دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391
مقاله پژوهشی
یادگار کریمی
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 1-18
چکیده
این مقاله به تبیین نظری دو الگوی رایج در ساخت کُنایی زبانهای ایرانی بر پایه برنامه کمینهگرا میپردازد. در الگوی اول، در بندهای متعدی، فاعل حالت نمای کُنایی/ غیرفاعلی و مفعول حالت فاعلی میپذیرد. در این الگو فعل متعدی در مطابقه کامل با مفعول قرار دارد. در الگوی دوم، فاعل متعدی حالت نمای کُنایی ندارد بلکه به وسیله یک واژهبست غیرفاعلی ...
بیشتر
این مقاله به تبیین نظری دو الگوی رایج در ساخت کُنایی زبانهای ایرانی بر پایه برنامه کمینهگرا میپردازد. در الگوی اول، در بندهای متعدی، فاعل حالت نمای کُنایی/ غیرفاعلی و مفعول حالت فاعلی میپذیرد. در این الگو فعل متعدی در مطابقه کامل با مفعول قرار دارد. در الگوی دوم، فاعل متعدی حالت نمای کُنایی ندارد بلکه به وسیله یک واژهبست غیرفاعلی مضاعفسازی میشود. در این الگو فعل با مفعول مطابقه ندارد و شکل پیشفرض (وند/ شناسه سوم شخص مفرد) میپذیرد. لذا در ساختهای کُنایی زبانهای ایرانی، به لحاظ توصیفی، واژهبست و وند/ شناسه در توزیع تکمیلی قرار دارند. در این مقاله استدلال خواهد شد که مطابقه فعل با مفعول در الگوی اول حاصل تطابق هسته زمان با مفعول است در حالیکه نبود مطابقه در الگوی دوم بهدلیل ایجاد تداخل ناقص واژهبست در ایجاد تطابق بین هسته زمان و مفعول است. نتیجه این تحلیل گواهی در تایید این ادعای نظری است که اصولاً ساختهای منفرد در زبانها برآیند تعامل ساز وکارهای مستقل و عام نظام صوری/ ساختاری این زبانهاست.
مقاله پژوهشی
عادل رفیعی
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 19-32
چکیده
نوشته حاضر به مسئله منشأ مفهوم عامل در واژههای مشتق از وندهای مشهور به اسم عاملساز در زبان فارسی میپردازد. برای این منظور ابتدا سه رویکرد عمده به این مسئله معرفی میشود و به کمک دادههای زبان فارسی مورد ارزیابی قرار میگیرد. دادههای مورد استفاده در تحقیق حاضر شامل تمامی واژههای مشتق از پسوندهای «-گر»، «-نده»، «-بان»، ...
بیشتر
نوشته حاضر به مسئله منشأ مفهوم عامل در واژههای مشتق از وندهای مشهور به اسم عاملساز در زبان فارسی میپردازد. برای این منظور ابتدا سه رویکرد عمده به این مسئله معرفی میشود و به کمک دادههای زبان فارسی مورد ارزیابی قرار میگیرد. دادههای مورد استفاده در تحقیق حاضر شامل تمامی واژههای مشتق از پسوندهای «-گر»، «-نده»، «-بان»، «-چی»، «-گار»، و «-ار» از فرهنگ هشت جلدی سخن و فرهنگ زانسو میشود. تجزیه و تحلیل دادههای فارسی حاکی از آن است که برخلاف رویکردهای سهگانه معرفی شده، مفهوم عامل را نمیتوان برگرفته از نقش تتای موضوع بیرونی پایه دانست. با درنظر گرفتن این مطلب، دو منشأ احتمالی دیگر برای این مفهوم در واژههای مشتق معرفی میگردد: معنی وند مستقل از ساخت موضوعی پایه و ساخت صرفی واژههای مشتق مورد بررسی. در نهایت با ارائه شواهدی از فرآیندهای اشتقاق و ترکیب در زبان فارسی، معنی خود وند به عنوان منشأ مفهوم عامل در این گروه از واژهها معرفی میشود.
