چندزبانگی در چشم‌انداز زبانی ارومیه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان انگلیسی دانشگاه پیام نور

2 دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهر، ایران

چکیده

چشم‌انداز زبانی حوزه‌ای از زبان‌شناسی اجتماعی است که در آن تمام نشانه‌ها و متون زبانی شامل تابلوهای راهنمایی و رانندگی، پارچه‌نوشته‌ها و بیلبوردهای تبلیغاتی، دیوارنوشته‌ها، نام میدان‌ها و معابر، تابلوهای مراکز اداری و کسب و کار و نیز آگهی‌های کوچک و بزرگ نصب شده در یک محدودۀ جغرافیایی بررسی می‌شود. در پژوهش حاضر، محققان سه منطقۀ جغرافیایی برخوردار، نیمه‌برخوردار و نابرخوردار را در شهر ارومیه (مرکز استان آذربایجان‌غربی) شناسایی کرده و در هر منطقه یک خیابان را به عنوان محدودۀ اصلی پژوهش انتخاب کردند. از آنجا که ارومیه معمولاً شهری چندزبانه و چندفرهنگی معرفی می‌شود، محققان کوشیدند بازنمود چندزبانگی را در چشم‌انداز زبانی آن ارزیابی کنند. پس از عکس‌برداری، گردآوری و پردازش داده‌ها در مجموع هشت الگوی زبانی در چشم‌انداز زبانی ارومیه مشاهده شد که به ترتیب فراوانی عبارتند از: یک‌زبانۀ فارسی (9/75 درصد)، دوزبانۀ فارسی-اروپایی (8/16 درصد)، یک‌زبانۀ اروپایی (5 درصد)، یک‌زبانۀ ترکی (7/0درصد)، دوزبانۀ اروپایی-فارسی (6/0)، دوزبانۀ فارسی-ترکی (4/0)، سه‌زبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی (2/0)، و یک‌زبانۀ کردی (09/0). مقایسه داده‌ها در سه منطقۀ ارومیه نشان داد که میان رفاه و توسعۀ اقتصادی از یک سو و استفاده از الگوهای مختلف یک، دو و چندزبانه از سوی دیگر، ارتباط وجود دارد، به طوری که در مناطق برخوردار و نیمه‌برخوردار، استفاده از الگوهای یک‌زبانۀ اروپایی بیش از منطقۀ نابرخوردار است. همچنین یافته‌ها حاکی از آن است که میان متغیر ردۀ شغلی و استفاده از الگوهای زبانی همبستگی وجود دارد. برای مثال، در ردۀ شغلی بوتیک از انواع الگوهای زبانی برای جذب مخاطب استفاده می‌شود، در حالی که در مشاغلی مانند نانوایی چنین تنوعی مشاهده نمی‌شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Multilingualism in linguistic landscape of Urmia

نویسندگان [English]

  • Ali Reza Gholi Famian 1
  • Mahboobeh Pezhman Jam 2
1 University of Payam Noor, Iran
2 University of Islamic Azad Branch Ahar, Iran
چکیده [English]

The linguistic landscape is a field of research in sociolinguistics in which all linguistic signs and texts including traffic lights, advertizing billboards, graffiti, names of squares and roads, shop signs of administrative and businesses as well as small and large notices are studied. In the present study, we attempted to delimit three geographical areas in Urmia (capital of West Azerbaijan) including A (affluent area), B (semi-affluent), and C (poor), and in each area one street is located as the main location of the research. As Urmia is widely introduced as a multilingual, multicultural city, we approached the concept of linguistic landscape from the multilingualism perspective. Once the landscape was photographed and the research data were collected and classified, in general eight linguistic patterns were distinguished including monolingual Persian (75.9 percent), followed by bilingual Persian-European (16.8 percent), monolingual European (5 percent), monolingual Turkish (0.7 percent), bilingual European-Persian (0.6 percent), bilingual Persian-Turkish (0.4 percent), trilingual Persian-European-Turkish (0.2 percent), and monolingual Kurdish (0.09). The results indicate that there is a relationship between the economic development of the urban area and the frequency of the linguistic patterns, as in the areas A and B more monolingual European signs are employed in the linguistic landscapes. The findings also show that there is a correlation between the linguistic patterns and the business types. For instance, in boutiques a variety of linguistic patterns are used to attract customers whereas in businesses like bakery just a very limited linguistic pattern is observed. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • linguistic landscape
  • multilingualism
  • linguistic pattern
  • business type
  • Urmia

1. مقدمه

زبان‌شناسی اجتماعی شاخه‌ای از دانش زبان‌شناسی است که به بررسی تأثیر متقابل زبان و جامعه بر یکدیگر می‌پردازد. این شاخه از زبان‌شناسی  به­طور تاریخی با حوزه‌های مطالعاتی مانند مردم‌شناسی زبان و گویش‌شناسی در ارتباط است. از آنجا که در پژوهش حاضر به ارزیابی گونۀ نوشتاری زبان در عرصۀ حیات اجتماعی–کوچه و خیابان- می‌پردازیم، پژوهش حاضر در چارچوب زبان‌شناسی اجتماعی می‌گنجد. البته، توجه به نشانه‌های زبانی در فضاهای شهری صرفاً محدود به زبان‌شناسان نیست و این حوزه توجه محققان سایر رشته‌ها مانند نشانه‌شناسی، جغرافیا و شهرسازی، هنر و مطالعات فرهنگی را نیز به خود جلب کرده و همین گرایش منجر به شکل‌گیری حوزه‌ای پژوهشی موسوم به «چشم‌انداز زبانی[1]» شده است. در تعریفی جامع علائم و نشانه‌های زبانی به کاررفته در تابلوهای راهنمایی و رانندگی، بیلبوردهای تبلیغاتی، نام خیابان‌ها و مکان‌های عمومی، تابلوهای فروشگاه‌ها، اماکن دولتی و خصوصی و نظایر آن را چشم‌انداز زبانی می‌نامند (لاندری[2] و بورهیس[3]، 25: 1997). محققان پژوهش حاضر بر این باورند که در چارچوب مفهوم چشم‌انداز زبانی دو رویکرد جزء‌نگر و کل‌نگر در گردآوری داده‌های پژوهشی وجود دارد. در رویکرد جزءنگر بخش کوچک و مشخصی از نشانه‌های زبانی – برای مثال تابلوهای مراکز تجاری – مورد بررسی قرار می‌گیرد، در حالی که در رویکرد کل‌نگر تمام نشانه‌های زبانیِ یک محدودۀ جغرافیایی مورد توجه قرار می‌گیرد. لازم به ذکر است که مطالعات تاکنون انجام شده در ایران همگی از نوع جزء‌نگر بوده‌اند. برای مثال، کامران (1386) صرفاً بر بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهر تهران تأکید داشته است، صراحی و لطفی‌فروشانی (1390) به نقش ابزارهای زبانی در نام‌گذاری فروشگاه‌ها و مراکز تجاری شهر اصفهان پرداخته‌اند، و زندی و همکاران (1390) نیز خودرونوشته‌های تهران و اردبیل را مطالعه کرده‌اند.

