Document Type : Research Paper
Authors
University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
1. مقدمه
زمان دستوری[1]، همچون وجه و نمود، از دیرباز توجه زبانشناسان و فیلسوفان بسیاری را به خود جلب کرده است و مطالعات متعددی در این زمینه صورت گرفته است (پارتی[2]، 1973؛ کامری[3]، 1985؛ ابوش[4]، 1997؛ زاگونا[5]، 1990؛ 2014؛ استول[6]، a1995؛ b1995؛ 2007؛ دیمرتاش و یوربا-اتخباریا[7]، 1997؛ a2007؛ b2007؛ گرون و فون استچو[8]، 2011؛ 2013). در این رابطه، زاگونا (2014) بر این باور است که رویکردهای موجود به زمان دستوری را میتوان در سه گروه طبقهبندی کرد. اولین رویکرد، رویکرد منطقی است که دیدگاه معنیشناسان صوری به زمان دستوری را شامل میشود. در این رویکرد، زمانهای دستوری بهعنوان عملگرهای جمله در نظر گرفته میشوند. در واقع، در این رویکرد به زمان دستوری که ریشه در منطق صوری دارد، زمان دستوری، زمان جدیدی را معرفی میکند که با زمان ارزیابی[9] اصلی رابطه و نسبت خاصی (همچون همزمانی، قبل، یا بعد) دارد و پس از معرفی زمان جدید، این زمان جدید بهعنوان زمان ارجاع[10] در نظر گرفته میشود و زمان ارزیابی اصلی حذف میشود. برای روشنتر شدن موضوع، به تعریف زمان حال در معنیشناسی صوری توجه کنید که در آن زمان دستوری، زمان جدیدی با نام t' را معرفی میکند که با زمان ارزیابی اصلی یعنی t رابطۀ همزمانی دارد.
اگر φ یک جمله باشد، زمان حال (φ ) در زمان t صادق است، اگر و تنها اگر زمان t' وجود داشته باشد، بهگونهای که t'=t باشد و φ در t' صادق باشد (انچه[11]، 1987: 635).
رویکرد دوم، رویکرد ارجاعی است که در دستور زایشی بهکار گرفته میشود. بر اساس این رویکرد زبانها به زمانها[12] ارجاع میدهند و یکی از راههای ارجاع به زمان، زمان دستوری است. یکی از مهمترین مفروضات این رویکرد این است که زمانهای دستوری را ضمیرگونه تلقی میکند. به همین جهت مرجعی که به زمان نسبت داده میشود همچون مرجع ضمیر است. ویژگی دیگر این رویکرد لحاظ کردن نقش بافت نحوی در تعبیر و تفسیر زمان دستوری است. به همین جهت، در این رویکرد میتوان توجیه کرد چرا، بهعنوان مثال، وقتی زمان گذشته در بند متممی زیر زمان گذشتۀ دیگری درونه شده است با وقتی که در بند موصولی زیر زمان گذشتۀ دیگری به کار رفته است دارای معانی متفاوتی میباشد.
رویکرد سوم نیز در زمرۀ رویکردهای ارجاعی قرار میگیرد؛ البته با این تفاوت که در این رویکرد «زمانها» (نه «زمانهای دستوری») دارای معنای ارجاعی میباشند (زاگونا، 1990؛ استول، a1995؛ b1995؛ دمیرداش و اتخباریا، 1997). براساس این رویکرد، زمان دستوری گزارهای مکانی-زمانی[13] تلقی میشود که زمانها را بهعنوان موضوع خود انتخاب میکند و بین آنها رابطۀ ترتیبی برقرار میکند. موضوع درونی زمان، زمان وقوع رویداد[14] است و در متمم گره زمان قرار دارد و گره گروه فعلی را در بر میگیرد. موضوع بیرونی زمان که نشان دهندۀ زمان ارزیابی یا زمان ارجاع پنهان است، در جایگاه شاخص گره زمان تولید میشود. البته، در پیشینۀ مربوط به زمان اصطلاحات مختلفی جهت نامگذاری موضوعات زمانی بهکار رفته است. بهعنوان مثال، کلین[15] (1994)، از زمان موقعیت[16]، زمان موضوع[17]، و زمان بیان[18] جمله استفاده میکند. در صورتی که رایشنباخ[19] (1947) از زمان وقوع، زمان ارجاع، و زمان بیان استفاده میکند. یکی دیگر از اصول این چارچوب نظری در نظر گرفتن محتوای معنایی و گزارهای ذاتی برای زمانهای دستوری میباشد. به بیان دقیقتر، بنا به نظر افرادی که طرفدار در نظر گرفتن محتوای ذاتی برای زمانها هستند، زمان گذشته دارای مفهوم «بعد»، زمان حال دارای مفهوم «درون» و زمان آینده دارای مفهوم «قبل» میباشند. دلیل این ادعا این است که در زمان گذشته، زمان بیان جمله «بعد» از زمان وقوع عمل است، در زمان حال، زمان بیان جمله «درون» زمان وقوع عمل است، و در زمان آینده، زمان بیان جمله «قبل» از زمان وقوع عمل است. بنا برآنچه بیان شد، محتوای معنایی ذاتی زمانهای دستوری موضوعهای زمانی را مرتب میکند.
در مطالعۀ زمان دستوری، یکی از مسائلی که توجه فراوانی را به خود جلب کرده است مسئلۀ ماهیت زمان حال (اگیهارا[20]، 1996؛ شرویت[21]،2003؛ 2014؛ 2018؛ باری و آلتشولر[22]، 2014؛ زاگونا، 2014؛ آلتشولر، 2016 و غیره) و بررسی (غیر) اشارهای[23] بودن آن است. شرویت (2003) به پیروی از اشلنکر[24] (1999؛ 2003) معیار اشارهای بودن زمان حال را اینگونه بیان میکند: اگر در زبانی زمان حال در ساختاری که در آن زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است، ضرورتاً به زمان بیان جمله ارجاع داشته باشد و با آن همزمان باشد، این زبان دارای زمان حال اشارهای است. از آنجائیکه در زبان انگلیسی (همانگونه که در بخش 2، مثال 1 خواهیم دید) در ساختارهایی که زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است، درستی جمله منوط به همزمانی زمان حال بند درونه با زمان بیان جمله میباشد، زمان حال در زبان انگلیسی اشارهای است.