مقاله پژوهشی
بشیر جم
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 35-50
چکیده
درباره کلمات مرکب در زبان فارسی پژوهشهای بسیاری صورت پذیرفته است ولی در مورد ترکیبهای عطفی که گونهای از کلمات مرکب هستند، فقط در برخی از منابع نکاتی به صورت گذرا بیان شده است. ترکیب عطفی ساختی متشکل از دو واژه است که بین دو واژه عنصر پیوندی «و» وجود دارد. این نشانه همپایگی یا حرف ربط که به صورت واکه [O] تلفظ ...
بیشتر
درباره کلمات مرکب در زبان فارسی پژوهشهای بسیاری صورت پذیرفته است ولی در مورد ترکیبهای عطفی که گونهای از کلمات مرکب هستند، فقط در برخی از منابع نکاتی به صورت گذرا بیان شده است. ترکیب عطفی ساختی متشکل از دو واژه است که بین دو واژه عنصر پیوندی «و» وجود دارد. این نشانه همپایگی یا حرف ربط که به صورت واکه [O] تلفظ میگردد، ممکن است در اثر بسامد بالای کاربرد یا به منظور برطرف کردن التقای واکهها در برخی ترکیبها حذف شود. از این دست میتوان به ترکیبهای «زد وخورد»، «دل وجرأت» و «بساز بفروش» اشاره کرد. هدف اصلی این مقاله تبیین و دسته بندی عواملی است که مشخص میکنند در ترکیبهای عطفی چه نوع واژههایی باید پیش و پس از «و» قرار بگیرند. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که عوامل مختلف آوایی، ساختواژی، نحوی، معنایی و کاربردشناختی در تعیین آرایش واژههای این نوع ترکیبها نقش دارند. طبق آمار ارائه شده در این پژوهش، مهمترین نقشرا عوامل آوایی ایفا میکنند. این عوامل در قالب قاعدهها و گرایشها دسته بندی شده، مورد تحلیل قرارگرفتهاند. هدف دیگر این پژوهشکه در واقع زمینه ساز هدف اصلی است، دست یافتن به معیاری مناسب برای بازشناختن ترکیبهای عطفی از گروههای نحوی است. مسلماً ابتدا باید ترکیب بودن این ساختهای همپایه اثبات شود تا بتوان چگونگی تشکیل آنها را مورد تحلیل قرارداد.
مقاله پژوهشی
والی رضایی؛ مژگان نیسانی
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 51-66
چکیده
این جستار در پی آن است که ساخت بند در زبان فارسی را در چهارچوب دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار دهد. این نظریه دستوری به تعامل نحو، معناشناسی و کاربردشناسی در نظامهای دستوری توجه ویژهای دارد. ساخت نحوی بند در این نظریه بر پایه دو تقابل، شامل تقابل میان محمول و موضوع و تقابل میان موضوع و غیر موضوع استوار است. ساخت منطقی با توجه به ...
بیشتر
این جستار در پی آن است که ساخت بند در زبان فارسی را در چهارچوب دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار دهد. این نظریه دستوری به تعامل نحو، معناشناسی و کاربردشناسی در نظامهای دستوری توجه ویژهای دارد. ساخت نحوی بند در این نظریه بر پایه دو تقابل، شامل تقابل میان محمول و موضوع و تقابل میان موضوع و غیر موضوع استوار است. ساخت منطقی با توجه به مفاهیم طبقه فعلی، بازنماییهای معنایی و نقشهای معنایی شکل میگیرد. عناصر نقشی جمله از طریق فرافکنی عملگر که ساخت بند را توصیف میکند، بازنمایی میشود و بنابراین یک فرافکنی جدا در این دستور است. در این نوشتار ساخت نحوی جملههای ساده زبان فارسی بر اساس ساخت لایهای بند به دست داده میشود و نحوه اتصال این ساخت با ساخت معنایی بندها و تاثیر عوامل کاربردشناختی نشان داده خواهد شد. در واقع، روابط موجود بین سه حوزه نحو، معناشناسی و کاربردشناسی در جملههای ساده زبان فارسی در چارچوب نظریه دستوری مذکور تبیین میگردد و نشان داده میشود که این نظریه نقشگرا توانایی تبیین مسائل دستوری زبان فارسی را دارد.
