واژه‌بست‌ها در زبان گیلکی: رویکردی رده‌شناختی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان انگلیسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران

2 دانشیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران

3 دانشجوی دکتری زبان‌شناسی همگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات، تهران، ایران

چکیده

واژه­ بست­ها تکواژهای مقیدی هستند که ازنظر نحوی واژه‌اند؛ اما از نظر ساختواژی به یک واژه وابسته‌اند و با آن، نوعی واحد ساختواژی تشکیل می‌دهند. هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل واژه‌بست‌های زبان گیلکی (گویش گیلکی اشکورات) با بهره­گیری از آزمون­های مطرح‌شده در پیشنۀ مطالعات، است.نخست، داده­ها از طریق شمّ زبانی یکی از نگارندگان و همچنین با رجوع به برخی از منابع مکتوب گردآوری شده و سپس، تمام تکواژهای وابسته با اعمال آزمون‌های آوایی، صرفی و نحوی بررسی شده­اند. براساس رویکرد کلاونس (1982)، می‌توان گفت که همه واژه‌بست‌ها در گیلکی اشکورات بعد از پایه به کار می‌روند و از این­رو،همگی پی‌بست هستند. در گیلکی اشکورات11 واژه‌بست وجود دارد که از این میان 9 مورد، واژه‌بست ویژه و 2 مورد واژه‌بست ساده به شمار می‌روند. شایان توجه است که به نظر می­رسد واژه­بست­های زبان گیلکی عمدتاً فاقد تکیه هستند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Clitics in Gilaki: A typological approach

نویسندگان [English]

  • Hakimeh Pourjamal Ghouyjagh 1
  • Mansour Shabani 2
  • Seyed Misagh Habibzadeh 3
1 Assistant Professor, Department of English, Faculty of Medicine, Guilan University of Medical Sciences, Rasht, Iran
2 Associate Professor, Department of English, Faculty of Humanities, Guilan University, Rasht, Iran
3 Ph.D candidate in Linguistics, Science and Research Branch Islamic Azad University, Tehran, Iran
چکیده [English]

Clitics, as a subtype of bound morphemes, can be treated as syntactic words. However, they are morphologically dependent on a word with which they make up a morphological unit. This study attempts to describe and analyze clitics in Gilaki (Eshkevarat dialect) by employing a battery of tests proposed in the literature. The data for the present study come from the linguistic intuition of one of the authors and a number of existing written sources. Then, all the bound morphemes were described and analyzed employing phonological, morphological, and syntactic tests. Under Kalavens’s approach (1982, 1985), one can say that as all clitics in Gilaki attach to the end of the base, hence they count as enclitics. Eshkevarat Gilaki contains eleven clitics, nine of which are special clitics and 2 of them are simple ones.
Keywords: Bound morpheme; Enclitic; Special clitic; Simple clitic; Gilaki
 
Introduction
Clitics are similar to words in some respects, and similar to affixes in some other respects. Besides, they are regarded as bound morphemes that are neither phonologically nor syntactically independent when occur on the preceding word and form a syntactic unit with it. Consider the following example from the Persian language:
(1)




Ali


ketAb-o


xarid




Ali


book-Acc


buy-PST-3SG




‘Ali bought the book.’




 
In sentence (1), the bound morpheme ‘-o’ attached to the word ‘book’ is a case of a clitic. These elements must necessarily be attached to a base, known as the host, because they are not phonologically independent. Given the attachment direction, if the word is attached to the beginning of a host, it is considered as a "proclitic" and if it is attached to the end, it counts as an "enclitic". In addition, clitics can fall into the following groups based on their distribution and the distribution of their fully-fledged counterparts:
1) Simple clitics: This group of clitics has the same distribution as their fully-fledged forms do, and their semantic and phonetic connection with the fully-fledged counterparts is clear and transparent. For example, the enclitic /-o/ meaning "and" in Persian counts as a simple suffix.
2) Special clitics: These types of clitics either lack a fully-fledged counterpart or the distribution of the dependent form does not match that of the fully-fledged form. In Persian, the indefinite morpheme /-i/ and bound pronominals are considered as special conjunctions. The indefinite marker lacks a fully-fledged counterpart, and the distribution of the pronominals does not match that of the fully-fledged form, and they are in complementary distribution in some cases (Shaghaghi, 1996: 145; Zwicky, 1977 cited in Spencer 1991: 376).
This research aims to describe and analyze the clitics of the Gilaki language (Eshkevarat dialect) in the framework of the approaches proposed in Zwicky and Pullum (1983), Kalavens (1982) and Shaghaghi (1996). The Gilaki language is one of the languages of the Caspian Sea, belonging to the northwestern Iranian languages (Rezai Baghbidi, 2001, p. 4). Despite the fact that there have been certain research on Gilaki language and its dialects such as Christensen (1995) and Rastorgueva, et al. (2016) who have examined the bound morphemes, still scant attention has been paid to the study of clitics of the Gilki language employing phonological, morphological, and syntactic tests.
 
Materials and methods
The objective of this research is to identify, describe and analyze the clitics in Gilaki. In doing so, the data are collected using the linguistic intuition of one of the authors and a number of existing written sources. Then, we describe and analyze the clitics employing phonological, morphological (dependency, blocking affixation, distribution, accidental gap) and syntactic (ellipsis under identity rule, movement rule) tests. In addition, we attempt to distinguish all identified clitics from words and affixes.
 
Discussion of the results and conclusion
Having applied phonological, morphological, and syntactic tests, we can conclude that there are 11 clitics in Gilaki language (Eshkevarat dialect), of which 9 clitics are special and 2 of them are simple ones. As all these clitics are attached to the end of the base, they are regarded as enclitics.  All the identified clitics are dependent elements and therefore, they are different from words. In addition, these bound elements are all attached to the end of phrases rather than words, that is to say, they can be distinguished from affixes.
Employing tests including distribution, accidental gap, and ellipsis under identity, we argued that the clitics of Eshkevarat Gilaki can be attached to bases belonging to different syntactic categories and there is no accidental gap in attaching the clitics to the hosts.  Besides, some clitics can be elided under ellipsis under identity. 
Eshkevart Gilaki Gilki basically lacks a writing system, therefore most of the clitics do not have a fully-fledged counterpart. It is worth noting that the results of this research cannot be generalized to other dialect of Gilaki because according to the literature on Gilaki, Gilaki dialects exhibit phonological, morphological, and syntactic differences. The findings of this research can be used in the typology of the clitics of Iranian and similar languages. Investigating the historical changes of these clitics can be one of the interesting topics for future research.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Bound morpheme
  • Enclitic
  • Special clitic
  • Simple clitic
  • Gilaki

. مقدمه

زبان­ها یا گویش­های ایرانی نو به دو دستۀ شرقی و غربی تقسیم می‌شوند. دستۀ غربی نیز خود، به دو دستۀ شمال‌غربی و جنوب‌غربی تقسیم می‌شود. گونۀ گیلکی، یکی از گویش‌های حاشیۀ دریای خزر است که در زمره زبان‌های ایرانیِ شمال‌غربی قرار می‌گیرد. از دیگر گویش‌های خزری می‌توان مازندرانی، تالشی، تاتی و سمنانی را نام برد (رضایی باغ‌بیدی، 1380: 4).

در بین گونه­های مختلف زبان گیلکی تفاوت­هایی آوایی، واژگانی و دستوری نیز وجود دارد. در پیشینۀ مطالعات زبان گیلکی مشاهده می­شود که پژوهشگران برای این زبان سه تا پنج گونه قائل شده­اند که عبارتند از:

الف) گیلکی شهر رشت

ب) گیلکی مرکز و غرب گیلان (بیه پس)

ج) گیلکی شرق گیلان (بیه پیش) با مرکزیت لاهیجان

د) گالشی (بیه پیش): محل رواج آن، کوهستان­های شرقی رودبار، تمام منطقۀ دیلمان، اشکورات و املش، تا نزدیک تنکابن است.

ه) گیلکی رودبار

قرار دادن گویش­های رایج در بین کوهستان­های شرقی رودبار، تمام منطقۀ دیلمان، اشکورات و املش در یک گروه دارای اشکال­های اساسی است، چرا که گویش­های رایج این مناطق دارای تفاوت‏های بارز آوایی، واژگانی و دستوری هستند. برای مثال واکه­های /y/ (واکۀ پیشین، افراشته و گرد) و /2/ (واکۀ پیشین، میانی و گرد) که به ترتیب در واژه­های /tyl/ (گِل) و /z2rdZe/(زرچوبه) به کار رفته­اند از واکه‏های پرکاربرد گویش گیلکی اشکورات محسوب می­شوند و به نظر می­رسد که سایر گویش­های گیلکی فاقد آن هستند و پژوهشگران این زبان نیز هیچ اشاره­ای به وجود این نوع آواها نداشته­اند. در حوزه­های صرف و نحو نیز تفاوت­هایی وجود دارد (برای اطلاعات بیشتر نک. شعبانی، 1393)

به عقیدۀ شعبانی (1399)، زبان گیلکی دارای گویش­های مختلفی است و همان­طور که پیشتر گفته شد بین این گویش­ها تفاوت‏های بارز آوایی، واژگانی و دستوری وجود دارد. در این پژوهش، گویش گیلکی اشکورات برای بررسی انتخاب شده است و نگارندگان درصدد آن هستند که واژ­ه­بست­های این گونه زبانی را توصیف و تحلیل کنند. گیلکی اشکورات در برخی از مناطق شهرستان رودسر و املش رایج است. ساکنان بخش رحیم­ آباد (شامل چهار دهستان) از توابع شهرستان رودسر و دهستان­های سمام و کجید از بخش رانکوه از توابع شهرستان املش به این گونۀ گیلکی تکلّم می­کنند. می­توان گفت که گویش گیلکی با احتساب مردمی که از مناطق اشکورات مهاجرت کرده­اند حدود سی هزار نفر گویشور دارد. شایان توجه است که جمعیت منطقۀ اشکورات به سبب کمبود امکانات مختلف رو به کاهش است و متأسفانه این گونه زبانی نیز همانند سایر گویش­ها و زبان­های ایرانی در معرض خطر است (شعبانی، 1393).

هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل واژه­بست­های گیلکی اشکورات در چارچوب رویکرد­های پیشین مانند زوئیکی و پولوم[1] (1983) کلاونس[2] (1982) و شقاقی (1374) است. داده­ها از طریق شمّ زبانی یکی از نگارندگان و همچنین با رجوع به برخی از منابع مکتوب گردآوری شده است. تمام تکواژهای وابسته با اعمال آزمون‌های آوایی، صرفی و نحوی بررسی می­شوند. 

در همین راستا، نخست در بخش (2) به پیشینه و چارچوب نظری پژوهش می­پردازیم. پس از آن، در بخش (3)آزمون­های آوایی، صرفی و نحوی که در شناسایی و توصیف واژه­بست­ها نقش دارند، معرفی می­شوند. سپس، در بخش (4) با توسل به رویکردهای پیشین به توصیف و تحلیل واژه­بست­های گیلکی اشکورات می­پردازیم. بخش پایانی این مقاله نیز به نتیجه­گیری اختصاص دارد. 

 

 

 

  1. پبشینه و چارچوب نظری پژوهش

واژه­بست­ها تکواژهای مقیدی هستند که فاقد استقلال آوایی هستند و از نظر ساختواژی به واژه­ای که به آن متصل می­شوند، وابسته‌اند و با آن، نوعی واحد ساختواژی تشکیل می‌دهند. به مثال زیر در زبان فارسی دقت کنید.

(1) علی کتابُ خرید.

در جملۀ (1)، تکواژ وابستۀ «-o» که به واژۀ «کتاب» متصل شده است نمونه­ای است از یک واژه­بست. این عناصر ضرورتاً باید به یک واژه متصل شوند؛ زیرا دارای استقلال آوایی نیستند. واژه­بست­ها از برخی جهات شبیه واژه هستند و از برخی جهات دیگر شبیه وندها. از این­رو، در مطالعات پیشین معیارهایی برای تفکیک واژه­بست از واژه و وند مطرح شده است.

واژه­بست­ها از نظر نحوی واژه‌اند؛ اما از نظر ساختواژی به واژۀ مجاور (به‌ویژه واژۀ ماقبل) وابسته‌اند (Zwicky, 1994). واژه‌بست‌ها که اساساً از نظر تحلیلی مشکل‌ساز هستند، تکواژهایی هستند که نه کاملاً مستقلند، نه می‌توان آنها را جزء وندها برشمرد (شقاقی، 1386: 73). به عقیدۀ کاتامبا[3] (1993:245)، واژه‌بست‌ها جزء تکواژهای مقید به شمار می‌روند و به واژه‌های مستقل (که میزبان[4] به حساب می­آیند)متصل می­شوند. اگر واژه­بست به ابتدای میزبان متصل شود «پیش­بست»[5] و اگر به انتهای آن متصل شود «پی­بست»[6]به شمار می­رود.

واژه‌بست‌ها عناصری هستند که دارای برخی از مشخصه‌های واژه‌های مستقل‌اند؛ اما معمولاً استقلالی را که یک واژه داراست ندارند؛ به‌ویژه، این عناصر نمی‌توانند به‌طور مستقل ظاهر شوند، بلکه باید از نظر آوایی به یک میزبان متصل شوند. واژه‌بست‌ها نوعاً واژه‌های دستوری هستند، مانند ضمایر و فعل‌های کمکی و از نظر تاریخی، عموماً از واژه‌های کامل نشأت می‌گیرند و نهایتاً به صورت وندهای تصریفی درمی‌آیند. (Spencer, 1991: 351-352؛ مفیدی، 1386).

زوئیکی و پولوم (1983) معیارهایی را مطرح می­کنند که از طریق آن‌ها می‌توان تفاوت میان واژه‌بست و تکواژهای تصریفی را دریافت. برخی از این معیارها عبارتند از:

  1. واژه‌بست‌ها در مقایسه با وندهای تصریفی از محدودیت به مراتب پایین­تری در انتخاب میزبان برخوردار هستند. برای مثال، پسوند نشانۀ صفت برتر همیشه به پایه­ای از مقولۀ صفت متصل می­شود؛ اما واژه­بست را می­توان به عناصر متفاوتی افزود (شقاقی، 1374).

(2) حسن دکتره.

(3) حسن منظمه.

(4) جلسه صبحه.

در مثال­های 2 تا 4، واژه­بست «-ه» به ترتیب به اسم، صفت و قید متصل شده است.

  1. واژه‌بست‌ها به هر واژه‌ای که از ویژگی­های نحوی و واجی برخوردار باشند، افزوده می­شوند. درمقابل، در حوزۀ وندافزایی همواره خلأ­هایی مشاهده می­شود. برای مثال، با افزودن وند s-در انگلیسی بیشترِ اسم‌های قابل شمارش به اسم جمع تبدیل می­شوند؛ اما اسم‌هایی مانندsheep، deerو غیره از این طریق جمع بسته نمی­شوند.
  2. همان­طور که مثال زیر نشان می­دهد ممکن است چندین واژه­بست به یک میزبان متصل شوند؛اما این ویژگی برایتکواژهای تصریفی صادق نیست.

(5) I’d’ve-ing brought some for you, if I’d known.                                                                                       (5)

علاوه بر این موارد، واژه­بست­ها دارای رفتار تابعیت دوگانه[7]هستند که طبق آن واژه‌بست از نظر ساختاری متعلق به یک سازه است؛ اما از نظر واجی به سازه­ای دیگر تعلق دارد (Katamba, 1993). در مثال زیر «’s» به «John» متصل شده است؛ اما به لحاظ ساختاری به سازۀ بعدی تعلق دارد.

(6) John’s working hard.    

یکی دیگر از ویژگی‌های واژه‌بست‌ها که در بعضی زبان‌ها از جمله زبان فارسی به چشم می‌خورد، دوگانه‌سازیِ واژه‌بست[8] است، بدین معنی که مرجع واژه‌بست در جمله حضور دارد؛ به بیانی دیگر، واژه‌بست یک عنصر نحویِ  دیگر را در جمله دوگانه می‌کند. برای مثال، در جملۀ (7)، عناصری که زیرشان خط کشیده شده است به یک مصداق واحد در جهان بیرون اشاره می‌کنند. «ماشین» مرجع واژه­بست «ش» است.

(7)من ماشین رو خریدمش.

به عقیدۀ کلاونس (1982, 1985)،آنچه واژه‌بست‌ها را از واژه و وند متمایز می‌کند این است که چارچوب زیرمقوله‌ایِ واژه‌بست‌ها مشخص می­کند که این عناصر به لحاظ نحوی به یک گروهمتصل می‌شوند.این گروه، قلمرو[9] واژه‌بست نامیده می‌شود. برخلاف واژه‌بست‌ها، وندها در سطح واژه به یک میزبان متصل می‌شوند؛یعنی میزبانِ آن‌ها باید یک واژه یا ستاک باشد.

از منظر توزیع واژه­بست و صورت کامل آن، می­توان واژه­بست­ها را به دو گروه تقسیم­بندی کرد:

  • واژه‌بست ساده:[10]این نوع واژه‌بست از نظر نحوی توزیعی همسان و برابر با گونۀ کامل خود دارد و ارتباط معنایی و آواییِ آن با گونۀ کامل، روشن و شفاف است. برای مثال، در جملۀ زیر پیواژۀ «را» به واژه قبل یعنی مفعول پی­بست می­شود.

(8) اون مدادُ بده به من.

  • واژه‌بست ویژه:[11]این نوع واژه‌بست یا صورت کامل و غیروابسته ندارد و یا توزیع صورت وابسته منطبق بر صورت کامل نیست. در زبان فارسی «-ئی» نکره و ضمایر پیوسته، واژه‌بست ویژه محسوب می‌شوند. «-ئی» نکره صورت کامل ندارد و توزیع ضمیر پیوسته منطبق بر صورت کامل خود نیست و گاه در توزیع تکمیلی با یکدیگرند (شقاقی، 1374: 145؛Zwicky, 1977 Cited in Spencer 1991: 376).

