Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor, Department of Linguistics, Faculty of Foreign Languages, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Ph.D. Linguistics, Department of English Literature and Language, Faculty of Literature and Human Sciences, Razi University, Kermanshah, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
زمان، بُعدی بیکران است که در تعاملاتِ زبانی با مرکزیتِ متعارفِ «اکنون» بازنمایی و اطلاعاتِ مربوطبه آن در زبانهای مختلف به شیوههای گوناگون منتقلمیشود؛ همانگونه که کامری[1] (1976:5) عنوان کرده است، زمان دستوری، موقعیتِ رویداد را دررابطه با دیگر زمانها، معمولاً گذشته، حال و آینده نشان میدهد و نمود، به ساختار زمانی درون موقعیت اشاره میکند که بهترتیب، زمانِ برونموقعیتی[2] و زمانِ درونموقعیتی[3] هستند. نشان دادنِ نمود با استفاده از فعلکمکی و تصریف را کامری (1976: 9)، «نمود دستوری»[4]، اسمیت[5](1997: 126) «نمود دیدگاهی»[6] و تراویس[7] (2010:2) «نمود بیرونی»[8] نام دادهاند. بهعنوان مثال، در جملۀ «علی دوید» گویی گوینده، رویداد را از بیرون نظاره کرده است، درحالیکه در جملۀ «علی میدود»، به ساختار میانی موقعیت و در جملۀ «علی در المپیک 2025، مسابقه میدهد» به تحققِ فعل در آینده اشاره شده است. این سه جمله، بهترتیب نشانگر نمود دستوریِ تام[9]، ناقص[10] و پیشنگر[11] هستند؛ این بیانِ زمانیِ رویدادها، بهعقیدۀ دینسمور[12] (1982)، طبقِ اصلی است که معمولاً موقعیتها بهترتیبی که اتفاقافتادهاند، گزارشمیشوند. نوعِ عمل در جملاتِ فوق، کنشی[13] است که در کنار افعالِ ایستا،[14] لحظهای[15] و پایا[16] و طبقِ نظریۀ وندلر[17] (1967)، چهار طبقۀ اصلی نمود واژگانی[18] را تشکیل میدهند. دو نمود واژگانی و دستوری در جملات مختلف برای انتقالِ مفاهیمِ مدنظر، در تعامل با یکدیگرند. جملۀ «دارم میروم تهران» باتوجهبه بافتِ کاربردی میتواند نشاندهندۀ تعامل نوعِ عمل کنشی با نمود ناقص استمراری و یا نمود پیشنگر باشد. درصورتیکه فرد، چمدان بهدست و درحال عزیمت باشد، نمود ناقص استمراری و درصورتیکه برنامهریزی، پیشبینی و یا قصد رفتن به تهران در زمانی پس از گفتار، مدنظر باشد، جمله دارای نمود پیشنگر است. تفاوت نمود پیشنگر با ساختهای دال بر آینده، همانگونه که نوسکایا[19] (2005) اشاره کرده است در این است که در نمود پیشنگر، احتمالِ وقوع فعل وجود دارد و گفتار گوینده، درصورتیکه فعل تحقق نیابد، نادرست تلقی نخواهد شد، ولی در ساختهای آینده، وقوع فعل قطعی است و درصورتِ عدمِ تحققِ فعل، گفتار گوینده، نادرست انگاشته میشود. در دستورزبانهای دهههای اخیر، «خواه» همراه با نشانههایی از شخص/عدد، عناصر تشکیلدهندۀ «ساخت آینده» عنوان شده است (باطنی، 1348؛ شفایی، 1363؛ ناتلخانلری، 1370؛ انوری و گیوی، 1370؛ Lazard, 1992 ; Mahootian, 1997)؛ لنگرودی (1381: 21) و انوری (1390: 25) نیز افعالِ آینده یا مستقبل را با ساختارِ «خواستن+ بن ماضی» معرفی کردهاند. باوجود این، شیوههای نحوی، معنایی و صرفی دیگری برای بیان زمانِ آینده در زبان فارسی وجود دارد. در نمودِ پیشنگر، باتوجهبه پیوند بافتِ کنونی با موقعیتی در آینده، به امکان و احتمالِ تحققِ فعل در آینده اشاره میشود. پرسش اصلی این پژوهش چگونگیِ تجلیِ نمود پیشنگر در نوع عمل زبان فارسی است تا مشخص شود این نمود چه تعاملی با نوع عمل دارد و بهعبارت دیگر، نمودِ پیشنگر چگونه در طبقاتِ نوع عمل تظاهر مییابد. برای پاسخ به این پرسش، حدود دویست جمله از منابع مختلفِ گفتاری و نوشتاری شاملِ مکالمات روزانه و وبگاهها گردآوری و از بین آنها، جملاتِ دال بر نمود پیشنگر انتخاب و بررسی شدهاند. پژوهش حاضر در پنج بخش ارائه شده است؛ بعد از مقدمه و در بخش دوم، مبنای نظری پژوهش معرفی شده است. در بخش سوم به برخی پژوهشهای صورتگرفته در زمینۀ ساختِ آینده و نمود پیشنگر در زبان فارسی اشاره شده است. بخش چهارم، بررسی دادهها و بخش پنجم نیز نتیجهگیری است.
نقش ارتباطی در رویکردهای نقشگرا، مهمترین نقشِ زبان است که بهصورت ارجاع و بیانِ گزاره تجلی مییابد؛ بهعبارت دیگر، رویدادهایی را که در جهان رخ میدهد و موضوعاتی که در آن مشارکت دارند، بیان میکند. ونولین و لاپولا[20] (1997:83) وضعیتهای امر[21] را به انواع موقعیت،[22] رویداد،[23] فرایند[24] و کنش[25] تقسیم کردهاند. موقعیتها، ثابت و همگن هستند، رویدادها بهصورت لحظهای روی میدهند، فرایندها در طولِ زمان، دستخوشِ تغییر میشوند و کنشها به حالت پویای امور اشاره میکنند. رویدادها و فرایندها دارای نقطۀ پایان[26]، ولی موقعیتها و کنشها فاقد نقطۀ پایان هستند. وندلر (1967) افعال را براساس مشخصههای پویایی/ ایستایی، وجود/ فقدانِ نقطۀ پایان و غیر/ تداومی بودن به چهار طبقۀ افعال ایستا، کنشی، لحظهای و پایا تقسیمبندی کرده است؛ هر کدام از این طبقات فعل یا نوع عمل با یکی از چهار انواع اصلی وضعیتهای امر مطابقت دارند؛ موقعیتها توسط محمولهای ایستا، رویدادها با محمولهای لحظهای، فرایندها توسط افعال پایا و کنشها نیز بهواسطۀ محمولهای کنشی بیانمیشوند. این طبقات، تحتِ عنوانِ «نمود واژگانی» یا «آکسیونسارت»[27] با چندین آزمون نحوی و معنایی متمایز میشوند. همانگونه که پیوی[28] (2010: 94-98) عنوان کرده است، افعال ایستا، به کنشِ خاصی اشاره نمیکنند، ازنظر زمانی نامحدود و صرفاً نشاندهندۀ حالت یا موقعیت و غیرپویا هستند. افعال کنشی، پویا، فاقد نمود پایانی و دارای مراحلی هستند که نیازمندِ گذر زمان است و برای تحقق، به تلاش و انرژی نیازمندند. در افعال لحظهای، تغییر حالتِ لحظهای اتفاق میافتد و این افعال، نمود پایانی ذاتی دارند. افعال پایا نیز جزء افعال تغییر حالت هستند، ولی نسبتبه افعال لحظهای، در مدت زمانِ بیشتری اتفاق میافتند و نمود پایانی دارند. ونولین (2006: 177) نوع عملِ افعال، که وندلر (1967) ارائه کرده است، را یک ویژگی معنایی همگانی میداند که در زبانهای مختلف قابل بررسی است و بهعقیدۀ پک[29] و دیگران (2013: 664) و کانیجو[30](2019: 73) طبقات نمودی وندلر از تأثیرگذارترین نظریات در مطالعۀ نمود واژگانی است.
