Document Type : Research Paper
Authors
1 Department of Linguistics, Faculty of Persian Literature and Foreign Languages, University of Allameh Tabataba'i, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Linguistics, Faculty of Persian Literature and Foreign Languages, University of Allameh Tabataba'i, Tehran, Iran
3 Professor, Department of Linguistics, Faculty of Persian Literature and Foreign Languages, University of Allameh Tabataba'i, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
۱- مقدمه
یکی از انواع تغییرات مطرح در زبانشناسی تاریخی[1]، تغییر آوایی قیاسی[2] است. قیاس فرایندی شناختی[3] شامل مقایسة میان عناصر زبانی و برقراری ارتباط میان آنها، بر اساس شباهت موجود میان آنهاست. شباهت نه تنها اساس قیاس، بلکه پیامد آن نیز، هست. طی فرایند قیاس، ساخت آوایی/صرفی[4] صورتهای زبانی به گونهای تغییرمیکند که به صورتهای دیگر ازپیشموجود در همان زبان که به لحاظ صرفی، نحوی[5] و معنایی[6]، با آنها در ارتباط است، شبیهتر شود (Arlotto, 1972: 130; Hock, 1991: 167; Trask, 2015: 99). به دلیل اتکا به صورتهای موجود درون زبان، گاه قیاس را، وامگیری درونی[7] نامیدهاند. بنابراین، قیاس همواره متکی بر پایه[8]ایست. رابطة شباهت میان پایه و هدف قیاس، میتواند در بافت زبانی یکسان، برقرارشود، مانند رابطة میان توالی اعداد، روزهای هفته و ماههای سال که در پیوندی کاربردی/مفهومی با یکدیگر، بهکارمیروند و یا ممکن است، مجموعههای وسیعتری از صورتها/طبقههای زبانی[9]را شاملشود که کمتر در بافتهای گفتمانی مشترک، ظاهرمیشوند، مانند شکلگیری قیاس بر اساس روابط صیغگانی[10] (Beekes, 2011: 79; Campbell, 2013: 91). پایة قیاس معمولاً صورتی پربسامد از زبان است (Kuryłowicz, 1947; Bybee, 1998)، اما صورت پربسامد، خود، غالباً هدف قیاس واقعنمیشود (Beekes, 2011: 82). قیاس علاوه بر پایة شباهت، به انگیزه نیازدارد. انگیزة قیاس دستیابی به نظام زبانی سادهتر، ساختهایی شبیهتر و مصادیق رابطة یکبهیک میان صورت و معناست (Hock, 2003 ; Kraska-Szlenk, 2007: 2). این انگیزه در رابطة میان تغییرات قیاسی و آوایی[11]، نهفته است. تغییرات آوایی بهطورِمنظم و بدونِاستثنا، در تمام صورتهایی که بافت لازم را دارند، ایجادمیشوند و تا حد بسیاری، وابسته به ویژگیهای تولیدی/ادراکی جهانی هستند. در مقابل، تغییرات قیاسی گرایشهایی غیرِقابلِپیشبینی و پراکنده محسوبمیشوند که علاوه بر اتکا به رابطة شباهت، مبتنی بر عوامل روانشناختی، شناختی، اجتماعی، سبکی و فرهنگی زبانویژه، هستند ( Antilla, 2003 ; Albright, 2008). رابطة میان این دو تغییر، تناقضی است که استرتوانت (Sturtevant, 1974: 109) مطرحکردهاست: ”تغییرات آوایی منظم هستند، اما (با ایجاد تفاوت میان ساختهای زبانی) بینظمی ایجادمیکنند، درحالیکه قیاس فرایندی نامنظم است که (با شبیهترکردن صورتهای زبانی) نظم میآفریند.“ گرچه قیاس بهطورکلی، پدیدهای پراکنده و نامنظم است، انواعی از آن وجوددارند که بیشتر بر مبنای شباهتهای آوایی/واجی و در طیف گستردهتری از صورتهای زبانی، شکلمیگیرند و به همین دلیل، نسبت به سایر انواع، نظاممندترند (Hock, 2003)، مانند تغییرات آوایی قیاسی که در ستاک[12]های فعلی زبان فارسی مشاهدهشدهاند. این ستاکها به لحاظ تاریخی، غالباً متشکل از ریشه[13]و وندهای ستاک(ماده)ساز هستند، اما تحت تغییرات آوایی و غیرِآوایی در گذر زمان، ساخت اصیل بسیاری از آنها، به فارسی امروز نرسیدهاست (خانلری، ۱۳۶۵: 91-100؛ ابوالقاسمی، ۱۳۷۳: ۱۰-۱۶؛ ۱۳۸۷: ۱۴۵-۱۹۷). بخش عمدهای از تغییرات غیرِآوایی ستاکها، تغییرات قیاسی است (ابوالقاسمی، ۱۳۷۳: ذیل مدخلها؛ منشیزاده، ۱۳۷۷؛ حسندوست، ۱۳۹۳: مدخل فعلها). در ادامه خواهیمدید که این تغییرات بر مبنای پایههایی در روابط صیغگانی و در سطح واجشناسی-صرف، شکلگرفتهاند و به این دلیل که متکی بر شباهتهای آوایی بودهاند، نظاممند محسوبمیشوند. فعلهای قیاسی زبان فارسی در مقالة منشیزاده (۱۳۷۷)، بهطورکلی و بر مبنای تکواژ(گونههای)[14]گذشتهساز، دستهبندیشدهاند. در مدخل فعلها، در آثار ابوالقاسمی (۱۳۷۳) و حسندوست (۱۳۹3) نیز، به قیاسیبودن آنها، اشارهشدهاست، اما چگونگی این قیاسها و تبیین نظری آنها تا کنون موردِتوجه قرارنگرفتهاست. هدف از انجام پژوهش حاضر، توصیف سازوکار الگوهای تغییر قیاسی در تناوب ستاکهای افعال سادة زبان فارسی و تحلیل آنها در چارچوب نظریة محدودیتبنیاد بهینگی[15](Prince & Smolensky, [1993]2004; McCarthy & Prince, 1995) است. بر این اساس، نخست، دو نوع قیاس نظاممند را توصیفخواهیمکرد که در ستاکهای فعلی زبان فارسی، رخدادهاند (بخش ۲). سپس، نظریة بهینگی و رویکردهای آن را به پدیدة قیاس، مرورمیکنیم (بخش ۳) و روش پژوهش را ارائهخواهیمداد (بخش ۴). پس از آن، سازوکار قیاسی ستاکها را بررسیمیکنیم (بخش ۵) و آن را مورد تحلیل بهینگی، قرارمیدهیم (بخش ۶). در نهایت، مقاله را با نتیجهگیری (بخش ۷) بهپایانمیبریم.
۲- روابط قیاسی نظاممند
انواع مختلفی از تغییرات قیاسی، مانند پسینسازی[16]، آمیزش[17]، سرایت [18]و ریشهیابی عامه[19]معرفیشدهاند که بهطور پراکنده، بر واژههای منفرد یا مجموعههای کوچکی از آنها، عملمیکنند، اما دو نوع اصلی و قاعدهمندتر آنها، قیاس چهاربخشی/ تناسبی/ الگویی/ بیناصیغگانی[20] و همترازی قیاسی/قیاس درونصیغگانی[21] هستند (Hock, 1991: 167-176 & 189-206; Hock, 2003; Hock & Josph, 2009: 151-171; Zadok, 2012: 89; Garrett, 2015). نوع اول در قالب طرحی چهاربخشی، مانند معادلههای تناسبی در ریاضی، عملمیکند (مطابق ۱) و الگوی تناوبیای را گسترشمیدهد که از پیش، در صیغگان دیگری وجوددارد و رابطة صرفی میان دو صورت از آن صیغگان را بازنماییمیکند. صورت جدید ممکن است جایگزین صورت ازپیشموجود در زبان، شود و یا در کنار آن، نقش ایفاکند. در این شرایط، صورت قبلی نقش دومین خواهدداشت (قانون دوم کریولویچ) Kuryłowicz, 1947)(. در حالت دیگر، قیاس ممکن است صورتی کاملاً جدید خلقکند (Hock, 1991: 176; Beekes, 2011: 78) .