مسئلۀ دیگری که ارتباط نزدیکی با اشارهای بودن زمان حال دارد معانی مطلق و نسبی[25] زمان حال میباشد. زمان مطلق به زمانی اشاره دارد که نسبت به زمان بیان جمله سنجیده و ارزیابی میشود و زمان نسبی به زمانی گفته میشود که نسبت به زمانی غیر از زمان بیان جمله ارزیابی و سنجیده میشود (استول، 2007؛ هاتاو[26]، 2012). بهعنوان مثال، زمان بهکار رفته در بندهای پایه که نسبت به زمان بیان جمله سنجیده و مرتب میشوند، دارای خوانش مطلق و زمان بهکار رفته در بندهای متممی که نسبت به زمان بند پایه سنجیده و مرتب میشود، دارای خوانش نسبی هستند. در زبان انگلیسی، بر سر اینکه آیا زمان حال تنها دارای خوانش مطلق است یا خیر بین زبانشناسان اتفاق نظر وجود ندارد. برخی از زبانشناسان همچون انچه (1987)، اگیهارا (a1995؛ b1995) و اگیهارا و شرویت (2012) بر این باورند که زمان حال دستوری در زبان انگلیسی تنها خوانش مطلق دارد و در تمامی بافتها به زمان بیان ارجاع دارد و با آن همزمان است. اما، این تعریف از زمان حال زبان انگلیسی در تضاد کامل با نظر زبانشناسانی همچون باری و آلتشولر (2014) است که ادعا میکنند زمان حال در زبان انگلیسی مجموعهای از بخشهای مطلق و نسبی است و نمیتوان وجود هیچ یک را انکار کرد.
در زبان فارسی مبحث زمان دستوری، و بهخصوص زمان حال، چندان مورد توجه قرار نگرفته است و پژوهشهای اندکی که در این زمینه انجام شدهاند در چارچوب رویکردهای فوق صورت نگرفتهاند. بهعنوان مثال، پژوهش دستلان و همکاران (1394) با رویکردی شناختی صورت پذیرفته شده است، پژوهشهای توانگر و عموزاده (2009) و عموزاده و رضایی (1391) به بررسی رابطۀ زمان دستوری و وجهیت پرداختهاند و کمیجانی (1990) جنبههای نحوی و معنایی زمان دستوری و وجهیت را در زبان فارسی مورد مطالعه قرار داده است.
پژوهش حاضر، با استفاده از مفروضات و اصول رویکردهای ارجاعی به زمان دستوری، در پی بررسی ماهیت زمان حال در زبان فارسی است. به منظور دستیابی به این هدف، در ابتدا با بهرهجویی از معیار ارائه شده برای (غیر)اشارهای بودن (اشلنکر، 1999؛ شرویت، 2003؛ انچه، 1987 و غیره) و بررسی زمان حال در بافتها و ساختارهای مختلف و بررسی خوانشهای مطلق و نسبی زمان حال زبان فارسی تلاش خواهد شد تا به بررسی این مسئله بپردازیم که آیا زمان حال در زبان فارسی مثل انگلیسی کاملاً اشارهای ، یا برعکس، کاملاً، غیراشارهای است. سپس، به بررسی تعابیر زمان حال در ساختارهای مختلف و مقایسۀ آن در زبانهای مختلف میپردازیم.
2. (غیر)اشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی
همانگونه که اشاره شد، یکی از پرسشهایی که ذهن بسیاری از زبانشناسان را به خود مشغول ساخته است اشارهای بودن یا نبودن زمان حال میباشد. بنا بر تعریف ارائه شده توسط اشلنکر (1999)، در برخی زبانها همچون زبان انگلیسی که دارای زمان حال اشارهای هستند، زمان حال در ساختهایی که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است ضرورتاً به زمان بیان ارجاع دارد. در واقع، تعریفی که اشلنکر از اشارهای بودن زمان حال ارائه میدهد مبتنی بر تعریف کاپلان[27] (1977) است. کاپلان بر این باور است که عناصر اشارهای ضرورتاً به بافت واقعی زمان بیان جمله وابسته هستند. از آنجائیکه زمان حال در زبان انگلیسی حتی در ساختهایی که در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است ضرورتاً به زمان بیان ارجاع میدهد، میتوان ادعا کرد که زمان حال در زبان انگلیسی اشارهای است. بهعنوان نمونه، در مثال (1) زمان «بارداری مری» ضرورتاً با زمان بیان جمله همزمان است و در واقع، صحت و درستی این جمله در گرو همزمانی «بارداری مری» با زمان بیان جمله و زمان «گفتن» در بند پایه اسمیت[28]، 1978؛ هاتاو، 2012؛ شرویت، 2003؛ زاگونا، 2004؛ اگیهارا و شرویت، 2012 و غیره). در همین راستا، انچه (1987) زبانها را از این منظر که آیا زمان حال در آنها ضرورتاً به زمان بیان جمله ارجاع دارد یا خیر (یا، به بیان دیگر، اشارهای هستند یا خیر) از یکدیگر متمایز میکند. به گفتۀ انچه (1987)، زمان حال در زبان انگلیسی ضرورتاً به زمان بیان ارجاع دارد در صورتی که زمان حال زبان روسی به زمان بیان ارجاع نمیکند. به همین جهت است که در زبان انگلیسی، دستوری بودن جملههایی که در آنها زمان حال در بند متممی زیر یک زمان گذشته در بند پایه درونه شده است (همچون مثال 1) منوط بر ارجاع داشتن زمان حال بهکار رفته در بند متممی به زمان بیان میباشد. در حالی که، در زبان روسی، زمان حال به زمان بیان ارجاع ندارد و در ساختهایی که زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است، جمله بیانگر خوانش گذشتۀ همزمان[29] است و ضرورتاً نباید به زمان بیان ارجاع داشته باشند. گذشتۀ همزمان همانگونه که از نام آن برمیآید، به خوانشی گفته میشود که در آن زمان بند متممی با زمان گذشتۀ بهکار رفته در بند پایه همزمان است. انچه (1987) از این ویژگی زمان حال در زبان انگلیسی تحت عنوان اشارهای و از ویژگی زبان روسی با عنوان غیراشارهای یاد میکند.
(1) John said that Mary is pregnant.
