Document Type : Research Paper
Author
Associate Professor in Linguistics Department- Payame Noor University- Tehran-Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
1. مقدمه
«استعاره تنها صنعت بدیعی نیست که در فعالیتهای شناختی ما نقش مهمی دارد. مجاز[1] نیز به همان اندازه مهم است.» (کوچش[2]، 2010: 171). هیجده سال بعد از کتاب تأثیرگذار لیکاف و جانسون[3] (1980)، که تحقیقات زیادی در مورد نقش استعاره در مفهومسازی را در پی داشت، معلوم شد مجاز پدیدهای است که ممکن است حتی از استعاره نیز بنیادینتر باشد (پنتر و رادن[4]، 1999: 1). بر اساس نظریة معنیشناسی شناختی «در مجاز ما از یک عنصر یا یک چیز برای نشاندادن یا دسترسی ذهنی به عنصری دیگر استفاده میکنیم. در واقع ما سعی میکنیم عنصری را از طریق عنصرمرتبط دیگری برجسته کنیم. به بیان دیگر، به جای اشارة مستقیم به عنصر اصلی، دستیابی ذهنی به آن را از راه اشاره به عنصر مرتبط دیگر فراهم میکنیم» (کوچش، 2010: 172). به عنوان مثال، وقتی میگوییم «دارم حافظ میخوانم.» حافظ به جای اثر حافظ به کار میرود و از نویسندة اثر برای دسترسی ذهنی به خودِ اثر استفاده میکنیم.
ایدئولوژی نظامی از باورهاست که به صورت اجتماعی در میان اعضای گروهها مشترک است و کارکردی شناختی دارد. به این معنا که انسجامی ایدئولوژیک برای باورهای افراد فراهم میکند. افراد ایدئولوژیها رابه شکل تدریجی فرا میگیرند وگاهی ایدئولوژیهای فراگرفتهشده در طول دوران زندگی دچار تغییر میشوند، هر چند دارای ثبات نسبیاند (ون دایک[5]، 2006: 116-117). این نظام ممکن است سیاسی باشد. «سیاست، کشمکشِ رسیدن به قدرت با هدف عملیکردن نظرات سیاسی است. آنچه این نقش مهم را محقق میکند زبان است. چرا که هر کنش سیاسی، با کاربرد زبان بخوبی آماده میشود، تحت تأثیر کاربرد زبان است و با زبان نمایش داده میشود» (لِنارد و چوسیچ[6]، 2017: 61).
مجاز از استراتژیهای بلاغی مؤثر در گفتمان سیاسی انتخابات است. هدف این مقاله آن است که با اتخاذ دیدگاه تحلیل انتقادی مجازی، متعلق به ژانگ[7] (2014)، که دیدگاهی التقاطی مرکب از تحلیل گفتمان انتقادی و تحلیل مجاز شناختی است، انواع مجازها را شناسایی و در راستای پرسشهای تحقیق مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش به تحلیل و پاسخ به دو سؤال ذیل اختصاص دارد: اولاً، کدام مجازهای مفهومی در سرخطهای روزنامههای ایران با موضوع انتخابات به کار رفتهاند؟ ثانیاً، چگونه باورهای سیاسی روزنامههای اصولگرا و اصلاحطلب، در انتخاب مجازهای مفهومی در سرخط خبرهای انتخاباتی آنها تأثیرگذار است؟ قبل از این کار ابتدا به پیشینة تحقیق در این زمینه میپردازیم.
2. پیشینه تحقیق
مجاز از نگاه سنتی عبارت است از فرایند جایگزینی یک واژه به جای واژهای که با آن مرتبط است. اما این تعریف، تعریفی تقلیلگرایانه از ماهیت و چیستی مجاز است. عبدالجبار محمدالشریفی[8] (2004) در مقدمة کتاب خود که به بررسی مجاز از رویکردی نشانهشناختی اختصاص دارد، به معرفی دو سنت غربی و عربی مجاز میپردازد. در بلاغت غرب، مجاز عبارتست از جایگزینی واژهها یا مفاهیم. در سنت عربی، سه نوع انتقال معنی[9] وجود دارد که میتوان آنها را معادل مجاز در نظر گرفت. یکی کنایه[10] ، دیگری مجاز عقلی[11] و سومین مورد، مجاز مرسل[12] است. در این سه نوع مجاز، مبنای بازنمود[13] محسوب میشود. وی معتقد است که در بلاغت عربی، کنایه در سطح واژهها رخ میدهد و اساساً زبانی است، مجاز عقلی در سطح شناخت رخ میدهد و مجاز مرسل در سطح روابط هستیشناختی و وجودی مثل روابط جزء-کل، کل- جزء، موقعیت، وضعیت، مجاورت و غیره است. وی معتقد است که ابعاد کامل مجاز در هیچکدام از این رویکردها جمع نشده و عملکرد و نقش مجاز در انسجام متن و ایجاد زمینههای درک متن روشن نشده است. (2004: 2)
مجاز به عنوان یک پدیدة مفهومی، نخستین بار در کتاب اثرگذار لیکاف و جانسون (1980) مورد توجه قرار گرفت. در این کتاب عنوان شد که «کارکرد عمدة مجاز ارجاع غیرمستقیم[14] است. مثلاً وقتی گفته میشود تاج و تخت و به سلطنت اشاره میشود، با نوعی ارجاع غیر مستقیم سرو کار داریم. چند سال بعد لیکاف نمونههای شناختی آرمانی[15] یا نشاها را مطرح کرد که عبارتند از ساختارهایی که دانش مفهومی گوینده را آشکار میکنند. نشاها عبارتند از ساختارهای طرحواره –تصویری، گزارهای، استعاری و مجازی (پنتر و ثورنبِرگ[16]، 2003: 2). الگوهای شناختی آرمانی شدة مجازی چهارچوبی را فراهم میکنند تا فرد از طریق آن بتواند ارجاعات مجازی را دریافت کند (روشن و اردبیلی، 1395: 111). بر اساس نظر لیکاف (1987) و لانگاکر[17] (1993) مبنی بر مفهومیبودن ماهیت مجاز، رادن[18] و کوچش (1999: 21) مجاز را اینگونه تعریف کردند: فرایندی شناختی که در آن یک عنصر مفهومی به نام وسیله[19] (در منابع دیگر مبدأ[20] نامیده شدهاست) دسترسی ذهنی به عنصر مفهومی دیگر به نام مقصد[21] در همان نمونة شناختی را ممکن میسازد. (پنتر و ثورنبِرگ، 2003: 3)
هیدالگو-داونینگ و کرالیِویک[22] (2013: 159) تفاوتهای میان استعاره و مجاز – که در معنیشناسی شناختی هر دو مدلهای شناختی دوحوزهای هستند - را بهطور خلاصه اینگونه جمعبندی کردهاند:
از قدیم این فرض وجود داشته که مجاز دارای یک رابطة جزء به جای جزء نیز هست یعنی یک زیر حوزه به جای زیر حوزة دیگری به کار میرود مشروط بر اینکه هر دو متعلق به حوزه یکسانی باشند (کوچش و رادن، 1998). اما روئیز دو مندوزا و دیئِز این مورد را نیز ذیل گروه مجازهای مقصد –در –مبدأ قرار میدهند (هیدالگو-داونینگ و کرالیِویک، 2013: 161).