۱): الگوی قیاس چهاربخشی
a : b
a´ : x x = b´
در طرح ۱، رابطهای صرفی میان a و b، برقرار است (به عنوان مثال، a و b به ترتیب، صورتهای حال و گذشتة فعل هستند) و a غالباً به دلیل شباهت آوایی/واجیای که باa´ (صورت حال فعلی از صیغگان دیگر) دارد، پایة قیاس واقعمیشود. آنگاه b´ به گونهای ساختهمیشود که به b، شبیهتر شود. در نتیجه، الگوی آوایی/صرفی a:b بهa´:b´ گسترشمییابد؛ اگر a >b ، آنگاه a´ > b´. نوع دوم که همترازی قیاسی (قیاس درونصیغگانی) خواندهمیشود، میان اعضای یک صیغگان (در این جا، میان ستاک حال و گذشتة صیغگان فعل فارسی) رخمیدهد و نتیجة آن، برخلاف قیاس چهاربخشی، کاهش یا حذف تناوبهای موجود میان اعضای صیغگان است، ( Zadok, 2012: 81-82; Campbell, 2013: 93; Fertig, 2015). قیاس و بهویژه، نوع چهاربخشی آن، معمولاً پیامد فرایند بازتحلیل/بازتعبیر[22]است (Andersen, 1980; Hock, 1991: 176; Fertig, 2015، زمانی که گویشور ساخت آوایی/صرفی صورت زبانی را به نحوی متفاوت از ساخت اصلی و تاریخی آن بازسازیمیکند ( Haspelmath, 1994: 54 ; Trask, 2015: 96-99). رخداد بازتحلیل زمانی قابلِمشاهده است که اجزای بازتحلیلشده در ساخت صورتهای جدید، بهکارروند (از طریق گسترش قیاسی)) Kiparsky, 2000؛نغزگویکهن، ۱۳۸۷). در بخش ۵، خواهیمدید که تغییرات قیاسی ستاکهای فعلی فارسی، بیشتر از نوع چهاربخشی هستند و بازتحلیل در ایجاد آنها، نقش داشتهاست.
۳- نظریة بهینگی (OT) و قیاس
اساس OT تعامل میان محدودیتهای جهانی قابلِنقض[23] و رتبهبندی[24] زبانویژة آنهاست. برونداد[25] این تعامل گزینهای بهینه[26] است که کمترین میزان تخلف را از محدودیتهای رتبهبالا دارد (Prince & Smolensky, 2004: 4-8). محدودیتها جهانیاند، اما رتبهبندی آنها ارزش پارامتری دارد. این بدان معناست که گوناگونیهای بینزبانی و درونزبانی (گوناگونی آزاد[27]) نتیجة تغییر در مرتبة محدودیتها[28] هستند ( Cho, 1995 ; Kager, 1999: 6-12, 405-407). OT دو رویکرد کلی به پدیدة قیاس، دارد: ۱- بهکارگیری محدودیت وفاداری/تناظر[29] برونداد-برونداد (IDENT-OUTPUTOUTPUT) که مطابق آن، صورتهای مرتبط به لحاظ صرفی، مانند پایة واژگانی و صورت مشتقشده از آن، به لحاظ واجی نیز، به یکدیگر مرتبطند ( McCarthy & Prince, 1995: 14 ; Benua, 1997: 27-59). در تغییرات قیاسی نیز، چنین رابطهای میان برونداد پایة قیاس و برونداد هدف قیاس، برقرار است ( Myers, 2002 ; Kraska-Szelenk, 2007: 8, 19, 33-35, 98-100). ۲- اتکا به بازسازی درونداد/واژگان[30] با بهرهگیری از مفهوم بهینهسازی واژگان[31] (Prince & Smolensky, 2004: 225-226). به این معنا که برای گویشور زبان، نگاشتی یکبهیک میان بازنمایی دروندادی صورتهای زبانی و بازنمایی بروندادی آنها در محیط پیرامون، برقرار است. با تغییر زبانی (در این جا، تغییر قیاسی)، شاهدی برای چنین نگاشتی، در تجربة زبانی فرد، وجودنخواهدداشت و درونداد دستور او بر مبنای صورت جدید، تغییرمیکند. بدین ترتیب، قیاس یعنی خلق یا بازسازی درونداد/واژگان. به اعتقاد مارتینز (Martinez, 2000)، زمانی که محدودیت IDENT-OUTPUTOUTPUT اجازة نوآوری میدهد و برونداد جدید به روساخت میرسد، این برونداد جدید ممکن است مبنایی برای بازتحلیل درونداد شود. این صورت بازتحلیلشده به عنوان صورت زیرساختی جدید در واژگان ثبتمیشود و در آن صورت، قیاس رخدادهاست (Kiparsky, 2000 ; Bermudez-Otero & Hogg, 2003).
۴- روش پژوهش
در این مقاله، مجموعهای از ۸۰ فعل پرکاربرد زبان فارسی که طبق مقالة منشیزاده (۱۳۷۷)، در روابط قیاسی شرکتداشتهاند، از آثار خانلری (۱۳۶۵: ۳۹۹-۴۰۵ ) و صادقی (۱۳۸۰ [۱۳۷۲])، انتخابشدهاند. ساخت ستاکهای حال و گذشتة این افعال شامل ریشهها، وندها و تغییرات آوایی مربوط، در نگاشتههای ابوالقاسمی (۱۳۷۳: ذیل مدخل فعلها) و فرهنگ ریشهشناختی حسندوست (۱۳۹۳: ذیل مدخل فعلها)، بررسیشدهاند. سپس، تغییرات قیاسی با تعیین پایههای قیاس و نوع رابطة شباهت، در قالب الگوهای قیاسی، دستهبندی و توصیفشدهاند و مورد تحلیل بهینگی قرارگرفتهاند.
۵- تغییرات قیاسی در ستاکهای فعلی
در بخش ۲، گفتهشد که قیاس در ستاکهای فعلی زبان فارسی، اساساً از الگویی چهاربخشی، پیرویمیکند. رابطة صرفی در الگوی چهاربخشی، میان ستاکهای گذشته و حال و پایة قیاس، ستاکهای حال از سایر صیغگانهای فعلی است. موارد همترازی قیاسی نیز، میان ستاکهای حال و گذشتة یک صیغگان، وجوددارد. یعنی پایة قیاس، صورتی دیگر از همان صیغگان است. ستاکهای گذشته بازماندة صفتهای فعلی گذشته[32] (از ریشههای لازم و متعدی) دورة باستان هستند که همگی با افزودهشدن تکواژ /-ta/به ریشههای غالباًضعیف (حفظ /a/ یا //n در ریشههای متوسط، حذف آنها در ریشة ضعیف و جایگزینی واکة /a/ با همتای کشیدة آن، در ریشة قوی) ساختهمیشدهاند، اما در ساخت ستاکهای حال، تکواژهای مختلفی بهکاررفتهاند. در هر دو ستاک، تحولات آوایی نظاممند مستقلازبافت، مانند سادهشدن واکههای مرکب، ازمیانرفتن کشش ممیز واکهها، حذف واکههای پایانی (ابوالقاسمی، ۱۳۸۷: ۵-۸ ، ۱۸-۲۰، ۱۴۶-۱۴۹ و ۱۷۰-۱۷۱)، در کنار تغییرات بافتوابستة درونتکواژی و واژ-واجی[33]، مانند همگونی[34]میان /t/ پسوند و آواهای پایانی ریشه در واکداری (این همخوان پس از آواهای رسا[35]، هدف همگونی و پس از سایر آواها، انگیزة آن بودهاست) نیز، مشاهدهشدهاست که توضیح جزئیات آنها در فضای این مقاله نمیگنجد، اما تا آنجا که با چگونگی قیاس ستاکها مرتبطاند، موردِتوجه قرارگرفتهاند[36]. در ادامة این بخش، مجموعههای فعلی بر اساس تغییرات قیاسی آواهای آنها، دستهبندیشدهاند. در هر مورد، ریشهها و تناوبهای موجود میان ستاکها، پایهها و الگوهای قیاس و نیز، شباهت آوایی مطرح در آن الگوها، توصیفشدهاند. در جدولها و مثالهای این بخش، نشانههای √، ...*، *... و < به ترتیب، معرف ریشه، صورت بازسازیشده، صورت نادستوری و تغییر از صورتی به صورت دیگر، هستند.
۱-۵- تغییر قیاسی /ɑ/ > /u(o)/
تغییر قیاسی /ɑ/ > /u(o)/ در دو مجموعة فعلی، بر اساس دو رابطة شباهت متمایز، رخدادهاست. گروه اول در جدول ۱(الف)، فهرستشدهاند. ستاک حال این افعال با حذف واکة /a/ پایانی، به /ɑj/، ختمشدهاند. ستاکهای گذشتة آنها نیز، میبایست دارای توالیهای پایانی /ɑjd/ یا /ɑd/ میبودند، اما همگی با پایانة /ud/، ظاهرشدهاند.
