نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترا، گروه زبانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 دانشیار، گروه زبانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Abstract
This paper examined the constraints on tri-syllabic loanwords in Persian, which contained three-consonant sequences in the underlying representation, within an optimality-theoretic account. Pulgram and Mich (1965:76) called a series of consonants as cluster occurring in the same syllable, and as sequence appearing in two consecutive syllables. Most of three-consonant sequences are the result of a complex onset placed word-medially in the second or third syllable and the consonants are put in the coda position of the preceding syllable. Having analyzed 9725 simple tri-syllabic words in Persian, a total of 36 words with three consonant sequences in the syllable boundaries were extracted. The results showed that they were all loanwords, except for three of them originating from Old Persian with no usage in contemporary Persian. In Persian, consonant clusters are avoided in onset position; consequently, three consonant sequences of a complex onset origin, when introduced into Persian, are adapted to fit the syllable structure of the target language and undergo re-syllabification. Re-syllabification occurs either with or without a vowel epenthesis and the processes all conspire to avoid a complex onset. Moreover, it is argued that in all these sequences, re-syllabification is subject to meeting the sonority at the syllable boundary and is explained by Gouskova’s (2001) proposal as the effect of the Syllable Contact Law (SCL), i.e., the preference for sonority to fall across a syllable boundary (Murray and Vennemann, 1983).
Keywords: loanword, three-consonant sequences, Syllable Contact Law (SCL), re-syllabification.
Introduction
In Persian, any syllable in the surface realization contains an obligatory onset, an obligatory vowel as nucleus, and an optional coda consisting of one or two consonants, that is a structure of CV(C)(C) (Windfuhr, 1997: 138-139; Samareh, 1999: 108-110; Kambuziya, 2006: 149). Our study of simple tri-syllabic words with three-consonant sequences in Persian showed that they were all loanwords and behaved differently to adapt Persian syllable structure. Some three-consonant sequences resulted from a non-final CVCC and the following onset and they met the requirements of Persian syllable structure. However, most of the sequences resulted from an onset cluster placed word-medially. Onset clusters are not allowed in Persian, so when they are introduced into Persian, re-syllabification is inevitable. Re-syllabification includes movement of a consonant from one syllable to the adjacent syllable (Jam, 2015:22). To break up the onset cluster, some sequences are re-syllabified without vowel epenthesis; as in ‘institute’ [/Qns.ti.to], while in most loanwords, a vowel is inserted either between or at the edge of the two segments of the onset cluster as in ‘arthrose’ [/Ar.to.roz]. The different behaviors of these loanwords toward re-syllabification raised this question: What are the most plausible constraints governing re-syllabification in loanwords with three-consonant sequences of a complex onset origin? The hypothesis was as follows: Syllable Contact Law (SCL) explains re-syllabification either with or without vowel epenthesis in such sequences.
Materials and Methods
The research data included a set of tri-syllabic loanwords in Persian that contained three-consonant sequences in the underlying representation. To investigate the research hypothesis, 9725 simple tri-syllabic words were collected from Dehkhoda (2003) and Moshiri (2009) dictionaries, sorted in an Excel worksheet with all their etymological and phonological information, and then the three-consonant sequences were extracted. Except for 3 words, all the others were loanwords from English and French (a total of 36 words). The nativised pronunciations of the loanwords are mostly common and are based on the transcriptions provided in the aforementioned Persian dictionaries, as well as the linguistic intuition of the authors as Persian native speakers. The irrelevant details of segmental adaptations to fit Persian sound system do not concern the arguments.
Discussion of Results & Conclusions
Our study of tri-syllabic loanwords containing three-consonant sequences showed that they were in an optimality account with re-syllabifications without epenthesis or with vowel epenthesis appearing to involve different processes, but conspiring to prevent onset clusters in Persian. The data provided enough support for Gouskova’s (2001) proposal that epenthesis stimulus is an onset cluster and that the Syllable Contact Law (SCL) plays a crucial role in re-syllabification, i.e., re-syllabification is to meet the sonority at the syllable boundaries. In this study, when an onset cluster displayed a segment sequence of falling sonority and consisted of a voiceless sibilant and a stop, re-syllabification happened without vowel epenthesis and the first consonant of the onset cluster moved to the coda poition of the preceding syllable. Therefore, the sonority fell at the syllable boundary without any vowel epnthesis. On the other hand, in some three-consonant sequences, the onset cluster displayed a segment sequence of rising sonority and consisted of a stop and a sonorant; hence, a vowel was inserted to break the onset cluster and the syllable contact costraints did not allow re-syllabification without vowel epenthesis and a rising sonority at the syllable boundary. In some sequences, however, the onset cluster consisted of three consonants, as a result of which a four-consonant sequence was formed. Thus, re-syllabification occurred both without and with vowel epenthesis so that not only SYLL-CON constraint was satisfied, but also unnecessary vowel insertion was avoided. Finally, the interaction of a set of markedness and faithfulness constraints, such as *COMPLEXONS, SYLL-CON, Dep-V, and *COMPLEXCOD, was argued to account for the sequences to be re-syllabified either with or without vowel epenthesis to avoid onset clusters.