مجاز با اهداف متعدد در گفتمانهای مختلف به کار میرود. لیتلمور[24](2015: 90) به برخی از این نقشها اشاره میکند:
علاوه بر نقش ارجاعی مستقیم، مجاز دارای کارکردهای برجستهسازی[25] و تفسیری[26]، ارجاع درونمتنی[27] و انسجام[28]، ارجاع برونمتنی[29] و کنشگفت غیرمستقیم، [30] رابطهسازی[31] و ایجاد گروههای گفتمانی[32] است. در این میان نقش ارجاعی زبان بسیار مورد مطالعه قرار گرفتهاست. در زبان و سایر صورتهای ارتباطی، مجاز کارکردی تفسیری دارد و اطلاعات را از زاویهای خاص ارائه میکند و بر برخی جنبهها تأکید و آنها را برجسته مینماید، حال آنکه برخی جنبههای دیگر را از نظر دور میدارد[33]. در ایجاد گروههای گفتمانی، عبارات خاصی را به وجود میآورد که تنها افرادی که دانش کاملی از این ژانرها و سیاقها دارند قادر به درک آنها هستند. ... از جمله نقشهای دیگر مجاز می توان به حسن تعبیر[34]، طنز[35]، ابهام[36]، اغراق[37]، ارزیابی[38]، ایدئولوژی و تثبیت موقعیت[39] اشاره کرد.
مجاز میتواند بر اساس کارکردهای برجستهسازی و تفسیری، برخی ویژگیهای یک پدیدة خاص را برجسته کرده و آنرا پراهمیت نشان دهد و بالعکس آنرا کم اهمیت جلوه دهد (لیتلمور، 2015 : 73). این پدیده را لانگاکر تحت عنوان مناطق فعال[40] مطرح میکند. پدیدة خوانشی یا منظرسازی نه تنها در زبانشناسی شناختی، بلکه در سایر رویکردهای زبانی مثل زبانشناسی نقشگرای نظاممند هلیدی نیز مورد تحلیل قرار گرفتهاست. یکی از رایجترین کاربردهای مجاز در فرایند برجستهسازی/ تفسیر، پیش زمینهسازی[41] اطلاعاتی است که بیشترین اهمیت را برای گوینده دارد.( لیتلمور، 2015 : 73)
بارسلونا[42] (2002: 226) معتقد است که در مجاز، مبدأ ساختار مفهومی خود را بر ساختار مفهومی مقصد فرافکنی میکند، نه با تناظر نظاممند این دو حوزه، بلکه با پیشزمینهسازیِ مبدأ و پس زمینهسازیِ مقصد. فورسویل[43] (2009: 58) معتقد است اگر فردی در هنگام ارتباط یک مفهوم مبدأ خاصی را به جای پدیدهای که مجازاً به آن اشاره میکند (یعنی مقصد) انتخاب کند، این گزینش مستلزم تغییر برجستگی[44] یا تغییر دیدگاه[45] است.
سیاستمداران اغلب از مجاز برای تأکید بر ویژگیهای مثبت گروه خود[46]و برجستهسازی ویژگیهای منفی گروه غیرخود[47] استفاده میکنند (وندایک، 1998). علیرغم این امر، تنها سیاستمداران نیستند که از این سازوکار بهرهبرداری میکنند. پینِلّی[48](2012) در بررسی پوشش خبری حادثة مدرسة بسلان [49]روسیه در سال 2004، که در آن تروریستهای چچنی به مدرسهای در شمال قفقاز حمله کرده و عدهای را کشتند، مشاهده کرد که در روزنامة طرفدار دولت، عبارت روسیه به طور مجاز به مردم و دولت روسیه اطلاق میشد، حال آنکه در روزنامه ضددولتی منتخب، این کلمه طوری بهکار رفته بود که شامل دولت روسیه نشود و دولت بیشتر با گروه تروریستها و گروه دشمن شناسایی میشد. این تحقیق نشان داد که در قالببندی مفهومی تروریسم، مجازهایی یافت شدند که عناصر مختلف کمرنگ یا پررنگ شده بود و این امر به دیدگاه سیاسی روزنامة مزبور وابسته بود.
موسکوویچ[50] (2001) به روش تفکر گروه خود-گروه غیرخود به لحاظ نظری پرداختهاست. وی معتقد است که نمایش اجتماعی توسط دو فرایند مهم اتصال[51] و انتزاع[52] ایجاد میشود. در فرایند اتصال تلاش میشود یک رخداد، شخص یا یک ایده را با مقولهای هماهنگ و مرتبط کنیم که از قبل در مورد گروه اجتماعی خاصی داریم. مثلاً کسی را میبینیم که عقاید اسلامی دارد. در اتصال تلاش میکنیم که در دیدگاهمان نسبت به وی، وی را با پیش مفاهیمی که قبلاً از ایمان و اعتقاد داریم مرتبط و هماهنگ کنیم و در او دنبال شواهدی میگردیم که با این قالب ذهنی هماهنگ باشد و شواهد با درک ما از ایمان سازگار باشد. در این حالت، به شواهد نقیض توجه نمیکنیم. اما در فرایند انتزاع، مشخصهای تصادفی را انتخاب میکنیم و از آن به عنوان مقوله استفاده میکنیم. مثلاً یکی از ویژگیهای اسلام، حجاب است. مجاز حجاب به جای اسلام، یعنی یک مورد از مقولهای عام به جای کل آن مقوله به کار رفتهاست. (نقل شده در لیتلمور، 2015: 102) کاتالونا و وا [53] (2013) نیز نشان میدهد که چگونه مجاز به صورت تصویر و متن با همدیگر در تعاملند تا ایدئولوژیهای موجود در گفتمان رسانههای ایالات متحده را شکل دهند. در این پژوهش با استفاده از یک چارچوب التقاطی شامل تحلیل کلام انتقادی، زبانشناسیشناختی و تحلیل چند نمودی[54]، نمونههایی ارائه میشودکه پتانسیلهای ایدئولوژیکی مجازها را در گفتمان رسانه نشان میدهد و اینکه چگونه مجاز به مفهومسازی مثبت افراد از خودیها (مدیران عامل در وال استریت) و منفی از غیرخودیها (امریکاییهای لاتین) کمک میکند. در بخش ذیل نیز، رویکرد التقاطی تحلیل مجاز انتقادی، پس از معرفی انواع مجازها ارائه میشود.
