نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
*استادیار زبان شناسی دانشگاه اصفهان
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
In this article, after presenting some criteria to distinguish Obligatory Control (OC) from Non-Obligatory Control (NOC), Non-Exhaustive Control (NEC) in Persian is investigated. It is shown that in contrast with most of Iranian linguists’ opinions, some of Williams (1980) and Koster’s (1984) criteria to determine OC are not observed in Persian, for instance it is not necessary to have Uniqueness of controller, c-command relation between controller and controlee and the lack of lexical subject in the complement of OC. However the lack of these criteria is justifiable. Moreover like OC, NEC in Persian allows sloppy and De-se reading and contrary to NOC, barring arbitrary and Long Distance Control (LDC). Then, NEC in Persian can be considered as the subtype of OC.
کلیدواژهها [English]
1. مقدمه
ساخت کنترلی از زمان پیدایش دستور زایشی مورد توجه زبانشناسان بوده است. سالها زبانشناسان بر این باور بودهاند که پدیدة کنترل حداقل دو نوع دارد: کنترل اجباری و غیر اجباری (ویلیامز، 1980؛ چامسکی، 1981؛ برزنن، 1982؛ منزینی،1983؛ بوشار، 1984؛ کوستر، 1984؛ مارتین، 1996؛ منزینی و روسو، 2000؛ وورمبرانت، 1998 ؛هورنشتین، 1999، 2001 و لاندا، 1999، 2001). در صورتهای اولیۀ دستور زایشی، یعنی نظریۀ معیار، کنترل اجباری را ناشی از اعمال گشتار حذف گروه اسمی یکسان میدانستند و این اصطلاح را برای مواردی به کار میبردند که در متمم ناخود ایستا، فاعل موضعی به کار نمیرفت و فاعل تهی جملة متمم، اجباراً با گروه اسمی ارجاعی در جملۀ پایه یکسان بود (روزنبوام، 1967؛ لیکاف، 1971؛ پرل ماتر، 1971 و جکنداف، 1972). بنابراین فعل‘try’ به عنوان نمونهای از این نوع کنترل در مقابل فعل ‘hope’ که فاعل آشکار را مجاز میدانست در نظر گرفته میشد.
1. a. John tried (*for Harry) to read War and Peace.
b. John hoped (for Harry) to read War and Peace.
(کالیکاور و جکنداف، 2001: 495)
در نظریات بعدی دستور زایشی این تمایز به صورت تمایز بین کنترل اجباری و غیراجباری مصطلح شد. اما تمایز بین انواع کنترل تنها به این دو نوع محدود نمیشود و ساخت کنترلی را از بعدی دیگر میتوان به دو دستۀ کنترل کامل و ناقص تقسیم کرد.
محمول کنترلی به طور کلی در ساخت کنترلی، متممی را انتخاب میکند که جایگاه فاعل آن تهی است و معمولاً مرجع این مقولۀ تهی تحت عنوان کنترلکننده در جملۀ قبلی قرار دارد. به عبارت دیگر رابطۀ کنترلی به وابستگی ارجاعی بین فاعل بیان نشده (عنصر کنترل شده) و یک عنصر بیان شده یا غیر آشکار (عنصر کنترل کننده) اطلاق میشود (برزنن، 1982: 372). این امر در مورد کنترل کامل صادق است و همانطور که در مثال (2) مشاهده میشود، فاعل غیرآشکار جملۀ پیرو به طور کامل با گروه اسمی در جملۀ قبلی هم مرجع است:
2. John1 managed [ PRO1 to solve the problem].
(لاندا، 1999: 57)
اما رابطۀ ضمیر مستتر و کنترلکننده، همیشه از نوع یکسانی[1] نیست. در بعضی موارد کنترلکنندۀ مقولۀ تهی بخشی از مجموعۀ ارجاعی را تشکیل میدهد (مارتین، 1996؛ وورمبرانت، 1998،2001 و لاندا 1999،2000). بنابراین مرجع ضمیر مستتر باید شامل عنصر کنترل کننده باشد و در عین حال همزمان به عنصری برجسته[2] در بافت کلامی ارجاع دهد که این پدیده را کنترل ناقص مینامند ( مثال 3). اکثر زبانشناسان بررسی اولیۀ این پدیده را به ویلیامز (1980) نسبت میدهند که تا سال 1996 که این ساخت دوباره توسط مارتین تحلیل شد، مسکوت ماند[3].
3. John1 told Mary that he preferred [ PRO1+[4] to meet at 6 today].
(لاندا،1999: 57)
هر چند موضوع کنترل ناقص از زمان طرح آراء لاندا (2000) به شکل گستردهتری مطرح شده است، در تحقیقاتی که در مورد ساخت کنترلی در زبان فارسی صورت گرفته است، کمتر به این موضوع پرداخته شده است. این امر به همراه مسائل بحث برانگیزی که در این زمینه مطرح شده، اهمیت بررسی این موضوع را بیشتر روشن میکند. یکی از مسائلی که در زمینۀ کنترل ناقص مطرح است، به اجباری یا غیراجباری بودن این پدیده مربوط میشود. علیرغم اینکه اکثر زبانشناسان بر این نکته که کنترل کامل، یک نوع کنترل اجباری است، متفقاند در مورد اجباری بودن کنترل ناقص، تردید وجود دارد. عدهای از زبانشناسان به علت اینکه در ساخت کنترل ناقص برخلاف ساخت کنترل اجباری، مقولة تهی فاقد کنترلکنندۀ از پیش تعیین شدۀ واحدی است، آن را جزو کنترل غیراجباری تقسیمبندی میکنند (ویلیامز، 1980؛ مارتین، 1996؛ وورمبرانت، 1998). برخی نیز حتی کنترلی بودن این ساختها را مورد تردید قرار میدهند (سن مارتین، 2004). تعدادی از زبانشناسان نیز با به کار بستن معیارهایی نشان میدهند که این نوع کنترل مانند کنترل اجباری رفتار میکند. بنابراین هرچند در آنها کنترل از پیش تعیین شده نیست و میتواند متغیر باشد اما مانند کنترل اجباری به مرجع موضعی در جملة قبلی نیاز دارد و کنترل از فاصلة دور و خوانش اختیاری را اجازه نمیدهد. بر این اساس آنها معتقدند که رفتار افعال پایه در کنترل اجباری یکسان نیست و برخلاف کنترل کامل، افعال کنترل ناقص در این گروه رابطة ارجاعی آزادتری را مجاز میشمارند (لاندا، 1999 و 2000).
