمی سازۀ کانونی روی واکۀ هجای تکیهبر یا همخوانِ بعد از آن قرار میگیرد، این درحالی است که قلۀ زیربمی سازۀ غیرکانونی روی واکۀ هجای بعدی قرار میگیرد. ساداتتهرانی (2009) دیرکرد قلۀ تکیۀ زیروبمی را اثر مستقیمِ نواخت کناری میداند و معتقد است نواخت کناریِ سازۀ کانون –L است، از این رو، تأثیری روی تکیۀ زیروبمی کانون ندارد؛ اما نواخت کناری سازۀ پیشکانونی -H است و این نواخت باعث دیرکرد زمانی قلۀ تکیۀ نواختِ زیروبمی کانون میشود. اینکه دیرکرد، تأثیر مستقیم تکیه باشد یا تأثیر نواخت کناری، به هرحال یکی از مشخصههای آکوستیکی سازۀ کانونی است که روی منحنی آهنگ قابل تمیز است.
در کانون یا هسته، دیرش یک همبستۀ معتبر درنظرگرفته میشود که در بسیاری زبانها ازجمله در زبان کرهای (Jun & Lee, 1998)، آلمانی (Féry & Kügler, 2008)، اسپانیایی، کاتالان و ایتالیایی (Vanrell & Stella, 2013) نقش مؤثری در تحقق آوایی کانون ایفا میکند. ساداتتهرانی (2009)، ابوالحسنزاده، بیجنخان و گوسنهافن (2012)، و طاهری اردلی و شو (2012) نشان دادند دیرش در زبان فارسی در کنار دامنۀ زیروبمی نقش تعیینکنندهای در تمایز سازه کانونی از غیرکانونی دارد. ساداتتهرانی (2009) نشان داد افزایش دیرش سازه کانونی در زبان فارسی بهشکل معناداری از سازه غیرکانونی بیشتر است.
زیروبمی در جملۀ دارای کانون یا هسته، به اندازهای تغییر میکند که میتوان بر اساس تغییرات موجود، سه ناحیۀ زیروبمی را شناسایی کرد. این سه ناحیه همان طور که پیشتر گفته شد، شامل نواحیِ برکانونی، پیشکانونی و پسکانونی است. ناحیۀ برکانونی بیشترین تغییرات زیروبمی را دریافت میکند و از نظر برجستگی متمایز میشود. این ناحیه به نواخت زیروبمی بعد از خود بیشترین تاثیر را میگذارد، و اصطلاحاً آنرا تکیهزدایی میکند؛ اما تغییرات زیروبمی روی سازۀ پیشکانونی قابل ملاحظه نیست. شو و شو (2005) معتقدند افت شدید تغییرات دامنه زیروبمی در ناحیه پسکانونی جزو تغییراتِ آهنگیِ ناشی از کانون یا هسته است و یکی از ویژگیهای ذاتی کانون بهشمار میرود که به عملکردِ کاربردشناختی و گفتمانیِ کانون مربوط میشود.
هدف این پژوهش بررسی الگوی تغییرات زیروبمیِ پارهگفتارهای لهجۀ کاشانی با خوانش کانون گسترده، محدود و متقابل است. به این منظور چهار جملۀ سادۀ دارای یک فاعل و یک مفعول را با چیدمانِ متفاوتِ واژهها در نظر گرفتیم. سازههای فاعل و مفعول در این جمله بهگونهای انتخاب شدند که تکیه روی هجای ماقبل پایانی یا پیشماقبل پایانی قرار گیرد، در اینصورت فضای زنجیرهای کافی برای تحقق آواییِ کامل نواختها به وجود میآید، و از این رو کار بررسی و مطالعۀ دیرکرد قله و قرارگیری آن روی واکه یا همخوان هجای بعدی راحتتر میشود. بهعلاوه، برای جلوگیری از تأثیر بیواکی بر کاهش احتمالی قلۀ تکیه، کلمات بهگونهای انتخاب شدند که در محدودۀ هجای تکیهبر، آوای بیواک نباشد. بر اساس این توضیحات، جملات زیر برای بررسی ساخت آهنگ کاشانی در این جستار انتخاب شدند، زیر هجاهای تکیهبرِ جملات آزمایش، خط کشیده شده است:
جملات در خوانش کانون گسترده با ترتیب واژههای مختلف و خوانش کانون محدود و تقابلی با ترتیب نحوی sov تولید شدند. بهمنظور بررسی تأثیر فعل، بهعنوان هسته، روی تکیۀ زیروبمیِ دیگر سازهها در خوانش گسترده جایگاههای مختلفِ فعل-آغازی، فعل میانی (svo) و فعل پایانی(بینشان) (sov) درنظرگرفته شد. بافت گفتمانیِ پرسش و پاسخی طراحی شد تا گوینده جمله را با قرارگیری کانون روی فاعل در خوانش کانون محدود و تقابلی و با ترتیبهای مختلف در خوانش گسترده تولید کند. جملاتِ هدف شامل سه ترتیب نحوی مختلف با خوانش کانون گسترده و یک خوانش محدود و یک خوانش تقابلی با ترتیب نحویِ بینشان (sov) هستند که در پیوست یک آمده است. در این پیوستها، زیرِ کلمات دارای کانون محدود یک بار، و زیر کلمات دارای کانون تقابلی دو بار خط کشیده شده است. بیست جملۀ هدف (پنج حالت * چهار جمله) از هشت گویشور زن و هشت گویشور مرد کاشانی با میانگین سنیِ 8/26، با فرکانس نمونهبرداری 22050 هرتز در اتاقک آکوستیک آزمایشگاه تخصصی آواشناسی دانشگاه الزهرا (س) ضبط شد. مجموعهدادهها شامل 320 جمله (پنج حالت * شانزده گوینده * چهار جمله) است.