کلیدواژهها [English]
هجای زبان فارسی در روساخت به صورت CV(C)(C) است (کرد زعفرانلو کامبوزیا، 1385؛ ثمره، 1378 Haghshenas, 1999; Windfuhr, 1997). به عبارت دیگر، در روساخت زبان فارسی سه نوع هجا CV، CVC و CVCC وجود دارد و هجای بدون آغازه و یا دارای خوشه آغازی مجاز نیست. خوشه[1] شامل رشتهای از همخوانها میشود که درون یک هجا هستند و توالی همخوانی به رشته همخوانی در مرز دو هجا گفته میشود (Pulgram & Mich, 1965:76). به گفته حقشناس (1356 :151) ظهور هجاهای مختلف در جایگاههای متعدد واژههای چندهجایی تابع محدودیتهای خاصی است؛ مثلاً هجای سنگین CVCC در ساختمان هجایی واژههای سههجایی بسیط فارسی تنها به عنوان آخرین هجا ظاهر میشود و هرجای دیگری در ساختمان آنها بیاید، قطعاً وامواژه هستند. نگاهی به واژههای سههجایی بسیط که در زیرساخت توالیهای سه همخوانی[2] دارند، نشان میدهد آنها اغلب وامواژه هستند و در انطباق با ساخت هجایی زبان فارسی رفتارهای متفاوتی دارند. در برخی واژهها، توالیهای سههمخوانی حاصل ساخت cvcc در هجاهای غیر از هجای آخر هستند و خوشه پایانی با آغازه هجای بعد توالی سههمخوانی میانی تشکیل میدهد. این توالیها به لحاظ وزنی در زبان فارسی سنگین هستند، اما با ساخت هجایی آن مطابقت دارند و به ندرت بازهجابندی میشوند. اغلب توالیهای سههمخوانی میانی نتیجه خوشه همخوانی آغازی در هجای دوم یا سوم و پایانه هجای قبل هستند. حضور خوشه آغازی در ساخت هجایی فارسی مجاز نیست و وقوع "بازهجابندی" حتمی است. به گفته جم (1394:22) انتقال یک همخوان از یک هجا به هجای مجاور "بازهجابندی[3]" نامیده میشود. درحالیکه در برخی از این توالیها برای شکستن خوشه آغازی، بازهجابندی بدون درج واکه انجام میشود، در اکثر موارد یک واکه در میان خوشه آغازی و یا در ابتدای آن درج میشود. بنابراین، پرسش اصلی این پژوهش این است: بازهجابندی بدون درج و یا همراه با درج واکه در توالیهای سههمخوانی حاصل از خوشه آغازی تابع چه محدودیتهایی است؟ فرضیه پژوهش: در بازهجابندی توالیهای سههمخوانی اعم از بازهجابندی بدون درج واکه و یا همراه درج واکه ، هجا تعیینکننده است. در ادامه، پس از مروری بر پیشینه پژوهش، ساخت هجایی و منشأ توالی سههمخوانی تشریح میشود و رتبهبندی محدودیتهای مؤثر برای دستیابی به ساخت هجایی بهینه در چارچوب بهینگی ( Prince & Smolensky, 2004 ; McCarthy, 2008 ) ارائه و تحلیل میگردد.
2-پیشینه پژوهش
درباره ساخت هجایی واژههای زبان فارسی و محدودیتهای واجآرایی[4] حاکم بر آنها و نیز الگوی گسسته درج در خوشه آغازی وامواژهها تحقیقات متعددی انجام شده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
1-2 ساخت هجایی زبان فارسی
ثمره (1378) درباره ویژگیهای توزیعی آواهای زبان فارسی و محدودیتهای ساختاری حاکم بر آنها نشان میدهد خوشههای درون هجایی دارای بیشترین محدودیت تولیدی هستند و در مرز دو هجا محدودیت تولیدی کمتر است. هر آوا در زنجیره همنشینی و در مجاورت با آواهای دیگر دارای محدودیت یا فشار ساختی[5] است که به کاهش تعداد بالفعل هجاهایی که در ساختمان واژه شرکت دارند، میانجامد. با توجه به این که زبان فارسی دارای 23 همخوان است، به طور بالقوه 529 خوشه دوهمخوانی دارد و این تعداد تنها در مرز دو واژه تولید میشوند، زیرا تابع قاعده خاصی نیست و محدودیت همنشینی به صفر میرسد. همچنین، بیشترین محدودیت تولیدی بر خوشههای درونهجایی اعمال میشود و تنها 205 خوشه میتوانند درون هجا قرار بگیرند؛ مثلاً خوشه /kt/ تنها در وامواژهای مانند "اکت" یافت میشود (ثمره، 1378: 130-143).
حق شناس (1356) معتقد است واحدهای آوایی مرکب مانند هجا در ترکیب و همنشینی دستخوش فرایندهای گوناگونی همچون تغییر در برش هجایی میشوند. تغییر در برش هجایی علاوهبر به هم زدن ترکیب هجاها، باعث تبدیل هجای سنگین به هجای سبکتر میشود. حق شناس(141:1356) زبان فارسی را فاقد واژه بسیط چندهجایی میداند که ساخت هجایی cvcc را در آغاز یا میان ساختمان هجاییاش داشته باشد و معتقد است این ساخت تنها در هجای آخر ظاهر میشود.
کرد زعفرانلو کامبوزیا (1385 :165 ) با مطالعه ساخت هجایی زبان فارسی برخی محدودیتهای حاکم بر خوشههای پایانی را برمیشمارد. برای مثال وی نشان میدهد در هجاهایی که هسته آن یکی از واکههای کوتاه /a, e, o/ است همخوان لبی و بیواک /p/ در خوشه همخوانی وجود ندارد. همچنین الزامی به رعایت رسایی در خوشه همخوانی پایانی در اینگونه هجاها وجود ندارد و تنها در هجاهای با واکه کشیده /[6], i, u/ رسایی در خوشه پایانی برآورده میشود. بعلاوه، در واژههای زبان فارسی سره مانند "جنگ" [jaNï]، "تند" , [tond] خیشومی لثوی /n/ تنها با انسدادی واکدار تشکیل خوشه میدهد. از نتایج این یافتهها میتوان در بازهجابندی وامواژهها بهره جست.
2-2 الگوی گسسته درج در وامواژهها
در واجشناسی وامواژهها تحقیقات متعددی وجود دارد که اغلب آنها مربوط به الگوی گسسته درج در وامواژهها در زبانهای مختلف از جمله زبان فارسی هستند و غالباً در پی ارائه تبیینی برای الگوی گسسته درج در وامواژهها به عنوان یک راهکار برای شکستن خوشه همخوانی بودهاند؛ برخی از این مطالعات عبارتند از :
فلیچهکر[7] (2001) با مطالعه خوشههای آغازی در وامواژهها الگوی گسسته درج را برای شکستن این خوشهها تبیین و آن را در چارچوب بهینگی تحلیل میکند. به باور او انتخاب محل درج در جهت افزایش شباهت شنیداری[8] بین درونداد و برونداد است و در تأیید ادعای خود شواهدی از آزمایشهای تجربی میآورد مبنی بر اینکه برخلاف خوشههای صفیری[9] و انسدادی، در خوشه متشکل از آوای گرفته و رسا، برونداد با درج درون خوشه بیشتر از برونداد با درج در ابتدای خوشه به درونداد مذکور شباهت دارد. وی با بسط محدودیت وفاداری درج DEP-V، درج را در خوشههای دارای یک صفیری در ابتدای خوشه تبیین میکند. وی الگوی گسسته درج واکه را در خوشههای همخوانی آغازی در زبان فارسی با نمودار 1 نشان میدهد:
( T انسدادی؛ R رسا؛ S صفیری بیواک؛ Y غلت)
نمودار1- [10] الگوی درج واکه در زبان فارسی براساس ویژگی همخوانهای آغازی (Fleischhacker, 2001)
Diagram 1- Vowel Epenthesis in Persian Based on onset clusters (Fleischhacker, 2001)
خوشههای دوهمخوانی از صفیری بیواک + انسدادی (ST) تا انسدادی + رسا (TR) مرتب شدهاند و خوشههایی که در سمت راست پیکان عمودی هستند با درج واکه در ابتدا و خوشههای سمت چپ با درج واکه در میان خوشه شکسته میشوند.