در بخش دوم این مقاله، ابتدا رویکردهای مطرح کنونی نسبت به پدیدۀ کنترل ناقص بررسی میشود و سپس در بخش سوم تحلیلهای پیشین دربارۀ ساخت کنترلی در زبان فارسی ارائه میگردد. در بخش چهارم شباهتهای ظاهری کنترل ناقص با کنترل غیر اجباری تبیین میگردد و به دنبال آن شباهتهای این ساخت با کنترل اجباری بحث میشود. در قسمت آخر نیز امکان حضور فاعل آشکار در جایگاه فاعلی بند پیرو در ساخت کنترل ناقص توسط پدیدة ساختافزایی تبیین میشود. بنابراین به صورت کلی در این مقاله نشان داده میشود که کنترل ناقص در زبان فارسی زیرگروه کنترل اجباری را تشکیل میدهد.
2. تحلیل ساخت کنترل ناقص در رویکردهای مطرح نحوی
در مورد شیوۀ بررسی ساخت کنترل ناقص، عدهای از زبانشناسان با وجود پیچیدگیهای موجود، این نوع کنترل را همچنان به صورت نحوی بررسی میکنند (لاندا، 1999، 2000، 2004، 2007 و بری و پیتمن، 2004). از سوی دیگر علاوه بر معناشناسان که به صورت کلی ساخت کنترلی را با استفاده از ساخت مفهومی تحلیل میکنند (کالیکاور و جکنداف، 2001؛ جکنداف و کالیکاور، 2005)، برخی از زبانشناسان نحوی هم با وجود اینکه تحلیل ساخت کنترلی را مربوط به نحو میدانند، برای بررسی ساخت کنترل ناقص، به معنا متوسل میشوند (هورنشتین،2003؛ بوئکس و هورنشتین، 2004). هر چند زبانشناسان در تحلیل ساخت کنترل ناقص یا بر نقش نحو تأکید دارند یا عامل معنایی را برای تبیین این مسئله مهم میدانند، در عین حال آنها در هر کدام از این گروهها قرار گیرند، از اهمیت آن عامل دیگر نیز غافل نیستند.
2-1. آرای لاندا
موضوع کنترل ناقص از زمان طرح آراء لاندا (2000) به شکل گستردهتری مطرح شده است. وی سعی کرده است با استفاده از نظریة مطابقت خویش به تبیین این نوع ساخت کنترلی بپردازد. لاندا کنترل اجباری را به دو دستة کنترل کامل و ناقص تقسیم میکند. در ساخت کنترل کامل، ضمیر مستتر الزاماً باید با کنترلکننده هممرجع باشد. در صورتیکه در ساخت کنترل ناقص رابطة ارجاعی آزادتر است و مرجع ضمیر مستتر میتواند علاوه بر کنترلکننده شامل عنصری برجسته در متن باشد[5]. به همین دلیل در کنترل ناقص اجازه داده میشود فعل جملۀ پایه مفرد باشد و فعل جملة متمم جمع[6]. در صورتیکه این امر در مورد کنترل کامل صادق نیست. نیازهای معنایی محمول جمع باعث میشود اکثر زبانشناسان (لاندا، 1999، 2000؛ هورنشتین، 1999؛ کالیکور و جکنداف، 2003 و جکنداف و کالیکور، 2005) به این نتیجه برسند که فاعل جملۀ درونه در ساخت کنترل ناقص[7]،از لحاظ معنایی جمع و از لحاظ نحوی مفرد است. بنابراین در ساخت کنترل ناقص، ضمیر مستتر میتواند مشخصة جمع داشته باشد حتی اگر گروه اسمی موجود در جملة بالاتر که بخشی از مرجع آن است، مفرد باشد. لاندا از برچسب[8] [+/-Mer] برای تفاوت اسم جمع و مفرد استفاده میکند. به عنوان مثال در جملۀ (4) جان نمیتواند تنها شرکتکننده در جلسه باشد و فاعل بند متمم باید PRO1+ در نظر گرفته شود:
4. John1 told Mary that he preferred [ PRO1+ to meet at 6 today].
(لاندا،1999: 57)
به همین علت در متمم ساخت کنترلی ناقص در زبان انگلیسی (مانند جمله (5)) در جملۀ پیرو، فعل تصریف جمع نمیگیرد یا ضمایر متقابل و انعکاسی به کار نمیرود زیرا این موارد نیاز به فاعلهایی دارند که از لحاظ نحوی جمع هستند. اما در جملۀ پیرو فعلی بهکار میرود که نیاز به فاعلی دارد که از لحاظ معنایی جمع اما از لحاظ نحوی مفرد است:
5. *John told that he preferred [ PRO1+ to meet each other at 6 today].