جدول ۱- تغییر قیاسی /ɑ/ > /u(o)/
Table 1- Analogical change /ɑ/ > /u(o)/
(الف) ستاک حال |
ستاک گذشته |
|
آزمودن |
||
آسودن |
||
بخشودن |
||
فرمودن |
> framɑ/ud |
|
پیمودن |
> pajmɑd > pa(e)jmud |
|
ربودن |
||
گشودن |
||
نمودن |
||
(ب) |
|
|
آلودن |
||
افزودن |
||
فرسودن |
*fra-√saw-ta > farso:(u)d |
|
اندودن |
||
پالودن |
*para-√daw-ta > pɑlo:(u)d > |
|
سودن |
*√saw-(a)ja > sɑj |
*√saw-ta > so:(u)d |
سرودن |
*√sraw-(a)ja > sarɑj |
*√sraw-ta > so/uro:(u)d |
ستودن |
*√staw-(a)ja > si(e)tɑj |
*√staw-ta > so/uto:(u)d |
زدودن |
*uz-√daw-ta > zu(o)do:(u)d |
این تفاوت واکهها، نتیجة تغییر قیاسی > /u(o)/ /ɑ/ در ستاک گذشتة این افعال، بر پایة شباهت موجود میان ستاکهای حال دو گروه فعلی ۱(الف و ب) است؛ ستاکهای حال هر دو با توالی /ɑj/ پایانمیگیرند: اگرɑlud < ɑlɑj آنگاه ɑzmud < ɑzmɑj.
2) ɑlɑj, afzɑj, farsɑj, andɑj, sɑj : ɑlud, afzud, farsud, sud
ɑzmɑj, ɑsɑj, baxʃɑj, ɡoʃɑj : x x= ɑzmud, ɑsud, baxʃud, ɡoʃud
در فعلهای آسودن و بخشودن، همخوان /j/ در ریشه، به عنوان جزئی از پسوند، بازتحلیلشدهاست: sɑ-ja-√sɑj-a- > *ɑ-√*ɑ-. صورتهای /baxʃɑ+d/ و /ɑsɑ+d/ از این ریشة بازتحلیلشده شکلگرفتهاند. /ɑ/ پایانی این ریشة جدید نیز، در رابطة قیاسی ۲، قرارگرفتهاست. در گروه ۱(الف)، صورتهای غیرِقیاسی آزماد، فرماد، پیماد، نماد و گشاد نیز، در دورة میانه، وجودداشتهاند. در فارسی امروز، دو صورت آخر با پذیرفتن نقش غیرِفعلی، بهجاماندهاند، اما مابقی تنها شکل قیاسی خود را حفظکردهاند. گروه دوم فعلهای مورد تغییر /ɑ/ > /u(o)/، در جدول ۲ آمدهاند.
جدول ۲- تغییر قیاسی /ɑ/ > /u(o)/
Table 2- Analogical change /ɑ/ > /u(o)/
(الف) ستاک حال |
ستاک گذشته |
|||
آزاردن/آزردن |
|
|||
افساردن/افسردن |
> (a)fsɑrd ~ (a)fs(u/o)rd |
|
||
افشاردن/ افشردن |
> (a)f(i)ʃɑrd ~ (a)f(i)ʃ(u/o)rd |
|
||
(ب) |
|
|
|
|
طیکردن |
*√spar-a > sipu(o)r |
*√spar(spr̩)-ta > sipu(u/o)rd |
|
|
تسلیمکردن |
*√spar(spr̩)-ta > si/epu/ord ~ sepɑrd |
|
||
شماردن/شمردن |
|
|||
مطابق جدول ۲(ب)،/r̩/=/ər/ در ریشههای ضعیف ستاکهای گذشته، تحت همگونی با همخوانهای لبی /b/ و /m/، به صورت /ur, or/ (در سایر موارد به شکل /ir/)، ظاهرشدهاست (هوبشمان، ۱۳۸۶: ۱۱۱):
(۳ (الف /r̩/ <)/ər/( > V[+Round]r/ C[LAB] ــــــ (ب elsewhere: /r̩/ <)/ər/( > /ir/
تبدیل > /u(o)/ /a/, /ɑ/ در صورتهای sepu(o)r// و ʃo/emu(o)r// به دلیل همگونی واکههای /a/, /ɑ/ با همخوانهای لبی مجاور و یا همترازی قیاسی میان این ستاکها و صورتهای گذشتة آنها طبق الگوی ۴ است.
۴) sepurdanpast, ʃo/emurdan past /u(o)/ sepurdanpresent, ʃo/emurdan present /u(o)/
>>> /separ/, ʃo/emar > /sepu(o)r/, /ʃo,emu(o)r/
صورتهای /si/epɑr/ و /ʃu/emɑr/ از ریشههای قوی ساختهشدهاند. ستاکهای گذشتة آنها افزون بر گونههای قاعدهمند /sepord/ و /ʃo/emord/ با واکة لبی، صورتهای بیقاعدة /sepɑrd/ و /ʃo/emɑrd/را نیز، دارند که ناشی از همترازی قیاسی با ستاکهای حال آنهاست که دارای واکة/ɑ/ هستند، طبق الگوی ۵.
۵) sepɑrdanpresent, ʃo/emordanpresent /ɑ/ sepɑrdanpast , ʃo/emurdanpast /ɑ/
>>> /sepord/, /ʃomord/ > /sepɑrd/, /ʃo,emɑrd/
ستاکهای گذشتة افعال ۲(الف)، به استثنای فعل آزردن، دو گونة متفاوت دارند: یکی گونة ساختهشده از ریشة قوی دارای/ɑ/ و دیگری گونهای که در آن،/ɑ/ به قیاس با ستاکهای گذشتة ۲(ب)، به /u(o)/، تبدیلشدهاست. پایة این قیاس شباهتی است که میان ستاکهای حال آنها وجوددارد؛ هر دو با توالی /ɑr/، پایانیافتهاند:
(۶ sipɑr, ʃumɑr : sipu(o)rd, ʃemu(o)rd
afʃɑr, afsɑr, ɑzɑr : x x= afʃu(o)rd, afsu(o)rd, ɑzu(o)rd
ظهور واکة/u(o)/ در این ستاکهای گذشته، نمیتواند به دلیل تغییر آوایی > /u(o)/ /a/, /ɑ/ بودهباشد، زیرا در مجاورت آنها همخوان لبی وجودندارد. این ستاکهای قیاسی پس از شکلگیری، خود، طبق الگوی ۴، پایة همترازی قیاسی صورتهای/(a)f(i)sor/ و /(a)f(i)ʃor/ بودهاند. رابطة میان/ɑ/ و /u(o)/ درون هر دو گروه ۲(الف) و (ب)، در قالب گوناگونی آزاد، بهجاماندهاست که نتیجة قیاس چهاربخشی میان ستاکهای این دو گروه یا ناشی از همترازی قیاسی میان ستاکهای حال و گذشتة یک فعل است.
۲-۵- تغییر قیاسی /a/ > /u(o)/
ستاک /pu(o)xt/ به قیاس با ستاک /bu(o)rd/، واکة گرد دارد.
جدول ۳- تغییر قیاسی /a/ > /u(o)/
Table 3- Analogical change /a/ > /u(o)/
ستاک حال |
ستاک گذشته |
|
پختن |
*√pak(>patʃ)-a > paz |
*√pak-ta > paxt > pu(o)xt |
بردن |
*√bar-a > bar |
*√bar(br̩) -ta > )bər) > bu(o)rd |
تناوب /a/~/u(o)/ میان صورتهای حال و گذشتة فعل بردن، نتیجة تغییر آوایی است، اما در مورد فعل پختن، ناشی از تغییر قیاسی /a/ > /u(o)/ است. اگر /u(o)/را در صورت گذشتة این فعلها، نتیجة همگونی/a/ با /p, b/ بدانیم، توجیهی برای عدمِرخداد این همگونی در صورتهای حال آنها، نخواهیمداشت[37]. حضور واکة /a/ در ستاکهای حال (از ریشة متوسط) هر دو فعل، پایة شباهت قیاس قرارگرفتهاست؛ اگرbord < bar ، آنگاه poxt < paz:
(۷ bar : bu(o)rd
paz : x x= pu(o)xt
۳-۵- تغییر قیاسی /t, d/ > /(i)st/
ستاکهای گذشته در جدول ۴(الف) به قیاس با ستاکهای گذشتة ۴(ب)، به توالی /ist/، ختمشدهاند.
