بررسی جایگاه مبتدا درفارسی برپایه برنامه کمینه‌گرا

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

2 دانش‌آموخته دوره دکتری زبان‌شناسی دانشگاه تهران

چکیده

  در این مقاله دو دیدگاه­ هگمن و گوئرون (1999) و کریمی (2005) در مورد انشقاق گروه متمم‌ساز (CP) و فرافکن‌های تحت تسلط آن را در ارتباط با جایگاه سازه مبتدا در زبان فارسی مورد بحث قرار می­­دهیم. درحالی‌که هر دو رویکرد قائل به وجود دو فرافکن بیشینه نقشی تأکید (FocP) و مبتدا (TopP) بین دو گروه متمم­ساز و گروه فعلی‌اند، اما از دو جهت نیز با ی ک دیگر متفاوت هستند. تفاوت نخست آن که کریمی جایگاه شاخص گروه ز مان [spec TP] را جایگاه آن چیزی می­داند که از آن به­عنوان مبتدا­ی پس زمینه (backround topic) یاد می‌کند، در حالی­که این جایگاه از نظر هگمن و گوئرون جایگاه فاعل است . تفاوت دوم آن که در فرضیه انشقاق گروه متمم­ساز پیشنهادی هگمن و گوئرون در فاصله بین گروه متمم­ساز و گروه تصریف یا گروه زمان دو فرافکن بیشینه مبتدا وجود دارد که فرافکن مبتدای پایین­تر خاصیت بازگشتی (recursive) دارد، در ­حالی که در تحلیل کریمی تنها یک فرافکن بیشینه نقشی مبتدا وجود دارد. بر­این اساس، طبق تحلیل کریمی در جملات دارای دو مبتدا، مبتدای جدید (shifted topic) در جایگاه شاخ ص گروه مبتدا و دیگری در جایگاه شاخص گروه زمان قرار دارند، در­حالی که طبق تحلیل هگمن و گوئرون هر یک از سازه‌های مبتدا در یکی از دو جایگاه شاخص گروه مبتدا واقع می­شود. در این مقاله با استفاده از حرکت گروه‌های اسمی نا-مشخص (non-specific) در ساخت‌های دارای سازه تأکیدی و نیز تطابق آن با فعل نشان خواهیم داد که تحلیل هگمن و گوئرون از کفایت بیشتری برخوردار است.        

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A minimalist approach to the landing site of Persian topics

نویسندگان [English]

  • A Darzi 1
  • R. M Beyraghdar 2
1 University of Tehran
2 Ph.D student University of Tehran
چکیده [English]

The present paper compares and contrasts two split CP hypotheses with regard to topicalization in Persian. While the two hypotheses posit a focus phrase (FocP) and a topic phrase (TopP) as two functional projections that serve as the landing sites for scrambled constituents, there are two major differences between the two proposals. First, though Karimi (2002) takes the Spec of TopP as the landing site for what she calls shifted topics, she takes Spect of TP as an A ́-position in which background topics may land. However, this position is the familiar subject position for Haegeman and Gueron (1999).  Second, while there are two topic projections between TP and CP  in Haegeman and Gueron’s proposal; one above FocP and a recursive one between TP and FocP, there  is only one TopP in Karimi’s (2005) proposal. We provide evidence from scrambled non-specific constituents in constructions involving a focussed phrase and the agreement relation between the scrambled constituent and the verb to support Haegeman and Gueron's view of the split CP hypothesis.

کلیدواژه‌ها [English]

  • topic
  • topic phrase
  • focus
  • focus phrase

پانوشت‌ها

* این پژوهش با استفاده از اعتبارات دانشگاه تهران به پرونده پژوهشی 4/1/4101013 انجام گردیده است. لازم می‌دانیم در اینجا از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه تهران تشکر کنیم.

1- برای اطلاع بیشتر در­مورد عدم لزوم همراهی "را" با مبتدای ثانویه به درزی (1385) مراجعه کنید.

2-  برای اطلاع بیشتر در مورد تفاوت مبتدا و ساخت­های فک­اضافه، همچنین تفاوت سازه مبتدا­سازی شده  و سازه ارتقا یافته به درزی (1996و1385) مراجعه کنید.

3- جهت حفظ انسجام در بازنمایی­های ارائه شده توسط دیگران تغییراتی داده شده است. این تغییرات تأثیری بر استدلال­های مطرح شده از جانب ایشان ندارد.

4- بدیهی است که قائل شدن به این­که محل فرود سازۀ مبتداسازی شده در جملات پایه جایگاه شاخص متمم­ساز و در جملات پیرو جایگاه دیگری است مستلزم نوعی دوگانگی است که زبان­شناسان از آن اجتناب می­کنند. مشخصه بارز یک تحلیل کارآمد ارائه رویکردی واحد در بررسی داده­ها است و این دلیل دیگری بر رد این تحلیل است.

5- زبان رتومایی زبان برخی از جزایر اقیانوس آرام است که در رتوما (Rotuma)، فی‌جی(Fiji) و دیسپورا  (Diaspora)  بدان صحبت می­شود.

6- طبق نظر دن دیکن (2006) ساخت جمله (11 الف) به صورت (i)  است.

