میزان تقابل واجی در زبان فارسی امروز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه زبان‌شناسی رایانشی، دانشکده علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران، ایران

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی نظام تقابل واجی زبان فارسی امروز در چارچوب مبانی نقش‌گرایی است. پرسش اصلی پژوهش، ناظر به میزان بهره‌برداری واج‌شناسی زبان فارسی از تقابل هر دو واج در واژه‌سازی است. داده‌های پژوهش شامل 41718 جفت کمینه است که از یک واژگان زایا به حجم 52858 مدخل با استفاده از برنامه‌ای رایانه‌ای استخراج شده‌اند. سپس، میزان تقابل واجی برای همخوان‌ها و واکه‌های فارسی به‌صورت مجزا محاسبه شد. تجزیه و تحلیل یافته‌های آماری نشان داد میزان تقابل واجی واکه‌ها در جفت‌های کمینۀ فارسی برحسب مشخصه‌های ارتفاع زبان و کشش برای طبقات غیرشبیه بیشتر از همین میزان برای طبقۀ شبیه است؛ اما برحسب محل تولید برای طبقات شبیه بیشتر از همین میزان برای طبقۀ غیرشبیه است. علاوه‌بر آن، میزان تقابل واجی همخوان‌ها برحسب رسایی، نحوه و محل تولید برای طبقات شبیه و غیرشبیه متفاوت عمل می‌کند، به‌طوری که اعضای تقابل مستقل از تعداد هجا گرایش به غیررسا و تیغه‌ای بودن دارند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Degree of Phonological Contrast in Contemporary Persian Language

نویسندگان [English]

  • Mahmood Bejankhan 1
  • Sedigheh Roshan Ghanbari 2
1 Professor, Department of Linguistics, Faculty of Literature and Humanities, University of Tehran, Tehran, Iran.
2 Graduate student, Department of Computational Linguistics, Faculty of Sciences and Technologies, University of Tehran, Iran
چکیده [English]

Abstract
In this article, the current Persian phonological contrast system is addressed under the framework of functionalism. The Degree of Phonological Contrast (DC), as a quantitative index, is determined for consonants in terms of sonority, manner, and place of articulation, and tongue height, place, and length for vowels. The findings of this study demonstrate that DC can be explained for consonants and vowels in similar and dissimilar phonological classes.
Keywords: minimal pairs, degree of contrast, functional load, sonority, phonological class
 
Introduction
The main question in this article concerns the extent to which Persian phonology employs the contrast of a pair of phonemes in the word formation. This question is already reported for consonants and vowels. The hypothesis of the research implies that decreasing the similarity of the opposition members in phonological features increases the prevalence of minimal pairs and vice versa. For this purpose, the phonological contrast and functional load of the functionalism are quantified according to the formula of the DC. Then, the DC mean is determined for consonants in terms of initial, middle, and final positions within words, and the number of syllables for vowels using non-linear mathematical functions. Findings confirmed that the dissimilarity of vowels in length, along with the similarity of consonants in non-sonority and coronality, are among the pervasive factors in Persian word formation.
 
Materials and Methods
Research data include 41718 minimal pairs extracted from the generative lexicon(Eslami et al., 1383) with a volume of 52858 entries using a computer program. In this program, each entry’s phonological form is compared with phonological forms of approximately the same length (with one unit of length error). If the difference is one, the two words are considered a minimal pair. Minimal pairs that differed in consonants were classified according to their beginning, middle, and end. Moreover, those that differed in vowels were classified according to the number of syllables. Diagrams of exponential and logistic functions were employed to study the relationship between the DC in consonants and the position of consonants at the beginning, middle, and end of words on the one hand, along with the relationship between the DC of vowels and the number of syllables on the other. To evaluate the research hypothesis, a comparison between the values ​​of DCs, as well as their descending order, was performed.
 
Discussion and Conclusion
Examining the minimal pairs in the Persian lexicon shows that the DC of Persian consonants increases as we move from the beginning to the end of the word. Moreover, as the number of syllables increases, the DC of vowels decreases, and the inflection point of DC mean variations rest on three-syllable words. Conversely, as the number of syllables increases, the DC of consonants decreases, while there is no inflection point of DC mean variations on three-syllable words. Overall, DC for dissimilar classes is greater than that of similar classes. Specifically, the DC of vowels (in terms of tongue height and length) for dissimilar classes is more than that of similar classes, while it is the opposite for the place of articulation. However, the DC of consonants varies according to sonority, manner, and place of articulation for both similar and dissimilar classes. Therefore, the members of minimal pairs tend to be non-sonorant and coronal.

کلیدواژه‌ها [English]

  • minimal pairs
  • degree of contrast
  • functional load
  • sonority
  • phonological class

1- مقدمه

یکی از مباحث جالب و دقیق در واج‌شناسی نظری نقش تقابل واجی در واژه‌سازی است. از یک سو، واژه‌های هر زبان ترکیب نظام‌مندی از واج‌ها هستند و از سوی دیگر، واج‌های هر زبان از رهگذر جفت‌های کمینه شناسایی می‌شوند. هر واژه حداقل از یک هجا تشکیل شده و چینش واج‌ها در درون هر واژه تابع محدودیت‌هایی است که بر آغازه، قله و پایانۀ هجا حاکم است (Samareh, 1997 ؛ ثمره، 1380). پرسش اصلی پژوهش حاضر ناظر به ماهیت محدودیت‌های واج‌آرایی است که خود متأثر از نظام تقابلی واج‌ها در زبان است. زبان فارسیِ امروز چگونه از تقابل واج‌ها در ساختن واژه‌ها استفاده می‌کند؟ به عبارت دیگر، تقابل واج‌ها در ابتدا، وسط و پایان کلمات از چه ساختاری تبعیت می‌کند؟ فرضیۀ پژوهش ناظر به این معناست که هرقدر شباهت اعضای تقابل برحسب مشخصه‌‌های واجی کمتر باشد، رواج جفت‌های کمینه بیشتر است و برعکس، هرقدر شباهت اعضای تقابل برحسب مشخصه‌‌های واجی بیشتر باشد، رواج جفت‌های کمینه کمتر است. با بررسی جفت‌های کمینۀ موجود در واژگان فارسی مشخص می‌شود میزان تقابل واجی واکه‌ها برحسب مشخصه‌های ارتفاع زبان، محل تولید و کشش برای طبقات غیرشبیه بیشتر از همین میزان برای طبقات شبیه است. همچنین، میزان تقابل واجی همخوان‌ها در جفت‌های کمینۀ فارسی برحسب رسایی، نحوه و محل تولید و کشش برای طبقات شبیه و غیرشبیه متفاوت است. در این پژوهش بنا نداریم محدودیت‌های واج‌آرایی را از روی واژگان یا متون فارسی استخراج کنیم (Samareh, 1997)، بلکه قصد داریم به مطالعۀ شبکۀ تقابل واجی فارسی به‌مثابه یکی از علل محدودیت‌های واج‌آرایی بپردازیم. داده‌های پژوهش شامل 41718 جفت کمینه است که از واژگان زایا[1] (اسلامی و همکاران، 1383) با استفاده از یک برنامۀ رایانه‌ای به زبان پایتون استخراج شده‌اند.

در بخش دوم پژوهش چارچوب نظری براساس مفاهیم بنیادین مکتب پراگ توضیح داده می‌شود. در بخش سوم، میزان تقابل واجی به‌مثابه شاخصی کمّی برای اندازه‌گیری نقش واجی هر تقابل تعریف شده است. در بخش چهارم، واژگان زایا به‌مثابه منبع زبانی برای دستیابی به جفت‌های کمینه واجی معرفی شده است. بخش پنجم پژوهش، شیوۀ استخراج جفت‌های کمینه را از واژگان زایا توصیف می‌کند. در بخش ششم، میزان تقابل واج‌های فارسی با استفاده از توابع ریاضی به‌تفصیل بحث شده است. بخش هفتم میزان تقابل واجی واکه‌ها و همخوان‌های فارسی را به‌صورت مجزا بررسی کرده و فرضیۀ پژوهش را محک زده است. در بخش هشتم یافته‌های پژوهش گزارش شده است.