جدول ۴- تغییر قیاسی /t, d/ > /ist/
Table 4- Analogical change /t, d/ > /ist/
(الف) |
ستاک حال |
ستاک گذشته |
بایستن |
*upa-√aj-a > bɑj |
|
زیستن |
*√dʒi:w > zi |
> zi:wist > {zi:d*} zist |
شایستن |
||
گرایستن |
||
مانستن |
||
نگریستن |
||
(ب) |
|
|
آراستن |
||
پیراستن |
||
شستن |
*√xʃaud(>ð)-a- > ʃo:j > ʃuj |
*√xʃaud(s)-ta- > ʃu/ost |
گریستن |
||
ویراستن |
در ستاکهای گذشتة ۴(ب) تغییر آوایی [38]/d/ > [s]/___+t رخدادهاست. بنابراین، [s] واحدی از ریشة این ستاکهاست و نه متعلق به پسوند. برای ساخت ستاکهای قیاسی، توالی /st/، به عنوان پسوند گذشتهساز، بازتحلیلشدهاست (cf. Haspelmath, 1994) و به صورتهایی تعمیمیافتهاست که ستاک حال آنها، مانند ستاکهای حال ۴(ب) به /i, j/، ختمشدهاست. به نظرمیرسد پیدایش واکة [i] در ستاک /ɡi(e)r[i]st/ که برای سادهکردن خوشة پایانه (پس ازحذف واکة پایانی) درجشدهاست و یا نتیجة هماهنگی واکهای /a/ با /i/ بودهاست، انگیزة قیاس را تقویتکردهاست. حتی در مورد ستاک آراست، قیاس باعث شکلگیری مقطعی صورت /ɑrɑjist/ در کنار صورت قاعدهمند /ɑrɑst/، شدهاست.
niɡi(a)r(j), ʃɑj, bɑj, zi, mɑn(j) : x x= niɡi(a)rist, ʃɑjist, bɑjist, zist
در زبان فارسی، ستاکهای حال /ma:n/، /ka:m/، /taw-a:n/ (tɑn-<) و /da:n-/ نیز، وجودداشتهاند که با /i, j/ پایاننیافتهاند، اما صورت گذشتة آنها با توالی پایانی /ist/ ظاهرشدهاست. به گفتة ابوالقاسمی (۱۳۷۳: ۶۸ و ۷۶ و ۱۳۷۸: ۱۲۸ و ۱۷۰-۱۷۲)، سه صورت اول ستاکهای حالی هستند که بدون افزودهشدن تکواژ (با تکواژ Ø) به اسمهای */ma:na-/ و */ka:ma-/، /tava:n-/* ساختهشدهاند. برای تحلیل این صورتها دو راه وجوددارد. یکی گسترش تکواژ بازتحلیلشدة /-ist/ به ساخت گذشتة فعلهایی که ستاک حال آنها فاقد /i, j/ پایانی است و حتی به مقولههای غیرِفعلی، به دلیل بسامد کاربرد بالای این پسوند و دیگری قائلشدن به الگوی قیاسی مشابه الگوی 8، اما بر پایة شباهتی دیگر. چنین الگویی ممکن است بر اساس فعل مانستن با مفهوم پنداشتن/ انگاشتن شکلگرفتهباشد؛ افزودهشدن تکواژ حال /-ja/ به مقولة اسمی mɑn-//* و سپس شکلگیری ستاک حال مختوم به /j/ با حذف واکة پایانی، مانند آنچه در گونههای شرقی زبانهای ایرانی، مانند اوستایی، سغدی، سکایی و خوارزمی، مشاهدهشدهاست (حسندوست، ۱۳۹۳: ۲۵۷۷-۲۵۷۸ و منابع ذکرشده در آنجا). در آن صورت، ستاک /mɑnist/ طبق الگوی ۸ بهوجودآمدهاست و خود، در الگوی ۹، پایة قیاس ستاکهای گذشتة فعلهایی شدهاست که صورت حال آنها، مانند صورت حال /mɑn-/ (با حذف /j/ پایانی در مرحلة بعد مثل ستاک /neɡar/) با همخوان خیشومی، پایانمیگیرد؛ جدول ۵(الف).
جدول ۵- تغییر قیاسی /t, d/ > /ist/
Table 5- analogical change /t, d/ > /ist/
(الف |
ستاک حال |
ستاک گذشته |
کامستن |
||
توانستن |
||
دانستن |
||
(ب) |
|
|
مانستن |
tɑn, tɑn, tavɑn, dɑn : x x= kɑmist, tɑnist, tavɑnist, dɑnist
فعل توانستن، دو گونة دیگر ستاک حال از ساخت ta:w-(a)ja-√* در دورة میانه داشتهاست که ناشی از دو تحول مختلف توالی /a:waja/ در دو گونة زبانی است: /ta:w/ در پهلوی اشکانی و /ta:j/ (در صورت /patta:j/) در فارسی میانه (ابوالقاسمی، ۱۳۸۷: ۱۵-۱۶ و ۱۹۹)، اما ستاک گذشتة هر دو به توالی /ist/ ختممیشدهاست؛ /ta:wist/ و/patta:jist/. (ابوالقاسمی، ۱۳۸۷: ۲۰۱؛ حسندوست، ۱۳۹۳: ۸۲۶-۸۲۷ و ۹۱۱؛ MacKenzie, 1971:66). ستاک /patta:jist/ مطابق الگوی ۸ بهوجودآمدهاست. اما شکلگیری صورتهای /ta:wist/ در کنار ستاکهایɡirawist// و/zi:wist/ (صورتی از ستاک /zist/ در جدول ۴) ممکن است به دلیل تأثیرپذیری گونههای زبانی از یکدیگر (به ویژه این که هر دو گونة ستاک حال همخوان غلت پایانی دارند) به دنبال گسترش کاربرد پسوند /ist/ یا پایهبودن هریک از سه صورت اخیر برای قیاس صورتهای دیگر، بودهباشد. به دلیل فقدان شواهد تاریخی کافی در این زمینه، نمیتوان نظر دقیق داد.
۴-۵- تغییر قیاسی /t, d/ > /ɑd/
ستاک گذشتة فعل فرستادن میبایست پس از حذف واکههای /a/ در پیشوند و ریشه (ضعیف)، به /ist/ ختمشدهباشد؛/firist*/ ، اما مطابق جدول ۶(الف)، صورت /firist/ نقش ستاک حال و نه گذشتة این فعل را دارد. در واقع، /firist/ با بازتحلیل /-t/، خود به عنوان ریشه، تعبیرشدهاست و در ساخت ستاک حال، بهکاررفتهاست. با این بازتحلیل، ستاک حال فرست (aist-a√(*fra-، ساختی مشابه ستاکهای حال stɑ-Ø√*pari-، stɑ-Ø√* و ftɑ-Ø√*awa- یافتهاست، گرچه توالی /ist/ در /parist/، نتیجة مجاورت/-i/ پیشوند و زنجیرة /st-/ متعلق به خودِ ریشه است و در /ist/، پیامد درج [i].
جدول ۶- تغییر قیاسی /t, d/ > /ɑd/
Table 6- Analogical change /t, d/ > /ɑd/
(الف) ستاک حال |
ستاک گذشته |
|
فرستادن |
*fra-√aist-a > }frist*} > fi(e)rist |
fra-√ais-ta > fre:st > {firist*} > fi(e)ri(e)st-ɑd |
(ب) |
|
|
پرستیدن ایستادن افتادن |
*pari-√stɑ-Ø > pari(a)st *√stɑ-Ø > [i]st |
ستاک /firistɑd/ به دلیل مشابهت مذکور و به قیاس با /istɑd/ و/oftɑd/، ساختهشدهاست. در این دو، پایانة /ɑd/ پیامد بازتحلیل /ɑ/ریشه به عنوان جزئی از پسوند، است. ریشههای جدید با /t/ پایانی، مشابه ریشة بازتعبیرشدة //firist، هستند. قیاس به دلیل شباهت میان ستاکهای //firist (نتیجة بازتحلیل پیشگفته)، /oft/ و /ist/ رخدادهاست.گویی در مورد //firist، پسوند گذشتهساز دو مرتبه به پایه، متصلشدهاست.[39]
1۰) ist(ɑ), o:ft(ɑ) : ist-ɑd, o:ft-ɑd
firist : x x= firi(e)st-ɑd
گفتنی است که ستاکهای داد، نهاد، زاد، پاد که به شیوهای قاعدهمند، ساختهشدهاند نیز، در بازتحلیل توالی /-ɑd/ به عنوان تکواژ گذشتهساز، نقشداشتهاند. /ɑ/ پایان ریشة این ستاکها در مجاورت /-t/، توالی /-ɑd/ را بهدستدادهاست.
ستاکهای گذشتة جدول ۷(الف)، که در دورة میانه، صورتهای قاعدهمند /ɡomɑrd, niɡɑrd,…/را داشتهاند، در فارسی دری، به قیاس با ستاکهای کاشت و کِشت، با زنجیرة پایانی /ʃt/، ظاهرشدهاند. صورتهای قاعدهمند، هنوز در زبان فارسی به شکل گوناگونی آزاد، حضوردارند.
