Document Type : Research Paper
Authors
1 university of Isfahan, Isfahan, Iran
2 University of Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
. مقدمه
رسایی[1] بهعنوان یکی از مباحث حوزه آواشناسی و واجشناسی هر زبان میتواند بر ساختار هجا، تولید و درک آن تأثیرگذار باشد. علاوهبر این، رسایی و جنبههای مختلف آن مانند اصل توالی رسایی،[2] قانون مجاورت هجا،[3] محدودیت حداقل فاصله رسایی[4] و اصل پراکندگی رسایی[5] در مواردی میتواند بهعنوان عامل رخداد[6] برخی فرایندهای واجی و واژ- واجی هر زبان عمل کند. برخی زبانشناسان ( Clements, 1990 ; Ohala, 1995; Parker, 2003; Zolfaghari & Kambuziya, 2005; Mahmoodi, 2017; Rahilly, 2016; Wulfert, 2017 ؛ سلیمی و کامبوزیا، 1399) معتقدند علاوهبر فرایندهایی مانند شکلگیری ساختار هجا و واژهسازی، فرایندهای دیگری همچون همگونی، ناهمگونی، قلب، حذف و درج نیز در برخی موارد تحت تأثیر پدیده رسایی اتفاق میافتد. رسایی بهعنوان یک واقعیت زبانشناختی، از نظر تولیدی نشانگر باز بودن بیشتر مجرای خروج هوا و از نظر صوتشناختی نشاندهنده شدت[7] بیشتر سیگنال صوتی است (Parker, 2002: 41,49). از این رو، از منظر تولیدی، میزان رسایی با میزان گرفتگی در مجرای صوتی رابطه عکس دارد؛ یعنی هرچه گرفتگی مجرای صوتی بیشتر باشد، رسایی آن آوا کمتر است و برعکس. به همین خاطر، انفجاریها دارای کمترین و واکهها دارای بیشترین میزان رسایی هستند. از منظر صوتشناختی هم هرچه شدت بیشتر باشد، صدا رساتر است و شنوندگان آن را بلندتر درک میکنند. لدِفوگد[8] و جانسون[9] (2010:245) معتقدند از منظر درک شنونده رسایی عبارت است از بلندی نسبی یک صدا در مقایسه با صداهای دیگری که دارای کشش،[10] تکیه[11] و زیروبمی[12] یکسان هستند. بنابر این موارد، درجه رسایی یک واج در یک زبان یک مقوله دو ارزشی[13] نیست، بلکه مقولهای نسبی[14] ومدرج [15] است که بایستی در مقایسه با دیگر واجهای همان زبان اندازهگیری شود. هرگاه بتوان واجهای یک زبان را از این دیدگاه مقایسه کرد و به هر کدام یک درجه خاص اختصاص داد، آنگاه میتوان نمودار سلسلهمراتبی[16] آنها را از بالاترین تا پایینترین درجه مشخص کرد و سپس بر مبنای آن میتوان در خصوص فرایندهای متأثر از رسایی در آن زبان اظهار نظر کرد. نظر به اهمیت این موضوع در مطالعات مربوط به مباحث آواشناسی و واجشناسی زبان فارسی، در این پژوهش ابتدا تلاش میشود براساس یک مطالعه آکوستیکی درجه رساییِ واجهای این زبان استخراج شود، سپس سلسلهمراتب رسایی این واجها مشخص میگردد و نهایتاً با سلسلهمراتب رسایی ارائهشده توسط پارکر[17] (2008) مقایسه میشود. پارکر 2002) & (2008 ادعا کرده است که سلسلهمراتب رسایی پیشنهادی او میتواند جنبه جهانی[18] داشته باشد. بعد از این ادعا، پژوهشگران دیگر به بررسی صحت و سقم مدل وی در زبانهای مختلف پرداختند. پارکر (2017) با استناد به پژوهش فریچ[19] (2015) که یک پژوهش آماری درباره مطالعات انجامشده در خصوص رسایی است بیان میکند که اصل توالی رسایی که برمبنای مدل 2008 او ارائه شده در 70 درصد از دادههای مورد مطالعه در 47 زبان صادق است. در پژوهش پیش رو نیز مقایسه این دو سلسلهمراتب میتواند در جهت تقویت یا تضعیف ادعای وی باشد. در این پژوهش، تمامی واجهای هدف از نظر چهار متغیر آکوستیکی شدت، دیرش، F1 و F0 با توجه به طبقات آوایی مختلف بررسی شدند. بهدلیل محدودیت فضای مقاله و معنادار بودن متغیر شدت در مقابل سایر متغیرها، در اینجا نتایج مربوط به شدت صوت ارائه میشود و سپس با استفاده از تحلیل آماری دادههای زبان فارسی با نتایج پارکر (2008) مقایسه میگردد. در این پژوهش دو پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که عبارتند از:
از آنجا که قرار است نتیجه این پژوهش با مدل پارکر(2008) مقایسه شود، بنابراین، روش پژوهش نیز مشابه روش وی است.
بدین ترتیب که پیش از انجام آزمایشهای آکوستیکی برای رسیدن به جواب دو پرسش فوق، ابتدا با توجه به دیدگاههای صاحبنظران پیرامون رسایی( Clements,1990 ; Parker, 2002 & 2008; Ladefoged & Johnson, 2010; Berent, Lennertz & Smolensky, 2011) و بنیانهای نظری مورد اتفاق آنها و همچنین با لحاظ برخی معیارهای تولیدی مانند درجه گرفتگی همخوانها، میزان باز بودن مجرای صوتی در تولید واکهها و واکدار- بیواکی همخوانها، جدول سلسلهمراتب رسایی واجهای زبان فارسی بهصورت یک فرضیه مطرح میشود. در مرحله بعد، این فرضیه با نتایج حاصل از مطالعات آکوستیکی شدت واجهای زبان فارسی محک زده میشود و پس از انجام محاسبات آماری، ضریب همبستگی بین مقادیر نمایههای رسایی فرضیه و دادهها محاسبه میشود.
همان طور که پیشتر گفته شد، مطابق با پارکر (2002: 41,49)، رسایی از نظر تولیدی نشانگر باز بودن بیشتر مجرای خروج هوا و از نظر صوتشناختی نشانگر شدت بیشتر سیگنال صوتی است. بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که درجه رسایی هر آوا با میزان باز بودنِ بیشترِ مجرای خروج هوا رابطه مستقیم و با میزان گرفتگی آن رابطه عکس دارد؛ به طوری که هرچه مجرای صوتی بازتر باشد، رسایی آن بیشتر و هرچه بستهتر باشد، رسایی آن کمتر است. از این رو، بهلحاظ نظری، انفجاریها دارای کمترین و واکهها دارای بیشترین میزان رسایی هستند و آواهای دیگر با درجهبندیهای متفاوت در حدفاصل این دو گروه قرار میگیرند. کلمنتس(1990) نیز با لحاظ این معیار تولیدی، در یک دستهبندی کلی سلسلهمراتب زیر را برای طبقات عمده آوایی ارائه داده است. در مدل پیشنهادی او درجه رسایی از چپ به راست کم میشود:
همخوانهای گرفته ˃ خیشومیها ˃ روانها ˃ غلتها ˃ واکهها
در مدل بالا میتوان به هر طبقه آوایی یک درجه اختصاص داد و روابط آنها را مانند جدول (1) نشان داد:
جدول1- سلسلهمراتب رسایی طبقات عمده آوایی براساس کلمنتس(1990)
Table 1- Sonority hierarchy of major sound classes (Clements, 1990)
درجه رسایی |
طبقات عمده آوایی |
5 |
vowels واکهها |
4 |
glides غلتها |
3 |
liquids روانها |
2 |
nasals خیشومیها |
1 |
Obstruents همخوانهای گرفته |
مطابق با جدول (1)، پنج نمایه[20] رسایی برای طبقات عمده آوایی در نظر گرفته شد؛ اما هر کدام از این طبقات عمده را میتوان باز هم به زیرطبقات کوچکتری تقسیمبندی کرد. برای مثال، در همخوانهای گرفته که شامل انفجاریها، انسایشیها و سایشیها هستند، به نظر میرسد با لحاظ میزان گرفتگی، درجه رسایی انفجاریها کمتر از انسایشیها و انسایشیها کمتر از سایشیها باشد. در گروه روانها نیز با توجه به گرفتگی کمترِ صدای کناری /l/ میتوان درجه رسایی آن را بالاتر از صدای لرزشی /r/ در نظر گرفت. در تولید صدای کناری /l/ ، نوک زبان به لثه بالا میچسبد؛ ولی بقیه حاشیههای زبان تا اطراف کام باز هستند و هوا بهراحتی از دو طرف دهان، بدون آنکه سایش ایجاد شود، خارج میشود. در تولید صدای لرزشی /r/، نوک زبان با لثه بالا تماس ملایم برقرار میکند؛ ولی دو طرف زبان با دیواره دندانهای آسیای بالا مسیر هوا را مسدود میکنند و فشار هوا باعث میشود نوک زبان از لثه جدا شود (ثمره، 1378: 75-67). بنابراین، گرفتگی مجرای صوتی در تولید /l/ کمتر از /r/ است. در گروه واکهها نیز، با لحاظ میزان باز بودن مجرای صوتی در فضای واکهای، میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: واکههای بسته شامل واکههای افراشتهِ پسین و پیشین، واکههای نیمهباز شامل واکههای میانی و نهایتاً واکههای باز شامل واکههای افتادهِ پسین و پیشین. مطابق با این تقسیمبندی، درجه رسایی واکههای بسته باید کمتر از واکههای نیمهباز و واکههای نیمهباز کمتر از واکههای باز باشد. با لحاظ این مطلب، میتوان جدول (1) را بهصورت جدول (2) گسترش داد:
جدول 2- سلسلهمراتب رسایی طبقات عمده آوایی براساس زیرطبقات واجی
Table 2- Sonority hierarchy of major sound classes based on phonemic subclasses
درجه رسایی |
طبقات عمده آوایی |
10 |
واکههای باز |
9 |
واکههای نیمه باز |
8 |
واکههای بسته |
7 |
غلتها |
6 |
کناری |
5 |
لرزشی |
4 |
خیشومیها |
3 |
سایشیها |
2 |
انسایشیها |
1 |
انسدادیها |
در جدول (2) باز هم میتوان برخی طبقات عمده آوایی را به زیرطبقات کوچکتری تقسیم کرد. از آنجا که واکداری ارزش بینشان آواهای رسا و بیواکی ارزش بینشان آواهای غیررسا (گرفته) است (بیجنخان، 1392: 83)، پس، میتوان همخوانهای گرفته (انسدادیها، انسایشیها و سایشیها) را برحسب معیار واکدار/ بیواکی به دو زیرمجموعه جدا تفکیک کرد و به همه گرفتههای واکدار، صرفنظر از نوع گرفتگی، رتبه بالاتری از رسایی نسبت به گرفتههای بیواک اختصاص داد. با احتساب این مسئله، میتوان جدول (2) را بهصورت جدول (3) بازطراحی کرد و به یک سلسلهمراتب تفصیلیتری از رسایی براساس معیار واکدار/ بیواکی دست یافت:
جدول 3- سلسلهمراتب رسایی زیرطبقات عمده واجی براساس معیار واکدار/ بیواکی
Table 3- Sonority hierarchy of phonemic subclasses based on voicing
درجه رسایی |
طبقات آوایی |
13 |
واکههای باز |
12 |
واکههای نیمهباز |
11 |
واکههای بسته |
10 |
غلتها |
9 |
کناری |
8 |
لرزشی |
7 |
خیشومیها |
6 |
سایشیهای واکدار |
5 |
انسایشیهای واکدار |
4 |
انسدادیهای واکدار |
3 |
سایشیهای بیواک |
2 |
انسایشیهای بیواک |
1 |
انسدادیهای بیواک |
در این پژوهش، این مدل از سلسلهمراتب رسایی بهعنوان فرضیه مطرح میشود و در ادامه تلاش میشود این فرضیه از رهگذر مطالعات آکوستیکی و محاسبات آماری (ضریب همبستگی) محک زده شود و نتیجه حاصل با مدل پارکر(2008) مقایسه گردد.