دادهها با استفاده از نرمافزار پرات[36] نسخۀ6.0.52 (2 می 2019) بهصورت دستی در سه لایۀ زنجیرۀ آوایی، مرز نواخت و هجا برچسبگذاری شد. برای مشاهده و بررسی تغییرات F0 در طول منحنی آهنگ، آغاز کلمه هدف، آغاز هجای تکیهبر، پایان هجای تکیهبر، ابتدای واکۀ هجای بعد از هجای تکیهبر، و پایان کلمه در هر جمله نیز برچسبگذاری و بسامد پایۀ آنها در این مناطق اندازهگیری شد. برای اندازهگیری بسامد پایه در هر یک از پنج منطقه، میانگین بسامد پایۀ پنج پالسِ آغازین در نظرگرفته شد. در این مثالها تکیۀ فعل روی همکرد فعل مرکب قرار میگیرد و از آنجا که زبان فارسی، زبانی تکیه-پایانی است، پایان هجای تکیهبرِ فعلِ مرکب منطبق بر پایان همکردِ فعل مرکب است و هجایی بعد از آن باقی نمیماند. از این رو، متغیرِ ابتدای واکۀ بعد از هجای تکیهبر در این اندازهگیریها برای بخش فعلی حذف میشود. در نتیجه، آهنگ زیروبمیِ هر جمله با چهارده مؤلفۀ عددی معرفی میشود.
پس از پایان برچسبگذاریها و اندازهگیریها، متوسط F0 در پنج ناحیۀ هر گروه واجی در پنج حالت مختلف با استفاده از نرمافزار SPSS، نسخۀ 22 محاسبه شد و منحنی میانگین تغییرات زیروبمی برای تمام شرکتکنندگانِ آزمایش و در ازای هریک از حالاتِ متفاوت ترسیم شد تا علاوهبر معرفیِ ساخت آهنگ پارهگفتارِ کاشانی در خوانش کانون گسترده، تأثیر فعل بهعنوان هسته، روی تکیۀ زیروبمیِ دیگر سازهها نیز در جمله نیز مشخص گردد.
شبکۀ متنی و منحنی آهنگِ پارهگفتارها با لهجۀ کاشانی با سه خوانشِ کانون گسترده، یک خوانش کانون محدود و یک خوانش کانون تقابلی در زیربخشهای زیر بررسی میشود. به دنبال آن، نتایج محاسبات آماری و منحنی میانگین تغییرات زیروبمیِ این پارهگفتارها نیز آمده است. به دلیل محدود بودن حجم مقاله، بررسی الگوی آهنگ در خوانشِ گسترده، محدود به حالتهای نحویِ sov, vos وsvo ، و در خوانشهای کانون محدود و کانون تقابلی محدود به ساختِ نحویِ بینشانِ sov شده است.
شبکۀ متنیِ پارهگفتارِ «مادرم خونمونو تمیز کرد» با خوانشِ کانون گسترده در سه حالت نحویِsov, svo و vos که گویشور کاشانی تولید کرده است، در شکلهای 1و 3 و 5 آمده است. این شبکهها شامل لایۀ منحنی زیروبمی، لایۀ عناصر زنجیرهای و لایۀ نواخت است که در نرمافزار پرات بهشیوۀ دستی برچسبزنی شده اند. مرز هجاهای تکیهبر با خطوط ممتد و مرز آواها با خطچین مشخص شده است. پارهگفتار شکل 1 با ساخت نحویِ بینشانِ sov و خوانش کانون گسترده تولید شده است.