نمود دستوری نیز همانگونه که کامری (1976) اشاره کرده است، شیوههای مختلفِ نگرش به ساختارِ زمانی درون فعل را بیان میکند و انواعی ازجمله تام، ناقص، کامل و پیشنگر را دربرمیگیرد. تفاوت نمود دستوری و واژگانی، به عقیدۀ رضایی (1391) در این است که معمولاً وجودِ نشانهای تصریفی[31] در ساختمان فعل به نمود دستوری دلالت میکند، ولی در نمود واژگانی، معنای فعل دخیل است. لیبر[32] (2009: 95) فعل را در نمود تام بهصورت یک کل میانگارد، بدون آنکه مرحلۀ آغاز یا پایان آن مورد توجه باشد، درصورتیکه در نمود ناقص، بهعقیدۀ اسمیت (1997: 3)، میانۀ عمل در مرکزِ توجه است و آغاز و پایان آن مدنظر نیست. کامری (1976: 52,64) نمود کامل را ارتباط بین دو نقطۀ زمانی گذشته و حال و نمود پیشنگر را توصیفِ حالت یا موقعیتی در زمانِ حال (یا گذشته) نسبتبه موقعیت یا رویدادی در آینده میداند. نمود پیشنگر همراستا با زمان آینده وجود دارد، درواقع، همانطور که دیوید[33] (2014: 275) اشاره کرده است، نمود پیشنگر را میتوان رویدادِ تحققنیافتهای درنظر گرفت که امکانِ وقوعِ آن وجود دارد. اسمیت (1997: 246) پیشنگری را مستلزمِ نوعی برنامهریزی، تصمیمگیری و نظارت بر الگوی رویداد میداند. بهعبارت دیگر، نمود پیشنگر را میتوان کنش یا رویدادِ بالقوهای درنظرگرفت که باتوجهبه نیتِ گوینده و شواهد موجودِ کنونی، درجاتی از بالفعل شدن را دربردارد. نوسکایا (2005) مشخصۀ نمود پیشنگر را در این میداند که موقعیتی را در آینده پیشبینینمیکند، بلکه به موقعیتی در زمان حال و قبل از آینده دلالت میکند که امکانِ وقوع دارد. بهاینترتیب، درصورتیکه موقعیت مدنظر، در آینده عملاً اتفاق نیفتد، پارهگفتار گوینده، نادرست تلقی نمیشود. جوهانسون[34] (2000:36) نمود پیشنگر را رویدادی تحققنیافته میداند که بهصورتِ پیشبینیشده (یعنی رویدادی مورد انتظار و یا برنامهریزیشده) در زمانِ حال توصیف میشود. به عقیدۀ کامری (1976: 64) اگر زبانها کاملاً قرینه درنظرگرفته شوند، همراستا با نمودِ کامل، که پسنگر[35] است و رابطۀ موقعیتی در زمان حال با زمان گذشته برقرارمیکند، انتظار میرود که نمودِ پیشنگر نیز این رابطه را نسبتبه موقعیتی در زمانِ آینده ایجاد کند. درواقع، نشانگرهای زمانِ آینده در گسترهای از شرایط محققنشده محصور هستند و بههمیندلیل برای بیان رویدادهای مربوطبه آیندهای که ارتباطِ نزدیکی با موقعیتِ واقعی زمانِ گفتار دارند، مناسب نیستند و نمود پیشنگر نیز برای پوششِ چنین مواردی ایجاد شده است؛ وی ساختارهایی مانند “to be going to, to be about to, to be on the point of” را عباراتی معمول برای اشاره به مفهوم پیشنگری در زبان انگلیسی معرفی کرده است، بهعنوان مثال، جملۀ (1) موقعیت کنونی کِشتی را نسبتبه رویدادِ قریبالوقوعی در آینده توصیف میکند.
در زبانهای دیگر نیز ساختارهای مختلفی برای اشاره به نمود پیشنگری وجود دارد؛ ازجمله در زبان آذری، جملۀ (2)، فعل کمکی “istəmək” که معادلِ «خواستن» در زبان فارسی است، همراه با صورت التزامی فعل، به پیشنگری فعل اشاره میکند.
daʃ istijir tyʃ-œ
sang PROG-xastan.PRS oftadan-SBJ.3SG
«سنگ میخواهد بیفتد» (Rafiei, 2017)
معادل جملۀ (2) در زبان نوقای[36]، جملۀ (3) است که با استفاده از ساختار (A)yAK bolїp turїبه نمود پیشنگر اشاره میکند.
stone fall-AYAK BOL.COP-INTRA
“the stone is going to fall” (Karakoç, 2017)
در زبان فرانسه نیز، جملۀ (4)، از ساختاری مشابه برای اشاره به نمود پیشنگر استفاده میشود.
The stone be.PRS.3SG in train of fall. INF
“The stone is about to fall/ is falling.” (Vafaeian, 2018)
در نمود پیشنگر، همانگونه که دال[37] (2000: 313) عنوان کرده است، بافتی مقدماتی و واقعی در زمانِ گفتار وجود دارد که نتیجۀ آن در آینده تخمین زده میشود. بنابراین، انقطاعِ ساختِ آینده از زمانِ حال، وقوعِ رویداد را نوعی پدیدۀ فرعی و جنبی تلقی میکند، درحالیکه ارتباطِ نزدیک نمودِ پیشنگر با زمانِ حال، امکانِ تحققِ رویداد را صریح میپندارد. کاگهیل[38] (2010) نیز به تفاوت ساخت و کاربرد زمانِ آینده و نمودِ پیشنگر در بازتابِ منشأ و قدمتِ این دو ساخت اشاره کرده است. در ادامه به برخی پژوهشهای انجامگرفته دربارۀ ساخت آینده و نمود پیشنگر اشاره شده است.