گفتنی است رویکرد محققان در پژوهش حاضر از نوع کل‌نگر است و برای نخستین بار در ایران، تمام متون زبانیِ مشاهده شده در یک محدودۀ مکانی به عنوان داده‌های پژوهش بررسی می‌شود. محققان می کوشند به سه پرسش کلیدی پاسخ دهند. (1) بازنمود چندزبانگی در چشم‌انداز زبانی شهر ارومیه چگونه است؟ (2) آیا میان الگوهای یک، دو یا چندزبانه از یک سو با توسعۀ اقتصادی یک منطقۀ جغرافیایی ارتباط وجود دارد؟ و (3) آیا میان الگوهای یک، دو یا چندزبانه از سوی دیگر  با ردۀ شغلی و صنفی ارتباط وجود دارد؟

 

2. مبانی نظری

گرتر[4] (2006) ضمن توصیف جنبه‌های مختلف مفهوم چشم‌انداز زبانی، بر این باور است که این زمینۀ پژوهشی دریچه نوینی به سوی مفهوم چندزبانگی و تنوع فرهنگی و زبانی باز کرده است. از آنجا که چارچوب پژوهش حاضر نیز به چندزبانگی در چشم‌انداز زبانی ارومیه اختصاص دارد، در ادامه چهار پژوهش در حوزۀ چشم‌انداز زبانی را که بر چندزبانگی در مناطقی از کشورهای هلند، اسپانیا، ژاپن و آلمان تأکید داشته‌اند، مرور می‌کنیم. سنوز[5] و گرتر (2006) کوشیده‌اند با پژوهشی میدانی، جایگاه زبان اقلیت فریزی را در استان فریزلند کشور هلند و زبان اقلیت باسک را در استان باسک کشور اسپانیا بررسی کنند. با توجه به روند جهانی شدن و گسترش روزافزون زبان انگلیسی در قارۀ اروپا، زبان‌های اقلیتِ مورد نظر تنها با زبان رسمی رقابت نمی‌کنند، بلکه برای مثال، زبان فریزی علاوه بر رقابت با زبان هلندی، با زبان بین‌المللیِ انگلیسی نیز  در رقابت است. همین وضعیت برای زبان باسک نیز وجود دارد. گفتنی است که در هر دو استانِ مورد مطالعه، زبان انگلیسی در مدارس تدریس می‌شود و شهروندان در این دو کشور کم‌وبیش با این زبان آشنا هستند. به نظر می‌آید استفاده از زبان انگلیسی در چشم‌انداز زبانی این دو کشور به منظور انتقال اطلاعات انجام نمی‌گیرد بلکه بیشتر جنبه نمادین دارد. شهروندان این دو کشور احساس می‌کنند که پیام درج شده به زبان انگلیسی حامل ارزش‌هایی است که با مفاهیمی همچون جهانی بودن، موفقیت، پیچیدگی و نظایر آن همراه است (پیلر[6]، 2001). سنوز و گرتر دو خیابان به طول حدود 600 متر را در دو شهر شامل دونستیا سن سباستیان[7] در باسک اسپانیا و  نیجتدنووستاد[8] در فریزلند[9] هلند انتخاب کرده و پس از گرفتن 975 عکس، داده‌های مطالعه را از نظر نوع الفبا، تعداد زبان‌های مندرج در هر نشانه، زبان اول در نشانه‌های دوزبانه، نوع قلم و غیره طبقه‌بندی کردند. یافته‌ها نشان داد الگوی استفاده از زبان‌ها در این دو ناحیه از اروپا تفاوت دارد، به‌طوری که در محدودۀ پژوهشی کشور هلند، حدود دوسوم داده‌های زبانی (64 درصد) یک‌زبانه، است، در حالی که 36 درصد دوزبانه و 8 درصد سه یا چندزبانه است. در محدودۀ مطالعاتی باسک اسپانیا، کمتر از 45 درصد از داده‌ها یک‌زبانه‌اند و تقریباً 37 درصد دوزبانه و 19 درصد نیز سه یا چندزبانه‌اند. به این ترتیب، الگوی یک و چندزبانگی در این دو منطقه متفاوت است. از این گذشته، جایگاه دو زبان اقلیت فریزی و باسک نیز تفاوت دارد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد با این که فریزی، زبان غالب در مکالمات ساکنان آن منطقه از هلند به شمار می‌آید، تنها سه درصد از نشانه‌های یک‌زبانه را به خود اختصاص داده است. همچنین هیچ نمونه‌ای از این زبان در نشانه‌های چندزبانه مشاهده نشد. وضعیت زبان اقلیت باسک در اسپانیا متفاوت است. باسک در 12 درصد از داده‌های یک‌زبانه را به خود اختصاص داده است و جالب این که اگر تمام داده‌ها را مدنظر قرار دهیم، زبان اقلیت باسک در حدود نیمی از داده‌ها حضور دارد. نکته جالب این است که برخلاف زبان فریزی که توسط اغلب شهروندان استان فریزلند هلند تکلم می‌شود، باسک، زبان گفتاری تنها یک سوم جمعیت استان باسک است، در حالی که چنان که دیدیم، حضور بیشتری در چشم انداز زبانی این منطقه دارد.

یکی دیگر از نتایج تحقیق شناسایی جایگاه زبان انگلیسی در این دو ناحیه است. بر اساس یافته‌ها، مشخص شد که در استان فریزلند، هلندی زبان غالب است، انگلیسی در جایگاه دوم قرار دارد و زبان اقلیت فریزی رتبۀ آخر را به خود اختصاص می‌دهد. در باسکِ اسپانیا، اسپانیایی زبان غالب محسوب می‌شود، زبان باسک در جایگاه دوم قرار دارد و انگلیسی رتبه آخر را به خود اختصاص می‌دهد. به این ترتیب، در تعامل زبان رسمی کشورها، سهم زبان بین‌المللی انگلیسی و میزان حضور زبان محلی در دو منطقۀ مورد مطالعه تفاوت دارد. سنوز و گرتر معتقدند حضور بیشتر زبان باسک در جامعۀ زبانی مورد مطالعه به کارکرد نمادین زبان در شکل‌گیری هویت گروه‌های قومی مربوط می‌شود. به بیان دقیق‌تر، استفاده از زبان باسک در نشانه‌های دوزبانۀ استان باسک علاوه بر انتقال اطلاعات زبانی، بیان‌گر هویت‌طلبی اقلیت باسک‌زبان نیز می‌باشد. وضعیتی که برای زبان فریزی در کشور هلند کمتر مشاهده می‌شود.