جدول 7- تغییر قیاسی /r/ > /ʃ/
Table 7- Analogical change /r/ > /ʃ/
(الف) ستاک حال |
ستاک گذشته |
|
||
داشتن گماشتن انباشتن انگاشتن نگاشتن گذاشتن گذشتن |
*vi-√mar(mɑr)-ta > ɡumɑrd > {ɡomɑʃt} *ham-√bar(bɑr)-ta > hambɑrd > {an/mbɑʃt} *han-√kar(ɡɑr)-ta > hanɡɑrd > a(e)nɡɑʃt *ni-√kar(ɡɑr)-ta > ni(e)ɡɑrd/ ni)(e)ɡɑʃt |
|||
(ب) |
|
|
||
کاشتن کِشتن |
*√kar-a > kɑr *√kar-a > kɑr |
|||
آوای [ʃ] در ستاکهای کاشت و کِشت، نتیجة فرایند RUKI (Venneman, 1974) است:
1۲) /s/ > [ʃ]/ [r, u, k, i]ــــــ
ستاک حال صورتهای قیاسی مانند ستاک این دو فعل، به /r/ ختممیشود و این شباهت، دلیل قیاس بودهاست:
dɑr, ɡomɑr, anbɑr, neɡɑr, ɡozɑr, ɡozar : x x= dɑʃt, ɡomɑʃt, anbɑʃt, neɡɑʃt, ɡozɑʃt, ɡozaʃt
همچنین، تبدیل /i/ > /a/ در ستاک گذشت، ناشی از همترازی با ستاک حال این فعل است:
1۴) ɡozaʃtanpresent /a/ ɡozaʃtan past /a/ >>> /ɡoziʃt/ > /ɡozaʃt/
۶-۵- تغییر قیاسی /z, s/ > /x/
ستاکهای گذشتة ۸(الف)، بهجای /st/ قاعدهمند پایانی، به قیاس با ستاکهای گذشتة ۸(ب)، توالی /xt/ دارند.
جدول ۸-تغییر قیاسی /z, s/ > /x/
Table 8- Analogical change /z, s/ > /x/
(الف) |
ستاک حال |
ستاک گذشته |
افراشتن/ افراختن |
||
باختن |
*√va:z-a > bɑz |
|
ریختن (قالبریختن) |
*√raiz-a > re:(i)z |
*√raiz-ta >{riʃt*} rixt |
گسیستن/ گسیختن/گسستن |
||
|
||
شناختن |
||
(ب) |
|
|
آموختن |
||
ساختن |
||
سوختن |
*√sauk(tʃ)-a > so:(u)z |
*√sauk(x)-ta > so:(u)xt |
ریختن (جاریکردن) |
*√raik(tʃ)-a > re:(i)z |
*√raik(x)-ta > re:(i)xt |
پختن |
*√pak(tʃ)-a > paz |
*√pak-ta > paxt > pu(o)xt |
/z/ پایانی ریشه در ستاکهای افراز، باز و ریز (قالبریختن)، باقیماندهاست. ستاک گذشتة قاعدهمند /ab(f)rɑst/ از ریشة قوی و در اثر تغییر /z/ > [s]/___ +[t]، در دورة میانه بهوجودآمدهاست، اما بعد، با صورت قیاسی /afrɑxt/، جایگزینشدهاست که خود، با ستاک، /afrɑʃt/، رابطة گوناگونی آزاد دارد. به گفتة حسندوست (۱۳۹۳: ۲۳۵)، صورت /afrɑʃt/ به دلیل تبدیل/z/ > [ʃ]/___ +[t] و شکلگیری توالی /ʃt/، برگرفته از گونههای شمالی زبانهای ایرانی است. در مورد ستاکهای گذشتة دو فعل دیگر، این تغییرات رخندادهاست و صورتهای قیاسی آنها باقیماندهاند. شکلگیری صورتهای افراخت، باخت و ریخت (قالبریختن) به قیاس با ستاکهای گذشتة ۸(ب) بودهاست که بهطورِقاعدهمند، با تبدیل /k/ > [x]/ ___ +[t]، شکلگرفتهاند (برای تحلیل صوتشناختی این تغییر، ر.ک. خداوردی و همکاران، در دست انتشار). پایانیافتن صورتهای حال این افعال با همخوان /z/، دلیل شباهت آنها با ستاکهای افراز، باز و ریز (قالبریختن) و زمینهساز قیاس بودهاست:
۱5) ɑmuz, sɑz, riz : ɑmuxt, sɑxt, re:(i)xt
afrɑz, bɑz, riz, ɡosiz, ʃenɑz : x x= afrɑxt, bɑxt, ɡosixt, ʃenɑxt
صورتهای گسیخت و شناخت نیز، به قیاس با همین ستاکها بهوجودآمدهاند، گرچه صورت حال آنها به /z/ ختمنمیشود. شکلگیری ستاک گسیخت به دلیل بازتحلیل ریشة آن است. با توجه به قاعدة کلی جابهجایی/z/ ایرانی باستان با /d/ فارسی باستان (ابوالقاسمی، ۱۳۸۷: ۱۸)، در ریشة افعالی مانند افراختن (rad-√raz- > OP.*abi-√(OI.*abi-، مالیدن (mard-√marz- > OP.*√(OI.* و هلیدن (hard-√harz- > OP.*√(OI.* و نیز، به دلیل امکان تبدیل /(t>)d/ > /ð/ > /z/، در صورتهایی مانند گذشتن و گذاشتن (جدول ۷ الف)، تعبیر زیرساخت ریشة said-√* به saiz-√*، در ساخت ستاک حال فعل گسیختن، دور از ذهن نیست، بهویژه اینکه در مرحلهای از ساخت آن نیز، تبدیل/d/ > /ð/ وجودداشتهاست. در آن صورت، ستاک حال این فعل، به صورت /ɡosiz/، در رابطة قیاسی 15، واردشدهاست و صورت گذشتة گسیخت، بهوجودآمدهاست. این ستاک صورتهای دیگر /ɡosalid/ (طبق جدول ۹)، /ɡosist/ و/ɡosast/ را نیز، دارد. طبق جدول ۸(الف)، ساخت /ɡosist/ قاعدهمند است، اما بهنظرمیرسد صورت /ɡosast/ تحت همترازی قیاسی با ستاک /ɡosal/، دارای واکة /a/ شدهاست؛ /ɡosist/ > /ɡosast/ (در الگوی 14). این واکه در خودِ ستاک/ɡosal/ ، نتیجة هماهنگی میان واکة ریشه و واکة /a/ در پسوند حال، است؛ /V/ > [a] /___ C + [a].
در فعل شناختن، تکواژ /-s-/ در بافت میانواکهای در صورت حال، ممکن است به همتای واکدار خود، یعنی/z/ تعبیرشدهباشد و سپس تحت الگوی 15، صورت گذشتة قیاسی شناخت، شکلگرفتهباشد، وگرنه شرایط شکلگیری صورت قاعدهمند /ʃenɑd*/ برای این فعل نیز، مانند صورتهای آزماد، فرماد، نماد و ... (جدول ۱ الف)، فراهمبودهاست.
۷-۵- تغییر قیاسی /t, d/ > /id/
آخرین تغییر قیاسی مربوط به افعالی مانند ۹ (الف) است که ستاک گذشتة آنها پایانة /-id/ دارد.