پس از معرفی و شرح ویژگی­های واژه­بست­ها، اکنون به پیشینۀ پژوهش مرتبط با آن در زبان گیلکی و فارسی می­پردازیم. تاکنون پژوهش مستقلی دربارۀ واژ­بست­های زبان گیلگی (گویش اشکورات) انجام نشده است. با این وجود، با رجوع به پژوهش‌های انجام‌شده دربارۀ گیلکی رشت می­توان پی برد که در برخی از این منابع عناصر وابسته­ای که رفتاری شبیه واژه­بست­ها دارند، توصیف شده­اند. در این بخش، به مرور دو مورد پراستناد می­پردازیم. کریستن­سن (1374) و راستارگوییوا و همکاران (1395) در کتاب­های خود پیرامون زبان گیلکی (گویش رشت) بدون اختصاص بخشی به مبحث واژه­بست­ها، به توصیف صرف (اسم، صفت، فعل، قید و حرف اضافه) و نحو زبان گیلکی پرداخته­ و توصیف­های نسبتاً خوبی نیز از عناصری مانند اضافه، نشانه­های معرفه و نکره، نشانگرهای حالت، انواع ضمایر، پیش­اضافه­ها و پس­اضافه­ها و حروف ربط به دست داده­اند. اما در هیچ­ یک از موارد، نویسندگان تلاش ­نکرده­اند ماهیت این عناصر را با به‌کارگیری آزمون­های خاصی که در بخش بعدی به شرح آن‌ها خواهیم پرداخت، توصیف و تحلیل کنند. در این مقاله، با بهر­ه­گیری از انواع آزمون‌های آوایی، واژگانی و نحوی نشان خواهیم داد که برخی از این عناصر واژه­بست به شمار می­روند. یافته‌های این مقاله می­تواند به شناخت بیشتر عناصر وابسته در زبان گیلکی کمک کند.

پیرامون واژه­بست­های زبان فارسی نیز مطالعات متعددی صورت گرفته است که در این بخش به مرور چند نمونه که مرتبط با موضوع این پژوهش هستند، می­­پردازیم. شقاقی (1374) با بهره­گیری از آزمون­های آوایی، صرفی و نحوی به توصیف واژه­بست­های زبان فارسی و تفکیک آن‌ها از ونده­ها و واژه­ها می­پردازد. در این مقاله 3 واژه­بست ساده و 6 واژه­بست ویژه شناسایی شدند و همگی پی­بست هستند. صراحی و علی­نژاد (1392) با توسل به رویکرد رده­شناختی آیخن­والد[12] (2003) نشان می­دهند که ضمایر متصل شخصی، نشانه عطف /-o/، نشانۀ اضافه و صورت­های فعل ربط همگی واژ­بست به حساب می­آیند. کوکبی سیوکی و همکاران (1400) به میزان متعارف بودگی واژه­بست­های زبان فارسی مانند نشانۀ مفعولی، حرف ربط پی­بستی، نشانۀ افزایشگر، پی‌بست­های ضمیری، افعال پی­بستی، یای نکره، یای تخصیص نکره، کسرۀ اضافه، نشانۀ تأکید و نشانه معرفه پرداخته­اند. نتایج پژوهش مؤید گرایش نظام واژ­بستی زبان فارسی به نمونۀ متعارف این نظام در میان زبان­های دنیا است. نغزگوی کهن (1389) در پژوهش جالبی نشان می­دهد که اجزاء فعلی می-، بـ  و نـ  وشناسه­های فعلی در طول تاریخ با از دست­ دادن بعضی از ویژگی­های خود از واژه­بست به وند تصریفی تبدیل شده­اند. رفتار این اجزای زبانی در روند تبدیل به وند­های تصریفی یکسان نبوده و بعضی (مانند شناسه­های فعلی) هنوز به وندهای تصریفی تمام­عیار تبدیل نشده­اند.

پیرامون واژ­بست­های ضمیری زبان فارسی و تحول تاریخی آن‌ها نیز پژوهش­های ارزشمندی انجام شده است که در این میان می­توان به راسخ­مهند (1389)، مفیدی (1386) و مزینانی و شریفی (1394) اشاره کرد. از آنجا که پی­بست­های ضمیری زبان فارسی در گیلکی اشکورات کاربرد ندارند به مرور جزئیات این مطالعات نمی‌پردازیم. هدف از انجام این مقاله شناسایی، توصیف و تحلیل واژه­بست­های زبان گیلکی (گویش اشکورات) با توسل به آزمون­های آوایی، صرفی و نحوی است.

 

  1. آزمون­های آوایی، صرفی و نحوی در شناسایی واژه­بست­ها

این بخش به معرفی انواع آزمون­های آوایی، صرفی و نحوی که در شناسایی و توصیف واژه­بست­ها نقش دارند اختصاص دارد. می­توان از این آزمون­ها برای تفکیک واژه­بست از واژه و وند بهره­ گرفت. در بخش بعدی، با اعمال این آزمون­ها به توصیف و تحلیل واژه­بست­های گیلکی اشکورات می­پردازیم.

 

1-3. آزمون آوایی

به عقیدۀ شقاقی (1374)، واژه‌بست از نظر تکیه متکی به عنصر دیگری است؛ اما واژه از نظر تکیه دارای استقلال است، بدین معنی که عنصر فاقد تکیه احتمالاً یک واژه‌بست به شمار می‌رود؛ اما عنصر حامل تکیه در گروه یا جمله یک واژه است. مقولات دستوری متفاوت الگوی تکیۀ متفاوتی دارند. به‌عنوان مثال، مقولۀ اسم در گیلکی اشکورات تکیۀ پایانی دارد. در کلمۀ «dərvAzə» به معنی «دروازه» تکیه روی واکۀ هجای پایانی است. افزودن وندهای اشتقاقی و تصریفی اغلب موجب تغییر جایگاه تکیه می‌شود؛ اما افزودن واژه‌بست تغییری در تکیۀ کلمۀ پایه ایجاد نمی‌کند. به‌عنوان مثال، واکۀ/-i/ در کلمۀ «Adəmi» (به مفهوم نکره) فاقد تکیه است. هجای دوم این واژه (واکۀ/ə/) تکیه‌بر است[13]. اما در کلمۀ «piltər» به معنی «بزرگ‌تر» هجای آخر تکیه‌بر است. به بیان دیگر، وند تصریفی دارای تکیه است و این تکیه روی واکۀ/ə/ قرار دارد. شایان توجه است که در موارد معدودی واژه­بست دارای تکیه است. برای مثال، به نظرمی­رسد در جملۀ زیر پی‌بست /-ə/ «اضافه مقلوب»[14]در گیلکی اشکورات دارای تکیه است(Kahnemuyipour et al. 2024).

(9)surx-@

gul

red-REZ[15]

flower

«گل سرخ»

از این آزمون برای تفکیک واژ­بست از وند تصریفی یا اشتقاقی استفاده می­شود.

2-3 آزمون ساختواژی

همان­طور که پیش‌تر گفته شد واژ­بست­ها هم به واژ­ه­ها شباهت دارند و هم به وندهای تصریفی. برای تفکیک این سه گروه می­توان از چهار آزمون ساختواژیِ موسوم به وابستگی، جلوگیری از وندافزایی، توزیع و خلاء اتفاقی بهره گرفت.

1-2-3 وابستگی

از آزمون وابستگی برای تفکیک واژه از واژ­بست بهره گرفته می­شود. وندها عناصر وابسته و واژه‌ها عناصرِ آزادِ زبان هستند. واژه‌بست‌ها نیز وابسته‌اند و به تنهایی در ساخت به کار نمی‌روند (شقاقی، 1374). برای مثال، استفاده از نشانۀ تأکید «a» در جملۀ زیر وابسته به فعل است و کاربرد آن به تنهایی موجب نادستوری‌شدنِ جمله‌ی (10) می‌شود.

(10) kitAv

hagit-i-ja

book

take-PST-2SG-EMPH

«کتاب گرفته است آ»

2-2-3. جلوگیری از وندافزایی

برخی از وندهای تصریفی اجازه­ نمی­دهند وند جدیدی به پایه متصل شود. واژه‌بست نیز مانع از وندافزایی می­شود. چنانچه به واژۀ «bidZAr» به معنی «شالیزار» پسوندجمع «@n» را بیفزاییم دیگر نمی‌توان پسوند اشتقاقی «kAr» را به آن افزود؛ اما می­توان به کلمۀ«bidZAr» نخست پسوند اشتقاقی «kAr» وسپس پسوند جمع «-ən» را اضافه کرد و کلمۀ «bidZArkAr@n» را ساخت.

همة وندهای تصریفی قادر به جلوگیری از وندافزایی مجدد نیستند و این ویژگی را نمی‌توان با قاعده­ای عام توصیف کرد (شقاقی، 1374). به‌عنوان مثال، با افزودن پسوند تصریفی «-tər» یا نشانه صفت برتر به صفت «barik» کلمۀ«bariktər» ساخته می‌شود. حال اگر «bariktər» به جای اسم به کار رود، می‌توان پسوند نشانه جمع «-ən» را به آن افزود، مانند «bariktərən».

هرگاه واژه­بست به پایه متصل شود دیگر نمی‌توان به مجموعه‌ (پایه+واژه‌بست) هیچ  نوع وند صرفی را اضافه کرد. گاه اتصال واژه­بست ­مانع­ ازافزودن­ واژه­بست­های­ دیگر نیز می‌شود. از این آزمون برای تمیز وندهای اشتقاقی از واژه­بست‌ها و وندهای تصریفی استفاده می­شود (شقاقی،1374).

 

3-2-3. توزیع

واژه­بست درگزینش واژه پایه از محدودیت کمتری برخوردار است، درحالی که وند فقط به پایه‌های خاصی متصل می‌شود (شقاقی، 1374). برای مثال، /-i/ لیاقت همیشه به پایه­ای از مقوله اسم )مصدر)متصل می‌شود؛ اما واژه‌بست­ را می‌توان به عناصر متفاوتی اضافه کرد.

 

(11) mi

pe:r

nədƷAr-ə

 my

father

carpenter-is

«پدر من نجار است.»

                                                                                                           

(12)ame

hamsajə

vətʃə

mandis-ə

our

neighbor’s

boy

engineer-is

«پسر همسایه ما مهندس است.»