گوسکوا[11] (2001) تحلیلی بهینگی از الگوی گسسته درج در خوشههای آغازی ارائه میدهد. وی با مطالعه وامواژههای روسی در قرقیزی نشان میدهد قانون مجاورت هجا و پیوستگی در انطباق هجایی خوشههای آغازی و الگوی نامتقارن درج مؤثرند. به اعتقاد او، وجود دو حالت برای فرایند درجِ واکه، نتیجه قانون مجاورت هجاست و در حالیکه درج نتیجه عدم جواز خوشه آغازیست، محل آن با قانون مجاورت هجا تعیین میشود. اگر همخوان اول از همخوان دوم رساتر باشد، واکه در ابتدای خوشه درج میشود (C1C2V→VC1C2V#). اگر همخوان اول از همخوان دوم کمرساتر باشد، درج درون خوشه اتفاق میافتد (#C1C2V→C1VC2V). جباری و دیگران (1391) راهکارهایی را مطالعه و بررسیکردهاند که از سوی فارسیزبانان درهنگام یادگیری زبان انگلیسی و در مواجهه با خوشه همخوانی آغازی به کار رفته است. این مطالعه نشان میدهد که درج به عنوان راهبرد غالب از سوی زبانآموزان مورد استفاده قرار میگیرد و تفاوت تنها در محل درج است. آنها از میان دو رویکرد موجود یعنی رویکرد مبتنی بر اصل توالی رسایی و رویکرد فلیچهکر مبتنی بر حداکثر شباهت ادراکی بین درونداد و برونداد، رویکرد اول را که قادر به تبیین خوشههای متشکل از سایشی /s/ و آوای رسا نیستند، نفی کرده و بر اساس رویکرد دوم به تبیین دادههای پژوهش خود پرداختهاند و در نهایت تبیینی بهینگی از وامواژههای دارای خوشه آغازی ارائه کردهاند که در آن مفهوم رسایی منعکس شده است.
قربانپور(2019) در مطالعه انطباق هجایی وامواژههای چهارهجایی درنظریه بهینگی، نشان میدهد که رفتار این واژهها در قبال خوشه آغازی در فارسی تأییدیست بر استدلال گوسکوا (2001:2) مبنی بر اینکه وجود دو حالت برای درج واکه نتیجه قانون مجاورت هجاست. او به پیروی از فلیچهکر(2001) برای موارد استثنایی /SN/ و /SL/ که در فرایند درج از قانون مجاورت هجا پیروی نمیکنند، دو محدودیت وفاداری حساس به بافت DEP-V/S_N و DEP-V/S_L را به محدودیتهای جهانی حاکم بر ساختار هجایی وامواژهها اضافه و چنین استدلال میکند که حتی در تحلیل فلیچهکر هم مفهوم رسایی منعکس شده است و رویه حاکم به نفع قانون مجاورت هجاست . قربانپور غالباً به مواردی میپردازد که در آنها خوشه آغازی در هجای اول یا جایگاه میانی واژه و در مجاورت یک هجای باز قرار دارد و به توالی سههمخوانی میانی اشارهای نکرده است.
در واژههای سههجایی دارای توالی سههمخوانی، خوشههای آغازی در هجای میانی و در مجاورت هجای بسته قرار دارند و طرح محدودیتهای جدیدی لازم است تا شرایط برای بازهجابندی بدون درج و تشکیل خوشه پایانی و یا بازهجابندی همراه با درج واکه تبیین شود.
3- روششناسی و چارچوب پژوهش
دادههای این پژوهش شامل وامواژههای موجود در زبان فارسی است که در زیرساخت توالی سههمخوانی میانی دارند و در بازنمایی آوایی اغلب سههجاییاند. این وامواژهها در زبان مبدأ چه بسیط باشند، چه مرکب و یا مشتق، همگی در فارسی، بسیط[12] محسوب میشوند. برای شناسایی آنها، 9725 واژه بسیط سههجایی از فرهنگ مشیری (1388) و دهخدا (1385) استخراج و پس از دستهبندی با استفاده از نرمافزار اکسل، 36 واژه دارای توالی سههمخوانی استخراج شدند. از این تعداد تنها 3 واژه[13] متعلق به فارسی قدیم با کاربرد مهجور و بقیه وامواژهاند. وامواژهها بر اساس فرهنگ ریشهشناختی زمردیان (1384) و نیز شم زبانی نگارنده به عنوان گویشور در فارسی آوانویسی شدهاند و رایجترین تلفظها در بین گویشوران فارسی هستند. همچنین بازنمایی واژهها نیز در زبان مبدأ با فرهنگ مربوطه مطابقت داده شده است. اغلب وامواژههای دارای توالی سههمخوانی، انگلیسی و فرانسه هستند. انگلیسی 20 نوع هجا دارد و ساختار هجایی آن بهصورت (((C)C)C)V(C(C(C(C)))) است و هجای بدون آغازه و یا خوشه آغازی را مجاز میشمارد (حقشناس، 1356 :139). فرانسه نیز 14 نوع هجا دارد و خوشهی همخوانی آغازی را مجاز میداند (هاشمی، 1395 :77). همچنین، در فرانسه رشته آوایی پس از آغازه (rime) که شامل هسته هجا و همخوان پایانه است، در جایگاه غیر از آخر واژه، حداکثر یک همخوان در پایانه دارد تا مانع پیچیدگی غیرضروری پایانه شود (Dell, 1995:5,16). پژوهش حاضر تنها هجابندی توالیهای سههمخوانی و البته در برخی موارد چهارهمخوانی را در مرز هجاها مطالعه میکند و به جزئیات مربوط به انطباق آواهای زبان مبدأ با نظام آوایی و واجی فارسی نمیپردازد؛ ازجمله، همخوان ملازی روان/Ò/ [14] در وامواژههای فرانسه در انطباق با فارسی با همخوان تیغهای روان /r/ بازنمایی میشود. بعلاوه، در وامواژههای فرانسه خیشومی /m,n/ در پایانه هجا پس از واکه موجب خیشومیشدگی واکه هجا در روساخت میشود و سپس حذف میگردد؛ درحالیکه در فارسی براساس املای کلمه، خیشومی حذفشده تلفظ میشود. در هجای اول وامواژههایی مثل "ترانسپورت"، "پلانکتون" و یا "اسکیتبورد"، برای اجتناب از خوشههای آغازی , /#pl/, /#tr/ /#sk/ واکه بینشان [e] بین دو عضو خوشه درج میشود. جدول 1 نوع و بسامد توالیهای همخوانی را همراه با مثال، زبان مبدأ، بازنمایی آوایی واژه در زبان مبدأ و مقصد برای مقایسه دقیقتر تغییرات آوایی نشان میدهد:
