طرح‌واره‌های مالکیت در زبان فارسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه زبانشناسی همگانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران

2 دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران

چکیده

مقالۀ حاضر از منظر شناختی به بررسی طرح‌واره‌های مالکیت محمولی و اسمی در زبان فارسی می‌پردازد. منظور از طرح­واره ساخت­هایی است که امکانات دستوری از آنها به وجود آمده­اند. در این راستا، رویکرد شناختی هاینه (1997) در مورد طرح‌واره‌های مالکیت با توجه به داده‌های فارسی محک می‌خورد. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که زبان فارسی از طرح‌واره‌های کنش، مکانی، همراهی، هدف و منبع برای رمزگذاری مالکیت محمولی استفاده می­کند. در این زبان برای بیان مالکیت اسمی از طرح­واره های مکانی، همراهی، اضافی، منبع، اتصالی و مبتدائی استفاده می­گردد. مشخصۀ مهمی که زبان فارسی را از زبان­های مورد مطالعۀ هاینه متمایز می­سازد، استفاده از طرح­واره اتصالی برای رمزگذاری مالکیت اسمی است. این طرح­واره برای اولین بار در این تحقیق معرفی شده است. مشخصۀ برجستۀ دیگر زبان فارسی استفاده از طرح­وارۀ منبع در بیان مالکیت محمولی است که در زبان­های جهان دیده نشده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Possession Schemas in Persian

نویسندگان [English]

  • Mehrdad Naghzgoyekohan 1
  • Sasan Maleki 2
1 Bu-Ali Sina University, Hamedan, Iran
2 Bu-Ali Sina University, Hamedan, Iran
چکیده [English]

The present study aims to investigate the nominal and the predicative possession schemas in Persian with a cognitive approach. Schemas are abstractions from which the grammatical constructions develop. To this end, Heine's (1997) cognitive approach to the study of the Possession Schemas is considered as the theoretical framework by the authors. The results of the study show that the Action, the Location, the Companion, the Goal and the Source Schemas are used in Persian to encode the predicative possession. Moreover, the Location, the Companion, the Additive, the Genitive, the Source, the Linking and the Topic Schemas encode the nominal possession in Persian. A unique feature of Persian, which is not documented in Heine's cognitive approach, is the use of the Linking Schema to encode the nominal possession. This issue is introduced in this research for the first time. Furthermore, Persian uses the Source Schema to express the predicative possession.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Predicative Possession
  • Nominal Possession
  • Cognitive Approach
  • Schema
  • Idiom

1. مقدمه

مفهوم مالکیت ناظر بر رابطۀ بین مالک و مملوک است. نکته‌ای که مطالعه در مورد مالکیت را مشکل می‌سازد نوع رابطۀ مالک با مملوک است. این رابطه در فرهنگ‌های مختلف به‌صورت متفاوتی تعریف می‌شود که الزاماً با تعریف حقوقی از مالکیت هم‌پوشی کامل ندارد. در حقوق مدنی سه مشخصه مطلق بودن، انحصاری بودن و دائمی بودن را برای مالکیت در نظر می­گیرند و مالکیت به‌عنوان کامل­ترین حق عینی تعریف می‌شود که انسان می‌تواند بر مالی داشته باشد، به‌گونه‌ای که با هر انگیزه­ای از عین مال خود بهره‌برداری کند یا آن را بی‌استفاده باقی گذارد ( کاتوزیان، 1378: 101 و 106). در زبان، رابطۀ مالک و مملوک می‌تواند از نوع رابطۀ تملک حقوقی (مثل «خانۀ من»)، رابطۀ کل-جزء[1](مانند «شاخۀ درخت»)، و یا رابطۀ خویشاوندی[2] (از قبیل «پدر داماد») باشد. این نوع روابط خود می‌توانند از نوع تفکیک‌پذیر[3]یا تفکیک­ناپذیر[4]، موقت یا دائمی و جز آن تلقی شوند. تفکیک‌پذیری یا تفکیک‌ناپذیری از جمله خصوصیات مملوک است. رابطۀ مملوک‌های تفکیک‌پذیر را معمولاً می‌توان با مالک قطع کرد، مثلاً مملوک را می‌شود از مالک جدا نمود، فروخت و یا قرض داد (مثل «ماشین من»)، ولی چنین امری در مورد مملوک تفکیک‌ناپذیر عملی نیست (مثل «دست من») . البته حتی همین تفکیک‌پذیری یا تفکیک­ناپذیری پیچیدگی‌های خاص خود را داراست و به مشخصه‌های فرهنگی نیز می‌تواند ربط داشته باشد. مثلاً در بعضی از زبان‌ها مواردی که به لحاظ فرهنگی مهم هستند (مانند «خانه»، «آتش»، یا «قایق») در دستۀ تفکیک‌ناپذیر قرار می‌گیرند. به علت همین ملاحظات فرهنگی است که گاهی تمایز گذاردن بین مالکیت تفکیک‌پذیر و تفکیک‌ناپذیر در زبان‌ها مشکل است (دیکسون[5]، 2010: 278-277؛ آیخنوالد[6] 2013: 3 و 12، هاینه[7]، 85:1997). به‌طور کلی، مالکیت تفکیک‌ناپذیر مقوله‌های کمتری را در بر می­گیرد ( نیکلز[8]، 562:1988) و نیز پیوند ساختاری بین مالک و مملوک در این نوع مالکیت از انسجام بیشتری برخوردار است( نیکلز، 117:1992).

      در زبان‌ها معناهای مختلف مالکیت (یعنی تملک، روابط کل-جزء و روابط خویشاوندی) در ساخت‌های مختلف رمزگذاری می‌شوند. در این راستا، زبان‌شناسان به‌طور کلی سه نوع ساخت مالکیت اسمی[9]، محمولی[10]و بیرونی[11] را از هم متمایز نموده‌اند (مک‌گرگر[12]، 2009: 2؛ آیخنوالد، 2013). در ساخت مالکیت اسمی، مالک و مملوک یک گروه اسمی می‌سازند، مثل «خانۀ من» یا «شاخۀ درخت». معمولاً این ساخت اسمی سه نوع مفهوم ملکیِ تملک حقوقی، رابطه کل به جزء و روابط خویشاوندی را پوشش می­دهد. منظور از مالکیت محمولی ساخت‌هایی است که در آنها رابطۀ مالکیت در محمول مشخص می‌شود. این کار با انواع افعال ملکی[13]، مثل  «داشتن» ( شاهد 1) یا  «متعلق بودن» (شاهد 2)، ساخت وجودی[14]( شاهد 3) یا ساخت مکانی[15] با فعل ربطی[16] (شاهد 4) به‌دست داده شود[17] (برای توضیحات و مثال‌های بیشتر از این ساخت‌ها رک. نغزگوی کهن، 1395ب):

1) پیرمرد عصا دارد.