باکاوس[10] (2007) نیز بیست و نه ایستگاه قطار شهری شهر توکیو را به عنوان مکان مطالعه خود در نظر گرفت و در محدودۀ هر ایستگاه یک خیابان را به عنوان محدودۀ پژوهش انتخاب کرد. سپس با اتخاذ رویکردی کل‌گرا، تمام نشانه‌های زبانی مکتوب اعم از کوچک و بزرگ، کاغذی و غیرکاغذی را به عنوان داده‌های پژوهش شناسایی و طبقه‌بندی کرد. او در این پژوهش حتی برچسب‌های «فشار دهید» و «بکشید» آویخته از درها و نیز توضیحات گیاه‌شناختی آویخته از درخت‌ها را به عنوان داده پژوهش مدنظر قرار داد. پس از عکس‌برداری از مناطق یادشده، در کل 11834 داده زبانی گردآوری شده که از این میان 2444 داده (7/20 درصد) چندزبانه بودند. فراوانی داده‌های چندزبانه در برخی مناطق بیشتر و در برخی مناطق مورد مطالعه کمتر بودند. نتایج مطالعۀ باکاوس نشان داد که در چشم‌انداز زبانی شهر توکیو علاوه بر ژاپنی، چهارده زبان دیگر حضور دارند که در این میان زبان انگلیسی با 7/92 درصد) بیشترین، و زبان‌های عربی و روسی هر کدام فقط با یک دادۀ زبانی کمترین سهم را در این چشم انداز به خود اختصاص داده‌اند. باکاوس در جمع‌بندی مطالعۀ خود ادعا کرده است که توکیو بیش از آن که پایتختی چندزبانه محسوب شود، شهری دوزبانه (ژاپنی-انگلیسی) به شمار می‌آید.

گاه موقعیت جغرافیایی و سیاسی یک منطقه به بررسی چشم‌انداز زبانیِ آن منطقه اهمیتی دوچندان می بخشد. برای مثال، پاپن[11] (2012) چشم‌انداز زبانیِ محله‌ای به نام کیز[12]  را در ناحیه پرنزلاور برگ[13] شهر برلین بررسی کرده است، با این هدف که چشم‌انداز زبانی کنونی این منطقه را با شرایط قبل از اتحاد دو آلمان مقایسه کند. او ضمن دسترسی به مجموعه‌ای از عکس‌های گرفته شده در دهۀ هفتاد و هشتاد میلادی، در سال 2010 نیز به عکس‌برداری تمام مواد و متون نوشتاری ناحیۀ مورد نظر پرداخت. یافته‌های پژوهش پاپن نشان داد که در بسیاری از موارد، واحدهای صنفی مستقر در ناحیه که در دهۀ هشتاد میلادی صرفاً از کلمات و عباراتی یکنواخت و درج شده بر قاب‌های پلاستیکی استفاده می‌کردند، در سال 2010 از انواع شعارهای تبلیغاتی درج شده بر تابلوها و بیلبوردهای رنگی و متنوع بهره گرفته‌اند. پاپن دریافت که ناحیۀ مورد مطالعه از منظر چشم‌انداز زبانی دچار نوعی گذار شده است و عناصر فرهنگی و اقتصادی غربی در این فرایند نقشی فعال به عهده داشته‌اند. البته یافته‌های او نشان می دهد که در ناحیه پرنزلاور برگ شهر برلین، زبان و تصویر یکسره در خدمت فروش کالا یا خدمات نیست، بلکه عناصری از فرهنگ و رویدادهای سیاسی آلمان نیز در آن مشاهده می‌شود، هر چند همین عناصر فرهنگی نیز در جذب گردشگران خارجی موثرند.

در مطالعه‌ای دیگر که به لحاظ روش و اهداف تحقیق تا حدی با پژوهش حاضر همخوانی دارد، محققان الگوهای نام‌گذاری مراکز کسب و کار را در شهر تبریز ارزیابی کرده‌اند (رضاقلی فامیان و کلاهدوز محمدی، 1395). البته در مطالعه مذکور صرفاً نام مراکز اداری و صنفی مدنظر بوده است و به سایر نشانه‌های زبانی شامل نام معابر، اطلاعیه‌ها، برچسب‌ها و دیوارنوشته‌ها توجهی نشده است. بر اساس یافته‌های پژوهش مذکور، از 900 نام گردآوری شده از سه منطقه شهر تبریز، 3/78 درصد یک‌زبانۀ فارسی است و تنها 6 درصد از نام‌ها به زبان ترکی است. یافته‌ها حاکی از آن است که صاحبان برخی مشاغل مانند بوتیک و رستوران گرایش بیشتری به استفاده از الگوهای متنوع چندزبانه دارند.

3. روش‌ تحقیق

در پژوهش حاضر، شهر ارومیه، مرکز استان آذربایجان‌غربی، به عنوان مکان پژوهش انتخاب شده است. این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۹۰ با ۶۶۷٬۴۹۹ نفر جمعیت، دهمین شهر پرجمعیت ایران و دومین شهر پرجمعیت منطقۀ شمال‌غرب ایران است. ارومیه شهری چندقومیتی با زبان‌ها و ادیان گوناگون است. اکثریت مردم این شهر را ترک‌های آذربایجانی تشکیل می‌دهند که در کنار اقلیتی از کردها و مسیحیان زندگی می‌کنند. بر اساس مطالعه‌ای که در سال 1378 انجام شد آذری‌زبانان این شهر حدود 7/85 درصد از خانوارهای این شهر را به خود اختصاص داده‌اند و کردزبانان نیز حدود 55/10 درصد از خانوارها بوده‌اند. در سرشماری نمونه‌ای مذکور، درصد آشوری‌ها، فارس‌زبانان و ارمنی‌ها در شهر ارومیه به ترتیب 7/1، 6/1 و 5/0 درصد می‌باشد.[14] به این ترتیب، در مکالمات روزمرۀ مردم این شهر، زبان ترکی آذری زبان غالب به شمار می‌آید، در حالی که در موقعیت‌های رسمی و آموزش از زبان فارسی استفاده می‌شود و ناگفته پیداست که اقلیت‌های قومی دیگر در ارتباطات درون-قومی خود از زبان‌های اقلیت استفاده می کنند. همین تنوع زبانی و گویشی، انگیزۀ محققان پژوهش حاضر را برای مطالعۀ چشم‌انداز زبانی شهر ارومیه دوچندان کرده است.