جدول 1- وامواژههای دارای توالی سهیا چهارهمخوانی در مرز هجا
Table 1-Loanwords with three or four consonant sequences in syllable boundry
ردیف |
توالی همخوانی |
بسامد |
مثال |
زبان مبدأ |
املا در زبان مبدأ |
بازنمایی در زبان مبدأ |
آوانویسی در فارسی |
1 |
n.st |
1 |
انستیتو |
فرانسوی |
institut |
/E).sti.ty/ |
[/ans.ti.to] |
2 |
r.sp |
1 |
پرسپکتیو |
فرانسوی |
perspective |
/ pEÒ.spEk.tiv/ |
[pers.pec.tiv] |
3 |
n.skr |
1 |
سانسکریت |
پهلوی |
sanscrit |
/sQn.skrIt/ |
[sAns.ce.rit] |
4 |
ks.pr |
1 |
اکسپرس |
فرانسوی |
express |
/Ek.spÒEs/ |
[/ecs.pe.res] |
5 |
r.tr |
2 |
آرتروز |
فرانسوی |
arthrose |
/aÒ.tÒoz/ |
[/Ar.to.roz] |
6 |
n.tr |
6 |
کنترل |
فرانسوی |
controle |
/k).tÒol/ |
[kon.to.rol] |
7 |
s.tr |
2 |
گاستریت |
فرانسوی |
ɡastrite |
/gas.tÒit/ |
[gAs.te.rit] |
8 |
k.tr |
4 |
دکترین |
فرانسوی |
doctrine |
/dk.tÒin/ |
[doc.to.rin] |
9 |
n.kr |
1 |
پانکراس |
فرانسوی |
pancreas |
/pA).kÒeAs/ |
[pAø.ce.rAs][15] |
10 |
m.pr |
2 |
کمپرس |
فرانسوی |
compresse |
/ÒEspk.)/ |
[kom.pe.res] |
11 |
m.pl |
2 |
کمپلکس |
فرانسوی |
complexe |
/k).plEks/ |
[kom.pe.lecs] |
12 |
N.gr |
1 |
کنگره |
فرانسوی |
congres |
/k).gÒE/ |
[koø.ïe.re] |
13 |
N.st |
1 |
گانگستر |
انگلیسی |
gangster |
/gQN.st«r/ |
[gAø.ïes.ter] |
14 |
N.gl |
1 |
آنگلو |
لاتین |
anglo |
/QN.gleV/[16] |
[/aø.ïe.lo] |
15 |
n.dr |
1 |
سندروم |
فرانسوی |
syndrome |
/sE.)dÒom/ |
[sand.rom][17] |
16 |
p.tr |
1 |
دیوپتری |
فرانسوی |
dioptrie |
/djp.tÒi/ |
[di.jop.te.ri] |
17 |
lk.l |
1 |
فولکولر |
فرانسوی |
folklore |
/fl.klÒ/ |
[fol.ko.lor] |
18 |
jt.b |
1 |
اسکیت بورد |
انگلیسی |
skateboard |
/skeIt.brd/ |
[/es.cejt.bord] |
19 |
nk.t |
1 |
پلانکتون |
فرانسوی |
plancton |
/ plA)k.t)/ |
[pe.lAøc.ton] |
20 |
ns.p |
1 |
ترانسپورت |
فرانسوی |
transporte |
tÒA)s.pÒt// |
[te.rAns.port] |
در ادامه، توالیهای سههمخوانی میانی در این واژهها با رویکرد گوسکوا (2001) درباره شرایط درج در وامواژهها و در چارچوب نظریه بهینگی Prince & Smolensky, 2004 ; McCarthy, 2008) ) تحلیل میشوند. گوسکوا (2001:176) برای تبیین انطباق هجایی خوشههای همخوانی آغازی محدودیت مجاورت هجا [18]را در چارچوب بهینگی طرح میکند. مجاورت(contact) دو هجا به معنی توالی آواهای پایانه هجـای اول و آغـازه هجای دوم است و براساس مقیاس رسایی[19] عمل میکند. به عبارتی؛ رسایی همخوان پایانی یـک هجـا بایـد از رسـایی همخـوان آغـازی هجای بعد بیشتر باشد (Murray & Vennemann,1983:250)؛ مثلاً در واژه فارسی "پرده" /par.de/ رسایی از همخوان رسای /r/ به همخوان انسدادی گرفته /d/ افت میکند و قانون مجاورت هجا برآورده میشود. مقیاس رسایی (1) نشان میدهد واکهها از بیشترین و انسدادیها از کمترین میزان رسایی برخوردارند:
plosives< fricatives< nasals< liquids< vowels
نمودار 2- مقیاس رسایی (Kager,1999:215)
Diagram (2)- Sonority scale(Kager,1999:215)
گوسکوا (2001:176-178) چنین استدلال میکند که فرایند درج واکه در وامواژهها در بسیاری زبانها الگویی گسسته و نامتقارن دارد و در دو جایگاه صورت میگیرد: درج واکه بین دو همخوان خوشه آغازی[20] و درج واکه در ابتدای خوشه همخوانی آغازی[21]. محرک درج، اجتناب از خوشه آغازیست و قانون مجاورت هجا تعیینکننده بهترین جایگاه درج است (Vennemann, 1988; Murray & Vennemann,1983). اگر همخوان اول از همخوان دوم رساتر باشد، واکه در ابتدای خوشه درج میشود (C1C2V→VC1C2V#). اگر همخوان اول از همخوان دوم کمرساتر باشد، درج درون خوشه اتفاق میافتد (#C1C2V→C1VC2V)؛ بهگونهای که قانون مجاورت در مرز هجا نقض نشود.
وامواژههای دارای توالی سههمخوانی میانی در انطباق با ساخت هجایی زبان فارسی رفتار متنوع و متفاوتی از خود نشان میدهند و در دو زیربخش معرفی میشوند. در گروه اول، توالیها بدون درج واکه و بدون بازهجابندی در زبان فارسی انطباق یافتهاند. اما توالیهای سههمخوانی درگروه دوم مشمول بازهجابندی بدون درج واکه و یا همراه درج واکه میشوند و در چارچوب رویکرد بهینگی تحلیل میشود تا محدودیتهای حاکم بر آنها شناسایی شود.