 

2. چارچوب نظری

ویلم متیزیس[2](1945-1882) بنیان‌گذار مکتب پراگ، واج‌شناسی زبان را شامل سیاهه‌ای از واج‌ها، واج‌گونه‌ها، مشخصه‌های تمایزدهنده و بار نقشی می‌داند (Surendran & Niyogi, 2006). تقابل واجی[3] و بار نقشی[4] دو دستاورد مکتب پراگ است. تقابل واجی ازطریق چندتایی‌های کمینه[5] به دست می‌آید و بار نقشی دلالت بر میزان به‌کارگیری تقابل بین هر دو واج در واژه‌های یک زبان دارد. تروبتسکوی[6] (1945-1890) انواع تقابل‌های واجی را برحسب مشخصه‌های تک‌ارزشی تعریف کرده است[7] (Hyman, 1975؛ ترجمۀ ثمره، 1368). یاکوبسن[8] (1982-1896) تقابل‌های واجی را برحسب مشخصه‌های تمایزدهندۀ دوارزشی تعریف کرده (Kenstowicz, 1994) که در واج‌شناسی زایشی مبنای توصیف طبقات طبیعی واجی قرار گرفته است. طبقات طبیعی واجی برحسب مشخصه‌های دوارزشی، در واقع، صورت‌بندی انواع تقابل‌های تروبتسکوی هستند. برای مثال، انفجاری‌های نادمیدۀ واکدار فارسی شامل بیش از دو همخوان یعنی /b/, /d/, /ɟ/, /ɢ/ هستند. بنابراین، تقابل چندجانبه بین آنها برقرار است و طبقۀ طبیعی [-son,[9] -cont,[10] -sg[11]] را می‌سازند و قادرند در فرایندهای واجی نقش واحدی را ایفا کنند؛ برای مثال، در مجاورت همخوان‌های بیواک واکرفته شوند.

مارتینه[12] (1999-1908) بار نقشی برای هر دو واج مانندx  و y را میزان به‌کارگیری آن دو واج در تمایز واژه‌های زبان می‌داند و آن را با FL(x,y) نشان می‌دهد. او معتقد است هرچه مقدار بار نقشی دو واج بیشتر باشد، احتمال خنثی‌شدگی تقابل آنها کمتر می‌شود (Surendran & Niyogi, 2006)؛ زیرا اگر چنین نباشد ارتباط گفتاری بین اهل زبان مختل می‌شود. برخی تقابل‌های واجی کاربرد بیشتری در ارتباط گفتاری دارند. برای نمونه، با بررسی آماری این پژوهش که مشخصات آن در بخش چهار خواهد آمد، این نتیجه به دست آمد که در ابتدای کلمات دوهجایی فارسی، تقابل بین /s/ و /b/، در کلماتی چون «سر» و «بر»، بیشترین کاربرد و تقابل بین /ʒ/ و /n/، در کلماتی چون «ژاله» و «ناله»، کمترین کاربرد را دارد. همچنین، مارتینه این فرضیه را مطرح کرد که هر قدر از میزان بار نقشی دو واج کاسته شود، احتمال از بین رفتن تقابل آن دو واج در گذر زمان بیشتر می‌شود (Yu et al., 2011). فرضیۀ مارتینه این نتیجه را در بر دارد که تحولات آوایی برای واج‌هایی که بار نقشی زیاد دارند، کمتر است؛ زیرا ارتباط گفتاری نباید دچار اختلال شود. به عبارت دیگر، ساخت همزمانی و درزمانی واج‌های زبان متأثر از نقش ارتباطی واج‌ها شکل می‌گیرد. این فرضیه را برخی زبان‌شناسان به‌طور جدی نقد کرده‌اند (King, 1967Yu et al., 2011;)؛ زیرا این امکان وجود دارد که تحولات آوایی ناشی از تغییر در مشخصه‌های آوایی در یک جایگاه واجی خاص، مثلاً پایان کلمه، بیشتر ظاهر شود. اینکه این فرضیه چقدر با واقعیت داده‌های واجی مطابقت دارد، جای بحث است. برای مثال، در سیر تحول نظام واجی از فارسی میانه به فارسی امروز، تقابل سایش ملازی بیواک /χ/ با جفت لبی‌شده‌اش /χw/ در گویش شوشتری و دزفولی حفظ شده است: مانند کلمۀ /χwaɹ/ در معنای بن مضارع فعل «خوردن» در مقابل کلمۀ /χaɹ/ «خَر»، اگرچه این تقابل در بعضی از گویش‌های دیگر ایرانی از بین رفته است.

پذیرش فرضیۀ مارتینه دربارۀ رابطۀ بین بار نقشی و تحولات آوایی در زبان‌ها جای تردید دارد؛ اما اندازه‌گیری میزان بهره‌برداری واج‌شناسی زبان از تقابل واجی در واژه‌سازی می‌تواند آموزنده باشد. هاکت[13] (1967) اولین فرمول ریاضی را برای محاسبه بار نقشی دو واج در یک زبان صورت‌بندی کرد. برای این منظور، او براساس مفهوم آنتروپی در نظریۀ اطلاعات، بار نقشی را در تقابل بین دو واج در یک زبان هم‌ارز با میزان پیش‌بینی‌پذیری آن دو واج در یک متن گفتاری تعریف کرد و به این نتیجه رسید هرچه این میزان بیشتر باشد بار نقشی تقابل واجی کمتر است، و برعکس، هرچه میزان پیش‌بینی‌پذیری واج‌ها در یک تقابل واجی کمتر باشد بار نقشی تقابل واجی بیشتر است. آنچه در این پژوهش به آن خواهیم پرداخت، کمّی‌سازی میزان هر تقابل واجی در واژگان یک زبان است که مقدم بر بار نقشی است. بنابراین، برای ساده‌سازی بحث از پرداختن به محاسبۀ بار نقشی یک تقابل واجی در متون گفتاری زبان پرهیز کرده‌ایم.

 

3. میزان تقابل واجی

تصوری که از تلفظ یک کلمه در ذهن اهل زبان هست، صورت واجی نام دارد. صورت واجی یک کلمه، رشته‌ای از واج‌های زبان است. بنابراین، هر واج در یک جایگاه مشخص در صورت واجی قرار دارد که می‌تواند در آغاز، وسط و پایان کلمه خلاصه شود. اگر تفاوت صورت واجی دو کلمه ناشی از حضور واج x در کلمۀ اول و واج y در کلمۀ دوم در یک جایگاه مشخص باشد، آن دو کلمه جفت کمینه هستند و x و y در تقابل واجی با یکدیگرند. برای مثال، تقابل بین /f/ و /n/ در ابتدای کلماتی چون «فُک» و «نوک»، در وسط کلماتی چون «لِفت» و «لِنت»، و در پایان کلماتی چون «ناف» و «نان»، تمایزدهنده است. اگرچه این تقابل در سه جفت کمینه آورده شده‌اند، تفاوت واجی اعضای تقابل یعنی واج‌های /f/ و /n/ برحسب مشخصه‌های تمایزدهندۀ واجی بیشینه است؛ زیرا در محل و نحوۀ تولید و واکداری-بیواکی شباهت ندارند. همچنین، تقابل بین /m/ و /n/ در ابتدای کلماتی چون «مام» و «نام»، در وسط کلماتی چون «خامی» و «خانی»، و در پایان کلماتی چون «مصمم» و «مثمن»، تمایزدهنده است. اما تفاوت واجی اعضای تقابل یعنی واج‌های /m/ و /n/ برحسب مشخصه‌های تمایزدهندۀ واجی کمینه است؛ زیرا فقط در محل تولید شباهت ندارند. پرسش اصلی پژوهش این است که زبان فارسی به چه میزان از تقابل هر دو واج در واژه‌سازی استفاده می‌کند. مسلماً زبان فارسی از تقابل /f/ و /n/ از یک سو و تقابل /m/ و /n/ از سوی دیگر، و به‌طور کلی از تقابل واج‌هایx  و y به یک اندازه در واژه‌سازی استفاده نمی‌کند.

تعریف جفت کمینه را می‌توان به تقابل واج x با واج تهی یا صفر تعمیم داد.[14] هیز[15] (2009:64) این وضعیت را «تقابل با صفر» می‌نامد. برای مثال، واژۀ «باد» /bɑd/ که سه واج دارد، با همۀ کلمات دوواجی مانند «با» /bɑ/، سه‌واجی مانند «بار» /bɑɹ/ و چهارواجی مانند «باند»/bɑnd/  که همگی فقط در یک واج تفاوت دارند، جفت کمینه می‌سازد. در این صورت طول اعضای جفت کمینه برابر نیست؛ زیرا یکی از اعضا می‌تواند یک واج کمتر یا بیشتر از دیگری داشته باشد.