مقاله پژوهشی
رضوان متولیان
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 67-82
چکیده
در این مقاله پس از ارائۀ ملاکهایی برای تمایز کنترل اجباری از کنترل غیر اجباری، ساخت کنترل ناقص در زبان فارسی بررسی میگردد و برخلاف نظر اکثر زبانشناسان فارسیزبان، در ساخت کنترل ناقص در زبان فارسی برخی از معیارهای ویلیامز (1980) و کوستر (1984) برای تشخیص ساخت کنترل اجباری رعایت نمیشود از جمله در این نوع ساخت کنترلی واحد بودن (uniqueness) ...
بیشتر
در این مقاله پس از ارائۀ ملاکهایی برای تمایز کنترل اجباری از کنترل غیر اجباری، ساخت کنترل ناقص در زبان فارسی بررسی میگردد و برخلاف نظر اکثر زبانشناسان فارسیزبان، در ساخت کنترل ناقص در زبان فارسی برخی از معیارهای ویلیامز (1980) و کوستر (1984) برای تشخیص ساخت کنترل اجباری رعایت نمیشود از جمله در این نوع ساخت کنترلی واحد بودن (uniqueness) مرجع ضمیر مستتر، رابطۀ سازه فرمانی بین مرجع و ضمیر مستتر و عدم حضور فاعل واژگانی در جملۀ پیرو الزامی نیست. با وجود این از آنجا که این موارد قابل تبیین هستند کنترل ناقص را میتوان نوعی کنترل اجباری فرض کرد. مهمتر اینکه در کنترل ناقص در زبان فارسی، مقولة تهی در جایگاه فاعلی متمم دارای خوانشی از نوع باز (sloppy) و تعبیربهخود (De-se) است و از سوی دیگر برخلاف کنترل غیراجباری در این نوع ساختها، کنترل از فاصلة دور (long distance control) و خوانش اختیاری (arbitrary control) از مقولة تهی امکانپذیر نیست. بنابراین این نوع کنترل زیر گروهی از کنترل اجباری است. [1] - در این مقاله کنترل ناقص برای مفهوم کلی کنترل غیر کامل (Non-Exhaustive Control) و در مقابل کنترل کامل (Exhaustive Control) به کار رفته است.
مقاله پژوهشی
شیرین پورابراهیم؛ ارسلان گلفام؛ فردوس آقاگلزاده؛ عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 83-92
چکیده
هدف این مقاله بررسی مفهومسازیهای استعاریِ مبتنی بر وضعیت قرارگرفتن بدن انسان (ایستادن و نشستن) در زبان قرآن است. این تحقیق در چارچوب نظریة استعارة مفهومی انجام شده است. سؤال تحقیق این است که حالات وضعیتی ایستادن و نشستن، در مفهومسازی چه معانی قرآنی بهکار رفتهاند؟ به عبارتی، قرآن برای کدام حوزه یا حوزههای مفهومی انتزاعی ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی مفهومسازیهای استعاریِ مبتنی بر وضعیت قرارگرفتن بدن انسان (ایستادن و نشستن) در زبان قرآن است. این تحقیق در چارچوب نظریة استعارة مفهومی انجام شده است. سؤال تحقیق این است که حالات وضعیتی ایستادن و نشستن، در مفهومسازی چه معانی قرآنی بهکار رفتهاند؟ به عبارتی، قرآن برای کدام حوزه یا حوزههای مفهومی انتزاعی یا نسبتاً انتزاعی از ویژگیهای حوزة مبدأ ایستادن و نشستن استفاده کرده است و با به کارگیری نظریة استعارة مفهومی چگونه میتوان این الگوبرداریها را تحلیل کرد؟ بررسی عبارات زبانی حاوی مفاهیم ایستادن و نشستن در زبان قرآن نشان می دهد که استعارههای ایستادن و نشستن برای مفهومسازیِ مفاهیم دینی به شکلی کاملاً منسجم به کار رفته اند. ضعف و کوتاهی در امور دینی مثل جهاد، با استفاده از مفهوم «نشستن» مفهومسازی شدهاست و مقاومت در راه خدا، جهاد و نماز با مفهوم «ایستادن» انگیخته شده است. این نوع الگوبرداریها، حاصل همبستگیهای تجربی میان مفاهیم مبدأ و مقصد است ولی محتوای دینی قرآن بر انتخاب نوع مفاهیم مقصد تأثیرگذار است.