شکل 1- منحنی زیروبمی و شبکۀ متنی پارهگفتارِ «مادرم خونمونو تمیز کرد» در حالتِ کانون گسترده.
Fig. 1- F0 curve and text grid of the sentence [mɑderem xunemuno temiz ka] “My mother cleaned our house” produced with broad focus.
همان طور که در شکل 1 ملاحظه میشود تمام سازهها تکیۀ زیروبمی دارند. طبق تعریف براون و لد (2003) هسته، آخرین سازۀ دریافتکنندۀ تکیۀ زیروبمی در پارهگفتارِ بینشان است. در این جمله فعل، هسته، و مفعول و فاعل به ترتیب سازههای پیشهسته و قبل پیشهستهاند. سطح ارتفاع قلهها در سازههای فاعل، مفعول و بخش همکردِ فعل مرکب، تابع الگوی نزول منحنی است، به این معنی که سطح ارتفاع قلۀ فاعل (Hz288.67) بیش از مفعول (Hz268.7)، و مفعول بیش از فعل (Hz266.91) است، و پارهگفتار مانند الگوی آهنگ فارسی معیار با نواختِ L به پایان میرسد. این نکته شایان ذکر است که در لهجۀ کاشانی همخوانهای هجای پایانیِ پارهگفتار یا هجای پایانیِ گروه (مثل آنچه در تمیز کرد در شکل3 اتفاق افتاده است) در گفتار حذف میشود و پارهگفتار با واکۀ کشیدهشدۀ آخرین هجا خاتمه مییابد، در اینجا با /a:/.
ترادف ِالگوی تکیۀ واژگانیِ سازهها با تکیۀ زیروبمیِ پارهگفتار نیز درخور توجه است. دربارۀ فاعل (مادرم)، قلۀ تکیۀ زیروبمی با تأخیر نسبت به هجای تکیهبرِ /de/ روی واکۀ هجای /ram/ ظاهر شده است. تکیۀ زیروبمی مفعول (خونمونو) نیز از هجای تکیهبر سازه (هجای /ne/) دورتر شده و با دیرکرد روی واکۀ هجای mu// واقع شده است. این دیرکرد میتواند همان طور که ساداتتهرانی (2009) گفته است، نتیجۀ نواخت کناریِ –H در پایانِ سازه باشد که تکیه را جذب میکند. اما تکیۀ فعل مرکبِ تمیزکرد بدون دیرکرد، روی هجای پایانیِ همکردِ فعلی واقع شده است (/miz/).
منحنیهای میانگینِ تغییرات زیروبمیِ پارهگفتارهای کاشانی با خوانشهای کانون گسترده، محدود و تقابلی برای تمام دادهها و شرکتکنندگانِ کاشانی، بهصورت جداگانه، در زیربخشهای زیر آمده است. این منحنیها از محاسبۀ میانگین مقادیر F0 در پنج منطقۀ زمانی برای تمام دادهها و تمام شانزده شرکتکنندۀ آزمایش به دست آمده است. این پنج ناحیۀ زمانی همان طور که قبلاً ذکر شد؛ به ترتیب، عبارتاند از ابتدای سازه، ابتدای هجای تکیهبر، انتهای هجای تکیهبر، ابتدای واکۀ هجای بعد از هجای تکیهبر و انتهای سازه. خطچینها مرز سازهها را نشان میدهند. برای فعل، از آنجا که تکیه روی هجای پایانیِ همکرد فعل مرکب قرار میگیرد (بهعنوان مثال، هجای /miz/ در کلمۀ tamiz)، هجای بعدِ هجای تکیهبر وجود ندارد و درنتیجه مؤلفۀ بسامد واکۀ این هجا نیز تعریف نشده است، از این رو سازۀ فعل، با چهار پارامتر در منحنی معرفی شده است. شکل 2 منحنی تغییرات زیروبمیِ پارهگفتارها با کانون گسترده و ساخت نحویِ sov را نشان میدهد.
شکل 2- منحنی میانگین تغییرات زیروبمی در حالت خوانش گسترده و ساخت نحویِ sov
Fig. 2- F0 mean curve of sentences with the broad focus in the sov syntactic construction.