3 . مبانی نظری و روش تحقیق
3-1 . انواع مجازهای مفهومی
کوچش (2010: 172) معتقد است که یک حوزة مفهومی را گاه میتوان کلی در نظر گرفت که از اجزاء تشکیل شدهاست یا اجزائی در نظر گرفت که یک کل را میسازند. بنابراین دو نوع مجاز داریم:
1) کل و جزء که دو نوع مجاز به آن تعلق میگیرد: جزء به جای کل، مثل انگلیس به جای بریتانیای کبیر و کل به جای جزء مثل امریکا به جای ایالات متحده. حوزههای مفهومی که بر رابطة میان کل و جزء اعمال میشوند حوزة مفهومی چیز و اجزای آن، ساخت، رویداد پیچیده، مقوله و عضو، و مقوله و ویژگی است.
2) جزء و جزء. که معمولاً بر عناصر مفهومیِ درون یک رویداد (نشاهای رویداد) مثل کنش، علیت، تولید، کنترل، مالکیت، شمول و روابط نامشخص اعمال میشود. همین ارتباط را روئیز دو مندوزا ایبانز و دیئِز[55] (2002: 496- 497) به این صورت بیان میکنند:
نگاشتهای مجازی دو حالت دارند. وقتی یک حوزة کل، یعنی حوزة ماتریس[56]، به جای یکی از زیرحوزه های خود به کار رود، مثلاً قرص به جای قرص ضدبارداری در جملة »« اون داره قرص مصرف میکنه.». به این نوع مجاز، مجاز مقصد – در –مبدأ [57] گفته میشود. دیگر حالت مجاز وقتی است که بالعکس، زیرحوزهای به جای حوزة ماتریس متناظر خود به کار رود. مثلاً دست به جای ملوانان در جملة «همة دستها روی عرشه».در اینجا دست به جای ملوانان به کار رفته تا به ملوانانی اشاره کند که کار جسمانی آنها که اغلب با دست انجام میشود محور توجه است. به این نوع مجاز، مبدأ –در- مقصد[58] اطلاق میشود. این دو نوع نگاشت مجازی، با دو نقش عمدة ارجاع درمجاز همبستگی دارند: مجازهای مبدأ-در –مقصد مستلزم گسترش حوزه یعنی دسترسی کامل به حوزة ماتریس از طریق زیرحوزهها محقق میشود. از سوی دیگر، مجازهای مقصد-در – مبدأ به تقلیل حوزه و در نتیجه برجستهسازی بخشی خاص از یک حوزه میپردازند. روئیز دو مندوزا ایبانز و دیئِز، 2002: 498)
شکل 1) مجاز مقصد-در- مبدأ یا کل به جای جزء شکل 2) مجاز مبدأ-در-مقصد یا جزء به جای کل
در مقالة حاضر، این دو نوع مجاز مد نظر هستند و دادههای استخراج شده بر این اساس طبقهبندی شدهاند.
3-2 تحلیل مجاز انتقادی
کاربرد عبارت تحلیل مجاز انتقادی را در ژانگ (2014) یافتم. وی به ترکیب دو رویکرد مجاز مفهومی، آنچنان که در نظریة شناختی لیکاف و جانسون (1980) آمدهاست با تحلیل کلام انتقادی معتقد است. ژانگ (2014: 68) معتقد است که میتوان تحلیل کلام انتقادی را با مجاز مفهومی ترکیب کرد و تحلیل مجاز انتقادی را شکل داد. این نوع تحلیل، از روشهای تحلیل گفتمان انتقادی بهره میبرد تا به تحلیل نظاممند مجاز در گفتمان بپردازد و از این رهگذر ایدئولوژی بهکاررفته در گزینههای مجازی و عقیده، اذهان و نظرگاههای سازندگان گفتمان را آشکار کند و سپس قرائت و درک بیشتری از گفتمانها به دست دهد. بنابراین، مجاز عهدهدار نوع خاصی از معنای ایدئولوژیکی است. زیرا ایدئولوژی بخشی از شناخت ما، یعنی شناخت اجتماعی ما است؛ از اینرو، تحلیل مشخصههای شناختی پایه در زبانشناسی شناختی ابزاری مفید در تحلیل ایدئولوژیهای مختلف است و مبنایی تحلیلی برای بررسی عملکرد ایدئولوژی در زبان است (نقل شده در هونگ[59] و ژانگ، 2002: 6). مجاز نیز چون جزء اصلی زبانشناسی شناختی است در تحلیل عملکرد ایدئولوژی در زبانها مؤثر و مهم است. انتخاب مجاز انگیزه بلاغی سازندگان گفتمان را نشان میدهد. این انگیزه بلاغی بازتاب روش نگریستن به چیزها از زاویهای خاص است که در واقع نسخة ضعیف ایدئولوژی است. بنابراین، در انتخاب مجازها قصدمندی عجیبی وجود دارد که اصلاً زبانی نیست، بلکه به نگاه و نظر ما در مورد جهان و ارزشهای آن مربوط است (مائو[60]، 2008: 10). در مقالة حاضر نیز نظرگاه و دیدگاه سیاسی دو جناح سیاسی اصلاح طلب در تیترها مد نظر است. نظرگاه رسانه خواننده را به نوعی خاص از ایدئولوژی هدایت میکند و هدفِ تأثیرگذاری بر خواننده را تحقق میبخشد. مجاز نه تنها تجربة جسمی و روحی ما را نشان میدهد، واقعیتی بویژه اجتماعی را برایمان ایجاد میکند که نگرشها و نظرگاههای گفتمانسازها را منعکس میکند. دراین تحقیق، با توسل به نظر فوق، ابزارهای نظری موجود در زبانشناسی شناختی را برای شناسایی وطبقهبندی مجازها به کار میبریم و سپس، به نحوه بازنمایی ایدئولوژی یا دیدگاههای رسانه روزنامه که در قالب مجاز مفهومی ارائه شده است میپردازیم. نکتة حائز اهمیت این است که همانطور که لیکاف و ترنر[61](1989: 49-67) معتقدند «استعاره یا مجاز مفهومی، ممکن است به طور قراردادی از طریق یک تکواژ، واژه، عبارت، بند، جمله و یا کل متن، حالتها و دیگر انواع رفتار، روندهای استدلال و ... فعال شوند یا بازنمایی گردند» (نقل شده در بارسلونا، 1390: 14) مجازهای مفهومی شناسایی شده در این مقاله نیز گاه از طریق واژه و عبارت و بند و گاه از طریق کل متن فعال شدهاند و مبنا صرفاً رابطة واژگانی نیست.