جدول ۹- تغییر قیاسی /t, d/ > /id/
Table 9- Analogical change /t, d/ > /id/
(الف) ستاک حال |
ستاک گذشته |
|
بوییدن پاییدن خاییدن زاییدن پاشیدن خندیدن کاستن مالیدن هلیدن کِشیدن پرستیدن شنیدن |
*√baud(ð)-a > bo:(u)j *√xand -a > xand *√mard-a > mɑl *√hard-a > {ha:l*} hi(e)l *√k(r̩)-s-a > ki(e)ʃ *pari-√s(ʃ)tɑ- > pari(a)st |
*√baud(ð)-a > bo:(u)j *√pɑ-ta > pɑd~ pɑjid/ pɑji(e)st *√xand(s)-ta > {xast*} > xandid *√marz/d(mr̩s)-ta > muʃt ~ mɑlid *√harz/d(hr̩s)-ta > hi(e)ʃt / helid |
(ب) |
|
|
آفریدن |
||
خریدن |
*√xri:-ta > xi(a)r-i:d > xarid |
|
بریدن |
*√bri:-nɑ > bri:n > bor |
*√bri:-ta > bor-i:d > borid |
چیدن |
*√di:-ta > d-i:d > did *√vaj-na > ve:(i)n دیدن
پسوند /-id/ از روی ستاکهای آفرید، خرید، برید، چید و دید که ریشة آنها به /i/ ختممیشود، بازتحلیلشدهاست. در این فعلها، تکواژ /-d/ طبق قاعده، شکلگرفتهاست، اما واکة /i/ به عنوان جزئی از این تکواژ و نه ریشه، تعبیرشدهاست. به دنبال این بازتحلیل، ریشههای جدید /xar/ و /bor/ نیز در فارسی دری، در نقش ستاک حال بازتحلیلشدهاند (با تکواژ Ø). در سایر موارد، ساخت ستاکهای حال فارسی میانه، برجاماندهاست. همانطور که در جدول ۴ نشاندادهشدهاست، برخی از ستاکهای گذشتهای که به همین دلیل، با /-(i)st/ ظاهرشدهاند، گونههایی با /-id/ نیز، داشتهاند. صورتهای تاوست و گروست، اشکال تاوید و گروید نیز، دارند. نمونههای دیگر این گوناگونی آزاد در جدول ۹ آمدهاست. به بیان دیگر این موارد امکان شکلگیری بر پایة دو نوع شباهت را داشتهاند؛ الگوهای ۸ و ۱۶. این امر این فرضیه را شکلمیدهد که در ابتدا، گرایش پیوند پسوند بازتحلیلشدة /-id/ به افعالی بودهباشد که ستاکهای حال آنها با /i, j/ پایانگرفتهاست، مانند زاییدن و پاییدن، خاییدن، بوییدن. ستاکهای حال این فعلها، بهطورِقاعدهمند، دارای /j/ پایانی هستند (/j/ جزئی از پسوند و یا نتیجة تغییر قاعدهمند V__V//d/ > [ð] > [j] است)، اما برای ساخت گذشتة آنها، ستاکهای حال به عنوان ریشه تعبیرشدهاند. بر این اساس، در الگوی اولیة این تغییر، ریشهها و نه ستاکهای فعلی پایة قیاس واقعشدهاند؛ اگر ریشههای فعل، به /i, j/ ختمشوند، آنگاه ستاک گذشتة آنها با /id/، پایانمیگیرد:
۱۶) ɑfari-, xari-, bori-, tʃi-, di- : ɑfar-id, xar-id, bor-id, tʃid, d-id
zɑj, pɑj, xɑj, buj : x x= zɑj-id, pɑj-id, xɑj-id, buj-id
پس از آن، افزایش بسامد کاربرد پسوند /-id/ و گسترش آن به سایر انواع ریشههای فعلی با پایانههای متفاوت و حتی به مقولههای غیرِفعلی، الگوی اولیه را برهمزدهاست. درست مانند آنچه در مورد توالی /-(i)st/، مطرحشد. تکواژ /-id/ در کنار /-ist/ و /-ɑd/ (از پهلوی اشکانی ترفانی)، در فارسی میانه، ستاک گذشتة جعلی (از مقولههای اسم و صفت) میساختهاند (ابوالقاسمی، ۱۳۸۷: ۱۷۰-۱۷۲). گفتهشد که این دو تکواژ آخر نیز، نتیجة بازتحلیل صورتهای قاعدهمند بودهاند (۵-۳ و ۵-۴). بنابراین، سه تکواژ مذکور از همان دورة میانه، تکواژهای بازتحلیلشده بودهاند و /-ta/ تکواژ اصیل گذشتهساز است، اما به دلیل گسترش کاربرد /-id/ با انواع مقولهها، این تکواژ زایاترین گونة گذشتهساز زبان فارسی محسوبمیشود (غلامحسینزاده و همکاران، ۱۳۹۷) و اتصال آن به پایهها (چه در قالب گوناگونی آزاد و چه برای شکلدهی صورتی جدید) نوعی همترازی و همسانسازی ستاکهای گذشته در سطح گسترده و در کل زبان است.
همانطور که مشاهدهشد، گروهی از ستاکهای افعال فارسی، بر مبنای شباهت آوایی، مورد تغییر قیاسی قرارگرفتهاند. در ادامه، به تحلیل بهینگی این تغییرات میپردازیم.
۶- تحلیل بهینگی تغییرات قیاسی
مایِرز (Myers, 2002) و کراسکا-ژلنک (Kraska-Szelenk, 2007: 12 & 16) از عطف دو محدودیت[40] IDENT-OUTPUTOUTPUT، برای تحلیل قیاس چهاربخشی، استفادهمیکنند. کارکرد قیاس به گونهای است که هر جفت واژه نمیتوانند بهطورِتصادفی، با یکدیگر قیاسشوند. پس، محدودیتها باید منحصر به صورت/طبقة صورتهای زبانی موردِقیاس، باشند و تنها اعضایی را پوششدهند که با هم رابطة صرفی منطقی دارند. بنابراین، محدودیتهای معرفیشدة آنها اختصاصی این صورتها هستند[41] و به دلیل ماهیت عطفیاشان، در واقع، بازنویسی گزارههای اگر.... آنگاه.... در الگوهای قیاسی میباشند. بدین ترتیب، برای هر گروه از فعلهای ۵-۱ تا ۵-۷، محدودیتهای اختصاصی نشاندهندة رابطة قیاسی میان مشخصههای خاصی از ستاکهای هر گروه، هستند. صورتبندی کلی محدودیتها یکسان باقیمیماند، اما در هر مورد، مشخصة موردِقیاس تغییرمیکند. در تحلیلهای بهینگی این بخش، محدودیتهای A_C در شکلگیری قیاس چهاربخشی در ستاکهای زبان فارسی، با هم در تعاملند و صورتبندی اختصاصی آنها طبق الگوهای قیاسی بخش ۵ است.
۱-۶- قیاس چهاربخشی
نخستین تغییر قیاسی موردِتحلیل، تغییر /ɑ/ > /u/ است. این تغییر، طبق الگوهای ۲ و ۶، بر دو پایة شباهت مختلف، رخدادهاست. محدودیتهای ۱-۳ بر اساس محدودیتهای A_C، صورتبندیشدهاند و رتبهبندی آنها برای تبیین الگوی ۲، طبق تابلوی ۱ است.
A) IDENT-OO(a, c; F) IDENT-OO(b, d; G) |
با درنظرگیری a, b, c, d به عنوان اعضای قیاس چهاربخشی و F وG به عنوان مشخصههای آنها، هیچیک از محدودیتهای عطفشدة A نباید نقضشود (Mayers, 2002). |
(۱ IDENT-OO(ɑludanpresent, nemudanpresent; /ɑj/) IDENT-OO(ɑludanpast, nemudanpast; /u/( |
محدودیت ۱ زمانی نقضمیشود که هر دو ستاکهای حال به توالی /ɑj/ختمشوند، اما هر دو ستاک گذشته دارای واکة /u/ نباشند و یا زمانی که ستاکهای حال هر دو به توالی /ɑj/ختمنشوند، اما هر دو ستاک گذشته دارای /u/ باشند. |
|
مؤلفة G´ در درونداد و برونداد ستاک گذشته، باید یکسان باشد (Mayers, 2002)[42]. |
B) IDENT-INPUTOUTPUT(dpast; G´) |
|
|
واکة /ɑ/ در درونداد و برونداد ستاک گذشتة فعل نمودن باید یکسان باشد. |
(۲ IDENT-IO(nemudanpast; /ɑ/) |
|
واکههای /ɑ/ و /u/، باید متناوب باشند (Kraska-Szlenk, 2007: 8, 12, 34-35, 99-100). |
C) Alternation |
||
|
|||
برونداد واکه در ستاکهای حال از یک سو و در ستاکهای گذشته از سویی دیگر، باید یکسان باشد و نیز، باید میان ستاکهای حال و گذشته، تناوب برقرارباشد. برای این هدف، واکة درونداد تغییرمیکند؛ نقض محدودیت IDENT-IO.
تابلوی ۱: شکلگیری قیاسی [nemud]
Tableau 1: analogical formation [nemud]
IDENT-OO(ɑludanpresent, nemudanpresent; /ɑj/)
IDENT-OO(ɑludanpast, nemudanpast; /u/( |
IDENT-IO (nemudanpast; /ɑ/) |
||
nemud |
|
|
* |
nemɑd |
*! |
* |
|
در تابلوی ۱، گزینة اول با نقض محدودیت عطفی در مرتبة بالا، از رقابت خارجشدهاست. حضور محدودیت Alternation برای بازنمایی مفهوم گسترش تناوب به عنوان پیامد قیاس چهاربخشی است. خلق صورت قیاسی نمود باعث گسترش تناوب /ɑ/~/u/ از ستاکهای /ɑlɑj~ɑlud/، به ستاکهای /nemɑj~nemud/، شدهاست، تناوبی که پیش از رخداد قیاس، وجودنداشتهاست؛ > /nemɑj~nemud/ /nemɑj~nemɑd/. ستاک قاعدهمند نماد که زمانی با صورت قیاسی نمود، رابطة گوناگونی آزاد داشتهاست، هنوز در زبان فارسی، البته با مقولهای جدید، کاربرددارد؛ تابلوی ۲.