 

(13) un-ə

lAku

arusi

dƷomǝ

ʃav-ə

his-REZ

daughter

wedding

friday

night-is

«عروسی دختر او شب جمعه است.»

                                               

در جملات (11- 13) پی‌بست /-ə/ که صورت کوتاه­شده فعل «hisə»   «است» می‌باشد، به ترتیب به مقوله‌های اسم، صفت و قید متصل شده است. از این آزمون برای تفکیک وندهای اشتقاقی و تصریفی از واژه‌بست بهره گرفته می­شود.

 

 

4-2-3 خلأ اتفاقی

می‏توان اذعان کرد که واژه بست در تمامی جایگاه‌هایی که نحو تعیین کند به کار می‌رود و در ترکیب (واژه+ واژه‌بست) خلاء اتفاقی مشاهده نمی‌شود؛ اما در ترکیب (واژه+وند) چنین خلأهایی یافت شوند (شقاقی، 1374). به‌عنوان مثال، در گیلکی اشکورات پیشوند  /nə-/ برای ساختن مفهوم سلب دارندگی به ستاک افزوده می‌شود و واژه‌هایی همچون«nədar»یعنی «تهیدست» و «noxor» به معنی «کم‌خوراک» می‌سازد؛ اما کلماتی همچون «nəzən» یا «noxon» در گیلکی اشکورات کاربرد ندارند. از این آزمون برای تمایز گذاردن بین واژه‌بست و وندها استفاده می­شود.

 

3-3 آزمون نحوی

قواعد نحوی بر سازه­ها و عناصر تشکیل‌دهندۀ گروه­ها و جملات عمل می­کنند. قواعد نحوی از قبیل حرکت و حذف به قرینه، بر ترکیب (واژه+واژه‌بست) مانند ترکیب (واژه+واژه) عمل می‌کنند.

 

3-3-1 قاعدۀ حذف به قرینه

به عقیدۀ شقاقی (1374) و زوئیکی و پولوم (1983) قاعدۀ حذف به قرینه بر بخشی از واژه عمل نمی‌کند و کل یک کلمه را می‌تواند حذف کند. به‌عنوان مثال، قاعدۀ حذف به قرینه در جملۀ (14) کلمۀ «G@zA»  را از جملۀ «G@zA» دوم و در جملۀ (15) یکی از دو تکواژ وابستۀ «-ə» به معنی «را» را حذف کرده است.

(14) ti

bərar

GəzA

b@jard

amm@

no-xord

your

brother

food

buy-PST-3SG

but

Neg-eat-PST-3SG

«برادرِ تو غذا آورد ولی نخورد»

                       

(15) pirhən-o

ʃəlvar-ə

bəjar

shirt-and

pants-Acc

bring-2SG

«پیراهن و شلوار را بیاور»

به بیان دیگر جملۀ (14) یک جملۀ مرکب همپایه محسوب می‌شود که «G@zA» در جملۀ دوم به قرینه حذف شده است. در جملۀ (15) نیز واژه‌بست «ə-» به معنی «را» در واژۀ «pirhən» به قرینه حذف شده است؛ زیرا «pirhən o ʃəlvar» با همدیگر ترکیب شده‌اند و واژه‌بست /-ə/ فقط به اسم دوم (lvarʃə) اضافه شده است و در واژۀ (pirhən) به قرینه حذف شده است.شایان توجه است که حذف به قرینه پسوند تصریفی و اشتقاقی مردود است، همان طور که در مثال­های زیر به ترتیب مشاهده می­شود.

(16) *i

otAG

kotʃiktər-o

təmiz-ə

this

room

smaller-and

clean-is

«این اتاق کوچک تر و تمیز است.»

 

tamirkAr-o b@rGkAr-@/ *tamirkAr- o b@rG -@ 

m@rk@    

xAxur-@

(17) mi

repairman-and   electrician-is

husband

sister-REZ

my

«شوهر خواهر من تعمیرکار و برق­کار است»

 

در مثال (16) حذف به قرینه وند تصریفی «t@r» و در مثال (17) حذف به قرینۀ وند اشتقاقی «kAr» به نادستوری شدن عبارات منجر شده است. داده­های این بخش نشان می­دهند که حدف به قرینه بر (واژه+ واژه‌بست) و (واژه+واژه) عمل می‌کند؛ اما دربارۀ وند اشتقاقی و تصریفی کاربرد ندارد. با توسل به این آزمون می­توان واژه‌بست را از وند متمایز ساخت (شقاقی، 1374).

 

3-3-2. قاعده حرکت

بخشی از یک کلمه تحت تأثیر قاعدۀ حرکت قرار نمی‌گیرد، بلکه کل کلمه به واسطۀ قاعدۀ حرکت در جمله جابه‌جا می‌شود.شقاقی (۱۳۷۴: 149-150) اظهار می­دارد که وقتی قاعدۀ حرکت بتواند یکی از دو بخش یک ترکیب X+Y را بدون دیگری حرکت دهد، با واژه سر و کار داریم. وی (۱۳۷۴: 149-150) معتقد است در جمله‌های (18) و (19) زبان فارسی، کلمۀ «خانه» در جمله جا‌به‌جا شده استو جمله‌های حاصل، دستوری هستند؛ اما جمله‌های (20) و (۲1) پس از جا‌به‌جایی تکواژ وابسته، غیردستوری شده‌اند.

(18) در خانه بسته است           خانه درش بسته است.

(19) علی خانه رفت          علی رفت خانه

(20) کتابت اینجاست            *کتاب اینجاستت.

(21) کتاب‌ها اینجاست.           * کتاب اینجاست‌ها.

به همین منوال، همان­طور که مثال­های زیر نشان می­دهند امکان حرکت واژه در گیلکی اشکورات وجود دارد؛ اما حرکت واژه­بست مجاز نیست.

(22) mohsin

xonə

hagit   →

mohsin

Hagit

xonə      

 

Mohsen

house

take-PST-3SG

Mohsen

take-PST-3SG

house

 

«محسن خانه گرفت/ محسن گرفت خونه.»                                                                                                

 

(23) kitav-ə          

behe-m   →

*kitav

behe-m-ǝ

book-ACC

buy-PST-1SG

Book

buy-PST-1SG-ACC

«کتاب را خریدم.»

 

در جمله (22) قاعدۀ حرکت جایگاه فعل و مفعول را که دو واژۀ جداگانه به شمار می‌روند، جابه‌جا کرده است. ولی جملۀ حاصل کماکان دستوری است؛ اما در جمله‌ (23) قاعدۀ حرکت واژه بست «-ə»، به معنی «را»، را حرکت داده است؛ اما جملۀ حاصل نادستوری شده است. از آزمون حرکت می­توان برای متمایز ساختن واژه‌بست از واژه بهره گرفت.

 

  1. واژه­بست­های گیلکی اشکورات

در این بخش با توسل به آزمون­هایی که در بخش پیشین معرفی کردیم به شناسایی، توصیف و تحلیل واژه­بست‌­های گیلکی اشکورات می­پردازیم و نشان خواهیم داد که گیلکی اشکورات دارای 11 واژه‌بست است که از این میان،9 واژه‌بست ویژه و 2 واژه‌بست ساده به شمار می‌روند. از آنجا که تمام واژ­بست­های شناسایی‌شده بعد از پایه به کار می­روند، پی­بست به حساب می­آیند. شایان توجه است که شقاقی (1374) از همین آزمون‌ها برای بررسی و طبقه‌بندیِ تکواژهای وابسته زبان فارسی بهره گرفته است.

 

4-1پی‌بست ویژه‌ /a/

واژه‌بست /a/ در گیلکی اشکورات برای تأکید روی عمل به کار می رود؛ بنابراین، می‌توان اذعان کرد که /a/ علاوه بر واژه‌بست‌بودن یک نقش‌نمای گفتمانی نیز به شمار می‌رود. جمله زیر را در نظر بگیرید:

(24) ba

kəse

nə-gi-ja

should

somone

Neg-say-2SG-Emph

«باید به کسی نگی­آ»

این واژه‌بست یک واژه‌بست ویژه محسوب می‌شود؛ زیرا صورت کامل و غیروابسته ندارد.همچنین، این واژه‌بست به انتهای فعل متصل می­شود؛ از این­رو،از منظر جهت اتصال یک پی‌بست به شمار می‌رود. از منظر آزمون وابستگی، می­توان گفت که این عنصر بدون اتصال به فعل نمی­تواند در جمله به کار رود؛ بنابراین، از واژه متفاوت است. همچنین، با توسل به آزمون خلأ اتفاقی می­توان این عنصر را از وند متمایز ساخت. این عنصر به تمامی افعال می­تواند متصل شود و معنای تأکید را القا کند، در صورتی که این ویژگی برای وندها صدق نمی‏کند. بنابراین، در ترکیب فعل و این پی­بست خلأ اتفاقی مشاهده نمی­شود.