این پژوهش با احتساب مقدمه شامل پنج بخش است. پس از مقدمه که به تشریح مسئله میپردازد، در بخش دوم پیشینه پژوهشهای انجامشده ارائه میگردد. در بخش سوم روش انجام پژوهش و نوع دادهها تبیین میشود. بخش چهارم که بدنه اصلی پژوهش را تشکیل میدهد، به تجزیه و تحلیل دادهها در دو زیربخش جداگانه (آکوستیکی و آماری) میپردازد و سرانجام در بخش پنجم نتیجهگیری پژوهش ارائه میشود.
شاید پانینی[21] را بتوان بهعنوان اولین کسی قلمداد کرد که به مفهوم رسایی پرداخته است (Parker, 2002). اگرچه خود او واضع اصطلاح رسایی نیست؛ اما در سال 500 قبل از میلاد و در حین بررسی زبان سانسکریت، او واجهای این زبان را بر مبنای درجه بازبودن دهان به 14 دسته طبیعی تقسیمبندی کرد. امروزه نیز آنچه که از رسایی مدنظر است، از دیدگاه تولیدی با درجه باز بودن مجرای صوتی و عبور آزادانه هوای ششی مرتبط است. از آن زمان به بعد تا اواسط قرن هجدهم پژوهشهای مختلفی در خصوص دستهبندی آواها با توجه به درجه باز و بسته بودن مجرای صوتی دربارۀ آواهای زبانهای مختلف شکل گرفت که هر کدام به نوعی نزدیک به مفهوم رساییِ مورد اشاره پانینی بودند. در سال 1765 دبروسز[22] فرانسوی از اصطلاحات بلندی صدا[23] و نرمی[24] بهره برد تا صداهای زبان فرانسه را طبقهبندی کند) Parker, 2002 ; Cited in Ohala, 1990 ). این دو معیار که به چگونگی ادراک صدا در گوش اشاره دارند، باز هم با سازوکار درک صداهای رسا ارتباط دارند؛ زیرا بلندی و نرمی همبسته شنیداری شدت هستند و شدت هم یکی از عوامل تأثیرگذار بر رسایی است.
در قرن نوزدهم، رسایی با اقبال بیشتری از جانب زبانشناسان مواجه شد و افراد بیشتری در زبانهای مختلف به بررسی این مسئله پرداختند؛ اما همگی آنها کم و بیش معیار باز بودن مجرای دهان و بلندی صدا را مدنظر قرار میدادند. از میان این افراد میتوان به ولف[25] (1871)، سیورز[26] (1885) و ویتنی[27] (1889) اشاره کرد .(Parker, 2002)
در قرن بیستم و در مکتب پراگ، تروبتسکوی[28] (1939) طبقهبندی جامعی از تقابلهای واجی را ارائه داد. از آن زمان به بعد، دیگر واجشناسان به ویژه واجشناسان زایشی بر مبنای همین تقابلها تلاش میکردند واجهای زبان را بر مبنای نشانداری/ بینشانی دستهبندی کنند؛ به طوری که عضوی که دارای یک مشخصه خاص بود نشاندار و عضو فاقد آن بینشان محسوب میشد. در این راه، رسایی نیز بهعنوان یک معیار برای طبقهبندی واجها مورد توجه قرار گرفت و ابتدا در یک دستهبندی کلی، همخوانها به دو گروه گرفته و غیرگرفته تقسیم شدند؛ اما چالشی که وجود داشت این بود که میزان رسایی در بین اعضای همخوانهای گرفته و غیرگرفته دارای ارزش یکسانی نبود. همین مسئله سرآغاز پژوهشهایی شد که در آنها واجشناسان تلاش میکردند رسایی را بهصورت سلسلهمراتبی بازنمایی کنند. در این راستا، بنا به گفته پارکر (2002)، بیش از 100 نوع نظام سلسلهمراتبی برای رسایی واجها در زبانهای مختلف پیشنهاد شد که تعداد زیادی از آنها در یک یا چند مسئله جزئی با هم تفاوت داشتند. اما مهمتر از همۀ آنها کار کلمنتس(1990) بود که امروزه نیز مورد توافق و استناد اکثر واجشناسان است (در بخش مقدمه به سلسلهمراتب رسایی پیشنهادی او اشاره شد).
در سالهای آغازین قرن بیست و یکم، علاوهبر پژوهش پیرامون سلسلهمراتب رسایی، پژوهشهای دیگری در خصوص جنبههای دیگر رسایی (مانند اصل توالی رسایی، اصل توزیع رسایی و اصل حداقل فاصله رسایی) درباره زبانهای مختلف صورت گرفت و بر مبنای آنها توجیهاتی در خصوص شکلگیری خوشههای مجاز و غیرمجاز، تولید هجاها و ترکیبات بزرگتر از هجا ارائه شد. از طرف دیگر، در پرتو مطالعات انجامشده پیرامون رسایی، تأثیر این پدیده بر برخی فرایندهای واجی و واج-واژی زبانهای مختلف نیز بررسی شد. از میان همه پژوهشهای انجامشده پیرامون رسایی، مطالعات پارکر (2002 & 2008) از مهمترین و برجستهترین کارهای هستند که بهطور مستقیم مبحث رسایی را از منظر مطالعات آکوستیکی در کانون توجه خود قرار دادهاند. در این پژوهشها، پارکر با انجام مطالعه آکوستیکی، نوعی سلسلهمراتب رسایی ارائه کرده و ادعا کرده است که میتواند جنبه جهانی داشته و در زبانهای دیگر هم صادق باشد. با لحاظ این مطلب که یکی از پرسشهای مهم این پژوهش بررسی میزان تطابق سلسلهمراتب رسایی حاصل از نتایج این پژوهش در زبان فارسی با سلسلهمراتب رسایی پارکر است، لذا در این قسمت ابتدا پژوهشهای او با تفصیل بیشتر مورد بررسی و مداقه قرار میگیرند و سپس در ادامه، پژوهشهای پژوهشگران ایرانی بررسی میشود.