در این شکل، نقاط 1 تا 5 میانگین بسامدِ پنج ناحیۀ زمانیِ سازۀ فاعل، نقاطِ 6 تا 10 میانگین بسامد پایۀ پنج ناحیۀ زمانیِ سازۀ مفعول، و نقاط11 تا 14 میانگین بسامد پایۀ چهار ناحیۀ زمانیِ سازۀ فعل را نشان میدهند. نقطۀ 14 روی نمودار، میانگین فرکانس پایۀ پایان پارهگفتار، واکۀ کشیدهشدۀ هجای پایانیِ فعل مرکب، را نشان میدهد و همان طور که مشاهده میشود سیر نزولی دارد و با نواخت مرزی L% به پایان میرسد. شکل 3، شبکۀ متنی همان پارهگفتار را در ساخت نحویِ svo نشان میدهد:
شکل 3- منحنی زیروبمی و شبکۀ متنی پارهگفتارِ «مادرم تمیز کرد خونمونو» در حالت کانون گسترده.
Fig. 3- F0 curve and text grid of the sentence [mɑderem temiz ka xunemuno] “My mother cleaned our house” produced with broad focus.
در این ساخت، فعل در میانۀ جمله و بین فاعل و مفعول قرار گرفته است. همان طور که شکل 3 نشان میدهد، پارهگفتار حاوی دو تکیۀ زیروبمی روی سازۀ فاعل و فعل است. دیرکردِ قلۀ نواختِ سازۀ فاعل و قرارگیریِ آن روی واکۀ هجای بعدی (/rem/) نتیجۀ تکیۀ زیروبمی سازۀ پیشکانونی است که قلۀ نواخت را از هجای تکیهبرِ /de/ دور کرده است. اما تکیۀ زیروبمی مفعول بهعنوان سازۀ پسکانونی حذف شده است. به عبارت دیگر، هسته، یعنی همان فعل، باعث شده است تکیۀ زیروبمی سازۀ بعدی از بین برود و منحنی آهنگ آن هموار شود.
شکل 4 نیز منحنی میانگین تغییرات زیروبمیِ پارهگفتار گسترده با ساخت نحویِ svo برای تمام دادهها و تمام شرکتکنندگان را نشان میدهد.
شکل 4- منحنی میانگین تغییرات زیروبمی در حالت خوانش گسترده و ساخت نحویِ svo
Fig.4- F0 mean curve of sentences with the broad focus in the svo syntactic construction.
در اینجا نیز، نقاط 6 تا 9 معرفِ تغییرات زیروبمیِ سازۀ فعل هستند و از آنجا که فعل در زبان فارسی هسته است، بالاترین تغییرات در همین سازه مشاهده میشود. نواختِ سازۀ پیشهسته، فاعل، همچنان با سیر صعودی ظاهر شده است، و در مقایسه با سازهپسکانونی (نقاط 10 تا 14) که منحنی زیروبمی آن هموار، و با نواخت افتان ظاهر شده، قابل مقایسه است. در نهایت، شبکۀ متنی پارهگفتار «تمیزکرد خونمونو مادرم» در شکل 5 آمده است.
شکل 5- منحنی زیروبمی و شبکه متنی پارهگفتارِ « تمیز کرد خونمونو مادرم» در حالت کانون گسترده.
Fig. 5- F0 curve and text grid of the sentence [temiz kar xunemuno mɑderam] “cleaned our house my mother” produced with broad focus.
در این شبکۀ متنی نیز، مرز هجاهای تکیهبر با خط ممتد نشان داده شده است. همان طور که لایۀ نواخت نشان میدهد، در این پارهگفتار سازۀ فعل بهعنوان هسته، تنها سازۀ جمله است که تکیهزیروبمیِ H* دارد و این بدان دلیل است که فعل در زبان فارسی هسته است و طبق تعریف، هسته آخرین سازۀ جمله است که تکیۀ زیروبمی دریافت میکند. دیگر سازههای جمله، بهعنوان سازههای پسکانونی تکیهزدایی میشوند. قلۀ تواختِ تکیۀ زیروبمیِ فعل نیز بدون دیرکرد روی هجای تکیهبر قرار گرفته است.
منحنی میانگینِ تغییراتِ زیروبمیِ کانون گسترده، با ساخت نحویِ vso برای تمام دادههای آزمایش در شکل 6 آمده است:
شکل 6- منحنی میانگین تغییرات زیروبمی در حالت خوانش گسترده و ساخت نحویِ vso
Fig. 6- F0 mean curve of sentences with the broad focus in the vso syntactic construction.