هرچند در دستورهای سنتی، غالباً مفهوم نمود و زمان دستوری با یکدیگر خلط میشدند، ولی در دهههای اخیر، پژوهشهای صورتگرفته در زبان فارسی، تمایز این دو را بیش از پیش آشکار کرده است. صفا (1380) در بررسی انواع نمود، نمود قریبالوقوع را نمودی معرفی کرده است که عمل یا وضعیتی را نسبتبه لحظۀ گفتار یا لحظهای در گذشته یا آینده، درشرف وقوع نشان میدهد و در زبان فارسی، فعل «داشتن» یا «خواستن» همراه با فعل لحظهای، عبارتِ فعلیِ «نزدیک بودن» و گاهی قیدهایی چون «الآنه که ...» به این مفهوم اشاره میکند. صحرایی (1384) پیوستار ساختهایی که برای بیانِ صورتِ آینده در زبان فارسی استفاده میشوند را بهترتیب، «حال ساده»، «می + خواه+ مضارع التزامی»، «فعل کمکی داشتن + می+ فعل» و «فعل کمکی خواه + بن ماضی (مصدر مرخم)» و آن را تا حد زیادی شبیه پیوستار آینده در زبان انگلیسی میداند. وی به دلیلِ هافمن[39] (1993) برای استفاده از حال ساده و استمراری برای نمایشِ آینده اشاره کرده است؛ با این توضیح که عمل گذشته، برای آینده مقدمهچینی میکند و این مقدمهچینی باعثمیشود که ما یک گام در محور زمان به عقب برگردیم و آینده را بهصورتِ حال بیان کنیم. بینیک[40] (1991: 398) نیز دلیل استفاده از زمانِ حال را ویژگی «مرتبطبودنِ فعلی»[41] برشمرده است. راسخمهند (82:1388) با بررسی نوع عمل، کاربرد فعل «شدن» را، که دارای نوع عملِ تحققی یا دستاوردی[42] است، در ساخت استمراری به معنای درشرف وقوعبودن تعبیر میکند که بهنوعی دارای مفهومِ پیشنگر است. غفارثمر و یزدانمهر (1391) با بررسی عواملِ اجتماعی، گونههای واژگانی-نحوی بیانِ آینده در فارسی گفتاری را باتوجهبه متغیرهایی چون سن، جنس، سطح تحصیلات، سطح اجتماعی-اقتصادی و درجۀ رسمیت، تحلیل و نتیجهگیریکردهاند که در زبان فارسی نُه گونۀ واژگانی-نحوی برای انتقالِ متغیرِ آینده در صورتِ گفتاری وجود دارد که عبارتاند از:[43]
الف. خواه (د) + فعل ← عیبی نداره. بالأخره فردایی هم خواهد آمد.
ب. حال استمراری ← غصه نخور، خیلی زود برمیگردم.
ج. حال ساده ← فردا همه خونه هستیم. تشریف بیارید.
د. میخواه (م) + فعل ← آخر هفته میخوام برم دیگه.
ه. مضارع التزامی ← احتمالاً برم از ایشون بگیرم.
و. دار(یم)+ فعل ← آخر ترم داریم میریم برای همیشه.
ز. قراره+ مضارع التزامی ← فردا قراره بره استادو ببینه.
ح. گذشتۀ ساده ← اگه فردا بیاد، بدبخت شدیم.
ط. دار(م) می(رم)+ فعل ← بعداز ظهری دارم میرم کتابخونه رو ببینم.
در میانِ این گونهها، پرکاربردترین و کمکاربردترین روشِ بیانِ آینده در زبان محاورۀ فارسی، بهترتیب زمانِ «حال استمراری» و «خواه (د)+ فعل» عنوان شده است. جهانگیری و نوربخش (1395) مفهومسازی و درکِ زمان آینده در زبان فارسی را صرفاً با تکیهبر مفهومِ واژگانی و ساختار دستوری امکانپذیر نمیدانند و برای توجیه این مفهومسازی، استنتاجِ بافتی-موقعیتی را نیز لازم میشمرند. بدینترتیب، نظریۀ معناشناسی پیشفرض، که معنا را نتیجۀ تعامل عوامل مختلفی میداند، مبنای مناسبی برای ارائۀ بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در جملههایی معرفی میکنند که فاقدِ نشانههای صوری زمانی هستند و درک زمان آنها با تکیه بر استنتاجِ بافتی-موقعیتی ممکن است. در معناشناسی پیشفرض، کاربردِ ساختهای مختلف برای بیانِ مفهومِ آینده براساسِ وجهیت توجیه میشود و هرچند تمامِ این ساختها دالِ بر مفهومِ آینده هستند، ولی ازنظرِ درجۀ قطعیت[44] متفاوت هستند و بافتِ کاربردی آنها نیز بهتبعِ آن متفاوت خواهد بود. رضایتی کیشهخاله و ابراهیمی دینانی (1395) با بررسی فعل آینده در زبانها و گویشهای ایرانی، به کاربردِ وجه تمنایی و امری، علاوهبر وجه التزامی، برای بیانِ مفهوم آینده در فارسی باستان اشاره و با بررسی زمانِ آینده در فارسی میانه و دری عنوان کردهاند که در فارسی میانه مضارع اخباری و التزامی به زمانِ آینده نیز دلالت میکردهاند؛ در فارسی دری، مضارع اخباری و وجه دعایی، علاوهبر اشاره به زمان حال و سایر کاربردها، در بیان معنیِ آینده نیز استفاده شده است و در فارسی امروزی، هرچند زمانِ آینده با فعل معینِ «خواستن» در زبان نوشتاری مرسوم است، ولی در زبان گفتاری، مضارع اخباری، صرفنظراز لحظهای یا تداومیبودن، غالباً به آینده دلالت میکند. عموزاده و همکاران (1396) به فرافکنی اشاری زمان گذشتۀ نقلی برای بیان قطعیت وقوع رخداد در زمان آینده اشارهکردهاند، البته چنین کاربردی را مستلزم دو شرط میدانند، نخست آنکه غالباً جمله باید به شکل مثبت باشد و دیگری وجود یک قید زمان که به بازۀ زمانی محدودی اشارهکند و دارای نقطۀ پایانی در آینده باشد.