تابلوی ۲- شکلگیری غیرِقیاسی [nemɑd] (گوناگونی آزاد)
Tableau 2- Non-analogical formation [nemɑd] (free variation)
IDENT-IO (nemudanpast; /ɑ/) |
IDENT-OO (ɑludanpresent, nemudanpresent; /ɑj/)
IDENT-OO (ɑludanpast, nemudanpast; /u/( |
||
nemɑd |
|
* |
* |
nemud |
*! |
|
|
مطابق تابلوی ۲، تغییر در مرتبة همان محدودیتها، صورت غیرِقیاسی /nemɑd/ را از همان صورت دروندادی، بهدستدادهاست، زیرا ستاک قیاسی با تغییر واکه، محدودیت رتبهبالایIDENT-IO را نقضکردهاست.
تغییر قیاسی /ɑ/ > /u(o)/ طبق الگوی ۶، بر پایة ستاکهای حال مختوم به /ɑr/، صورتگرفتهاست. محدودیتهای 4 و ۵ اختصاصی این الگو هستند.
A طبق محدودیت |
(۴ IDENT-OO(sepordan present, afʃordan present; /ɑr/) IDENT-OO(sepordan past, afʃordan past; /u(o)/) |
درونداد و برونداد ستاک گذشتة فعل افشردن هر دو باید دارای واکة /ɑ/ باشند. |
تابلوی ۳- شکلگیری قیاسی [afʃu(o)rd]
Tableau 3- Analogical formation [afʃu(o)rd]
sepɑr , sepu(o)rd |
IDENT-OO (sepɑrdan present, afʃɑrdan present; /ɑr/)
|
IDENT-IO |
|
|
|
* |
|
*! |
* |
|
گزینة //afʃurd در تابلوی ۳، به دلیل ارضای محدودیت عطفی در مرتبة بالا، بهینه است. گوناگونی آزاد میان //afʃurd و //afʃɑrd، با ارتقای محدودیت IDENT-IO به بالاترین مرتبه، بازنماییمیشود: IDENT-IO(afʃɑrdan past; /ɑ/) >> .OO(sepɑrdan present, afʃɑrdan present; /ɑr/) OO(sepurdan past, afʃurdan past; /u/), Alternation(/ɑ/~/u/)
رتبهبندی محدودیتها مشابه تابلوهای ۱ و ۳، در سایر الگوهای قیاسی نیز، برقرار است. تعامل محدودیتهای اختصاصی دخیل در سایر الگوها، در جدول ۱۰، نشاندادهشدهاست. برای مقایسه، شمارة الگوهای قیاسی بخش ۵، در این جدول، گنجاندهشدهاند.
جدول ۱۰- سلسلهمراتب محدودیتها در سایر الگوهای قیاسی
Table 10- Constraints hierarchy in other analogical patterns
(۷ |
bar , bu(o)rd paz , paxt > pu(o)xt |
IDENT-OO(bordanpresent, puxtanpresent; /a/)
IDENT-OO(bordanpast, puxtanpast; /u/( |
, |
Alternation (/a/~/u(o)/) |
>> |
IDENT-IO (poxtan past; /a/) |
(8 |
IDENT-OO(ɡeristan present, bɑjestanpresent; /j/#)
|
, |
Alternation (/j/~/ist/) |
>> |
IDENT-IO |
|
(9 |
IDENT-OO(mɑnestanpresent, dɑnestanpresent; /N/#)
|
, |
Alternation (/N/~/ist/) |
>> |
IDENT-IO |
|
(۱۰ |
ist , ist-ɑd firist , firis-t > firistɑd |
IDENT-OO(istɑdanpresent, firistɑdan present; /t/#)
|
, |
Alternation (/t/~/ɑd/) |
>> |
IDENT-IO |
(۱۳
|
IDENT-OO(kɑʃtanpresent, anbɑʃtanpresent; /r/)
|
, |
Alternation (/r/~/ʃ/) |
>> |
IDENT-IO |
|
1۵) |
IDENT-OO (ɑmuxtanpresent, afrɑxtanpresent; /z/)
|
, |
Alternation (/z/~/x/) |
>> |
IDENT-IO |
|
(۱۶ |
bori- , borid |
IDENT-OO(boridanRoot, pɑjidanRoot; /i, j/)
|
, |
Alternation (/i, j/~/id/) |
>> |
IDENT-IO |
بر اساس جدول ۱۰، تمام صورتهای قیاسی به دلیل ارضای محدودیت عطفی در بالاترین مرتبه، صورتهای بهینه محسوبمیشوند. گسترش تناوبها به دنبال تغییر قیاسی این صورتها، نشانمیدهد که محدودیت Alternation نیز، رعایتشدهاست. نقض این محدودیت زمانی مشاهدهمیشود که قیاس رخ ندادهاست و یا الگوی همترازی مطرح است. تحلیل بهینگی این الگو در بخش بعد، آمدهاست.
۲-۶- همترازی قیاسی
محدودیت IDENT-OUTPUTOUTPUT در تحلیل الگوهای همترازی نیز، کاربرددارد، اما این بار به شکل غیرِعطفی، زیرا در این الگوها، رابطة چهاربخشی مطرح نیست. تعامل این محدودیت با IDENT-IO و Alternation، در تابلوی ۴، همترازی قیاسی فعلهای زبان فارسی را بازنماییمیکند.
(۶ IDENT-OO(Vowel F)
مشخصههای واکهها باید در برونداد ستاک گذشته و برونداد ستاک حال، یکسان باشد (Mayers, 2002).
(۷ IDENT-IO(Vowel F) (Mayers, 2002) مشخصههای واکهها باید در درونداد و برونداد ستاک گذشته، یکسان باشد.
مشخصههای واکهها باید در برونداد ستاک گذشته و برونداد ستاک حال، یکسان باشند. برای این منظور مشخصههای واکة درونداد تغییرمیکند، گرچه این تغییر به ازمیانرفتن تناوب موجود میان ستاکها، بینجامد.
تابلوی 4- همترازی قیاسی ستاکهای حال /گذشته
Tableau 4- Analogical leveling of present/past stems
(۴ |
sipar--sipu(o)rd |
IDENT-OO(Vowel F) |
IDENT-IO(Vowel F) |
|
sipu(o)r--sipu(o)rd |
|
* |
* |
|
sipar--sipu(o)rd |
*! |
|
|
|
(۵ |
IDENT-OO(Vowel F) |
IDENT-IO(Vowel F) |
||
|
* |
* |
||
*! |
|
|
||
1۴) |
IDENT-OO(Vowel F) |
IDENT-IO(Vowel F) |
||
|
* |
* |
||
*! |
|
|
مطابق تابلوی 4، بروندادهای بهینه صورتهایی هستند که برخلاف گزینههای نادستوری، محدودیتهای رتبهبالای IDENT-OO را ارضاکردهاند و این به معنای نقض محدودیتهای IDENT-IO در آنهاست. تخطی از محدودیتهای Alternation در گزینههای بهینه، به معنای برهمزدن تناوبی است که پیش از قیاس، میان صورتهای حال و گذشتة آن فعل وجودداشتهاست؛ /a/~/u(o)/ > /a/-/a/, /a/~/i/ > /a/--/a/ /u(o)/~/ɑ/ > /ɑ/--/ɑ/,. بروندادهای الگوهای 5 و 14 گونههای دیگری نیز دارند که در آنها، تناوب میان واکهها، حفظشدهاست و شکلگیری آنها با جابهجایی مرتبة محدودیتها، تبیینمیشود:
تابلوی 5- عدمِرخداد همترازی قیاسی ستاکهای حال /گذشته (گوناگونی آزاد)
Tableau 5- No analogical leveling of present/past stems (free variation)
IDENT-IO(Vowel F) |
IDENT-OO(Vowel F) |
||
|
|
* |
|
*! |
* |
|
|
IDENT-IO(Vowel F) |
IDENT-OO(Vowel F) |
||
|
|
* |
|
*! |
* |
|
تابلوی 5، نشانمیدهد که صورتهای غیرِقیاسی /ʃemurd/ و /ɡosist/ از دروندادهای تابلوی 4، نتیجة تغییرِرتبة محدودیتهای همان تابلو هستند، زیرا، واکهها و تناوب دروندادی آنها حفظشدهاست، اما محدودیت IDENT-OO در مرتبة پایین، نقضشدهاست.
همانطورکه در بخش ۳ گفتهشد، OT افزون بر تغییر در مرتبة محدودیتها، رویکرد دیگری نیز، به پدیدة قیاس دارد و آن بازسازی درونداد است. وقتی صورت قیاسی خلقمیشود، به عنوان هماهنگترین صورتی که کاملاً منطبق بر درونداد است، به ذخیرة واژگان فرد واردمیشود. اگر خلق قیاسی باعث جایگزینی صورتی با صورت موجود در زبان شود، مانند جایگزینی صورتهای آزمود و فرمود با صورتهای فرماد و آزماد، درونداد جدید برای گویشور، همان آزمود و فرمود است. اگر صورت جدید قیاسی همزمان با صورت غیرِقیاسی، در زبان، وجودداشتهباشد و صورت قبلی ازبیننرود، مانند وجود هر دو صورت نماد/ نمود و گشاد/گشود، آنگاه باید به دروندادهای مختلفی، قائلشد، گشود و نمود به عنوان دروندادهای صورت قیاسی و نماد و گشاد در جایگاه درونداد صورتهای غیرِقیاسی. در نهایت، اگر قیاس صورتی را خلقکردهباشد که از پیش، در زبان وجودنداشتهاست، آن صورت به مدخل واژگانی افزودهمیشود، مانند افزودهشدن روزافزون صورتهایی که فارغ از نوع مقولهشان، با تکواژگونة /-id/ نقش ستاک گذشته یافتهاند. پیامد این بازسازی انطباق کامل برونداد-درونداد است که تا زمانی که تغییر قیاسی جدیدی در زبان رخندهد، برقرارمیماند.