پارکر (2002) در بخشی از رساله دکتری خود با عنوان «کمیسازی اصل رسایی»[29] تلاش میکند تا رسایی را از نظر آکوستیکی بررسی کند. او برای این کار سه مؤلفه آکوستیکی (شدت، فرکانس سازه اول(F1) و دیرش[30]) و دو مؤلفه آیرودینامیکی[31] (حداکثر فشار هوای درون دهان[32] و جریان هوای دهان و بینی[33]) را مورد مطالعه قرار داده است. در این پژوهش او تمام واجهای زبانهای انگلیسی و اسپانیایی را در درون کلمات تکهجایی با الگوی CVC و در درون جملات حامل[34] به کار برد و سپس از هشت گویشور انگلیسیزبان (چهار مرد و چهار زن) و هشت گویشور اسپانیاییزبان (چهار مرد و چهار زن) خواست تا این جملات را سه بار بخوانند و او جملات را ضبط میکرد.[35] البته در هر بار خوانش، چینش جملات با یکدیگر تفاوت داشت. او با اندازهگیری و تجزیه و تحلیل آماری این پنج مؤلفه و مقایسه میزان ضریب همبستگی و انحراف معیار آنها به این نتیجه رسید که شدت دارای بیشترین میزان تأثیر بر رسایی است. بر همین اساس، او بهترین روش برای اندازهگیری میزان رسایی هر آوا را اندازهگیری میزان شدت آن میداند .(Parker, 2002: 2, 5, 88, 105, 106, 295) در نهایت، پارکر (2002) سلسلهمراتب رسایی زیر (جدول 4) را برای طبقات واجی ارائه کرد و به هر طبقه یک درجه رسایی اختصاص داد و مدعی شد که این نوع درجهبندی برای رسایی جنبه جهانی دارد و میتواند بهعنوان بخشی از دستور جهانی[36] لحاظ شود:
جدول 4- سلسله مراتب رسایی از دیدگاه پارکر (2002)
Table 4- Sonority hierarchy (Parker, 2002)
نمایه رسایی |
گروه واجی |
16 |
واکههای افتاده |
15 |
واکههای میانی غیر از /ə/ |
14 |
واکههای افراشته غیر از /ɨ/ |
13 |
واکه/ə / |
12 |
واکه/ɨ/ |
11 |
غلتها |
10 |
/r/ |
9 |
کناریها |
8 |
زنشیها |
7 |
لرزشیها |
6 |
خیشومیها |
5 |
/h/ |
4 |
سایشیهای واکدار |
3 |
انسایشیها و انسدادیهای واکدار/ سایشیهای بیواک |
2 |
سایشیهای بیواک/ انسایشیها و انسدادیهای واکدار |
1 |
انسدادیها و انسایشیهای بیواک |
در پژوهش دیگری، پارکر(2008) به بررسی «افزایش سطح صدا بهعنوان همبسته فیزیکی رسایی»[37] میپردازد. در این پژوهش، او تلاش میکند با تکیه بر ویژگی آکوستیکی شدت، نمودار سلسلهمراتب رسایی قبلی خود (Parker, 2002) را بهبود ببخشد. در این مطالعه، او علاوهبر واجهای زبانهای انگلیسی و اسپانیایی، واجهای زبان کچوا[38] را هم در واژهها و جملات حامل قرار داده و از پنج گویشور هر کدام از این زبانها میخواهد که این جملات را پنج بار بخوانند. البته در هر بار خواندن او ترتیب جملات را بهصورت تصادفی تغییر میدهد. از رهگذر این مرحله، او برای هر واج در هر زبان 25 نمونه[39] به دست میآورد و سپس از طریق نرمافزار پرَت[40] هر واج را از منظر شدت مورد مطالعه قرار میدهد. وی برای واکهها بیشینه شدت و برای همخوانها کمینه شدت را اندازهگیری میکند. البته برای مطالعه واکهها او فرکانس بسامد پایه را هم مورد بررسی قرار داد؛ اما تحلیلهای او نشان داد که پارامتر شدت برجستهتر و واضحتر از بسامد پایه در تعیین نمایه رسایی عمل میکند. بر این اساس، او سلسلهمراتب رسایی سال 2002 خود را به شرح زیر تغییر می دهد و اصلاح میکند:
جدول 5 – سلسلهمراتب رسایی از دیدگاه پارکر (2008)
Table 5- Sonority hierarchy (Parker, 2008)
نمایه رسایی |
گروه واجی |
17 |
واکههای افتاده |
16 |
واکههای کناری میانی غیر از /ə/ |
15 |
واکههای کناری افراشته غیر از /ɨ/ |
14 |
واکه داخلی میانی/ə / |
13 |
واکه داخلی افراشته/ɨ/ |
12 |
غلتها |
11 |
ناسوده لثوی / ɹ / |
10 |
زنشیها |
9 |
کناریها |
8 |
لرزشیها |
7 |
خیشومیها |
6 |
سایشیهای واکدار |
5 |
انسایشیهای واکدار |
4 |
انسدادیهای واکدار |
3 |
سایشیهای بیواک |
2 |
انسایشیهای بیواک |
1 |
انسدادیهای بیواک |
در حوزه آواشناسی و واجشناسی زبان فارسی و گویشهای آن چند پژوهش پیرامون مسئله رسایی انجام شده است (سجادی، 1386؛ موسوی، 1387؛ مهربان، 1389؛ استاجی، 1390؛ بسطامیفر، 1390؛ کامبوزیا، تاج آبادی و بختیاری، 1391؛ علینژاد و عطایی، 1392؛ نویدی باغی، 1392؛ طاهرلو، 1395؛ کامبوزیا، یعقوبی و مالمیر، 1397) که وجه اشتراک همه آنها پرداختن به اصل توالی رسایی و بررسی آن در سطح خوشههای همخوانی است؛ اما نکته حائز اهمیت این است که در هیچ کدام از پژوهشهای انجامشده، برای سنجش میزان رساییِ واجهای زبان فارسی کار آزمایشگاهی- آکوستیکی صورت نگرفته و هیچ کدام از آنها میزان و درجه رساییِ واجهای مختلف این زبان را بهطور مستقل مورد مطالعه قرار ندادهاند. فقط بیجنخان (1399: 128-112) در چارچوب انگاره منبع – صافی،[41] برای آواهای رسا چند پارامتر آکوستیکی از جمله منظمبودن،[42] فرکانس پایه (زیروبمی)، صافی بسامدی[43] و ناپیوستگی[44] را معرفی کرده و آنها را بر روی آواهای یک مصرع از گلستان سعدی آزمایش کرده است.
در پژوهشهای دیگری نیز که پیرامون ساختار هجا صورت گرفته (نقشبندی، 1389؛ بیجنخان و احمدی، 1390؛ بیجنخان، 1392؛ تاجآبادی، 1394؛ علینژاد، 1395؛ منصوری، 1395؛ سلیمی و کامبوزیا، 1399) به مسئله رسایی اشاره شده است؛ اما در همه این پژوهشها، عمدتاً سلسلهمراتب رساییِ پیشنهادی توسط پژوهشگران غیرایرانی که مربوط به درجه رساییِ واجهای زبانهای دیگر است، مبنای پژوهش قرار گرفته است. برای مثال، نقشبندی (1389) در پژوهش خود به پایگان رسایی ارائهشده توسط گلداسمیت[45] (1990: 110-111) استناد کرده است. مهربان (1389) و بیجنخان و احمدی (1390) مدل پارکر (2002) را مبنا قرار دادهاند. تاجآبادی (1394)، طاهرلو(1395) و کامبوزیا، یعقوبی و مالمیر (1397) به مدل گوسکوا[46](2004) استناد کردهاند. بیجنخان (120:1392) پژوهش رُکا و جانسون[47](1999) را مبنای تعیین سلسلهمراتب رسایی برای واجهای زبان فارسی در نظر گرفته است. علینژاد (187:1395) به دوانمو[48](2008) به نقل از یسپرسن[49] (1904) استناد کرده و مقیاس رسایی را تا 13 درجه تعریف کرده است. منصوری(1395) در قالب مدل سه وجهی ناندیسکان[50] (1997) به بررسی اصل توالی رسایی در واژههای تک هجایی با ساختارCVCC پرداخته و بر اساس سه مؤلفه واکداری ذاتی،[51] میزان بست همخوانی[52] و ارتفاع واکه،[53] نظام سلسلهمراتب رسایی را از بالاترین تا پایینترین درجه در ده طبقه تقسیمبندی کرده است.
درست است که کلیّت سلسلهمراتب رسایی برای طبقات عمده آوایی مورد تأیید همه واجشناسان است؛ اما نظر به زبانویژه بودن تعداد و ماهیت واجها در هر طبقه آوایی، ضروری است این سلسلهمراتب به طور خاص و از طریق مطالعات آکوستیکی برای زبان فارسی نیز تعریف و تبیین شود. با عنایت به اهمیت و ضرورت این موضوع، در این پژوهش ابتدا درجه رسایی واجهای مختلف زبان فارسی از طریق مطالعات آکوستیکی بررسی میشود و سپس با مدل پارکر(2008) مقایسه میشود.
روش تحقیق در این پژوهش از نوع آکوستیکی- تحلیلی است. کلیات روش تحقیق در این پژوهش به این صورت است که ابتدا هجای مورد مطالعه انتخاب شده، سپس بر مبنای این هجا، دادههای این پژوهش به گونهای گردآوری شدهاند که تمامی 29 واج زبان فارسی را در بر بگیرند. بعد از انتخاب دادهها، همه آنها در قالب جملات حامل استفاده شده و توسط 10 گویشور تکزبانه فارسیزبان سه بار خوانده و ضبط شدهاند. در مرحله بعد، فایل ضبطشده دادهها مورد تجزیه و تحلیل آکوستیکی قرار گرفتند. لازم به توضیح است که برای بررسی میزان تأثیر دیگر پارامترهای آکوستیکی، علاوهبر شدت، پارامترهای دیگری مانند F0، F1 و دیرش نیز مورد مطالعه قرار گرفتند؛ اما مقایسه آماری ضریب همبستگی و انحراف معیار پارامترها نشان داد که همبسته شدت، همبسته معنادارتری نسبت به پارامترهای دیگر برای تعیین درجه رسایی است؛ از این رو، ما در این مقاله برروی شدت متمرکز شدیم و تنها نتایج آماری مربوط به متغیر شدت را ارائه میدهیم. پارامتر شدت در تمامی نمونهواجهای زبان فارسی در نرمافزار پرَت اندازهگیری شده است. سپس، براساس میانگین کلی ضریب همبستگی پیرسون،[54] رابطه بین دادهها و درجه رسایی هر واج استخراج شده و در نهایت سلسل مراتب رسایی زبان فارسی ارائه گردیده است و پس از آن میزان تطابق این مدل با مدل پارکر(2008) مقایسه شده است. البته در ادامه این مبحث، جزئیات دقیقتر این روش تشریح میشود.