بهعقیدۀ کنت[45] (1953: 70) در فارسی باستان، زمانِ خاصی برای آینده وجود نداشته است و معمولاٌ این فقدان، با وجه التزامی و امری جبران میشده است. توانگر و عموزاده (2006) سه ساختِ متداول برای اشاره به آینده در زبان فارسی معیار عنوان کردهاند؛ «فعل کمکی خواستن همراه با ستاکِ گذشتۀ فعلِ اصلی»، «مضارع اخباری» و «فعلِ کمکی داشتن همراه با حال سادۀ فعل»؛ هرچند این ساختها ازنظرِ همگرایی معنایی، مشابه هستند، ولی ازنظرِ درجۀ قطعیت، بُعد زمانی،[46] میزانِ رسمیبودن[47] و تمایز نمودی[48] متفاوتند، بهطوریکه بهعنوان مثال، استفاده از فعل کمکی «خواستن» با قطعیتِ بیشتری نسبتبه دو ساختِ دیگر همراه است. آنها با بررسی فرافکنی اشاری زمان گذشتۀ ساده به آینده در زبان فارسی، به این نتیجه رسیدهاند که در تمامی موارد، نقش بافت، انگیزههای کاربردشناختی و عوامل اجتماعی و فرهنگی، تعیینکننده است و نکتۀ درخورتوجهی که در زمینۀ فرافکنی گذشتۀ ساده به آینده عنوان کردهاند، این است که در زبان فارسی، فعل کمکی «خواستن» با ساختِ گذشتۀ فعل استفاده میشود و این همجواری ظاهراً نامتناسب، شاهدِ تجربی دیگری است که گذشتۀ ساده، نسبتبه دیگر ساختها، از معیارِ وقوعِ بیشتری برای بیانِ آینده برخوردار است. طالقانی (2008:117) از ساختهای متداول برای اشاره به نمود پیشنگر در زبان فارسی را صورت استمراری فعل میداند که همراه با فعل کمکی «داشتن» بهکار میرود؛ هرچند کاربرد اصلی این ساخت برای اشاره به کنشِ درجریان در لحظۀ گفتار است، ولی برای بیان عمل یا کنشی که در آیندۀ نزدیک اتفاق میافتد نیز استفاده میشود و درصورتیکه با افعال لحظهای بهکار رود، به نمود پیشنگر دلالت خواهد داشت. رفیعی (2017) به سه ساختار برای بیانِ نمود پیشنگر در زبان فارسی اشاره کرده است که عبارتاند از «فعل کمکی خواستن همراه با ساخت التزامی»، «فعل رفتن همراه با ساخت التزامی» و «ساختِ اصطلاحیِ درشرفِ کاری بودن»؛ علاوهبر این، از شیوههای معمول برای اشاره به این نمود را «حال استمراری همراه با فعل کمکی داشتن» میداند؛ با این توضیح که درصورت استفاده از نمود پیشنگر، گوینده یا نویسنده، مسئولیتی در قبال نا/ درستی جمله ندارد، ولی در جملۀ دالِ بر وقوعِ عمل در آینده، درصورتیکه رخداد روی ندهد، سخنِ گوینده یا نویسنده نادرست تلقی خواهد شد. بهعقیدۀ وی، ساخت «خواستن» که همراه با صورت التزامی فعل اصلی برای فاعلهای جاندار و غیرجاندار بهکار میرود، برای فاعلهای غیرجاندار، صرفاً خوانش پیشنگر دارد و برای فاعلهای جاندار، میتواند هم برای نمود پیشنگر و هم درمعنای نیتِ انجام کار استفاده شود. علاوهبر این، فعل «رفتن» همراه با صورت التزامی نیز از دیگر ساختهای دالِ بر نمود پیشنگر است؛ در این حالت، فعل «رفتن» برای شخص و شمار، صرف میشود و فعل اصلی بهصورت التزامی بهکار میرود؛ مانند جملۀ «هوا میرود گرم بشود». این ساختار با فاعلهای جاندار و غیرجاندار کاربرد دارد، شبیه ساخت”be going to” در زبان انگلیسی است که برخی دستوریان ازجمله نجفی (211:1387) آن را ترجمۀ قرضی از زبان انگلیسی میدانند و از شیوههای اصلی برای بیانِ زمانِ آینده در زبان انگلیسی است ( Szmrecsanyi, 2003 ; Berglund, 2005: 194; Leech, 2013: 72). باوجوداین، کاربرد آن در زبان فارسی محدود است و بهعقیدۀ رفیعی (2017) بیشتر برای گزارشهای ورزشی استفاده میشود. ساختار «درشرفِ کاری بودن» برخلافِ ساختارهای قبلی، اغلب در صورت نوشتاری و گفتار رسمی کاربرد دارد و برای فاعل غیرجاندار نیز قابل استفاده است. داوری و نغزگویکهن (2017) بر این عقیدهاند که نمود پیشنگر، بیانگرِ حالتی از امور است که گوینده شاهدی دالِ بر آن دارد و این نقطۀ تمایز نمود پیشنگر با زمانِ آینده است؛ این نمود در زبان فارسی، گسترشی از فعلِ «خواستن» است. علاوهبر این، کاربردِ «داشتن» همراه با افعالِ لحظهای مانند «افتادن» را دالِ بر خوانشِ پیشنگر میدانند که میتواند در مواردی به مفهومِ هشدار نیز اشاره کند. جهانی (2017: 261) نیز ساخت «داشتن» را بیانگر استمرار و پیشنگری میداند. وفائیان (2018) کاربردِ «داشتن» با افعال لحظهای را به مفهومِ تقریبِ عمل[49] و بیانِ هشدار[50] دانستهاست؛ به عقیدۀ وی، تمایزِ کاربردِ استمرار و قریبالوقوع بودنِ عمل با ساختِ «داشتن» گاهی دشوار است. علاوهبر این، ساختِ «داشتن» همراه با فعلهای مربوطبه وضعیت فیزیکی بدن،[51] مانند «درازکشیدن و نشستن»، تفسیرِ قریبالوقوع بودنِ عمل را به همراه دارد. تمایزی که وی برای نمود پیشنگر و تقریب بیان میکند این است که در نمود پیشنگر، که معمولاً همراه با فعلهای کنشی و ارجاع مشخص به آینده است، نیتِ فرد و مرحلهای مقدماتی برای تحققِ عمل در آینده دخیل است، ولی کاربردِ تقریب یا قریبالوقوع بودن، بدون نیتِ قبلی و با افعالِ لحظهای بهکار میرود.
هرچند پژوهشهای ارزشمندی در زمینۀ رویدادهای مربوطبه آینده صورتگرفته است، ولی در عمدۀ پژوهشها تمایزی بین ساختِ آینده و نمود پیشنگر لحاظ نشده است؛ نقطۀ تمایز پژوهشِ حاضر، پرداختن به نمودِ پیشنگر بهعنوانِ ساختی متفاوت از زمانِ آینده و در تعامل با نوعِ عمل در زبان فارسی است تا مشخص شود نمود پیشنگر چگونه در نوعِ عمل تظاهر پیدا میکند.
وندلر (1967) افعال را براساسِ وضعیتهای امر به طبقاتِ ایستا، کنشی، لحظهای و پایا طبقهبندی کرده است. افعال ایستا، موقعیتهای غیرپویا، همگن و ازنظر زمانی نامقید هستند که بهمرور زمان و در شرایط عادی، تغییری در آنها ایجاد نمیشود. کنشیها، پویا و مانند افعال ایستا ازنظر زمانی، نامقید هستند. افعال لحظهای، به تغییرات ناگهانی فعل اشاره میکنند و دارای نقطۀ پایانی هستند و در افعال پایا، تغییر فعل، که در زمانِ بیشتری نسبتبه افعال لحظهای روی میدهد، همراه با نقطۀ پایان است. در ادامه، نمود پیشنگر در این طبقاتِ فعلی بررسی شده است.
4-1. افعال ایستا و نمود پیشنگر
افعال ایستا افعالی فاقد کنش، ازنظر زمانی نامحدود و مربوط به مطلق زمان، فاقد مرحله و معمولاً بهصورتِ همگن و یکنواخت هستند. نمود پیشنگر به موقعیتی در زمانِ حال یا گذشته ارجاع میدهد که قبل از زمان آینده وجود دارد و ممکن است تحقق پیدا کند. در نمودِ پیشنگر بهعقیدۀ چونگ[52] (2017) دو مؤلفۀ آیندگی[53] و انتظارِ[54] وقوعِ رویداد دخیل است؛ افعال ایستا در نمود تام معمولاً تحقق یافتهاند و درنتیجه، این دو مؤلفه در نمودِ تامِ این افعال وجود ندارد؛ بهعبارت دیگر، انتظار و احتمال وقوعِ فعل در آینده از آنها استنباط نمیشود و بنابراین، اغلبِ افعال ایستا در نمود تام، بهدلیلِ تحقق و اتمامِ فعل در زمان گذشته، نمیتوانند در نمود پیشنگر کارایی داشته باشند. علاوهبر این، آنچه در نمود پیشنگر درخورتوجه است، نیت و هدفمندی کنشگر یا تجربهگر برای تحقق فعل در آینده است و ازآنجاکه در افعال ایستا، کنشگری فاعل دخیل نیست، نمیتوان نمود پیشنگر را، بهقوتِ سایر طبقاتِ فعلی، برای افعال ایستا نیز لحاظ کرد. باوجوداین، بافتِ جمله در برخی موارد در تعیین این نمود در افعال ایستا تعیینکننده است؛ بهعنوان مثال، در جملۀ (1) باتوجهبه بافت جمله، تحقق «دوستداشتن» به زمانی بعد از خرید کادو برمیگردد و دارای نمود پیشنگر است.