فرض کنیم میزان تقابل واجی دو واج x و  yرا با DC(x/y) نشان دهیم. در این صورت، میزان تقابل واجیx  و  yبرابر است با نسبت تعداد جفت‏های کمینه حاصل از تقابل دو واج به تعداد کلماتی که هرکدام از دو واج (در یک جایگاه مشخص) در آن‏ها ظاهر می‌شوند (Yu et al., 2011).

 

                                        = DC (x/y)                                     (1)           

 

رابطۀ (1) میزان تقابل دو واج x وy  را نشان می‌دهد. واضح است که میزان تقابل دو واج برحسب هرکدام از اعضای تقابل می‌تواند برابر نباشد، یعنی داشته باشیم: ؛ زیرا اگر میزان تقابل x و y را در مقایسه با کل کلمات دارای واج x بسنجیم، مقداری که به دست می‌آید لزوماً با مقداری که در مقایسه با کل کلمات دارای واجy  به دست می‌آید برابر نیست، مگرآنکه تعداد کلمات دارای واجx  وy  برابر باشد.

همیشه مقدار میزان تقابل، عددی بین صفر و یک خواهد بود. اگر میزان تقابل دو واج صفر باشد، آن دو واج در توزیع تکمیلی با یکدیگر هستند؛ زیرا این به معنای نبود جفت کمینه برای واج‌های x و y، یا صفر شدن صورت در رابطۀ (1)، خواهد بود.

 

4. واژگان زایا

واژگان زایا متشکل از 54389 مدخل به‌همراه صورت واجی آنها است (اسلامی و همکاران، 1383). ابتدا صورت نوشتاری و واجی چهل مدخل اصلاح شدند. سپس، مداخلی چون «چقدر» و «چه‌قدر» یا «املاء» و «املا» که واژه‌های هم‏آوا و هم‏معنی با صورت‏های نوشتاری متفاوت بودند، یکسان‌سازی شدند و فقط یک صورت واجی و نوشتاری در نظر گرفته شد. در نهایت، واژگان به 52858 مدخل کاهش یافت.

جدول 1توزیع فراوانی نسبی کلمات را برحسب تعداد هجا نشان می‌دهد. کلمات سه‌هجایی بیشترین و کلمات یک‌هجایی کمترین فراوانی نسبی را در واژگان دارند. فراوانی نسبی کلمات دوهجایی و چهارهجایی، با اختلاف تقریباً دو درصد، از کلمات سه‌هجایی فاصله دارند.

 

جدول 1- توزیع فراوانی مدخلهای واژگان زایا براساس تعداد هجا

Table 1- Frequency distribution for the entries of the generative lexicon in terms of the number of syllables

یکهجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

شش تا چهارده‌هجایی

جمع

98/3 %

52/22 %

4/32 %

3/24 %

78/11 %

02/5 %

100 %

 

5. استخراج جفت‌های کمینه

برای استخراج جفت‏های کمینه از واژگان زایا برنامه‌ای به زبان پایتون نوشته شد. در سخت‌ترین حالت ممکن باید هر صورت واجی را با تمام صورت‏های واجی دیگر موجود در پیکره مقایسه کرد. پیچیدگی زمانی الگوریتمی که مبتنی‌بر این شیوه باشد O(n2) می‎‏شود. از آنجا که جفت کمینه به اختلاف در تنها یک واج اطلاق می‌شود، صورت واجی هر کلمه را می‏توان تنها با صورت‏های واجی هم‏طول و یک واحد طول کمتر و بیشتر مقایسه کرد و در صورت مشاهده تنها یک اختلاف، آن دو کلمه را به‌مثابه جفت کمینه در نظر گرفت. از این رو، به‌منظور بهبود پیچیدگی زمانی، جفت‏ها را براساس طول صورت واجی مرتب کرده و هر واژه تنها با واژه‏های هم‏طول و یک واحد طول بیشتر مقایسه شد تا از قیاس مجدد با واژه‏هایی که در مراحل قبل بررسی شدند، خودداری شود. به این طریق پیچیدگی زمانی الگوریتم تقریباً یک‌ششم کاهش یافت. در نهایت، برای تحلیل جفت‏های کمینۀ حاصل‌شده، جفت‏هایی که اختلاف در همخوان داشتند، برحسب جایگاه ابتدا، وسط و انتهای واژه دسته‏بندی شدند و آنهایی که اختلاف در واکه داشتند، برحسب تعداد هجا طبقه‏بندی شدند.

در واژگان زایا 41718 جفت کمینه به دست آمد که از این تعداد 17/88 درصد جفت‌ها مربوط به همخوان‏ها و83/11 درصد آنها به واکه‏ها تعلق داشت. در جد‌ول‌های (2) و (3) فراوانی نسبی جفت‏های کمینۀ یافت‌‌شده به تفکیک جایگاه برای همخوان‏ها و به تفکیک تعداد هجا برای واکه‏ها برحسب درصد مشاهده می‌شود. منظور از ابتداتهی، وسط‌تهی و انتهاتهی تقابل همخوان با واج تهی در جایگاه ابتدا، وسط و انتهای جفت‌های کمینه است. برای مثال، کلمات «باد» و «باند» جفت‌های کمینۀ وسط‌تهی هستند، چون واج /n/ در وسط کلمۀ «باند» در تقابل با واج تهی (صفر) در وسط کلمۀ «باد» است. همچنین، کلمات «باد»و «با» جفت‌های کمینۀ انتها‌تهی هستند، چون واج /d/ در انتهای کلمۀ «باد» در تقابل با واج تهی در انتهای کلمۀ «با» است. علاوه‌بر آن، چون این فرض را پذیرفته‌ایم که تمام کلمات فارسی با یک همخوان شروع می‌شوند؛ بنابراین، جفت کمینۀ ابتداتهی در واژگان فارسی وجود ندارد. جدول (2) نشان می‌دهد هرقدر از ابتدا به سمت انتهای کلمات فارسی برویم از فراوانی نسبی تقابل‌های همخوانی کاسته می‌شود. این بدان معناست که فارسی‌زبانان از تقابل‌های همخوانی در ابتدای کلمه بیشتر از وسط و سپس انتهای کلمه استفاده می‌کنند. همچنین، جدول (3) نشان می‌دهد اگرچه کلمات دوهجایی بیشترین فراوانی نسبی را برای تقابل واکه‌ای دارند، در مجموع همانند تقابل‌های همخوانی هرقدر از ابتدا به سمت انتهای کلمات فارسی برویم از فراوانی نسبی تقابل‌های واکه‌ای کاسته می‌شود.

 

جدول 2-فراوانی نسبی جفت‏های کمینه همخوان‏ها براساس جایگاه ابتدا، وسط و انتهای واژهها

Table 2- Relative frequency of the minimal pairs for consonants in terms of the beginning, middle and end positions of the words

ابتدا

ابتداتهی

وسط

وسط‌تهی

انتها

انتهاتهی

جمع

26/39 %

0

88/30 %

68/4 %

8/18 %

38/6 %

100 %

 

 

 

جدول 3- فراوانی نسبی جفت‏های کمینه واکه‏ها براساس تعداد هجای واژهها

Table 3- Relative frequency of the minimal pairs for vowels in terms of the number of syllables of the words

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

شش تا نُه‌هجایی

جمع

36/28 %

34/45 %

16/20 %

86/4 %

93/0 %

35/0 %

100 %

 

6. میزان تقابل واج‌های فارسی

با استفاده از رابطۀ (1)، می‌توان میزان تقابل واج‏های فارسی را برای همخوان‏ها براساس جایگاه ابتدا، وسط و انتها و برای واکه‏ها براساس تعداد هجا محاسبه کرد. در شکل 1 میانگین میزان تقابل همخوان‏های فارسی براساس جایگاه ابتدا، وسط و انتهای واژه نمایش داده شده است. همان ‌طور که مشاهده می‏شود، هرقدر از ابتدا به‌سمت انتهای کلمه برویم، از میزان تقابل واجی همخوان‏های فارسی کاسته می‏شود. رابطۀ بین جایگاه واج‏ها و میانگین میزان تقابل با تابع منحنی برازش[16] نمایی رابطۀ (2) و ضریب تعیین[17] 1 است.