در ادامه، با توجه به تعاریف ارائه شده، به بررسی (غیر) اشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی میپردازیم. به منظور دستیابی به این هدف، جملات (4-2) بهعنوان آزمون مورد مطالعه قرار میگیرند. از آنجائیکه در رابطه با درستی و یا نادرستی جملات (2) و (3) و زمان بهکار رفته جهت تکمیل مثال (4) بین گویشوران زبان فارسی اتفاق نظر وجود ندارد، 32 نفر از فارسی زبانان مورد مصاحبه قرار گرفتند تا بر اساس شم زبانی آنها اطلاعات دقیقتری در این زمینه کسب نمائیم. لازم به ذکر است که مصاحبهشوندگان از شهرهای مختلف ایران انتخاب شدند اما، به منظور کنترل تاثیر زبان مادری، تلاش شد تا تنها از افرادی که زبان فارسی زبان مادری آنها است مصاحبه بهعمل آید. همچنین، علاوه بر «داشتن زبان فارسی بهعنوان زبان مادری» که معیار اصلی برای انتخاب مصاحبهشوندگان بود، سن و تحصیلات آنها نیز در نظر گرفته شده بود بهگونهای که میانگین سنی آنها 28 سال بود و 12 نفر دانشجوی دکتری، 10 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد، و 10 نفر دانشجوی کارشناسی بودند. بنابراین، همۀ مصاحبهشوندگان با دستور زبان فارسی آشنایی نسبی داشتند.
(2) دو سال پیش علی گفت مریم باردار است (درست یا نادرست)
(3) 2000 سال پیش یوسف فهمید که زلیخا دوستش دارد (درست یا نادرست)
(4) مریم الان اصلاً علی را دوست ندارد اما دو سال پیش او را خیلی دوست داشت و علی فهمید که مریم همان موقع او را دوست ..........
قبل از پرداختن به نتایج حاصل شده از سه سوال بالا جا دارد ابتدا به بررسی فلسفۀ طرح سوالات فوق بپردایم. بررسی دقیق پیشینۀ مربوط به (غیر) اشارهای بودن زمان حال (اگیهارا و شرویت، 2012؛ شرویت، 2003؛ زاگونا، 2004؛ اشلنکر، 1999 و غیره) نشان میدهد در زبانهایی که دارای زمان حال اشارهای هستند جملات اول و دوم نادرست ارزیابی میشود؛ در صورتی که در زبانهایی که دارای زمان حال غیراشارهای میباشند، این جملات باید درست و دستوری ارزیابی شوند. در رابطه با سوال سوم، نیز در زبانهایی که دارای زمان حال اشارهای هستند از زمان گذشته برای تکمیل جمله استفاده میشود، در صورتی که در زبانهایی که دارای زمان حال غیراشارهای هستند، میتوان از زمان حال برای این منظور بهره جست. در ادامه، به بررسی نتیجۀ بدست آمده از سوالات فوق میپردازیم و در خلال آن دلایل گفتههای بالا را ذکر خواهیم کرد.
نتایج مصاحبه نشان داد که 31 نفر از 32 مصاحبه شونده جملات اول و دوم را دستوری ارزیابی کردند و جملۀ سوم را با استفاده از زمان حال تکمیل کردند. نتایج فوق بیانگر غیراشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی است چرا که در صورتی که زمان حال در زبان فارسی اشارهای بود و ضرورتاً نیازمند همزمانی با زمان بیان جمله بود، در جملۀ اول، «بارداری مریم» باید دو سال طول میکشید که این امر با واقعیت دورۀ طبیعی بارداری انسان متناقض است و موجب نادرست بودن جملۀ مذکور میشد. بنابراین، میتوان به این نتیجه رسید که دستوری ارزیابی شدن این جمله توسط تقریباً تمامی مصاحبهشوندگان حاکی از اشارهای نبودن زمان حال در زبان فارسی است. به همین دلیل است که در زبان انگلیسی که، بر خلاف زبان فارسی، دارای زمان حال اشارهای است معادل جملۀ (2)، یعنی جملۀ (5)، توسط گویشوران زبان انگلیسی نادرست و غیرعادی ارزیابی میشود.
(5) *Two years ago, John said that Mary is pregnant.
در این راستا، زاگونا (2004)، که در پی اثبات اشارهای بودن زمان حال در زبان انگلیسی است، اعتقاد دارد که در زبان انگلیسی، در ساختارهایی که در آن زمان حال در بند متممی زیر یک زمان گذشته درونه شده است (همچون جملۀ 1)، ضروتاً باید یک رابطۀ همپوشانی بین زمان حال بند متممی، زمان گذشتۀ بند پایه، و زمان بیان جمله برقرار شود. بنابراین، همانگونه که در شکل (1) ترسیم شده است، در توجیه نادرستی جملۀ (5)، اشارهای بودن زمان حال در زبان انگلیسی را پیشفرض قرار داده و بنابراین زمان حال بند درونه را با زمان بیان جمله همزمان قرار داده است. در نتیجه، نادرستی این جمله را به عدم همزمانی زمان حال بهکار رفته در بند متممی(E2) با زمان گذشتۀ بند پایه (E1)نسبت میدهد. به بیان دقیقتر، نادرستی این جمله ناشی از عدم توانایی زمان حال بند متممی در بیان همزمانی با زمان گذشتۀ بند پایه میباشد. در واقع، برای درستی این جمله زمان حال بند درونه باید نه تنها باید زمان بیان جمله بلکه زمان گذشتۀ بند پایه را در بر گیرد. در حالی که در زبان فارسی، معادل این جمله درست ارزیابی میشود چرا که زمان حال بند متممی با زمان گذشتۀ بند پایه همزمان است و اصلاً با زمان بیان جمله همپوشانی ندارد که موجب اشتباه ارزیابی شدن جمله شود (شکل 2). در واقع، درست ارزیابی شدن مثال فارسی حاکی از این است که همزمانی زمان حال بند درونه با زمان بیان (یا اشارهای بودن زمان حال) بهصورت پیش فرض در نظر گرفته نشده است. بنابراین، همانگونه که میتوان دید، در زبان فارسی، برای زمان حال همزمانی با زمان بیان جمله به صورت پیش فرض در نظر گرفته نمیشود.