  (i) [ TopP [itu? Ta] I  [Top  Top = RELATOR (ne) [TP fa  ta  re (…) eci  ]]]

(دن دیکن  2006: 26)

7- مشکوة الدینی (1386) نیز در زبان فارسی با قائل شدن  به گروه نقشی اضافه بر فراز گروه تعریف (DP) و قرار دادن کسره اضافه در جایگاه هسته این فرافکن بیشینه نقشی، در حقیقت قائل به وجود یک رابطه اسنادی بین گروه اسمی در جایگاه شاخص این فرافکن بیشینه نقشی و سازه دیگر در جایگاه متمم آن می­شود. برای اطلاع بیشتر به مشکوة الدینی (1386) مراجعه کنید.

 

8- منظور از TopP* این است که TopP خاصیت بازگشتی دارد، یعنی یک جمله می­تواند بیش از یک مبتدا داشته باشد.

9- در اینجا و در بخش­های بعد آگاهانه و با تسامح از اصطلاح رد استفاده نموده‌ایم. این مفهوم در چارچوب برنامه کمینه‌گرا جای خود را به کپی داده است.

10- کریمی با استفاده از ضمیر دو سویه همدیگر نشان می­دهد جایگاه شاخص گروه زمان یک جایگاه غیر­موضوع است. برای اطلاع بیشتر به کریمی ( 123:2005) مراجعه کنید.

11- در اینجا به منظور سهولت در پیگیری بحث، آنچه را کریمی (2005) تحت عنوان EPPs   مطرح می­کند، به صورت ویژگی تعبیر ناپذیر مبتدا [u top] در­نظر گرفته­ایم.

12- طبق نظر کریمی (2005) در جمله (18) گروه حرف اضافه در این موقعیت در صورتی که دارای تعبیر مبتدا باشد، در جایگاه شاخص گروه زمان واقع می­شود (ساخت 29). در­غیر این صورت، با توجه به اینکه  این گروه حرف اضافه یک قید زمان است و قید زمان طبق نظر چینکوئه (1999) (به نقل از کریمی (2005) یک قید جمله محسوب می­شود، جایگاه آن در جملاتی مانند جملات (18) اتصال به TP یا vP خواهد بود. اجر (2003) نیز جایگاه این گروه حرف اضافه را اتصال به vP می­داند.

13- در این مقاله تطابق معادل AGRP  و agreemet  قرار داده شده است و مراد تطابق فعل و فاعل به لحاظ ویژگی­های شخص و شمار است. از اصطلاحمطابقه به­عنوان معادل agree  استفاده شده است وآن فرایندی نحوی در برنامه کمینه­گرا است که در نتیجه آن ویژگی‌های ساخت‌واژی -نحوی بین دو عنصر جستجو­گر(probe) و مقصد(goal) بازبینی می­شوند.

کتابنامه
خرمایی‌، علیرضا (1380) رویکرد نحوی‌ - کلامی به مبتدا­سازی گروه­های اسمی در زبان فارسی‌، رساله‌ دکتری‌ چاپ‌ نشده‌، دانشگاه‌ تهران‌.
دبیرمقدم‌، محمد (1369) «پیرامون‌ "را" در زبان‌ فارسی». مجله‌ زبان­شناسی، س 7، ش 1، صص: 60-2 .
درزی، علی (1385) «ضرورت تمایز میان فرایند ارتقا و مبتدا­سازی در زبان فارسی». دستور، جلد دوم، ش 1، صص: 161-187.
غلامعلی‌زاده‌، خسرو (1372)  فرایند­های‌ حرکتی‌ در زبان‌ فارسی‌، رساله‌ دکتری‌ چاپ‌ نشده‌، دانشگاه‌ تهران‌.
مشکوة الدینی، مهدی (1386) «بررسی و توصیف چگونگی کارکرد­های ساختی گروه­های نقشی» مجموعه مقالات هفتمین همایش زبان­شناسی ایران، جلد اول، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، صص: 383-367.
 
Adger, D. (2003) Core Syntax. Oxford: Oxford University Press.
Churchward, C. M. (1940) Rotuman Grammar and Dictionary. Sydney: Methodist Church of Australia, Reissued in 1978 by AMS Press, New York.
Cinque, G. (1999) Adverbs and Functional Heads: A Cross-Linguistic Perspective. New York/ Oxford: Oxford University Press.
Darzi, A. (1996) “Word order, NP- movement, and opacity conditions in Persian”, Unpublished Ph.D .dissertation, University of Illinois.
Den Dikken, M. (2006) Relators and Linkers: The Syntax of Predication, Predicate Inversion, Copulas. Cambridge: MIT Press.
Haegeman, L, and J. Gueron. (1999) English Grammar. Oxford: Blackwell Publishers.
Halliday, M A.K. (1985) An Introduction to Functional Grammer. London: Arnold.
Karimi, S. (1989) “Aspects of Persian syntax. Specificity, and the Theory of Grammer”, Unpublished Ph.D. dissertation, University of Washington.
Karimi, S. (2005) A Minimalist Approach to Scrambling, Evidence from Persian. New York: Mouton de Gruyter.
Lambrecht, K. (1996) Information Structure and Sentence Form: Topic, Focus and Mental Representations of Discourse Representations of Discourse Referents. Cambridge: Cambridge University Press.
Lyons, C. (1999) Definiteness, Cambridge: Cambridge University Press.
Radford, A. (1988) Transformational Grammar, Cambridge: Cambridge University Press.
Van Valin, R. D., and R. J. Lapolla. (1997) Syntax: Structure, Meaning and Function, Cambridge. Cambridge University Press