همان طور که منحنی شکل 6 نشان میدهد، تنها، سازۀ فعل تکیه دریافت کرده است و بقیۀ سازهها شامل مفعول و فاعل افتِ شدید نواخت دارند. هرچه به پایان پارهگفتار نزدیکتر میشویم، این افت در نتیجۀ نزول منحنی آهنگ بیشتر میشود.
شکل زیر، منحنی میانگین تغییرات زیروبمی سه ساخت نحویِ فعل-آغازی، فعل-میانی و فعل-پایانی را با خوانش گسترده باهم مقایسه کرده است.
شکل 7- منحنی میانگین تغییرات زیروبمی سه ساخت نحویِ sov، svo و vso در خوانشِ کانون گسترده.
Fig.7- F0 mean curves of sentences with the broad focus in the sov, svo and vso syntactic constructions.
مقایسۀ منحنی تغییرات زیروبمی پارهگفتارها با خوانش گسترده در سه ساخت نحوی متفاوت با لهجۀ کاشانی نشان میدهد ساخت آهنگ این جملات تحت تأثیر جایگاه فعل، بهعنوان هستۀ جمله است. همان طور که در شکل 7 آمده است، فعل تکیۀ زیروبمی جمله را جذب کرده و منحنی آهنگ سازههای بعد از خود را هموار کرده است. این درحالیست که سازههای قبل از فعل تغییر محسوسی را در منحنی آهنگ نشان نمیدهند.
هسته در تمام ساختهای شکل 7، سازۀ فعل است. این سازه، همان طور که توضیح داده شد، دریافتکنندۀ تکیۀ زیروبمی جمله است. با توجه به اینکه سازهها یکساناند و تنها جایگاه آنها در ساخت پارهگفتار تغییر کرده است، سؤال اینجاست که آیا فرکانس پایۀ این سازه نیز بهلحاظ آماری متفاوت است؟
بهمنظور پاسخگویی به این سؤال، لازم است آزمون تحلیل واریانس یکطرفه[37] روی میانگین فرکانس پایۀ سازۀ فعل در سه ساخت نحوی اجرا شود. ازجمله پیششرطهای انجام این آزمون، نرمال بودنِ توزیع دادههای متغیری است که میانگین آن در چند گروه مستقل مقایسه میشود. نتایج آزمون نرمالیتی شاپیروویلک[38] در جدول 1 ارائه شده است. چنانکه ملاحظه میشود توزیع در تمام موارد در سطح 05/0< α نرمال است.
جدول 1- آزمون نرمالیتی شاپیروویلک میانگین بسامد پایۀ 4 نقطۀ زمانیِ سازۀ فعل در سه ساخت نحویِ svo، sov و vso
Table 1- Shapiro-Wilks test of normality for F0 mean of four time-points of verbs in sentences with sov, svo and vso syntactic constructions.
سطح معنیداری |
درجۀ آزادی |
W |
ساخت نحوی |
358/0 |
4 |
885/0 |
svo |
968/0 |
4 |
992/0 |
sov |
099/0 |
4 |
798/0 |
vso |
برای مقایسۀ میانگین بسامد پایۀ چهار نقطۀ زمانی سازۀ فعل در سه ساخت نحوی svo، sov و vso آزمون تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد. با توجه به میزان F بهدستآمده 158/2=(9 ،2) F میتوان عنوان نمود که میزان F از لحاظ آماری در سطح معنیداری 05/0> αمعنیدار نیست و این بدان معنی است که متغیرِ جایگاه فعل، تأثیری در سطح فرکانس پایۀ سازه ندارد، بلکه سازۀ فعل در پارهگفتار گستردۀ کاشانی، بدون توجه به جایگاه، همواره دریافتکنندۀ تکیۀ زیروبمی جمله است.
شبکۀ متنی پارهگفتار «مادرم خونمونو تمیز کرد» با خوانش کانون محدود روی فاعل در شکل زیر آمده است، مجدداً مرز هجاهای تکیهبر با خطوط ممتد روی شبکه مشخص شده است.
شکل 8- منحنی زیروبمی و شبکۀ متنی پارهگفتارِ « مادرم خونمونو تمیز کرد» در خوانش کانون محدود.
Fig. 8- F0 curve and text grid of the sentence [mɑderem xnunemuno temiz ka] “My mother cleaned our house” produced with limited focus.