یکی از مباحث بحث­انگیز در مورد واژه­بست­ها رابطه این عناصر با تکیه است. به عقیدۀ اسپنسر و لویس[16] (2012:105)، واژه­بست­ها عمدتاً به طور ذاتی فاقد تکیه هستند و از این­رو به یک میزبانی که دارای جایگاه تکیه است متصل می­شوند. به بیانی دیگر، واژه­بست­ها عمدتاً هیچ تغییری در الگوی تکیه میزبان خود ایجاد نمی­کنند. با وجود این، اسپنسر و لویس (2012:84-90) با طرح شواهدی گوناگون از زبان­های مختلف دو گروه از واژ­بست­ها را از هم متمایز می­سازند: الف) واژه­بست­هایی که با اتصال به میزبان خود بخشی از واژه واجی به حساب نمی­آیند و در خارج از نظام تکیه واژه میزبان قرار می­گیرند، ب) واژه­بست­هایی که با اتصال به میزبان خود تغییری در جایگاه تکیه در میزبان ایجاد می­کنند و در واقع در قلمروی تکیه قرار می­گیرند. در بررسی واژ­بست­های گیلکی نیز  می­توان به مسأله تکیه پرداخت. پی‌بست ویژه ‌ /a/پس از متصل شدن به میزبان، تکیه را جذب نمی­کند. به بیانی دیگر، پس از اتصال این پی­بست جایگاه تکیه از پیشوند نفی به این عنصر تأکیدی تغییر نمی­کند. کهنموئی­پور (2003) نشان می­دهد که تکیه در زبان فارسی در سطح واژه راست­رو، و در سطح گروه چب­رو است. به نظر می­رسد که زبان گیلکی نیز از الگوهای تکیه یکسانی تبعیت می­کند. از این­رو،در مثال فوق جایگاه تکیه پیش از افزوده­شدن پی‌بست ویژه‌ /a/ به فعل روی پیشوند نفی، که سمت چپ­ترین عنصر گروه محسوب می­شود، قرار دارد و اتصال این  واژه­بست نیز جایگاه تکیه را تغییر نمی­دهد.

 

2-4 پی‌بست ویژه /-əm/

واژه‌بست /-əm/ به معنی «هم» در گیلکیاشکورات، نقش‌های متنوعی دارد. این واژه‌بست به آخرین واژه گروه قبل از خود متصل می‌شود. این واژه‌بست در گیلکی اشکورات، واژه‌بست ویژه به شمار می‌رود؛ زیرا صورت کامل غیروابسته ندارد. به نمونه زیر توجه کنید:

(25) am@r-əm

ism

bənviʃt-im

we-too

name

write-PST-1PL

« ما هم اسم نوشته­ایم (نام­نویسی کرده­ایم).»

 

در جمله (۲5) پی‌بست /-əm/ به واژۀ قبل از خود متصل شده است و از منظرجهت اتصال یک پی‌بست به شمار می‌رود. با استفاده از آزمون توزیع می­توان نشان داد که این عنصر یک واژه­بست به شمار می­رود و وند نیست؛ از این جهت که آن را به می­توان به پایه­های مختلف از مقولات نحوی گوناگون مانند اسم (مثال (25) بالا)، فعل (مثال (26)) و صفت (مثال (27)) اضافه کرد. بدیهی است که این ویژگی دربارۀ وندها صدق نمی­کند.

bed-im-@m

(26) beS-im-@m

see-PST-1PL-too

went-1PL-too

«هم رفتیم و هم دیدیم.»

 

his-@n

(27) bikAr-@m

are-3PL

unemployed-too

«بیکار هم هستند.»

این واژ­بست نیز همانند واژ­بست تأکیدی تغییری در جایگاه تکیه در میزبان ایجاد نمی­کند و از این منظر خنثی است. شایان توجه است که این واژه‌بست معادل کلمۀ «هم» در زبان فارسی معاصر است. می‌توان اذعان کرد که پی‌بست /-əm/ بر خلاف معادل خود (هم) در زبان فارسی یک واژه‌بست ویژه در به شمار می‌رود؛ زیرا فاقد صورت کامل است.

4-3پی بست ویژه /aj/

واژه‌بست نکره­ساز /aj/  یک پی‌بست ویژه است وفاقد صورت کامل است. این واژه‌بست ضرورتاً به پایه‌ای از مقولۀ اسم اضافه می­شود. واژه‌بست ویژه /aj/ به انتهای میزبان آوایی خود متصل می­شود؛ بنابراین، از منظر جهت اتصال، یک پی‌بست به شمار می‌رود. به نمونه‌های زیر دقت کنید:

(28) mərd- aj

bedi

kAr

no-kon@               

man-Indef

see-PST-2SG

work

Neg-do-3SG

«مردی دیدی که کار نکند؟!»

 

(29) zǝn- aj

Doni

xonə

men

tSendi

kar

konǝ      

woman-Indef

know-2SG

home

inside

how much

work

do-3SG

«یک زن میدونی چقدر داخل خونه کار می­­کند؟»

                       

در دو جمله‌ی فوق /aj/ به‌عنوان پی‌بست نکره‌ساز به آخر اسم افزوده شده است. شایان توجه است که این واژه‌بست تنها به اسامی بسیار محدودی مانند دو مثال فوق اضافه می­شود و نمی­توان آن را به هر اسمی متصل کرد. این عنصر یک واژه­بست است نه وند؛ زیرا به انتهای گروه اسمی متصل می­شود. افزون بر این، به نظر می­رسد این واژه­بست تکیه­پذیر است و در قلمروی تکیۀ واژۀ میزبان قرار می­گیرد. شواهدی از این دست در طرح رویکردهای پیشین در مورد تکیه در زبان­های ایرانی مغفول واقع شده­اند. تأثیر واژه­بست بر جایگاه تکیه در زبان­های ایرانی بهره شایستۀ مطالعه بیشتری است.  در حال حاضر، اطلاعات چندانی دربارۀ معنا و نقش دقیق این واژه­بست وجود ندارد. بررسی این موضوع از چارچوب مقاله حاضر خارج است و مطالعه آن را هم به پژوهش­های آتی موکول می­کنیم.

 

4-4 پی‌بست ویژه /i/

این واژه­بست به‌طور کلی در دو بافت به کار می­رود:

  1. هرگاه وابستۀ اسم یک بند باشد، بر روی هسته اسمی و پیش از بند موصولی، این واژه­بست ظاهر می­شود. در مثال زیر، این واژه­بست بر روی هسته اسمی « rizan» و پیش از بند موصولی توصیف‌کننده آن ظاهر شده است.

(30) rizan-i

rusta

men

hisan

per-o mar-ə

Gədr- ə

viʃtər

don-ən

children-Indef

that

village

in

are

father-and mother-Rez

appreciation-Acc

more

know-3PL

 

«بچه هایی که در روستا هستند قدر پدر و مادر را بیشتر می‌دانند»

                   

 

برخی از زبان‌شناسان از این کاربرد پی­بست /i/ تحت عنوان «علامت تخصیص نکره» یاد کرده­اند (برای مثال نک . شقاقی، 1374).

  1. همان­طور که مثال (31) نشان می­دهد این واژه­بست می­تواند به انتهای هسته اسمی اضافه ­شود و مفهوم نکره را برساند. شایان توجه است که گروه اسمی در زبان گیلکی هسته پایانی است؛ از این­رو، این واژه‌بست ضرورتاً به هسته اسمی متصل می­شود.

(31) hitS

malim-i

mene

i

kAr-@

bo-kon-@               

no

teacher-Indef

can’t

this

work-Acc

subj-do-3SG

«هیچ معلمی نمیتونه این کار رو بکند.»

 

این واژه‌بست فاقد صورت کامل است؛ از این­رو، پی­بست ویژه به شمار  می­رود. با بهره­گیری از آزمون وابستگی و خلأ اتفاقی می­توان این عنصر را به ترتیب از واژه و وند متمایز ساخت؛ بدین معنی که برخلاف واژه، این عنصر ضرورتاً می­بایست به یک پایه متصل شود. علاوه براین، برخلاف وندها، این عنصر می­تواند به تمامی اسامی اضافه شود و معنای نکره را القا کند. از حیث تکیه، باید گفت که این عنصر به هیچ روی دارای تکیه نیست و هیچ تأثیری بر جایگاه تکیه در میزبان ندارد.

 

4-5 پی‌بست ویژۀ اضافه مقلوب/-ə/

این نوع اضافه در گونۀ گیلکی به اضافۀ مقلوب معروف است؛ زیرا توصیف­گرهای پسین اسم زبان فارسی به صورت توصیف­گرهای پیشین اسم در زبان گیلکی به کار می­روند(Kahnemuyipour et.al., 2020). تمام گروه­­های واژگانی گیلگی اشکورات هسته پایانی هستند.از این­رو، اضافه بین مضاف‌الیه و مضاف، بین صفت و موصوف و  بین گروه اسمی متمم و پس اضافه به کار می­رود (شعبانی، 1399). مثال­های زیر نمونه­هایی از ساخت اضافه در گیلکی اشکورات هستند:

(32) ahm@d-@

xaxur

Ahmad-Rez

sister

«خواهر احمد»

 

(33) s@bz-@           

vAS

green-Rez

grass

«علف سبز»

                                                       

با اعمال آزمون توزیع می­توان نشان داد که اضافه مقلوب را می­توان در جایگاه نحوی­ای که محل وقوع آن است به تمامی اسامی، صفات و حروف اضافه متصل کرد از این حیث واژه­بست به شمار می­رود و از وندها متفاوت عمل می­کند. علاوه براین، هیچ گونه خلأ اتفاقی هم در اتصال این عنصر به پایه­های گوناگون از مقولات مختلف مشاهده نمی­شود؛ بنابراین، از منظر خلأ اتفاقی نیز اضافه مقلوب یک واژه­بست به شمار می­رود. واژه­بست اضافه مقلوب در زبان گیلکی بعداز واژه یا گروه‌پایه قرار می‌گیرد و با توجه به جهت اتصال یک پی‌بست است. این تکواژ فاقد صورت کامل است، لذا یک پی‌بست ویژه به شمار می‌رود. کهنموئی­پور، شعبانی و تقی­پور (2020) معتقدند که واژه­بست اضافۀ مقلوب بین صفت و اسم دارای تکیه است در صورتی که واژ­ه­بست اضافه مقلوب بین دو اسم و همچنین بین اسم و پس اضافه فاقد تکیه است. در حقیقت، تکیه یکی از ویژگی­هایی است که نشان می­دهد اضافۀ مقلوب در زبان گیلگی تجلی واژ-نحوی دو عنصر مجزا است و در حالتی که تکیه می­پذیرد رفتاری مانند وند دارد. البته این مطلب مطالعه اکوستیکی دقیقی را می­طلبد.