شکل 1)
شکل 2)
همچنین، درست ارزیابی شدن جملۀ (3) در زبان فارسی دلیلی بر اشارهای نبودن زمان حال در این زبان است. چرا که اگر زمان حال در زبان فارسی اشارهای بود، ضرورتاً باید با زمان بیان جمله همزمان میبود و دوست داشتن زلیخا میبایست از 2000 سال پیش تا اکنون (زمان بیان جمله) ادامه مییافت که این با توجه به عمر طبیعی انسان غیر ممکن است و بنابراین، جملۀ دوم باید غیردستوری ارزیابی میشد. معادل جملۀ مفروض در زبان انگلیسی (مثال 6) غیردستوری است چرا که زمان حال در زبان انگلیسی اشارهای است و ضرورتاً باید به زمان حال ارجاع داشته باشد. بر این اساس، همانگونه که گفته شد، زلیخا میبایست 2000 سال عمر میکرد که با طول عمر طبیعی انسان منافات دارد.
(6) *2000 years ago Yusuf found that Mary loves him.
سرانجام، استفاده از زمان حال در نقطهچین جملۀ (4) نیز حاکی از اشارهای نبودن زمان حال در زبان فارسی است. زیرا، با وجود اینکه در ابتدای جمله دقیقاً ذکر شده است که مریم الان علی را دوست ندارد، باز در درونیترین بخش جمله از زمان حال استفاده شده است. بنابراین، میتوان دریافت که در این جمله زمان حال برای بیان همزمانی با زمان بیان استفاده نشده است بلکه جهت بیان همزمانی با فعلی که مستقیماً آن را سازه فرمانی میکند (یعنی فعل «فهمیدن») به کار گرفته شده است.
علاوه بر نتایج بدست آمده از بررسی مثالهای (6-2)، نوع زمانهای به کار رفته در جملاتی که دارای بند «قبل» میباشند اطلاعاتی را در رابطه با اشارهای بودن یا نبودن زبان فارسی در اختیار ما قرار میدهد. مطابق نظر شرویت (2014)، در زبان انگلیسی در جملاتی که دارای بند «قبل» میباشند، زمان حال نمیتواند زیر زمان گذشته درونه شود (مثال 8) در صورتی که در ژاپنی اینگونه نیست و میتوان از زمان حال در بند دارای «قبل» که زیر زمان گذشته درونه شده است استفاه کرد. نادرست بودن چنین ساختاری در زبان انگلیسی بدلیل اشارهای بودن زمان حال میباشد. بهعنوان مثال، در جملۀ انگلیسی *I danced before John arrives زمان «رسیدن جان» با زمان بیان جمله همزمان است و «رقصیدن من» در گذشته قبل از زمان بیان است. همانگونه که مشاهده میکنید، معنای این جمله تنها با استفاده از زمانهای بهکار رفته در جمله و بدون در نظر گرفتن معنای «قبل» بدست میآید. اما، از آنجائیکه زمان حال در ژاپنی ضرورتاً با زمان بیان همزمان نیست (و بنابراین اشارهای نیست)، این مشکل در ژاپنی پیش نمیآید و زمان حال میتواند در بند دارای «قبل» که زیر زمان گذشته درونه شده است بهکار رود. بر همین اساس، شرویت (2014) ادعا میکند زبانهایی که همچون زبان ژاپنی اجازه میدهند زمان حال در بند دارای «قبل» که زیر زمان گذشته درونه شده است بهکار رود، دارای زمان حال غیراشارهای میباشند. در صورتی که، در زبانهایی همچون زبان انگلیسی که دارای زمان حال اشارهای هستند، چنین ساختارهایی غیردستوری و نادرست هستند. از آنجائیکه در زبان فارسی در جملات دارای بند «قبل» میتوان زمان حال را زیر زمان گذشته درونه کرد (مثال 9)، میتوان به این نتیجه رسید که زمان حال در فارسی همچون زمان حال ژاپنی اشارهای نیست و به بیان دیگر، نیازی نیست ضرورتاً با زمان بیان جمله همزمان باشد.
(7) John came to the Party before Mary leaved.
(8) *John came to the party before Mary leaves.
(9) علی مهمانی را ترک کرد قبل از اینکه من برسم (قبل از اینکه من برسم علی مهمانی را ترک کرد)
(10) *قبل از اینکه من رسیدم علی مهمانی را ترک کرد.
تاکنون دلایل متعددی مبنی بر غیراشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی ارائه شد. در ادامه، به مقایسۀ زمان حال در زبان فارسی با زمان حال در زبان انگلیسی (اشارهای) و زمان حال در زبان ژاپنی (غیراشارهای) میپردازیم و از این رهگذر جنبههایی دیگر از زمان حال زبان فارسی را به تصویر میکشیم.
همانگونه که نشان داده شد، از نظر کاربردِ زمان حال در بند دارای «قبلِ» درونه شده زیر زمان گذشته ، زبان فارسی رفتار مشابه زبان ژاپنی از خود نشان میدهد. البته لازم به ذکر است که زمان حال در زبان فارسی رفتاری کاملاً مشابه با زمان حال زبان ژاپنی را دارا نیست. به بیان دقیقتر، مقایسۀ زمان حال در زبان فارسی با زمان حال در انگلیسی و ژاپنی نشان میدهد که زمان حال زبان فارسی برخی از ویژگیهای زمان حال زبانهایی مثل ژاپنی (غیراشارهای) و برخی از ویژگیهای زمان حال زبانهایی مثل انگلیسی (اشارهای) را دارد. در واقع، شباهت زمان حال زبان فارسی و زبان انگلیسی در این است که هم در فارسی (مثال 11) و هم در انگلیسی (مثال 1) ساختارهایی که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته در بند پایه درونه شده است ، خوانش دوگانه[30] را اجازه میدهند. خوانش دوگانه در ساختارهایی یافت میشود که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشتهای در بند پایه درونه شده است و زمان حال نه تنها در زمان گذشتۀ بند پایه بلکه در زمان بیان نیز صادق است و همزمانی با هر دو زمان را بیان میکند.
(11) علی گفت مریم باردار است.