این پارهگفتار همان طور که در پیوست (1) آمده، در پاسخ به سؤال «چه کسی خونتونو تمیز کرد؟» تولید شده است. تکیۀ زیروبمی جمله روی سازۀ فاعل قرار دارد و دیگر سازهها بهعنوان سازههای پسکانونی تکیهزدایی شدهاند. وقوع کانون روی سازۀ فاعل، باعث افزایش درخور توجه دامنۀ زیروبمی این سازه در مقایسه با دیگر سازهها میشود. بهعلاوه، ترادف قلۀ H* تکیۀ زیروبمیِ فاعل کانونی در مقایسه با خوانش بینشانِ همین سازه در شکل 1 زودهنگامتر است: H* در فاعلِ بینشان، منطبق بر هجای بعد از هجای تکیهبر یعنی /ram/ است؛ اما در فاعلِ کانونی، بدون هیچ دیرکردی، این قله منطبق بر هجای تکیهبرِ /de/ است.
شکل 9- منحنی میانگین تغییرات زیروبمی در حالت خوانش محدود و ساخت نحویِ sov
Fig. 9- F0 mean curve of sentences with the limited focus in the sov syntactic construction.
مقایسۀ منحنی تغییرات زیروبمیِ این پارهگفتار با شکل 2 نشان میدهد سطح ارتفاع قلۀ زیروبمیِ فاعل کانونی بالاتر از قلۀ تغییرات زیروبمی فاعل در خوانشِ بینشان است. منحنی زیروبمی بعد از سازۀ فاعل در شکل 9 هموار است. این سازهها قلههای زیروبمی خود را از دست داده و در منحنی با سیر نزولی ظاهر شدهاند.
شبکۀ متنی پارهگفتار «مادرم خونمونو تمیز کرد» با فاعل تقابلی که گویشور کاشانی تولید کرده، در شکل 10 نشان داده شده است. مرز هجاهای تکیهبر با خطوط ممتد نشان داده شده است. این جمله، همانطور که در پیوست 1 آمده، در پاسخ به سؤالِ «خواهرت خونتونو تمیز کرد؟» تولید شده است.
شکل 10- منحنی زیروبمی و شبکه متنی پارهگفتارِ « مادرم خونمونو تمیز کرد» با خوانش فاعلِ تقابلی.
Fig. 10- F0 curve and text grid of the sentence [mɑderem xunemuno temiz ka] “My mother cleaned our house” produced with contrastive focus on subject.
در اینجا قلۀ زیروبمی بدونِ دیرکرد، روی هجای تکیهبرِ سازۀ فاعلِ تقابلی واقع شده است و سازههای بعد از آن بهعنوان سازههای پسکانونی تکیهزدایی شدهاند به این معنی که دامنۀ زیروبمی سازههای پسکانونی شاملِ فعل و مفعول بهشدت کاهش یافته است. از طرف دیگر، میانگین دیرش هجای تکیهبر و و دامنۀ F0 در سازۀ تقابلی، در مقایسه با هجای معادل در خوانشهای محدود و بینشان با همین ترتیب نحوی، بیشتر است.
شکل 11- منحنی میانگین تغییرات زیروبمی در حالت خوانش تقابلی و ساخت نحویِ sov
Fig. 11- F0 mean curve of sentences with the contrastive focus in the sov syntactic construction.
در اینجا برجستگیِ سازۀ فاعل، بهعنوان کانون جمله و تکیهزداییِ سازههای پسکانونی بهخوبی نمایان است. سازههای پسکانونی تکیۀ زیروبمی خود را از دست دادهاند و منحنی تغییرات آنها سیر نزولی دارد. شدت افت منحنیِ آهنگِ سازههای بعد از کانونِ تقابلی، در مقایسه با کانون محدود شدیدتر است و این وجه تفاوت تغییرات آهنگ در این دو نوع کانون است.
شکل 12، منحنی تغییرات زیروبمیِ ساختِ sov با سه خوانشِ گسترده، محدود و تقابلی را نشان میدهد. مرز سازهها با خطچینهای عمودی نشان داده شده است. 5 نقطۀ اول (1 تا 5) سازۀ فاعل، 5 نقطۀ دوم (6 تا 10) سازۀ مفعول و 4 نقطۀ پایانی (11 تا 14) سازۀ فعل را نشان میدهند.