1-4. انطباق توالیهای سههمخوانی میانی بدون درج واکه و بدون بازهجابندی در مرز دو هجا
در وامواژههای جدول (1) ردیف 18- 20 با حضور ساخت هجایی CVCC در هجای اول و یا دوم و درنتیجه توالی خوشه پایانه این ساخت و آغازه هجای بعد ، توالی سههمخوانی غیرپایانی در مرز هجای اول و دوم و یا هجای دوم و سوم شکل میگیرد. در نمونههای (2) برای سهولت ارجاع، به برخی از آنها اشاره شده است (لازم به ذکر است که در واژههای زیر خیشومی تیغهای /n / در پایانه هجا پس از واکه موجب خیشومیشدگی واکه هجا میگردد و در روساخت زبان مبدأ به عنوان همخوان در پایانه حضور ندارد، اما در فارسی براساس املای کلمه نوشته و تلفظ میشود):
نمونه (1)
/tÒA)s.pÒt/ [te.rAns.port] ‘transporte’ "ترانسپورت"
" پلانکتون " [pe.lAøc.ton] ‘plancton’ / plA)k.t)/
توالیهای سههمخوانی در نمونههای (2)، ساخت هجایی همسان با ساخت زبان فارسی دارند و برای انطباق در زبان مقصد یعنی فارسی به بازهجابندی و یا درج واکه نیازی ندارند؛ مانند توالی سههمخوانی /ns.p/ بین هجای اول و دوم در وامواژه "ترانسپورت" .
2-4. انطباق توالیهای سههمخوانی میانی با بازهجابندی بدون درج و یا همراه درج واکه
در وامواژههای ردیف 1-17در جدول (1)، در دو هجای متوالی، هجای اول به همخوان ختم میگردد و آغازه هجای بعدی با خوشه همخوانی شروع میشود و توالی سه همخوانی میانی و گاه چهارهمخوانی به وجود میآید. در این نوع توالیها، بازهجابندی برای شکستن خوشه آغازی و ارضای محدودیت نشانداری[22] *COMPLEXONS که خوشه آغازی را مجاز نمیداند، ضروری است. تناوبها در نمونههای (3) نشان میدهند انطباق در برخی توالیهای دارای خوشه آغازی به کمک بازهجابندی بدون درج واکه و در برخی با فرایند درج واکه انجام میشود. حتی گاهی بازهجابندی خوشه آغازی در توالی میانی هم بدون درج واکه و هم با درج واکه انجام میشود:
نمونه (2)
الف) بازهجابندی بدون درج واکه
"انستیتو" |
‘institut’ |
[/ans.ti.to] |
/En.sti.ty/ |
|
"پرسپکتیو" |
‘perspective’ |
[pers.pec.tiv] |
/ pEÒ.spEk.tiv/ |
ب) بازهجابندی با درج واکه
"آرتروز" |
‘arthrose’ |
[/Ar.to.roz] |
/aÒ.tÒoz/ |
|
"کنترل" |
‘controle’ |
[kon.to.rol]/ |
/k).tÒol |
|
" گانگستر" |
‘gangster’ |
[gAJ.es.ter] |
/gQN.st«r/ |
ج) بازهجابندی بدون درج واکه و همراه با درج واکه
/sQn.skrIt |
/[sAns.ce.rit] |
‘sanscrit’ |
"سانسکریت" |
در توالیهای گروه (الف) در نمونههای فوق، خوشه آغازی دوهمخوانی متشکل از صفیری بیواک + انسدادی و دارای افت رسایی است، برای شکستن خوشه آغازی و ساخت هجایی قابلِ قبول در زبان فارسی و نیز حفظ ترتیب اجزای وامواژه، بازهجابندی بدون درج انجام میشود. طی بازهجابندی عضو اول خوشه دو همخوانی آغازی به پایانه هجای ماقبل که دارای یک ظرفیت خالیست، منتقل میشود و خوشه دوهمخوانی در ابتدای هجای دوم به آغازه یک همخوانی تبدیل میگردد و خوشه پایانی در هجای قبل شکل میگیرد. این بازهجابندی، با ساخت هجایی فارسی مبنی بر پذیرش حداکثر دو همخوان در پایانه هجا منافاتی ندارد و خوشه آغازی ساده میشود و رسایی در مرز هجا نیز برآورده میگردد. در توالیهای گروه (ب) برای شکستن خوشه آغازی فرایند درج واکه رخ میدهد، بهگونهایکه رسایی در مرز هجا نقض نشود. در این موارد هنگامی که پایانه هجای قبل ظرفیت خالی دارد و خوشه آغازی متشکل از انسدادی + رسا و دارای افزایش رساییست، برخلاف نمونههای (الف) بازهجابندی بدون درج و انتقال عضو اول خوشه آغازی به پایانه هجای موجب افزایش رسایی در مرز هجا و نقض قانون مجاورت هجا می شود، پس درج واکه بین دوعضو خوشه آغازی ضروری است. همچنین وقتیکه پایانه هجای قبل از خوشه آغازی، پیشتر با دو همخوان پر شده باشد، بازهجابندی بدون درج ممکن نیست و خوشه آغازی ناگزیر با فرایند درج واکه میشکند بهگونهایکه رسایی در مرز هجا نقض نشود. در گروه (ج) خوشه آغازی سههمخوانی درونداد موجب تشکیل توالی چهارهمخوانی در مرز هجا شده است و بازهجابندی هم بدون درج و هم همراه با درج واکه انجام میشود تا ضمن رعایت رسایی در مرز دو هجا، از دو بار درج واکه جلوگیری کند.