3-3. روش تحقیق
این پژوهش بخشی از پژوهش وسیعتری است که به مطالعة استعاره در تیتر روزنامههای منتخب میپردازد. ابتدا از میان روزنامههای کثیرالانتشار متعلق به دو جناح سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب، هر کدام 6 عنوان روزنامه انتخاب شد (جمعاً 12 عنوان) که شامل روزنامههای جمهوری اسلامی، ایران، شرق، اعتماد، آرمان امروز و آفتاب یزد وابسته به جناح اصلاحطلب و رسالت، همشهری، قدس، جوان، کیهان و وطنامروز وابسته به اصولگرایان بود. ازآنجائیکه انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران در تاریخ 29 اردیبهشت سال 1396 برگزار شد، نسخههای منتشر شدة این روزنامهها در بازه زمانی نیمة فروردین تا نیمة خرداد به مدت 2 ماه، بهصورت در دسترس جمعآوری گردید. مجموع تعداد این نسخهها 289 شماره بود که 151 شماره شامل روزنامههای گروه 1 (اصلاح طلب) و 138 شماره شامل روزنامههای گروه 2 (اصولگرا) میشد. در جمعآوری دادههای مزبور، ابتدا تمام تیترهای مربوط به انتخابات در تمام صفحات استخراج گردید. سپس سرخطهای حاوی مجازهای مفهومی بر اساس اصول نظریة مجاز مفهومی شناسایی و در جداولی جمعآوری گردید. در بخش تحلیل، در پرانتز روبروی هر سرخط، به ترتیب: نام روزنامه، گروهی که به آن تعلق دارد- روزنامههای با مشی اصلاحات در گروه 1 و روزنامههای متعلق به اصولگرایی در گروه 2 قرار دارند-تاریخ انتشار به صورت روز و ماه و صفحه آمده است.
4 . تحلیل مجازهای انتخاباتی
همانطور که ژانگ (2014) معتقد است میتوان با تحلیل نظاممند مجاز در گفتمان، ایدئولوژی به کار رفته در گزینههای مجازی و عقیده، اذهان و نظرگاههای سازندگان گفتمان را آشکار کرد و سپس قرائت و درک بهتری از گفتمانها به دست داد. برای تحلیل نظاممند مجاز باید ابتدا به شناسایی و طبقهبندی آنها طبق نظریة معنیشناسی شناختی بپردازیم. سپس در بخش بعدی مقاله، بخش انتقادی مجاز ارائه میشود تا مجاز در ارتباط با ایدئولوژی سیاسی هر دسته از این روزنامه ها مورد بحث قرار گیرد.
دربخش مبانی نظری، دو نوع مجاز عمده ارائه گردید. مقصد –در-مبدأ و مبدأ –در-مقصد که مصادیق آن در به ترتیب در دو بخش 4-1 و 4-2 ارائه میشود.
4-1. مجازهای نوع الف: مقصد – در- مبدآ
در مجازهای این گروه کل به جای جزء به کار می رود. سه نوع مجاز در تیترهای بررسی شده مشاهده گردید که عبارتند از سازمان به جای شخص مسئولِ آن سازمان، کشور/شهر به جای اهالی آن کشور/شهر، و مردم ایران به جای طرفداران یک حزب
4-1 -1. سازمان به جای شخص مسئول آن سازمان
یکی از مجازهای مقصد –در- مبدأ یا کل به جای جزء، مجاز مقوله به جای عضو است. اگر نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را مقولهای در نظر بگیریم که مسئولان آنها عضوی از آن مقولهاند، مجاز سازمان به جای شخص مسئول آن نهاد میتواند ابزاری زبانی باشد، با این هدف که ویژگیهای برجسته شده و انتخاب شدة مربوط به آن سازمان را به شخص مسئول آن تسری دهد. با این وصف، کاری که گفتمانساز انجام میدهد مبتنی بر ایدئولوژی و ارزشگذاری سیاسی خاص خود است. به این صورت که انتظار میرود در گفتمان انتخاباتی ویژگیهای خوب و دارای ارزش، به خود[62] و سازمانهای مربوط به کاندیدای مورد حمایتِ خود و ویژگیهای منفی به نهادها و سازمانهای منتسب به رقیب (غیرخود[63]) نسبت داده شود.
مصادیق این نوع مجاز عبارتند از:دولت به جای روحانی، آستان قدس رضوی به جای رئیسی، شهرداری تهران به جای قالیباف.روزنامههای گروه 1 به تمجید عملکرد دولت یا برجستهسازی صفات منفی رقیب در برخورد با خودی پرداختهاند و با این تکنیک به طور غیرمستقیم بر کارآمدی نامزد دولت اصلاحات و نیز غیراخلاقی بودن کنشهای رقیب تأکید کردهاند. از طرف دیگر، روزنامههای گروه 2 با استفاده از این مجاز، به انتقاد از عملکرد روحانی پرداختهاند و ضعفهای وی را از طریق پررنگ کردن ضعفهای سازمان های دولتی افشا و پررنگ نمودهاند. در این داده ها کاربرد دولت و ویژگیهای منفی آن، ذهن خواننده را سمت دکتر روحانی که رئیس دولت و از آن مهمتر، نامزد اصلاح طلبان در انتخابات است میبرد.