شکل 12- منحنی تغییرات زیروبمیِ ساختِ sov با سه خوانشِ گسترده، محدود و تقابلی
Fig. 12- F0 mean curves of sentences with the broad, limited, and contrastive focus in the sov syntactic construction
سازۀ فاعل با کانون تقابلی در پارهگفتار کاشانی برجستگی درخور ملاحظهای را روی منحنی زیروبمی نشان میدهد. برخلافِ خوانش گسترده، ترادف قلۀ تکیۀ زیروبمی نیز روی هجای تکیهبر سازۀ فاعل واقع شده است، از این نظر این خوانش به خوانش محدود شباهت دارد؛ اما برجستگی کانون تقابلی و دامنۀ F0 در مقایسه با خوانش محدود و همچنین گسترده بیشتر است. پارهگفتارهای کانونی نیز مثل خوانش گسترده با نواخت افتان به پایان میرسند. فاعل در خوانشهای کانونی، تکیۀ زیروبمی جمله را جذب کرده است و دیگر سازهها بدون قلۀ تکیۀ زیروبمی ظاهر میشود.
طبق آنچه در شکل 12 آمده است، منحنی آهنگ ساختِ sov با سه خوانشِ گسترده، محدود و تقابلی از هم متفاوتاند. با توجه به اینکه جایگاه سازهها در این جملات یکسان است، تنها عامل ایجاد این تفاوت، کانون است. اما آیا این تفاوت بهلحاظ آماری نیز معنادار است؟
از آنجا که وجود یا عدم وجود کانون میتواند به فرکانس پایۀ سازۀ بعدی تأثیر بگذارد، در اینجا میانگین فرکانسِ تمام 14 نقطۀ زمانی در آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، بهعنوان متغیر وابسته در نظر میگیریم. نتایج آزمون نرمالیتی شاپیروویلک در جدول 2 ارائه شده است. همان طور که مشاهده میشود گروههای مورد بررسی دارای توزیع نرمال هستند.
جدول -2 جدول آزمون نرمالیتیِ میانگین بسامد پایۀ 14 نقطۀ زمانیِ پارهگفتار کاشانی با ساخت نحوی sov در خوانشهای گسترده، محدود و تقابلی
Table 2- Shapiro-Wilks test of normality for F0 mean of fourteen time-points of sentences with broad, limited, and constructive focuses in sov syntactic construction.
سطح معنیداری |
درجۀ آزادی |
W |
متغیر |
27/0 |
14 |
857/0 |
گسترده |
271/0 |
13 |
922/0 |
محدود |
710/0 |
14 |
959/0 |
تقابلی |
برای مقایسۀ میانگین بسامد پایۀ 14 نقطۀ زمانیِ پارهگفتار کاشانی با ساخت نحوی sov در سه خوانش گستره، محدود و تقابلی، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد. با توجه به میزان F بهدستآمده 960/10=(39 ،2) F میتوان عنوان نمود که میزان F ازلحاظ آماری در سطح معنیداری 05/0>α معنیدار است. بنابراین، دلایل کافی برای رد فرض صفر و تأیید فرض خلاف به دست آمده است. به عبارت دیگر، نوع خوانشِ کانونی روی سطح فرکانس پایۀ منحنی پارهگفتار کاشانی تأثیر دارد. برای مطالعه چگونگی تفاوت دو به دوی گروههای مورد بررسی با توجه به همگن بودن واریانس گروهها (آزمون لون 05/0<α) از آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد که تفاوت خوانشهای گسترده و محدود و همچنین، تفاوت خوانشهای گسترده و تقابلی در سطح 05/0>α معنیدار است. اما تفاوت دو گروه محدود و تقابلی معنیدار نیست. با توجه به منحنی شکل 12 بسامد پایۀ پارهگفتار با خوانش گسترده با تفاوتی معنیدار بیشتر از دو خوانش محدود و تقابلی است.