1-3. هجای مورد مطالعه
از میان سه ساخت هجای ممکن در زبان فارسی (CV، CVC وCVCC)، هجای CVC برای جمعآوری دادههای این پژوهش انتخاب شد و همه 29 واج زبان فارسی در قالب این ساخت هجایی مورد مطالعه قرار گرفتند. علت انتخاب این هجا به این دلیل است که از آنجا که قرار است مدل نهایی با مدل پارکر (2008) مقایسه شود؛ بنابراین، باید روششناسی هر دو پژوهش یکسان باشد. علیرغم اینکه تنوع ساخت هجا در زبان انگلیسی بسیار بیشتر از زبان فارسی است، با این حال، پارکر نیز فقط بر روی هجای CVC تمرکز کرده و علت نپرداختن به انواع دیگر هجا با آغازه و پایانه پیچیده را تلاش برای «به حداقل رساندن تأثیرات همتولیدی در خوشههای همخوانی» ذکر کرده است (Parker, 2002: 93; 2008). در خصوص همخوانها، پارکر (2002: 95-96) آنها را یکبار در موقعیت آغازه و یکبار در موقعیت پایانه هجای CVC به کار برده است. در رابطه با دادههای زبان فارسی نیز دقیقاً از همین رویه در این پژوهش استفاده شده است. لازم به ذکر است در موارد معدودی که واژه تکهجاییِ مدنظر در بافت مورد مطالعه، در زبان فارسی موجود نیست، از هجای موجود در واژههای چندهجایی و یا پوچواژهها[55] (البته در موارد بسیار اندک) استفاده شده است.
2-3. دادهها
در این پژوهش، از سه مجموعه داده استفاده شده است. در مجموعۀ اول دادهها، تمام 23 همخوان زبان فارسی در جایگاه آغازه هجا به کار رفتهاند. در مجموعۀ دوم، تمام 23 همخوان زبان فارسی در جایگاه پایانه هجا مورد استفاده قرار گرفتهاند. برای 6 واکه این زبان نیز یک مجموعه جداگانه در نظر گرفته شده است. در انتخاب دادهها تلاش شده است که برای ثابت نگه داشتن شرایط تولیدی، در هر مجموعه همه همخوانها در بافت یکسان و همه واکهها نیز در بافت یکسان به کار روند. در مجموعۀ اول، تمام همخوانهای زبان فارسی در جایگاه آغازه هجای CVC به گونهای به کار رفتهاند که هسته و همخوان پایانه همه هجاها به /―ɑm/ ختم میشود.
جدول6 - مجموعه اول دادهها ویژه همخوانها در جایگاه آغازه هجای CVC در بافت―ɑm
Table 6- The first section of data (consonants in initial position of CVC in ―ɑm)
واژه یا هجای حاملِ همخوان هدف |
همخوان هدف |
شماره |
بام |
/b/ |
1 |
پام (در واژه پامچال یا شکل کوتاه شده «پای من») |
/p/ |
2 |
تام |
/t/ |
3 |
دام |
/d/ |
4 |
کام |
/c/ |
5 |
گام |
/Ɉ/ |
6 |
قام (در واژههایی مانند مقام و ضرغام) |
/G/ |
7 |
عام |
/ʔ/ |
8 |
وام |
/v/ |
9 |
فام |
/f/ |
10 |
سام |
/s/ |
11 |
زام (در واژههایی مانند فرزام و زامبی) |
/z/ |
12 |
شام |
/ʃ/ |
13 |
ژام (در واژه ژامبون) |
/ʒ/ |
14 |
هام (در واژههایی مانند پرهام، رهام، هامبورگ) |
/h/ |
15 |
خام |
/x/ |
16 |
چام (واژه قدیمی به معنی راه پر پیچ و خم) |
/tʃ/ |
17 |
جام |
/dʒ/ |
18 |
مام (در واژههایی مانند زمام و تمام) |
/m/ |
19 |
نام |
/n/ |
20 |
لام (حرف الفبا و در واژههایی مانند اسلام، کلام) |
/l/ |
21 |
رام |
/r/ |
22 |
یام (در واژههایی مانند پیام، قیام، نیام، صیام) |
/j/ |
23 |
در مجموعه دوم، تمام همخوانهای زبان فارسی در جایگاه پایانی هجای CVC به شکلی به کار رفتهاند که همخوان آغازه و هسته همه هجاها با /bɑ―/ آغاز میشود. همان طور که ملاحظه میشود، در هر دو مجموعه همه همخوانها در مجاورت یک واکه یکسان (/ɑ/) به کار رفتهاند؛ بنابراین، به لحاظ تولیدی دارای شرایط یکسانی هستند.
جدول7 - مجموعه دوم دادهها ویژه همخوانها در جایگاه پایانه هجای CVC در بافت bɑ―
Table 7- The second section of data (consonants in final position of CVC in bɑ―)
واژه یا هجای حاملِ همخوان هدف |
همخوان هدف |
شماره |
باب |
/b/ |
1 |
باپ |
/p/ |
2 |
بات(در واژههایی مانند رباط و باتلاق) |
/t/ |
3 |
باد |
/d/ |
4 |
باک(در واژههایی مانند بیباک و باکتری) |
/c/ |
5 |
باگ (واژه قرضی در علوم کامپیوتر به معنی مشکل نرمافزاری) |
/Ɉ/ |
6 |
باغ |
/G/ |
7 |
باع (در واژههایی مانند اشباع، اتباع) |
/ʔ/ |
8 |
باو (در واژه نوباوگان) |
/v/ |
9 |
باف (در واژههایی مانند بافته و زرباف) |
/f/ |
10 |
باس (در واژههایی مانند باسلق و باسکول) |
/s/ |
11 |
باز |
/z/ |
12 |
باش (بهعنوان فعل امر یا هجای اول کلمه باشگاه) |
/ʃ/ |
13 |
باژ (واژه قدیمی به معنی خراج) |
/ʒ/ |
14 |
باه (در واژه تباه) |
/h/ |
15 |
باخ (در واژه باختیم) |
/x/ |
16 |
باچ (نام خانوادگی) |
/tʃ/ |
17 |
باج |
/dʒ/ |
18 |
بام |
/m/ |
19 |
بان (در واژههایی مانند نگهبان، دربان) |
/n/ |
20 |
بال |
/l/ |
21 |
بار |
/r/ |
22 |
بای (بای بای در گونهگفتار کودکان) |
/j/ |
23 |
در مجموعه سوم، همه واکهها در واژههایی مورد استفاده قرار گرفتهاند که دارای آغازه و پایانه یکسان هستند /s―r/)).
جدول8 - مجموعه سوم دادهها ویژه واکهها در جایگاه هسته هجای CVC در بافت s―r
Table 8- The third section of data (vowels in CVC in s―r frame)
واژههای حاملِ واکه هدف |
واکههای زبان فارسی |
شماره |
سَر |
/a/ |
1 |
سِر |
/e/ |
2 |
سُر |
/o/ |
3 |
سار |
/ɑ/ |
4 |
سیر |
/i/ |
5 |
سور |
/u/ |
6 |
بعد از مشخص کردن دادههای مدنظر طبق الگوی CVC، هر کدام از آنها در درون یک جمله حامل قرار گرفتند. جمله حاملِ مورد استفاده برای همه دادههای این پژوهش به صورت «این ...... است» میباشد. دلایل انتخاب این قالب به شرح زیر است:
الف. بعد از ضمیر اشاره «این» میتوان هم اسم و هم صفت به کار برد و این ویژگی، جملات حامل را دستوری و معنادار میکند؛ در نتیجه بهلحاظ روانشناختی، گویشور آنها را به شکل طبیعیتر میخواند؛ مانند:
«این بام است.» (بام در جایگاه اسم)
«این خام است.» (خام در جایگاه صفت)
ب. در این جمله حامل، چون فعل ربطی «است» به کار رفته؛ بنابراین، واژه مدنظر در هر جمله، نقشِ هستۀ تکیهبر را ایفا میکند و این کار باعث میشود این واژه و در نتیجه واج هدف واضحتر خوانده شود و نهایتاً در نرمافزار دقیقتر تحلیل شود.
ج. انتخاب این بافت از این نظر مفید است که حتی در موارد معدودی که بهناچار از پوچواژه استفاده شده است و جمله ظاهراً معنای متعارفی برای فارسیزبانان ندارد، گویشور میتواند فرض کند که مثلاً آن واژه فرضی را در جایی دیده و میخواهد به آن اشاره کند؛ مانند «این باخ است».