                                                                                              (2)

 

 

شکل 1- میانگین میزان تقابل همخوان‏ها در جایگاه ابتدا، وسط و انتهای واژه

Fig 1- DC mean of the consonants for the beginning, middle and end positions of the words

 

شکل (2) رابطۀ بین میانگین میزان تقابل واکه‌ها را بر مبنای تعداد هجا با استفاده از منحنی برازش غیرخطی لجستیک (3) با ضریب تعیین تعدیل‌شده[18] 999/0 نمایش می‌دهد. همان ‌طورکه مشاهده می‌شود هرچه به تعداد هجاهای کلمات افزوده می‌شود از میانگین میزان تقابل واکه‌ها کاسته می‌شود و نقطۀ عطف تغییرات میانگین روی کلمات سه‌هجایی قرار دارد که میانگین میزان تقابل آنها کمتر از کلمات یک‌هجایی و دوهجایی و بیشتر از کلمات چهارهجایی و پنج‌هجایی است.

                                                            + 00002/0- = f(x)                                                       (3)

 

 

شکل 2- میانگین میزان تقابل واکه‏ها براساس تعداد هجای واژه‏ها

Fig 2- DC mean of the vowels in terms of the number of the syllables of the words

 

همچنین، میزان تقابل همخوان‏ها نسبت به جایگاه واجی و بر مبنای تعداد هجا[19] بررسی شد. در جایگاه ابتدای کلمه میانگین میزان تقابل با تعداد هجا رابطۀ غیرخطی لجستیکی با پارامترهای مشخص‌شده در رابطۀ (4) دارد. در شکل 3) این رابطه با منحنی برازش لجستیکی و ضریب تعیین تعدیل‌شدۀ 999/0 نشان داده شده است. همان ‌طورکه مشاهده می‌شود با افزایش تعداد هجاهای کلمات از میزان تقابل همخوانی در ابتدای کلمات فارسی کاسته می‌شود. بازهم نقطۀ عطف تغییرات میانگین روی کلمات سه‌هجایی قرار دارد.

                                                             + 000146/0 f(x)=                                                         (4)

 

شکل 3- میانگین میزان تقابل همخوان‏ها در جایگاه ابتدای کلمات براساس تعداد هجا

Fig 3- DC mean of the consonants in the beginning position of the words in terms of the number of the syllables

شکل (4) رابطۀ میانگین میزان تقابل با تعداد هجا را برای همخوان‏ها در جایگاه وسط کلمات نشان می‏دهد که با ضریب تعیین تعدیل‌شدۀ 97/0 دارای توزیع شبه‌گاوسی متمایل به راست (5) (5) است. همان ‌طورکه مشاهده می‌شود بازهم نقطۀ عطف تغییرات میانگین روی کلمات سه‌هجایی قرار دارد.

                                                                    × 003/0f(x) =                                                                (5)

 

شکل 4- میانگین میزان تقابل همخوان‏ها در جایگاه وسط کلمات براساس تعداد هجا

Fig 4- DC mean of the consonants in the middle position of the words in terms of the number of the syllables

 

در شکل (5) نیز رابطۀ میانگین میزان تقابل همخوان‏های انتهای واژه و تعداد هجا را با منحنی برازش لجستیکی (6) و ضریب تعیین تعدیل‌شدۀ 998/0 نمایش داده‏ایم. همان ‌طورکه مشاهده می‌شود با افزایش تعداد هجاهای کلمات بازهم از میزان تقابل همخوانی کلمات فارسی کاسته می‌شود، با این تفاوت که نقطۀ عطفی در تغییرات میانگین روی کلمات سه‌هجایی دیده نمی‌شود؛ زیرا میانگین میزان تقابل همخوان‌ها در انتهای کلماتِ سه‌هجایی تفاوت معنی‌داری با کلمات چهار‌هجایی و پنج‌هجایی ندارد، و همگی کمتر از 0.0005 هستند.

                                                              + 00011/0 f(x)=                                                           (6)

 

شکل 5-میانگین میزان تقابل همخوان‏ها در جایگاه انتهای کلمات براساس تعداد هجا

Fig 5- DC mean of the consonants in the end position of the words in terms of the number of the syllables

7. تجزیه و تحلیل یافته‌ها

در این بخش به بحث دربارۀ میزان تقابل واجی همخوان‌ها و واکه‌های فارسی برحسب مشخصه‌های تمایزدهندۀ واجی می‌پردازیم. در این پژوهش، تقابل جفت‌های کمینه در حوزۀ واکه‌‌ها و همخوان‌ها برحسب مشخصه‌های نحوۀ تولید، محل تولید و طبقۀ عمدۀ واجی بررسی شده است. فرضیۀ کلی پژوهش این است که تقابل جفت‌های کمینه متأثر از میزان شباهت اعضای تقابل برحسب مشخصه‌های واجی است: یعنی هرقدر شباهت اعضای تقابل برحسب مشخصه‌‌های واجی کمتر باشد، رواج جفت‌های کمینه بیشتر است و برعکس، هرقدر شباهت اعضای تقابل برحسب مشخصه‌های واجی بیشتر باشد، رواج جفت‌های کمینه کمتر است. این فرضیه با مبانی واج‌شناسی صورت‌گرا و نقش‌گرا کاملاً هماهنگ است. اگر اصل مرز اجباری[20] را به نظام تقابل واجی گسترش دهیم، انتظار می‌رود میزان تقابل واجی در جفت‌های کمینه که اعضای تقابل‌شان شباهت کمتری دارند، بیشتر از جفت‌های کمینه‌ای باشد که اعضای تقابل‌شان شباهت بیشتری دارند.[21]

 

7-1. میزان تقابل واجی واکهها

در بررسی میزان تقابل واجی واکه‌ها از مشخصه‌های ارتفاع زبان، محل تولید و کشش استفاده شده است. برای این منظور، سه درجۀ ارتفاع زبان یعنی افراشته، متوسط و افتاده در نظر گرفته شد و جفت‌های کمینه برای شش حالت افراشته-افراشته، افراشته-متوسط، افراشته-افتاده، متوسط-متوسط، متوسط-افتاده و افتاده-افتاده طبقه‌بندی شدند. سپس میزان تقابل واجی برای هر طبقه برحسب تعداد هجای کلمات با استفاده از فرمول (1) به دست آمد (جدول 4). محتوای جدول (4)، و سایر جداول، برحسب مقادیر میزان تقابل واجی کلمات یک‌هجایی به‌ترتیب نزولی مرتب شده است. خاکستری شدن برخی خانه‌های جدول به این معنی است که برای حفظ ترتیب نزولی در ستون مربوطه، مقدار خاکستری باید به یکی از خانه‌های بالاتر منتقل شود. برای مثال، مقدار 115/0 برای طبقۀ افتاده-افتاده باید به خانۀ بالاتر از خود به‌جای مقدار 097/0 منتقل شود تا ترتیب نزولی در ستون دوهجایی برقرار باشد.[22] طبقات ارتفاع زبان را می‌توان برحسب شباهت اعضای تقابل به دو دسته تقسیم کرد: طبقۀ اول شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه نیستند: افراشته-افتاده (مانند «راز» و «روز»)، افراشته-متوسط (مانند «پوست» و «پُست») و متوسط- افتاده (مانند «یُد» و «یاد»). طبقۀ دوم شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه هستند: افراشته-افراشته (مانند «پیچ» و «پوچ»)، افتاده- افتاده (مانند «تار» «تر») و متوسط-متوسط (مانند «لُنگ» و «لِنگ»).