گروه 1
(1) نوع برخورد رقبای دولت غیراخلاقی بود (آرمان امروز-1- دوشنبه 25 اردیبهشت- ص3)
(2) تهمتها به دولت بیپاسخ نماند (آرمان امروز-1-سهشنبه 19 اردیبهشت- ص3)
(3) ماجرای تیشرت های انتخاباتی علیه دولت (اعتماد-1- پنج شنبه 21 اردیبهشت- ص2)
(4) بار کوتاهی شهرداری و حوزه هنری روی دوش دولت (اعتماد-1- دو شنبه 25 اردیبهشت- ص12)
(5) حملات همزمان احمدی نژاد و قالیباف به دولت روحانی (جمهوری اسلامی-1- پنج شنبه 17 فروردین- ص1)
(6) شعارها و وعده های طیف مخالف دولت زاییده جهلشان بود (شرق-2- شنبه 23 ردیبهشت- ص2)
گروه 2
(7) امروز دغدغة دولت دغدغة مردم نیست (قدس- 2- سه شنبه 19 اردیبهشت- ص4)
(8) نقدهای بسیاری به دولت وارد است (رسالت- 2- شنبه 23 اردیبهشت- ص2)
(9) دولت به راحتی به مردم دروغ میگوید (رسالت- 2- شنبه 23 اردیبهشت- ص3)
(10) بدهی نجومی دولت به مردم تهران (همشهری-2- دوشنبه 4 اردیبهشت- ص3)
(11)بدهی دولت به تهرانی ها به 18 هزار میلیارد تومان رسید. (همشهری-2- پنجشنبه 28 اردیبهشت- ص3)
در شواهد فوق دیده میشود نهاد دولت نمیتواند دارای ویژگی دغدغهمندی، فاصله گرفتن از مردم، دروغگویی، بدهکاری و امثال آن باشد. بنابراین، در بافت انتخاباتی، ممکن است مفاهیم مقصدی مثل کابینه و رئیس دولت در ذهن تداعی شود. در این حالت ویژگیهای منفی منسوب به دولت به صاحبان دولت از جمله روحانی که رئیس دولت است قابل تسری است. ممکن است این اتفاق در لایههای معنایی اولیه در ذهن رخ ندهد، و به این سادگی نباشد، اما چنانچه به تقابلهای دو جناح در جریان انتخابات واقف باشیم، این امر، بویژه هنگامی که زیاد تکرار شود، میتواند بهراحتی به ذهن خواننده خطور کند. در عین حال که گفتمانساز نیز بدون ارجاع مستقیم به فرد مورد انتقاد، با کلیگویی به اهداف انتخاباتی خود رسیده و بذر منفینگری را در لایههای زیرین ذهن خواننده پراکندهاست.
همین امر در انتقاد روزنامههای گروه 1 از نامزد دیگر انتخابات، ابراهیم رئیبسی که نمایندة جناح اصولگرایان است نیز دیده میشود: مجاز آستان قدس رضوی به جای رئیسی. این مجاز از سوی روزنامههای گروه 1 در نقد رقبای انتخاباتی به کار رفتهاست. نسبتدادن ویژگی منفی فرار مالیاتی و صدقه گرفتن، ارزشگذاری ایدئولوژیکی جناح چپ اصلاح طلب را درمورد غیرخودی نشان میدهد:
(12)ما نهادهای استثناشده از مالیات نمی خواهیم. دم از اشتغال می زنید؟( اعتماد- 1- دوشنبه 18اردیبهشت – ص1)
(13)آستان قدس باید مالیات بپردازد ( اعتماد- 1- دوشنبه 18اردیبهشت- ص3)
(14)رییسی: آستان قدس به جای مالیات دادن به مردم کمک می کند سازمان مالیاتی: آستان قدس از دادن مالیات تکلیفی معاف نیست. ( اعتماد- 1- سه شنبه 19 اردیبهشت- ص3)
(15) آستان قدس موظف به پرداخت مالیات است/هیچ کس در منطقه حفاظتی قرار ندارد(آرمان امروز- 1- چهار شنبه 20اردیبهشت- ص8)
(16) آستان قدس موظف به پرداخت مالیات است (آفتاب یزد، 1، چهارشنبه 20 اردیبهشت- ص 2) و (ایران- 1- چهارشنبه 20 اردیبهشت- ص2) و (شرق- 1- چهار شنبه 20 اردیبهشت- ص1) ( آرمان امروز- 1- چهار شنبه 20 اردیبهشت- ص2)
(17)آستان قدس از مالیات تکلیفی و ارزش افزوده معاف نیست. (ایران- 1- سه شنبه 19 اردیبهشت- ص5)
در موارد فوق، شواهد واژگانی به تنهایی برای برانگیختن رابطة مجازی در ذهن کفایت نمیکند. مثلاً در شاهد 12دو جمله به کار رفتهاست. جملة دوم رابطة نهاد آستان قدس و فرد مسئول را به ذهن تداعی میکند. از شعارهای انتخاباتی رئیسی ایجاد اشتغال برای جوانان است. این دانش به ذهن خواننده کمک میکند تا از نهاد استثنا از مالیات به مسئول آن هدایت شود و سپس به خط مشی روزنامه اصلاحطلب در متخلف جلوهدادن رئیسی و نیز تناقض در ادعاهای وی دست یابد. در سایر شواهد، تأکید بسیاری بر عدم پرداخت مالیات توسط آستان قدس میشود که ذهن مخاطب با توسل به شواهد غیرزبانی نمیتواند آنرا اتفاقی تصور کند. از طرفی آستان قدس به عنوان یک موسسه نیست که مالیات پرداخت میکند یا نمیکند و این مسئول آن است که امکان این کار را دارد.