برخی افعال ایستا در نمود ناقص[55] میتوانند دارای نمودِ پیشنگری باشند. در جملۀ (2) مشترکانی که در بافتِ زمانی حاضر، مصرفِ آب زیادی داشتهاند، ملزم به پرداختِ تعرفۀ بیشتری خواهند بود و ازآنجاکه پرداخت تعرفه معمولاً بعد از مصرف صورت میگیرد، شامل شدنِ افزایش تعرفه، زمانِ آینده را دربرمیگیرد. در جملۀ (3) «تعلقگرفتنِ» تسهیلات، امری است که باتوجهبه دردسترس قرارگرفتنِ کارتِ اعتباری در بافتِ حاضر، در آینده محقق خواهد شد.
بهعقیدۀ دکله و گوانچهآ (2003: 52) [56]فرافکنی زمان گذشتۀ نقلی به زمان آینده با افعال ایستا سازگار نیست و در اغلب موارد، ساختهای رویدادی و کنشی در نمود کامل، قابلیت فرافکنی به زمان آینده را دارا هستند. باتوجهبه این نکته، افعال ایستا در نمود کامل، قابلیت اشاره به نمود پیشنگری را ندارند، چرا که دلالت بر این نمود مستلزمِ نوعی کنشگری، برنامهریزی و هدفمندی و پیوند با بافت کنونی است که در افعال ایستا، نسبتبه سایر طبقاتِ فعلی، کمتر دیده میشود.
بنابراین، افعال ایستا، بهدلیلِ نقش کمرنگِ کنشگری فاعل و درنتیجه عدم امکانِ برنامهریزی در تحققِ عمل، بهندرت میتوانند در نمودِ پیشنگر استفاده شوند؛ باوجوداین، بافتِ جمله و پیوندی که بافتِ کنونی با بافتِ آینده ایجاد میکند، در دلالت بر نمود پیشنگر نقشِ تعیینکنندهای دارد و بهاینترتیب، برخی افعال ایستا در نمود تام و ناقص، قابلیتِ فرافکنی اشاری به زمانِ آینده را دارا هستند، ولی ازآنجاکه افعالِ ایستا بهطورکلی غیرقابلاستمرار تلقی میشوند و ازطرف دیگر یکی از ساختهای مورد استفاده در زبان فارسی برای اشاره به آینده، صورتِ استمراری است، کاربردِ این افعال در ساختِ استمراری و برای اشاره به نمودِ پیشنگر کمتر از ساختهای دیگر است. در نمود کامل نیز، بهدلیلِ عدمِ کنشگری افعالِ ایستا، کاربردِ نمودِ پیشنگر این افعال، منتفی است.
جدول1- نمود پیشنگر در افعال ایستا
Table 1- Prospective in State Verbs
مثال |
نمودهای دال بر پیشنگری در افعال ایستا |
این پیراهن رو کادو بخریم براش، شاید دوست داشت. |
نمود تام |
تسهیلات کارت اعتباری سهام بهزودی به سهامداران تعلق میگیرد. |
نمود ناقص |
4-2. افعال کنشی و نمود پیشنگر
افعال کنشی مستلزم پویایی، نشاندهندۀ کنش و فعالیت، دارای مراحل انجام و فاقد نمود پایانی هستند. هرچند نمود تام در افعال کنشی در بیشتر موارد به تحققِ عمل اشاره میکند، ولی در برخی بافتها باتوجهبه نوعِ کاربرد، میتواند نشاندهندۀ نمود پیشنگر نیز باشد. در جملۀ (4)، فعل «رفتم» به نقطهای در زمان گذشته ارجاع میدهد و درواقع، بر یک کنشِ تحققیافته دلالت میکند، ولی دارای ظرفیتِ پیشنگری نیز هست. بهعبارت دیگر، ارتباط نزدیکِ زمانِ گذشته با امرِ واقع،[57] امکانِ استفاده ازآن برای پیشنگری را نیز فراهم میکند. در جملۀ (5) هرچند نقطۀ ارجاعِ فعل گذشته است، ولی باتوجهبه شرایط مقدماتی در بافتِ کنونی، به تحقق فعل در زمان آینده دلالت میکند. در جملۀ (6) نیز بافت موقعیتی اکنون، و بهعبارت دیگر، آمادگی فرد برای ترکِ محل، به تحققِ فعل در آیندهای نزدیک اشاره دارد.
نمود ناقص در افعال کنشی، میتواند به تحققِ فعل در زمانِ آینده یا نمود پیشنگر نیز اشاره کند؛ نمود ناقص در زمانِ حال، به دو صورت ناقص (میروم) و ناقص استمراری (دارم میروم) تجلی پیدا میکند و دربارۀ فعلهای کنشی، معمولاً به رویدادهایی اشاره میکند که در آیندۀ نزدیک و به دنبالِ یک مرحلۀ مقدماتی در بافتِ کنونی تحقق خواهند یافت. بهعنوان مثال، فعل در جملۀ (7)، هرچند دارای استمرار است، ولی درواقع به تحققِ فعل در زمانِ آینده اشاره میکند. در این جمله، آمادهسازی مقدماتِ سفر در بافتِ کنونی انجام گرفته است؛ درصورتِ نبودِ قیدِ زمان، مانند جملۀ (8)، ابهامی که دربارۀ نمود پیشنگر و استمرارِ عمل وجود دارد، باتوجهبه ملاحظاتِ بافتی و کاربردی برطرف میشود؛ در این جمله ممکن است، فرد چمدان به دست، درحالِ عزیمت باشد که در این صورت، نمود ناقص استمراری مدنظر است و یا طبقِ برنامهریزی چند ساعت یا چند روز بعد به مسافرت برود که به نمود پیشنگر اشاره میکند.