 

 

 

 

جدول 4- میزان تقابل واجی برای ارتفاع زبان واکه برحسب تعداد هجای کلمات

Table 4- DC for vowel height in terms of the number of the syllables

ارتفاع زبان

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

افراشته-افتاده

937/2

444/0

08/0

021/0

006/0

1538

افراشته-متوسط

055/2

324/0

095/0

019/0

01/0

1177

متوسط-افتاده

875/1

226/0

03/0

005/0

003/0

940

افراشته-افراشته

827/0

097/0

017/0

009/0

0

247

افتاده-افتاده

531/0

115/0

03/0

014/0

006/0

665

متوسط-متوسط

298/0

04/0

004/0

002/0

0

127

 

در کلمات یک‌هجایی میزان تقابل واجی در طبقات غیرشبیه بالاتر از طبقات شبیه است. در کلمات دوهجایی با انتقال طبقۀ افتاده-افتاده به‌جای طبقۀ افراشته-افراشته ترتیب نزولی همچنان برقرار می‌ماند. در کلمات سه‌هجایی نیز با دو انتقال همچنان ترتیب نزولی بین طبقۀ غیرشبیه و شبیه به‌هم نمی‌خورد. اما در کلمات چهار‌هجایی و پنج‌هجایی که از کمترین میزان بسامد واژگانی برخوردارند، با دو انتقال که به صعود طبقۀ افتاده-افتاده به جایگاه طبقۀ متوسط-افتاده می‌انجامد، ترتیب نزولی طبقات غیرشبیه و شبیه مخدوش شده و فرضیۀ پژوهش نقض می‌شود. بنابراین، این نتیجه به دست می‌آید که به‌طور کلی میزان تقابل واجی در جفت‌های کمینۀ فارسی فارغ از ساخت هجا برحسب مشخصه‌های ارتفاع زبان در طبقات غیرشبیه بیشتر از طبقات شبیه است. علاوه‌بر آن، در کلمات پربسامد یک‌هجایی تا سه‌هجایی ترتیب نزولی مقادیر میزان تقابل واجی هماهنگ با ترتیب طبقات غیرشبیه و سپس طبقۀ شبیه است؛ اما در کلمات کم‌بسامد چهار‌هجایی و پنج‌هجایی جایگاه طبقۀ افتاده-افتاده بالاتر از جایگاه طبقۀ متوسط-افتاده است.

همچنین، به‌ازایِ دو محل تولید پیشین و پسین، جفت‌های کمینه برای سه حالت پیشین-پیشین، پیشین-پسین و پسین-پسین طبقه‌بندی شدند و میزان تقابل واجی برای هر طبقه برحسب تعداد هجای کلمات با استفاده از فرمول (1) به دست آمد (جدول 5). طبقات محل تولید را می‌توان برحسب شباهت اعضای تقابل به دو دسته تقسیم کرد: طبقۀ اول شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه نیستند: پیشین-پسین (مانند «توان» و «تاوان»). طبقۀ دوم شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه هستند: پیشین-پیشین (مانند «شوره» و «شوری») و پسین-پسین (مانند «سوختگی» و «ساختگی»).

 

جدول 5- میزان تقابل واجی برای محل تولید واکه برحسب تعداد هجای کلمات

Table 5- DC for place of articulation of the vowels in terms of the number of the syllables

 

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

پسین-پسین

229/5

243/0

05/0

012/0

009/0

781

پیشین-پسین

045/2

716/0

118/0

04/0

011/0

2722

پیشین-پیشین

249/1

287/0

089/0

016/0

005/0

1191

در کلمات دوهجایی تا پنج‌هجایی با انتقال طبقۀ پیشین-پسین به جایگاه طبقۀ پسین-پسین و انتقال طبقۀ پیشین-پیشین به یک جایگاه بالاتر ترتیب نزولی طبقات غیرشبیه و شبیه برقرار می‌شود. فقط در کلمات یک‌هجایی است که این ترتیب نزولی مخدوش می‌شود؛ زیرا طبقۀ پسین-پسین دارای میزان تقابل بیشینه است. بنابراین، این نتیجه به دست می‌آید که به‌جز کلمات یک‌هجایی، در کلمات دو‌هجایی تا پنج‌هجایی ترتیب نزولی مقادیر میزان تقابل واجی هماهنگ با ترتیب طبقات غیرشبیه و سپس طبقۀ شبیه است.

در ادامه، دو درجۀ کشش یعنی کشیده و کوتاه در نظر گرفته شد و جفت‌های کمینه برای سه حالت کشیده-کشیده، کشیده-کوتاه و کوتاه-کوتاه طبقه‌بندی شدند و میزان تقابل واجی برای هر طبقه برحسب تعداد هجای کلمات با استفاده از فرمول (1) به دست آمد (جدول 6). طبقات کشش واکه را می‌توان برحسب شباهت اعضای تقابل به دو دسته تقسیم کرد: طبقۀ اول شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه نیستند: کشیده-کوتاه (مانند «نشانده» و «نوشانده»). طبقۀ دوم شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه هستند: کشیده-کشیده (مانند «پوران» و «پیران») و کوتاه-کوتاه (مانند «کِشتی» و «کُشتی»).

 

جدول 6- میزان تقابل واجی برای کشش برحسب تعداد هجای کلمات

Table 6- DC for vowel length in terms of the number of the syllables

 

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

کشیده-کوتاه

692/4

762/0

17/0

039/0

02/0

2977

کشیده-کشیده

851/2

373/0

077/0

026/0

005/0

1273

کوتاه-کوتاه

98/0

111/0

01/0

004/0

0

444

 

همان ‌طورکه ملاحظه می‌شود در کلمات یک‌هجایی تا پنج‌هجایی، ترتیب نزولی مقادیر میزان تقابل واجی هماهنگ با ترتیب طبقۀ غیرشبیه و سپس طبقات شبیه است و هیچ استثنائی در آن وجود ندارد. این یافته نشان می‌دهد کشش واکه عاملی مقاوم و فراگیر در واژه‌سازی زبان فارسی است.[23]

 

7-2. میزان تقابل واجی همخوانها

در بررسی میزان تقابل واجی همخوان‌ها از مشخصه‌های رسایی، نحوۀ تولید و محل تولید استفاده شده است. برای این منظور، دو ارزش رسایی، یعنی رسا و غیررسا، در نظر گرفته شد و جفت‌های کمینه برای سه حالت رسا-رسا، رسا-غیررسا و غیررسا-غیررسا طبقه‌بندی شدند. سپس، میزان تقابل واجی برای هر طبقه برحسب سه جایگاه ابتدا، وسط و انتهای کلمات و همچنین تعداد هجای کلمات با استفاده از فرمول (1) به دست آمد (جدول 7). طبقات رسایی را می‌توان برحسب شباهت اعضای تقابل به دو دسته تقسیم کرد: طبقۀ اول شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه نیستند: رسا–غیررسا (مانند «مور» و «بور»). طبقۀ دوم شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه هستند: رسا-رسا (مانند «یاد» و «راد») و غیررسا-غیررسا (مانند «بال» و «زال»).

 

جدول 7- میزان تقابل واجی برای طبقات ارزش رسایی همخوان‏ها در سه جایگاه ابتدا، وسط و انتهای کلمه برحسب تعداد هجا

Table 7- DC for the combinations of the sonorant and non-sonorant consonants in terms of the initial, middle and final positions and the number of the syllables

 

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

جایگاه ابتدا

غیررسا-غیررسا

195/97

498/16

979/2

619/0

194/0

9247

رسا-غیررسا

726/53

318/8

318/1

248/0

107/0

4737

رسا-رسا

407/5

872/0

105/0

022/0

0

451

جایگاه وسط

غیررسا-غیررسا

824/12

691/8

967/1

503/0

147/0

5127

رسا-غیررسا

307/10

229/6

403/1

394/0

208/0

5181

رسا-رسا

493/1

887/0

172/0

029/0

006/0

1046

جایگاه انتها

غیررسا-غیررسا

905/58

03/6

332/1

282/0

127/0

2851

رسا-غیررسا

349/43

506/5

194/1

42/0

173/0

3306

رسا-رسا

524/6

925/0

218/0

019/0

0

791

 

همان ‌طورکه مشاهده می‌شود در کلمات یک‌هجایی تا پنج‌هجایی، ترتیب نزولی مقادیر میزان تقابل واجی هماهنگ با ترتیب طبقۀ غیرشبیه و سپس طبقات شبیه نیست، بلکه نظام تقابل واجی زبان فارسی ترجیح می‌دهد حداقل یکی از اعضای تقابل غیررسا باشد. این یافته نشان می‌دهد غیررسا بودن همخوان‌ها در نظام تقابلی واج‌ها بر رسا بودن همخوان‌ها اولویت دارد و چون این اولویت در آغاز و وسط و پایان کلمه اتفاق می‌افتد، پس گرایش غالب در نظام تقابلی همخوان‌های فارسی ناظر به حداکثر فاصلۀ آغازه و پایانۀ هجا نسبت به مرکز هجا است.