بنابراین، در مثالهای (11) و (1)، « باردار بودن مریم» نهتنها در زمان بیان بلکه در زمان «گفتن» در بند پایه میتواند صادق باشد. اما، تفاوت زمان حال فارسی و انگلیسی در این است که در زبان انگلیسی، زمان حال اشارهای است و بنابراین ضرورتاً باید با زمان بیان جمله همزمان باشد و درست بودن جملۀ (1) منوط بر همپوشانی زمان حال بند درونه با زمان گذشتۀ بند پایه و زمان بیان جمله است. در صورتی که در فارسی زمان حال اینگونه نیست. به همین جهت است که در زبان فارسی مثال (11) درست است حتی در صورتی که جمله خوانش دوگانه نداشته باشد و مریم در زمان بیان جمله باردار نباشد و تنها در زمان «گفتن» در زمان گذشته باردار بوده باشد (یعنی زمان حال بهکار رفته در بند متممی تنها همزمانی با زمان بند پایه را بیان کند). مقایسۀ زمان حال زبان فارسی با زمان حال زبان ژاپنی نشان میدهد که زمان حال زبانهای فارسی و ژاپنی اشارهای نیستند و نباید ضرورتاً با زمان بیان جمله همزمان باشند. اما، تفاوت آنها در این است که در زبان فارسی، همانگونه که در بالا مشاهده کردیم، جملاتی که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است، میتوانند خوانش دوگانه داشته باشند در صورتی که در زبان ژاپنی چنین امکانی وجود ندارد و چنین ساختارهایی تنها دارای خوانش گذشتۀ همزمان هستند (شرویت، 2003؛ 2014؛ اگیهارا و شرویت، 2012 و غیره) به گونهای که زمان حال بهکار رفته در بند متممی تنها همزمانی با زمان گذشتۀ بند پایه را بیان میکند.
بنا بر آنچه که تا کنون بیان شد، میتوان اظهار داشت که اگر ویژگی اشارهای بودن زمان حال را بهصورت یک طیف در نظر بگیریم که درچپترین قسمت آن زبانهای دارای زمان حال اشارهای و در راستترین نقطۀ آن زبانهای دارای زمان حال غیراشارهای قرار دارند، در مییابیم که زبان انگلیسی با زمان حال اشارهای در سمت چپ، زبان ژاپنی با زمان حال غیراشارهای در سمت راست و زبان فارسی با زمان حالی که برخی از ویژگیهای زمان حال اشارهای و برخی از ویژگیهای زمان حال غیراشارهای را داراست در وسط قرار میگیرد (شکل 3).
زمان حال غیراشارهای زبان حال زبان فارسی زمان حال اشارهای
(مثل زمان حال ژاپنی) (مثل زمان حال انگلیسی)
شکل 3) اشارهای بودن زمان حال
مسئلۀ حائز اهمیت دیگر این است که آیا زمان حال در زبان فارسی دارای کاربرد مطلق و یا نسبی میباشد یا خیر. همانگونه که در مقدمه ذکر شد، این مسئله از این نظر دارای اهمیت است که در برخی زبانها همچون زبان انگلیسی، برسر اینکه آیا زمان حال دارای معنای نسبی میباشد یا خیر توافق نظر وجود ندارد. این نتیجهگیری که زمان حال در زبان فارسی دارای معنای غیراشارهای است نشان دهندۀ این است که زمان حال در زبان فارسی دارای کاربرد نسبی میباشد. چرا که زمان حال نسبی زمانی است که به زمانی غیر از زمان بیان جمله ارجاع داشته باشد و همانگونه که در مثالهایی که برای نشان دادن غیراشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی به کار بسته شده بودند (رجوع کنید به مثالهای 4-2) زمان حال به زمان بیان جمله ارجاع ندارد و با زمانی غیر از آن همزمان است، می توان ادعا کرد که این مثالها وجود بخش نسبی زمان حال در زبان فارسی را نیز اثبات میکنند.
جدای از دادهها و دلایلی که برای اثبات غیراشاری بودن زمان حال آورده شد، نسبی بودن زمان حال در زبان فارسی همچنین توسط جملاتی که در آنها زمان حال زیر زمان آینده در بندهای متممی و موصولی درونه شده است (بهترتیب مثالهای (23) و (26)) اثبات میشود. زیرا در این جملات، زمان حال ضرورتی ندارد با زمان بیان جمله همزمانی داشته باشد (رجوع کنید به جدول 3 و 4 در بخش 3) و تنها با زمان بند پایه همزمان است.
حال که وجود معنای نسبی زمان حال در زبان فارسی را به اثبات رساندیم، به بررسی این سوال میپردازیم که آیا زمان حال در زبان فارسی معنای مطلق نیز دارد؟ اولین مسئلهای که نشاندهندۀ مطلق بودن زمان حال در زبان فارسی است همان جملاتی هستند که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است و میتواند علاوه بر همزمانی با زمان گذشته در بند پایه، دارای خوانش دوگانه باشد و با زمان بیان نیز همزمان باشد (رجوع کنید به مثال11).
دومین دلیلی که ما را به این نتیجه میرساند که زمان حال در زبان فارسی دارای معنای مطلق است و ممکن است با زمان بیان همزمان باشد بافت زیر است که از باری و آلتشولر (2014) گرفته شده است. در این بافت، مهماندار هواپیما «در طول پرواز» اعلام میکند وسایل مسافران دست کارمند فرودگاه است و مسافران بهجای اینکه زمان حال بند درونه (یعنی «داشتن وسایل در طول پرواز) را نسبت به زمان ارزیابی موضعی (یعنی «گفت») بسنجند و آن دو را همزمان بدانند، آن را نسبت به زمان بیان جمله در فرودگاه میسنجند و «داشتن وسایل» را با زمان بیان جمله در فرودگاه همزمان میدانند. در واقع، مسافر در جملۀ «مهماندار گفت که وسایلمون دست شما است» زمان حال را بهگونهای استفاده کرده است که از نظر خودش و کارمند فرودگاه حال است اما از نظر مهماندار آینده است . ممکن است این مسئله مطرح شود که چون زمان حال بند درونه نسبت به زمانی در آینده سنجیده میشود دارای خوانش نسبی است. در این جمله شکی نیست که زمان حال بند درونه به زمان آینده ارجاع دارد اما به زمان بیان جمله در فرودگاه که در آینده است ارجاع دارد نه بعد یا قبل از آن. به بیان دیگر، مسافر زمان حال را با زمان بیان جمله در فرودگاه در آینده همزمان دانسته است نه با زمانی قبل یا بعد از آن در آینده. بنابراین، این کاربرد زمان حال کاربرد مطلق آن است. در واقع، اینکه زمان حال در جملۀ «مهماندار گفت که وسایلمون دست شما است»، از نظر مسافر همزمان با زمان گفتن مهماندار تعبیر نشده (یعنی بهصورت نسبی تعبیر نشده است) و با زمان بیان جمله در فرودگاه همزمان برداشت شده است، نشان از کاربرد مطلق زمان حال دارد.
(12)
- مسافر: ببخشید، فکر کنم وسایل من دست شما است.