بعد از آنکه تمام دادههای هدف در درون جمله حامل قرار گرفت، چون قرار است هر گویشور سه بار آنها را بخواند، لذا برای جلوگیری از یکنواختی در خوانش و عادتپذیری ناخودآگاه ذهنی برای هر گویشور، چینش جملات به شکل تصادفی جابهجا شدند و جملات در سه مجموعه با سه ترتیب مختلف ساماندهی شدند. در هر مجموعه 52 جمله به شرح ذیل وجود دارد:
الف. در 23 جمله، همه همخوانهای زبان فارسی در جایگاه آغازه واژه یا هجای هدف ظاهر شدهاند.
ب. در 23 جمله، همه همخوانهای زبان فارسی در جایگاه پایانه واژه یا هجای هدف ظاهر شدهاند.
ج. در 6 جمله، همه واکههای زبان فارسی در جایگاه هسته واژه یا هجای هدف ظاهر شدهاند.
3-3. گویشوران و نحوه ضبط دادهها
تعداد 10 گویشور میانسال فارسیزبان (5 مرد و 5 زن در رده سنی 30 تا 40 سال) که سواد خواندن و نوشتن فارسی دارند، برای این پژوهش انتخاب شدهاند. همه گویشوران شرکتکننده، تکزبانه بودند و به گونه فارسی معاصر معیار تکلم میکردند و هیچ گونه مشکل زبانی در تولید و درک گفتار نداشتند. علاوهبر این، هیچ کدام از این گویشوران از هدف انجام این کار و یا نوع واجهای هدف آگاهی نداشتند. پیش از شروع کار ضبط، برای آشنایی با شیوه کار، متن دادهها به گویشوران داده شد و از آنها خواسته شد جملات را مرورکنند تا در حین ضبط با مشکلی مواجه نشوند. کار ضبط برای همه گویشوران با استفاده از میکروفونSamson Go و با رعایت فاصله 10 سانتیمتری از دهان گوینده و از طریق نرمافزار WavePadدر یک محیط کاملاً ساکت انجام شده است. نحوه ضبط دادهها به این صورت بود که هر گویشور سه مجموعه از جملات که هر کدام حاوی 52 جمله حامل بود را بهصورت طبیعی، بینشان و بدون تأکید بر روی هیچ واژهای خواندند و صدای آنها ضبط شد. چینش جملات حامل در هر 3 مجموعه کاملاً متفاوت بود.
4- 1. تجزیه و تحلیل آکوستیکی
پس از مرحله ضبط دادهها، شدت هر واج در تمام نمونهها به طور جداگانه اندازهگیری شد. برای این کار، با استفاده از نرمافزار پرَت، واجهای هدف بهصورت دستی تقطیع شدند. طبق روش پارکر (2008) برای همخوانها شدت کمینه در محدوده مدنظر اندازهگیری شد. بهعنوان نمونهای از روش کار، نحوه اندازهگیری شدت صوت کمینه در همخوان [d] در طیف نگاشت جمله «این دام است» در شکل (1) مشخص شده است:
شکل 1- طیف منحنی شدت صوت همخوان [d] در واژه «دام»
Figure 1- Intensity spectrum of [d] for the word “dɑm”
برای بررسی واکهها شدت در محدوده حداکثر اندازهگیری شد. مطابق با شکل (2)، طیف بیشینه شدت صوت [a] در واژه «سَر» مشخص شده است.
شکل 2- طیف بیشینه شدت صوت [a] در واژه «سَر»
Figure 2- Intensity spectrum of [a] for the word “sar”
برای بررسی همخوانهای انسایشی که همخوانهای مرکب هستند از بخش انسدادی، حداقل شدت و از بخش سایشی هم حداقل شدت اندازهگیری و سپس میانگین گرفته شده است. برای انسدادیهای دمیده هم از دو بخش گرفتگی و دمش حداقل شدت ثبت شد و سپس میانگینگیری شد. با در نظر گرفتن ملاحظات فوق، برای هر همخوان 60 نمونه و برای هر واکه 30 نمونه به دست آمد. علت اینکه تعداد نمونه خوانشِ همخوانها دو برابر تعداد واکهها است، این است که هر همخوان دو بار (یکبار در جایگاه آغازه و یکبار در جایگاه پایانه) در هجای CVC بهکاررفته و بعد توسط هر گویشور سه بار خوانده شده است:
60 ═ 3 (تکرار) × 2(جایگاه) × 10(تعداد گویشوران)
اما واکهها چون بنا بر ضرورتِ ساختِ هجای مورد مطالعه، فقط یکبار (در جایگاه هسته) به کار رفتهاند، هر گویشور سه بار هر واکه را خوانده و در مجموع هر واکه 30 بار تکرار شده است:
30 ═ 3 (تکرار) × 1(جایگاه) × 10(تعداد گویشوران)
پارکر (2002:106) با استناد به لدفوگد (1993: 245) رسایی را از منظر شدت آکوستیکی بهصورت زیر تعریف میکند: «بلندی نسبی یک صدا در مقایسه با دیگر صداهایی که تکیه، دیرش و زیروبمی یکسانی دارند». بر این اساس، پارکر (2002:106-108) معتقد است برای کنترل این عوامل (تکیه، دیرش و زیروبمی) در سطح جملات حامل لازم است که شدت هر واجِ هدف با شدت یک نقطه برجستهِ ثابت[56] در همان جمله مقایسه شود. او برای این کار شدت واج /n/ در جمله حامل[57] را از شدت هر واجِ هدف کم کرد و این کار را برای همه نمونهها انجام داد. در قیاس با کار پارکر، در این مطالعه نیز صدای /n/ در جمله حامل (این ....... است) بهعنوان یک نقطه برجسته ثابت در نظر گرفته شد و سپس در هر جمله حامل، میزان شدت آن از میزان شدت هر واج هدف کم شد. با لحاظ موارد فوق، مقادیر مربوط به شدت برای هر واج مشخص شد.
2-4. تجزیه و تحلیل آماری
فرمول محاسبه میانگین وزنی: = SUMPRODUCT(C1:Cn,B1:Bn)/SUM(B1:Bn)
Figure 3- Grand weighted means of intensity for voiceless stops in coda position of CVC for female participants
جدول10- شدت همخوانهای آغازه در گویشوران مرد Table 10- Intensity of onset consonants for males |
|
جدول9 - شدت همخوانهای آغازه در گویشوران زن Table 9- Intensity of onset consonants for females |
||||||
همخوان |
میانگین |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
همخوان |
میانگین |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
|
p |
-15.4 |
15 |
6.20 |
p |
-15.49 |
15 |
5.71 |
|
t |
-14.63 |
15 |
6.98 |
t |
-16.44 |
15 |
5.92 |
|
c |
-7.58 |
12 |
3.83 |
c |
-13.97 |
15 |
7.31 |
|
ʔ |
-10.99 |
15 |
11.86 |
ʔ |
-3.64 |
12 |
3.51 |
|
b |
-3.51 |
15 |
8.12 |
b |
-5.08 |
15 |
8.77 |
|
d |
-11.01 |
14 |
7.65 |
d |
-8.03 |
15 |
10.34 |
|
Ɉ |
-7.43 |
14 |
6.98 |
Ɉ |
-11.23 |
15 |
9.22 |
|
G |
-8.96 |
14 |
5.92 |
G |
-7.71 |
15 |
9.00 |
|
tʃ |
-11.14 |
15 |
4.79 |
tʃ |
-11.04 |
15 |
6.25 |
|
dʒ |
-7.96 |
15 |
7.29 |
dʒ |
-6.58 |
13 |
6.22 |
|
f |
-20.24 |
14 |
5.43 |
f |
-22.08 |
15 |
9.14 |
|
s |
-10.33 |
15 |
8.80 |
s |
-14.79 |
15 |
9.21 |
|
ʃ |
-11.81 |
15 |
6.45 |
ʃ |
-13.07 |
14 |
7.61 |
|
h |
-14.26 |
14 |
4.72 |
h |
-19.64 |
15 |
8.08 |
|
x |
-14.58 |
15 |
5.38 |
x |
-18.52 |
15 |
9.15 |
|
v |
-7.34 |
15 |
4.15 |
v |
-5.25 |
15 |
6.96 |
|
z |
-6.95 |
15 |
5.22 |
z |
-8.59 |
15 |
4.05 |
|
ʒ |
-7.42 |
15 |
8.97 |
ʒ |
-8.11 |
15 |
7.22 |
|
m |
-0.39 |
15 |
2.98 |
m |
2.07 |
14 |
5.32 |
|
n |
-0.41 |
14 |
3.34 |
n |
1.69 |
15 |
6.49 |
|
r |
-2.56 |
14 |
3.11 |
r |
-13.82 |
15 |
9.97 |
|
l |
-0.82 |
15 |
2.86 |
l |
-2.13 |
15 |
8.38 |
|
j |
-3.99 |
15 |
3.68 |
j |
-5.92 |
14 |
7.33 |
|
|
||||||||
گروه همخوان |
میانگین وزنی |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
گروه همخوان |
میانگین وزنی |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
|
p t c ʔ |
-12.39 |
57 |
3.042 |
p t c ʔ |
-12.84 |
57 |
4.882 |
|
tʃ |
-11.14 |
15 |
4.79 |
tʃ |
-11.04 |
15 |
6.25 |
|
f s h ʃ x |
-14.16 |
73 |
3.381 |
f s h ʃ x |
-17.68 |
74 |
3.272 |
|
b d Ɉ G |
-7.65 |
57 |
2.803 |
b d Ɉ G |
-8.0125 |
60 |
2.200 |
|
dʒ |
-7.96 |
15 |
7.29 |
dʒ |
-6.58 |
13 |
6.22 |
|
v z ʒ |
-7.23 |
45 |
.208 |
v z ʒ |
-7.31 |
45 |
1.491 |
|
m n |
-0.39 |
29 |
.010 |
m n |
1.87 |
29 |
.193 |
|
l r |
-1.66 |
29 |
.885 |
l r |
-7.97 |
30 |
5.945 |
|
j |
-3.99 |
15 |
3.68 |
j |
-5.9 |
15 |
7.33 |
در جداول زیر (11 و 12) میزان شدت همخوانها در جایگاه پایانه به تفکیک جنسیت آورده شده است.