همچنین، به‌ازایِ شش نحوۀ تولید انفجاری،[24] سایشی، خیشومی، روان و غلت، جفت‌های کمینه برای چهارده حالت انفجاری-انفجاری، انفجاری-سایشی و انفجاری-خیشومی، انفجاری-روان، انفجاری-غلت، سایشی-خیشومی، سایشی-روان، سایشی-غلت، خیشومی-روان، خیشومی-غلت، روان-غلت، سایشی-سایشی، خیشومی-خیشومی، روان-روان و غلت-غلت طبقه‌بندی شدند و میزان تقابل واجی برای هر طبقه برحسب سه جایگاه ابتدا، وسط و انتهای کلمات و همچنین، تعداد هجای کلمات با استفاده از فرمول (1) به دست آمد (جدول 8). طبقات نحوۀ تولید همخوان‌ها را می‌توان برحسب شباهت اعضای تقابل به دو دسته تقسیم کرد: طبقۀ اول شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه نیستند: انفجاری-سایشی (مانند «دار» و «سار»)، انفجاری-خیشومی (مانند «کاست» و «ماست»)، انفجاری-روان (مانند «پول» و «لول»)، انفجاری-غلت (مانند «پوز» و «یوز»)، سایشی-خیشومی (مانند «خشک» و «مُشک»)، سایشی-روان (مانند «شاه» و «راه»)، سایشی-غلت (مانند «زار» و «یار»)، خیشومی-روان (مانند «ناله» و «لاله»)، خیشومی-غلت (مانند «نزد» و «یزد»)و روان-غلت (مانند «لنگه» و «ینگه»). طبقۀ دوم شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه هستند: انفجاری-انفجاری (مانند «بویایی» و «گویایی»)، سایشی-سایشی (مانند «سرمایش» و «فرمایش»)، خیشومی-خیشومی (مانند «مالیده» و «نالیده»)، روان-روان (مانند «لایحه» و «رایحه») و غلت-غلت (جفت کمینه در واژگان زایا وجود ندارد).

 

جدول 8- میزان تقابل واجی برای طبقات نحوه تولید همخوان‏ها در جایگاه ابتدای کلمه برحسب تعداد هجا

Table 8- DC for the classes of consonant manner of articulation in word initial position in terms of the number of the syllables

نحوۀ تولید

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

انفجاری-سایشی

817/49

466/8

635/1

37/0

135/0

4724

انفجاری-انفجاری

844/30

943/4

788/0

157/0

044/0

3169

سایشی-سایشی

534/16

089/3

557/0

092/0

014/0

1354

انفجاری-خیشومی

826/12

91/1

345/0

043/0

024/0

1469

انفجاری-روان

596/12

06/2

264/0

052/0

03/0

1149

سایشی-خیشومی

162/9

598/1

3/0

049/0

016/0

969

سایشی-روان

827/8

585/1

247/0

057/0

038/0

755

انفجاری-غلت

044/6

779/0

117/0

009/0

0

249

سایشی-غلت

27/4

386/0

045/0

039/0

0

146

خیشومی-روان

5/2

403/0

08/0

02/0

0

256

خیشومی-غلت

064/1

183/0

013/0

0

0

49

روان-غلت

763/0

044/0

0

0

0

23

خیشومی-خیشومی

564/0

099/0

007/0

002/0

0

72

روان-روان

516/0

142/0

006/0

0

0

51

غلت-غلت

0

0

0

0

0

0

 

 

جدول 9-میزان تقابل واجی برای طبقات نحوۀتولید همخوان‏ها در جایگاه وسط کلمه برحسب تعداد هجا

Table 9- DC for the classes of consonant manner of articulation in word middle position in terms of the number of the syllables

نحوۀ تولید

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

انفجاری-سایشی

442/6

485/4

058/1

239/0

097/0

2658

سایشی-سایشی

807/3

797/1

337/0

1/0

029/0

1120

انفجاری-روان

671/2

46/1

206/0

045/0

014/0

1102

سایشی-روان

667/2

46/1

226/0

038/0

01/0

1151

انفجاری-انفجاری

576/2

409/2

572/0

163/0

021/0

1349

سایشی-خیشومی

758/1

112/1

223/0

041/0

013/0

885

انفجاری-خیشومی

603/1

623/1

263/0

061/0

02/0

942

انفجاری-غلت

011/1

621/0

405/0

196/0

152/0

851

خیشومی-روان

663/0

385/0

08/0

015/0

004/0

527

سایشی-غلت

597/0

412/0

081/0

013/0

0

250

روان-غلت

409/0

144/0

02/0

006/0

0

128

خیشومی-غلت

225/0

148/0

026/0

003/0

001/0

118

روان-روان

167/0

133/0

025/0

003/0

0

179

خیشومی-خیشومی

029/0

076/0

021/0

002/0

0

94

غلت-غلت

0

0

0

0

0

0

 

جدول 10- میزان تقابل واجی برای طبقات نحوۀ تولید همخوان‏ها در جایگاه انتهای کلمه برحسب تعداد هجا

Table 10- DC for the classes of consonant manner of articulation in word final position in terms of the number of the syllables

نحوۀ تولید

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

انفجاری-سایشی

547/30

23/3

595/0

134/0

014/0

1483

انفجاری-انفجاری

683/14

9/1

517/0

116/0

123/0

810

سایشی-سایشی

675/13

901/0

22/0

032/0

0

558

سایشی-روان

832/10

187/1

269/0

076/0

0

795

انفجاری-روان

1/10

404/1

44/0

116/0

0

984

سایشی-خیشومی

461/8

149/1

155/0

073/0

083/0

585

انفجاری-خیشومی

27/8

3/1

266/0

155/0

09/0

792

سایشی-غلت

154/3

067/0

033/0

0

0

79

خیشومی-روان

894/2

496/0

1/0

008/0

0

478

انفجاری-غلت

531/2

0978/0

031/0

0

0

71

روان-غلت

289/1

098/0

0299/0

0

0

48

خیشومی-غلت

933/0

099/0

03/0

0

0

34

روان-روان

839/0

114/0

041/0

011/0

0

147

خیشومی-خیشومی

57/0

118/0

02/0

0

0

84

غلت-غلت

0

0

0

0

0

0

جدول‌های (8)، (9) و (10) نیز اولویت غیررسا بودن همخوان‌ها را بر رسا بودن آنها برحسب میزان گرفتگی نشان می‌دهند. همان ‌طورکه مشاهده می‌شود گرایش غالب در کلمات یک‌هجایی تا پنج‌هجایی، این است که رسا بودن اعضای تقابل به معنای کمترین میزان تقابل همخوانی است.

همچنین، به‌ازایِ چهار محل تولید لبی، تیغه‌ای، بدنه‌ای و چاکنایی، جفت‌های کمینه برای ده حالت لبی-تیغه‌ای، لبی-بدنه‌ای، لبی-چاکنایی، تیغه‌ای-بدنه‌ای، تیغه‌ای-چاکنایی، بدنه‌ای-چاکنایی، لبی-لبی، تیغه‌ای-تیغه‌ای، بدنه‌ای-بدنه‌ای و چاکنایی-چاکنایی طبقه‌بندی شدند و میزان تقابل واجی برای هر طبقه برحسب سه جایگاه ابتدا، وسط و انتهای کلمات و همچنین، تعداد هجای کلمات با استفاده از فرمول (1) به دست آمد (جدول 9). طبقات محل تولید همخوان‌ها را می‌توان برحسب شباهت اعضای تقابل به دو دسته تقسیم کرد: طبقۀ اول شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه نیستند: لبی-تیغه‌ای (مانند «پهن» و «صحن»)، لبی-بدنه‌ای (مانند «بوی» و «گوی»)، لبی-چاکنایی (مانند «واجی» و «حاجی»)، تیغه‌ای-بدنه‌ای (مانند «تاب‌بازی» و «قاب‌بازی»)، تیغه‌ای-چاکنایی (مانند «دروزی» و «عروضی») و بدنه‌ای-چاکنایی (مانند «کم‌صدا» و «هم‌صدا»). طبقۀ دوم شامل طبقاتی که اعضای تقابل‌شان شبیه هستند: لبی-لبی (مانند «فریده» و «پریده»)، تیغه‌ای-تیغه‌ای (مانند «دیده» و «چیده»)، بدنه‌ای-بدنه‌ای (مانند «کاروبار» و «خواروبار») و چاکنایی-چاکنایی (مانند «آوایی» و «هاوایی»).