(لاندا،1999: 62)
در حالیکه در ساخت کنترل کامل (مانند جملۀ (2) که برای سهولت در (6) تکرار شده است) ضمیر مستتر و کنترلکننده، نمایهها و مشخصههای دستوری یکسان دارند و از لحاظ شخص و شمار و جنس یکسان هستند:
6. John1 managed [ PRO1 to solve the problem].
(لاندا،1999: 71)
لاندا (2000: 38) معتقد است مشخصات معنایی محمول در بند پایه نوع کنترل اجباری را مشخص میکند. وی محمولها را از لحاظ معنایی به هفت دسته تقسیم میکند که سه دستة آن شامل افعال استلزام (implicative) (مانند remember, manage, dare)، افعال نمودی (aspectual) (مثل begin ,continue, finish ) و افعال وجهی (modal) (مانند (must, may, need کنترل کامل را تشکیل میدهند و چهار دستة دیگر یعنی افعال واقعیت نما(factive) (مانند (regret, like, hate، قضیهای (propositional) (مثل (claim, think, believe، تمنایی (desiderative) (مثل want hope, prefer) و استفهامی (introgatve)(مانند wonder, ask, inquire) کنترل ناقص را تشکیل میدهند.
لاندا (2000) در تحلیلهای خود تفاوت کنترل ناقص و کامل را ناشی از زماندار و غیر زماندار بودن متممهای فعل کنترلی میداند. به عبارت دیگر متمم در کنترل کامل، زمان ارجاعی (anaphoric tense) است یعنی وقوع رخداد بیان شده در جملۀ پایه و پیرو همزمان است و متمم نمیتواند قیود زمانی متفاوت با جملۀ پایه داشته باشد، در حالیکه متمم در کنترل ناقص، زمان وابسته (Dependent tense) است به این معنی که زمان جملة متمم نسبت به زمان وقوع فعل جملۀ پایه تأخر دارد یعنی زمان آنها حالت اشاری دارد و همیشه در قیاس با جملۀ پایه تفسیر میشوند. بنابراین از نظر لاندا باید برخلاف کنترل کامل، در کنترل ناقص تباین زمانی (tense clash) و بنابراین بکارگیری قیود مختلف زمانی در بند پایه و پیرو موجب بدساختی جمله نشود:
7. Yesterday John hoped [PRO1+ to solve the problem tomorrow].
(لاند،ا1999: 72)
لاندا (1999) کنترل ناقص را نوعی کنترل اجباری میدانند[9]. و نشان میدهد که چهار معیار کنترل اجباری نه تنها در مورد کنترل کامل صحت دارد، بلکه دربارة کنترل ناقص نیز صادق است. بنابراین همانطور که به ترتیب در جملات (8) نشان داده شده است در ساخت کنترل ناقص خوانش اختیاری، کنترل از فاصلة دور، خوانش بسته و تعبیر به غیرخود، امکانپذیر نیست.
8. a.* John1 wanted [PRO1+(arb) to be quiet].
b.* Mary1 knew that John hoped [PRO1+ to perjure herself].
c. John preferred [PRO1+ to leave early], and Bill did too.
d. The secretary of defense2 finally arrived. The unfortunate1 expected PRO1+2 to meet soon.
e. The unfortunate1 expected that he1 and the secretary of defense would meet soon.
(لاندا، 1999: 56-51)
در مثال (a8) به دلیل اینکه کنترلکننده، بخشی از گروه بزرگتر و غیرمشخص فرض میشود، مرجع "جان" زیر مجموعهای از مرجع ضمیر مستتر خواهد بود و خوانش اختیاری ضمیر مستتر جمله را بدساخت میکند. بدساختی مثال (b8) نیز جمله نشان میدهد که در کنترل ناقص، کنترل از فاصلة دور امکانپذیر نیست. بر اساس جملة (c8) خوانش بسته نیز برای کنترل ناقص مجاز نیست زیرا هنگامی خوانش بسته به دست میآید که مرجع ضمیر مستتر در جملۀ قبلی با ضمیر مستتر با ساخته در بند عطفی یکسان باشد به این معنی که "بیل" ترجیح میدهد تنها "جان" (نه "بیل") آنجا را زودتر ترک کند. در صورتیکه در این جمله هر چند مرجع ضمیر مستتر بازساخته در بند عطفی شامل "جان" نیز میشود، همزمان "بیل" نیز باید به عنوان کنترلکنندة ضمیر مستتر بازساخته باشد به این معنی که "بیل" ترجیح میداد "جان" به همراه خودش جزء افرادی باشند که باید زودتر آنجا را ترک کنند. این موضوع که ضمیر مستتر بازساخته و ضمیر مستتر آشکار باید همزمان اعضای غیر مشابه داشته باشد و هر کدام توسط فاعل بند پایه کنترل شوند موجب میشود خوانش باز بهدست آید. در مثال (d8) ضمیر مستتر خوانش تعبیر به خود دارد. همانطور که لاندا (1999: 56) در مورد این مثال توضیح میدهد اگر ما فرض کنیم که فرد بدشانسی در تلویزیون مقدمات جشنی را تماشا میکند که گمان میرود وزیر دفاع مدال را به آن فرد اهدا کند، در آن صورت خوانش (e8) به دست میآید که در آن عمل به خود آن فرد نسبت داده نمیشود اما در ساخت کنترل ناقص در (d8) خوانش جملۀ (e8) به دست نمیآید بلکه در این جمله اتصاف عمل به خود فرد مدنظر است به عبارت دیگر این جمله خوانش تعبیر به خود دارد.