2) این خانه متعلق به من است.

3) تو این خونه پارکینگ هست.

4) tá leabhar agam

    is  book     at-me

«کتاب دارم (تحت الفظی: کتاب بر من است)»

 اصل کلی در مالکیت محمولی بر این است که اگر چند نوع مالکیت محمولی داشته باشیم، فعل «داشتن» معمولاً برای مالکیت تفکیک‌پذیر یا رابطۀ ناپایداتر به‌کار می‌رود، و ساخت دیگر (مثلاً فعل ربطی و وجودی) برای روابط کل-جزء ، خویشاوندی و یا مالکیت دائم  مورد استفاده قرار می­گیرد (آیخنوالد 2013: 33). استاسن[18] (2005: 474) بر آن است که اغلب معرفه یا نکره بودن مملوک در انتخاب ساخت مالکیت محمولی در زبان‌ها حائز اهمیت است.

    مالکیت بیرونی ناظر بر ساخت‌هایی در سطح بند است که مالک خارج از سازه‌ای قرار می گیرد که مملوک در آن واقع است و رابطۀ مالکیت در فعل و در گروه اسمی مشخص نشده است. این نوع مالکیت، بیانگر روابط کل- جز ء و خویشاوندی است. در مالکیت بیرونی بر مالک تأکید بیشتری می­شود ( فراید، 2009):

5) خواجه در بند نقش ایوان است       خانه از پای بند ویران است (سعدی شیرازی،1381: 191)

 

      بیت فوق نمونه ای از رابطه کل- جزء در ساخت مالکیت بیرونی را نشان می­دهد که در آن «خانه از پای بند» همان «پای بند خانه ( مالکیت اسمی)» می­باشد. مالکیت بیرونی دارای نقش فرعی در زبان فارسی است[19].

      در زبان‌ها معمولاً یک ساخت منحصر به فرد برای بیان مالکیت وجود ندارد، بلکه ممکن است امکانات زبانی چند- نقشی[20] باشند. مثلاً نقش کسرۀ اضافه در شواهد زیر با هم تفاوت دارد و تنها در شاهد (6) و (7) بیانگر مملوک است و در (8) و (9) فقط نقش اتصالی دارد:

6) انگشتِ من                  7) پدرِ علی                  8) انگشتِ اشاره                   9) تحلیلِ قوی

    

  در رویکرد دستوری شدگی چند-نقشی بودن یک صورت را واگرایی[21] می نامند (هاپر[22]، 1991 ؛ نیز رک. نغزگوی‌کهن، 1389). در زبان فارسی علاوه بر مالکیت اسمی، مالکیت محمولی نیز کاربرد فراوانی دارد. در فارسی امروز مالکیت محمولی بیشتر با فعل «داشتن» بیان می­شود[23]:

10) من خانه دارم.

  البته مفهوم مالکیت فوق را با مالکیت اسمی نیز می توان بیان کرد:

11) خانۀ من

      تفاوت ظریف بین این دو نوع مالکیت این است که ماهیت اطلاعات موجود در مالکیت اسمی به نوعی «پیش فرض» است و شامل خبر جدیدی برای شنونده نیست، امّا مالکیت محمولی می‌تواند ناظر بر خبری جدید باشد (هاینه ، 86:1997). با نگاهی به مثال (5) می‌توان دریافت که جمله یاد شده می‌تواند خبری جدید برای شنونده محسوب گردد. از دیگر تفاوت‌های موجود بین این دو نوع مالکیت، ساختار ظاهری آنهاست. مالکیت اسمی به صورت گروه و مالکیت محمولی به صورت جمله/ بند است. علاوه بر این، ساخت‌های ملکی محمولی خاص‌ترند و از تنوع بیشتری برخوردارند (آیخنوالد، 1:2013). همان‌طور که قبلاً گفتیم علاوه بر مالکیت اسمی و محمولی، در زبان‌ها مالکیت به صورت «بیرونی» نیز می تواند رمزگذاری شود (مک گرگور، 2009؛ آیخنوالد، 2013).

      در زبانشناسی شناختی مالکیت به عنوان یک مدل ارجاعی[24] تعریف می­شود که در آن مالک به عنوان «نقطه ثابت» [25] برای درک مملوک عمل می­کند که «نقطه متحرک» [26] است ( لنگاکر[27]، 1993). تاکنون مالکیت در زبان فارسی از منظر شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. به همین دلیل، در این مقاله سعی می­شود بر پایه مدل شناختی و آرای هاینه (1997) ساخت‌های مالکیت در فارسی نو مورد بررسی قرار بگیرد. منظور از فارسی نو، فارسی مربوط به دوران اسلامی است.

      ساختار این مقاله به این شرح است: بخش دوم مقاله حاضر به بیان چارچوب نظری تحقیق اختصاص خواهد داشت. در این بخش، با پیروی از رویکرد شناختی هاینه (1997) بر اهمیت ساخت در بیان مالکیت تأکید خواهد شد. در این راستا انواع طرح‌واره‌های ساخت مالکیت در زبان‌های جهان مورد توجه قرار خواهد گرفت. بخش سوم این مقاله به استخراج طرح‌واره‌های مالکیت در زبان فارسی اختصاص دارد. در این بخش ساخت‌های مالکیت فارسی با یافته­های هاینه (1997) مقایسه خواهد شد. این مقاله با نتیجه‌گیری پایان می­یابد.

 

2. چارچوب نظری تحقیق

بعضی از حوزه­های دستور هستند که تنها با ارجاع به کلمات یا تکواژها نمی‌توان آنها را توصیف یا تبیین نمود. در واقع، هستی این نوع امکانات دستوری وابسته به ساختارهای طرحواره‌ای است که دارای صورت گزاره‌ای[28] هستند. هاینه (1993 و 1997: 83) این ساختارها را طرح‌واره‌های رویداد[29] می‌نامد. مالکیت نیز از جمله این نوع حوزه‌های دستوری است که در توصیف و تبیین آن با ساخت‌های انتزاعی و یا به تعبیر هاینه طرح‌واره‌های رویداد روبرو هستیم. این طرحواره‌ها بسیار متنوع هستند. هاینه (1997) با توجه به داده‌ها از زبان‌های مختلف جهان دست به توصیف و طبقه‌بندی این طرح واره‌ها زده است. در زیر، این طرح‌واره‌ها را به همراه مثال‌هایی از زبان‌های های دنیا مورد بررسی قرار می‌دهیم. 