 

جدول 11- میزان تقابل واجی برای طبقات محل تولید همخوان‏ها در جایگاه ابتدای کلمه برحسب تعداد هجا

Table 11- DC for the classes of consonant place of articulation in word initial position in terms of the number of the syllables

محل تولید

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

تیغه‌ای-تیغه‌ای

698/34

93/5

9/0

165/0

041/0

2985

تیغه‌ای-بدنه‌ای

594/34

173/5

875/0

185/0

061/0

2732

لبی-تیغه‌ای

226/32

11/5

983/0

257/0

105/0

2963

لبی-بدنه‌ای

083/15

337/2

356/0

064/0

015/0

1299

تیغه‌ای-چاکنایی

106/14

593/2

413/0

048/0

054/0

1602

بدنه‌ای-بدنه‌ای

782/6

003/1

168/0

028/0

0

497

بدنه‌ای-چاکنایی

184/6

246/1

21/0

018/0

011/0

722

لبی-لبی

135/6

046/1

244/0

055/0

0

645

لبی-چاکنایی

721/5

107/1

204/0

052/0

0

786

چاکنایی-چاکنایی

797/0

145/0

048/0

017/0

013/0

141

 

 

 

 

جدول 12- میزان تقابل واجی برای طبقات محل تولید همخوان‏ها در جایگاه وسط کلمه برحسب تعداد هجا

Table 12- DC for the classes of consonant place of articulation in word middle position in terms of the number of the syllables

محل تولید

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

تیغه‌ای-تیغه‌ای

35/6

229/4

766/0

152/0

058/0

3040

لبی-تیغه‌ای

035/5

302/3

648/0

151/0

041/0

2415

تیغه‌ای-بدنه‌ای

995/3

933/2

57/0

124/0

026/0

1852

تیغه‌ای-چاکنایی

263/3

625/1

35/0

108/0

027/0

1133

لبی-بدنه‌ای

691/1

102/1

277/0

05/0

013/0

711

بدنه‌ای-چاکنایی

324/1

734/0

471/0

209/0

149/0

940

لبی-چاکنایی

198/1

674/0

161/0

05/0

018/0

478

بدنه‌ای-بدنه‌ای

743/0

403/0

106/0

042/0

007/0

247

لبی-لبی

729/0

64/0

157/0

029/0

017/0

443

چاکنایی-چاکنایی

297/0

164/0

037/0

005/0

005/0

95

 

جدول 13-میزان تقابل واجی برای طبقات محل تولید همخوان‏ها در جایگاه انتهای کلمه برحسب تعداد هجا

Table 13- DC for the classes of consonant place of articulation in word final position in terms of the number of the syllables

محل تولید

یک‌هجایی

دوهجایی

سه‌هجایی

چهارهجایی

پنج‌هجایی

فراوانی

تیغه‌ای-تیغه‌ای

225/30

138/3

547/0

083/0

014/0

2398

لبی-تیغه‌ای

77/24

887/2

757/0

191/0

09/0

1768

تیغه‌ای-بدنه‌ای

254/24

016/2

519/0

0

0

1246

لبی-بدنه‌ای

906/8

972/0

191/0

063/0

0

398

تیغه‌ای-چاکنایی

338/7

159/1

298/0

203/0

0

481

لبی-لبی

157/4

773/0

121/0

047/0

175/0

229

لبی-چاکنایی

116/3

558/0

156/0

0512/0

031/0

176

بدنه‌ای-چاکنایی

968/2

303/0

107/0

0508/0

0

125

بدنه‌ای-بدنه‌ای

915/2

22/0

036/0

032/0

0

109

چاکنایی-چاکنایی

131/0

136/0

011/0

0

0

18

 

همان ‌طورکه مشاهده می‌شود در کلمات یک‌هجایی تا پنج‌هجایی، ترتیب نزولی مقادیر میزان تقابل واجی هماهنگ با ترتیب طبقۀ غیرشبیه و سپس طبقات شبیه نیست، بلکه نظام تقابل واجی زبان فارسی ترجیح می‌دهد حداقل یکی از اعضای تقابل تیغه‌ای باشد. این یافته نشان می‌دهد تیغه‌ای بودن همخوان‌ها در نظام تقابلی واج‌ها بر غیرتیغه‌ای بودن همخوان‌ها اولویت دارد.

 

8. نتیجه‌گیری

پرسش اصلی پژوهش حاضر این بود که آیا الگوی واجی خاصی در نظام تقابل واجی زبان فارسی امروز وجود دارد. آیا ساخت رایج معینی در تقابل جفت‌های کمینه برای همخوان‌ها و واکه‌های زبان فارسی اثبات‌شدنی است؟ زبان فارسی به چه میزان از تقابل هر دو همخوان یا واکه در واژه‌سازی استفاده می‌کند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، ابتدا 41718 جفت کمینه از یک واژگان زبان فارسی به حجم 54389 مدخل، شامل صورت واجی هر مدخل، استخراج شد. سپس، میزان تقابل واجی برای همخوان‌ها و واکه‌های فارسی به‌صورت مجزا محاسبه شد. برای این منظور، از نسبت تعداد جفت‏های کمینه حاصل از تقابل دو واج به تعداد کلماتی که یکی از دو واج در (یک جایگاه مشخص) در آن‏ها ظاهر می‌شوند، استفاده شد.

برای بررسی میزان تقابل واجی واکه‌ها از مشخصه‌های ارتفاع زبان، محل تولید و کشش استفاده شده است. میزان تقابل واجی در جفت‌های کمینۀ فارسی برحسب مشخصه‌های ارتفاع زبان در کلمات پربسامد یک‌هجایی تا سه‌هجایی برای طبقات غیرشبیه بیشتر از همین میزان برای طبقۀ شبیه است. همچنین، میزان تقابل واجی در جفت‌های کمینۀ فارسی برحسب مشخصه‌های محل تولید، به‌جز کلمات یک‌هجایی، در کلمات دو‌هجایی تا پنج‌هجایی برای طبقات غیرشبیه بیشتر از همین میزان برای طبقۀ شبیه است. در نهایت، میزان تقابل واجی در جفت‌های کمینۀ فارسی برحسب مشخصۀ کشش واکه در کلمات یک‌هجایی تا پنج‌هجایی برای طبقات غیرشبیه نیز بیشتر از همین میزان برای طبقۀ شبیه به دست آمد. بنابراین، می‌توان به تعمیمی توصیفی‌واج‌شناختی دست یافت: میزان تقابل واجی واکه‌ها برحسب مشخصه‌های ارتفاع زبان و کشش برای طبقات غیرشبیه بیشتر از همین میزان برای طبقات شبیه است؛ اما برحسب محل تولید برای طبقات شبیه بیشتر از همین میزان برای طبقۀ غیرشبیه است. بنابراین، از منظر تقابل واجی می‌توان اصل مرز اجباری را به محور جانشینی توسعه داد به طوری که برحسب مشخصه‌های ارتفاع زبان و کشش واکه‌ها متفاوت از محل تولید عمل می‌کند.

برای بررسی میزان تقابل واجی همخوان‌ها از مشخصه‌های رسایی، نحوۀ تولید و محل تولید استفاده شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد غیررسا بودن همخوان‌ها در نظام تقابلی واج‌ها بر رسا بودن همخوان‌ها اولویت دارد و چون این اولویت در آغاز و وسط و پایان کلمه اتفاق می‌افتد؛ پس، گرایش غالب در نظام تقابلی همخوان‌های فارسی ناظر به حداکثر فاصلۀ آغازه و پایانۀ هجا نسبت به مرکز هجا است. همچنین، برحسب میزان گرفتگی، میزان تقابل همخوان‌های غیررسا بر همخوان‌های رسا اولویت دارد. به عبارت دیگر، گرایش غالب در کلمات یک‌هجایی تا پنج‌هجایی این است که رسا بودن اعضای تقابل به معنای کمترین میزان تقابل همخوانی است. سرانجام اینکه برحسب محل تولید، تیغه‌ای بودن همخوان‌ها در نظام تقابلی واج‌ها بر غیرتیغه‌ای بودن همخوان‌ها اولویت دارد. بنابراین، اصل مرز اجباری برحسب مشخصه‌های رسایی، محل و نحوۀ تولید در زبان فارسی یک گرایش غالب واجی محسوب نمی‌شود.