افعالِ کنشی با نمود ناقص میتوانند به مفهوم تحققِ فعل در آینده باشند. در جملۀ (9)، اعزام شدن ورزشکاران در سال 2021 مدنظر است و باتوجهبه اینکه انتخاب شایستهترین افراد، امری است که در موقعیتی قبل از اعزامِ ورزشکاران، صورت میگیرد، نمود ناقص دراین فعل به تحققِ آن در زمانِ آینده اشاره میکند. در جملۀ (10)، با درنظرگرفتنِ علاقۀ کنونی گوینده برای خواندنِ کتاب و فراهم بودنِ شرایط مقدماتی، به امکانِ تحقق فعل در زمان پس از گفتار اشاره میشود. جملۀ (11) به ساختنِ بیمارستانِ هزار تختخوابی توسط چینیها اشاره میکند که ظرفِ ده روز آینده تکمیل خواهد شد، رویدادی که در بافتِ کنونی، شرایطِ مقدماتی برای تحقق آن درحالِ انجام است. بهاینترتیب، در جملات (9-11)، هرچند فعلی که برای بیان محمولِ مدنظر استفاده شده، دارای نمود ناقص است، ولی جملات دارای پیشنگری هستند. در این جملات نوعی مقدمهچینی یا برنامهریزی در بافتِ حاضر وجود دارد که در راستای تحقق فعل در آینده است، هرچند میزانِ پیشنگری محمول در آنها یکسان نیست؛ جملۀ (9)، مستلزمِ برنامهریزیهای گسترده و جمعی است که منجر به تحققِ فعل در زمانِ مشخصی در آینده خواهد بود، درحالیکه در جملۀ (10) این پیشنگری، صرفاً به کنشگر مربوط است و میتواند در هر زمانی در آینده محقق شود و در جملۀ (11)، تحققِ فعل در گسترۀ زمانی مشخصی در آینده صورت میگیرد.
افعال کنشی در نمود کامل نیز میتوانند به مفهومِ پیشنگری اشارهکنند. در جملۀ (13.ب)، فعل بهصورت مثبت استفاده شده است و علاوهبر این، قیدِ زمانی «پسفردا» که به زمانِ آینده اشاره میکند، شرایط را برای دلالت بر نمود پیشنگر در این جمله فراهم کرده است. در جملۀ (12) و (14.الف) نیز وجود این دو مشخصه، فرافکنی اشاری جمله به زمانی در آینده را نشان میدهد. درواقع، مثبت بودنِ جمله یکی از عواملِ تعیینکننده و مؤثر در فرافکنی نمود کامل به زمانِ آینده است و درصورتیکه جمله بهصورت منفی بهکار رود، مانند جملۀ (13.ج)، چنین برداشتی از جمله امکانپذیر نخواهد بود، چرا که استفاده از این نمود، برای نشان دادنِ قطعیتِ وقوعِ فعل به مخاطب است، درحالیکه اگر فعل بهصورت منفی بیان شود، این قطعیت دچار خدشه میشود. عاملِ تعیینکنندۀ دیگر در فرافکنی نمود کامل به آینده، قید زمان است که به گسترۀ زمانی محدود اشاره میکند و نقطۀ پایان آن نیز بهطور حتم در آینده قرار دارد؛ درصورتِ عدمِ وجود قید زمان در جمله، مانند جملۀ (14.ب) کارکردِ نتیجهای نمود کامل مدنظر است و نه نمود پیشنگر. در جملۀ (15.الف) نیز وجود قید زمان و مثبت بودنِ جمله دال بر نمود پیشنگر است، درصورتیکه جملۀ متناظر و بدونِ قیدِ زمان، جملۀ (15.ب)، کارکردِ گواهنمایی نمود کامل را نشان میدهد.
ب. حالا وقت زیاده، تا پسفردا خونده(ا)م.
ج. * حالا وقت زیاده، تا پسفردا نخوانده(ا)م. (عموزاده و همکاران، 1396)
ب. نتایج کنکور اعلامشدهاست.
ب. بچهها غذاخوردهاند و رفتهاند.
باتوجهبه دادهها، افعال کنشی در نمود تام، بدونِ وجود قید زمان و باتوجهبه بافتِ موقعیتی، قابلیت اشاره به نمود پیشنگر را دارا هستند، ولی در نمود ناقص، بافت جمله و در نمود کامل، علاوهبر بافتِ جمله، دو عنصرِ درونزبانی یعنی قید زمان و مثبتبودنِ جمله، برای دلالت بر نمودِ پیشنگر الزامی است و درصورتِ فقدانِ این دو عنصر، نمود پیشنگر وجود نخواهد داشت و کارکردهای متعارفِ نمود کامل نمایشداده میشود. در جدول 2، نمودهای دالِ بر پیشنگری در افعال کنشی آمدهاست.
جدول 2- نمود پیشنگر در افعال کنشی
Table 2- Prospective in Activity Verbs
مثال |
نمودهای دال بر پیشنگری در افعال کنشی |
رفتی تهران، پل طبیعت رو ببین. |
نمود تام |
نتایج رو تا آخر شهریور اعلام میکنند. |
نمود ناقص |
فردا دارم میرم تهران، همایش زبانشناسی. |
نمود ناقص استمراری |
ما زرنگیم، تا نیم ساعت دیگه غذا هم پختهایم. |
نمود کامل |
4-3. افعال لحظهای و نمود پیشنگر
افعال لحظهای به رویدادهایی اشاره میکنند که در مدت زمانِ نسبتاً کوتاهی اتفاق میافتند، موقعیت جدیدی ایجاد میکنند و دارای نقطۀ پایان ذاتی هستند. این افعال در نمود تام، قابلیت اشاره به نمود پیشنگر را دارا هستند. همانگونه که عموزاده (2006) عنوان کرده است، یکی از کاربردهای گذشتۀ دستوری در گفتگوهای روزمره برای اشاره به آینده است، ولی با دیدگاه صرفاً دستوری، نمیتوان این کاربردِ غیرمتعارف از زمان گذشته را تحلیلکرد و چنین کاربردی، بافت-وابسته است و قطعیت را نشان میدهد. در جملۀ (16) هرچند فعل لحظهای به زمان گذشته ارجاع میدهد، ولی درواقع به احتمالِ تحققِ رویداد در آینده اشاره دارد. بافتِ مقدماتی این جمله در زمانِ حال، در مسیر بودنِ فرد است که به تحققِ «رسیدن» در زمانِ آینده اشاره میکند؛ زمانِ این جمله، دارای کارکردِ نسبی است و به زمانی غیراز زمانِ بیانِ جمله ارجاع میدهد. جملۀ (17) باتوجهبه بافتِ فعلی، احتمالِ «شکستنِ» شیشه در آیندۀ نزدیک را بیان میکند، درحالیکه فعل به زمانِ گذشته است.
همانگونه که گیارمتی[58] (2015) عنوان کرده است یکی از خوانشهای افعال لحظهای در نمود ناقص استمراری، اشاره به امکانِ تحقق فعل در آینده است. در زبان فارسی فعل کمکی «داشتن» علاوهبر نمود ناقص استمراری به آیندۀ نزدیک یا قریبالوقوع نیز اشاره میکند و کاربردِ آن با افعال لحظهای نشاندهندۀ نزدیکبودنِ تحققِ فعل است (رضایی،1391). جملۀ (18) به تحقق فعل در آیندۀ نزدیک اشاره میکند. بافتِ مقدماتی و کنونی این جمله، دعوت از مهمانان و انتظار برای رسیدنِ آنهاست. جملۀ (19) با وجود شواهدی برای تحققِ «افتادن»، پیشبینی احتمالِ وقوع فعل در آیندهای نزدیک را دربردارد.