رونق و رفاه اقتصادی یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ارزیابی مناطق جغرافیایی اعم از شهر و روستاست. اظهار نظر در خصوص رفاه اقتصادی، برخلاف برخی شاخص‌ها مانند تحصیلات، رضایت شغلی و غیره، حتی بدون استفاده از ابزارهای علمی و آماری نیز امکان پذیر است و با نگاهی اجمالی می‌توان در خصوص وضعیت اقتصادی ساکنان و شاغلان یک منطقه شهری-البته با درجه‌ای از احتیاط- سخن گفت. محققان پژوهش حاضر با تکیه بر معیارهایی نظیر نرخ زمین، اجاره واحدهای مسکونی و تجاری به ارزیابی مناطق مختلف شهر ارومیه پرداختند و به این ترتیب سه منطقۀ الف (برخوردار و مرفه)، ب (نیمه‌برخوردار) و ج (نابرخوردار) را تعیین کردند. در مرحله بعد، دو خیابان از محله‌های مرفه شیخ‌تپه (جنوب شرقی ارومیه) و استادان تعیین شدند و داده‌های جمع‌آوری شده از این محله‌ها مجموع داده‌های منطقه الف را تشکیل دادند. برای گردآوری داده‌های مربوط به منطقۀ ب از دو خیابان در مناطق خیام‌جنوبی و شمالی (مرکز شهر ارومیه) عکس‌برداری شد و داده‌های مربوط به منطقۀ ج نیز از دو خیابان در مناطق مهین‌آباد (جنوب غربی ارومیه) و میرزای شیرازی (شمال شرقی ارومیه) گردآوری شد. گفتنی است در سه منطقه الف، ب و ج عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی از قبیل نرخ خرید زمین و اجارۀ ملک، نمای ظاهری خیابان‌ها و فروشگاه‌ها و معابر، تفاوت‌های بنیادی دارد.[15]

محققان پژوهش حاضر پس از انتخاب محدودۀ مکانی پژوهش در سه روز متوالی 26 الی 28 مهرماه 1393 به عکس‌برداری از مکان‌های پژوهش پرداختند و با توجه به رویکرد کل‌نگر تحقیق، از تمام متون زبانی کوچک و بزرگ، افقی و عمودی، کاغذی، فلزی، پارچه‌ای و غیره عکس‌برداری کردند. در این میان ذکر چند نکته ضروری است. نخست این که از نظر اندازه، تمام داده‌های عکس‌برداری شده در ده گروه طبقه‌بندی شدند و در این طبقه‌بندی از معیار جهانی اندازه کاغذ استفاده شد. گردآوری داده‌ها در موارد متعدد با دشواری همراه بود. برای مثال، گاه صاحبان مشاغل (به ویژه در منطقۀ ج) با گرفتن عکس از نمای مرکز کسب و کار خود مخالفت می کردند، هر چند این قبیل مخالفت‌ها در نهایت مانع از انجام کار نمی‌شد. در مواردی برگه‌های چسبیده شده به روی تیرها و دیوارها مخدوش بودند و در این موارد، محققان صرفاً به برگه‌های کامل و خوانا اکتفا کردند. همچنین بسیاری از داده های پژوهش از قبیل نام خیابان‌ها و معابر اصلی و فرعی و آگهی ترحیم که به یک رده شغلی خاص اختصاص ندارند در ردۀ شغلی تبلیغات عمومی طبقه‌بندی شدند. در مواردی، تشخیص داده­ها در کنار هم دشوار بود. برای مثال، در شناسایی متون تصویر زیر، محققان به رنگ دیوارنوشته­ها نیز توجه کرده‌اند. در تصویر (1) هفت دادۀ زبانی شناسایی شده است.

 

 

تصویر1) هفت دیوارنوشته به عنوان هفت داده زبانی

 

4. یافته‌های پژوهش

در پژوهش حاضر، در مجموع 2044 دادۀ زبانی شناسایی و گردآوری شد. فراوانی داده‌ها در سه منطقه الف، ب و ج کم و بیش یکسان است و به همین علت، مقایسه الگوها بر اساس فراوانی خام داده‌ها امکان‌پذیر است، هر چند به منظور دقت بیشتر، درصد فراوانی داده‌ها محاسبه شده است. در این پژوهش، هشت الگوی زبانی در داده‌های پژوهش شناسایی شد  که در ادامه به معرفی تک‌تک آنها به همراه یک نمونه عینی از داده‌ها می‌پردازیم.

4-1 الگوی یک‌زبانۀ فارسی

شمار زیادی از داده­های پژوهش (1540 داده) یک‌زبانه فارسی هستند و این الگو در هر سه منطقۀ الف، ب و ج قابل ملاحظه است. تصاویر زیر دو نمونه از داده­هـای یک‌زبـانه فـارسی را در دو منطقه الف (استادان) و ج (مهین­آباد) نشان می­دهند. محتوای زبانی متون، کالاهای عرضه شده در دو واحد صنفی و نیز بافت فیزیکی محله، تفاوت در وضعیت اقتصادی دو منطقۀ الف و ج را نشان می‌دهد.

 

   

تصویر2) نمونه یک‌زبانه فارسی در منطقه الف

تصویر 3) نمونه یک‌زبانه فارسی در منطقه ج

 

4-2 الگوی یک زبانۀ اروپایی

در این پژوهش منظور از «اروپایی» نشانه‌های زبانی مربوط به زبان‌هایی مانند «انگلیسی»، «فرانسه»، «آلمانی»، «ایتالیایی»، «اسپانیایی» و غیره است که به طور عمده در قاره اروپا رواج دارند. از آنجا که اغلب محصولات و خدمات جهانی توسط کشورهای اروپایی تولید و ارائه می‌شوند، محققان از اصطلاح «اروپایی» برای اشاره به نشانه‌های مذکور استفاده کرده‌اند. ذکر این نکته ضروری است که بنابر ضرورت و به دلیل فقدان اصطلاحی مناسب که تمام موارد مشاهده شده در پیکره را پوشش دهد، مواردی مانند SAMSUNG نیز که متعلق به کشوری غیراروپایی-کره‌جنوبی- است، در زمره الگوی اروپایی گنجانده شده است. در توجیه این امر، محققان به این واقعیت اشاره می‌کنند که چنین برندهایی نه به واسطه رسم‌الخط زبان اصلی –برای مثال کره‌ای-  بلکه از طریق حروف لاتین در سرتاسر جهان عرضه شده‌اند.   