۷- نتیجهگیری
در این مقاله، تغییرات قیاسی آواها در ستاکهای افعال سادة زبان فارسی دستهبندی شدند و در قالب الگوهای نظاممند چهاربخشی و همترازی قیاس، توصیفشدند و مورد تحلیل بهینگی، قرارگرفتند. تغییرات قیاسی آوها اساساً در ستاکهای گذشته و به دلیل حضور تکواژ گذشتهساز و شباهت آواییای است که غالبا میان صورتهای حال وجوددارد. بدینترتیب، این نکته در مورد زبان فارسی صادق است که قیاس بیشتر در رابطههای تصریفی و از میان آنها، بیشتر در افعالی که در مشخصة زمان شریکند، مشاهدهمیشود تا در روابط اشتقاقی و مشخصههای تصریفی شخص و شمار (Zadok, 2012: 29). وابستگی قیاس به پایانهها و پسوندها، به دلیل الگوی شفافی است که آنها برای ردیابی و برقراری شباهت، فراهممیکنند. قیاسی که ریشهها یا کل ستاکها را تغییردهد، اساساً بر روابط معنایی، متکی است (مانند آنچه در توالی اعداد ممکن است) و نه بر ویژگیهای آوایی ( Beekes, 2011: 82 ; Naranjo, 2019: 206). اتکا به روابط آوایی و الگو-مدار، ویژگی تغییرات قیاسی نظاممند است. صورتهای قیاسی شکلگرفته در افعال فارسی یا جایگزین صورتهای قبلی شدهاند و یا در کنار صورتهای ازپیشموجود زبان، در رابطة گوناگونی آزاد، فعالند. در حالت دوم، صورت قبلی با/بدون تغییر مقوله، نقش ثانویه دارد و نقش اصلی فعل بر عهدة صورت قیاسی است. از نگاهی دیگر، تغییرات قیاسی آواها به تغییر در رابطة تناوب ستاکها، منتهیشدهاست؛ گسترش/خلق تناوب در قیاس چهاربخشی و حذف/کاهش آن در همترازی. هر دو نوع تغییر در جهت یکدستشدن ساختهای زبانی پیشرفتهاند و در این راستا، بازتحلیل ساخت آوایی نقش مهمی ایفاکردهاست. بارزترین نمونههای رخداد بازتحلیل را در شکلگیری تکواژهای [-id, -ɑd, -ist, -est] و گسترش آنها، دیدیم. در فارسی امروز، توالیهای [-ʃt, -xt, -ft, -eft, -oft] نیز، به عنوان تکواژهای گذشتهساز مطرحاند و ما در این مقاله، آنها را نتیجة تغییرات آوایی دانستیم. بنابراین در تأیید گفتة منشیزاده (۱۳۷۷)، بایدگفت تکواژ اصلی گذشتهساز زبان فارسی، تکواژ /-t(a)/ است و سایر گونهها، تکواژگونههای آوایی یا قیاسی آن محسوبمیشوند. نکتة دیگر نقش بسامد است. در بسیاری از موارد، تناوبهای پربسامد زبان فارسی، الگوی قیاس واقعشدهاند، مانند تناوب /x/~/z/. نقش بسامد تا آنجاست که میتواند رابطة شباهت را کناربزند تا تغییراتی که نخست به این رابطه متکیبودهاند، با افزایش بسامد، به انواع صورتها و حتی مقولههای دیگر، که فاقد چنین رابطهای هستند نیز، گسترشیابند و صورتهای بیشتر و بیشتری را خلقکنند، مانند کاربرد تکواژگونة /-id/. با این وجود، پایههای کمبسامد نیز، محتملند، مثل قیاسی که در ستاک پُخت، شکلگرفتهاست. دلیل شکلگیری برخی از نمونههای قیاسی نیز، پرهیز از شکلگیری ساختهای همآوا، بودهاست. به عنوان مثال، اگر ریشة صورتهای خاییدن، خندیدن، دوشیدن، بخشیدن، درویدن، گروستن/گرویدن، تاوستن/تاویدن و ریختن (قالبریزی) تحت تغییرات آوایی قاعدهمند قرارمیگرفتند، به ترتیب، صورتهای خاستن، خستن، دوختن، بخت، درود، گرفتن، تافتن و رِشتن شکلمیگرفتند که در زبان، با معانی دیگری، وجودداشتهاند. بسامد، شباهت و اجتناب از همآوایی، تنها عوامل مؤثر در شکلگیری قیاس نیستند. چه بسیار مواردی وجوددارند که در شرایط یکسان، دچار تغییرات قیاسی نشدهاند و یا از میان پایههای ممکن، انواع مشخصی را برگزیدهاند. مصادیق این ویژگی را در شکلگیری صورتهایی مانند پرستید به جای پرستاد و یا شایست و بایست بهجای شایید، بایید (در این دو مورد آخر، شاید به دلیل پرهیز از همآوایی با فعلهای دومشخص جمع)، یافتیم. در این رابطه، نقش پراکندگی ذاتی و رخداد تدریجی قیاس و عوامل غیر/فرازبانی را، نباید فراموشکرد. بدینترتیب، بهنظرمیرسد که توصیف و تحلیل فرایند قیاس، تنها پس از رخداد آن و به لحاظ نظری، ممکنباشد، زیرا انگیزهها و شرایط دخیل در شروع و در حین وقوع آن، غیرِقابلِپیشبینی و دستیافتن به همة جوانب آن، غیرِممکن مینماید. نظریة بهینگی با معرفی انواعی از محدودیتهای تناظر میان بروندادها که بهطور اختصاصی، عملمیکنند، امکان تغییر در مرتبة آنها و بازسازی درونداد بر اساس نتیجة نهایی تغییر قیاسی، راهکاری برای تبیین تغییرات قیاسی آواها، همپای تغییرات آوایی آنها، فراهمکردهاست.
[1]. Historical Linguistics
[2]. analogical change (Greek ‘analogía’ meaning ‘similarity’)
[3]. cognitive
[4]. phonetic/morphological
[5]. syntactic
[6]. semantic
[7]. internal borrowing
[8]. base
[9]. linguistic class
[10]. paradigmatic relations
[11]. sound change
[12]. stem
[13]. root
[14]. allomorph
[15]. constraint-based Optimality Theory
[16]. back formation
[17]. blending
[18]. contamination
[19]. folk etymology
[20]. proportional/ pattern/ interparadigmatic/ four-part analogy
[21]. analogical leveling/intraparadigm analogy
[22]. reanalysis/reinterpretation
[23]. violable
[24]. ranking
[25]. output
[26]. optimal candidate
[27]. free variation
[28]. constraint-reranking
[29]. Correspondence/ faithfulness
[30]. input/ lexical restructuring
[31]. Lexical Optimization
[32]. past participle
[33]. morpho-phonemic
[34]. assimilation
[35]. sonorant
[36]. توصیف تغییرات آوایی ناشی از پیوند تکواژهای ستاکساز با ریشهها و تحلیل بهینگی آنها، در پژوهشهای دیگری توسط نویسندگان این مقاله، در حال انجام است.
[37]. عدمِتغییر [a] > [o] در صورت حال فعل بردن، ممکن است به دلیل پرهیز از شکلگیری همآوایی (homophony)با ستاک حال فعل بُریدن، باشد.
[38]. مانند سایشیشدن سایر انسدادیها در این بافت (آموختن و افتادن).
[39]. طبق نظر (Cheung, 2007: 358) فرستادن نیز، از ریشة sta:-√*ساختهشدهاست.
[40]. constraint conjunction
[41]. parochial constraint
[42]. مایرز (2002) در صورتبندی محدودیت B) نیز، از مؤلفة [G] استفادهکردهاست. منظور از این مؤلفه، درواقع، ارزش مشخصة موردنظر است. برای مثال، در مورد فعل نمودن، ارزش [+G] یعنی حضور واکة [u] و ارزش [-G] یعنی حضور واکة [ɑ]. در این جا، برای آسانی تشخیص این دو مفهوم، ارزش منفی با [G´] نشاندادهشدهاست.