      عمده شواهد مقاله حاضر از منابع مکتوب زبان فارسی نو (یا همان فارسی دوران اسلامی) استخراج شده است. اندک شواهدی هم که منبعی برای آنها در متن ذکر نشده، با استفاده از کلید‌واژه‌های مقتضی از موتور جستجوی گوگل استخراج گردیده است.

 

2- 1. طرح‌واره‌های بیان مالکیت در زبان‌های دنیا

هاینه (86:1997) مالکیت را به انواع توصیفی[30] (اسمی) و محمولی تقسیم‌بندی می‌کند. مالکیت توصیفی/اسمی در گروه (اسمی) وقوع دارد:

12)  My credit card

«کارت اعتباری من»

      از نظر هاینه مالکیت محمولی خود به دو دسته تقسیم می‌شود: ساخت محمولی «داشتن» (ساخت دال[31]، شاهد9) و ساخت محمولی «متعلق بودن» (ساخت تعلقی[32]، شاهد10). ویژگی مهمی که دو نوع ساخت محمولی را از هم متمایز می‌کند، جایگاه مالک و مملوک در بند است. در ساخت دال، مالک در جایگاه فاعل یا مبتدا قرار می‌گیرد و مملوک متمم است، ولی در ساخت تعلقی مملوک در جایگاه مبتدا قرار دارد و مالک نیز متمم است:

13) I have a credit card.

«من یک کارت اعتباری دارم. »

14) The dog is Ron's.

«سگ به ران تعلق دارد. »

      همان‌طور که از مثال‌های فوق برمی‌آید، به علت نوع توزیع مالک و مملوک در بند، حتی ساختی که دارای فعل «بودن» است، در زمرۀ ساخت تعلقی طبقه‌بندی می‌شود. از نظر واتکینز[33] (1967: 2194) در ساخت تعلقی مملوک برجسته می‌شود؛ در حالی که در ساخت دال، این مالک است که برجسته می­گردد. ولی هاینه (87:1997) به لحاظ کاربردی بین این دو نوع تمایز می‌گذارد. از نظر وی، در ساخت دال مملوک معمولاً نامعین است، یعنی مصداق‌ها قابل شناسایی نیستند؛ در حالی که در ساخت تعلقی مملوک معین است. علاوه بر این، مالک در هر دو ساخت می‌تواند معین باشد، ولی امکان نامعین بودن مالک در ساخت تعلقی وجود دارد.

      مالکیت یک حوزۀ نسبتاً انتزاعی از مفهوم‌سازی است، بنابر این بی‌سبب نیست این حوزۀ انتزاعی از حوزه‌های عینی‌تر سرچشمه گرفته شده باشد. این جهت تغییر، یعنی از عینی به انتزاعی در به‌وجود آمدن بسیاری از امکانات دستوری مخصوصاً از رهگذر بسط استعاری نقش مهمی ایفا نموده است (نغزگوی‌کهن و راسخ‌مهند، 1391). حوزه‌های عینی اولیه که ساخت‌های ملکی از آنها سرچشمه گرفته‌اند مربوط به تجارب پایه‌ای انسانی هستند، مثل آنچه که انسان انجام می‌دهد (کنش[34])، جایگاه[35] او، همراهان او (همراهی[36])، و یا اینکه چه چیزی وجود دارد (وجود[37]). همان‌طور که قبلاً گفتیم، این نوع توصیفات کلیشه‌ای از تجارب تکرار شونده بشری را به پیروی از هاینه (1993 و 1997) «طرح‌واره رویداد» می‌نامیم. طرح‌واره‌های رویداد در مقام منبع اولیه عمل کرده و ساخت‌های مالکیت را به‌وجود آورده‌اند.

      هاینه (91:1997) با ارائه شواهدی از زبان‌های مختلف دنیا، برای انواع مالکیت اسمی و محمولی هشت طرح‌وارۀ رویداد ارائه می‌کند. این هشت طرح‌واره عبارتند از: طرح‌واره کنش، طرح‌واره مکانی، طرح‌واره همراهی، طرح‌واره اضافی[38]، طرح‌واره هدف[39]، طرح‌واره منبع[40]، طرح‌واره مبتدائی[41] و طرح‌واره برابری[42]. در جدول زیر این طرح‌واره‌ها به‌صورت فرمول بیان شده‌اند. در این فرمول‌ها X مالک و Y مملوک است. تمامی این طرح‌واره‌ها معنای نهایی (هدف[43]) «X ، Y دارد» را کسب کرده‌اند:

 

جدول1- توصیف فرمولی طرح­واره­های رویداد

نام طرح‌واره

طرح­واره منبع

کنش

X takes Y

مکانی

Y is located at X

همراهی

X is with Y

اضافی

X'Y exists

هدف

Y exists for/to X

منبع

Y exists from X

مبتدائی

As for X, Y exists

برابری

Y is X's (Y)

 

      در طرح‌وارۀ کنش، مالکیت محمولی از ساخت‌هایی سرچشمه می­گیرد که شامل کنشگر[44]، کنش‌پذیر[45] و کنش باشند. طرح‌واره کنش منشأ ساخت دال و ساخت ملکی تعلقی است. افعالی با معناهای «گرفتن»، «چنگ انداختن»، «تصرف کردن»، «نگاه داشتن»، «حاکم بودن»، کسب کردن» ناظر بر این طرح‌واره هستند:

 15) Napoleon Bonaparte ruled France from 1799 to 1815.

«ناپلئون بناپارت از سال1799 تا 1815 بر فرانسه حکمرانی کرد. »

      در طرح‌وارۀ مکانی که از مهم‌ترین طرح‌واره‌ها در ساخت مالکیت اسمی‌ است، مملوک در جایگاه فاعل قرار می‌گیرد و مالک، متمم مکانی است؛ فعل هم می‌تواند یک فعل ربطی و غیر آن باشد، مانند مثال زیر که از زبان استونی[46] است (هاینه، 92:1997):

16) Isal                               on              raamat.