 

4-6 فعل‌های پی‌بستی[17]

درگیلکی اشکورات صورت‌های وابسته­ای وجود دارد که بیانگر مفهوم فعلboʔn» » به معنی «بودن» هستند که می‌توانند به‌عنوان فعل ربط در ساخت اسنادی به کار روند. این صورت‌های وابسته که از نظر شخص (اول، دوم، سوم) و شمار (مفرد، جمع) با فاعل جمله مطابقت دارد عبارتند از:

əm, i, ə, im, in, ən

در مثال­های زیر کاربرد این صورت­های وابسته مشاهده می­شود.

(34) xob-əm

xob-i

xob-ə

xob-im

xob-in

xob-ən

good-be-1SG

good- be-2SG

good-be-3SG

good-be-1PL

good-be-2PL

good-be-3-PL

 

از حیث جهت اتصال پی‌بست هستند. همان طور که مثال زیر نشان می­دهد این صورت­های وابسته را می­توان به قرینه حذف کرد؛ بنابراین، واژه­بست به حساب می­آیند نه وند تصریفی.

(35) ti

v@tS@

t@nb@l

v@li

ti

lAku

z@r@ng-@

  your

boy

lazy

But

your

daughter

smart-is

«پسر تو تنبل، اما دختر تو زرنگ است.»

همچنین، این صورت­ها برای صرف زمان‌ها، نمودها و وجه‌های مختلف به کار می‌روند و در دستور، افعال کمکی نامیده می‌شوند. صورت‌های وابستۀ فعل «boʔn» به‌عنوان فعل کمکی در صرف زمان‌های ماضی نقلی و بعید کامل به کار می‌روند.به صرف فعلdovosən» به معنی «دویدن» در زمان ماضی نقلی گیلکی اشکورات توجه کنید:

(دویده است)bodovəs@، (دویده‌ای)bodovəsi، (دویده‌امbodovəs@m (

(دویده‌اند bodovəs@n (، (دویده‌اید bodovəsin، (دویده‌ایم)bodovəsim

چنانکه مشاهده می‌شود برای ساخت زمان ماضی نقلی در گیلکی اشکورات به همۀصیغه‌ها پیشوند/bə/[18]افزوده می‌شود و به آخر همه صیغه‌ها به ترتیب واژه‌بست‌هایəm, i, ə, im, in, ən اضافه می­شود. این افعال به دلیل عدم برخورداری از صورت کامل، واژه‌بست‌های ویژه محسوب می‌شوند. شایان توجه است که فعل­های پی­بستی در ساخت­های اسنادی به هیچ­روی دارای تکیه نیستند، در صورتی که این گونه فعل­ها به عنوان فعل کمکی در صرف زمان‌های ماضی نقلی و بعید کامل دارای تکیه هستند.

 

4-7 پی‌بست ویژه // به معنی «را» و «به»

معادل تکواژ «را» در گیلکی اشکورات، واژه‌بست/-ə/ است. تکواژ  /-ə/ به معنی «را»داری صورت کامل «-r@»است؛اما به هیچ روی توزیع برابری با صورت کامل خود ندارد و در توزیع تکمیلی[19] با یکدیگر هستند و در بخش بعدی نشان داده می­شود که صورت کامل این عنصر تنها به آخر ضمایر مفعولی متصل می­شود. از این­رو، این تکواژ یک واژه‌بست ویژه به شمار می‌رود. در مثال زیر، تنها واژه­بست /-ə/ می‏تواند بعد از اسم /kitAv/ به کار رود و ظهور صورت کامل «-r@» بعد از این اسم مجاز نیست.  

(36) kitAv-ǝ /*r@

had-i

book-Acc

give-2SG

«کتاب را بده»

               

همان­طور که در جمله فوق مشاهده می‌شود، واژه‌بست ویژۀ/-ə/ به اسم قبل از خود متصل شدهاست. بنابراین، از منظر جهت اتصال، این تکواژ یک پی‌بست است. دست­کم با طرح دو شاهد می­توان استدلال کرد که این عنصر واژه­بست است نه وند. نخست آنکه، همان­طور که مثال (37) نشان می­دهد این عنصر را می­توان به قرینه حذف کرد. در این مثال پی­بست /-ə/ روی واژه / malim / به قرینه حذف شده است. وندها را نمی­توان به قرینه حذف کرد.

(37) mu

malim-o modir-@

bedem

I

teacher-and principal-Acc

see-PST-1SG

«من معلم و مدیر را دیدم.»

 

دوم آنکه، پی­بست /-ə/ همواره به آخر گروه اسمی افزوده می­شود. این ویژگی واژه­بست­ها، آن‌ها را از وندها­ متمایز می­کند. از آنجا که گروه اسمی زبان گیلکی هسته پایانی است و اسم در پایان گروه اسمی ظاهر می­شود نمی­توان نشان داد که آیا این عنصر به آخر هسته اسمی اضافه شده است یا به آخر گروه اسمی. برای رفع این مسئله، می­توان به نمونه ساخت­های نحوی که در اثر قرض­گیری از زبان فارسی وارد گیلکی شده­اند استناد کرد. در مثال زیر، پی‌بست /-ə/ به انتهای گروه اسمی که ترتیب آن اسم + صفت (ترتیب نشان­دار در زبان گیلکی) است متصل شده است.

(38)ti

xAxur-@

z@r@ng-@

bedem

your

sister-Rez

intelligent-Acc

see-PST-1SG

«من خواهر زرنگ تو را دیدم.»

 

به زعم راستارگوییوا و همکاران (1395: 73-76)، این عنصر نشانگر حالت رایی-برایی به شمار می­رود.[20] این دیدگاه مغایر با تحلیل ما از واژه­بست بودن این عنصر نیست؛ زیرا نشانگرهای حالت ضرورتاً وند نیستند. شقاقی (1374) نیز  معادل این عنصر در زبان فارسی را واژه­بست تلقی کرده است. علاوه بر این، برخی از زبان‌شناسان (برای مثال نک.Karimi, 1989) این عنصر در زبان فارسی را نشانه مشخص بودن می­دانند.

این واژه­بست می­تواند به معنی «به» نقش حرف اضافه­ای داشته باشد. در جملۀ زیر، واژه‌بست /-ə/ در اتصال به واژه‌هایkitAv» » و  «malim»  به ترتیب معانی «را» و «به» را القا می‌کند؛ بنابراین، در می­یابیم که پی‌بست /-ə/ به دو معنی متفاوت در گویش گیلکی کاربرد دارد و صرف­نظر از معنی، این پی‌بست همواره در حوزۀ گروه‌اسمی قرار دارد و بعداز پایه قرار می‌گیرد.

(39) mohsin

kitAv-@

malim-ə

hadə

Mohsen

book-Acc

teacher-to

give-PST-3SG

 

«محسن کتاب را به معلم داد.»

         

در برخی موارد، پی بست /-ə/ حذف می‌شود. نمونه زیر را در نظر بگیرید:

(40) kitAv-ə

Ale

had-əm

book-Acc

Ali-to

give-PST-1SG

«کتاب را به علی دادم.»

در نمونه فوق واژۀ «ali» به واکه ختم شده و حرف اضافه‌ی «ə» نیز یک واکه به شمار می‌رود. در نتیجه، وقتی این دو واکه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، التقای واکه‌ها به وجود می‌آید. به منظور جلوگیری از التقای واکه‌ها می­توان دو تحلیل رائه داد:

  • واکه‌ی «ə» حذف می‌شود و معنای آن از رهگذر بافت، قابل بازیابی است[21] و پس از این حذف، واکه آخر واژه علی از /i/ به /e/ تبدیل و کوتاهتر می­شود.
  • در اثر التقای دو واکه آنها در هم ادغام می­شوند و حاصل ادغام یک واکه افراشته و واکه خنثی یک واکه میانی شده است.

در ضمن این پی­بست در تمام بافت­ها فاقد تکیه است و در خارج از قلمروی تکیۀ میزبان خود قرار می­گیرد.

 

8-4 پی­بست/-r/ به معنی «را» و «به»

پی­بست /-r/تنها در آخر ضمایر مفعولی می‌آید و نشانگر نقش مفعول صریحِ این نوع ضمایر است. این تکواژ و واژه­بست/-ə/ به معنی «را» که در بخش پیشین به آن پرداختیم هر دو معنای یکسانی را دارند. همان­طور که در (41) مشاهده می­شود صورت /-rə/ می­تواند به‌صورت کوتاه‌شده /-r/ تبدیل شود و به انتهای ضمایر مفعولی متصل شود. این دو توزیع برابری دارند.

(41) mər/mərə

tər/tərə

amər/amərə

ʃamər/ʃamərə

me

you-SG

us

you-PL

 

ذکر این نکتۀ اساسی لازم است که این تکواژ در آخر ضمایر مفعولیِ سوم شخص مفرد و جمع نمی‌آید. از آنجا که در بافت­های خاصی می­توان این نشانگر را به قرینه حذف کرد، می­توان آن را واژه­بست قلمداد کرد نه وند. این وضعیت در مثال زیر مشاهده می­شود:

 

(42) m@-o

has@n-@

xan-@n

dav@t

bo-kon-@n

me-and

Hasan-Acc

want-3PL

invitation

Subj-do-3PL

«من و حسن را می­خواهند دعوت بکنند.»