همین امر در مورد مجاز سوم شهرداری تهران به جای قالیباف نیز صادق است. در تیترهای ذیل، مربوط به گروه 1، هیچ ویژگی مثبتی به نهاد شهرداری تهران منتسب نمیشود. این امر در بافت انتخابات که شهردار تهران از جمله نامزدهای آن است و در گروه رقیب قرار دارد، معنیدار به نظر میرسد:
(18)گلایه وزیر ارشاد از وعدههای بی سرانجام شهرداری تهران (ایران- 1- پنج شنبه 21 اردیبهشت- ص22)
(19)شهرداری تهران بدهکار کلان بانکی است ( اعتماد- 1- دوشنبه 18اردیبهشت – ص10)
(20)بار کوتاهی شهرداری و حوزه هنری روی دوش دولت ( اعتماد- 1- دوشنبه 25 اردیبهشت – ص12)
(21)شهرداری ازبزرگترین بدهکاران بانکی است. (آرمان امروز- 1- چهار شنبه 20 اردیبهشت- ص8)
(22)فساد در شهرداری تهران و راهکار اصلاح طلبان (آرمان امروز- 1- دوشنبه 25 اردیبهشت- ص8)
(23)شهرداری 1670 میلیارد تومان بدهی معوق مالیاتی دارد (جمهوری اسلامی- 1- پنجشنبه 21 اردیبهشت- ص15)
(24) شهرداری تهران بدهیاش را پرداخت کند تا یخچال بازنشستگان پر شود (جمهوری اسلامی- 1- شنبه 23 اردیبهشت- ص 13)
خواننده میتواند در صورت آگاهی از این موقعیت کلام، صفات و کنشهای انسانی مانند خُلف وعده، تخلف، بدهکاری، کوتاهی، فساد، فرار مالیاتی و امثالهم را بر اساس یک رابطة مجازی از سازمان به شخص منتقل کند. از اینرو، تحقق این دسترسی ذهنی موجب میشود صفات مذکور به شخص داده شود و نه به سازمان. این امر ممکن است محقق شود یا نشود. در صورت تحقق، رسانه به هدف خود در تخریب رقیب نائل شدهاست. روزنامههای گروه 2، با استفاده از همین مجاز، ایدئولوژی سیاسی خود را هدایت میکنند. در این مثالها، برعکس موارد فوق، این ویژگیهای مثبت است که به سازمان شهرداری منتسب میشود و ذهن با همان فرایند مجاز شناختی این صفات را به شهردار آن هدایت میکند:
(25) اگر زیباییهای تهران را نمیبینند از عینکهای خودشان بزنند (رسالت- 2- چهار شنبه 20 اردیبهشت- ص10)
(26)در اوج تحریمهای داخلی و خارجی درآمد شهرداری 10 برابر شد (همشهری-2- پنجشنبه 31 فروردین- ص15)
(27)شهر تهران روی ریل آبادانی است (رسالت- 2- سه شنبه 26 اردیبهشت- ص 10)
شهر و شهردار رابطة کل و جزء از نوع مقوله و عضو دارند. یعنی شهردار عضوی از مقوله شهر است. همین رابطه میان شهرداری به عنوان یک مقوله و شهردار به عنوان عضوی از آن برقرار است. اگر سلسله مراتب کل به جزء را درنظر بگیریم از شهر به شهرداری و سپس شهردار میرسیم. تیتر«شهر تهران روی ریل آبادانی است»، را در نظر بگیرید. این تیتر در پاسخ به منتقدان مدیریت شهر تهران است. در بافت انتخابات ذهن خواننده از شهر به شهرداری و از شهرداری به شهردار میرسد. این انگیختگی ممکن است در مورد همه خوانندگان اتفاق بیافتد یا نیافتد و دانش و آگاهی خواننده از این امر در انگیختگی مجاز در ذهن مؤثر است. بنابراین، ذهن خوانندة آگاه از طریق این واژگان و نیز بافت و متنی که این تیتر در آن به کار رفته، به سهولت به شهردار می رسد. سپس صفات مثبت و منفی منتسب به این مفهوم است که نگرش مد نظر رسانه را آشکار میکند. در واقع مجاز به رسانه کمک کردهاست تا نگرش خود را بطئیتر و پوشیدهتر ارائه کند و از ارائة صریح آن به دلایل مختلف بپرهیزد.
4-1-2 . کشور/شهر به جای اهالی آن کشور/شهر
نمونه شناختی آرمانی ظرف به لحاظ استعاری بسیار گسترده است و قادر است مجازهای متنوعی تولید کند. مکان های بزرگ به طور عمده به صورت ظرفی که مردم در آنها هستند مفهومسازی میشوند. مجاز مکان به جای ساکنان مثلاً در عبارت تمام شهر به جای «مردمی که در شهر زندگی می کنند» نمونهای از اینگونه مجازهاست.(کوچش، 1393: 244-245). در دادههای این پژوهش نیز، گاه اسمهای مکان مثل ایران، یا شهرهای آن به جای افراد ساکن در آن به کار میرود. یکی از اینها شهر به جای مردم شهر است:
(28)مشهد، اصفهان و تهران اصلاحطلب شدند ( اعتماد- 1- دوشنبه 1 خرداد –ص1)
(29)آری شهرستان ها به حسن روحانی (آرمان امروز- 1- شنبه 23 اردیبهشت- ص 3)
(30)[ای تهران]جمعه که دوباره به امید و اعتدال رای دهی تو را کوفه خواهند خواند! (ایران- 1- چهارشنبه 27 اردیبهشت- ص 1)
در موارد فوق، اصلاحطلب شدن، آری گفتن و رایدادن را نمیتوان به مکان نسبت داد، پس ذهن ممکن است به سمت ساکنان آن مکان هدایت شود و رابطة مجاز شکل بگیرد. در گروه 2 نیز همین مجاز دیده میشود. در اینجا نیز مشهد به وضوح به جای ساکنان مشهد به کار رفته است. این مجاز برای برجسته کردن خودی و بزرگنمایی آن به کار رفته که در تبلیغات غیر انتخاباتی نیز کاربرد دارد:
(31)مشهد کار را تمام کرد (قدس- 2- چهارشنبه 28 اردیبهشت- ص1)
4-1-3. مردم ایران به جای طرفداران یک حزب
پس از انتخابات، یک حزب برد و یک حزب باخت. حزب برنده شاد است. این شادی در برخی شواهد به کل مردم نسبت داده میشود. در واقع، شادی ایران و کل مردمش به جای شادی حزب پیروز عنوان میشود و رابطة مجازی کل به جای جزء در ذهن انگیخته میشود:
(32)ایران شاد اعلام رسمی پیروزی انتخاباتی روحانی شهرها را جلوهگاه شور و نشاط کرد (ایران- 1- دوشنبه 1 خرداد- ص7)
(33)ایران شاد جشن خودجوش مردم در تهران و شهرستانها پس از پیروزی روحانی (ایران- 1- دوشنبه 1 خرداد- ص 1)
ناگفته پیداست که پس از انتخابات، به دلیل پیروزی یک جناح و شکست آن دیگری، همه شاد نیستند. ولی در روزنامههای اصلاحطلب، ذهن از طریق مجاز کل مردم ایران به جای طرفداران یک حزب از این رابطه کل به جای جزء در جهت برجستهکردن و بزرگ نمایش دادن حزب خودی استفاده میکند بدون اینکه مستقیماً به آنها اشاره کند. در موارد ذیل مردم، ملت، ایرانیان که مفاهیمی کلی هستند، در بافت سیاسی انتخابات به جای دستهای از مردم (طرفداران اصلاحطلبی) به کار میروند. آگاهی از بافت سیاسی جامعه به ما در انگیختگی این رابطه کمک میکند و ما به عنوان خواننده منظور روزنامه از خودمان، ملت و مردم و ایرانیان را درک میکنیم:
(34) به خودمان رای بدهیم (ایران- 1- پنجشنبه 28 اردیبهشت- ص 1)
(35) پیروزی مردم (ایران- 1- یکشنبه 31 اردیبهشت- ص24)
(36) روز مردم ( اعتماد- 1- شنبه 30 اردیبهشت - ص13)
(37) ملت پیروز شد (ایران- 1- شنبه 30 اردیبهشت- ص1)
(38) همه نگرانی برخی ها این است که پای صندوق رای شلوغ و ملت در دور اول پیروز انتخابات شود (جمهوری اسلامی- 1- سه شنبه – 26 اردیبهشت- ص 3)
(39) 29 اردیبهشت ماندگارایرانیان (ایران- 1- یکشنبه 31 اردیبهشت- ص19)
بسیار طبیعی است که استفاده از این مجاز هدف تبلیغاتی جناح مذکور را تأمین میکند. خواننده هنگام مواجهه با این مجاز، از طریق حوزة مبدأ ملت و مردم و نظایر آن، به رایدهندگان اصلاحطلب دسترسی ذهنی مییابد. گروه 2 روزنامهها نیز از این مجاز استفاده کردهاست:
(40)کناره گیری محمدباقر قالیباف از نامزدی انتخابات به نفع سید ابراهیم رئیسی: کفه تغییر به نفع مردم سنگینتر شد. (قدس- 2- سه شنبه 26 اردیبهشت- ص1)
4-2 مجازهای گروه ب: مبدأ در مقصد (جزء به جای کل)
سه مجاز فوق از مجازهای نوع الف بودند. اما ملاحظه میشود که روزنامههای مورد پژوهش از مجازهای جزء به جای کل یا مبدأ در مقصد نیز برای اهداف سیاسی خود در انتخابات بهرهبرداری کردهاند. در اینجا هدف بیشتر گسترش و بسط صفات و ویژگی جزء (مثبت/منفی بسته به گروه سیاسی) به کل (در اینجا حزب یا جریان سیاسی) است.