     Father.ADESSIVE   3.SG.be   book.NOM

«پدر کتاب دارد» (معنای تحت اللفظی: «کتاب بر پدر است»)

       در طرح‌وارۀ همراهی مالک بیشتر در جایگاه فاعل می‌آید و مملوک به‌صورت متمم همراهی رمزگذاری می‌گردد، مانند مثال زیر که مربوط به زبان آفریقایی موپون[47] است ( هاینه، 93:1997):

17) war      ke             siwol.

      3.F        with        money

«او پول دارد»، تحت اللفظی: «او با پول»

      این طرح‌واره در زبان‌های دنیا برای ساخت مالکیت محمولی به‌کار می‌رود، اما شواهدی از زبان ترکانا[48] یافت شده است که در ساخت مالکیت اسمی هم به‌کار رفته است.

      در طرح‌واره اضافی مالک به‌عنوان ضمیر ملکی به مملوک اضافه می‌گردد. این طرح‌واره در ساخت مالکیت اسمی به‌کار می‌رود، مانند شاهد زیر که از زبان ترکی است (هاینه، 94:1997):

18) Kitab-im     var.

       book- my     exist    

«من کتاب دارم. » (تحت اللفظی: «کتابم وجود دارد») 

      در طرح‌واره هدف مالک به‌صورت متمم برایی در جایگاه بهره‌ور است و مملوک هم معمولاّ به صورت فاعل ظاهر می‌شود. طرح‌واره هدف هم در ساخت مالکیت اسمی و هم محمولی به‌کار می‌رود، مانند مثال زیر از زبان بولیویایی[49] (هاینه، 94:1997):

 19) Waska     tiya- puwan.

        Rope        exist-for.me

«من طناب دارم.» (تحت اللفظی: «طناب وجود دارد برای من»)

      طرح‌واره منبع بیشتر برای بیان مالکیت اسمی به‌کار می‌رود و در آن از متمم ازی (امکان تحلیلی) و یا امکانات ترکیبی برای رمزگذاری مالک استفاده می­گردد. طرح‌واره یاد شده در زبان‌های اروپایی کاربرد فراوان دارد. در زبان انگلیسی ساخت‌های اضافی شامل اضافۀ [50]of  در این گروه قرار می‌گیرند.

      در طرح‌واره مبتدائی مالک جایگاه مبتدا را اشغال می‌کند. در زبان‌های دنیا این طرح‌واره بیشتر برای بیان مالکیت اسمی به‌کار می‌رود، مانند مثال زیر از زبان آفریکانز[51] ( هاینه،  1997: 96)

 20) Die    boer     se       huis.

       The   farmer  his     house

«خانۀ کشاورز. » (تحت اللفظی: «کشاورز خانه‌اش»)

      طرح‌واره برابری مخصوص ساخت‌های محمولی تعلقی است . در زبان انگلیسی مواردی چون  The car is mine («ماشین مال من است»)  در این مقوله می­گنجند. چنانکه ملاحظه می‌شود از فعل ربطی be «بودن» در این ساخت استفاده شده است.

      مباحث فوق و طرح‌واره‌های موجود در زبان‌های جهان را در جدول زیر می‌توان خلاصه کرد.

 

جدول 2- طرح‌واره‌های بیان مالکیت اسمی و محمولی در زبان‌های دنیا

طرح‌واره

شیوۀ رمزگذاری مالک و مملوک

مالکیت اسمی

مالکیت محمولی

کنش

مالک با افعالی مانند «گرفتن» در کنار مملوک قرار می­گیرد.

-

+

مکانی

مملوک «بر» مالک واقع می‌شود.

+

+

همراهی

مالک به همراه مملوک می‌آید.

+

+

اضافی

مالک به‌صورت «اضافه» در کنار مملوک واقع می‌شود. نوع فعل، مکانی یا وجودی است.

+

-

هدف

مملوک برای بهره‌وری مالک وجود دارد.

+

+

منبع

از حالت ازی برای رمزگذاری مالک استفاده می‌شود.

+

-

مبتدائی

مالک در جایگاه مبتدا قرار می­گیرد.

+

+

برابری

مالک برابر با مملوک است.

-

-

 

      از آنجا که ساخت های محمولی تعلقی در زبان فارسی با فعل «تعلق داشتن» یا «متعلق بودن» بیان می­شود و کاربرد آنها بسیار رسمی است، از بحث در مورد آنها در این مقاله صرف نظر کرده­ایم. و در جدول فوق نیز اطلاعات مربوط به مالکیت محمولی غیر تعلقی (یعنی ساخت دال) را در قسمت مالکیت محمولی لحاظ کرده­ایم.

 

3. طرح‌واره‌های بیان مالکیت در زبان فارسی

در زبان فارسی طرح‌واره‌های مختلفی ناظر بر مالکیت محمولی و اسمی هستند. علاوه بر فعل‌هایی «متعلق بودن»/«تعلق داشتن» که ریشه در وام‌گیری از زبان عربی دارد[52]، طرح‌واره‌های زیر را می‌توان منشأ ساخت‌های ناظر بر مالکیت در فارسی دانست.

 

3- 1. طرحواره کنش

مالکیت محمولی با فعل «داشتن» از این طرح‌واره به‌وجود آمده است. معنای مالکیت در فعل «داشتن» از فارسی میانه شروع شده است.  (مکنزی[53]، 1986: 25؛ داوری و نغزگوی کهن، 2017: 170-169):

21) čē     man  dār-ēm               bārag   azēr    rān … ud

     since   I     PRS.have-1SG   horse   under thigh     and

     man dār-ēm               tigr       andar   kantigr

        I       PRS.have-1SG  arrow    in         quiver

 «چون من اسب را به زیر ران دارم... و چون من تیر در تیردان دارم.»

 (جاماسپ[54]، 1992: 216)

 معنای اولیه فعل «داشتن»، «(محکم) نگاه داشتن» بوده است:

22)  Aspacanā       vaça-bara        isuvā-m               dāray-atiy

        Aspacanā     mace-bearer    battle-ax-ACC     PRS.hold-3SG

«اسپ چنای گرزدار، تبرزینی را محکم نگاه می­دارد.»