علاوهبر نمود ناقص استمراری، در ساخت ناقص نیز باتوجهبه بافت، امکان دلالت به نمود پیشنگر وجود دارد. در جملۀ (20)، شرایطِ کنونی نشاندهندۀ تحقق عمل در آیندهای نزدیک است، شرایطی که در دسترس گوینده است و طبقِ آن تخمینِ تحققِ رویداد در آینده بیان میشود. جملۀ (21) نیز، به امکانِ تحقق فعل در زمانِ آینده اشاره میکند.
افعالِ لحظهای در نمود کامل، باتوجهبه بافت جمله میتوانند به نمود پیشنگر نیز دلالت کنند. نکتهای که دربارۀ فرافکنی این نمود وجود دارد، لزوم وجودِ قید زمان در جمله است که به تحقق فعل در آینده اشارهکند، چرا که در غیر این صورت، کارکرد متعارفِ نمود کامل مدنظر خواهد بود؛ مانند آنچه در جملۀ (22.الف) دیده میشود. در جملۀ (22.ب) وجود قید، پیشنگری فعل لحظهای «رسیدن» را نشان میدهد. علاوهبر این، قبل از «رسیدنِ» مهمانها، بافتی مقدماتی، بهعنوان مثال، دعوت از مهمانان و یا آگاهی از در مسیر بودنِ آنها، وجود داشته است. در جملۀ (23) نیز، ارجاعِ فعل به زمانی در آیندۀ نزدیک است.
ب. مهمانها تا یک ساعت دیگه رسیدهاند.
باتوجهبه دادهها، افعال لحظهای در نمود تام، با درنظرگرفتنِ بافتِ موقعیتی میتوانند به نمود پیشنگر اشارهکنند. این افعال همراه با فعل کمکی «داشتن» به قریبالوقوع بودنِ عمل اشاره میکنند. نمود ناقص و کامل نیز، با وجود قید زمان و مثبت بودن جمله، به پیشنگری رویداد دلالت دارند. در جدول 3، نمودهای دالِ بر پیشنگری در افعال لحظهای آمده است.
جدول 3- نمود پیشنگر در افعال لحظهای
Table 3- Prospective in Achievement Verbs
مثال |
نمودهای دال بر پیشنگری در افعال لحظهای |
رسیدم تهران، خبرمیدم. |
نمود تام |
بادکنک را خیلی بادکنی، میترکد. |
نمود ناقص |
مواظب باش، بچه داره از تخت میافته. |
نمود ناقص استمراری |
آمادهشو؛ مهمانها تا نیم ساعت دیگه رسیدهاند. |
نمود کامل |
4-4. افعال پایا و نمود آیندهنگر
افعال پایا مانند افعال لحظهای جزء افعال تغییر حالت هستند، ولی در مقایسه با افعال لحظهای در مدت زمان بیشتری تحقق پیدا میکنند و نقطۀ پایان ذاتی دارند. افعال پایا دارای دو زیررویدادِ فرایند و انتقال هستند و تا زمانیکه هر دو زیررویداد محقق نشوند، امکانِ تحققِ واقعی فعل وجود ندارد. افعال پایا زمانیکه دارای نمود تام هستند، تحققِ فعل در زمان گذشته را نشان میدهند، ولی در برخی بافتها این کاربرد میتواند به نمود پیشنگر اشاره کند. در جملۀ (24. الف)، «یادگرفتن»، باتوجهبه ملاحظات کاربردی، میتواند در زمانِ آیندۀ دور یا نزدیک تحقق پیدا کند؛ این جمله، در خطاب به فردِ خردسال، به تحققِ فعل در آیندهای نسبتاً دور و در خطاب به فردِ جوانی که در حالِ گذراندنِ کلاسهای رانندگی است، به آیندهای نزدیک اشاره میکند. بهاینترتیب، بافت برونزبانی نیز در تعیین گسترۀ زمانی تحققِ فعل در آینده تأثیرگذار است. درواقع، محمولِ «یادگرفتن» در دو جملۀ (24) فینفسه به زمانِ گذشته ارجاع میدهد، ولی در جملۀ (24. الف)، باتوجهبه بافت جمله، ظرفیت اشاره به نمود پیشنگری را نیز داراست، درصورتیکه در جملۀ (24. ب) صرفاً نمود تامِ فعل استنباط میشود. در جملۀ (25)، نیز «خوب شدن» به زمانی بعد از زمانِ گفتار اشاره میکند و دارای نمود پیشنگر است.
ب. چند سالت بود، رانندگی یادگرفتی؟ بیست سالم بود. (مکالمۀ روزانه)
افعال پایا با نمود ناقص میتوانند به احتمالِ تحقق فعل در آینده نیز اشارهکنند. در جملۀ (26) فعلِ «بهبود پیدا کردن» زمانی در آینده تحقق پیدا میکند و دارای نمود پیشنگر است. در این جمله، قید زمان و مقدماتی مانندِ در دسترس بودنِ دارو و انجام مراقبتهای پزشکی در بافتِ کنونی، شرایط دلالت بر این نمود را فراهم کرده است. جملۀ (27) به روند یادگیری سربازان از قبل از گفتار تا بعد از گفتار و تا سال 1401 اشاره میکند. جملۀ (28) نیز، باتوجهبه شرایط بارندگی، کمآبی و مدارکی که از شرایط جوی در بافتِ کنونی قابل مشاهده و در دسترس است، به تحققِ رویدادِ «خشک شدنِ» زایندهرود در زمان آیندۀ نزدیک اشاره میکند و دارای نمود پیشنگر است. در این جملات، هرچند نمود ناقص استفاده شده، ولی امکانِ تحققِ عمل در زمان آیندۀ دور یا نزدیک مدنظر است.
نمود کامل در افعال پایا با دارا بودن دو مشخصۀ مثبت بودنِ جمله و وجودِ قیدِ زمانیِ دالِ بر آینده، میتواند به نمود پیشنگر اشاره کند و در صورت نبودِ این دو شرط در جمله، صرفاً کاربردِ معمول و متعارفِ حال کامل مدنظر خواهد بود. در جملۀ (29. الف)، وجود قیدِ زمان و افزون بر آن بافتِ کنونی، یعنی استفاده از دارو و مراقبتهای پزشکی، به امکانِ تحققِ فعل در آینده اشاره میکند و درصورتیکه جمله فاقدِ قید زمان باشد، مانند جملۀ (29. ب)، کارکردِ نتیجهای نمودِ کامل، آشکار است، به این مفهوم که استفاده از دارو و مراقبتهای پزشکی باعث شده است که شخص، اکنون در سلامت باشد و درواقع از حالتِ فیزیکی و کنونی شخص، این نتیجهگیری قابل استنباط است. علاوهبر قید زمان، مثبت بودنِ جمله نیز از شرایط دلالتِ نمود کامل بر پیشنگری فعل است و درصورتِ منفی بودنِ جمله، مانند جملۀ (29. ج)، این کارکردها منتفی است. در جملۀ (30. الف)، نیز وجود دو مشخصه در بافتِ درونزبانی، یعنی قید زمان و مثبت بودنِ جمله، به مفهومِ پیشنگری اشاره میکند، درصورتیکه جملۀ متناظر با آن، جملۀ (30. ب)، که فاقدِ قید زمان است، دارای کارکرد گواهنمایی است.
ب. با مصرف استامینوفن، حالش خوب شده است. (خبرگزاری ایسنا، 30 اردیبهشت 1400)
ج. بعد از خوردنِ دارو، هنوز حالش خوب نشده است.