4-2-1 شخص به جای حزب
برای گسترش ویژگیهای یک شخص سیاسی به حوزة کلیتر حزب از احمدینژاد به جای اصولگرایی استفاده شدهاست. در گروه 1، از رئیس جمهور اسبق ایران یعنی محمود احمدینژاد به جای جناح اصولگرا استفادهشده تا انتقادات مربوط به وی به نامزدهای جدید اصولگراها نیز تسری و گسترش یابد و اهداف انتخاباتی رسانة اصلاحطلب در تضعیف و تخریب رقیب تأمین شود. در اینجا نیز واژة احمدی نژاد ملاک شکل گیری مجاز نیست و مجاز از طریق بافت کلی انتخابات در ذهن انگیخته می شود. به عنوان مثال در تیتر «برنامه ریزان ستاد رئیسی اعضای دولت احمدی نژاد هستند» (آرمان امروز- 1- شنبه 23 اردیبهشت- ص1) به صراحت بهقرارگرفتن این دو شخص در یک طیف اقرار شده است. آگاهی خواننده از این امر کافیست تا ذهن را در مثالهای زیر از احمدی نژاد به سوی جریان اصولگرایی هدایت کند بویژه اینکه خواننده آگاه به مسائل انتخابات میداند که احمدی نژاد جزء کاندیداهای این دوره نیست. بنابراین، انتقاد از وی در اقتصاد، انزوا و نابودی وی، در چنین موقعیتی، ذهن رابه سمت آن کلی میبرد که احمدی نژاد جزئی از آن محسوب می شود:
(41)سایه احمدی نژادیسم بر اقتصاد ایران ( اعتماد- 1- چهارشنبه 20 اردیبهشت- ص5)
(42)احمدی نژاد از گردونه تاریخ خارج شدهاست ( آرمان امروز- 1- ص3- سه شنبه 19 اردیبهشت- ص3)
به اعتقاد نگارنده، و همانطور که کوچش (1393) اذعان میدارد گاه رابطة میان وسیله و هدف آنطور که در موارد فوق بررسی شد در یک حوزة مفهومی و با ارتباط مشخصی رخ نمیدهد. در دادههای انتخاباتی برگرفته از سرخط روزنامهها مشاهده شد که گاه از نام شخصی که در انتخابات نقشی ندارد استفاده میشود تا شخص یا جریانی دیگری تمجید یا مورد انتقاد قرار گیرد و این نوع کاربرد بستگی به وابستگی حزبی رسانه دارد.
4-2-2 زمان رخداد به جای خود رخداد
گاه زمان یک رخداد مهم به جای خود رخداد در فضایی وسیعتر به کار میرود. زمان رخداد بخشی از رخداد است و از اینرو از جمله مجازهای جزء به جای کل یا مبدأ در مقصد است. به عنوان مثال، مجاز دوم خرداد 76 به جای پیروزی اصلاحات برای اهداف تبلیغاتی و ذکر پیروزی اصلاحطلبان و اشارة غیرمستقیم به آن به کار رفتهاست:
(43)تکرار رای 76 در اردیبهشت 96 ( اعتماد- 1- شنبه 23 اردیبهشت- ص6)
(44)صندوق شلوغ تر، رای بالاتر، دوم خرداد دیگر ( اعتماد- 1- چهارشنبه 27اردیبهشت- ص2)
(45)29 اردیبهشت هم مثل دوم خرداد 76 نقطه عطفی خواهد شد (جمهوری اسلامی- 1- چهار شنبه 13 اردیبهشت- ص2)
(46)اردیبهشت 96 امتداد خرداد 76 (شرق- 1- سه شنبه 2 خرداد- ص3)
5. نتیجهگیری
در بخش فوق دو دسته از مجازها ارائه و مورد بررسی قرار گرفت. حال در پاسخ به سوال نخست پژوهش مبنی بر اینکه کدام مجازهای مفهومی در سرخطهای روزنامههای ایران با موضوع انتخابات به کار رفتهاند؟ می توان به صراحت گفت که بر اساس شواهد ارائه شده در بخش فوق، دو نوع مجاز الف و ب که در پیشینه تحقیق ذکر شد در این تیترها ملاحظه گردید. از مجاز نوع الف، سه نوع (شکل 3) و از مجاز نوع ب دو نوع (شکل 4)به کاررفته است.