 (شروو[55]، 2002: 36)

 23) vašnā           Auramazd-āha                  ima      xšāç-am              dāray-āmiy

      by_favor_of  Ahuramazda-GEN/DAT  this       kingdom-ACC    PRS.hold-1SG

«با عنایت اهورامزدا این پادشاهی را نگاه می­دارم. »

     (کنت[56]، 1953: 119)

       داوری و نغزگوی کهن (2017: 172) بر این باورند که در مسیر تبدیل معنای واژگانی این فعل به معنای مالکیت، معنای اولیۀ «نگاه داشتن» که «کنترل فیزیکی و نگاه داشتن با دست»  بوده است، دچار مقداری معنازدایی[57] (یعنی از بین رفتن معنای قاموسی) و بسط استعاری شده است، به‌صورتی که کنش عینی «به دست گرفتن» زایل شده و تنها معنای انتزاعی‌تر «داشتن» برجای مانده است. نکتۀ جالب توجه از نظر نویسندگان اخیر این است که نگاه داشتن در دست نمی‌تواند دائمی باشد، بنابر این معنای انتزاعی تر «داشتن» نیز معمولاً ناظر بر مالکیت موقت و تفکیک‌پذیر است. فعل «داشتن» در کاربرد مالکیت دارای ویژگی­های صرفی- نحوی منحصر به فرد است، مثلاً، صورت امری، التزامی یا مجهول ندارد و بدون وندهای صرفی « ب-» و « می- » به‌کار می رود و مفعول آن «را»  نمی‌پذیرد ( نغزگوی کهن، 1395 ب). 

      علاوه بر فعل «داشتن»، همکردهایی مانند «گرفتن»، و «بردن» در افعال مرکبی مثل «زن گرفتن» یا «زن بردن» ناظر بر این طرح واره هستند:

24) هیچی ننه. زن بگیرد. چرا صیغه اش نمیکنی؟ (آل احمد، 89:1372)

25) آن پیرزن فالگیر گفته بود که از ده زن می­بری (آل احمد، 89:1372)

 

3- 2. طرحواره مکانی

مثال‌هایی زیر از فارسی نو متقدم، مطابق با این طرحواره در مالکیت اسمی است:

26) بر خوشه‌های او میوه باشد (ابوریحان‌بیرونی، صیدنه، 589)

27) «کر کروهن» را زغب نباشد و بر وی گره­ها باشد (‌بیرونی، صیدنه، 589)

      در فارسی امروز طرح واره مکانی تنها در بعضی از عبارات اصطلاحی مثل «زیر پا... بودن/گذاشتن»، « دستِ ...بودن» معنای مالکیت (محمولی) می دهد:

28) توی شرکت پخش دارو یک ماشین گذاشته بودند زیر پایمان (نجفی، 837:1387)

29) اون کتابی که فکر می­کنی گم کردی دستِ منه.

      برای اتمام یا قطع مالکیت نیز از عبارات اصطلاحی مثلِ «از دست دادن»، «دست کسی را کوتاه کردن»، «از دست کسی گرفتن» و «از چنگ کسی در آوردن» استفاده می شود:

30) بهترین اثر بزرگترین استاد ایران را داشتم از دست می­دادم ( بزرگ علوی، 67:1387).

31) دست‌تان را از هر چه می‌خواهید کوتاه می‌کنم، آن چنان که دست فرزندم را بریدید (صالحی، 70:1390)

32) عباس جان دارند خواهرت را از دست ما می­گیرند (نجفی، 656:1387)

33) اگر یکهو صاحب این همه پول بشوم... زوردارها می­گیرندم می­کشندم از چنگم در می­آورند ( نجفی، 448:1387)

      نکتۀ قابل توجه در موارد مربوط به فارسی معاصر این است که ما به نوعی با کاربرد اصطلاحی اعضای بدن برای بیان مالکیت محمولی روبرو هستیم.

 

3- 3. طرح‌واره همراهی

کاربرد طرح‌واره همراهی در زبان فارسی در متون رسمی بیشتر است. طرح‌واره همراهی بیشتر در ساخت مالکیت محمولی به‌کار می‌رود ( هاینه، 94:1997)، اما در زبان فارسی هم در ساخت مالکیت محمولی و هم اسمی کاربرد دارد:

 

34) پدری با دو فرزند را دیدم ( مالکیت اسمی)

35) احمد پدری با دو فرزند است ( مالکیت محمولی)

      کاربرد طرح وارۀ همراهی قدیمی است و در متون فارسی‌نو متقدم نیز دیده می‌شود:

36) در راه جماعتی از دزدان بدو رسیدند، و بر گمان آنکه مگر با وی مالی خطیر است (عوفی، جوامع الحکایات، 27)

37) مرا هیچ شک نماند که این زهر با تست (گرکانی، تاریخ برامکه، 6)

 

3- 4. طرح‌واره اضافی

این طرح‌واره در ساخت مالکیت اسمی به کار می­رود:

38) کتابَم

39) پدرَش

 

3- 5. طرح‌واره هدف

در فارسی معاصر از این طرح­واره برای بیان مالکیت محمولی استفاده می­شود. در این طرح­واره مالک بعد از پیش­اضافه‌های «برای»، «مال»، «واسۀ» قرار می­گیرد و فعل بند، ربطی است. در واقع، مالک در این ساخت در جایگاه بهره‌ور قرار می­گیرد:

40) این پیراهن برای من است.

41) گفتم که می­خواهم تمام عمر مال او باشم ( بزرگ علوی، 180:1378)

42) تمام این وسایل واسۀ ماست.

     گاهی نیز به جای پیش‌اضافه‌های فوق اصطلاح کلیشه ای دراختیار کسی بودن» در همین معنا به‌کار می‌رود:

43) تمام دارایی­های من در اختیار تو است ( بزرگ علوی، 166:1387)

در موقعیت‌های غیر‌رسمی‌تر به جای «دراختیار» به راحتی می‌توان از پیش‌اضافه‌های دیگر «مال»، «واسۀ» و «برای« استفاده کرد.

      این طرح‌واره در فارسی متقدم نیز کاربرد داشته است. البته به جای پیش‌اضافه‌های «برای»، «مال» و ... از پس اضافۀ «را» بعد از مالک استفاده می‌شده است:

44)  این مرد را زبانی فصیح بود (گرگانی، تاریخ برامکه، 15)

45) خالد را پسر یحیی بود و یحیی را پسران بودند (گرگانی، تاریخ برامکه، 9)

      علاوه بر فارسی نو ، این ساخت در فارسی میانه نیز کاربرد داشته است:

46) zanān rāy xrad nēst

«زنان را خرد نیست. » (عریان، 1391: 64/211، اندرزهای پیشینیان)

      ساخت اخیر منسوخ شده است و «را» نیز نقش بهره‌ور‌نما را از دست داده است.