جدول 12- شدت همخوانهای پایانه در گویشوران مرد Table 12- Intensity of coda consonants for males |
|
جدول 11- شدت همخوانهای پایانه در گویشوران زن Table 11- Intensity of coda consonants for females |
||||||
همخوان |
میانگین |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
همخوان |
میانگین |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
|
p |
-15.93 |
15 |
4.11 |
p |
-19.07 |
15 |
5.88 |
|
t |
-16.89 |
15 |
6.32 |
t |
-18.57 |
15 |
6.18 |
|
c |
-16.16 |
15 |
5.48 |
c |
-21.55 |
8 |
3.10 |
|
ʔ |
-16.5 |
15 |
9.27 |
ʔ |
-20.22 |
12 |
6.68 |
|
b |
-10.47 |
14 |
5.89 |
b |
-13.09 |
13 |
4.24 |
|
d |
-14.81 |
15 |
7.47 |
d |
-17.17 |
12 |
4.61 |
|
Ɉ |
-12.47 |
15 |
4.81 |
Ɉ |
-17.42 |
15 |
6.50 |
|
G |
-18.49 |
13 |
5.34 |
G |
-17.27 |
15 |
6.68 |
|
tʃ |
-11.74 |
13 |
4.23 |
tʃ |
-17.04 |
15 |
8.53 |
|
dʒ |
-11 |
15 |
5.98 |
dʒ |
-15.49 |
15 |
5.76 |
|
f |
-15.43 |
12 |
4.36 |
f |
-21.79 |
15 |
9.14 |
|
s |
-12.45 |
14 |
7.56 |
s |
-18.97 |
15 |
11.45 |
|
ʃ |
-11.67 |
15 |
8.86 |
ʃ |
-19.32 |
13 |
9.21 |
|
h |
-10.89 |
15 |
7.48 |
h |
-16.07 |
13 |
7.03 |
|
x |
-12.71 |
15 |
8.17 |
x |
-22.75 |
15 |
9.45 |
|
v |
-8.8 |
15 |
5.36 |
v |
-14.18 |
15 |
7.00 |
|
z |
-10.22 |
15 |
10.18 |
z |
-14.95 |
15 |
8.29 |
|
ʒ |
-3.79 |
15 |
4.52 |
ʒ |
-13.4 |
15 |
4.72 |
|
m |
-1.91 |
15 |
5.52 |
m |
-2.44 |
15 |
6.23 |
|
n |
-0.45 |
11 |
4.59 |
n |
-8.93 |
15 |
7.95 |
|
r |
-3.67 |
14 |
5.92 |
r |
-15.99 |
15 |
5.63 |
|
l |
-0.61 |
9 |
4.25 |
l |
-11.79 |
15 |
7.73 |
|
j |
-3.83 |
14 |
5.96 |
j |
-10.28 |
15 |
7.83 |
|
|
|
|
|
|||||
گروه همخوان |
میانگین وزنی |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
گروه همخوان |
میانگین وزنی |
تعداد نمونه |
انحراف معیار |
|
p t c ʔ |
-16.37 |
60 |
.365 |
p t c ʔ |
-19.59 |
50 |
1.061 |
|
tʃ |
-11.74 |
15 |
4.23 |
tʃ |
-17.04 |
15 |
8.53 |
|
f s h ʃ x |
-12.51 |
71 |
1.478 |
f s h ʃ x |
-19.89 |
71 |
2.341 |
|
b d Ɉ G |
-13.96 |
57 |
2.932 |
b d Ɉ G |
-16.30 |
55 |
1.805 |
|
dʒ |
-11 |
15 |
5.98 |
dʒ |
-15.49 |
15 |
5.76 |
|
v z ʒ |
-7.60 |
45 |
2.789 |
v z ʒ |
-14.17 |
45 |
.640 |
|
m n |
-1.29 |
26 |
.736 |
m n |
-5.685 |
30 |
3.300 |
|
l r |
-2.47 |
23 |
1.527 |
l r |
-13.89 |
30 |
2.136 |
|
j |
-3.83 |
14 |
5.96 |
j |
-10.28 |
15 |
7.83 |
در ادامه، میزان شدت واکهها به تفکیک جنسیت ارائه شده است:
پس از استخراج میانگین بهصورت تکی و گروهی (جداول بالا)، باید میزان رابطه بین شدت هر واج یا گروه واجی با درجه رسایی ارائهشده در فرضیه پژوهش مشخص شود. برای انجام این کار از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. بهلحاظ آماری، هر چه مقدار این ضریب همبستگی به عدد 1 نزدیکتر باشد، فرضیه بیشتر مورد تأیید است. مطابق با روش پارکر(2002, 2008) از آنجا که پارامتر شدت در این پژوهشها در دو گروه زنان و مردان در دو جایگاه آغازه و پایانه به دو صورت تکی و گروهی محاسبه شده است؛ بنابراین، باید ضریب همبستگی در 8 حالت محاسبه شود و سپس میانگین کل آنها استخراج شود:
8 ═ 2رویکرد (تکی و گروهی) × 2جایگاه (آغازه و پایانه) × 2جنسیت (زن ، مرد)
چون در فرضیه پژوهش، درجه رسایی همخوانها و واکهها با هم ارائه شده است؛ از این رو، برای محاسبه ضریب همبستگی، شدت واکهها هم با همخوانهای آغازه و هم با همخوانهای پایانه محاسبه میشود. در جداول (15 تا 22) به تفکیک، دادههای مربوط به این 8 حالت ارائه شده است. در ستون سمت راست هر جدول درجه رسایی هر واج یا گروه واجی بر مبنای فرضیه مطرحشده در جدول (3) (بخش مقدمه) آورده شده است و در پایان هر جدول ضریب همبستگی بین درجه رسایی و میانگین هر واج یا میانگین وزنی هر گروه واجی محاسبه شده است. سطح معناداری اگر کمتر از 05/0 باشد، نشاندهنده معنادار بودن رابطه بین دو متغیر است.
جدول16- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای آغازه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه مردان، رویکرد تکی) Table 16- Correlation coefficient between intensity of onset consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (males, individual phonemes) |
|
جدول15- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای آغازه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه زنان، رویکرد تکی) Table 15- Correlation coefficient between intensity of onset consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (females, individual phonemes) |
||||
همخوان آغازه و واکه |
میانگین |
درجه رسایی فرضیه |
|
همخوان آغازه و واکه |
میانگین |
درجه رسایی فرضیه |
p |
-15/4 |
1 |
p |
-15/49 |
1 |
|
t |
-14/63 |
1 |
t |
-16/44 |
1 |
|
c |
-7/58 |
1 |
c |
-13/97 |
1 |
|
ʔ |
-10/99 |
1 |
ʔ |
-3/64 |
1 |
|
tʃ |
-11/14 |
2 |
tʃ |
-11/04 |
2 |
|
f |
-20/24 |
3 |
f |
-22/08 |
3 |
|
s |
-10/33 |
3 |
s |
-14/79 |
3 |
|
ʃ |
-11/81 |
3 |
ʃ |
-13/07 |
3 |
|
h |
-14/26 |
3 |
h |
-19/64 |
3 |
|
x |
-14/58 |
3 |
x |
-18/52 |
3 |
|
b |
-3/51 |
4 |
b |
-5/08 |
4 |
|
d |
-11/01 |
4 |
d |
-8/03 |
4 |
|
Ɉ |
-7/43 |
4 |
Ɉ |
-11/23 |
4 |
|
G |
-8/96 |
4 |
G |
-7/71 |
4 |
|
dʒ |
-7/96 |
5 |
dʒ |
-6/58 |
5 |
|
v |
-7/34 |
6 |
v |
-5/25 |
6 |
|
z |
-6/95 |
6 |
z |
-8/59 |
6 |
|
ʒ |
-7/42 |
6 |
ʒ |
-8/11 |
6 |
|
m |
-0/39 |
7 |
m |
2/07 |
7 |
|
n |
-0/41 |
7 |
n |
1/69 |
7 |
|
r |
-2/56 |
8 |
r |
-13/82 |
8 |
|
l |
-0/82 |
9 |
l |
-2/13 |
9 |
|
j |
-3/99 |
10 |
j |
-5/92 |
10 |
|
i |
9/27 |
11 |
i |
9/57 |
11 |
|
u |
9/79 |
11 |
u |
9/68 |
11 |
|
o |
11/57 |
12 |
o |
10/66 |
12 |
|
e |
11/87 |
12 |
e |
10/51 |
12 |
|
a |
12/18 |
13 |
a |
10/61 |
13 |
|
ɑ |
12/77 |
13 |
ɑ |
11/4 |
13 |
|
Total Correlation = 0/92255 |
Total Correlation = 0/8439 |
|||||
Sig = 0/000 |
|
Sig = 0/000 |
در جداول بالا مقایسه ضرایب همبستگی بهدستآمده نشان میدهد، میزان شدت همخوانهای آغازه و واکهها بهصورت تکی در گروه مردان تناسب بیشتری با نمایههای رسایی ارائهشده در فرضیه دارد.