به نظر میآید لاندا کنترل گسسته و کنترل متغیر را نیز نوعی کنترل ناقص فرض کرده است و آنها را جزو ساخت کنترل اجباری دستهبندی میکند. در کنترل گسسته همانطور که در مثال (a9) نشان داده شده است فاعل تهی در بند متمم همزمان توسط فاعل و مفعول بند پایه کنترل میشود. اما در کنترل متغیر مرجع ضمیر مستتر از فاعل به مفعول بند پایه متغیر است. مثال (b9) نمونهای از کنترل متغیر را نشان میدهد:
9. a. John1 told Mary2 that he found out how [ PRO1+2 to win the game together].
b. The pupil1 asked the teacher2 [ PRO1/2 to leave early].
(لاندا، 1999 : 58 و222)
2-2. آرای هورنشتین
تحلیل کنترل ناقص براساس نظریة مطابقت توسط حامیان نظریة حرکتی مورد نقد قرار گرفته است. بحثهای زیادی راجع به مشکلات ضمیر مستتر در نظریة دستوری مطرح شده است (منزینی و روسو، 2000 و هورنشتین، 1999، 2001) که بیشتر آنها به ماهیت ضمیر مستتر، حالت تهی آن و فقدان شواهد تجربی برای وجود این ضمیر مربوط میشود.
طرفداران نظریة حرکتی (هورنشتین، 1999، 2001) معتقد هستند که ساخت کنترلی نیز مانند ساخت ارتقایی نتیجة حرکت است. به این ترتیب آنها در ساخت کنترلی نیاز به حضور ضمیر مستتر را مرتفع میکنند و تنها تفاوت ساخت کنترلی و ارتقایی را در این موضوع میدانند که گروه تعریف حرکت داده شده در ساخت ارتقایی تنها یک نقش معنایی دارد و در ساخت کنترلی بیش از یک نقش معنایی دارد. اما همانطور که کالیکاور و جکنداف (2001،2003) و لاندا (2003) مطرح کردهاند، تحلیل ارتقایی از ساخت کنترل ناقص مشکلساز است زیرا به صورت متعارف رد بهجا مانده از حرکت یک سازه با مرجع خود، دارای مشخصات دستوری کاملاً یکسان است. هورنشتین (2003) و هورنشتین و بوئکس (2004) برای حل این مشکل، تحلیل ساخت کنترل ناقص را به حوزة کاربردشناسی و معناشناسی محول میکنند.
بر اساس این نظر، ساخت کنترل ناقص و کامل هر دو از لحاظ نحوی اشتقاق یکسان دارند، با این تفاوت که کنترل ناقص تحت فرایند پسا نحوی انگارة معنایی[10] قرار میگیرد که به معنای واژگانی فعل بند درونه حساس است. به این ترتیب (a10) پس از تحت تاثیر واقع شدن توسط این فرایند که یک نوع سازوکار تعبیر معنایی است، به ساخت (b10) تبدیل میشود.
10. a. John wants [{John} to meet at six].
b. John wants [{John and some contextually specified others} to meet at six].
همانطور که اشاره شد هورنشتین کنترل اجباری را مانند ساخت ارتقایی ناشی از حرکت گروه تعریف به جایگاه یک موضوع در جملۀ بالاتر و بر جاگذاشتن ردی از خود میداند. وی علاوه بر معیارهای اشاره شده توسط لاندا، برخلاف وی معتقد است در کنترل اجباری مرجع در بند پایه باید ضمیر مستتر را سازه فرمانی کند (a11) و همچنین ضمیر مستتر باید دارای مرجعی واحد باشد و مرجع گسسته نپذیرد (b11).
11. a. *John’s campaign expects PRO to shave himself.
b. *Johni told Maryj PROi+j to leave together / each other.
(هورنشتین، 1999: 74-73)
به نظر هورنشتین با توجه به مشخصههای تعبیری، کنترل گسسته و متغیر از نوع کنترل غیراجباری هستند و مشکلی برای نظریۀ حرکتی که مختص کنترل اجباری است، ایجاد نمیکنند.
3. تحلیلهای پیشین دربارۀ ساخت کنترلی در زبان فارسی
به نظر میرسد علیرغم اینکه ساخت کنترل ناقص در نظریات مختلف نحوی و معنایی مورد توجه است، زبانشناسان فارسی زبان کمتر به تمایز کنترل کامل و ناقص پرداختهاند و در اکثر مطالعاتشان ساخت کنترلی را به دو گروه کلی اجباری و غیر اجباری تقسیم کردهاند و به زیرگروههای آنها چندان اشارهای نداشتهاند. اکثر زبانشناسانی که ساخت کنترلی در زبان فارسی را مورد بررسی قرار دادهاند (هاشمیپور، 1988، 1989؛ قمشی 2001؛ کریمی 2008؛ درزی و متولیان 2010)، معیارهای ویلیامز (1980) و کوستر (1984) را دربارۀ تشخیص کنترل اجباری از غیراجباری میپذیرند و معتقدند که ضمیر مستتر در کنترل اجباری الزاماً باید توسط مرجعی موضعی و واحد در جملۀ قبلی سازه فرمانی شود. مهمتر اینکه استفاده از فاعل واژگانی در جملۀ پیرو باید باعث بدساخت شدن جمله گردد. بر این اساس، مثالهای (12) و (13) به ترتیب تمایز کنترل اجباری و غیراجباری را نشان میدهد:
12. الف. * حسن سعی کرد که بچه غذا را بخوره.