شکل 3) مجازهای مقصد در مبدأ یا کل به جای جزء
همانگونه که دیدیم، هدف از کاربرد مجازهای گروه الف، مجازهای مقصد-در – مبدأ، تقلیل حوزه و در نتیجه برجستهسازی بخشی خاص از یک حوزه است (روئیز دو مندوزا و دیئِز، 2002: 498). در این نوع مجاز، روزنامه تلاش میکند یا ویژگیهای مثبت گروه خود را برجسته کند مثلاً محبوبیت بالای کاندیدای خودی در سرخط « آری شهرستانها به حسن روحانی» (آرمان امروز- 1- شنبه 23 اردیبهشت- ص 3) یا ویژگیهای منفی گروه دیگر، مثلاً دروغگویی کاندیدای غیرخودی در سرخط «دولت بهراحتی به مردم دروغ میگوید» (رسالت- 2- شنبه 23 اردیبهشت- ص3). در مثال نخست، شهر به جای بخشی از اهالی آن به کار رفته است. این کار باعث برجستهسازی عملکرد گروه طرفداران خودی میشود. در مثال دوم، ضعف گروه غیرخودی برجسته می شود.
در مجازهای نوع ب، مبدأ- در مقصد یا جزء به جای کل، بر حسب اهداف ایدئولوژیکی سیاسی، ویژگیهای مثبت یا منفی جزئی از گروه خود یا غیرخود به کل گروه متناظر بسط داده میشود. مثلاً در مثالهای مربوط به روزنامههای گروه 1،«احمدی نژاد از گردونه تاریخ خارج شدهاست» ( آرمان امروز- 1- ص3- سه شنبه 19 اردیبهشت- ص3) با هدف نفی گروه رقیب و بسط ویژگی مطرود بودن یک عضو از گروه رقیب به کل گروه اتفاق میافتد. یا در سرخط « تکرار رای 76 در اردیبهشت 96 ( اعتماد- 1- شنبه 23 اردیبهشت- ص6)» 76 زمان رخداد پیروزی اصلاح طلبان بوده که به جای رخداد به کار رفتهاست و حادثة مهم پیروزی اصلاح طلبان را به عنوان یک رخداد مهم و استراتژیک به ذهن متبادر و قدرت گروه خود و ضعف گروه غیر خود را نشان میدهد. یادآوری این رخداد، تاکتیکی تبلیغاتی است که به مدد استراتژی مجاز مفهومی رخ میدهد.
شکل 4( مجازهای مبدأ در مقصد یا جزء به جای کل
سوال دیگری که در ابتدای مقاله مطرح شده این بود که چگونه ایدئولوژیهای سیاسی روزنامههای اصولگرا و اصلاحطلب، در انتخاب مجازهای مفهومی در سرخط خبرهای انتخاباتی آنها تأثیرگذار است؟ در پاسخ باید اذعان داشت که روزنامهها با استفاده از مجازهای فوق به ارزشگذاری منفی از رقیب و جناح او پرداخته و به طور مستقیم به ارزشگذاری مثبت از نامزد خود پرداختهاند. در این ارزشگذاریها با دو مفهوم خودی و غیرخودی و ارزشگذاری مثبت برای خودی و منفی برای غیرخودی مواجهیم. به عنوان مثال، در بازنمایی شخصیتهای مختلف به جای حزب خودی، رسانه روزنامه تلاش میکند چهرة مثبتی از خودی به تصویر بکشد و غیرخودی را مخدوش کند:احمدی نژاد به جای اصولگرایی(ارزشگذاری منفی برای غیرخودی توسط گروه 1). به طور کلی مجازهای فوق با اهداف تبلیغ یک ایدئولوژی سیاسی خاص که مد نظر رسانه منتشرکننده آن است به کار رفتهاند. از مجاز دولت به جای روحانی در جهت برجستهکردن ضعفهای این نامزد و جناح وی بهرهبرداری میکند.
یافتههای فوق مؤید نظرات لیتلمور (2015: 73) مبنی بر کارکرد تفسیری مجاز است. شواهد فوق نشان میدهدکه مجاز کارکردی تفسیری داشته و اطلاعات را از زاویهای خاص ارائه میکند و بر برخی جنبهها تأکید و آنها را برجسته مینماید، و برخی دیگر را از نظر دور می دارد؛ مثلاً عملکرد مالی شهرداری ممکن است دارای ابعاد مثبت و منفی باشد. این حقیقت را دو روزنامه با مجازهایی از دو زاویة متفاوت ارائه میکنند. اگر هدف رسانه بیان حقیقت است قاعدتاً، میبایست جنبههای مثبت و منفی این سازمان، و به واسطة رابطة مجازی مسئول این سازمان، را واقعگرایانه در زبان نمایش دهد. اما به نظر میرسد دغدغة رسانه ارائة حقیقت نیست، بلکه نمایش ایدئولوژی سیاسی خودبرتری است به طوریکه آرمان امروز تیتر را اینگونه انتخاب میکند:«شهرداری از بزرگترین بدهکاران بانکی است» (مثال 21) و همشهری اینگونه: «در اوج تحریمهای داخلی و خارجی درآمد شهرداری 10 برابر شد». هر دو روزنامه از یک مجاز شهرداری به جای شهردار استفاده میکنند ولی اطلاعات متفاوتی را در راستای اهداف سیاسی و اطلاعاتی به خواننده ارائه میکنند.
[1] metonymy
[2] Z. Kovecses
[3] G. Lakoff & M. Johnson
[4] K. Panther & G. Radden
[5] T. Van Dike
[6]D. B. Lenard, N. Ćosić
[7] Q. Zhang
[8] A. G. M. Al-Sharafi
[9] transference
[10] implicitness
[11] Cognitive or rational transference
[12] Loose or non-similarity transfer
[13] representation
[14] Indirect reference
[15] Idealized Cognitive Model(ICM)
[16] K. Panther & L. Thornburg
[17]R. Langacker
[18] G. Radden
[19] vehicle
[20] source
[21] target
[22] L. Hidalgo-Downing & B. Kraljevic
[23] stand for
[24] J. Littlemore
[25] highlighting
[26] construal
[27] anaphoric
[28] cohesion
[29] exophoric
[30] illocutionary speech act
[31] relation -building
[32] discourse communities
[33] downplay
[34]euphemism
[35] irony
[36] vagueness
[37] hyperbole
[38] evaluation
[39] positioning
[40] active zones
[41] foregrounding
[42] A. Barcelona
[43] C. Forceville
[44] salience
[45] viewpoint
[46] in-group
[47] out-group
[48] E. Pinelli
[49] Beslan School
[50] S. Moscovici
[51]anchoring
[52] abstracting
[53] T. Catalona & L. Waugh
[54] multimodal analysis
[55] F. J. Ruiz de Mendoza Ibanez & V. O. I. Diez
[56] matrix
[57] target-in-source
[58] source-in-target
[59] Y. Q. Hong
[60] X. G. Mao
[61] M. Turner
[62] self
[63] the other