 

علاوه بر این، همان­طور که در بخش پیشین نشان داده شد همتای این نشانگر که در بافت­های متنوع­تری به کار می‌رود نیز رفتاری شبیه واژه­بست را دارد نه یک وند. از منظر جهت اتصال، این تکواژ یک پی‌بست به شمار می‌رود.صورت کوتاه‌شدۀ این تکواژ (/-r/) توزیعی برابر با صورت کامل خود دارد؛ از این ­رو، این تکواژ یک واژه‌بست ساده به شمار می‌رود.

پس از توصیف تکواژ  /-ə/ در بخش پیشین و پی­بست /-r/ در این بخش، می­توان به مقایسه آن‌ها از منظربافت­هایی که در آن‌ها به کار می­روند، پرداخت. وجه اشتراک آن‌ها در این است که هر دو معنی یکسانی را القا می­کنند. اما وجه افتراق آن‌ها در این است که پی­بست /-r/ تنها به انتهای ضمایر مفعولی اضافه می­شود، در صورتی که  /-ə/در سایر بافت­ها ظاهر می­شود. یک فرضیه که می­توان دربارۀ تکواژ «r@» مطرح کرد این است که این تکواژ دارای دو صورت کوتاه‌شدۀ «-@» و «r» است و با صورت کوتاه‌شدۀ «-@» در توزیع تکمیلی قرار دارد، در صورتی که با صورت کوتاه‌شدۀ «r» توزیع برابری دارد. این واژه­بست هم فاقد تکیه است و  با اتصال به میزبان خود نیز هیچ تأثیری بر تغییر جایگاه تکیه ندارد.

 

4-9ضمایر متصل

همان­طور که جدول زیر نشان می­دهد، در گیلکی اشکورات صفات ملکی منفصل وجود دارد که در کنار هستۀ اسمی به کار می­روند.

 

جدول 1- صفات ملکی گیلکی اشورات

Table 1-Possessive adjectives in eshkevarat gilaki

mi     kitAv

my    book

ame        kitAv

our         book

tikitAv

your    book

Seme       kitAv

your        book

un@kitAv

his/her  book        

uS@n@      kitAv

their              book

 

علاوه بر این، در این زبان ضمیر متصل «Si/Sin» نیز وجود دارد که معنی «مال» در زبان فارسی را القا می­کند. همان­طور که در مثال­های زیر مشاهده می­شود، این ضمیر متصل را می­توان به پایه­هایی که از مقوله اسم هستند، اضافه کرد و هیچ‌گونه خلأ اتفاقی نیز از این حیث وجود ندارد. بنابراین، از منظر خلأ اتفاقی و همچنین وابستگی می­توان استدلال کرد که این ضمیر متصل واژه­بست به شمار می­رود.

 

 (43) akb@r-@-Si

(44) mi b@rar-@ mASin-@-Si

Akbar-Rez-property

my brother-Rez car-Rez-property

«مال اکبر»

«مال ماشین برادر من»

 

در صورت اتصال این ضمایر به انتهای صفات ملکی، ضمایر ملکی حاصل می­شود.می­توان به جای هسته اسمی از ضمیر متصل «Si/Sin» پس از صفت ملکی استفاده کرد که در این­صورت یک ضمیر ملکی ساخته می­شود.

 

 

 

 

 

جدول 2- ضمایر ملکی در گیلکی اشکورات

Table 2-Possessive Pronouns Eshkevarat Gilaki

miSi              مال من                    

ameSiمال ما                  

tiSi                   مال تو                      

SemeSiمال شما                  

un@Si               مال او                  

uS@n@Siمال آنها                

 

«Si» صورت کوتاه‌شده «Sin» است که در بسیاری از بافت­ها توزیع برابر ندارند. البته در موارد معدودی این دو توزیع برابر دارند. با توجه به جهت اتصال، این تکواز یک پی‌بست است. از آنجا که در بسیاری از بافت­ها توزیعی برابر با صورت کامل خود ندارد می­توان آن را یک واژه­بست ویژه در نظر گرفت. این واژ­بست ویژه هم در تمام بافت­ها فاقد تکیه است.

 

4-10 پی­بست سادۀ /-o/

می­توان از حروف ربط همپایگی برای پیوند واژه، گروه و بند بهره گرفت. یکی از حروف ربط همپایگی در گیلگی اشکورات واژه­بست /-o/ به معنی «و» است. از دو منظر می­توان گفت که این تکواژ یک واژه­بست است: نخست آنکه، این تکواژ می­تواند به پایه­هایی از مقولات نحوی گوناگون مانند اسم، صفت، فعل، حرف اضافه و غیره متصل شود؛ از این­رو، آزمون توزیع نشان می­دهد که این تکواژ یک واژه‌بست نه یک وند. دوم آنکه، با بهره­گیری از آزمون حذف به قرینه می­توان نشان داد که این تکواژ اگر چند همپایه را به هم متصل کند می­تواند تنها بر روی همپایه ماقبل آخر ظاهر شود و در همپایه­های پیشین محذوف باشد. از این واژه­بست برای همپایه ساختن واژه­ها، گروه­ها و جملات استفاده می­شود. شایان توجه است که این واژه­بست، همان­طور که مثال زیر نشان می­دهد، ضرورتاً به انتهای همپایه اول اضافه می­شود و از این منظر یک پی­بست به حساب می­آید. این پی­بست در تمام بافت­ها در خارج از الگوی تکیه میزبان قرار می­گیرد و همواره فاقد تکیه است.

(45) midAd-o

d@ft@r

pencil-and

Notebook

«مداد و دفتر»

 

در گیلکی اشکورات تکواژ آزاد «ba» به معنی «و» نیز برای همپایه ساختن دو سازه به کار می­رود. مثال زیر را در نظر بگیرید:

 

(46) mu

diruz

bAzAr    

boSo-m

ba

xone

men

kaar

bogud-@m

I

yesterday

market

go-PST-1SG

and

home

inside

work

do-PST-1SG

«من دیروز بازار رفتم و در خانه کار کردم.»

 

شایان توجه است که پی­بست /-o/ و تکواژ آزاد «ba» توزیع کاملاً برابری دارند و از این­رو، می­توان این پی­بست را پی­بست ساده تلقی کرد؛ اما شایان توجه است که برخلاف سایر پی­بست­های ساده هیچ گونه مشابهت آوایی بین این پی­بست و همتای کامل آن وجود ندارد. بنابراین، یک فرضیه می­تواند این باشد که این پی­بست فاقد صورت کامل هست. بررسی دقیق­تر این مسأله را به پژوهش­های آتی موکول می­کنیم.

 

4-11 پی­بست ویژه «-e»

تکواژ «-e» معنای تصغیر و معرفه را القا می­کند. این واژه­بست فاقد صورت کامل هست و به انتهای گروه اسمی افزوده می­شود؛ از این­رو، یک پی­بست ویژه به شمار می­رود. در نمونه­های زیر ظهور این واژه­بست مشاهده می­شود.

(47) sifid

letSik-e

white

scarf-Def+Dem

«روسری سفید»

 

 

(48)x@rav

mASin-e-k-@[22]

beh-i

broken

car-Def+Dem-Acc

bought-2SG

«ماشین خرابَ رو خریدی؟»

                                                           

شایان توجه است که با بهره­گیری از دو آزمون می­توان نشان داد که این عنصر یک واژه­بست است. نخست آنکه،  در ترکیب اسم و این عنصر هیچ گونه خلأ اتفاقی مشاهده نمی­شود و این عنصر را می­توان به تمام اسامی اضافه کرد. دوم آنکه، در یک ساخت همپایگی، این عنصر می­تواند از همپایه اول به قرینه حذف شود. این وضعیت در مثال زیر مشاهده می­شود. ظاهراً، این پی­بست ویژه، بر جایگاه تکیه در میزبان تأثیر می­گذارد  و تکیه را جذب می­کند.

(49)ti

mASin (-e)

Ba

mutur-e

x@rAb-@n

your

car (Def)

And

bike-Def+Dem

broken-are

«ماشین و موتور تو خراب هستند.»

 

 

 

 

5.نتیجه‌گیری

در این پژوهش، با بهره­گیری از آزمون­های مختلف آوایی، صرفی و نحوی به شناسایی، توصیف و تحلیل انواع­واژ­بست­های گیلگی اشکورات پرداختیم. در این گونه زبانی، 11 واژه‌بست وجود دارد که از این میان 9 مورد، واژه‌بست ویژه و 2 مورد واژه‌بست ساده به شمار می‌روند و از آنجا که تمامی این واژه­بست­ها بعد از پایه به کار می‌روند پی­بست به حساب می­آیند. شایان توجه است که 7 واژه­بست فاقد تکیه هستند و با اتصال به میزبان تغییری در جایگاه تکیه ایجاد نمی­کنند و در خارج از قلمروی تکیۀ میزبان قرار می­گیرند، در صورتی که 2 واژه­بست دیگرزبان گیلکی، ظاهراً با اتصال به میزبان، تکیه را جذب می­کنند. همچنین، پی­بست ویژه اضافه مقلوب و فعل­های پی­بستی در بعضی از بافت­ها دارای تکیه، و در بعضی دیگر فاقد تکیه هستند. مطالعات بیشتر در مورد واژه­بست­افزایی و تأثیر آن بر جایگاه تکیه در زبان گیلکی و سایر زبان­های ایرانی می­تواند در تدقیق ویژگی­های واژه­بست­ها و طرح الگو­های تکیه سودمند باشد.