- کارمند: چه کسی به شما گفت که وسایل شما دست من است؟
- مسافر: مهماندار گفت که وسایلمون دست شما است.
- کارمند: چه زمانی این رو گفت؟
- مسافر: تو پرواز
اکنون که به این نتیجه رسیدیم که زمان حال در زبان فارسی مجموعهای از بخشهای معنایی مطلق و نسبی است، در ادامه به بررسی معنای کاربرد مطلق و نسبی زمان حال در زبان فارسی میپبردازیم. باری و آلتشولر (2014) بر این باورند که زمان حال در زبان انگلیسی مجموعهای از بخشهای مطلق و نسبی را در بر دارد و بخش نسبی به معنای «در» میباشد (بدین معنا که رویدادی که با زمان حال به تصویر کشیده شده است «در» زمان ارزیابی قرار دارد و «در» آن زمان صادق است). در صورتی که بخش مطلق دارای معنای «در» و یا «بعد» میباشد (بدین معنا که «در» و یا «بعد» از زمان بیان جمله قرار دارد و صادق است). در واقع، برای بخش مطلق، بهجای مفهوم «حال» از مفهوم «غیرگذشته» (یعنی بهجای صادق بودن «در» زمان بیان از صادق بودن «در» و یا «بعد» از زمان بیان جمله) استفاده شده است. باری و آلتشولر (2014) بر این باورند که تعبیر زمان حال در جملۀ (13) آنها را به این نتیجه رسانده است که بخش مطلق زمان حال در زبان انگلیسی بهجای معنای «حال» دارای معنای «غیر گذشته» میباشد. بنا بر نظر باری و آلتشولر (2014)، درستی این جمله منوط به متولد شدن ماهی بعد از زمان بیان جمله میباشد. در واقع، در این جمله، بر اساس بخش نسبی زمان حال، زمان «زنده بودن ماهی» با زمان «خریدن» آن در زمان آینده (بهعنوان زمان ارزیابی موضعی) همزمان است. در رابطه با بخش مطلق زمان حال انگلیسی، اگر این زمان به معنای «حال» بود و موجب همزمانی رویداد بند درونه (یعنی زنده بودن ماهی) با زمان بیان جمله میشد، این جمله اشتباه ارزیابی میشد چون همانگونه که گفتیم، مطابق نظر باری و آلتشولر (2014)، درستی این جمله منوط به بدنیا آمدن ماهی «بعد» از زمان بیان جمله میباشد. بنابراین، برای بدست دادن معنای صحیح این جمله، مفهوم «غیرگذشته» بهجای مفهوم «حال» به بخش مطلق زمان حال نسبت داده میشود.
(13) John will buy a fish that is alive.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا در زبان فارسی، همچون زبان انگلیسی، بخش مطلق زمان حال دارای مفهوم «حال» است یا مفهوم «غیرگذشته»؟ برای پاسخ دادن به این سوال، معادل جملۀ (13) را در زبان فارسی (یعنی مثال 14) مورد بررسی قرار میدهیم. بررسی معنای این جمله نشان میدهد که زمان حال بند درونه ضرورتاً با زمان آیندۀ بند پایه همزمان است و «در» زمان آیندۀ «خریدن» صادق است. از این طریق میتوان دریافت که بخش نسبی زمان حال در زبان فارسی دارای معنای «در» یا «حال» میباشد. در رابطه با بخش مطلق زمان حال زبان فارسی، میبینیم که ماهی میتواند و ممکن است «در» زمان حال زنده باشد یا خیر. در واقع، برخلاف جملۀ انگلیسی، درستی و صحت این جمله مبتنی بر زنده بودن ماهی «بعد» از زمان بیان جمله نمیباشد. بنابراین، میتوان به این نتیجه رسید که بخش مطلق زمان حال در زبان فارسی به معنای «حال» است بدین معنا که زمان حال بند درونه باید نسبت به زمان بیان جمله سنجیده شود و «در» آن موقع صادق باشد نه «بعد» از آن.
(14)من ماهیای خواهم خرید که زنده است.
اکنون که به بررسی (غیر) اشارهای بودن زمان حال در زبان فارسی و معانی بخشهای مطلق و نسبی آن پرداختیم، در ادامه، به بررسی زمان حال در بندهای متممی و موصولی میپردازیم تا از این رهگذر دید جامعتری نسبت به این زمان در زبان فارسی بدست دهیم.
3. زمان حال زبان فارسی در بند متممی و موصولی
در این بخش، به منظور کسب درک عمیقتری از معنای حال در زبان فارسی به بررسی معنای زمان حال در بند متممی و موصولیِ درونه شده زیر زمان گذشته (جدول (1) و (2)) و زمان حال در بند متممی و موصولیِ درونه شده زیر زمان آینده (جدول (3) و (4)) میپردازیم.
در ابتدا، به بررسی جملاتی میبردازیم که در آن زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشتهای در بند پایه درونه شده است (مثال 15). همانگونه که در بالا اشاره شد (مثال 11)، در این جملات زمان حال بند درونه میتواند هم با زمان بیان جمله و هم با زمان گذشتۀ بند پایه همزمان باشد و خوانش دوگانه را منتقل کند. اما در این جملات، زمان حال بند درونه میتواند بدون همزمان بودن با زمان بیان جمله، تنها همزمانی با زمان بند پایه را بیان کند (گذشتۀ همزمان). این واقعیت با مثال (16) به تصویر کشیده شده است. زیرا با وجود اینکه در ابتدای جمله ذکر شده است که مریم در زمان بیان جمله علی را دوست ندارد، باز در بند درونه از زمان حال استفاده شده است. این مسئله، همانگونه که در بالا در رابطه با مثال (4) بیان شد، حاکی از اشارهای نبودن زبان فارسی نیز میباشد. در رابطه با این مثال، مسئلۀ دیگری که حائز اهمیت است این است که در درونیترین بند این جمله علاوه بر زمان حال از زمان گذشته نیز میتوان استفاده کرد. این مسئله بیانگر این است که در زبان فارسی علاوه بر زمان حال، زمان گذشته نیز برای بیان گذشتۀ همزمان بهکار میروند
(15)علی فهمید مریم دوستش دارد.
(16)مریم الان اصلاً علی را دوست ندارد اما دو سال پیش او را خیلی دوست داشت و علی همان موقع فهمید که مریم او را دوست دارد.