 

3- 6. طرح‌واره منبع

در فارسی نو متقدم در مالکیت اسمی، از پیش اضافۀ «از» برای نشاندار کردن مالک استفاده شده است. 

 

47) شاه بی دستوری و صواب دید از وی هیچ کاری نکردی(اسکندرنامه، به نقل از بهار 1375، چ8: 2، 141-142)

48) این آخرین روزی است از من همه پیش من آیید (گرگانی، تاریخ برامکه، 10)

      به ندرت این کاربرد را در فارسی معاصر نیز می­توان مشاهده کرد:

 

49) به مسافرت برویم، پول و هزینه از شما، کار از ما.

 

      البته در فارسی امروز به جای طرح­وارۀ منبع بیشتر از ساخت گروه اسمی با کسرۀ اضافه برای بیان ساخت مالکیت استفاده می­شود، مثل دو شاهد اول مربوط به فارسی نو متقدم را می­توانیم به صورت زیر بیان کنیم:  

50) صواب دید از وی: صواب دیدِ وی

51)آخرین روزی از من: آخرین روزِ من

 

     در روش جدید به جای مالک، مملوک با کسرۀ اضافه نشاندار شده است. این ساخت در طرح­واره­های هاینه نمی­گنجد بنابر این لازم است طرح­وارۀ رویداد جدیدی به فهرست هاینه اضافه شود. ما این طرح­وارۀ جدید را «طرح­وارۀ اتصالی» می­نامیم و در بخش جداگانه ای آن را به بحث می­گذاریم.

       نکتۀ جالب توجه این است که در فارسی نو «از» هم در ساخت های خاصی مملوک را می تواند نشاندار کند. این نوع ساختها ناظر بر مالکیت بیرونی هستند و در زمرۀ طرح وارۀ منبع قرار نمی­گیرند، زیرا در آنها مالک نشاندار نشده است:

52) سرباز از پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

 

      ساخت مالکیت بیرونی معمولاً در زمانی به‌کار می‌رود که رابطۀ مالک و مملوک از نوع کل-جزء یا خویشاوندی باشد. از آنجا که مالکیت بیرونی از بحث ما خارج است، در اینجا بیشتر از آن سخنی به میان نمی­آوریم (برای توضیحات و مثالهای بیشتر رک. نغزگوی کهن، 1395ب).

      درکاربرد سوم حرف اضافۀ «از» با کلمۀ «آن» ترکیب شده و با نشاندار کردن مالک و فعل «بودن» ساخت مالکیت محمولی ساخته است:

53) شاید، پس چطور؟ چشم ها از آن شما نیست؟ ( بزرگ علوی، 1387: 75)

 

3- 7. طرح وارۀ اتصالی

 در زیر شاخۀ زبان­های ایرانی در خانوادۀ زبان‌های هندواروپایی و نیز زبان‌های ترکیک ساختی وجود دارد که دستورنویسان آن را به طور سنتی «اضافه» می‌خوانند. این ساخت کاربردهای مختلفی دارد و یکی از کاربردهای آن اتصال مالک و مملوک و متمایز کردن این دو از هم است. در زبان فارسی، کاربرد این ساخت به این صورت است که در مالکیت اسمی، مملوک به صورت اسم/گروه اسمی قبل از مالک قرار می­گیرد و با کسرۀ اضافه نشاندار می­شود:

54) دستِ او

55) کتابِ علی

  علت متمایز ساختن «طرح­وارۀ اضافه» از «طرح‌واره اتصالی» این است که در طرح‌واره اضافه ما با یک ساخت ترکیبی روبرو هستیم که در آن مالک به‌صورت جزئی وابسته که معنای ضمیری دارد به مملوک اضافه می‌شود و آن را نشاندار می‌کند( مانند: کتابم)، در‌حالی‌که در طرح‌وارۀ اتصالی ساختی تحلیلی داریم که در آن هم نشانۀ کسرۀ اضافه (که معنای ضمیری ندارد) و هم ترتیب کلمات دارای اهمیت است، مثلاً در شاهد زیر بعد از دو کلمه کسرۀ اضافه آمده است:

56) کتابِ پرفروشِ علی

 

در اینجا این ترتیب کلمات است که‌ علاوه بر نشانۀ کسرۀ اضافه، مملوک را از مالک متمایز می‌سازد؛ زیرا کسرۀ اضافه علاوه‌بر مملوک به «پرفروش» نیز متصل شده است. دیکسون (2010: 269-268) برای نشانه‌گذاری مشابهی از اصطلاح  «تعلقی»[58] استفاده می‌کند که از اصل لاتین «متعلق بودن»[59] گرفته شده است (مثال زیر از زبان کربی[60] است):

57)  la        a- hem

       3SG    Pertensive- house

«خانۀ او»

از آنجا که کسرۀ اضافه به همراه ترتیب کلمات مملوک را متمایز می‌سازد و انحصاراً نشانۀ مملوک نیست، بنابر این شاید کاربرد اصطلاح مورد نظر دیکسون برای موارد فارسی موجه نباشد. 

      در فارسی امروز کسرۀ اضافه به صورت e تلفظ می‌گردد و تلفظ آن در فارسی نو متقدم به صورت i بوده است. این صورت به لحاظ رفتار دستوری، پی‌بستی غیر‌تکیه‌بر است که نقش اصلی آن اتصال است. در ساخت اضافۀ فارسی، هستۀ درجایگاه آغازین می‌آید و پی‌بست =e آن را به کلمۀ بعدی یا همان توصیف­گر ربط می‌دهد. اگرتعداد توصیف‌گرها بیش از یکی باشد، نه تنها هسته، بلکه تک‌تک توصیف‌گرها (جز توصیف‌گر آخر) در مقام میزبان عمل می‌کنند و کسرۀ اضافه به آنها متصل می‌شود. مالک در مقام توصیف‌گر همیشه جایگاه آخر را اشغال میکند و پس‌اضافۀ «را» نیز درصورت نیاز بعد از توصیف‌گر انتهایی قرار می‌گیرد، مانند «گاوِ شیردهِ او را دزدیدند». جزء hya در فارسی باستان را می‌توان ریشۀ کسرۀ اضافه در فارسی نو دانست (کنت، 1944). این جزء به لحاظ حالت، شمار و جنس صرف می‌شده است.  کنت (1944) با بررسی 388 مورد وقوع hya  و ربط دادن آن به جزء اشاری  sya-s در سانسکریت ودایی، آن را به عنوان ضمیر موصولی  و از جمله ادات اشاره معرفی می‌کند. هیگ (2011: 383) با نقد تحلیل کنت در مورد ادات اشاره، عامل معرفگی[61] هستۀ اسمی را در کاربرد این جزء در بافت‌های مورد نظر دارای اهمیت می‌داند. وی برآن است که تمامی موارد وقوع hya به هستۀ اسمی معرفه باز می‌گردد، بنابراین hya در واقع در بیشتر مواقع در آغاز بندهای غیرتحدیدی[62] یا همان گروه بدل[63] می‌آمده است. در فارسی میانه جزء اضافه به صورت ī بوده است (راستارگویوا 1379: 221-219) و در نقش‌های موصولی و اتصالی به‌کار می‌رفته است. در فارسی نو این دو نقش تنها به نقش اتصالی تقلیل پیدا کرده است (حیدر و تسوانزیگر[64] 1984: 137). در واقع، در فارسی نو کسرۀ اضافه کاملاً  از محتوای معنای قاموسی تهی شده است و یکی از کاربردهای آن نشاندار کردن اسم/گروه اسمی مملوک شده است.