در همه این نمونهها، بنابر استدلال گوسکوا (2001:176) محرک درج، عدم جواز خوشه آغازی میباشد و قانون مجاورت هجا تعیینکننده است تا رسایی در مرز هجا نقض نشود. ازاینرو در بازهجابندی این توالیها، تعامل محدودیتهای نشانداری مجاورت هجا SYLL-CON و *COMPLEXONS ،ONSET و محدودیتهای پایایی[23] ضد درج واکه Dep-V و ضد درج همخوان Dep-C و نیز محدودیت نشانداری *COMPLEXCOD با یکدیگر تعیینکنندهی نوع بازهجابندیست که بدون درج واکه و یا همراه درج واکه انجام شود. در زبان فارسی دو محدودیت نشانداری حضورآغازه ONSET و پرهیز از خوشه آغازی *COMPLEXONS هرگز نقض نمیشوند و تخطی از هر کدام مهلک بشمار میرود و بالاتر از سایر محدودیتها رتبهبندی میشوند. محدودیت پایایی ضد درج پایینتر از محدودیت مجاورت هجا SYLL-CON رتبهبندی میشود تا امکان درج در خوشه آغازی در هنگام افزایش رسایی فراهم شود. هنگام بازهجابندی بدون درج، واکهای افزوده نمیشود و ارضای محدودیت خوشه آغازی *COMPLEXONS تنها به تشکیل خوشه همخوانی پایانی در هجای قبل و نقض محدودیت نشانداری *COMPLEXCOD میانجامد که از تخطیهای رتبه پایین محسوب میشود و مهلک نخواهد بود. این محدودیت در مرتبه پایینتر از محدودیت درج واکه قرار میگیرد تا مانع بازهجابندی با درج واکه در خوشههای آغازی دارای افت رسایی شود. افزون بر این، در بازهجابندی همراه فرایند درج، به صورت پیشفرض واکه بینشان پیشین نیمبسته[24] [e] درج میشود و در مواردی که واکه هجای بعدی پسین است، در مشخصه پسین[25] با آن هماهنگ و به صورت [o] بازنمایی میشود. ازینرو، طرح محدودیت AGREE[+back] که از خانواده محدودیتهای AGREE[F] (لومباردی[26]، 1996؛ به نقل از جم، 1397 :72) است، باعث میشود تا در وامواژههایی که در هجای مجاور واکه پسین دارند ، واکه درج شده در مشخصه پسین با واکه هجای مجاور هماهنگ شود. محدودیت اجباری بودن آغازه در هجای فارسی به درج انسداد چاکنایی [/] در جایگاه آغازه تهی میانجامد و محدودیت ضد درج همخوان DEP-C که از درج غیرضروری همخوان جلوگیری میکند، پایینتر از سایر محدودیتها رتبهبندی میشود. این محدودیتها در ادامه به ترتیب تعریف شدهاند.
(1) ضرورت وجود آغازه در هجای زبان فارسی
ONSET: هجای بدون آغازه مجاز نیست(Prince & Smolensky, 1993).
(2) خوشه آغازی مجاز نیست
*COMPLEXONS: خوشه آغازی مجاز نیست (Prince & Smolensky, 1993).
(3) محدودیت مجاورت هجا
:[27]SYLL-CON افزایش رسایی همخوانها در مرز دو هجا مجاز نیست (;Gouskova, 2004 McCarthy, 2008:229).
(4) AGREE[+back]
واکه درجشده باید در ارزش مشخصه پسین با واکه ]+پسین[ هجای مجاور خود یکسان باشد.
(5) محدودیت پایایی ضد درج واکه
DEP-V : درج واکه مجاز نیست؛ هر واکه درونداد دارای واکهی متناظر در برونداد است (McCarthy, 2008:249-250).
(6) پایانه پیچیده مجاز نیست
:*COMPLEXCOD وجود خوشه همخوانی در پایانه هجا مجاز نیست ( Kager, 1999:96)
(7) محدودیت پایایی ضد درج همخوان
DEP-C : درج همخوان مجاز نیست (McCarthy, 2008: 174,250).
در نهایت، رتبهبندی (8) بازهجابندی را در توالیهای سههمخوانی میانی حاصل از خوشه آغازی در وامواژههای سههجایی تبیین میکند:
(8) مرتبهبندی نهایی محدودیتهای حاکم بر توالیهای سههمخوانی حاصل از خوشه آغازی
ONSET; *COMPLEXONS>>SYL-Con>>AGREE[+back]>> Dep V>>*COMPLEX COD >> Dep- C
در تابلو (1) بازهجابندی بدون درج واکه در توالیهایی که خوشه آغازی درونداد دارای افت رسایی است، تحلیل شده است.
تابلو 1- تحلیل بهینگی "انستیتو"
Tableau 1- Tableau for Input /Enstity/ (from French)[28]
Dep-C |
*COMPLEXCOD |
Dep-V |
AGREE[+back]
|
Syll-Con |
Onset |
*COMPLEXONS |
/En.sti.ty/
|
* |
* |
|
|
|
|
|
☞a) /ans.ti.to |
* |
|
*! |
|
|
|
|
b) /a.nes.ti.to |
** |
|
*! |
|
|
|
|
c)/an./es.ti.to |
* |
|
*! |
|
|
|
|
d) /an.se.ti.to |
|
|
|
|
|
* |
*! |
e) an.sti.to |
در تابلو (1) نقض دو محدودیت Onset و *COMPLEXONS به یک اندازه مهلک است، بنابراین نسبت به هم رتبهبندی نمیشوند و با خطچین از هم جدا میشوند. در ابتدا، گزینه (e) که به درونداد وفادار است به دلیل تخطی مهلک از بالاترین محدودیتها یعنی آغازه پیچیده و هجای بدون آغازه از دور رقابت خارج میشود. هیچیک از گزینهها محدودیت مجاورت هجا را نقض نکردهاند، زیرا خوشه آغازی درونداد افت رسایی دارد. همچنین، محدودیت AGREE[+back] هم در هیچ بروندادی نقض نمیشود، زیرا واکهای درج نشده است. گزینههای(b)، (c) و (d) با درج واکه برای شکستن خوشه آغازی /st/، محدودیت رتبه بالاتر بعدی یعنی DEP-V را نقض میکنند و بدساخت میشوند. درنهایت، گزینه (a) طی بازهجابندی بدون درج، با انتقال همخوان اول خوشه آغازی به پایانه هجای قبل، بر خوشه آغازی غلبه میکند و با تشکیل پایانه پیچیده و نقض محدودیت رتبه پایینتر *COMPLEXCOD، برنده رقابت میشود.
در تابلو (2) و (3) بازهجابندی با درج واکه به کمک وامواژههای "آرتروز" و "گانگستر" مورد تحلیل قرار گرفته است. (لازم به ذکر است که همخوان ملازی روان/Ò/ در بازنمایی وامواژههای فرانسه مانند "آرتروز" در فارسی با همخوان تیغهای روان /r/ انطباق مییابد).