ب. حسنi سعی کرد که ei/*j غذا را بخوره.
13. حسنi به رئیسشj قول داد که علیk آن کار را انجام بده.
(هاشمیپور، 1989 :164-163)
قمشی (2001) در یک دستهبندی کلی جملاتی را که دارای بند متمم التزامی هستند به دو گروه کنترلی و غیرکنترلی تقسیم میکند. وی معتقد است که ساختهای کنترلی از یک پیوستار دستوری تبعیت می کند. به نظر وی در مورد متممهای کنترلی که ساختار آن در (14) نشان داده شده است، دو حالت مشاهده میشود: در بعضی ساختهای کنترلی مانند (16الف) فاعل تهی تنها به فاعل فعل اصلی ارجاع دارد و در بعضی دیگر از ساختهای کنترلی مانند (16ب) شبیه به ساخت التزامی غیرکنترلی مطابقة متفاوت فعل بند پایه و پیرو مجاز است. در متممهای ساخت غیرکنترلی در (15)، فاعل تهی همیشه میتواند دارای مرجعی متفاوت از فاعل جملۀ پایه باشد.
14. [SUBJECTi [VERB [PROi [VERB subjunctive]]]]
15. [SUBJECT [VERB [pro [VERB subjunctive]]]
(قمشی، 2001: 18)
16. الف. * می توانم که [بیاد]
ب. می خواهم که [بیاید]
طالقانی (2006) تفاوت ساخت کنترلی و غیرکنترلی را در افعال وجهی بررسی کرده است. وی به تبعیت از وورمبرانت (1999)، دستهبندی ساخت کنترلی را به کنترل معنایی و نحوی (اجباری و غیراجباری) میپذیرد و آزمون وی مبنی بر امکان وجود مرجع گسسته برای کنترل نحوی و عدم امکان آن برای کنترل معنایی را برای افعال وجهی زبان فارسی بهکار میگیرد. وی به این منظور برای نشان دادن امکان ارجاع فاعل جملۀ درونه به دو موضوع مشترک یا وجود مرجع گسسته از آزمون قید "با همدیگر" استفاده میکند که بر این اساس فعل "مجبور بودن" در مثال (17 الف) فعل کنترل معنایی است و کنترلی از نوع اجباری نشان میدهند و فعلی مانند "مجبور شدن" در مثال (17 ب) دارای کنترلی از نوع نحوی یا غیراجباری است:
17. الف. * ساراi گفت که دوستشj مجبوره که با همدیگه i+j درس بخونن.
ب. ساراi گفت که دوستشj مجبور شده که با همدیگه i+j درس بخونن
(طالقانی، 2006: 102)
کریمی ( 2008) ساخت کنترلی را به سه دستة اختیاری، اجباری و غیراجباری تقسیم میکند و اشارهای به کنترل کامل و ناقص ندارد. وی معتقد است در کنترل غیراجباری مانند فعل "خواستن" جایگاه بند متمم میتواند فاعل تهی یا گروه اسمی آشکار داشته باشد (18 الف). در صورتیکه در ساخت کنترل اجباری، فاعل بند متمم حتماً باید تهی باشد (18 ب).
18. الف. کیمیا میخواست که e/ پرویز بره.
ب. کیمیا تصمیم گرفت e/*پرویز بره.
(کریمی،2008: 178-177)
همانطور که در مطالعات فوق مشهود است، در زبان فارسی زبانشناسان ایرانی به تبعیت از معیارهای ویلیامز (1980) و کوستر (1984) مواردی که گروه اسمی آشکار را در جایگاه فاعل متمم ساخت کنترلی مجاز میدانند، کنترل غیراجباری فرض میکنند و نمونههایی که در آنها این جایگاه باید تهی باشد را کنترل اجباری میدانند. در این مقاله نشان داده میشود که برخلاف انتظار، لزوماً تمامی ملاکهای ویلیامز و کوستر برای تقسیمبندی انواع کنترل در زبان فارسی پذیرفته نیست. بنابراین از بین ملاکهای زبانشناسان پیشین که در بخش قبل اشاره شد، به دنبال معیارهایی خواهیم بود که برای تشخیص کنترل ناقص مناسب باشد و تعامل آن را با تقسیمبندی کنترل اجباری و غیر اجباری روشن کند.
4. کنترل ناقص در زبان فارسی
4-1. تبیین شباهتهای کنترل ناقص و کنترل غیر اجباری
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد برخلاف کنترل کامل که بدون تردید نوعی کنترل اجباری محسوب میشود، در مورد تقسیمبندی کنترل ناقص به عنوان کنترل اجباری بحث بسیار است. اگر ملاکهای ویلیامز (1980) را در تمایز کنترل اجباری از غیر اجباری اتخاذ کنیم با در نظر گرفتن مشخصات زیر به نظر میرسد کنترل ناقص بیشتر رفتاری شبیه به کنترل غیر اجباری داشته باشد.
در کنترل ناقص، کنترل از نوع متغیر، گسسته و جزئی مجاز است. همانطور که در مثال (19) نشان داده شده است، در کنترل متغیر مرجع فاعل تهی میتواند از فاعل به مفعول تغییر کند:
19. علیi حسنj را متقاعد کرد که ei/j اینجا بمونه.
جملۀ (20) نشان میدهد که در کنترل ناقص، فاعل تهی میتواند همزمان توسط دو موضوع در جملۀ پایه کنترل شود؛ یعنی مرجع گسسته داشته باشد:
20. علیi حسنj را متقاعد کرد که ei+j اینجا بمونن.