جدول 18- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای پایانه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه مردان، رویکرد تکی) Table 18- Correlation coefficient between intensity of coda consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (males, individual phonemes) |
|
جدول 17- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای پایانه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه زنان، رویکرد تکی) Table 17- Correlation coefficient between intensity of coda consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (females, individual phonemes) |
||||
همخوان پایانه و واکه |
میانگین |
درجه رسایی فرضیه |
|
همخوان پایانه و واکه |
میانگین |
درجه رسایی فرضیه |
p |
-15/93 |
1 |
p |
-19/07 |
1 |
|
t |
-16/89 |
1 |
t |
-18/57 |
1 |
|
c |
-16/16 |
1 |
c |
-21/55 |
1 |
|
ʔ |
-16/5 |
1 |
ʔ |
-20/22 |
1 |
|
tʃ |
-11/74 |
2 |
tʃ |
-17/04 |
2 |
|
f |
-15/43 |
3 |
f |
-21/79 |
3 |
|
s |
-12/45 |
3 |
s |
-18/97 |
3 |
|
ʃ |
-11/67 |
3 |
ʃ |
-19/32 |
3 |
|
h |
-10/89 |
3 |
h |
-16/07 |
3 |
|
x |
-12/71 |
3 |
x |
-22/75 |
3 |
|
b |
-10/47 |
4 |
b |
-13/09 |
4 |
|
d |
-14/81 |
4 |
d |
-17/17 |
4 |
|
Ɉ |
-12/47 |
4 |
Ɉ |
-17/42 |
4 |
|
G |
-18/49 |
4 |
G |
-17/27 |
4 |
|
dʒ |
-11 |
5 |
dʒ |
-15/49 |
5 |
|
v |
-8/8 |
6 |
v |
-14/18 |
6 |
|
z |
-10/22 |
6 |
z |
-14/95 |
6 |
|
ʒ |
-3/79 |
6 |
ʒ |
-13/4 |
6 |
|
m |
-1/91 |
7 |
m |
-2/44 |
7 |
|
n |
-0/45 |
7 |
n |
-8/93 |
7 |
|
r |
-3/67 |
8 |
r |
-15/99 |
8 |
|
l |
-0/61 |
9 |
l |
-11/79 |
9 |
|
j |
-3/83 |
10 |
j |
-10/28 |
10 |
|
i |
9/27 |
11 |
i |
9/57 |
11 |
|
u |
9/79 |
11 |
u |
9/68 |
11 |
|
o |
11/57 |
12 |
o |
10/66 |
12 |
|
e |
11/87 |
12 |
e |
10/51 |
12 |
|
a |
12/18 |
13 |
a |
10/61 |
13 |
|
ɑ |
12/77 |
13 |
ɑ |
11/4 |
13 |
|
Total Correlation = 0/94809 |
Total Correlation = 0/8999 |
|||||
Sig = 0/000 |
|
Sig = 0/000 |
مقایسه ضرایب همبستگی بهدستآمده در جداول (17) و (18) نیز نشان میدهد، میزان شدت همخوانهای پایانه و واکهها بهصورت تکی در گروه مردان تناسب بیشتری با نمایههای رسایی ارائهشده در فرضیه دارد؛ ولی به طور کلی تفاوت بین گروه مردان و زنان در جایگاه پایانه کمتر از آغازه است.
جدول20 - ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای آغازه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه مردان، رویکرد گروهی) Table 20- Correlation coefficient between intensity of onset consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (males, phonemic classes) |
|
جدول 19- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای آغازه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه زنان، رویکرد گروهی) Table 19- Correlation coefficient between intensity of onset consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (females, phonemic classes) |
||||
گروه همخوان و وا که |
میانگین وزنی |
درجه رسایی بر اساس فرضیه |
گروه همخوان و واکه |
میانگین وزنی |
درجه رسایی بر اساس فرضیه |
|
p t c ʔ |
-12/3905 |
1 |
p t c ʔ |
-12/8453 |
1 |
|
tʃ |
-11/14 |
2 |
tʃ |
-11/04 |
2 |
|
f s h ʃ x |
-14/1616 |
3 |
f s h ʃ x |
-17/6815 |
3 |
|
b d Ɉ G |
-7/65351 |
4 |
b d Ɉ G |
-8/0125 |
4 |
|
dʒ |
-7/96 |
5 |
dʒ |
-6/58 |
5 |
|
v z ʒ |
-7/23667 |
6 |
v z ʒ |
-7/31667 |
6 |
|
m n |
-0/39966 |
7 |
m n |
1/873448 |
7 |
|
l r |
-1/66 |
8 |
l r |
-7/975 |
8 |
|
j |
-3/99 |
9 |
j |
-5/92 |
9 |
|
i, u |
9/53 |
10 |
i u |
9/623103 |
10 |
|
o, e |
11/72517 |
11 |
o e |
10/585 |
11 |
|
a, ɑ |
12/475 |
12 |
a, ɑ |
11/005 |
12 |
|
Total Correlation = 0/927531 |
Total Correlation = 0/866611 |
|||||
Sig = 0/000 |
|
Sig = 0/000 |
مقایسه ضریب همبستگی گروهی بین شدت همخوانهای آغازه و واکهها با درجه رسایی در دو گروه زنان و مردان نشان میدهد این مقدار در گروه مردان بالاتر از گروه زنان است. البته همان طور که پیشتر هم مشاهده شد، چون مقدار ضریب همبستگی بهصورت تکی در گروه مردان بالاتر از زنان بود، در حالت گروهی نیز پیشبینی میشد که چنین اتفاقی بیفتد.
جدول 22- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای پایانه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه مردان، رویکرد گروهی) Table 22- Correlation coefficient between intensity of coda consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (males, phonemic classes) |
|
جدول 21- ضریب همبستگی بین شدت همخوانهای پایانه و واکهها با درجه رسایی آنها طبق فرضیه (گروه زنان، رویکرد گروهی) Table 21- Correlation coefficient between intensity of coda consonants and vowels with the sonority indices of the hypothesis (females, phonemic classes) |
||||
گروه همخوان و واکه |
میانگین وزنی |
درجه رسایی بر اساس فرضیه |
گروه همخوان و واکه |
میانگین وزنی |
درجه رسایی بر اساس فرضیه |
|
p t c ʔ |
-16/37 |
1 |
p t c ʔ |
-19/5928 |
1 |
|
tʃ |
-11/74 |
2 |
tʃ |
-17/04 |
2 |
|
f s h ʃ x |
-12/5142 |
3 |
f s h ʃ x |
-19/8975 |
3 |
|
b d Ɉ G |
-13/9675 |
4 |
b d Ɉ G |
-16/3011 |
4 |
|
dʒ |
-11 |
5 |
dʒ |
-15/49 |
5 |
|
v z ʒ |
-7/60333 |
6 |
v z ʒ |
-14/1767 |
6 |
|
m n |
-1/29231 |
7 |
m n |
-5/685 |
7 |
|
l r |
-2/47261 |
8 |
l r |
-13/89 |
8 |
|
j |
-3/83 |
9 |
j |
-10/28 |
9 |
|
i, u |
9/53 |
10 |
i u |
9/623103 |
10 |
|
o, e |
11/72517 |
11 |
o e |
10/585 |
11 |
|
a, ɑ |
12/475 |
12 |
a, ɑ |
11/005 |
12 |
|
Total Correlation = 0/94036 |
Total Correlation = 0/8783 |
|||||
Sig = 0/000 |
|
Sig = 0/000 |
اکنون با استفاده از دادههای مستخرج از جداول (15) تا (22) میتوان ضریب همبستگی نهایی بین میزان شدت و درجه رسایی را در 8 حالت ذکرشده بهصورت زیر تجمیع کرد:
جدول 23- ضریب همبستگی نهایی بین شدت و درجه رسایی
Table 23- Final correlation between intensity and sonority
|
همخوانهای پایانه + واکهها |
همخوانهای آغازه + واکهها |
|
||
میانگین |
زنان |
مردان |
زنان |
مردان |
|
90/0 |
90/0 |
95/0 |
84/0 |
92/0 |
واجها بهصورت تکی |
91/0 |
88/0 |
94/0 |
87/0 |
93/0 |
واجها بهصورت گروهی |
905/0 |
89/0 |
945/0 |
855/0 |
92/0 |
میانگین کل |
همانطور که در جدول (23) ملاحظه میشود، ضریب همبستگی بین شدت و درجه رسایی واجها هم بهصورت تکی و هم بهصورت گروهی به طور میانگین90/0 و 91/0 و به طور کل 905/0 است. بهلحاظ آماری ضریب همبستگی بین 7/۰ تا ۱ نشاندهنده همبستگی قوی است و چون مقادیر بهدستآمده به عدد 1 نزدیک هستند، پس فرضیه پژوهش (جدول 3) بهصورت مستقیم و در جهت مثبت تأیید میشود. مقدار این ضریب همبستگی در پارکر(2008) نیز برابر با 91/0 است. انجام آزمون سطح معناداری در هر 8 حالت نیز عدد کمتر از 05/0 را نشان میدهد و این امر یعنی آنکه رابطه بین دو متغیر(شدت و نمایه رسایی) کاملاً معنادار است. از طرف دیگر، میتوان نمودار رگرسیون شدت و نهایتاً معادله خطی آن را استخراج کرد. برای این منظور، بهعنوان نمونه، دادههای جدول (18) که رابطه بین شدت همخوانهای پایانه و واکهها با درجه رسایی آنها را در گروه مردان نشان میدهد در اکسل بررسی شد و نمودار رگرسیون آن بهصورت زیر مشخص شد:
شکل 4- نمودار رگرسیون شدت
Figure 4- Intensity regression scatterplot
برای تعیین معادله خط از فرمول y= b + ax استفاده شده است. در این فرمول، y نشاندهنده نمایه رسایی (محور عمودی در شکل 4) و x نشاندهنده پارامتر شدت (محور افقی) است. b عرض از مبدأ نام دارد؛ یعنی فاصلهای که خط، محور عمودی را قطع میکندکه در نمودار بالا 14. 8 است و a هم شیب خط است که از طریق فرمول زیر به دست میآید:
a= tanθ
در فرمول شیب خط، θ زاویهای است که خط با محور افقی میسازد. برای به دست آوردن tanθ ضلع مقابل بر ضلع مجاور تقسیم میشود. حاصل این تقسیم عدد 36/0 است. در این حالت میتوان گفت تقریباً با هر واحد افزایش در شدت، درجه رسایی به اندازه 36/0 افزایش مییابد. با قرار دادن این دادهها در فرمول y = b + ax ، معادله خطی شدت به شرح زیر به دست میآید:
(R2=0.89)
پس از محاسبه معادله شیب خط، ضریب تعیین معادله (R2) نیز برابر با 89/0 به دست آمده است و این بدین معنا است که 89% تغییرات رسایی از تغییرات متغیر مستقل شدت نتیجه میشود و این امر تأییدی بر رابطه میان میزان شدت و درجه رسایی است. در معادله شیب خط، با قرار دادن درجه شدت هر واج به جای dB میتوان نمایه رسایی آن را به طور تقریبی مشخص کرد.