تابلو2- تحلیل بهینگی "آرتروز"
Tableau 2- Tableau for Input /AÒtÒoz / (from French)
Dep-C |
*COMPLEXCOD |
DEP-V |
AGREE[+back]
|
Syll-Con |
Onset |
*COMPLEXONS |
/aÒ.tÒoz /
|
* |
|
* |
|
|
|
|
☞a)/Ar.to.roz |
* |
|
* |
*! |
|
|
|
b)/Ar.te.roz |
|
|
|
|
|
* |
*! |
c) Ar.troz |
* |
* |
|
|
*! |
|
|
d) /Art.roz |
|
|
* |
|
*! |
|
|
e) /A.ret.roz |
تابلوی(2) نشان میدهد گزینه پایای (c) خیلی زود از دور رقابت خارج میشود، زیرا علاوه بر آغازه پیچیده، هجای بدون آغازه دارد و بالاترین محدودیتها یعنی*COMPLEXONS و ONSET را نقض میکند. پس، رقابت سایرگزینهها که این محدودیتها را رعایت کردهاند، به محدودیت نشانداری Syll-Con کشیده میشود. گزینههای (d) و (e) این محدودیت را نقض کردهاند و تخطی مهلک انجام میدهند، زیرا در گزینه (d) بازهجابندی بدون درج و جابجایی /t/ به پایانه هجای قبل، باعث نقض رسایی در مرز هجا میشود و گزینه (e) برای شکستن خوشه آغازی درونداد /tr/ در ابتدای آن واکه درج میکند و برونداد حاصل از پایانه /t/ به آغازه /r/ در هجای بعدی دارای افزایش رسایی در مرز هجا میشود. در هر دو گزینه (a) و (b) با درج درون خوشه آغازی درونداد /tr/ رسایی در مرز هجا برآورده شده است، اما در رقابت بر سر محدودیت AGREE[+back] ، در گزینه (b) واکه درجشده با واکه پسین هجای بعد هماهنگ نشده و محدودیت AGREE[+back] نقض میشود و در نهایت، گزینه (a) با نقض محدودیتهای رتبه کمتر گزینه بهینه میشود.
وامواژهای مانند " گانگستر" /gaN.ster/ در بازنمایی آوایی زبان مبدأ، توالی سههمخوانی در مرز دو هجا دارد. اما خیشومی نرمکامی /N/ به عنوان یک همخوان، در فهرست واجهای زبان فارسی وجود ندارد و برحسب املای واژه یعنی’ ‘gangster و در انطباق با همخوانهای زبان فارسی، توالی] [J در پایانه هجای اول بازنمایی و صورت[gAJ.ster] تولید میشود. با این بازنمایی امکان بازهجابندی و انتقال عضو اول خوشه به پایانه هجای قبل وجود ندارد و چون خوشه آغازی درونداد /st/ دارای افت رساییست، در ابتدای آن واکه [e] درج میگردد تا ضمن شکستن خوشه آغازی، محدودیت مجاورت هجا نیز رعایت گردد و ساخت [gAJ.es.ter] تولید میشود.
تابلو 3- تحلیل بهینگی "گانگستر"
Tableau 3- Tableau for Input /gaN.ster / (from English)
Dep-C |
*COMPLEXCOD |
Dep-V |
AGREE[+back]
|
Syll-Con |
Onset |
*COMPLEXONS |
/gQN.st«r/ |
|
* |
|
|
|
|
☞a) gAø.ïes.ter |
|
* |
*! |
* |
|
|
|
|
b) gAøï./es.ter |
|
* |
* |
|
*! |
|
|
c) gAøï.se.ter |
|
* |
* |
|
|
*! |
|
d) gAøï.es.ter |
|
* |
|
|
* |
|
*! |
e) gAøï.ster |
ارزیابی "گانگستر" در تابلو (3) نشان میدهد گزینههای (d) و (e) با نقض محدودیتهای رتبه بالاتر یعنی *COMPLEXONS و Onset تخطی مهلک دارند و از رقابت خارج میشوند. رقابت سایر گزینهها بر سر محدودیت بعدی یعنی SYLL-Con نشان میدهد در گزینه (c) درج واکه درون خوشه آغازی درونداد/st/ باعث میشود رسایی از انسدادی کامی /ï/ به سایشی/s/ در مرز هجا افزایش یابد و محدودیت بالاتر SYLL-CON نقض و این گزینه بدساخت شود. چون واکه پسینی در هجای بعد وجود ندارد محدودیت AGREE[+back] هم در هیچ بروندادی نقض نمیشود. در رقابت دو گزینه (a)، (b) بر سر محدودیت بعدی DEP-V هر دو گزینه با درج در ابتدای خوشه آغازی درونداد /st/ این محدودیت را به یک اندازه نقض کردهاند، پس رقابت به محدودیت *COMPLEXCOD با رتبه بلافاصله کمترکشیده میشود. اما درگزینه (b) وجود خوشه پایانی/øï/ باعث نقض محدودیت پایانه پیچیده میشود و از دور رقابت خارج میشود. بنابراین، گزینه (a) اگر چه مانند گزینه (b) با درج واکه در ابتدای خوشه آغازی درونداد /st/ محدودیت درج را نقض کرده است، بدون تشکیل خوشه پایانه و درج غیرضروری همخوان، با نقض محدودیتهای کمتر پیروز رقابت است.
در تابلو (4) بازهجابندی بدون درج واکه و همراه با درج واکه در توالی همخوانی میانی تحلیل شده است. برای مثال، وامواژهای مانند "سنسکریت"/sQn.skrit / با داشتن آغازه سههمخوانی /skr/ دارای توالی چهارهمخوانی/n.skr/ در مرز دوهجاست و هم مشمول بازهجابندی بدون درج و هم درج واکه میشود. بهطوریکه، طی فرایند بازهجابندی، عضو اول آغازه یعنی /s/ به پایانه هجای قبل که یک ظرفیت خالی دارد، منتقل میگردد و به دلیل اینکه رسایی از /s/ به /k/ افتان است، این انتقال به نقض محدودیت مجاورت هجا نمیانجامد. درادامه، واکه [e] درون خوشه /kr/ که متشکل از انسدادی + رسا و دارای افزایش رساییست، درجمیگردد و صورت [sAns.ce.rit] بازنمایی میشود. درتولید حاصل، محدودیت مجاورت هجا، حضور یک همخوان درجایگاه آغازه و حذف خوشه در ابتدای هجا رعایت شده است و با ساخت هجایی زبان فارسی انطباق دارد.