در کنترل ناقص مرجع فاعل تهی در بر گیرندۀ کنترلکننده نیز هست؛ به این معنی که کنترلکننده جزئی از مرجع فاعل تهی محسوب میشود.
21. علیi حسنj را متقاعد کرد که ei+k اینجا بمونن.
چنین مثالهایی نه تنها در زبان فارسی بلکه در زبانهای دیگر مانند فرانسوی، آلمانی و انگلیسی و همچنین در زبان یونانی (اسپایروپولوس، 2007)، رومانی (کومورووسکی، 1986)، باسکی (سنمارتین، 2004) نیز مشاهده میشود. در مثالهای (22) و (23) تغییر کنترل از فاعل به مفعول (S-to-O) به ترتیب در زبانهای انگلیسی و فرانسوی نشان داده شده است:
22. a. Evak said that Kimi promised Suej [PROi/*j/i+j/*k to leave]
b. Evak said that Kimi promised Suej [PROj/*i/*i+j/*k to be allowed to leave]
23.a. Paulk a dit que Pierrei a promis à Jeanj de PRO j/*i /*i+j/*k pouvoir
b. Paul said that Pierre promised Pierre to be allowed to leave
2007: 282-284)، (Rooryck
همانطور که قبلاً اشاره شد لاندا (1999، 2000، 2004، 2006) معتقد است که در ساخت کنترل ناقص، ضمیر مستتر از لحاظ معنایی جمع اما از نظر نحوی مفرد است. این امر در مورد زبان فارسی صادق نیست. استفاده از تصریف جمع در فعل جملۀ پیرو و همچنین بهکارگیری عباراتی مانند "باهم دیگر"، "باهم" و "همگی" که الزاماً دارای فاعلهایی هستند که از لحاظ نحوی جمع هستند، ردی بر نظر لاندا است. برای تبیین دقیقتر این موضوع، مثالهای بیشتری درادامه آمده است:
24. رضاi به امیرj اجازه داد که ei+j/j+k با هم درس بخوانند.
25. علیi سعی میکنه ei+k همیشه با هم به خرید بروند.
26. منi به میناj قول دادم ei+j/i+kبا هم به مهمانی برویم.
27. علیi از حسنj تقاضا کرد/ خواست که ei+j/j+k با هم پروژه را تمام کنند.
در زبان فارسی به علت امکان تظاهر مطابقۀ متفاوت در فعل جملۀ پایه و پیرو، جملۀ کنترل ناقص میتواند متممی را انتخاب کند که در آن مرجع مقولۀ تهی بر اساس بافت انتخاب شود:
28. منi تصمیم گرفتم کهe*i/j با کی ازدواج کنه.
از طرف دیگر در چنین ساختهایی رعایت رابطۀ سازهفرمانی بین مرجع و فاعل تهی الزامی نیست:
29. معلم i به [مادر [من] j]k اجازه داد که e*i/j/*kبه مدرسه نیایم.
30. [پدر[من]i]k سعی می کنه ei/*kدر ایران بمونم.
31. اوi به [پدر[من]j]k سفارش کرد که e*i/j/*kدر ایران بمونم.
مشخصۀ دیگری که با در نظر گرفتن ملاکهای ویلیامز (1980)، کنترل اجباری را از ناقص متمایز میکند این است که برخلاف کنترل اجباری، کنترل ناقص میتواند متممی انتخاب کند که جایگاه فاعلی آن توسط گروه اسمی آشکار یا ضمیر پر شود:
32. من تصمیم میگیرم که تو با کی ازدواج کنی.
33. آنها به امیر اجازه دادند که پسرش هم به آنجا بیاید.
34. علی سعی کرد که برادرش هم به مهمانی برود.
35. من به سارا توصیه کردم که خواهرش رشتۀ فیزیک بخونه.
36. مریم به مینا قول داد که سارا بیاید.
37. علی از حسن خواست/ تقاضا کرد که رضا از اینجا برود.
چنین وضعیتی در زبانهایی که در آنها ساخت کنترلی میتواند متمم التزامی داشته باشد مانند زبان یونانی، رومانیایی، باسکی و عربی (سن مارتین، 2004) و زبانهای دیگر مانند زبان انگلیسی (جکنداف و کالیکور، 2005، سگ و پولارد، 1999) نیز مشاهده میشود. در زیر مثالهایی از زبان باسکی (38) و زبان انگلیسی (40-39) آمده است که مجاز بودن حضور فاعل آشکار را در متمم ساخت کنترلی نشان میدهد.
38. Joneki [zuk/GAPi/k ogia egitea] pentsatu du. (Basque) Jon-ERG you-ERG bread-det-ABS make-
Nom-Det-ABS decide
Aux (3ABS-3ERG) [11]
39.‘Jon has decided/planned to make bread/that you/someone else make bread.’
(سن مارتین، 2004: 52 ) برگرفته از (سن مارتین و اوریاگرکا، 2002)
40. Hilary intends/plans for Ben to come along to the party.
(جکنداف و کالیکور، 2005: 451)
41. a. Dana asked Pat to be able to attend the party.
b. Kim promised Sandy to be hassled by the police.
(سگ و پولارد، 1999: 82)
با در نظر گرفتن مشخصات فوق به نظر میرسد که ساخت کنترل ناقص را باید نوعی کنترل غیراجباری فرض کرد. اما حقیقت این است که تمام ویژگیهای فوق قابل تبیین است. به عنوان مثال همانطور که در مثالهای فوق (31 -29) که در زیر تکرار شده، نشان داده شده است عدم رعایت رابطۀ سازهفرمانی بین مقولۀ تهی و مرجع تنها هنگامی رخ می دهد که مشخصههای شخص و شمار فاعل تهی در جملۀ درونه با مشخصههای شخص و شمار کنترلکنندۀ بالقوه متفاوت باشد.