 

3- 8. طرح‌واره مبتدائی

 رمزگذاری مالکیت اسمی در زبان فارسی می­تواند  با طرح‌واره مبتدائی انجام شود:

58) علی، پسرش معلم است.

59)کشاورز، خانه اش در همین آبادی است.

       طرح­وارۀ مبتدائی در زبان فارسی در واقع از ترکیب «مالک» و «طرح وارۀ اضافی» به وجود می­آید[65]. در کاربرد طرح وارۀ مبتدائی بر مالک تأکید می­گردد تا توجه شنونده/خواننده به او جلب شود. تمامی جملاتی را که به طرح وارۀ مبتدائی بیان شده­اند را می­توان با طرح­وارۀ اتصالی نیز بیان نمود:

60) پسرِ علی معلم است.

61) خانهِ کشاورز در همین آبادی است.

      در این صورت تأکید مربوطه به شنونده/خواننده انتقال نمی­یابد.

 

4. بحث و نتیجه‌گیری

با توجه به داده‌های موجود، در فارسی طرح­واره­های رویداد مختلفی ناظر بر ساخت مالکیت اسمی و محمولی در زبان فارسی هستند. نوع استفاده از این طرح­واره ها را در هر ساخت می­توان در جدول زیر خلاصه کرد:

 

جدول  3- طرح‌واره‌های بیان مالکیت اسمی و محمولی در زبان‌ فارسی

طرح‌واره

مالکیت اسمی

مالکیت محمولی

کنش

-

+

مکانی

+

+

همراهی

+

+

اضافی

+

-

هدف

-

+

منبع

+

+

اتصالی

+

-

مبتدائی

+

-

برابری

-

-

  

   براین اساس مشخص می­شود که در زبان فارسی از هشت طرح­واره برای بیان مالکیت اسمی و محمولی استفاده می­شود. ویژگی مهم زبان فارسی استفاده از طرح­واره اتصالی است که در زبان­های غیر ایرانی و ترکیک دیده نشده است و در فهرست طرح­واره­های هاینه نیز وجود ندارد. علت استفاده نشدن این طرح‌واره در زبان‌های غیرایرانی نبود ساخت کسرۀ اضافه در این زبان‌ها است. نگارندگان از کاربرد طرح‌واره پیشنهادی در زبان‌های ترکیک در محدوده جغرافیایی ایران به خصوص ترکی آذربایجانی اطلاعی ندارند و این امر نیازمند تحقیقی مستقل است. در زبان فارسی از این امکان دستوری (یعنی کسرۀ اضافه) استفاده شد و نقش دستوری دیگری به آن اضافه شده است. در این واگرایی نقشی (که از اصول دستوری‌شدگی است) کسرۀ اضافه در گذر زمان به همراه ترتیب کلمات موجب متمایز ساختن مملوک از مالک شده است. مشخصۀ مهم دیگر فارسی استفاده از طرح­واره منبع در بیان مالکیت محمولی و اسمی است، در حالی که این طرح­واره در زبان­های جهان تنها در بیان مالکیت اسمی مورد استفاده قرار گرفته است. شواهد ما نشان‌دهنده این حقیقت است که زبان فارسی در بیان مالکیت تقریباً از همۀ طرح­واره­های مالکیت (جز طرح­واره برابری) استفاده نموده است.



[1] whole-part relation

[2] kinship relation

[3] alienable

[4]  inalienable

[5] R.M.W.Dixon

[6] A.Y.Aikhenvald

[7] B.Heine

[8] J.Nichols

[9] nominal/adnominal possession

[10] predicative possession

[11] external possession

[12] McGregor

[13] verbs of ownership

[14] existential construction

[15] locational construction

[16] copula

[17] کلارک (Clarke, 1978) نخستین محققی است که متوجه وجود رابطه میان «وجود»، «مالکیت» و «مکان» شد (رک. آیخنوالد، 2013: 30).

[18]L Stassen

[19] برای توضیحات و مثالهای بیشتر رک. نغزگوی کهن ( 1395ب).

[20]poly-functional

[21] divergence

[22] P.J.Hopper

[23] برای نگاهی تاریخی در مورد انواع رمزگذاری مالکیت رک. نغزگوی کهن (1395 الف)، نیز رک. مصطفوی (1391).

[24] referential model

[25] landmark

[26] trajector

[27]R Langacker

[28] propositional form

[29] event schema

[30] attributive

[31] ساخت دال بر اساس حرف اول فعل «داشتن» ساخته شده است که معادل H-possession در چارچوب هاینه است.

[32]  belong-possession

[33] C.Watkins

[34] action

[35] location

[36] companion

[37] existence

[38] genitive

[39] goal

[40] source

[41] topic

[42] equation

[43] target

[44] agent

[45] patient

[46] Estonian

[47] Mupun

[48]Turkana

[49] Bolivian

[50] of-genitive

[51]  Afrikaans

[52] «تعلق داشتن» و «متعلق بودن» معمولاً با مملوک  بی‌جان به‌کار می‌روند (برای توضیحات بیشتر رک. نغزگوی کهن، 1395 ب).

[53]D.N MacKenzie

[54]D. Jamasp

[55]P. Skjærvø

[56] Kent

[57] desemanticization

[58] pertensive

[59] pertinēre

[60] Karbi

[61] definiteness

[62] non-restictive

[63] appositive phrase

[64]H. Haidar and  R.Zwanziger

[65] برای تحلیل دستوری این ساخت رک. راسخ مهند، 21:1388.