ب. از حرفاش فهمیدم کارِ مقالهاش تمام شده است و فرستاده برای چاپ.
باتوجهبه دادههای بررسیشده، افعال پایا میتوانند در نمود تام، ناقص و کامل در نمود پیشنگر استفاده شوند. در نمود پیشنگر، زیررویدادِ فرایندِ افعال پایا میتواند در زمانی قبل یا بعد از گفتار باشد، ولی تحققِ زیررویدادِ انتقالِ این افعال در زمانِ آینده صورت میگیرد. در نمود ناقص و کامل، وجود قید زمانِ دال بر آینده، مثبت بودنِ جمله و شرایط مقدماتی در بافتِ کنونی که زمان حال را بهنوعی به زمان آینده پیوند میدهد، در دلالت بر نمود پیشنگر نقش دارد، ولی در نمود تام، معمولاً بافت موقعیتی جمله، چنین کارکردی را منتقل میکند. در جدول 4، نمودهای دالِ بر پیشنگری در افعال پایا آمده است.
جدول 4- نمود پیشنگر در افعال پایا
Table 4- Prospective in Accomplishment Verbs
مثال |
نمودهای دال بر پیشنگری در افعال پایا |
رانندگی یاد گرفتی، برات ماشین میخرم. |
نمود تام |
اکثر بیماران تا دو هفتۀ آینده بهبود پیدا میکنند. |
نمود ناقص |
تا فردا، حالم خوب شده است. |
نمود کامل |
5- نتیجهگیری
در نمود پیشنگر، امکانِ تحققِ رویداد در زمانِ پس از گفتار وجود دارد. این زمان میتواند در گسترهای از آیندۀ نزدیک تا آیندۀ دور و با درجاتِ مختلفی از امکان، احتمال و قطعیتِ تحققِ فعل همراه باشد. در جملۀ «مواظب باش، گلدان دارد میافتد»، زمانِ وقوع فعل به آیندهای بسیار نزدیک به زمانِ گفتار اشاره میکند، در حالیکه در جملهای مانند «یخهای قطبِ شمال تا 25 سالِ دیگر آب میشود»، تحققِ عمل تا آیندهای دور مدنظر است. بررسی دادهها حاکی از آن است که افعال ایستا، بهدلیلِ نقشِ کمرنگِ کنشگری فاعل، معمولاً قابلیت کاربردِ در نمودِ پیشنگر را ندارند؛ باوجوداین، بافت جمله میتواند در مواردی به نمودِ پیشنگر در افعالِ ایستا اشاره کند. در دلالتِ افعالِ کنشی به نمودِ پیشنگر، هرچند در نمودِ تام، وجود قید زمان ضروری بهنظر نمیرسد، ولی در نمود ناقص و کامل، وجودِ قیدِ زمانِ دالِ بر آینده است که نمود پیشنگر را برجسته میکند. افعال لحظهای در نمود تام نیز میتوانند به مفهومِ تحققِ عمل در زمانی بعد از گفتار باشند، ولی در نمود ناقص و کامل، وجود قید زمانِ دال بر آینده برای بیانِ این مفهوم، الزامی است و علاوهبر این، فعل «داشتن» با افعال لحظهای به قریبالوقوع بودنِ عمل اشاره میکند. بررسی دادهها نشان داده است که افعالِ پایا در نمود تام، باتوجهبه بافت جمله و بدونِ وجود قید زمان، به نمود پیشنگری اشاره میکنند، ولی در نمود ناقص و کامل، وجودِ قید زمانِ آینده، مبینِ نمودِ پیشنگر است. بهاینترتیب، در پاسخ به پرسشِ پژوهش باید عنوان کرد که افعال ایستا، در مقایسه با سایر طبقاتِ نوع عمل، ظرفیتِ کمتری برای اشاره به نمودِ پیشنگر دارند، چرا که در این افعال، قدرت کنشگری فاعل و به تبعِ آن برنامهریزی و هدفمندی برای امکانِ تحققِ رویداد در آینده ضعیف است. افعال کنشی، لحظهای و پایا در نمودِ تام، بدون وجودِ قیدِ زمان و باتوجهبه بافتِ موقعیتی جمله، میتوانند به نمود پیشنگر اشاره کنند، ولی در نمود ناقص و کامل، وجود قیدِ زمان و مثبت بودنِ جمله بهعنوانِ دو عنصر از بافتِ درونزبانی و بافتِ موقعیت، بهعنوانِ عنصری از بافتِ برونزبانی، در دلالت به نمودِ پیشنگر تعیینکننده است و درصورتِ نبودِ این دو عنصر درونزبانی، کارکردِ متعارفِ این ساختها نشان داده میشود. درواقع، وضعیتِ مبهم آینده، برخلافِ زمان گذشته و حال، که ازنظر وقوعِ عمل وضعیت مشخصتری دارند، باعث شده است که معمولاً، ساختهای متعددی برای بیانِ آن استفاده شوند. همانگونه که دادههای این پژوهش نیز تأیید میکند برای بیانِ پیشنگری در زبان فارسی از نمود تام، ناقص، ناقص استمراری و کامل میتوان بهره برد، ولی زایایی و پویایی زبان و خلاقیتی که سخنوران در کاربردِ زبان اعمال میکنند، میتواند به این ابزارهای زبانی برای بیانِ تحققِ رویداد در آینده بیافزاید.
[1]. B. Comrie
[2]. situation-external
[3]. situation-internal
[4]. grammatical aspect
[5]. C. S. Smith
[6]. viewpoint aspect
[7]. L. Travis
[8]. outer aspect
[9]. perfective
[10]. imperfective
[11]. prospective
[12]. J. Dinsmore
[13]. activity
[14]. state
[15]. achievement
[16]. accomplishment
[17]. Z. Vendler
[18]. lexical aspect
[19]. I. Nevskaya
[20]. R. D. Van valin and R. J. Lapolla
[21]. state of affairs
[22]. situation
[23]. event
[24]. process
[25]. action
[26]. endpoint
[27] . واژۀ آلمانی Aktionasart، به معنای “kinds of action” یا «نوع عمل» است (Comrie, 1976: 6) .
[28]. E. L. Pavey
[29]. J. Peck
[30]. P. S. Kanijo
[32]. R. Lieber
[33]. A. B. David
[34]. L. Johanson
[35]. retrospective
[36] . Noghayاز زبانهای ترکی رایج در کشور روسیه است.
[37]. Ӧ. Dahl
[38]. E. Coghill
[39]. T. R. Hofmann
[40]. R. Binnick
[41]. current relevance
[43] . این گونهها همراه با مثالها، عیناً برگرفته از مقالۀ مذکور است.
[44]. degree of certainty
[45]. R. G. Kent
[46]. temporal remoteness
[47]. level of formality
[48]. aspectual distinction
[49]. proximative
[50]. avertive
[51]. posture verbs
[52]. J. Cheung
[54]. expectancy
[55] . در این پژوهش اصطلاحِ نمود ناقص برای اشاره به ساخت «می+فعل ساده» و نمود ناقص استمراری برای «دارم+می+فعل ساده» بهکار رفته است.
[56]. J. P. Descles and Z. Guentcheva
[57]. realis
[58].Z. Gyarmathy