42. معلم i به [مادر [من] j]k اجازه داد که e*i/j/*k به مدرسه نیایم.
43. [پدر[من]i]k سعی میکنه ei/*kدر ایران بمونم.
44. اوi به [پدر[من]j]k سفارش کرد که e*i/j/*kدر ایران بمونم.
در مثال (44) که کنترلکننده و مقولۀ تهی دارای مشخصههای مشترک هستند رابطۀ سازهفرمانی الزامی به نظر میرسد مگر این که با استفاده از بافت خاص مرجع مقولۀ تهی عنصری به غیر از "پدر" در نظر گرفته شود (45).
45. [پدر[ش]j] i سعی میکند ei/*j/*k در ایران بماند.
46. حسنj دوست ندارد در ایران بماند اما [پدر[ش]j] i خیلی سعی می کند که ei/j/*k در ایران بماند.
ازطرف دیگر همانطور که قبلاً اشاره شد لاندا (1999) نیز با استفاده از مثال زیر الزامی نبودن سازهفرمانی را در ساخت کنترلی اجباری در زبان انگلیسی نشان داده است:
47. Yesterday, it spoiled Mary’si mood [PROi/*arb. to listen to the news].
(لاندا،1999: 43)
در مورد مجاز دانستن انواع کنترل متغیر، گسسته و جزئی نیز میتوان گفت در این نوع ساختها نیز مانند کنترل اجباری مقولۀ تهی نیاز به مرجعی در جملة پایه دارد. از همه مهمتر اینکه خصوصیت اصلی این ساخت این است که مانند کنترل اجباری هنگامی که دو کنترل کنندۀ بالقوه موجود باشد که مقولۀ تهی دارای مشخصات شخص و شمار مشترک با آنها باشد، مقولۀ تهی تنها یکی از آنها را بهعنوان کنترلکننده انتخاب میکند که در این صورت کنترل از فاصلۀ دور مجاز نیست:
48. رضاk گفت علیi سعی میکند که ei /*k این کار را تمام کند.
4-2. شباهت کنترل ناقص با کنترل اجباری
تفسیر مقولۀ تهی در ساخت کنترل ناقص بر اساس چهار معیار لاندا که در بخش قبل به آن اشاره شد، نشان دهندۀ اجباری بودن این ساختهای کنترلی است. به این معنی که در این نوع جملات در صورت حذف به قرینۀ گروه فعلی خوانش از نوع باز به دست میآید:
49. علیi تصمیم گرفت کهei اینجا را ترک کند رضا هم همینطور.
جملۀ فوق تنها میتواند به این معنی باشد که رضا هم تصمیم گرفت که اینجا را ترک کند (نه به این معنی که رضا تصمیم گرفت علی این جا را ترک کند).
همچنین در چنین جملاتی مقولۀ تهی تنها میتواند تعبیربهخود داشته باشد:
50. علیi سعی میکند ie این خانه را بخرد.
این جمله تنها میتواند به این معنی باشد که علی سعی میکند خودش این خانه را بخرد.
در چنین جملاتی خوانش اختیاری از مقولۀ تهی امکانپذیر نیست:
51. رضا مجبور شد e *arb تمام شب بیدار بماند.
و همانطور که در مثال (47) نشان داده شده، کنترل از فاصلۀ دور نیز مجاز نیست.
در مورد حضور فاعل آشکار در جایگاه فاعل متمم، نه تنها در زبان فارسی بلکه در زبانهای مشابه مانند زبان یونانی (اسپایروپولس، 2007) که در آنها نیز ساخت کنترلی میتواند متمم التزامی را برگزیند، حضور اسم آشکار یا ضمیر فاعلی مؤکد در جایگاه فاعل متمم در کنترل اجباری امکانپذیر است. به همین دلیل اسپایروپولس معتقد است برای تحلیل ساخت کنترلی در زبان یونانی نیز نمیتوان به تحلیل نحوی بسنده کرد. در زبان آلمانی نیز با وجود اینکه متمم کنترلی مانند زبان انگلیسی ناخودایستا است، وورمبرانت (2001) نشان میدهد که در کنترل اجباری فقدان فاعل جملة ناخودایستا در نحو اجباری نیست. وی شواهدی را ارائه میدهد که در آنها فاعل نحوی در ساخت کنترل اجباری در زبان آلمانی حضور دارد و به این ترتیب به این نتیجه میرسد که رابطة بین فقدان فاعل نحوی و کنترل اجباری یک طرفه است. همچنین در زبانهای کرهای، چینی و ژاپنی ضمیر فاعلی در جملة متمم ناخودایستا، رفتاری مانند ضمیر مستتر در کنترل اجباری دارد (یانگ، 1985؛ بورر، 1989 و لاندا، 1999،2000). بنابراین حضور فاعل نحوی، دلیل بر کنترل غیراجباری یا کنترل اجباری دلیل بر عدم حضور فاعل در جملة متممی نیست و همانطور که در بخش بعدی به آن میپردازیم، این مسئله با پدیدۀ ساختافزایی[12] قابل تبیین است.