یافته‌های این پژوهش از دو جهت اهمیت دارد: اول اینکه، ساختار تقابل واجی زبان‌ها به‌گونه‌ای است که فاصلۀ واجی بین کلمات منجر به ابهام‌زدایی در درک کلمات و در نتیجه، سهولت در ارتباط گفتاری می‌شود و دوم اینکه، به‌کارگیری یافته‌های پژوهش می‌تواند عملکرد مدل زبانی را در سامانه‌های بازشناسی رایانه‌ای گفتار بهبود بخشد.



1. این یک اسم خاص است که اسلامی و همکاران (1383) برای واژگان الکترونیکی خود انتخاب کرده‌اند و لزوماً هم‌ارز با مفهوم «واژگان زایا» در زبان‌شناسی نظری نیست. به همین دلیل، معادل انگلیسی آن در پانویس آورده نشده است.

[2]. V. Mathesius

[3]. phonological contrast (opposition)

[4]. functional load (FL)

[5]. minimal n-tuplets

[6]. N. Trubetskoy

[7]. انواع تقابل‌های واجی عبارت‌اند از: تقابل‌های دوجانبه، چندجانبه، همسنگ، منفرد، ویژه، مدرج، برابر، پایدار و ناپایدار (Hyman, 1975؛ ترجمۀ ثمره 1368: 58-54).

[8]. R. Jakobson

[9]. son = sonorant

[10]. cont = continuant

[11]. sg = spread glottis

[12]. A. Martinet

[13]. Ch. F. Hockett

[14]. واج‌گان هر زبان شامل مجموعه‌ای از واج‌ها است که در آن زبان نقش تقابلی دارند. از دیدگاه صورت‌گرایی، چون تهی عضو هر مجموعه‌ای است، پس واج ‌تهی عضو واج‌گان همۀ زبان‌ها است در حالی ‌که نقش واجی آن در هر زبان تابع نظام واجی آن زبان است؛ یعنی می‌توان در هر زبان یک واج در نظر گرفت که در آن ارزش همۀ مشخصه‌های تمایزدهنده صفر باشد. اولین‌بار که بدوون دوکورتنی (1845-1929) مفهوم واج را در چارچوب تناوب صداهای شبیه به‌هم در بافت‌های مختلف واجی مطرح کرد و از سوی افرادی چون سویت (1845-1912) و سپیر (1884- 1939) و دیگران توسعه پیدا کرد، هیچ‌گاه سخن از واج تهی به میان نمی‌آمد. هیز (2009: 64) معتقد است هر واج می‌تواند در تقابل با صفر یا واج تهی باشد. اما شاهد رایج و پرکاربرد برای واج تهی در مبحث تناظر بین حرف و واج در زبان‌های واج‌نگار (phonograph) است که در آنها در یک حالت آرمانی به‌ازای هر حرف در صورت نوشتاری یک کلمه، معمولاً یک واج در تلفظ آن کلمه وجود دارد. برای مثال، در خط واج‌نگار فارسی امروز، به‌ازای هر حرف در کلمۀ «خار» یک واج در تلفظ آن وجود دارد: ./xɑɹ/ اما به احتمال خیلی زیاد در همۀ زبان‌های واج‌نگار در مواردی این تناظر یک به یک بین حرف و واج نقض می‌شود. برای مثال، اگر بخواهیم بین صورت نوشتاری کلمۀ «خواب» و تلفظ آن /xɑb/ یک تناظر یک به یک برقرار کنیم، یا باید دوحرفی «خو» را به واج /x/ بنگاریم یا باید حرف «واو» را به واج تهی بنگاریم که برای تعریف تناظر یک به یک حالت دوم درست است؛ زیرا حرف «واو» اساساً تلفظ نمی‌شود. به عبارت دیگر، تلفظ نشدن یک حرف در کلمه به معنای وجود واج تهی در صورت واجی آن کلمه است.

[15]. B. Hayes

[16]. curve fitting function

[17]. coefficient of determination (R)

[18]. adjusted R

 .[19] تعداد هجا عددی صحیح است. اما به‌منظور نمایش رفتار تغییرات میزان تقابل واجی برحسب تعداد هجا با منحنی برازش و نشان دادن تعمیم‏های واجی در قالب نمودار، این متغیر را پیوسته در نظر گرفتیم.

[20]. Obligatory Contour Principle (OCP)

اصل مرز اجباری دربارۀ عدم مجاورت دو خودواحد مشابه یکدیگر برروی محور هم‌نشینی است. می‌توان مفهوم «مجاورت» را به محور جانشینی تعمیم داد.

.[21] در ادامه سعی شده است مثال‌های جفت‌های کمینه، فارغ از تعداد هجا، از کلمات اصیل فارسی انتخاب شوند. همچنین، جفت‌های کمینۀ همخوانی با توجه به همخوان آغازین کلمات انتخاب شده‌اند.

 .[22]با این روش، قصد داریم ساختار تقابل واجی کلمات فارسی را برحسب تعداد هجا و طبقات ارتفاع زبان مطالعه کنیم.

[23] . کشش در واکه‌های فارسی امروز نقش تقابلی ندارد؛ اما با استفاده از فرایندهای واجی و واج‌آرایی می‌توان ثابت کرد واکه‌های /ɑ, i, u/ یک طبقۀ طبیعی و واکه‌های /a, e, o/ یک طبقۀ طبیعی واجی دیگر در زبان فارسی هستند که از آنها با عنوان «کشیده» و «کوتاه» نام برده‌ایم. این نامگذاری متأثر از نظام واکه‌ای در فارسی میانه است. لازار (1992) این دو طبقه را به واکه‌های پایدار و ناپایدار تقسیم کرده است. این واکه‌های ناپایدار هستند که در فرایندهای واجی دستخوش تغییر ساختاری می‌شوند، در حالی‌که واکه‌های پایدار تابع این گرایش واجی نیستند (مراجعه شود به بی‌جن‌خان (2018) فصل پنجم).

 .[24] انسایشی نیز در طبقۀ انفجاری در نظر گرفته شده است.

اسلامی، محرم؛ شریفی آتشگاه ، مسعود؛ علیزاده لمجیری، صدیقه و زندی، طاهره.(1383). واژگان زایای زبان فارسی. مجموعه‌مقالات اولین کارگاه پژوهشی زبان فارسی و رایانه. تهران: دانشگاه تهران.
ثمره، یدالله (1380). آواشناسی زبان فارسی: آواها و ساخت آوایی هجا (ویراست دوم). تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
Eslami, M.; Sharifi Atashgah; M., Alizadeh Lamjiri; S., Zandi, T. (2004). Persian generative lexicon. Proceedings of the first workshop on Persian language and computer. Tehran: University of Tehran Press. [In Persian]
Hayes, B. (2009). Introductory Phonology. Oxford: Wiley-Blackwell.
Hockett, Ch. F. (1967). The Quantification of Functional Load. Word 23(1-3), 300-320.
Hyman, L. M. (1975). Phonology: Theory and Analysis, translated by Y. Samareh. (1368). Nezam-e Ava’i-ye Zaban: Nazariye Va Tahlil. Tehran: Entesharat-e Farhang-e Mo’aser. [In Persian]
Kenstowicz, M. (1944). Phonology in Generative Grammar. Cambridge: Blackwell Textbooks in Linguistics.
King, R. D. (1967). Functional load and sound change. Language 13: 831– 852.
Lazard, G. (1992). Grammar of contemporary Persian. Costa Mesa, CA: Mazda Publisher.
Samareh, Y. (1977). The arrangement of Segmental Phonemes in Farsi. Tehran: University of Tehran Press.
Samareh Y. (2001). Persian Phonetics: Phonemes and Phonetic Syllable Structure (2nd ed.). Tehran: University Publishing Center. [In Persian]
Surendran D. & Niyogi, P. (2006). Quantifying the functional load of phonemic oppositions, distinctive features, and suprasegmentals. In O. Nethergaard Thomsen (Ed.), Competing Models of Linguistic Change: Evolution and Beyond (43-58). Amsterdam/Philadephia: John Benjamins Publishing Company.
Yu, S.; Xu; C., Liu, H. & Chen, Y. (2011). Statistical analysis of Chinese phonemic contrast. Phonetica 68(4), 201-14. http://doi.org/ 10.1159/000334548.