بدلیل اشارهای بودن زمان حال در زبان انگلیسی، معادل این جملۀ (15) در زبان انگلیسی (17) دارای خوانش دوگانه میباشند و در واقع، درستی این جمله منوط به داشتن خوانش دوگانه است. در صورتی که در زبان ژاپنی (18)، بدلیل غیراشارهای بودن زمان حال، چنین ساختارهایی تنها بیانگر گذشتۀ همزمان (همزبانی با زمان گذشتۀ بند پایه) هستند (اگیهارا، 1996؛ اگیهارا و شرویت، 2012 و غیره). تعبیر زمان حال در ساخت مذکور در سه زبان فارسی، انگلیسی، و ژاپنی بهصورت خلاصه در جدول (1) آورده شده است.
(17) John found out that Mary loves him.
(18) Taroo-wa [Hanako-ga byooki-da]-to it-ta
Taro-top Hanako-nom be-sick-pres say-past
Taro said that Hanako is sick (Ogihara and Sharvit, 2012, p. 642)
جدول 1- تعبیر زمان حال در بند متممی درونه شده زیر زمان گذشته
|
فارسی |
انگلیسی |
ژاپنی |
بند متممی |
خوانش دوگانه ممکن است اما ضروری و اجباری نیست. در صورت نداشتن خوانش دوگانه، بیانگر گذشتۀ همزمان است |
تنها دارای خوانش دوگانه است. |
گذشتۀ همزمان را بیان میکند. |
پس از بررسی زمان حال در بند متممی درونه شده زیر زمان گذشته ، اکنون به بررسی تعبیر زمان حال در بند موصولی درونه شده زیر زمان گذشته میپردازیم (مثال 19). در این گونه جملات، زمان حال بند درونه میتواند با زمان بیان جمله همزمان باشد اما نمیتواند با زمان گذشتۀ بند پایه همزمان باشد. در واقع، در این جملات، برای بیان همزمانی با زمان گذشته در بند پایه باید از زمان گذشته استفاده نمود (مثال 20).
(19)علی زنی را دید که او را دوست دارد.
(20)علی زنی را دید که او را دوست داشت.
تعبیر زمان حال در بند متممی درونه شده زیر زمان گذشته در زبان فارسی همراستا و همسو با رفتار زبان انگلیسی در همین ساختار است (مثال 21) (اگیهارا و شرویت، 2012). بنابراین، در جملۀ (21) زمان «متنفر بودن» همزمان با زمان بیان جمله است اما نمیتواند با زمان رویداد «ملاقات کردن» همزمان باشد.
(21) John met a woman who hates dancing.
نکتهی دیگری که در رابطه با این ساختار در زبان فارسی قابل تأمل است این مسئله است که همزمان بودن زمان حال به کار رفته در بند ربطی با زمان بیان جمله دلیل بر اشارهای بودن زمان حال نمیباشد. دلیل این امر این است که در زبانهایی که در اشارهای نبودن زمان حال آنها هیچ شکی نیست، نیز زمان حال در بند موصولی میتواند با زمان بیان جمله همزمان باشد. بهعنوان مثال، اگیهارا و شرویت (2012) اظهار میدارند که در زبان ژاپنی (که دارای زمان حال غیراشارهای میباشد) در چنین ساختارهایی، زمان حال میتواند همزمانی با زمان گذشتۀ بند پایه را بیان کند (مثال 22)
(22) Kodomo-no koro, Joseph-wa [ryokoo-o aisu-ru zyosei]-ni at-ta.
child-gen time, Joseph-top [travelling-acc love-pres woman]-dat meet-past
[Default reading]: Loving overlaps meeting time (but not necessarily the utterance time).
[Possible reading when appropriate adverbials are supplied]
Loving overlap the utterance time (but not necessarily the meeting time) (Ogihara and Sharvit, 2012, p. 644).
جدول 2- تعبیر زمان حال در بند موصولی درونه شده زیر زمان گذشته
|
فارسی |
انگلیسی |
ژاپنی |
بند موصولی |
تنها با زمان بیان جمله همزمان است و همزمانی با زمان گذشتۀ بند پایه ممکن نیست |
تنها با زمان بیان جمله همزمان است و همزمانی با زمان گذشتۀ بند پایه ممکن نیست |
همزمانی با گذشتۀ بند پایه ممکن است (همزمانی با زمان بیان جمله را نیز میتواند بیان کند) |
سومین ساختاری که بررسی آن راه را برای درک عمیقتر زمان حال در زبان فارسی هموار میکند تعبیر زمان حال در جملاتی است که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان آینده درونه شده است (مثال 23). در این جملات، زمان حال بند درونه نباید ضرورتاً با زمان بیان جمله همزمان باشد. درست بودن مثال (24) و یا امکان استفاده از زمان حال در درونیترین بند این جمله ادعای فوق را به اثبات میرساند چرا که با وجود اینکه در بند اول این جمله به وضوح ذکر شده است که در زمان بیان مریم علی را دوست ندارد، در درونیترین بند این جمله زمان حال استفاده شده است. در این جمله، زمان حال برای بیان همزمانی «دوست داشتن» با زمانی است که بلافاصله آن را سازهفرمانی میکند (یعنی «فهمیدن») بهکار رفته است.
(23)علی خواهد فهمید که مریم او را دوست دارد.
(24)مریم الان علی را دوست ندارد اما علی اینقدر پسر خوبی است که مریم کمکم عاشق او میشود و علی خواهد فهمید که مریم او را دوست دارد.
در تعبیر اینگونه جملات که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان آینده درونه شده است، زبان انگلیسی و ژاپنی (25) رفتار یکسانی را از خود نشان میدهند و زمان حال بهکار رفته در بند متممی میتواند با زمان آیندۀ بند پایه همزمان باشد (اگیهارا و شرویت، 2012).
(25) 2020-nen-ni, (Mary-wa Joseph-o aisi-te i-te),
2020-year in, Mary-top Joseph-acc love-prog-and
kare-wa [kanozyo-ni ai-sare-te i-ru-to] wakaru-daroo.
he-top she-dat love-pass-prog-pres-that understand.pres-perhaps
“In 2020, (Mary will love Joseph and) he will find out that he is being loved by her.” (Ogihara and Sharvit, 2012, p. 643).