مقاله پژوهشی
رحیمه روح پرور؛ محمود بی جن خان؛ سعید حسن زاده؛ شهره جلایی؛ مجید اشرف گنجوی
دوره 4، شماره 7 ، پاییز و زمستان 1391، صفحه 93-106
چکیده
مقایسه صوتشناختی زمان شروع واک همخوانهای انفجاری دهانی آغاز کلمه در تولید گفتار کودکان ناشنوای کاشت حلزون شنوایی شده و شنوا نشان داد که در هر دو گروه از انفجاریهای واکدار و بیواک، میانگین زمان شروع واک کودکان کاشت حلزون، بیشتر از کودکان شنوا بود. به این معنا که در کودکان کاشت حلزون موارد کمتری از پیشواکداری وجود داشت. دلیل آن ...
بیشتر
مقایسه صوتشناختی زمان شروع واک همخوانهای انفجاری دهانی آغاز کلمه در تولید گفتار کودکان ناشنوای کاشت حلزون شنوایی شده و شنوا نشان داد که در هر دو گروه از انفجاریهای واکدار و بیواک، میانگین زمان شروع واک کودکان کاشت حلزون، بیشتر از کودکان شنوا بود. به این معنا که در کودکان کاشت حلزون موارد کمتری از پیشواکداری وجود داشت. دلیل آن هم تسلط کمتر کودکان کاشت حلزون بر ارتعاش تارآواها در تولید انفجاریهای واکدار، افزایش آگاهی واجشناختی در کودکان کاشت حلزون و اعمال اغراقآمیز آن، فقدان درونداد حسی در دوره حساس و حیاتی کسب مهارتهای ارتباطی در کسب زبان و گفتار در کودکان کاشت حلزون و نیاز سرنخهای صوتشناختی بیشتـر در حالت پیشاُفت واکی نسبت به پساُفت واکی است. در بیشتــر موارد، کمتــرین مقدار زمان شروع واک به محل تولید لبی و بیشترین آن بهدلیل وجود سطح مقطع بیشتر به محل تولید کام اختصاص داشت. در انفجاریهای واکدار، موارد کمتری از پیشواکداری در کودکان کاشت حلزون نسبت به کودکان شنوا وجود داشت. در بیشتر موارد، به دلیل تفاوت اندازه تارآواها در افراد مذکر و مؤنث و ایجاد اختلاف فشار بین بالا و زیر حنجره، میانگین زمان شروع واک در دختران بیشتر از پسران بود. ثابت شده است که تجربه و یادگیری هرچه زودتر زبان در درک گفتار و تشخیص مرزهای واجی و سرنخهای صوتشناختی اهمیت فراوان دارد، اما کودکان کاشت حلزون دو سال ابتدایی زندگی که دوران طلایی زبانآموزی است را از دست دادهاند و از تجربه زبانی کمتری برخوردارند.