گیلکی اشکورات اساساً فاقد خط و صورت نوشتاری می‌باشد؛ بنابراین،بیشترِ واژه‌بست‌ها دارای صورت کامل نیستند. شایان توجه است که نتایج این پژوهش را نمی­توان به سایر گویش­های زبان گیلکی تعمیم داد؛ زیرا طبق مطالعات پیشین،گویش­های مختلف گیلکی دارای تفاوت­های آوایی، صرفی و نحوی هستند. یافته­های این پژوهش می‌­تواند در رده­شناسی واژ­بست­های زبان­های ایرانی و زبان­های مشابه کاربرد داشته باشد. بررسی آکوستیکی و تحول تاریخی این واژه­بست­ها می­تواند از دیگر موضوعات جالب برای پژوهش‌های آتی باشد. همان­طور که در بخش پیشینۀ پژوهش اشاره شده، این مسئله پیرامون واژه­بست­های زبان فارسی بررسی شده و نتایج جالبی نیز حاصل شده است.

 

[1]Zwicky and Pullum

[2]Kalavens

[3]Katamba

[4]host

[5]proclitic

[6]enclitic

[7]Dual citizenship

[8]Clitic doubling

[9]domain

[10]Simple clitic

[11]Special cllitic

[12]Aikhenvald

[13] یادداشت سردبیر: واکه شوا یک واکه کوتاه است و از نظر آوایی حداقل در زبان انگلیسی هیچوقت تکیه نمی­پذیرد. بنابراین نکات زیر احتیاج به بررسی آکوستیکی دارد: 1-این که آیا در گیلکی این واکه شوا است یا نه و 2- این که ممکن است مانند فارسی هجای ماقبل واژه بست  دیرکرد قله زیروبمی داشته باشد که به لحاظ شنیداری تکیه به هجای دارای واژه بست اختصاص داده می­شود. 

[14] Reverse Ezafe

3 صورت کوتاه شده Reverse Ezafe

[16] Spencer and Luis

[17] Enclitic verbs

[18]صورت زیرساختیِ پیشوند گذشته‌ساز در گیلکی اشکورات /bə-/ است؛ زیرا این صورت در بافت­های متنوع­تری به کار می­رود. در اثر هماهنگی واکه­ای، در برخی بافت­ها به صورت /bo-/ ظاهر می­شود.

[19] complementary distribution

[20]از یکی از دواران محترم مقاله به دلیل ذکر این نکته که سبب بحث و مقایسه بیشتر در مورد این عنصر شد، بسیار سپاسگزاریم.

[21]برخلاف زبان گیلکی، در زبان فارسی به منظور جلوگیری از التقای واکه­ها عمدتاً یک واج میانجی درج می­شود. این یکی از تفاوت­های جالب بین زبان فارسی و گیلکی است.

[22]به انتهای این واژه به ترتیب پی­بست معرفه و تصغیر «-e» و پی­بست «-@» به معنی «را» اضافه شده است. از آنجا که هر دوی این پی­بست­ها فقط دارای یک واج و آن هم یک واکه هستند، واج میانجی «-k» به منظور جلوگیری از التقای واکه­ها بین آنها درج می­شود.

راستارگوییوا، ورا سِرگیونا، آزا الیموونا کریمووا، اخمد کریموویچ ممدزاده، و رونالد ام لاکوود. (1395). زبان گیلکی. ترجمۀ مریم دانای طوس، نرجس بانو صبوری و هنگامه واعظی. رشت:  فرهنگ ایلیا.
راسخ­مهند، محمد. (1389). واژه­بست­های فارسی در کنار فعل. پژوهش­های زبانشناسی2، 75-85.
رضایی باغ‌بیدی، حسن. (۱۳۸۰). معرفی زبان‌ها و گویش‌های ایران. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
شعبانی، منصور. (1393). توصیف و تحلیل کانونی­سازی گسسته در زبان گیلکی (گویش اشکورات). ادب‌پژوهی (ویژه­نامه زبان و گویش) 30، 81-99. 
شعبانی، منصور. (1399). تمایز میان زبان و گویش: بررسی وضعیت گونۀ گیلکی. زبان­پژوهی (37)12، 121-148.
شقاقی، ویدا. (۱۳۷۴). واژه‌بست چیست؟. به کوشش یحیی مدرسی و محمد دبیرمقدم، مجموعه مقالات سومین کنفرانس زبان‌شناسی: (141-157)، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
شقاقی، ویدا (۱۳۸۶). مبانی صرف. تهران: سمت.
صراحی، محمدامین و علی­نژاد، بتول. (1392). رده­شناسی واژه­بست در زبان فارسی. مجلۀ زبانشناسی و      گویش­های خراسان (8)5، 103-130.
کریستن­سن، آرتور. (1374). گویش گیلکی رشت. ترجمۀ جعفر خمامی­زاده. تهران: سروش.
کوکبی سیوکی، بهناز، رویا صدیق ضیابری و شادی داوری. (1400). آیا واژه‌بست‌های فارسی متعارفند؟ نشریه پژوهش های زبان شناسی تطبیقی 22، 161-200.
مزینانی، ابوالفضل و شریفی، شهلا. (1394). بررسی نظام واژه‏بستی ضمیری در تاریخ زبان فارسی و علل تحول آن. جستارهای زبانی (4)6، 275-305.
مفیدی، روح­الله. (1386). تحول نظام واژه­بستی در فارسی میانه و نو. دستور (3)3، 133- 152.
نغزگوی کهن، مهرداد. (1389). از واژه­بست تا وند تصریفی: بررسی تحول تاریخی بعضی واژه­بست­های فارسی جدید. دستور (6)6، 77-99.
 
References
Aikhenvald, A. (2003). Typological parameters for the study of clitics, with special reference to Tariana.In R. N. W. Dixon and A. Aikhenvald (Eds.). Word: A Cross-Linguistic Typology (pp. 42-78). Cambridge: Cambridge University Press
Christensen, A. (1995). The Gilaki dialect of Rasht.Translated by J. Khomami Zadeh. Tehran: Soroush. [In Persian]
Kahnemuyipour, A. (2003). Syntactic categories and Persian stress. Natural Language and Linguistic Theory 21(2), 333–379.
Kahnemuyipour, A., Shabani, M., & Taghipour, S. (2024). Gilaki reverse Ezafe: The two faces of a nominal linker. Syntax https://doi.org/10.1111/synt.12277
Kalavens, J. (1982). Some Problems in a theory of clitics. Bloomington: IULC.
Kalavens, J. (1985).The independence of syntax and phonology in cliticization.Language 61, 95- 120.
Karimi, S. (1989).Aspects of Persian syntax, specificity, and the theory of grammar.Ph.D. dissertation.University of Washington.
Katamba, F. (1993).Morphology. London: Macmillan Press Ltd.
Koukabi Siouki, B., Ziyabari, R., & Davari, Sh. (2022). Are the Persian clitics canonical? Journal of Comparative Linguistic Researches22, 161-200. [In Persian]
Mazinani, A., & Sharifi, Sh. (2015).Pronominal clitic system in the course of Persian history and the causes of its change. Language Related Research 6(4), 275-305. [In Persian]
Mofidi, R. (2008). The change of clitic system in middle and modern Persian.Grammar 3(3), 133-152. [In Persian]
Naghzguy-Kohan, M. (2011).From clitics to derivational affixes: Exploring the historical change of some of the clitics of modern Persian.Grammar 6(6), 77- 99. [In Persian]
Rasekhmahand, M. (2010).Persian clitics beside verbs.Journal of Researches in Linguistics 2, 75-85. [In Persian]
Rastorgueva, V. S., Kerimova, A. A., Kerimovich Mamedzade, A., & Lockwood, R. M. (2016).The Gilaki language.Translated by M. Danaye Tous, N. B. Sabouri, and H. Va’ezi. Rasht: Farhang Ilia. [In Persian]
Rezai Baghbidi, H. (2001). Introducing Iranian languages. Tehran: Academy of Persian Language and Literature. [In Persian]
Shabani, M. (2015). A description and analysis of split focalization in Gilaki (Eshkevarat Dialect). Journal of Persian Language and Literature 30, 81-99. [In Persian]
Shabani, M. (2021).The distinction between language and dialect: Exploring the state of Gilaki Variety. Journal of Language Research 12(37), 121-148. [In Persian]
Shaghaghi, V. (1996). What is a clitic. In Y. Modarresi and Mohammad DabirMoghaddam (Eds.), Proceedings of the third conference on Linguistics (pp. 141-157), Tehran: Allame Tabataba’i Publication.[In Persian].
Shaghaghi, V. (2007). Morphology. Tehran: Samt. [In Persian]
Sorahi, M. A. (2013). A typological study of clitics in Persian.Journal of Linguistics and Khorasan Dialects5(8), 103-130. [In Persian]
Spencer, A. (1991). Morphological theory. Cambridge: Basil Blackwell.
Spencer, A., & Luis, A. R. (2012). Clitics: an introduction. Cambridge: Cambridge University Press.
Zwick, A. (1994). Clitics.In R. E. Asher (Ed.), Encyclopedia of language and linguistics (Vol. 2, pp. 571-576). Oxford: Pergamon Press.
Zwicky, A., & Pullum, G. (1983). Cliticization Vs. inflection: English n't. Language 59, 502-513.
Zwicky, A. (1977). On clitics. Bloomington: Indiana University Linguistics Club.