تابلو 4- تحلیل بهینگی "سنسکریت"
Tableau 4- Tableau for Input /sanskrIt/ (from English[29])
Dep-C |
*COMPLEXONS |
Dep-V |
AGREE[+back]
|
Syll-Con |
*COMPLEXONS |
Onset |
/sQn.skrIt/ |
|
|
* |
* |
|
|
|
|
☞ a) sAns.ce.rit |
|
|
|
|
|
|
*! |
|
b) sAn.scrit |
|
|
|
**! |
|
|
|
|
c) sA.nes.ce.rit |
|
* |
* |
* |
|
*! |
|
|
d) sAn./esc.rit |
|
* |
|
**! |
|
|
|
|
e) sAn./es.ce.rit |
طبق تابلوی (4)، گزینه پایای(b) به دلیل نقض محدودیت آغازه پیچیده *COMPLEXONS خیلی زود از دور رقابت خارج میشود. در رقابت سایر گزینهها بر سر محدودیت بعدی یعنی Syll-Con، گزینه (d) به دلیل تخطی از آن رد میشود؛ زیرا درج واکه در ابتدای خوشه آغازی درونداد /sc/ به صورت /esc/ باعث افزایش رسایی از /c/ به /r/ در مرز هجا و نقض محدودیت بالاتر SYLL-CONمیشود. محدودیت AGREE[+back] به دلیل نبود واکه پسین در هیچ بروندادی نقض نمیشود. در نتیجه، رقابت گزینههای (a)، (c) و (e) به محدودیت بعدی DEP-V کشیده میشود. همه این بروندادها محدودیت DEP-V را نقض میکنند اما گزینه (e) و (c) به دلیل اینکه محدودیت DEP-V را دوبار نقض میکنند از صحنه رقابت خارج میشوند. بنابراین، گزینه (a) بهینه است، زیرا دفعات کمتری آن را نقض کرده است. گزینه (a) از یک طرف با بازهجابندی و تشکیل پایانه /ns/ از درج غیرضروری واکه اجتناب میکند. از طرفی دیگر، با درج درون خوشه /cr/ رسایی را در مرز هجا رعایت میکند و با نقض تنها یکبار محدودیت ضد درج و نقض محدودیت رتبه پایینتر پایانه پیچیده در رقابت برنده میشود.
مطالعه توالیهای سههمخوانی در وامواژههای سههجایی موجود در زبان فارسی نشان میدهد در رویکرد بهینگی بازهجابندی بدون درج واکه و یا همراه با درج واکه که به ظاهر قواعد متفاوتی هستند، با هم همسو و همنوا میشوند تا از خوشه آغازی اجتناب شود. در این میان، قانون مجاورت هجا عاملی تعیینکننده در بازهجابندی این وامواژههاست. جدول (2) توالیهای سههمخوانی میانی و در برخی موارد چهارهمخوانی را نشان میدهد که از خوشههای آغازی درونداد حاصل میشوند و الگوی گسسته درج در آنها دیده میشود:
جدول 2-توالیهای سههمخوانی میانی حاصل از خوشه آغازی
Table 2- Three Consonant Sequences of a Complex Onset Origin
example |
n.st, r.sp, ng.st |
n.dr, n.gr, m.pl, p.tr, m.pr, n.kr, k.tr, s.tr n.tr, r.tr, ks.pr, n.skr |
sonority |
افتانFalling |
خیزانRising |
epenthesis |
Edge |
Internal |
5- نتیجهگیری
با مطالعه واژههای بسیط سههجایی موجود در زبان فارسی که دارای توالی سههمخوانی در زیرساخت هستند، در چارچوب بهینگی نتایج زیر بدست آمد:
[1] cluster
[2] Three-consonant sequence
[3] Re-syllabification
[4] Phonotactic Constraints
[5] Structural Pressure
[6] نگارنده به پیروی از کرد زعفرانلوکامبوزیا (1385) در تحلیلها، واکه پسین افتاده را به صورت /A/ نمایش داده است.
[7] Fleischhacker
[8] Auditory similarity
[9] Sibilant
[10] (T انسدادی; R رسا; S صفیری بیواک; Y غلت)
[11] Gouskova
[12] از آنجا که مقولات دستوری به ندرت وارد یک زبان میشوند، ممکن است در زبان مقصد اجزای وامواژهها یعنی وندها و یا تکواژها قابل شناسایی نباشند؛ بنابراین همگی این وامواژهها بسیط محسوب میشوند.
[13] فرنجمشک/fa.randZ.meSc/، اسم به معنی "گیاهی از خانواده نعناع"؛ کرستوان/ca.rast.vAn/، اسم به معنی "قپان و ترازوی بزرگ"؛ کندواله /cond.vA.le/، صفت به معنی "مرد بلندبالای قویهیکل".
[14] در فرانسه این همخوان سه واجگونه دارد: سایشی ملازی بیواک [X] در محیط پس از همخوان بیواک؛ ناسوده ملازی واکدار [Ò+] قبل از همخوان و یا در آخر واژه؛ سایشی ملازی واکدار [Ò] در سایر بافتها (Jensen, 2004:40-41)
[15] در نظام آوایی اغلب زبانها محل تولید همخوان خیشومی تیغهای با همخوان دهانی پس از خود همگون میشود و این فرایند با اصل مرز اجباری (Obligatory countor principle) مطابقت دارد (کرد زعفرانلو کامبوزیا، 1356 :270).
[16] اگر واژه از شامل یک تکواژ باشد، توالی /ng/ به صورت /Ng/ بازنمایی میشود؛ مانند /QNgleU/ و اگر از دو تکواژ ساخته شده باشد بهصورت /N/ بدون /g/ بازنمایی میشود؛ مانند gQNst«r//.
[17] واژه "سندروم" مانند بسیاری وامواژههای دیگر توسط طبقه تحصیلکرده همچون پزشکان غالباً بدون درج تلفظ میشود؛ حال آنکه عموم گویشوران جامعه ازجمله افراد غیردانشگاهی که نگارنده با آنها مصاحبه کرده است، آن را با درج [e] تلفظ میکنند که با واکه هجای بعد هماهنگ میشود و به صورت[sand(o)rom] بازنمایی میشود. این بازنمایی فرضیه پژوهش را درباره درج واکه درون خوشه آغازی درونداد /dr/ که دارای افزایش رساییست، تأیید میکند.
[18] SYLLABLE CONTACT LAW
[19] Sonority Scale
[20] anaptyxis
[21] prothesis
[22] markedness
[23] faithfulness
[24] حق شناس (1356) اصطلاح close-mid, Half-close را برای واکه پیشین نیمبسته استفاده میکند.
[25] back
[26] Linda Lombardi
[27] Syllable Contact Law
[28] در تابلو بهینگی خانههایی که در نتیجه رقابت نقشی ندارند هاشور میخورد زیرا نتیجه رقابت قبلاً با محدودیتهای دارای رتبه بالاتر مشخص شده است( McCarthy 2008: 45).
[29] "سنسکریت" متعلق به زبان پهلوی است و به دلیل در دسترس نبودن تلفظ پهلوی، تلفظ انگلیسی آورده شده است.