بیش از یکصد دادۀ گردآوری شده در پژوهش حاضر یک‌زبانۀ اروپایی هستند. بخش عمده­ای از نمونه‌های این الگو شامل نام محصولات و برندهای معتبر جهانی است. فراوانی این الگو در منطقه ب (54 مورد) بیش از دو منطقۀ دیگر است. همان طور که در تصویر چهار می بینیم، این فروشگاهِ لوازم آرایش، نمایندگی یک برند خارجی را به عهده دارد و نام همین برند را برای خود انتخاب کرده است، بی آن که در نقطۀ دیگری از ویترین خود از کلمات فارسی استفاده کند.

در خصوص استفاده از زبان‌های خارجی در فضاهای شهری ایران، دیدگاه کلی این است که کلمات مربوط به زبان‌های اروپایی در عرصه تبلیغات تجاری ارزش نمادین دارند و این امر با مفهوم مدرنیته به خصوص در سال‌های پس از انقلاب اسلامی سال 1357 ارتباط دارد. بخشی از عرضه کلمات زبان‌های خارجی در تبلیغات تجاری شامل وام‌گیری‌های واژگانی است و بخش دیگر به ترجمه‌های قرضی اختصاص دارد (عموزاده، 2003). واقعیت این است که در مطالعه حاضر، داده‌های پژوهش نشان می‌دهد که در چشم‌انداز زبانی ارومیه، آنجا که با نشانه‌های زبانی اروپایی سروکار داریم، هم مواردی از وام‌گیری به چشم می‌خورد و هم با نمونه‌هایی از ترجمۀ قرضی مواجه می‌شویم.

 

 

تصویر 4) نمونۀ یک‌زبانۀ اروپایی در منطقه ب

 

4-3 الگوی دوزبانۀ فارسی-اروپایی

در موارد متعدد در یک داده شاهد استفاده از دو متن فارسی و اروپایی (شامل زبان­های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و غیره) هستیم. چنانچه متن فارسی بزرگ­تر باشد، داده را جزء الگوی دوزبانۀ فارسی-اروپایی به شمار می­آوریم. برای مثال، در تصویر (5) عبارت فارسی «پارک جنگلی شیخ تپه» با فونت بزرگ‌تر و مشخص‌تری درج شده و معادل انگلیسی آن Sheikh tappeh urban forest در زیر درج شده است.

 

 

تصویر 5) نمونۀ دوزبانۀ فارسی- اروپایی در منطقه الف

 

4-4 الگوی دوزبانۀ اروپایی-فارسی

این الگو نیز کم و بیش مشابه الگوی شمارۀ ( 3) است با این تفاوت که متن فارسی کوچک­تر از متن اروپایی است. در تصویر زیر دو متن انگلیسی و فارسی روی سایه­بان فروشگاه مشاهده می­شود و از آنجا که متن انگلیسی با فونت بزرگ‌تری درج شده است، محققان دادۀ مذکور را در الگوی دوزبانۀ اروپایی-فارسی جای داده اند. 

 

 

تصویر 6) نمونۀ دوزبانۀ اروپایی-فارسی در منطقۀ ج

 

4-5 الگوی دوزبانۀ فارسی-ترکی

از مجموع داده­های پژوهش (2044 داده) صرفاً 9 داده در قالب الگوی دوزبانۀ فارسی –ترکی شناسایی شدند. تصویر زیر نمونه‌ای از این الگو را به نمایش می‌گذارد. در تصویر (7) بخشی از نام فروشگاه (پوشاک و ثانیه) فارسی است، و واژۀ ترکی «بیر» به آن افزوده شده است.

 

 

تصویر 7) نمونۀ فارسی-ترکی در منطقۀ الف

 

4-6 الگوی سه‌زبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی

از مجموع کل داده‌های پژوهش، 5 داده از الگوی سه زبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی بهره گرفته­اند. در تصویر (8)، در یک دادۀ زبانیِ واحد دو عبارت فارسی(«گلچین بچه‌گانه و حاملگی» و «بورس شال و روسری»)، عبارت انگلیسی Mamma Love و ترکی ÇuÇuk ve Hamilelik Giyimi درج شده است. 

 

 

تصویر 8) نمونۀ سه زبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی در منطقۀ ج

 

4-7 الگوی یک‌زبانۀ ترکی

از مجموع داده­های پژوهش حاضر، 15 داده از الگوی یک زبانۀ ترکی (ترکی آذری یا استانبولی) با الفبای فارسی یا لاتین استفاده کرده‌اند. برای مثال، در تصویر (9)، هشت دادۀ زبانی به چشم می‌خورد. سه دادۀ شامل واژۀ ترکی Indirim  (به معنای تخفیف) با الفبای لاتین به الگوی یک‌زبانۀ ترکی تعلق دارد. دو داده شامل واژۀ Off از الگوی یک‌زبانۀ اروپایی استفاده کرده‌اند. دادۀ «مانتو زارا ZARA زیرزمین پلاک 17» دوزبانۀ فارسی-لاتین است و دادۀ «فروش تمامی پوتین ها به قیمت خرید» نیز به الگوی یک‌زبانۀ فارسی تعلق دارد. داده‌ای که عدد 15%  را نمایش می‌دهد نیز به عنوان یک دادۀ یک‌زبانۀ اروپایی شناسایی شده است.

 

 

تصویر 9) نمونه‌هایی از الگوهای یک‌زبانۀ ترکی، یک‌زبانۀ اروپایی، یک‌زبانه فارسی و دوزبانۀ فارسی-اروپایی

 

4-8 الگوی یک‌زبانۀ کردی

از مجموع داده‌های پژوهش، فقط دو داده به زبان کردی مشاهده شد. همان‌طور که در تصویر (10) مشاهده می‌کنیم، یک واحد صنفی بوتیک (که البته در روزهای انجام پژوهش بسته بود اما به استناد واحدهای همجوار فروشنده پوشاک است) دارای یک نام کردی است. با تکیه بر اظهارات صاحبان واحدهای مجاور همین نام روی شیشه فروشگاه نیز درج شده است و لذا محققان 2 مورد را برای الگوی یک زبانۀ کردی ثبت کرده‌اند.