پس از تأیید فرضیه پژوهش بر مبنای مطالعات آکوستیکی شدت، جایگیری واجهای زبان فارسی در طبقات واجی فرضیه انجام شد و در نهایت، ساختار سلسلهمراتب رسایی واجهای این زبان در قالب جدول (24) بهعنوان خروجی اصلی شکل گرفت:
جدول 24- جدول نهایی سلسلهمراتب رسایی واجهای زبان فارسی
Table 24- Final sonority hierarchy of Persian phonemes
درجه رسایی |
طبقات آوایی |
13 |
واکههای باز / ɑ , a/ |
12 |
واکههای نیمهباز/ e , o/ |
11 |
واکههای بسته /i , u/ |
10 |
غلت /j/ |
9 |
کناری/l/ |
8 |
لرزشی/r/ |
7 |
خیشومیها/m , n/ |
6 |
سایشیهای واکدار /v , z , ʒ/ |
5 |
انسایشیهای واکدار /dʒ/ |
4 |
انسدادیهای واکدار /b , d , ɟ , G/ |
3 |
سایشیهای بیواک /f , s , ʃ , h , χ/ |
2 |
نسایشیهای بیواک /tʃ/ |
1 |
انسدادیهای بیواک /p , t , c , ʔ/ |
از طرف دیگر، با مقایسه مدل سلسلهمراتب رسایی حاصل از این پژوهش در زبان فارسی با مدل ارائهشده توسط پارکر (2008) )جدول شماره 5( مشخص میشود که با آن تطابق کامل دارد و میتوان ادعا کرد مدل ارائهشده وی در زبان فارسی نیز تأیید میشود. علاوهبر این، از دیگر یافتههای این پژوهش میتوان به مقدار ضریب همبستگی به تفکیک جنسیت و جایگاه نیز اشاره کرد:
الف. اگرچه میانگین ضریب همبستگی شدت در هر دو گروه مردان و زنان بالاست و به طور کلی رابطه بین شدت و رسایی تأیید میشود؛ اما از نظر مقایسه این دو جنسیت، میانگین ضریب همبستگی شدت در گروه مردان در هر دو جایگاه آغازه و پایانه نسبت به گروه زنان بالاتر است، لذا میتوان گفت فرضیه درجه رسایی در گروه مردان نسبت به زنان بهتر محقق میشود.
ب. از نظر مقایسه جایگاه همخوان، میانگین ضریب همبستگی شدت در هر دو گروه مردان و زنان (هم بهصورت تکی و هم بهصورت گروهی) در جایگاه پایانه بالاتر جایگاه آغازه میباشد، لذا میتوان گفت فرضیه درجه رسایی در جایگاه پایانه نسبت به آغازه بهتر محقق میگردد.
جدول25 - ضریب همبستگی شدت در گروه مردان در هر دو جایگاه آغازه و پایانه
Table 25- Intensity correlation in men (initial and final positions)
همخوانهای پایانه + واکهها |
همخوانهای آغازه + واکهها |
|
مردان |
مردان |
|
95/0 |
92/0 |
واجها بهصورت تکی |
94/0 |
93/0 |
واجها بهصورت گروهی |
945/0 |
925/0 |
میانگین کل |
جدول26 - ضریب همبستگی شدت در گروه زنان در هر دو جایگاه آغازه و پایانه
Table 26- Intensity correlation in women (initial and final positions)
همخوانهای پایانه + واکهها |
همخوانهای آغازه + واکهها |
|
زنان |
زنان |
|
90/0 |
84/0 |
واجها بهصورت تکی |
88/0 |
87/0 |
واجها بهصورت گروهی |
89/0 |
855/0 |
میانگین کل |
هدف این پژوهش این بود که براساس مطالعه آکوستیکی شدت صوت درجه رساییِ واجهای زبان فارسی استخراج شود، سپس سلسلهمراتب رسایی آنها نسبت به هم ترسیم شود و نهایتاً با سلسلهمراتب رسایی ارائهشده توسط پارکر (2008) مقایسه شود. نتایج پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بین شدت و درجه رسایی هر واج و گروه واجی نشان داده شد. با توجه به اینکه این ضریب بهصورت تکی و گروهی به طور میانگین به ترتیب90/0 و 91/0 به دست آمد، پس بهلحاظ آماری فرضیه پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و سپس نمودار رگرسیون خطی و معادله شیب خط برای شدت محاسبه شد و در نهایت، مدل سلسلهمراتب رسایی زبان فارسی ارائه شد. علاوهبر این، مقایسه این مدل با مدل ارائهشده توسط پارکر (2008) نشان داد که با آن کاملاً تطابق دارد و میتوان ادعا کرد مدل ارائهشده وی در زبان فارسی نیز تأیید میشود.
[1]. sonority
[2]. Sonority Sequencing Principle (SSP)
[3]. Syllable Contact Law (SCL)
[4]. Minimum sonority distance
[5]. Sonority dispersion
[6]. trigger
[7]. intensity
[8] P. Ladefoged
[9] K. Johnson
[10]. length
[11]. stress
[12]. pitch
[13]. binary
[14]. relative
[15]. gradient
[16]. hierarchical order
[17]. S. Parker
[18]. universal
[19]. S. Frisch
[20]. index
[21]. Panini
[22]. Ch. De Brosses
[23]. loudness
[24]. softness
[25]. O. Wolf
[26]. E. Sievers
[27]. W. Whitney
[28]. N. Trubetzkoy
[29]. Quantifying sonority principle
[30]. duration
[31] . آیرودینامیک شاخهای از دانش فیزیک است که به بررسی رفتار جریان هوا و اثرات آن بر اجسام متحرک موجود در مسیر میپردازد.
[32]. peak intraoral air pressure
[33]. oral plus nasal air flow
[34]. carrier sentences
[35] . دستگاه ضبط صدا در پژوهش پارکر (2002) شامل یک ماسک مخروطیشکل بود که بر روی دهان و بینی هر گویشور قرار میگرفت و به یک محفظه رابط مبدل وصل میشد. این ماسک به گونهای طراحی شده بود که بدون آنکه مزاحمتی برای دم و بازدم فرد ایجاد کند، سیگنالهای صوتی را میگرفت و به یک پردازنده به نام PCquirer منتقل میکرد. هر دو بخش سختافزاری و نرمافزاری این دستگاه توسط واحد پژوهش و توسعه سیکان در لس آنجلس(Los Angeles Scicon R & D) طراحی شده بود.
[36]. Universal Grammar
[37]. Sound level protrusions as physical correlates of sonority
[38]. Quechua .(Gordon, 2005) زبانی که در کشور پرو صحبت میشود
[39]. token
[40]. Praat
[41]. source- filter model
[42]. periodicity
[43]. frequency filter
[44]. discontinuity
[45]. J. Goldsmith
[46]. M. Gouskava
[47]. I. Rocca & W. Johnson
[48]. S. Duanmu
[49]. O. Jespersen
[50]. A. Gnanadesikan
[51]. inherent voicing
[52]. consonantal stricture
[53]. vowel height
[54]. Pearson's Correlation Coefficient overall mean
[55]. nonce words
[56]. consistent landmark
[57] . جمله حامل در پژوهش پارکر به صورت I wanna…. بوده است.
[58]. segment
[59]. class
[60]. Grand Weighted Mean (GWM)