آل احمد، جلال (1372). نفرین زمین. تهران: انتشارات فردوس.
بیرونی، ابورحیان (1358). صیدنه. ترجمۀ فارسی اوّل قرن هشتم هجری از ابوبکر‌بن علی‌بن عثمان کاسانی.قسمت دوم. متن ترجمۀ فارسی. به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار. تهران: شرکت افست سهامی عام. 
بزرگ علوی، سید مجتبی ( 1387). چشم هایش. چاپ نهم. تهران: انتشارات اگاه.
بهار، محمد تقی (1375). سبک شناسی، 3 جلد. چاپ هشتم. تهران: انتشارات امیر کبیر.
راستارگویوا، و. س. (1379). دستور زبان فارسی میانه. تهران: انجمن آثار و مفاخر ملی.
راسخ مهند، محمد ( 1388). گفتارهایی در نحو. تهران: نشر مرکز.
سعدی شیرازی، مصلح بن عبد الله ( 1381). کلیات سعدی. با مقدمه و تصحیح محمد علی فروغی. تهران: نشرطلوع.
صالحی، آتوسا (1390). قصه‌های شاهنامه. جلدهای 4 تا 6. چاپ دوازدهم. تهران: نشر افق.
عریان، سعید[پژوهش] (1391). متن‌های پهلوی. گردآوریده: جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب آسانا. تهران: نشر علمی.
عوفی، سدیدالدین­محمد (1374). جوامع‌ الحکایات‌ و لوامع‌ الروایات‌. به‌ کوشش‌ دکتر جعفر­شعار. چاپ‌ پنجم. تهران: انتشارات‌ علمی‌ و فرهنگی.
کاتوزیان، ناصر ( 1378). دوره مقدماتی حقوق مدنی، اموال و مالکیت. تهران: نشر دادگستر.
گرگانی، م.ع [ تصحیح] (1313 ). تاریخ برامکه. مطبعه مجلس.
مصطفوی، پونه (1391). بررسی ساخت مالکیت محمولی در فارسی معاصر. دستور. 8: 168-102.
نجفی، ابوالحسن (1387). فرهنگ فارسی عامیانه. چاپ دوم. تهران: انتشارات نیلوفر.
نغزگوی‌کهن، مهرداد (1389). چگونگی شناسایی موارد دستوری شدگی،  مجله پژوهش‌های زبان و ادبیات تطبیقی، دورۀ اول، شمـ 1، صص 149-165.  
نغزگوی کهن، مهرداد و راسخ، محمد (1391). دستوری شدگی و بسط استعاری. پژوهش های زبانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. 4 صص 134-117.
نغزگوی کهن، مهرداد  ( 1395الف). بیان مالکیت در تالشی. زبان فارسی و گویش‌های ایرانی. 1 صص 20-2.
نغزگوی، مهرداد ( 1395ب). بیان مالکیت در فارسی نو. دستور.  12 صص 192-171.
Aikhenvald, A. Y. ) 2013) . Possession and ownership: a cross-linguistic perspective. In: A. Y. Aikhenvald and R. M. W. Dixon (eds.). Possession and Ownership: a Cross linguistic Typology.1-64. Oxford: Oxford University Press.
Clarke, E. (1978). Locationals: Existential, locative, and possessive constructions. In: Greenberg Universals, Vol.4, pp. 85-126.
Davari, Sh. and Naghzguy-Kohan, M.) 2017(. The grammaticalization of progressive aspect in Persian. In: Kees Hengevel, Heiko Narrog, and Hella Olbertz (eds). The Grammaticalization of Tense, Aspect, Modality and Evidentiality, A Functional Perspective. 163-189. Berlin/Boston: De Gruyter  Mouton.
Dixon, R. M. W. (2010). Basic Linguistic Theory: Grammatical Topics. Oxford: Oxford University Press.
Fried, M. (2009). Plain vs. situated possession in Czech: A constructional account. In: McGregor [ed.]( 2009). The Expression of Possession. 213-248. Berlin and New York: Mouton de Gruyter.                     
Haider, H., and Zwanziger , R. (1984). Relatively attributive: The 'ezafe'-construction from Old Iranian to Modern Persian. Historical Syntax. 23, 137- 172.
Haig, G. (2011). Linker, relativizer, nominalizer, tense-particle. In: Foong HaYap, Karen Grunow-Harsta, and Janick Wrona [eds.]. Nominalization in Asian Languages: Diachronic and Typological Perspectives. 363-390. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing Company.
Heine, B. (1993). Auxiliaries: Cognitive Forces and Grammaticalization. Oxford: Oxford University Press.
Heine, B. (1997). Cognitive Foundations of Grammar. Oxford: Oxford University press.
Hopper, P J. )1991(. On some principles of grammaticization, In Elizabeth C. Traugott and Bernd Heine (Eds.), Approaches to Grammaticalization,17-35. Amsterdam/ Philadelphia: John Benjamins.
Jamasp-Asana, J. M. (1992). Pahlavi Texts (transcription, translation).Tehran: National Library of Iran.
Kent, Roland G. (1944(. The Old Persian Relative and Article. Language 20, 1-10.
Kent, Roland G. (1953). Second Edition. Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. New Haven, Connecticut: American Oriental Society.
Langacker, R. (1993). Reference point constructions. Cognitive Linguistics 4, 1-38.
Mackenzie,D. N. (1986). A Concise Pahlavi Dictionary. London: Oxford University Press.
McGregor, William B. [ed.] (2009). The Expression of Possession. Berlin & New York: Mouton de Gruyter.
Nichols, J. (1988). On alienable and inalienable possession. In William Shipley(ed.), In Honor of Mary  Haas. 557-609. Berlin: Mouton de Gruyter.
Nichols, J. (1992). Linguistic Diversity in Space and Time. Chicago: University of Chicago Press.
Skjærvø, Prods O. (2002). 2nd edn An Introduction to Old Persian.
 https://www.fas.harvard.edu/~iranian/OldPersian/opcomplete.pdf. (accessed 10 May 2013).
Stassen, L. (2005). Predicative possession. In Martin Haspelmath, Matthew S. Dryer, David Gil and Bernard Comire, The world Atlas of Language Structures. 474-477. Oxford: Oxford University Press.
Watkins, C. ( 1967). Remarks on the genitive. In: To Honor Roman Jakobson. Essays on the occasion of his 70th birthday. Vol.3. 2191-2198. The Hague: Moutoun.