 

تصویر 10) نمونۀ یک زبانۀ کردی در منطقۀ الف

 

جدول (1) فراوانی خام و درصد نمونه‌های مشاهده شده به تفکیک سه منطقۀ الف، ب و ج را نشان می‌دهد. همان‌طور که در جدول می­بینیم، پربسامدترین الگوی زبانی مشاهده‌شده در چشم‌انداز زبانی شهر ارومیه الگوی یک­زبانۀ فارسی (زبان رسمی کشور) است. از آنجا که اغلب ساکنان این شهر آذری‌زبان هستند، انتظار می­رود زبان ترکی سهم نسبتاً قابل‌ملاحظه‌ای از چشم انداز زبانی این شهر را به خود اختصاص دهد، در حالی که برخلاف انتظار، دومین الگوی پربسامد در این شهر، الگوی دوزبانۀ فارسی-اروپایی (8/16 درصد) می‌باشد. سومین الگوی زبانی پربسامد به الگوی یک‌زبانۀ اروپایی اختصاص دارد که در آن معمولاً شاهد استفاده از نام یک برند خارجی هستیم. الگوی یک‌زبانۀ ترکی در رتبۀ چهارم قرار دارد. البته فاصله فراوانی این الگو با الگوهای رتبه اول تا سوم بسیار زیاد است و به تعبیری دقیق­تر، علی‌رغم استفاده از زبان ترکی آذری به عنوان زبان اصلی در شهر ارومیه، این زبان در گسترۀ چشم‌انداز زبانی به نوعی زبان اقلیت به شمار می­آید. الگوی زبانی اروپایی-فارسی در جایگاه پنجم قرار دارد. الگوی زبانی فارسی-ترکی در رتبۀ ششم قرار دارد. وجود صرفاً پنج داده چندزبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی (2/0 درصد) نشان می­دهد که ساکنان شهر ارومیه در نام‌گذاری مراکز کسب و کار خود و نیز اطلاع‌رسانی و تبلیغات عمومی به ندرت از تابلوهای چندزبانه استفاده می‌کنند. بر اساس مشاهدات، از مجموع 2044 دادۀ استخراج شده در پژوهش حاضر، تنها در 2 داده از زبان کردی استفاده شده است که هر دو آنها نیز مربوط به استفاده از یک اسم کردی (ژینا به معنای زندگی‌بخش) برای یک بوتیک است.

 

مجموع

 

8

یک‌زبانه کردی

7

یک‌زبانه ترکی

6

سه‌زبانه فارسی-اروپایی-ترکی

5

دوزبانه فارسی-ترکی

4

دوزبانه اروپایی-فارسی

3

دوزبانه فارسی-اروپایی

2

یک‌زبانه اروپایی

1

یک‌زبانه فارسی

 

 

رده زبانی

 

688

2

5

2

4

2

131

38

506

 

فراوانی

منطقه الف

 

2/0

7/0

2/0

5/0

2/0

19

5/5

5/73

درصد

655

 

2

0

1

9

131

54

457

فراوانی

منطقه ب

 

 

 

3/0

 

1/0

3/1

20

2/8

7/69

درصد

701

 

8

3

4

3

82

11

589

فراوانی

منطقه ج

 

 

1/1

4/0

5/0

4/0

6/11

5/1

84

درصد

2044

2

15

5

9

14

344

103

 

1552

فراوانی

مجموع

 

 

09/0

7/0

2/0

4/0

6/0

8/16

5

9/75

درصد

جدول 1: نتایج آماری الگوهای زبانی به تفکیک مناطق سه‌گانه شهر ارومیه

 

 

نمودار زیر مقایسه‌ای از فراوانی الگوهای چندزبانگی را به تفکیک سه منطقۀ مورد مطالعه ارومیه نشان می‌دهد. الگوی یک‌زبانۀ فارسی به دلیل مقدار بسیار بزرگ‌تر در این نمودار درج نشده است. همان‌طور که می‌بینیم، الگوی یک‌زبانۀ اروپایی در منطقۀ ب (منطقۀ متوسط و نیمه‌برخوردار) بسیار بیش از دو منطقۀ الف و ج است.

 

نمودار 1) درصد استفاده از الگوهای زبانی به تفکیک مناطق سه‌گانۀ شهر ارومیه

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، یکی از پرسش‌های مطالعۀ حاضر این است که آیا میان الگوهای چندزبانگی و رده‌های شغلی و صنفی ارتباط وجود دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، محققان مجموع داده‌های پژوهش را به تفکیک 19 ردۀ شغلی طبقه‌بندی کردند. در نمودار (2)، بخش‌های مختلف در هر میلۀ افقی نشان می‌دهد که در هر ردۀ شغلی به چه میزان از الگوهای مختلف زبانی استفاده می‌شود. برای مثال، در ردۀ 1 (مراکز دولتی) بخش خاکستری نشان می‌دهد که بخش عمدۀ این رده شامل داده‌های یک‌زبانۀ فارسی است، بخش سفیدرنگ میلۀ نشان‌دهندۀ آن تعداد از داده‌هاست (مانند نام بانک‌ها و مراکز مالی) که در کنار یک کلمه یا عبارت فارسی، معادل لاتین نیز درج می‌شود.

نمودار 2) درصد استفاده از الگوهای مختلف زبانی به تفکیک رده‌های شغلی

شایان ذکر است که در ردۀ شغلی 1 شاهد استفاده از الگوی یک‌زبانۀ اروپایی (نوار مشکی‌رنگ) نیستیم. همچنین الگوهای دوزبانۀ فارسی-ترکی، یک‌زبانۀ ترکی و یا یک‌زبانۀ کردی نیز در این رده مشاهده نمی‌شود. ردۀ شغلی 2 (بوتیک) با تمام رده­های شغلی دیگر تفاوت دارد؛ زیرا فعالان این صنف از تمام الگوهای زبانی هشت­گانه (البته با درصدهای متغیر) استفاده کرده­اند. ردۀ شغلی 5 (نانوایی) نیز از این جهت با سایر رده‌ها تفاوت دارد که در آن تنها از یک الگوی زبانی (یک‌زبانۀ فارسی) استفاده شده است. دقت در میله‌های نمودار زیر حاکی از آن است که میان استفاده از الگوهای مختلف زبانی از یک سو، و رده‌های شغلی و صنفی از سوی دیگر ارتباط وجود دارد. بدیهی است تحلیل این تفاوت‌ها به عوامل مختلفی نظیر جامعۀ هدف یک ردۀ شغلی، کالاها و خدمات ارائه شده در یک ردۀ شغلی، امکان فعالیت به عنوان نمایندگی شرکت‌های خارجی و غیره بستگی دارد.