جدول 3: تعبیر زمان حال در بند متممی درونه شده زیر زمان آینده
|
فارسی |
انگلیسی |
ژاپنی |
بند متممی |
همزمانی با زمان بیان جمله ضروری و اجباری نیست و میتواند تنها با زمان آیندهی بند پایه همزمان باشد |
زمان حال بند درونه میتواند با زمان آیندهی بند پایه همزمان باشد |
زمان حال بند درونه میتواند با زمان آیندهی بند پایه همزمان باشد |
در ادامه به بررسی جملاتی میپردازیم که در آنها زمان حال در بند موصولی زیر زمان آینده درونه شده است (مثال 26). در اینگونه جملات، زمان حال درون بند موصولی میتواند با زمان جمله بیان همزمانی و همپوشانی داشته باشد (مثال 27) و یا نداشته باشد (مثال 28 ) اما ضرورتاً باید با زمان آینده در بند پایه همزمان باشد و این مسئله توسط مثال (29) که خوانش صحیحی از جملۀ (26) نیست به اثبات میرسد. زبانهای انگلیسی (مثال 30) و ژاپنی (مثال 31) در این ساختارها رفتار مشابهی از خود نشان میدهند بهگونهای که زمان حال بند موجود در بند موصولی میتواند با زمان آینده همزمان باشد.
(26)علی زنی را خواهد دید که او را دوست دارد.
(27)علی سال آینده زنی را خواهد دید که الان او را دوست دارد.
(28)علی زنی را خواهد دید که الان او را دوست ندارد اما در آینده در زمان ملاقات کردن او را دوست دارد.
(29)*علی دو سال دیگه زنی را خواهد دید که الان او را دوست دارد اما در آینده در زمان ملاقات او را دوست ندارد.
(30) John will meet a woman who loves him.
(31) Tyuunen-ni nat-te kara, Joseph-wa yat-to tabi-o
middle-age-dat become-from Joseph-top finally travelling
love-pres woman-dat meet-probably
[Default reading] Loving time overlaps the meeting time (but not necessarily the utterance time).
(Ogihara and Sharvit, 2012, p. 644).
جدول 4: تعبیر زمان حال در بند موصولی درونه شده زیر زمان آینده
|
فارسی |
انگلسی |
ژاپنی |
بند موصولی |
ضرورتاً با زمان آینده در بند پایه همزمان است اما با زمان بیان جمله میتواند همزمان نباشد. |
میتواند با زمان آینده در بند پایه همزمان باشد. |
میتواند با زمان آینده در بند پایه همزمان باشد. |
4. نتیجهگیری
در این پژوهش به بررسی (غیر) اشارهای بودن زمان حال زبان فارسی پرداخته شد. معیار اشارهای بودن زمان حال این است که در ساختهایی که زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته درونه شده است، ضرورتاً به زمان بیان جمله ارجاع داشته باشد و با آن همزمان باشد. نشان داده شد که زمان حال در زبان فارسی برخی از ویژگیهای زمان حال اشارهای برخی از ویژگیهای زمان حال غیراشارهای را دارد. در واقع، در ساختهایی که زمان حال در بند متممی زیر زمان گذشته بهکار میرود، ممکن است همزمانی با زمان بیان جمله را بیان کند و دارای خوانش دوگانه باشد و از این طریق رفتاری مشابه با زمانهای حال اشارهای همچون زمان حال زبان انگلیسی را داشته باشد. در مورد رفتار غیراشارهای زمان حال میتوان به استفاده از زمان حال در جملات دارای بند «قبل» یا به جملاتی همچون جملات (2) و (3) اشاره کرد که در آنها زمان حال تنها با زمان بند پایه همزمان است.
بهعلاوه، خوانش مطلق و نسبی زمان حال تعریف شد و بیان شد که زمان حال هنگامی که نسبت به زمان بیان جمله ارزیابی میشود دارای خوانش مطلق میباشد و هنگامی که با زمانی غیر از زمان بیان جمله ارزیابی میشود دارای خوانش نسبی میباشد (استول، 2007؛ هاتاو، 2012). سپس، نشان داده شد که زمان حال در زبان فارسی دارای خوانشها و بخشهای مطلق و نسبی میباشد چرا که در برخی بافتها با زمان بیان جمله (همچون مثال (12)) و در برخی بافتها نسبت به زمانی غیر از زمان بیان جمله ارزیابی میشوند (همچون مثال (2)). همچنین، به این نتیجه رسیدیم که دو خوانش مطلق و نسبی زمان حال زبان فارسی دارای معنای «حال» یا «درون» میباشند.
از دیگر مواردی که در این پژوهش به آن پرداخته شد تعبیر زمان حال در ساختارهایی بود که زمان حال در آنها در بند متممی یا موصولی زیر زمان گذشته و یا آینده درونه شدهاند. بررسی زمان حال زبان فارسی در این ساختارها نتایج زیر را بدست داد: در ساختهایی که زمان حال در بند متمم زیر زمان گذشته درونه شده است، خوانش دوگانه ممکن اما ضروری نیست، در ساختهایی که زمان حال در بند موصولی زیر زمان گذشته درونه شده است، زمان حال ضرورتاً به زمان بیان ارجاع دارد و با آن همزمان است، در ساختهایی که در آنها زمان حال در بند متممی زیر زمان آینده درونه شده است، زمان حال میتواند با زمان آینده در بند پایه همزمان باشد بدون اینکه با زمان بیان جمله همپوشانی داشته باشد، در ساختهای که زمان حال در بند موصولی زیر زمان آینده درونه شده است، زمان حال ضرورتاً باید با زمان آینده در بند پایه همزمان باشد و ممکن است با زمان بیان جمله همزمان باشد یا خیر.
[1] Tense
[2] B. Partee
[3] B. Comrie
[4] D. Abusch
[5] K. Zagona
[6] T. Stowell
[7] H. Demirdache and M. Uribe-Extebarria
[8] A. Gronn and A. von Stechow
[9] Evaluation time: به زمانی اشاره میکند که زمانهای دیگر همچون زمان وقوع نسبت به آن سنجیده میشوند و قبل، بعد، و یا همزمان با آن قرار میگیرند.
[10] Reference time
[11] M. Enc
[12] Times
[13] Spatio-temporal predicates
[14] Event time
[15] W. Klein
[16] Situation time
[17] Topic time
[18] Utterance time
[19] H. Reichenbach
[20] T. Ogihara
[21] Y. Sharvit
[22] C. Bary and D. Altshuler
[23] (non)idexicality
[24] P. Schlenker
[25] Absolute and relative or dependent and independent readings
[26] G. Hatav
[27] D. Kaplan
[28] C. Smith
[29] Simultaneous past
[30] Double access reading (DAR)