4-3. کنترل ناقص و پدیدۀ ساخت افزایی
همانطور که در بخش قبلی اشاره شد دستهای از محمولهای شرکتکننده در ساخت کنترل اجباری که در تحلیل ما ذیل ساخت کنترل ناقص قرار میگیرد، برخلاف کنترل کامل میتوانند متممی انتخاب کنند که جایگاه فاعل آنها توسط گروه اسمی آشکار یا ضمیر پر شود. پرسشی که اکنون با آن مواجه میشویم این است که رفتار این گونه جملات چگونه تبیین میشود. با نگاهی دقیق به مثالهایی از این دست مشخص میشود که اکثر آنها قابل بازگویی به جملاتی هستند که در آنها مفهوم سببی دخالت دارد، هر چند این مفهوم در نحو تظاهری ندارد. سگ و پولارد (1991) این فرایند را ساختافزایی نامیدهاند و جکنداف و کالیکاور (2003، 2005) نیز به پیروی از آنها در تحلیل اینگونه جملات از این فرایند استفاده کردهاند. به عنوان نمونه بر طبق ساخت مفهومی محمول "قول دادن"، کسی نمیتواند برای انجام عملی توسط فرد دیگری قول دهد اما بر اساس مثالهای زیرX قول میدهد که شرایطی را فراهم کند کهY یا Y علاوه بر X یا حتی Y به همراه فرد دیگری بتوانند عمل Z را انجام دهند. به این ترتیب خوانش کنترل از نوع گسسته و یا جزئی با این محمولها تبیین میشود:
52. من به مینا قول دادم که آن کار را با هم تمام کنیم/ تمام کنند/ تمام کنید.
من به مینا قول دادم که سارا این کار را تمام کند.
یا در جملۀ زیر علت حضور گروه اسمی آشکار در جایگاه فاعل جملۀ متمم تبیین میشود زیرا این جمله به این معنی است که علی سعی میکند شرایطی را فراهم کند که برادرش هم به مهمانی برود.
53. علی سعی میکند برادرش هم به مهمانی برود.
قابل ذکر است طبق نظر لاندا (2004 و2006) برخلاف ساخت کنترل کامل که تباین زمانی را اجازه نمیدهد، اکثر افعال کنترلی که تباین زمانی را اجازه می دهند مانند"سعی کردن"، "اجازه دادن"، "توصیه کردن"، "تصمیم گرفتن"، "تشویق کردن"و... ساخت کنترلی ناقص را تشکیل میدهند:
54. سارا دیروز تصمیم گرفت که فردا پیش رئیس بروند.
با وجود این برخلاف نظر لاندا (2006 و2004) گاهی بدون در نظر گرفتن معنای ایجابی با به کار بستن قیود متفاوت زمانی برای بند پایه و پیرو در کنترل ناقص، جملۀ بهدست آمده چندان خوشساخت نیست:
55. علی دیروز سعی کرد که فردا با هم ایران را ترک کنند.
هنگامی که به این جمله، مفهوم فراهم کردن شرایط خاص اضافه شود خوشساختی جمله نیز مورد تردید قرار نمیگیرد.
56. علی دیروز سعی کرد شرایطی را فراهم کند که فردا با هم ایران را ترک کنند.
دربارۀ این مسئله که جملات تحت تأثیر پدیدۀ ساختافزایی چه مفهوم ضمنی را در بر میگیرند، ممکن است اتفاق نظر وجود نداشته باشد اما به هر حال واضح است که کنترلکننده، کاری را در ارتباط با دیگران انجام میدهد که آنها میتوانند جزو بافت باشند (56) یا در بافت قرار نگیرند (57).
57. رضا iمی خواهد رئیسj را ببیند. منشی به اوi پیشنهاد کرد که PROi+jساعت 9 با هم ملاقات داشته باشند.
58. اوi تصمیم گرفت که PRO i+شرکت را واگذار کنند.
5. نتیجه
در این مقاله نشان داده شد که در کنترل ناقص نیز مانند کنترل اجباری مقولة تهی در جایگاه فاعلی متمم دارای خوانشی از نوع باز و تعبیربهخود است. همچنین کنترل از فاصلة دور و خوانش اختیاری از مقولة تهی امکانپذیر نیست. بنابراین هرچند در ساخت کنترل ناقص عدم رعایت سازه فرمانی و ظاهر شدن فاعل آشکار در جایگاه فاعل متمم مجاز است و کنترل از نوع گسسته، متغیر و جزئی مشهود است و از آنجا که این موارد قابل تبیین هستند میتوان برخلاف نظر ویلیامز (1980) و کوستر (1984) کنترل ناقص را نیز مانند کنترل کامل نوعی کنترل اجباری فرض کرد.
[1] - salient
[2] - identity
[3] - لاندا (2000: 61: fn25) اولین تحلیل در مورد کنترل ناقص را به لاولر (1972) نسبت میدهد.
[4] - در ساخت کنترل ناقص نمایۀ +1 بعد از PRO نشان میدهد که مرجع ضمیر مستتر علاوه بر John، عنصری دیگری در بافت کلامی است.
[5] - به نظر برخی از زبانشناسان (سن مارتین، 2004) کنترل ناقص در بعضی از زبانها متممهایی را انتخاب میکنند که دارای فاعلی با ارجاع آزاد هستند.
[6] - محمول جمع (Collective) مانند gather, meet, gather, assemble، و قید together،...
[7] - در اینجا نوع خاصی از کنترل ناقص یعنی کنترل جزئی (partial control) مدنظر است.
[8] - نشانۀ [+Mer] دلالت بر جمع بودن معنایی میکند.
[10] - Meaning postulate
[11] - [ABS] بیانگر حالت مطلق (absolutive) و [ERG] بیانگر حالت ارگتیو (ergative) است.
[12] - coercion