این پژوهش بهدنبال بررسی آهنگ پارهگفتارهای کاشانی در خوانشهای مختلف کانون گسترده با ساخت نحویِ sov، svo و vso، کانون محدود با ساخت نحویِ sov و کانون تقابلی با ساخت نحوی sov است. نتایج تحلیل موج صوتی پارهگفتارهای حاصل از شانزده گویشور زن و مرد کاشانی نشان داد در خوانش گسترده، در ساخت نحویِ sov تمام سازهها تکیۀ زیروبمی خود را حفظ میکنند، قلۀ زیروبمیِ دو سازۀ فاعل و مفعول با دیرکرد روی هجای بعد از هجای تکیهبر واقع میشود؛ اما ترادف قلۀ تکیۀ سازۀ فعل روی هجای تکیهبر واقع میشود. منحنی تغییرات زیروبمیِ پارهگفتار در حالتِ بینشان در لهجۀ کاشانی مانند فارسی معیار سیر نزولی دارد. سیر تغییراتِ زیروبمی در دیگر ساختهای نحوی با خوانش گسترده تابع الگوی نزول منحنی نیست، بلکه تحت تأثیر ساخت نحوی و مشخصاً جایگاه فعل در جمله است. فعل، بهعنوان هسته در این جملات، آخرین سازۀ دریافتکنندۀ تکیۀ زیروبمی است و تکیۀ زیروبمی سازههای بعد از خود را حذف و منحنی اهنگ آنها را هموار میکند. این نشان میدهد ترتیب واژهها در لهجۀ کاشانی بسته به جایگاه فعل در سطح جمله بر الگوی کلی زیروبمی تأثیر میگذارد. منحنی تغییرات زیروبمیِ پارهگفتار با فاعل کانونی، برجستگی مشخصی را روی سازۀ فاعل نشان میدهد. در این پارهگفتار، فاعل با دریافت کانون محدود برجسته شده و مثل هسته در خوانش گسترده، تکیۀ زیروبمی جمله را جذب میکند. قلۀ تکیۀ زیروبمی سازۀ فاعلِ کانونی، بدون دیرکرد روی هجای تکیهبر واقع میشودۀ اما ترادف قلۀ تکیۀ سازۀ فاعل در پارهگفتار گسترده با همین ساخت نحوی، روی هجای بعد از هجای تکیهبر واقع میشود.
در این پژوهش از روش پیشنهادی صادقی (1397) برای بررسی رابطۀ بین آهنگ و ساخت اطلاعی استفاده شد، و نتایج بهدستآمده از این پژوهش با نتایجی که وی از مطالعۀ فارسی معیار بهدست آورده بود، همراستاست. صادقی (1397) نشان داد کانون باعث گسترش دامنۀ زیروبمی و وقوع زودهنگام قله روی سازۀ کانونی و تکیهزدایی سازههای پسکانونی میشود و این پدیدهای است که در ارتباط با گونۀ کاشانی نیز در این پژوهش به دست آمد. همچنین، در گونۀ کاشانی نیز مانند فارسی معیار، پارامترهای دامنۀ زیروبمی و ترادف در تمایز بین سازههای کانونی و غیرکانونی، کارکرد مقولهای دارند. صادقی (1397) بر این نظر است که مشخصههای واجی و تمایزدهنده باید در دستور واجیِ آهنگ فارسی رمزگذاری شوند.
نتایج بهدستآمده روی فارسی معیار (صادقی، 1397) و گونۀ کاشانی، در این پژوهش، با نتایجی که شو و شو (2005)، مانولسکو[39] و همکاران (2009)، وانرل و استلا (2013)، اسمیلیانیچ[40] (2004) و وانگ و شو (2011) به ترتیب در زبانهای انگلیسی، رومانیایی، اسپانیایی، کرواسی و چینی گزارش دادهاند، نیز همراستا است. در این زبانها نیز تاثیر سازۀ کانونی منجر به افزایش سطح ارتفاع قلۀ زیروبمی میشود.
لازم به ذکر است نتایج بهدستآمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر کانون بر زمانبندی وقوع نواختها و بهوجودآمدن پدیدههایی از قبیلِ قلههای بههنگام و قلههای دیرهنگام در زبانهایی مانند کاتالان (Vanrell & Stella, 2013)، ایتالیایی (Gili Fivela, 2002)، کرهای (Jun & Lee, 1998) و آلمانی (Féry & Kügler, 2008) نیز بررسی و تأیید شد.
[1]. Auto segmental-metrical (AM) phonology
[2]. J. Pierrehumbert
[3]. tune
[4]. low tone
[5]. high tone
[6]. edge tones
[7]. pitch accent
[8] .boundary tone
[9]. tone group
[10]. stressed syllable
[11]. phrase accent
[12]. information structure (IS)
[13]. M. Halliday
[14]. old
[15]. new
[16]. C. Matthiessen
[17]. M. Vanrell
[18]. V. Abolhasanizadeh, M. Bijankhan, & C. Gussenhoven
[19]. M. Taheri-Ardali and Y. Xu
[20]. B. Braun & D. Ladd
[21]. final lowering
[22]. acoustic cues
[23]. focus
[24]. background information
[25]. narrow focus
[26]. broad focus
[27]. contrastive focus
[28]. duration
[29]. pitch declination
[30]. Y. Xu
[31]. on-focus
[32]. pre-focus
[33]. post-focus
[34]. peak delay
[35]. early
[36]. Praat
[37]. One-way ANOVA Test
[38]. Shapiro-Wilk
[39]. A. Manolescu
[40]. R. Smiljanic