5. بحث و نتیجه‌گیری

در این پژوهش محققان کوشیدند با اتخاذ رویکردی کل‌نگر، تمام متون زبانی قابل مشاهده در محدودۀ پژوهش را گردآوری کنند. پیش از ارائه بحث و نتیجه‌گیری، طرح این نکته ضروری است که تأمل در خصوص چشم‌انداز زبانی اغلب نقاط جهان با ملاحظات اجتماعی و سیاسی همراه است و تبیین استفاده یا عدم استفاده از یک یا چند زبان در عرصه اجتماع با برنامه‌ریزی زبانی و البته حساسیت‌ها و گاه تعصبات اقوام و گروه‌های اجتماعی مختلف سروکار دارد. در این پژوهش، رویکرد محققان بر پایۀ مشاهدۀ صِرف بوده است و به دلیل عدم استفاده از ابزار پرسشنامه یا مصاحبه با نیّات افراد یا سیاست‌های حاکمیتی سروکار نداشته‌ایم.

پس از گردآوری داده‌ها مشخص شد که در شهر ارومیه هشت الگوی مختلف زبانی شامل (1) یک‌زبانۀ فارسی، (2) دوزبانۀ اروپایی، (3) دوزبانۀ فارسی-اروپایی، (4) دوزبانۀ اروپایی-فارسی، (5) دوزبانۀ فارسی-ترکی، (6) سه زبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی، (7) یک زبانۀ ترکی، و (8) یک زبانۀ کردی مشاهده می‌شود. البته میزان استفاده از این الگوها یکسان نیست و دو متغیر رفاه اقتصادی و ردۀ شغلی در این میان موثرند. یافته‌های آماری حاکی از آن است که الگوی یک‌زبانۀ فارسی بیشترین سهم را چشم‌انداز زبانی شهر ارومیه دارد و 9/75 درصد از کل داده­های استخراج شده به صورت یک‌زبانۀ فارسی هستند. این امر نشان می­دهد با این که اغلب ساکنان ارومیه آذری‌زبانند و بخشی از شهروندان نیز گویشور زبان کردی هستند، زبان رسمی کشور (فارسی) به میزان قابل ملاحظه­ای برای ارتباط نوشتاری به کار می­رود. وجود 8/16 درصد دادۀ زبانی دوزبانه فارسی-اروپایی موید این فرضیه است که پس از زبان فارسی، کلمات و عبارات زبان­های اروپایی شامل انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و غیره در چشم انداز زبانی ارومیه مشاهده می­شوند و این حضور به‌طور عمده از طریق نام محصولات و برندهای تجاری محقق می­شود. رتبۀ سوم در چشم‌انداز زبانی ارومیه به الگوی زبانی یک‌زبانه اروپایی (5 درصد) اختصاص دارد و این جایگاه نیز از حضور فعال محصولات تجاری اروپایی در گستره جغرافیایی این شهر خبر می­دهد. داده­های زبان ترکی اعم از ترکی آذری یا استانبولی تنها 7/0 درصد از کل داده‌ها را به خود اختصاص می­دهند و با توجه به رتبۀ چهارم زبان ترکی در چشم‌انداز زبانی ارومیه نتیجه می­گیریم استفاده از یک زبان در مکالمات روزمره الزاماً به معنای استفاده از آن در متون نوشتاری به کار رفته در چشم انداز زبانی نیست. استفادۀ محدود از سایر الگوهای زبانی شامل دوزبانۀ اروپایی-فارسی (رتبۀ پنجم)، دوزبانۀ فارسی-ترکی (رتبۀ ششم) و چندزبانۀ فارسی-اروپایی-ترکی(رتبۀ هفتم) و کردی(رتبۀ هشتم) حاکی از آن است که در شهر ارومیه به عنوان مرکز استان آذربایجان‌غربی، فارسی به عنوان زبان غالب در چشم انداز زبانی به کار می­رود و سایر زبان‌ها از جمله ترکی زبان اقلیت به شمار می­آیند.

تمرکز بر متغیر توسعه و رفاه اقتصادی نشان می‌دهد که شمار نسبتاً قابل توجهی از واحدهای صنفی در مناطق الف و ب به عنوان نمایندگی­های محصولات و برندهای معروف فعالیت می­کنند و نام آنها را برای واحد صنفی خود انتخاب می­کنند. چنین وضعیتی برای واحدهای صنفی منطقه نابرخوردار و آسیب پذیر ج به ندرت رخ می­دهد. برعکس، در استفاده از الگوی یک زبانۀ ترکی، منطقۀ ج پیشگام است و این گرایش در استفاده از الگوی فارسی-ترکی نیز کم و بیش صدق می­کند. به این ترتیب، در پاسخ به پرسش دوم پژوهش حاضر باید گفت که میان رفاه اقتصادی در مناطق جغرافیایی شهر ارومیه و استفاده از الگوهای زبانی در چشم انداز زبانی ارتباط وجود دارد. واقعیت این است که شماری از واحدهای صنفی مناطق مرفه الف و نیمه مرفه ب، بخشی از هویت صنفی خود را از برندهای خارجی دریافت می­کنند، در حالی که شهروندان منطقۀ ج بخشی از هویت خود را از زبان بومی شهر (ترکی) کسب می­کنند.

ارتباط میان الگوهای زبانی و رده‌های شغلی نیز جالب‌توجه است. مرور داده­ها و دقت در نمودار (2) نشان می­دهد که فعالان برخی رده‌های شغلی مانند «بوتیک» از تمام الگوهای هشت­گانۀ زبانی استفاده می‌کنند و این امر نشان می­دهد فعالان این حوزه صنفی به منظور عرضۀ محصولات خود و رقابت در بازار از انواع ترفندهای زبانی استفاده می­کنند، امری که در بـرخـی رده­هـای شـغلی مانند نانوایی مشاهده نمی‌شود. به این ترتیب، دو ردۀ شغلیِ بوتیک و نانوایی در دو سوی یک پیوستار قرار دارند. در یک سوی این پیوستار، گرایش به رقابت و استفاده از انواع الگوهای زبانی به چشم می­خورد، در حالی که در منتهی‌الیه دیگر این پیوستار، کمترین علاقه­ای به نوآوری در نام‌گذاری واحدهای صنفی به چشم نمی‌خورد. از سوی دیگر، استفاده از نشانه‌های زبان ترکی در چهار ردۀ شغلی (میوه‌فروشی، املاک، کیف و کفش، و جواهری) به گونه­ای بارز بیش از سایر رده­های شغلی است. بدیهی است نوع محصولات یا خدماتی که در واحدهـای صنفی ارائه می­گردد، در گرایش به استفاده از الگوهای زبانی موثر است. برای مثال، در رده شغلی الکترونیک (شامل کافی‌نت‌ها یا مراکز فروش و تعمیر رایانه) استفاده از الگوی یک زبانه اروپایی و الگوی دوزبانه فارسی-اروپایی بسیار بیش از سایر رده‌های شغلی است. بدیهی است با انجام مطالعات مشابه در شهرها و استان‌های دیگر می توان به شناخت دقیق و روشنی از چشم‌انداز زبانی مناطق مختلف ایران دست یافت و سازوکارهای استفاده از الگوهای مختلف زبانی را با متغیرهای غیرزبانی همچون رفاه اقتصادی و ردۀ شغلی ارزیابی کرد.

همان‌طور که پیش‌تر دیدیم، یافته‌های حاصل از بررسی الگوهای نام‌گذاری مراکز کسب و کار در تبریز نشان داد که در این شهر، الگوی یک‌زبانۀ فارسی (با 3/78 درصد) چشمگیر است و تنها 6 درصد از نام‌ها به زبان ترکی است. مقایسه نتایج مطالعۀ مذکور با پژوهش حاضر جالب‌توجه است. وجود 9/75 درصد دادۀ یک زبانۀ فارسی در ارومیه که به عدد استخراج شده در تبریز نزدیک است، نشان می‌دهد که در مراکز دو استان آذربایجان شرقی و غربی، میزان استفاده از زبان فارسی در عرصۀ نام‌گذاری و چشم‌انداز زبانی به گونه‌ای بارز از سایر زبان‌ها بیشتر است. البته از منظر استفاده از زبان ترکی در چشم‌انداز زبانی، تفاوت نسبتاً قابل توجهی میان تبریز و ارومیه مشاهده می‌شود، به طوری که در تبریز میزان استفاده از زبان ترکی (با 6 درصد) بیش از ارومیه (با 0.7 درصد) است. در تحلیل این تفاوت، می‌توان به چندزبانه بودن بافت جمعیتی شهر ارومیه اشاره کرد. اکنون به یک وجه اشتراک قابل تأمل در تبریز و ارومیه اشاره می‌کنیم. بر پایه یافته‌های انجام شده در تبریز(رضاقلی فامیان و کلاهدوز محمدی، 1395 : 123) صاحبان مراکزی مانند بوتیک و رستوران از انواع شگردهای زبانی برای جلب نظر مخاطبان خود استفاده می‌کنند و یکی از این شگردها استفاده از زبان‌های بومی و/یا چندزبانه است. داده‌های پژوهش حاضر در ارومیه نیز تا اندازۀ زیادی با نتایج مطالعه مذکور سازگار است. برای مثال، تنها واحد صنفی مناطق مطالعه شده در شهر ارومیه که از زبان کردی استفاده کرده است (تصویر 10) یک فروشگاه پوشاک است. در پایان ذکر این نکته ضروری است در اغلب مطالعات زبان‌شناسی اجتماعی به طور عام و چشم‌انداز زبانی به طور خاص، هر محدودۀ جغرافیایی روش تحقیق خاصی را برای انجام پژوهش می‌طلبد و به همین علت دراین حوزه، بیش از آن که الگوهای نظری راهگشا باشند، ملاحظات و راهبردهای عملی کارساز خواهد بود.



[1] linguistic landscape

[2] R. Landry

[3] R. Y. Bourhis

[4] D. Gorter

[5] J. Cenoz

[6] I Piller

[7] Donostia-San Sebastian

[8] Ljouwert-Leeuwarden

[9] Friesland

[10] P. Backhaus

[11] U. Papen

[12] Kiez

[13] Prenzlauer Berg

1 معاونت  سنجش از راه دور (اداره کل جغرافیایی). فرهنگ جغرافیایی شهرستان های کشور: شهرستان ارومیه. تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1387.

2 تفاوت پارامترهای اقتصادی و اجتماعی در سه منطقۀ یادشده در عکس‌های منتخب و درج‌شده در متن مقاله به وضوح مشاهده می‌شود.

 

رضاقلی‌فامیان، علی؛کلاهدوزمحمدی، ماندانا (1395). بررسی الگوهای زبانی در نام‌گذاری مراکز کسب‌وکار شهر تبریز،  فصلنامه مطالعات فرهنگ- ارتباطات، سال 17، شماره 33، صص: 109-125. 
زندی، بهمن؛ سمایی، سید مهدی و شهبازی، مسعود (1390). بررسی زبان‌شناختیِ خودرونوشته‌های تهران و اردبیل. فصلنامه تحقیقات فرهنگی، دوره چهارم، شماره 4، صص: 185-206.
صراحی، محمدامین، و لطفی‌فروشانی، عباس (1390). نقش ابزارهای زبانی در نام‌گذاری فروشگاه‌ها و مراکز تجاری شهر اصفهان. فصلنامه زبان و زبان‌شناسی، دوره 7، شماره 14، صص: 113-137.
کامران، افسانه (1386). نشانه‌شناسی تبلیغات شهری در ایران (با تأکید بر بیلبوردهای سطح شهر تهران). فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، دوره 3، شماره 8، صص: 79-113.
Amouzadeh, M, (2003). Symbolic values of English language in Persian advertizing. International Journal of Communication, Vol.13, No.1-2, pp.205-222.  
Zabrodskaja, A. (2007). Backhaus, Peter (2007) Linguistic Landscapes. A Comparative Study of Urban Multilingualism in Tokyo. Clevedon–Buffalo–Toronto: Multilingual Matters Ltd. Pp. x, 158. SKY Journal of Linguistics, 20, 455-465.
Cenoz, J. and Gorter, D. (2006). Linguistic landscape and minority languages. In. Linguistic landscape: A new approach to multilingualism. (ed. D. Gorter). Multilingual Matters. Pp: 67-80. 
Gorter, D. (Ed.). (2006). Linguistic landscape: A new approach to multilingualism. Multilingual Matters. 
Landry, R. and Bourhis, R. Y. (1997). Linguistic Landscape and Ethnolinguistic vitality: An empirical study. Journal of Language and Social Psychology. 16: 23: 23-49.
Papen, U. (2012). Commercial discourses, gentrification and citizens’ protest: The linguistic landscape of Prenzlauer Berg, Berlin. Journal of Sociolinguistics 16/1: 56-80.
Piller, I. (2001). Identity constructions in multilingual advertising. Language in Society 30: 153-186.